چرا برخی موضوعات و یا قصه های قرآنی بارها در قرآن تکرار شده است؟

با حضور حجت الاسلام و المسلمین مؤدب

چرا برخی موضوعات و یا قصه های قرآنی بارها در قرآن تکرار شده است؟

؟Why are some Quranic topics or stories repeated many times in the Quran

پاسخ به این پرسش را از طریق کلیک روی لینک دریابید

پاسخ کوتاه به صورت صوتی (5 دقیقه ای) توسط استاد دکتر سید رضا مؤدّب

دانلود فایل با لینک مستقیم

مقاله علمی پژوهشی نسخ یا عدم نسخ شرایع پیشین در عمل به احکام قصص قرآن

مقاله علمی پژوهشی نسخ یا عدم نسخ شرایع پیشین در عمل به احکام قصص قرآن

١. شرايع الهی دارای احکام مشترک و متفاوت با یکدیگر هستند.

۲. وجود احکام مشترک به سبب واحد بود معطی احکام و نیز فطری بودن مبنای احکام است و احکام متفاوت نه به سبب نسخ شرایع، تکثرگرایی و استقلال شرایع، بلکه به سبب تکامل در برخی از احکامی است که تغییر در شرایط اجتماعی و رفتارهای بشری آن را اقتضا می کرده است.

٣. بر اساس سیر تکاملی تشریع احکام، احکام شرایع گذشته تا زمانی که صورت تکامل یافته آنها در شریعت اسلام احراز نشود، حجیت دارند. از همین رو، همه قصه های قرآن و روایت های قصص الانبياء که گزارشگر گفتمان فقهی شرایع پیشین هستند، صلاحیت استنباط حکم فقهی را دارند.

۴. احکام مربوط به شرایع گذشته را می توان به سه وجه تصور کرد:

الف) بدون تغییر در شریعت اسلام احراز می شوند که عمل به آن برای همگان متعین است؛

ب) نه عین همان حکم و نه صورت تکامل یافته آن هیچ کدام در شریعت اسلام احراز نمی شود که در این صورت حکم شریعت پیشین بر حجیت خود باقی است؛

ج) صورت تکامل یافته آنها در شریعت اسلام احراز می شود که در وضعیت عادی به حکم شریعت اسلام و در شرایط اضطراری به حکم شرایع قبلی عمل می شود.

قصص قرآن در دیدگاه مرحوم آیت الله معرفت

قصص قرآن در دیدگاه مرحوم آیت الله معرفت

کند و کاو از قصه های قرآن، از بایسته ترین و کارآمدترین مباحث قرآن پژوهی است که نویسندگان و قرآن پژوهان بسیاری را به خود جلب کرده است. مرحوم آیت الله معرفت در آثار گوناگون و به اقتضای بحث به قصه های قرآن پرداخته اند که اوج آن در کتاب نقد شبهات نمود یافته است. مقاله حاضر، ضمن معرفی تلاش های استاد در عرصه قصص قرآن، به برخی مباحث حکمت تکرار در داستان های قرآن، واقع گرایی در داستان های قرآن و دیدگاه های نواندیشانه در این باب و نقدی بر آن می پردازد.

ادامه نوشته

حکمت و فلسفه داستان های آموزنده در قرآن مجید

حکمت و فلسفه داستان های آموزنده در قرآن مجید

یکی از محورهای مهم در مباحث قرآنی، وجود قصه های فراوان در قرآن کریم است. برخی از این داستانها به سرگذشت افراد خاص، برجسته و موثر در جوامع انسانی اشاره دارند و برخی دیگر به بیان تحولات اقوام و جوامع گذشته پرداخته اند.
وجود قصه ها در قرآن، نشانگر شیوه بیانی متفاوت آن، متناسب با محتوای پیام و اهداف آن است. اگر محتوای قرآن را در یک تقسیم بندی کلی به معارف واحکام عملی تقسیم کنیم، قصه ها در بعد اندیشه و تبیین معارف جای می گیرد، هرچند در مواردی در ضمن قصه ها به بیان احکام نیز پرداخته شده است؛ اما روح غالب در آنها، اتقاء معارف اندیشه محور همراه با ذکر نمونه های عینی و تاریخی است.

