تفسیر آیه 109 سوره مائده - لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ

تفسیر آیه 109 سوره مائده - لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ

يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ.

[ياد كن‌] روزى را كه خدا پيامبران را گرد مى‌آورد؛ پس مى‌فرمايد: «چه پاسخى به شما داده شد؟» مى‌گويند: «ما را هيچ دانشى نيست. تويى كه داناى رازهاى نهانى.»

The day Allah will gather the apostles and say, What was the response to you? They will say, ‘We have no knowledge. Indeed You are knower of all that is Unseen


معانی کلمات آیه

اجبتم: اجابت شديد. از شما قبول كردند.

علام الغيوب: علام: بسيار دانا. غيب: نهان. غيوب: نهان‌ها.


این آیه در حقیقت مکملی برای آیات قبل است، زیرا در ذیل آیات گذشته که مربوط به مسألۀ شهادت حق و باطل بود دستور به تقوا و ترس از مخالفت فرمان خدا داده شده، در این آیه می‌گوید: «از آن روز بترسید که خداوند پیامبران را جمع می‌کند و از آنها دربارۀ رسالت و مأموریتشان سؤال می‌کند و می‌گوید مردم در برابر دعوت شما چه پاسخی گفتند» (یومَ یجمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَیقُولُ ما ذا أُجِبتُم).

آنها از خود نفی علم کرده و همۀ حقایق را موکول به علم پروردگار کرده می‌گویند: «خداوندا؟ ما علم و دانشی نداریم، تو آگاه بر تمام غیوب و پنهانی‌ها هستی» (قالُوا لا عِلمَ لَنا إِنَّکَ أَنتَ عَلّامُ الغُیوبِ).

و به این ترتیب سر و کار شما با چنین خداوند علّام الغیوب و با چنین دادگاهی است، بنابراین در گواهی‌های خود مراقب حق و عدالت باشید.

أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَٰهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَٰهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ ۚ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ ۚ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ ۚ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ

و [ياد كن‌] هنگامى را كه خدا فرمود: «اى عيسى پسر مريم، آيا تو به مردم گفتى: من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستيد؟» گفت: «منزهى تو، مرا نزيبد كه [در باره خويشتن‌] چيزى را كه حق من نيست بگويم. اگر آن را گفته بودم قطعاً آن را مى‌دانستى. آنچه در نفس من است تو مى‌دانى؛ و آنچه در ذات توست من نمى‌دانم، چرا كه تو خود، داناى رازهاى نهانى.


And when Allah will say, ‘O Jesus son of Mary! Was it you who said to the people, ‘‘Take me and my mother for gods besides Allah’’?’ He will say, ‘Immaculate are You! It does not behoove me to say what I have no right to [say]. Had I said it, You would certainly have known it: You know whatever is in my self, and I do not know what is in Your Self. Indeed, You are knower of all that is Unseen

بیزاری مسیح ع از شرک پیروانش

این آیه و دو آیه بعد پیرامون گفتگوی خداوند با حضرت مسیح (ع) در روز رستاخیز بحث می کند، می گوید:

«خداوند در روز قیامت به عیسی می گوید: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را علاوه بر خداوند معبود خویش قرار دهید، و پرستش کنید»! (وَ إِذ قالَ اللّهُ یا عِیسَی ابنَ مَریمَ أَ أَنتَ قُلتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَینِ مِن دُونِ اللّهِ).

مسیح با نهایت احترام در برابر این سؤال چند جمله در پاسخ می گوید:

1- نخست زبان به تسبیح خداوند از هر گونه شریک و شبیه گشوده و می گوید: «خداوندا؟ پاک و منزهی از هر گونه شریک» (قالَ سُبحانَکَ).

2- «چگونه ممکن است چیزی را که شایسته من نیست بگویم» (ما یکونُ لِی أَن أَقُولَ ما لَیسَ لِی بِحَقٍّ).

در حقیقت نه تنها گفتن این سخن را از خود نفی می کند، بلکه می گوید اساسا من چنین حقی را ندارم و چنین گفتاری با مقام و موقعیت من هرگز سازگار نیست.

3- سپس استناد به علم بی پایان پروردگار کرده، می گوید: «گواه من این است که اگر چنین می گفتم می دانستی، زیرا تو از آنچه در درون روح و جان من است آگاهی، در حالی که من از آنچه در ذات پاک توست بی خبرم، زیرا تو علام الغیوب و باخبر از تمام رازها و پنهانیها هستی» (إِن کنتُ قُلتُهُ فَقَد عَلِمتَهُ تَعلَمُ ما فِی نَفسِی وَ لا أَعلَمُ ما فِی نَفسِکَ إِنَّکَ أَنتَ عَلّامُ الغُیوبِ).

تفسیر آیه 42 سوره مائده سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ

تفسیر آیه 42 سوره مائده

سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ

پذيرا و شنواى دروغ هستند [و] بسيار مال حرام مى‌خورند. پس اگر نزد تو آمدند، [يا] ميان آنان داورى كن، يا از ايشان روى برتاب. و اگر از آنان روى برتابى هرگز زيانى به تو نخواهند رسانيد. و اگر داورى مى‌كنى، پس به عدالت در ميانشان حكم كن كه خداوند دادگران را دوست مى‌دارد.