ادامه نوشته

تفسير قصص قرآن در رويكرد علّامه طباطبائى (محمود كريمى - رحيم امرايى)

تفسير قصص قرآن در رويكرد علّامه طباطبائى

محمود كريمى*

رحيم امرايى**

چكيده

خداوند متعال در قرآن كريم براى القاى پيام‏ ها و مقاصد الهى، آيات خود را بر اساس روش‏ها و قالب‏ هاى گوناگونى نازل كرده است. براى مثال، اخلاق انبيا را به عنوان الگويى براى مخاطبان، تبيين مى‏ كند يا به اخبار و سرگذشت اقوام و ملل گذشته مى‏پردازد. همچنين برخى از محاورات انبيا با سلاطين و حاكمان ستمگر را بيان مى‏ كند. يكى از قالب‏ هايى كه بدين منظور، مكرّر در قرآن به كار رفته، قالب «قصّه» است. بخش قابل ‏توجهى از آيات قرآن را قصص قرآنى به خود اختصاص داده است.

اين مقاله با رويكرد تحليلى به دنبال پاسخ سؤال اصلى مقاله است كه تفسير علّامه طباطبائى از قصص قرآن با ساير مفسّران چه تفاوت‏هايى دارد؟ موضوعاتى همچون بيان ولايت الهى، تأويل حوادث و وقايع، عبرت‏‌پذيرى، بيان سنّت‏هاى الهى، و تسلّى بخشيدن به پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله و امت ايشان از مهم‏ترين اهداف قصّه‏ هاى قرآنى در ديدگاه علّامه طباطبائى است. تأكيد بر واقع‏نمايى قصص قرآن، تبيين زواياى قصص، كشف ويژگى‏ هاى شخصيتى قهرمانان قصص، مراجعه به ساير آيات و سوره‏ها در تفسير قصص، ارائه تفسير دقيق با استناد به ظاهر آيات، نقد توضيحات كتب مقدس از قصص قرآنى، و تبيين صحيح روش انبيا، از ويژگى‏هاى تفسير الميزان در تفسير قصص قرآن است.

كليدواژه ‏ها: علّامه طباطبائى، رويكرد قصص قرآنى، اقوام پيامبران، فعل انبيا، قصص.

ادامه نوشته

کارآمدی تفسیر کلامی قصص قرآن در باب امامت

مقدمه

قصص قرآن کریم از ابعاد گوناگونی چون ابعاد تاریخی، جغرافیایی، زیبایی­شناسی، روایی و ابعاد دیگر قابل بررسی است. در این میان یکی از موضوعات اساسی در این عرصه، ابعاد کلامی و جنبه‏‏‏های استنباط کلامی از قصص قرآن در حوزه مباحث «امامت» است. لذا این مسأله به ذهن مى‏رسد که آیا مى‏توان از قصص قرآن در مسائل امامت بهره برد. با توجه به گستردگی مسائل کلامی و نیز گستردگی قصص قرآن و ابعاد بهره‏‏‏گیری کلامی از آن، این سؤال را در حوزه مسائل کلامی امامت در میراث کلامی، روایی و تفسیری فریقین پى ‌مى‏گیریم. گفتنی است در آثار تفسیری و کلامی امامیه به­طور پراکنده استنباط کلامی از برخی آیات قصص دیده مى‏شود که گاه از جامعیت برخوردار نیست، افزون بر اینکه اثری مجزا در خصوص تفسیر کلامی از قصص قرآن و کارآمدی این شیوه از استدلال، تاکنون سامان نیافته است؛ لذا این پژوهش به این منظور نگارش یافته ‏است که ادله کارآمدی تفسیر کلامی از قصص قرآن در باب «امامت» بررسی و تبیین شود و در ادامه از آنجا که تفسیر کلامی از قصص قرآن مشروط به ارتباط مباحث کلامی با آیات قصص مى‏باشد، «گونه‌های ارتباط قصص قرآن با مباحث تفسیری- کلامی امامت» و «گونه‌های استدلال به قصص قرآن در مباحث تفسیری- کلامی امامت» محورهای بعدی این نوشتار به شمار مى‏رود.

ادامه نوشته

اسلوب قرآن در بیان تاریخ دکتر احمد پاکتچی - The style of the Quran in expressing the history of Dr.

اسلوب قرآن در بیان تاریخ دکتر احمد پاکتچی - The style of the Quran in expressing the history of Dr. Ahmad Paktachi

 نشست مجازی «قرآن و تاریخ؛ اسلوب قرآن در بیان تاریخ» شامگاه شنبه، ۱۵ آذرماه با سخنرانی احمد پاکتچی، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به میزبانی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.