Eavesdroppers with the aim of [telling] lies, eaters of the unlawful—if they come to you, judge between them, or disregard them. If you disregard them, they will not harm you in any way. But if you judge, judge between them with justice. Indeed Allah loves the just

ادامه نوشته

پیمان مدینه و سوره مائده: تشابهات و ارتباط احتمالی دو متن از صدر اسلام محسن گودرزی

سخنرانی عمومی سومین مدرسه تابستانی انعکاس | شهریور ۱۴۰۲

پیمان مدینه و سوره مائده: تشابهات و ارتباط احتمالی دو متن از صدر اسلام

محسن گودرزی (دانشگاه هاروارد)

به میزبانی: امینه یوان (دانشگاه شیکاگو)

ارائه به زبان فارسی

جمعه ۱۷ شهریور، ساعت ۱۸:۳۰ (به وقت تهران)

چکیده: بیشتر محققین تاریخ اسلام هم قرآن و هم پیمان مدینه را متونی می‌دانند که از صدر اسلام نشأت گرفته‌اند. در عین حال، به نظر می‌رسد که در قرآن اشاره مستقیمی به پیمان مدینه وجود ندارد. تا حدی در نتیجه این فقدان، بررسی دقیقی از ارتباط میان این قرآن و پیمان مدینه وجود ندارد.

گودرزی در این ارائه با مروری بر پیمان مدینه و سوره مائده نشان می‌دهد که شباهت قابل توجهی میان این دو متن وجود دارد:

هر دو به رابطه مومنین با اهل کتاب (علی الخصوص یهودیان) می‌پردازند و بر حرمت قتل و لزوم قصاص تاکید دارند. در کنار این تشابه موضوعی، از نظر لغوی هم بین این دو متن هم‌پوشانی وجود دارد. علاوه بر ذکر این شباهت‌های موضوعی و لغوی، این ارائه فرضیاتی را درباره رابطه احتمالی میان پیمان مدینه و سوره مائده مطرح می‌سازد.

معرفی: محسن گودرزی کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه استنفورد و دورۀ دکتری را در دانشگاه هاروارد گذرانده است. او پیشتر در دانشگاه مینسوتا به تدریس پرداخته و از ۲۰۲۱ استاد و عضو هئیت علمی مدرسه الهیات دانشگاه هاروارد است. پژوهش‌های عمدتا در حوزه مطالعات قرآنی و تاریخ اسلام متقدّم است و به زمینه‌های گوناگون پژوهش از جمله تفسیر، کلام و فقه علاقه دارد. تمرکز پژوهش‌های او بر اندیشۀ اسلامی و جنبه‌های اجتماعی ظهور اسلام به‌ویژه در بررسی قرآن و ارتباط آن با ادبیات باستان متأخر و تاریخ متنی آن است.

گودرزی به همراه بهنام صادقی مقالۀ مفصل و مهم «صنعا-۱ و ریشه‌های قرآن» را در سال ۲۰۱۲ به انتشار رسانده است.

این برنامه به طور زنده از طریق صفحه انعکاس در یوتوب و آپارات پخش خواهد شد و شرکت در آن برای عموم آزاد است.

رویداد_انعکاس

@inekas

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ - شهدای جنایت صهیونیست ها در جنین

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ

تفسیر آیه 23 سوره مائده (برگزیده تفسیر نمونه)

تفسیر آیه 23 سوره مائده (برگزیده تفسیر نمونه)

قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.

دو مرد از [زمره‌] كسانى كه [از خدا] مى‌ترسيدند و خدا به آنان نعمت داده بود، گفتند: «از آن دروازه بر ايشان [بتازيد و] وارد شويد؛ كه اگر از آن، درآمديد قطعاً پيروز خواهيد شد، و اگر مؤمنيد، به خدا توكل كنيد.»


سپس قرآن می گوید: «در این هنگام دو نفر از مردان با ایمان که ترس از خدا در دل آنها جای داشت و به همین دلیل مشمول نعمت های بزرگ او شده بودند (و روح استقامت و شهامت را با دوراندیشی و آگاهی اجتماعی و نظامی آمیخته بودند برای دفاع از پیشنهاد موسی بپا خاستند و به بنی اسرائیل) گفتند: شما از دروازه شهر وارد بشوید، هنگامی که وارد شدید (و آنها را در برابر عمل انجام شده قرار دادید) پیروز خواهید شد» (قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِینَ یخافُونَ أَنعَمَ اللّهُ عَلَیهِمَا ادخُلُوا عَلَیهِمُ البابَ فَإِذا دَخَلتُمُوهُ فَإِنَّکم غالِبُونَ).

«ولی باید در هر صورت از روح ایمان استمداد کنید و بر خدا تکیه نمایید تا به این هدف برسید» (وَ عَلَی اللّهِ فَتَوَکلُوا إِن کنتُم مُؤمِنِینَ).