پاکتچی سخنان خود را با بیان تعریفی از تاریخ آغاز کرد و گفت: تاریخ تعاریف مختلفی دارد. تعریفی که من آن را ترجیح می‌دهم، این است که تاریخ عبارت است از شناخت رابطه رخدادهای گذشته و کنش‌های مربوط به تحول انسانیت که شایسته به خاطر سپردن است یا شایسته آن انگاشته شده است. پس خود رخدادهای گذشته موضوع علم تاریخ نیست، بلکه رابطه رخدادهای گذشته موضوع علم تاریخ است. قرآن خیلی دنبال این است که مطالبی که از گذشتگان نقل می‌کند، به هم ربط بدهد و معنادار شود. ضمن اینکه در قرآن خیلی مواقع در مورد رخدادهایی در گذشته صحبت می‌شود که انسان در آنها حضور ندارد؛ مثلاً در قرآن در رابطه با آفرینش زمین و آسمان صحبت می‌شود. در زمان آفرینش آسمان‌ها ما نبودیم، لذا این موضوع به تحول انسانیت ارتباطی ندارد، مگر آنکه به آن ربط داده بشود. مطلب بعد اینکه قرآن اشاره می‌کند پیامبرانی بودند که ما قصه آنها را برای شما نگفتیم. پس همه آنچه در تاریخ بوده است، شایسته به خاطر سپردن نیست. پس اینکه چرا برخی پیامبران در قرآن انتخاب شدند و داستانشان ذکر می‌شود، ولی برخی انتخاب نمی‌شوند و داستانشان گفته نمی‌شود، برای این است که یا آنها شایسته به خاطر سپردن نیستند یا باید در اخبار و روایات به خاطر سپرده شوند. پس ما نوعی اولویت‌بندی در به خاطرسپاری قصه‌ها مشاهده می‌کنیم. این نکته اول اسلوب قرآن در بیان تاریخ است. پس اولین اسوب، انتخاب‌های قرآن کریم است. وقتی قرآن قصه‌ای را می‌آورد، به این دلیل است که آنها شایسته به خاطر سپردن هستند و هنگامی که قصه‌ای را نمی‌آورد یا به خاطر این است که شایسته به خاطر سپردن نیستند یا اولویت ندارند.

جایگاه تاریخ در قرآن

وی در ادامه به بررسی این مسئله پرداخت که در کجای قرآن باید دنبال تاریخ بگردیم. پاکتچی در این رابطه یادآور شد: نکته بعدی که به عنوان بخشی از مقدمه مطالبم عرض می‌کنم، این است که وقتی با سنت مطالعات قرآنی مواجه می‌شویم، اصطلاحی برای ما جا افتاده و آن قصص قرآن است. تاریخ تعبیری نیست که خود قرآن آن را به کار برده باشد، لذا یکی از چالش‌های ما این است که کجای قرآن باید دنبال تاریخ بگردیم. یک نگاه این است که در قرآن، تاریخ وجود ندارد و فقط قصه است. یک نگاه دیگر این است که قصه‌های قرآن دقیقاً تاریخ است. پیشنهاد بنده یک پیشنهاد محتاطانه و علمی است و در موقعیتی میانی قرار دارد. قرآن کریم از سه انگاره استفاده می‌کند که این سه انگاره می‌تواند ارتباط قصه‌های قرآنی را با تاریخ برای ما روشن کند. انگاره اول، بحث «حدیث» است. در آیه ۱۹ سوره سبأ می‌خوانیم: «فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ؛ تا گفتند پروردگارا میان [منزل‌هاى] سفرهایمان فاصله انداز و بر خویشتن ستم كردند، پس آنها را [براى آیندگان موضوع] حكایت‌ها گردانیدیم و سخت تار و مارشان كردیم قطعاً در این [ماجرا] براى هر شكیباى سپاسگزارى، عبرت‌هاست».

وی اظهار کرد: این آیه می‌گوید ما کاری کردیم که آنها به حدیث تبدیل شوند، یعنی آنها را نابودشان کردیم و کاری کردیم که رفتار آنها خاتمه پیدا کند، تنها چیزی که از آنها باقی می‌ماند، احادیث و گزارشات تاریخی است؛ یعنی نقل آنچه بر آنها گذشته است. به این ترتیب می‌خواهد بگوید این اتفاق، یعنی اینکه چگونه امت‌هایی را نابود می‌کنیم و آنها را به یک سلسله احادیث تبدیل می‌کنیم، نشانه‌هایی است برای کسانی است که اهل صبر و شکر هستند. من نمی‌خواهم وارد بحث اخلاقی رابطه صبر و شکر شوم که در جای خودش حائز اهمیت است. ممکن است در نگاه اول به نظر برسد که مگر این اتفاق برای همه نمی‌افتد؟ مگر کسی هست که از تیررس مرگ و نابودی در امان باشد؟ در واقع چیزی که قرآن در آیات مختلف از آن صبحت می‌کند، این است که ما با جریان‌های مثبت و جریان‌های توأم با نیکی مواجه هستیم که استمرار پیدا می‌کند و به عنوان سنت الهی امکان استمرار دارد و در نقطه مقابل، تبهکارانی هستند که پشت آنها قطع می‌شود و دیگر امکان استمرار پیدا نمی‌کنند و فقط از آنها احادیث باقی می‌ماند. ممکن است یک پرسش پیش بیاید و آن اینکه بهتر نبود یاد و خاطره آنها هم از بین برود؟ این آیه در پاسخ می‌گوید این نابودی را بر سر آنها آوردیم و به گزارش تاریخی تبدیل کردیم، اما این گزارشات تاریخی آیات هستند. شما این مسئله که باید از اطلاعات گذشته استفاده کنیم تا راه زندگی خودمان را پیدا کنیم، در آیات مختلف می‌بینید. از این جهت قرآن، تاریخ را از جهت یادآوری گذشته سودمند می‌داند. نکته که می‌خواهم برآن تأکید کنم، این است که حدیث به معنای تازه کردن یاد است و در قرآن کریم روایت تاریخی به مثابه حدیث و تازه کردن یاد، مورد تأکید است.

وی در ادامه تصریح کرد: نکته بعدی، انگاره روایت تاریخی در قرآن است که در قالب ذکر بیان شده است. ذکر به معنای به یاد آوردن است. نمونه آن را در آیه ۸۳ سوره کهف مشاهده می‌کنید: «وَیَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا؛ و از تو درباره ذوالقرنین مى‌‏پرسند، بگو به زودى چیزى از او براى شما خواهم خواند». انگار عده‌ای به پیامبر(ص) مراجعه کردند و درباره تاریخ یک شخص از ایشان استفسار کردند. در ادامه، قرآن می‌گوید به زودی برای شما از ذوالقرنین ذکری را ارائه خواهم داد. در اینجا به هنگام صحبت کردن از یک گزارش تاریخی، از واژه ذکر استفاده شده است. ذکر از واژه‌های کلیدی قرآن کریم است. در انگاره ذکر، دو مولفه معنایی مهم وجود دارد. یک مولفه معنایی، مولفه معنایی خاطره است؛ یعنی ما راجع به چیزی صحبت می‌کنیم که خود آن چیز الآن مفقود است. مولف معنایی دوم، مولفه تکرار است؛ یعنی چیزی را به صورت مکرر به خاطر آوردن که نوعی نگاه به تاریخ است. ما در تاریخ با انسان‌ها و ماجراهایی در گذشته مواجه هستیم که امروز فقط از آنها خاطره و یاد وجود دارد و آن یادها را تازه می‌کنیم. در همین راستا ما کاربرد فعلی ذکر را هم مشاهده می‌کنیم.

قانونمندی تاریخ از نظر قرآن کریم

پاکتچی از انگاره «قصص» به عنوان سومین انگاره یاد کرد و توضیح داد: انگاره سوم، انگاره قصص هست که هم به صورت اسمی در قرآن به کار برده شده است و هم به صورت فعلی. در تمام موارد کاربرد قصص، صحبت از دنبال کردن قطعه‌های متصل است؛ یعنی قطعه‌هایی را به هم وصل می‌کنیم و به عنوان یک پدیده ممتد مطرح می‌کنیم، همان چیزی که در مباحث روایت‌شناسی از آن صحبت می‌شود. مطلب بعدی نگاه قرآن کریم به قانون‌مداری تاریخ است. قرآن کریم در آیات متعدد ما را متوجه می‌کند که تاریخ از قوانینی پیروی می‌کند که با تعبیر سنت از آنها سخن به میان آمده است. مثلا می‌فرماید: «وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ؛ براى هر قومى رهبرى است» یعنی هیچ قومی را بدون هدایتگر قرار نمی‌دهیم و هر قومی هدایتگری خواهد داشت. می‌توان گفت قرآن از رابطه علت و معلولی در تاریخ صحبت می‌کند. وقتی شما رویکرد قانون‌مدار داشته باشید، قوانین فرازمانی هستند و بر آینده هم حاکم است و به همین دلیل تاریخ می‌تواند درس‌آموز باشد. کسی که به قانون‌مداری تاریخ اعتقاد نداشته باشد، مطالعه تاریخ برایش اتلاف وقت است. امروزه که مطالعات آینده‌پژوهی جدی شده است، یکی از مبناهای مهم در آن استفاده از گذشته و اعتقاد به قانون‌مداری تاریخ است. البته خود اتفاقات به ما کمک نمی‌کنند، بلکه باید رابطه معنادار بین رخدادها را پیدا کنیم. در آن صورت می‌توانیم در مورد اتفاقات آینده هم اظهار نظر کنیم.