امیر احمد نژاد (آیات 87 تا 105 سوره مائده)

ماه مبارک رمضان در روایات، به‌عنوان بهار قرآن معرفی و ثواب قرائت یک آیه از قرآن در این ماه معادل ثواب خواندن کل قرآن بیان شده است. در واقع، تلاوت قرآن از برترین اعمالی بوده که برای این ماه سفارش شده است. همچنین نزول یک‌باره قرآن در شب قدر رخ داده که در این ماه قرار دارد. بنابراین، انس با قرآن و فهم آن، یکی از مهم‌ترین دلایل ارجمندی ماه مبارک رمضان است. در این راستا، خبرگزاری ایکنا در اصفهان برای بهره‌مندی مخاطبان از خوان گسترده معارف قرآن در ایام ماه مبارک رمضان، گفتارهایی کوتاه از امیر احمدنژاد، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان در شرح آیات قرآن منتشر می‌کند. شماره پیش رو به مهم‌ترین نکات مندرج در سوره مائده اختصاص دارد.

تصور اغلب افراد از کارکرد شریعت، افزایش تحریم در پدیده‌های مطلوب‌ بشری است‌، در حالی که یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های قرآن، بسط پیدا نکردن دامنه‌ حرام‌هاست، به‌گونه‌ای که در آیات ۸۷ تا ۱۰۵ سوره مائده که آخرین سوره‌ نازل‌ شده بر پیامبر(ص) محسوب می‌شود، این موضوع به‌وضوح قابل رؤیت است.

قرآن همواره دغدغه تحریم «حلال‌ها» یا به تعبیر بلیغ و رسای این کتاب آسمانی، «طیبات» از سوی عالمان دینی را دارد. بدیهی است که افزایش دامنه تحریم‌ها گاهی به‌ سبب پرسش‌های مکرر پیروان ادیان و در پی وسواس فکری آنها روی می‌دهد و گاهی این توسعه، از سوی متخصصان دین صورت می‌گیرد.

قرآن با به‌کار بردن لفظ طیبات، معیار و شاخصی برای تشخیص حلال‌ها به انسان گوشزد می‌کند و خرد و طبع آدمی را معیاری مهم برای تشخیص حلال و حرام الهی می‌داند. طبیعتا پدیده‌ای که طبیعت و عقل انسان از آن گریزان و متنفر باشد، قطعا در محدوده حرام‌ها گنجانیده می‌شود. نحوه تحریم خمر و میسر (شراب و قمار) نیز که به مرور و طی ۱۵ سال صورت گرفت، با همین شیوه اقناع عقلانیت انجام شد و انسان هدفمند و مسئولیت‌پذیر به حکم خرد، از این دو پدیده پرهیز کرد.

خداوند در آیه ۷۷ سوره مائده چنین می‌فرماید که بگو ای اهل کتاب، در دین خدا غلو و زیاده‌روی نکنید، غیر از حق نگویید و از هوس‌های جمعیتی که پیش‌تر گمراه شدند، دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف شدند، پیروی نکنید. به این ترتیب، قرآن اعمال هر گونه تحریم فراتر از تحریم‌های الهی را افراط و زیاده‌روی در دین برمی‌شمرد.

در آیه ۹۳ سوره مائده نیز خداوند معیار دیگری در حرام و حلال شمردن خوردنی‌ها ارائه می‌دهد و با تکرار واژه تقوا در سه موضع این آیه، خویشتن‌داری را شرط گزینش خوراک‌های مجاز معرفی می‌کند.

طبقه عالمان نیز نباید مرتب بر شمارگان حرام‌ها بیفزایند، بلکه بنا به آیات قرآن، عالمان دینی باید فریاد هشدار خود را به سوی حرام‌های مسلم که از طریق انسان‌های به‌ ظاهر دین‌دار و با ظاهری مطلوب و پسندیده انجام می‌شود، روانه کنند. خداوند در آیه ۶۳ سوره مائده می‌فرماید: «چرا دانشمندان نصارا و عالمان یهود آنها را از سخنان گناه‌آمیز و خوردن مال حرام نهی نمی‌کنند؟ چه زشت است عملی که انجام می‌دادند.»

تدبر در سوره مبارکه مائده - هانی چیت‌ چیان

دومین جلسه از سلسله‌ جلسات تدبر در سوره مبارکه مائده با عنوان آشنایی با فضای کلی سوره، در ادامه جلسات «شناخت عارضه‌ های جمعی و شیوه مواجه با آن» با موضوع «‌وفای به عقود، شرط تداوم حکومت دینی‌» با تدریس هانی چیت‌ چیان، عضو علمی مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد.

تدبر در سوره مبارکه مائده - هانی چیت‌ چیان

وی در آغاز سخنان خود گفت: موضوع خیلی مهم سوره مائده، امتداد جریان حکومت دینی است. حرکتی که به واسطه بعثت پیامبر اکرم(ص) شکل گرفته اکنون در آستانه مفارقت آن حضرت است. قطعاً و یقیناً این ماجرا که جریان ختم نبوت است، نمی‌خواهد با رحلت پیامبر(ص) تمام شود، پس باید تبدیل به ساختار و نظامی شود که بعد از پیامبر ادامه پیدا کند. موضوع امتداد حاکمیت دینی و جریان دین و نظام اجتماعی به واسطه این سوره قرار است بعد از رحلت پیامبر ادامه پیدا کند.

ادامه نوشته

تفسیر آیه 51 سوره مائده - يا أيها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود والنصارى أولياء - نتیجه استخاره

تفسیر آیه 51 سوره مائده - يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ - نتیجه استخاره

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد [كه‌] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند. و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود. آرى، خدا گروه ستمگران را راه نمى‌نمايد.


شأن نزول:

در مورد نزول این آیه و دو آیه بعد نقل کرده اند که: بعد از جنگ بدر، عبادة بن صامت خزرجی خدمت پیامبر رسید و گفت: من هم پیمانانی از یهود دارم که از نظر عدد زیاد و از نظر قدرت نیرومندند، اکنون که آنها ما را تهدید به جنگ می کنند و حساب مسلمانان از غیر مسلمانان جدا شده است من از دوستی و هم پیمانی با آنان برائت می جویم، هم پیمان من تنها خدا و پیامبر اوست.

عبد اللّه بن أبی گفت: ولی من از هم پیمانی با یهود برائت نمی جویم، زیرا از حوادث مشکل می ترسم و به آنها نیازمندم.

پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به او فرمود: آنچه در مورد دوستی با یهود بر عباده می ترسیدیم، بر تو نیز می ترسم (و خطر این دوستی و هم پیمانی برای تو از او بیشتر است) عبد اللّه گفت: چون چنین است من هم می پذیرم و با آنها قطع رابطه می کنم، آیه نازل شد و مسلمانان را از هم پیمانی با یهود و نصاری بر حذر داشت.

تفسیر:

قرآن، مسلمانان را از همکاری با یهود و نصاری بشدت برحذر می دارد، نخست می گوید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، یهود و نصاری را تکیه گاه و هم پیمان خود قرار ندهید» (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الیهُودَ وَ النَّصاری أَولِیاءَ).

یعنی ایمان به خدا ایجاب می کند که به خاطر جلب منافع مادی با آنها همکاری نکنید.

سپس با یک جمله کوتاه، دلیل این نهی را بیان کرده، می گوید: «هر یک از آن دو طایفه، دوست و هم پیمان هم مسلکان خود هستند» (بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ).

یعنی، تا زمانی که منافع خودشان و دوستانشان مطرح است، هرگز به شما نمی پردازند.

روی این جهت، «هر کس از شما طرح دوستی و پیمان با آنها بریزد، از نظر تقسیم بندی اجتماعی و مذهبی جزء آنها محسوب خواهد شد» (وَ مَن یتَوَلَّهُم مِنکم فَإِنَّهُ مِنهُم). و شک نیست که «خداوند چنین افراد ستمگری را که به خود و برادران و خواهران مسلمان خود خیانت کرده و بر دشمنانشان تکیه می کنند، هدایت نخواهد کرد» (إِنَّ اللّهَ لا یهدِی القَومَ الظّالِمِینَ).


نتیجه استخاره: هرگز انجام نده

نتیجه کلی: بسیار بد است با این کار ناخواسته به حقوق دیگران تجاوز می‌کنید حتما ترک کنید.

نتیجه ازدواج: اقدام نکنید که به شدت پشیمان خواهید شد.

نتیجه معامله: اقدام نکنید که اصلا به نفع شما نیست و متحمل ضرر خواهید

تفسیر آیه 32 سوره مائده - مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ- نتیجه استخاره

تفسیر آیه 32 سوره مائده - مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ - نتیجه استخاره

از اين روى بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كسى را -جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در زمين- بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد. و هر كس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است. و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند، [با اين همه‌] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زياده‌روى مى‌كنند.

پیوند انسان ها

پس از ذکر داستان فرزندان آدم یک نتیجهگیری کلی و انسانی در این آیه شده است، نخست می فرماید: «به خاطر همین موضوع بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هر گاه کسی انسانی را بدون ارتکاب قتل، و بدون فساد در روی زمین به قتل برساند، چنان است که گویا همه انسانها را کشته است و کسی که انسانی را از مرگ نجات دهد گویا همه انسانها را از مرگ نجات داده است» (مِن أَجلِ ذلِکَ کتَبنا عَلی بَنِی إِسرائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفساً بِغَیرِ نَفسٍ أَو فَسادٍ فِی الأَرضِ فَکأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِیعاً وَ مَن أَحیاها فَکأَنَّما أَحیا النّاسَ جَمِیعاً).

چگونه قتل یک انسان مساوی است با قتل همه انسانها و نجات یک نفر مساوی با نجات همه انسانها!

آنچه می توان گفت این است که: قرآن در این آیه یک حقیقت اجتماعی و تربیتی را بازگو می کند زیرا: کسی که دست به خون انسان بی گناهی می آلاید در حقیقت چنین آمادگی را دارد که انسانهای بی گناه دیگری را به قتل برساند، او در حقیقت یک قاتل است و طعمه او انسان بی گناه، و می دانیم تفاوتی در میان انسانهای بی گناه از این نظر نیست، همچنین کسی که به خاطر نوع دوستی و عاطفه انسانی، دیگری را از مرگ نجات بخشد این آمادگی را دارد که این برنامه انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد و با توجه به این که قرآن می گوید: «فکأنّما ...»