قصص قرآن بیانگر تاریخ نجات و هلاک است

وی در ادامه نشست به توضیح درباره ساختار روایی قصص قرآن پرداخت و اظهار کرد: با این توضیحات که راجع به ساختار فلسفه تاریخ در قرآن کریم بود، وارد ساختار روایی قصص در قرآن می‌شویم. سوال این است که روایت‌های تاریخی قرآن کریم از چه ساختاری برخوردار هستند. نکته‌ای که در مورد قانونمندی تاریخ در قرآن بیان کردیم و گفتیم قرآن به این دلیل رخدادهای تاریخ را نقل می‌کند که بتوانیم قوانین را از آن استخراج کنیم، از این حیث مهم است که به انسان راه نجات و راه هلاک را نشان می‌دهد. اساساً بیشتر قصه‌های قرآن راه هلاک را به ما نشان می‌دهند و بیشتر داستان اقوامی هستند که هلاک شدند. این امر دقیقاً به دلیل این است که با مطالعه اقوام هلاک‌شده، می‌توانیم قوانینی را به دست بیاوریم تا بر اساس آن بدانیم چگونه عمل کنیم که امت هلاک‌شده نباشیم. با این نگاه می‌توانیم بگوییم تاریخ موجود در قرآن بیشتر تاریخ نجات است. اگر من خیلی کوتاه بخواهم مقایسه‌ای بین اسلوب تاریخی قرآن و اسلوب بیان تاریخ در تورات انجام دهم، باید عرض کنم آنچه در تورات است، بیشتر تاریخ قومی است، اما آنچه در قرآن وجود دارد، تاریخ نجات است.

پژوهشگر مطالعات قرآنی ادامه داد: وقتی شما تورات را می‌خوانید، می‌بینید همّ و غم آن این است که بنی‌اسرائیل را متقاعد کند که در راه درست حرکت کنند تا سرزمین مقدس را در اختیار بگیرند و میراث‌دار آن باشند، ولی در قرآن صحبت نجات زمین و نجات امت‌های صالح است: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ». قرآن درباره حضرت آدم صحبت می‌کند، ولی داستان حضرت آدم زمانی تمام می‌شود که نجات پیدا می‌کند و توبه می‌کند. قرآن دیگر در رابطه با زاد و ولد حضرت آدم صحبت نمی‌کند. وقتی قرآن درباره نوح صحبت می‌کند، زمانی داستان تمام می‌شود که کشتی نوح بر کوه جودی کناره می‌گیرد و همه به نجات می‌رسند. داستان حضرت ابراهیم با شکستن بت‌ها آغاز می‌شود و با نجات او تمام می‌شود. پس مهمترین اسلوب بیانی قرآن در مواجهه با تاریخ این است که تکیه قرآن کریم بر نجات است. اصلا قرآن دنبال این نیست که تاریخ یک قوم معین را بیان کند. قرآن هیچ وقت تاریخ مکه و مدینه را بیان نکرده است و فقط تاریخ نجات و تاریخ هلاک اقوام را برای ما بیان کرده است. قرآن تاریخ نجات و هلاک است. به همین دلیل، این فلسفه مهم بر روایت‌های تاریخی قرآن سایه افکنده است و تمام داستان‌های قرآن بر این اساس بیان شده است. حتی داستان حضرت یوسف به صورت تاریخ نجات بیان شده است و وقتی یعقوب به فرزندش می‌رسد و موقعی که یوسف به پدرش می‌رسد و هر دو به گم کرده خود می‌رسند، داستان تمام می‌شود. دیگر اینکه بعدش چه می‌شود در قرآن بیان نمی‌شود.

تفسیر آیه 27 سوره مائده (وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ) خلاصه تفسیر المیزان

تفسیر آیه 27 سوره مائده (وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ) خلاصه تفسیر المیزان

Interpretation of verse 27 of Surah Al-Ma'idah

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ.

ترجمه آیت الله مکارم شیرازی

و داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب (به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد؛ (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!» (برادر دیگر) گفت: «(من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد!

ادامه نوشته

قصه حضرت ابراهیم (ع) در قرآن مجيد

قصه حضرت ابراهیم (ع) در قرآن مجيد

قصه حضرت ابراهیم (ع) به سرگذشت قرآنی و مبارزات حضرت ابراهیم (ع) اطلاق می‌شود.

حضرت ابراهیم (ع) دومین پیامبر اولوا العزم، نیای بزرگ عرب از طریق پسرش اسماعیل و نیای بنی اسرائیل از طریق پسر دیگرش اسحاق، پدر پیامبران ادیان توحیدی اسلام، یهودیت و مسیحیت [۱] است.