استفاده می شود که مرگ و حیات یک نفر اگر چه مساوی با مرگ و حیات اجتماع نیست اما شباهتی به آن دارد. قابل توجه این که، کسی از امام صادق علیه السّلام تفسیر این آیه را پرسید، امام فرمود: منظور از «کشتن» و «نجات از مرگ» که در آیه آمده نجات از آتش سوزی یا غرقاب و مانند آن است، سپس امام سکوت کرد و بعد فرمود: تأویل اعظم و مفهوم بزرگتر آیه این است که دیگری را دعوت به سوی راه حق یا باطل کند و او دعوتش را بپذیرد.

در پایان آیه اشاره به قانونشکنی بنی اسرائیل کرده می فرماید: «پیامبران ما با دلایل روشن برای ارشاد آنها آمدند ولی بسیاری از آنها قوانین الهی را در هم شکستند و راه اسراف را در پیش گرفتند» (وَ لَقَد جاءَتهُم رُسُلُنا بِالبَیناتِ ثُمَّ إِنَّ کثِیراً مِنهُم بَعدَ ذلِکَ فِی الأَرضِ لَمُسرِفُونَ).

«اسراف» در لغت، معنی وسیعی دارد که هر گونه تجاوز و تعدی از حد را شامل می شود اگر چه غالبا در مورد بخششها و هزینه ها و مخارج به کار می رود.


نتیجه استخاره: انجام نده

نتیجه کلی: بد است خطر آبرویی و جانی دارد ترک نمایید.

نتیجه ازدواج: به آبروریزی و هتک حرمتش نمی‌ارزد البته اگر جان سالم به در ببرید منصرف شوید.

نتیجه معامله: منجر به دعوا و درگیری می‌شود و ضرر هنگفتی نیز متحمل می‌شوید ترک کنید.

تفسیر آیه 27 سوره مائده: قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ

تفسیر آیه 27 سوره مائده : وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ

و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ايشان بخوان، هنگامى كه [هر يك از آن دو،] قربانيى پيش داشتند. پس، از يكى از آن دو پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. [قابيل‌] گفت: «حتماً تو را خواهم كشت.» [هابيل‌] گفت: «خدا فقط از تقواپيشگان مى‌پذيرد.»


تفسیر نمونه

نخستین قتل در روی زمین

از این آیه به بعد داستان فرزند آدم، و قتل یکی به وسیله دیگری، شرح داده شده است و شاید ارتباط آن با آیات سابق- که در باره بنی اسرائیل بود- این باشد که انگیزه بسیاری از خلافکاریهای بنی اسرائیل مسئله «حسد» بود، و خداوند در اینجا به آنها گوشزد می کند که سر انجام حسد چگونه ناگوار و مرگبار می باشد که حتی به خاطر آن برادر دست به خون برادر خود می آلاید؟ نخست می فرماید: «ای پیامبر؟ داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان» (وَ اتلُ عَلَیهِم نَبَأَ ابنَی آدَمَ بِالحَقِّ).

ذکر کلمه «بالحقّ» ممکن است اشاره به این باشد که سرگذشت مزبور در «عهد قدیم» (تورات) با خرافاتی آمیخته شده است، اما آنچه در قرآن آمده عین واقعیتی است که روی داده است.

سپس به شرح داستان می پردازد و می گوید: «در آن هنگام که هر کدام کاری برای تقرب به پروردگار انجام دادند، اما از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد» (إِذ قَرَّبا قُرباناً فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِما وَ لَم یتَقَبَّل مِنَ الآخَرِ).

و همین موضوع سبب شد برادری که عملش قبول نشده بود دیگری را تهدید به قتل کند، و «سوگند یاد نماید که تو را خواهم کشت»؟ (قالَ لَأَقتُلَنَّکَ).

اما برادر دوم او را نصیحت کرد که اگر چنین جریانی پیش آمده گناه من نیست بلکه ایراد متوجه خود تو است که عملت با تقوا و پرهیزکاری همراه نبوده است و «گفت: خدا تنها از پرهیزکاران می پذیرد» (قالَ إِنَّما یتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقِینَ).