ادامه نوشته

قصه حضرت یوسف در قرآن مجيد

قصه حضرت یوسف (ع)، سرگذشت قرآنی حضرت یوسف (ع) فرزند حضرت یعقوب(ع) را می‌گویند.

حضرت یوسف (ع) از پیامبران الهی، فرزند یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم علیهم‌السّلام است که نام وی ۲۷ بار در قرآن کریم آمده و یکی از سوره‌های قرآن کریم نیز به نام او است.

ادامه نوشته

هدف قرآن از نقل داستان های گوناگون امت های پیشین

از مهم ترين علل و اسباب روانى كه قرآن كريم در زمينه بحث و مناقشه با مخالفين خود و مژده به رضوان الهى، پرهيز از گناه و معصيت و در تشريح پايه و اساس رسالت اسلام و اهداف آن و آرامش قلب پيامبر و ياران وى و دلالت بر حقانيّت نبوت آن حضرت مطرح كرده، همان سرگذشت پيامبران است.

ادامه نوشته

توضیحاتی درباره قصص القرآن (ویژگی های داستان های قرآنی)

قِصَصُ الْقُرْآن، داستان‌های قرآنی است که نزدیک به یک‌سوم آیات قرآن را در بر می‌گیرد. این داستان‌ها درباره پیشینیان و نیز رویدادهای دوره نزول قرآن است. علت استفاده فراوان قرآن از داستان را ظرفیت بالای آن در تأثیرگذاری بر اندیشه و روح انسان دانسته‌اند. قرآن خود، هدف از بیان داستان‌ها را درس‌گرفتن انسان‌ها معرفی کرده و در آیات فراوانی، به تأمل در سرگذشت پیشینیان، سفارش کرده است.

بر اساس آیات قرآن، داستان‌های قرآنی، ساختگی و افسانه‌ای نیست؛ بلکه واقعیت‌هایی است که خردمندان از آن‌ها عبرت می‌گیرند و موجب هدایت مؤمنان می‌شود. داستان‌های قرآن بر طبق روش‌های معمول داستان‌نویسی و رمان‌نویسی نوشته نشده است. به گفته علامه طباطبایی، قرآن تنها آنچه را در جهت هدف قرآن یعنی هدایت است، ذکر می‌کند و جزئیاتِ رویدادها را بیان نمی‌کند.

بیشتر داستان‌های قرآن، درباره زندگی پیامبران است. قرآن به ویژه درباره پیامبرانی چون ابراهیم، موسی، عیسی، یوسف و پیامبر اسلام(ص) به صورت مفصل سخن گفته است.

ادامه نوشته

معتبر بودن قصص قرآن (تطابق با واقعیت)

آیا تمام داستان های قرآن حقیقت دارد؟ و آیا سندی بر حقیقت این داستان ها غیر از قرآن هست؟ داستان حضرت نوح (ع) چطور؟
بله، داستانهای قرآن، اخباری است از وقایعی که اتفاق افتاده و حقیقت دارد و همه داستانهای آن چنین بوده و داستان حضرت نوح (ع) نیز یکی از همین داستانها است! قرآن هدفش از ذکر قصص انبیاء، اشخاص، اقوام و تمدن ها و ... قصه گویی و بیان داستان و سر گرم کردن مردم نیست بلکه بیان هنرمندانه و دقیق علل و عوامل، اصول و ارکان دخیل و مؤثر در هدایت و ضلالت، سعادت و شقاوت انسانها و امت ها و بیان سرگذشت آنها از دیدگاه الهی و برای درس آموزی و عبرت گیری است، و این مسأله زمان و مکان بردار نیست