خلاصه تفسیر المیزان

(واتل علیهم نبا ابنی ادم بالحق اذ قربا قربانافتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخرقال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین):

(ای پیامبر داستان دوپسر آدم را که داستانی حقیقی است برای آنهابیان کن، زمانی که هر دو در راه خداو برای نزدیکتر شدن به او چیزی قربانی کردند،اما از یکی از آنها پذیرفته شد واز دیگری پذیرفته نشد،و آنکه قربانیش پذیرفته نشد به آنکه قربانیش قبول شد، گفت: من تو را خواهم کشت، و او در جواب گفت: همانا خدا از مردم با تقوی قبول می کند)، (تلاوت) به معنای خواندن و قرائت است و مراد از (قربان) یعنی هر عمل و هر چیزی که انسان به وسیله آن به خدای سبحان و یا غیر او تقرب بجوید و کلمه (تقبل) به معنای قبول کردن است، آنهم قبولی که همراه با عنایتی زیاد و اهتمامی نسبت به مقبول باشد و ضمیر در کلمه (علیهم) به اهل کتاب برمی گردد، و مراد از (آدم) آدم ابوالبشر اولین پیامبر الهی است و مراد از پسران او، هابیل و قابیل هستند، اما اینکه کلمه (نبأ) یعنی خبر را مقید نموده به قید (بالحق) خالی از اشعار بر این معنا نیست که از این داستان آنچه در بین بنی اسرائیل معروف است تحریف شده و جزئیاتی از آن ساقط گشته و مثلا در تورات مسأله آمدن کلاغ و منقار به زمین زدنش نیامده و از این گذشته تورات در این داستان بطور صریح و واضح خدا را جسم دانسته است در حالیکه خداوند از این اباطیل منزه و برتر است. اما اصل داستان اینکه، این دو پسر هر دو قربانی به در گاه خدا آوردند، ولی قربانی یکی از آنها پذیرفته شد و قربانی دیگری پذیرفته نشد، قابیل که قربانیش پذیرفته نشده بود و به هابیل گفت: من تو را خواهم کشت و انگیزه این گفتار هم حسدی بوده که در دل قابیل زبانه کشیده، چون هابیل مرتکب عملی نشده بود که مستوجب چنین تهدیدی باشد، و هابیل در جواب می گوید: مسأله قبول شدن قربانی یا قبول نشدنش هیچ ربطی به من ندارد و من جرم و تقصیری ندارم، تنها جرمی که هست از ناحیه توست که تقوی نداری و از خدا نمی ترسی و خدای تعالی به کیفر بی تقوائیت قربانی تو را نپذیرفت، چون خدا فقط از متقین قبول می کند.

مسیح ع در قرآن (سوره مائده)

سوره مائده پنجمین سوره از قرآن کریم و سوره مدنی است، ۱۲۰ آیه دارد و در جزء‎های ۶ و ۷ قرآن آمده است. این سوره به ترتیب نزول، ۱۱۳ سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است.

سوره مائده آخرين سوره از سوره‌هاى طولانی قرآن است كه در اواخر دوران زندگی رسول خدا(ص) بر ایشان نازل شد. مائده به معنای سفره غذاست که در آیات ۱۱۲ و ۱۱۴ آمده و در هیچ سوره دیگری استفاده نشده. مائده به یکی از معجزات حضرت عیسی(ع) اشاره دارد که به درخواست حواریون انجام شد. آن‌ها با این‌که به عیسی(ع) ایمان آورده بودند، می‌خواستند با دیدن معجزه دیگرى از عیسى(ع) ایمانشان را قوی‌تر کنند. به همین دلیل حضرت عیسی(ع) از خداوند درخواست کرد تا سفره‌ غذایی از آسمان برای یارانش بفرستد.

در این سوره علاوه بر داستان ولادت و معجزات حضرت عیسی، به داستان‌های دیگری از جمله عهدشکنی و سرگردانی قوم بنی‌اسرائیل، داستان کشته شدن هابیل، فرزند حضرت آدم به دست قابیل و جریان غدیر خم اشاره کرده است.

همچنین در این سوره به معارف و عقاید اسلامی و احکام و وظایف دینی مانند وضو، تیمم، قصاص و مجازات دزدی پرداخته است.

از جمله ویژگی‌های سوره مائده، تأکید بر تقوا است. عبارت «و اتقواللّه» در این سوره ۱۲ بار تکرار شده که بیش از هر سوره دیگری است. این مقدار تأکید بر تقوای الهی برای این است که وقتی افراد به ثروت و موقعیتی می‌‌رسند، از خداوند غافل می‌‌شوند و به اموری دست می‌‌زنند که علاوه بر بدنام کردن خود، به روابط بین انسان‌ها، به پیمان‌هایی که بسته‌اند و باید به آنها وفا کنند و به اخلاق جامعه ضربه می‌‌زنند.

تفسیر آیه 35 سوره مائده (وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ)

تفسیر آیه 35 سوره مائده (وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا پروا كنيد؛ و به او [توسل و] تقرب جوييد؛ و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.


حقيقت توسل! در اين آيه روى سخن به افراد با ايمان است و به آنها سه دستور براى رستگار شدن داده شده. نخست مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! تقوا و پرهيزكارى پيشه كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ). سپس دستور مى‏دهد كه: «وسيله‏اى براى تقرب به خدا انتخاب نماييد» (وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ). و سر انجام «دستور به جهاد در راه خدا مى‏دهد» (وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ). و نتيجه همه آنها اين است كه «در مسير رستگارى قرار گيريد» (لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).

«وسيله» در آيه فوق معنى بسيار وسيعى دارد و هر كار و هر چيزى را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مى‏شود شامل مى‏گردد كه مهمترين آنها را على عليه السّلام در «نهج البلاغه» اين چنين برمى‏شمرد:

ادامه نوشته

تفسیر آیه 73 سوره مائده (لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ)

تفسیر آیه 73 سوره مائده: لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ.

آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.


برگزیده تفسیر نمونه

باید توجه داشت که آنچه در آیه قبل آمد مسأله غلو و وحدت مسیح با خدا بود، ولی در این آیه اشاره به مسأله «تعداد خدایان» از نظر مسیحیان یعنی «تثلیث در توحید» کرده می گوید: «آنها که گفته اند خداوند سومین اقنوم از اقانیم سه گانه است بطور مسلم کافر شده اند» (لَقَد کفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ).

قرآن بطور قاطع در پاسخ آنها می گوید: «هیچ معبودی جز معبود یگانه نیست» (وَ ما مِن إِلهٍ إِلّا إِلهٌ واحِدٌ).

و دگر بار با لحن شدید و مؤکد به آنها اخطار می کند که «اگر دست از این عقیده برندارند عذاب دردناکی در انتظار کسانی که بر این کفر باقی بمانند خواهد بود» (وَ إِن لَم ینتَهُوا عَمّا یقُولُونَ لَیمَسَّنَّ الَّذِینَ کفَرُوا مِنهُم عَذابٌ أَلِیمٌ).

تفسیر آیه 120 سوره مائده (لِلَّه مُلْكُ السَّماواتِ والْأرض وما فيهنّ وهو على كلّ شيء قدير)

تفسیر آیه 120 سوره مائده (لِلَّه مُلكُ السَّماوات والْأرض وما فيهنّ وهو على كلّ شيء قدير)

فرمانروايى آسمان ها و زمين و آنچه در آنهاست از آنِ خداست، و او بر هر چيزى تواناست.


برگزیده تفسیر نمونه

در این آیه اشاره به مالکیت و حکومت خداوند کرده، می گوید:

«حکومت آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست، از آن خداست و او بر هر چیزی تواناست» (لِلّهِ مُلکُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما فِیهِنَّ وَ هُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ).

تفسیر آیه 110 سوره مائده (إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ)

تفسیر آیه 110 سوره مائده: إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ.

(ای پیغمبر، مردم را متذکر گردان) آن گاه که خدا گفت: ای عیسیِ مریم: به خاطر آر نعمتی را که به تو و مادرت عطا کردم آن گاه که تو را به تأیید روح قدسی توانا ساختم که در گهواره و بزرگسالی با مردم سخن می‌گفتی، و آن گاه که تو را تعلیم کتاب و حکمت کردم و به تو علم تورات و انجیل آموختم، و هنگامی که از گِل، شکل مرغی به امر من ساخته و در آن می‌دمیدی تا به امر من مرغی می‌گردید، و کور مادرزاد و پیس را به امر من شفا می‌دادی، و آن گاه که مردگان را به امر من (از قبر) بیرون می‌آوردی، و آن گاه که (دست ستم) بنی اسرائیل را از سر تو کوتاه کردم وقتی که تو با معجزات روشن بر (هدایت) آنها آمدی و کافران بنی اسرائیل گفتند که اینها جز سحری آشکار نیست.


مواهب الهی بر مسیح

این آیه و آیات بعد تا آخر سوره مائده مربوط به سرگذشت حضرت مسیح و مواهبی است که به او و امتش ارزانی داشته که برای بیداری و آگاهی مسلمانان در اینجا بیان شده است.

نخست می گوید: «به یاد بیاور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم فرمود: «نعمتی را که بر تو و بر مادرت ارزانی داشتم متذکر باش» (إِذ قالَ اللّهُ یا عِیسَی ابنَ مَریمَ اذکر نِعمَتِی عَلَیکَ وَ عَلی والِدَتِکَ).

سپس به ذکر مواهب خود پرداخته، نخست می گوید «تو را با روح القدس تقویت کردم» (إِذ أَیدتُکَ بِرُوحِ القُدُسِ)«1».

دیگر از مواهب الهی بر تو این است که «به تأیید روح القدس با مردم در گهواره و به هنگام بزرگی و پختگی سخن می گفتی» (تُکلِّمُ النّاسَ فِی المَهدِ وَ کهلًا).

اشاره به این که سخنان تو در گاهواره همانند سخنان تو در بزرگی، پخته و حساب شده بود، نه سخنان کودکانه و بی ارزش.

دیگر این که «کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو تعلیم دادم» (وَ إِذ عَلَّمتُکَ الکتابَ وَ الحِکمَةَ وَ التَّوراةَ وَ الإِنجِیلَ).

دیگر از مواهب این که از «گل به فرمان من چیزی شبیه پرنده می ساختی سپس در آن می دمیدی و به اذن من پرنده زندهای می شد» (وَ إِذ تَخلُقُ مِنَ الطِّینِ کهَیئَةِ الطَّیرِ بِإِذنِی فَتَنفُخُ فِیها فَتَکونُ طَیراً بِإِذنِی).

دیگر این که: «کور مادرزاد و کسی که مبتلا به بیماری پیسی بود به اذن من شفا می دادی» (وَ تُبرِئُ الأَکمَهَ وَ الأَبرَصَ بِإِذنِی).