ادامه نوشته

مقاله بازیابی و بررسی پی‌رفت‌های قصه یونس و ماهی براساس قرآن و روایات اسلامی

مقاله بازیابی و بررسی پی‌رفت‌های قصه یونس و ماهی براساس قرآن و روایات اسلامی

نوع مقاله: مقاله پژوهشی
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30473/QURAN.2019.5992
نویسنده
سیدمحمدهادی گرامی email
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
چکیده
قصه یونس و ماهی یکی از داستان‌های جذاب اسلامی است که بخش‌هایی از آن به شکل پراکنده در قرآن آمده است و اطلاعات افزون‌تری از آن در متن فرهنگ روایی موجود است. با این حال روند روایی - داستانی این قصه به شکل محدودی بررسی شده است. مقاله پیش‌ رو با استفاده از ظرفیت‌ اصطلاحات روایت‌شناختی - و نه لزوماً روایت‌شناسی به معنای مصطلح و حرفه‌ای آن - در ادامه تلاش می‌کند، یک روند روایی زمان‌مند برای داستان یونس و ماهی براساس مفهوم پی‌رفت (سکانس) پیشنهاد دهد. همچنین، علاوه بر تحلیل هر پی‌رفت، به طور مشخص نشان داده خواهد شد که در هر پی‌رفت کدام‌یک از عناصر داستانی شناخته‌شده در کانون توجه قرار گرفته‌اند. در نهایت این مقاله نشان خواهد داد که در پی‌رفت نخست شخصیت‌پردازی یونس و همراهانش صورت گرفته است. در پی‌رفت دوم، نقطه اوج کشمکش یونس میان خدا و خلق برجسته شده است. در پی‌رفت سوم، نقطه کانونی داستان یعنی صحنه‌پردازی گفتگوی یونس با خداوند صورت گرفته است. در نهایت در پی‌رفت چهارم، الگوپردازی و بازنمایی درون‌مایه داستان در کانون توجه بوده است.
کلیدواژه‌ها
یونس؛ داستان ماهی؛ روند روایی؛ قصص قرآنی؛ پی‌رفت؛ درون‌مایه داستان؛ تصویرپردازی داستان

ادامه نوشته

واقعی بودن داستان های قرآن (دكتر محمدتقی فعالی)

حجت‌الاسلام والمسلمین دكتر محمدتقی فعالی، در پانزدهمین نشست از سلسله نشست‌های آسیب‌شناسی 'عرفان‌های كاذب' كه در سازمان فعالیت‌های قرآنی دانشجویان كشور برگزار شد، گفت: در قرآن حدود 112 قصه آمده است كه 27 مورد آن مربوط به قصص انبیاء است.

ادامه نوشته

مقاله قصص قرآن در آينه واقع نمايى محمد نقيب زاده

مقاله قصص قرآن در آينه واقع نمايى محمد نقيب زاده

آيا قرآن كريم داستان ها و گزارش ها را مبتنى بر واقعيت هاى تاريخى بيان نموده است، يا آنكه بنا به روش هاى خاص بيانى و ضرورت هاى تعبيرى، گاه از واقعيت فاصله گرفته و در وادى تمثيلات غير واقعى و بيانات نمادين افتاده است؟

درباره اين مسئله، تاكنون تحقيقات و مطالعات ارزشمندى صورت گرفته است، اعم از آنچه تحت عنوان كلى «زبان دين و قرآن» نامبردار است1 يا آنچه به هدف بررسى زبان داستان گويى قرآن و تحقيقات مربوط به قصص قرآن، تكوين يافته است.2 اما با توجه به اهميت موضوع و ارتباط آن با حقّانيت و صدق اين كتاب الهى و پاسخ گويى به شبهات برخى روشن فكران و از سوى ديگر، تحليل و توجيه ديدگاه برخى متفكران مسلمان مانند علّامه طباطبائى و شهيد مطهّرى، نياز به پژوهش و تعمّق بيشتر احساس مى شود.

ادامه نوشته

آیات الأحکام در قرآن

آیات‌الاحكام، آیه‌هایی از قرآن (نزدیك پانصد آیه) كه به‌طور مستقیم حكمی یا احكامی از مسایل فقهی را در بر دارند. در این آیات خلاف بسیاری از آیات قصص و امثال، كه مسایل فقهی نیز از آنها استنباط می‌گردد، به‌صراحت از احكام فقهی سخن به میان است. اكثر آیات‌الاحكام، مدنی‌اند، نه مكّی. زیرا تنها پس از هجرت پیامبر از مكه به مدینه و تأسیس مدینه‌النبی، ایجاب و الزام مسلمانان به برگزاری رسمی مراسم دینی و پرداخت زكات و خمس و گزاردن حج و اجرای قصاص و حدود، امكان یافت. به ‌گفتة جمعی از مفسّران شیعه، مانند سيّد هاشم بحرانی یك‌چهارم قرآن حدود و احكام است. 1 در سوره‌های بزرگ‌تر قرآن مانند بقره، نساء، مائده و انعام نیز به بسیاری از احكام فقهی برمی‌خوریم. آیات الاحكام، مثلاً در باب‌ وضو، گاهی با قرائت‌های مختلف موجب اختلاف‌نظر و استنباط‌های گاهی ناهماهنگ فقیهان مذاهب مختلف سنّی و شیعه شده‌اند.

ادامه نوشته

واقع نمايي در قصص و تمثيلات قرآن

زبان قرآن از تنوع اسلوب هاي بياني برخوردار است و قصه ها و مثل هاي قرآني از معروف ترين آنهاست. واقع نمايي در قصص و تمثيلات يكي از باورهاي مؤثر در فهم و تفسير گزاره هاي داستاني و تمثيلي قرآن است. ممكن است مفسري بر اين باور باشد كه قصه ها و تمثيلات قرآني يا برخي از آنها تهي از حقيقت و واقعيت است و قرآن آنها را صرفاً براي كاركرد افهام معنا به مخاطب به كار بسته است يا اينكه قرآن قصه ها و تمثيلات خود را از فرهنگ زمانه ي عرب جاهلي يا ديگر اقوام و ملل اخذ كرده است كه تمام يا بخشي از آنها آميخته به گزافه و اسطوره بوده و از حقيقت تهي بوده است. چنين پيش فرضهايي مي تواند گزاره هاي داستاني و تمثيلي قرآن را- كه بخش قابل توجهي از آن را تشكيل مي دهند- از كارآمدي بيندازد. در اين مبنا تأكيد بر اين باور است كه تمامي گزاره هاي داستاني و تمثيلي قرآن منشئي حقيقي دارند و به سان ديگر گزاره هاي آن شايسته ي استناد و استنباط اند.

ادامه نوشته

مقاله بررسی تطبیقی اسلوب‌های بیان قصص قرآن در تفاسیر المنار و نمونه

مقاله بررسی تطبیقی اسلوب‌های بیان قصص قرآن در تفاسیر المنار و نمونه

نوع مقاله: علمی- ترویجی
نویسندگان: محمد مولوی   معصومه خلیلی
دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین

چکیده

قرآن کریم به عنوان کامل‌ترین کتاب آسمانی، برای هدایت انسان‌ها از فنون گوناگونی استفاده کرده است. از جملة این فنون، بهره‌گیری از اسلوب داستان است که در مواضع و مناسبت‌های گوناگون مطرح می‌کند. هدف قرآن در بیان این داستان‌ها، بیان داستان تخیّلی نیست، بلکه سرگذشت پیشینیان را آیینه‌ای برای عبرت آیندگان قرار داده است و سراسر آن حقّ است. مفسّران قرآن، به‌ویژه در دوران معاصر، به این بُعد از قرآن توجّه خاصّی نموده‌اند‌ تا جایی که از آن، با اعجاز غیبی یا اعجاز قصصی یاد می‌کنند.

ادامه نوشته

انواع تمثیل در مَثَل ها و قصه هاى قرآن کریم

انواع تمثیل در مَثَل ها و قصّه هاى قرآن کریم

چکیده

قرآن کتاب هدایت بشر در تمام اعصار است. سبک و سیاق نوشتارى آن متفاوت از دیگر کتاب ها بوده و تعالیم خود را به منظور فهم همه انسان ها، گاه با زبان ادبى و هنرى در قالب مَثَل، قصّه، و... بیان نموده است. از دیدگاه برخى، یک چهارم قرآن و از نگاه بعضى دیگر، یک ششم آن در قالب داستان یا قصّه بیان شده و قریب به 60 مَثَل در آن وجود دارد.

محور اصلى سخن در مقاله حاضر بازشناسى انواع تمثیلِ به کاررفته از حیث ساختار (اسلوب معادله، حکایت انسانى و حکایت حیوانات) و محتوا (تمثیل ساده اخلاقى، اندیشه، رؤیا، رمزى، سیاسى ـ تاریخى) در قصّه ها و مَثَل هاى قرآن مى باشد. نتایج مقاله، که با روش تحقیق توصیفى ـ تحلیلى انجام پذیرفته، نشان مى دهد ساختار مَثَل هاى قرآن در گروه حکایت انسانى قرار مى گیرد و مثل ها از نظر محتوا جزو دو گروه «تمثیل ساده اخلاقى» و «تمثیل اندیشه» مى باشند.

ادامه نوشته

قصه هاى قرآنى و رویکردهاى زبان دینى در تحلیل آنها

قصه هاى قرآنى و رویکردهاى زبان دینى در تحلیل آنها (با تأکید بر قصه خلقت حضرت آدم علیه السلام)

چکیده

سازوکار گفتارى قرآن و دلالت هاى زبانى آن همواره از بحث هاى پرجاذبه و چالش برانگیز در میان مفسّران از یک سو، و متکلمان و سایر دین پژوهان از سوى دیگر بوده است. این بحث واجد مباحث مهمى است؛ از جمله اینکه آیا جملات و گزاره هاى قرآن همه ناظر به حقیقت است؟ اگر برخى تعابیر قرآنى مجازگونه، نمادین و تمثیلى است، آیا این مجازها تحویل پذیر به واقع و حقیقت است، یا خیر؟

ادامه نوشته