«و نیز مردگان را به اذن من زنده می کردی» (وَ إِذ تُخرِجُ المَوتی بِإِذنِی).

و بالاخره یکی دیگر از مواهب من بر تو این بود که «بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو باز داشتم در آن هنگام که کافران آنها در برابر دلایل روشن تو به پا خاستند و آنها را سحر آشکاری معرفی کردند» (وَ إِذ کفَفتُ بَنِی إِسرائِیلَ عَنکَ إِذ جِئتَهُم بِالبَیناتِ فَقالَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنهُم إِن هذا إِلّا سِحرٌ مُبِینٌ) من در برابر این همه هیاهو و دشمنان سرسخت و لجوج تو را حفظ کردم تا دعوت خود را پیش ببری.

قابل توجه این که در این آیه چهار بار کلمه «باذنی» (به فرمان من) تکرار شده است، تا جایی برای غلو و ادعای الوهیت در مورد حضرت مسیح باقی نماند، او بندهای بود سر بر فرمان خدا و هر چه داشت از طریق استمداد از نیروی لایزال الهی بود.

(1) در باره معنی «روح القدس» رجوع کنید به «تفسیر نمونه» جلد اول، ذیل آیه 87 سوره بقره.

تفسیر آیه 17 سوره مائده: لقد كفر الَذين قالوا إنّ اللَّه هو المسيح ابن مريم (تفسیر اثنی عشری)

تفسیر آیه 17 سوره مائده (تفسیر اثنی عشری) لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.

آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است»، بطور مسلّم کافر شدند؛ بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانی را که روی زمین هستند هلاک کند، چه کسی می‌تواند جلوگیری کند؟ (آری،) حکومت آسمان ها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، می‌آفریند؛ (حتّی انسانی بدون پدر، مانند مسیح؛) و او، بر هر چیزی تواناست.

ادامه نوشته

تفسیر آیه 117 سوره مائده (تفسیر اثنی عشری)

تفسیر آیه 117 سوره مائده (ترجمه تفسیر المیزان)

مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ.

من [عيسی] به آنها هرگز چیزی نگفتم جز آنچه تو مرا بدان امر کردی، که خدای را بپرستید که پروردگار من و شماست، و من بر آن مردم گواه و ناظر اعمال بودم مادامی که در میان آنها بودم، و چون روح مرا گرفتی تو خود نگهبان و ناظر اعمال آنان بودی، و تو بر همه چیز عالم گواهی.


تفسیر اثنی عشری

بعد از آن به جهت تصريح به نفى مستفهم عنه، بعد از تقديم ما يدل عليه گويد:

ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ‌: نگفتم مر ايشان را، يعنى امت خود را مگر آنچه تو فرمودى مرا به آنكه به ايشان گويم‌ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ‌: آنكه عبادت كنيد خدا را كه پروردگار من و پروردگار شماست، يعنى گفتم كه من مربوب و مخلوقم نه رب و خالق‌ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً: و بودم بر ايشان گواه يعنى شاهد احوال آنها بودم از كفر و ايمان و افعال و اقوال‌ ما دُمْتُ فِيهِمْ‌: مادامى كه بودم در ميان آنها يعنى تا زنده بودم نگهبان آنها و ناهى ايشان بودم از اين قول‌ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي‌: پس زمانى كه اخذ فرمودى مرا به رفع به آسمان‌ كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ‌: بودى تو نگهبان و مراقب احوال و عالم به اقوال و افعال ايشان، و منع آنها فرمودى از اين قول به ارشاد دلالت بيّنه، و تنبيه بر آن به ارسال و رسل و انزال آيات بر ايشان؛ و بعضى انقياد، و برخى انكار نمودند. وَ أَنْتَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ: و تو بر جميع چيزها شاهد و مطلع و مراقب هستى.

تفسیر آیه 48 سوره مائده - وأنزلنا إليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب ومهيمنا عليه

تفسیر آیه 48 سوره مائده - وأنزلنا إليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب ومهيمنا عليه

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ

و این کتاب [= قرآن‌] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق می‌کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست؛ پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوی و هوسهای آنان پیروی نکن! و از احکام الهی، روی مگردان! ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ و اگر خدا می‌خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‌داد؛ ولی خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید؛ (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست؛ سپس از آنچه در آن اختلاف می‌کردید؛ به شما خبر خواهد داد.

ترجمه تفسیر المیزان

ادامه نوشته

شأن نزول یا أَیها الرّسولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَیک مِن ربِّک - آیه 67 سوره مائده - احتمالات تفسیری

شأن نزول یا أَیها الرّسولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَیک مِن ربِّک - آیه 67 سوره مائده - احتمالات تفسیری - احتمالاتی را که تفاسیر در مورد شأن نزول آیه‌ی ابلاغ بیان کرده‌‌اند، به همراه اشکالات وارده بر این احتمالات بیان نمایید.

«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»؛[1]

ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده را کاملا (به مردم) برسان و گرنه رسالت او را انجام نداده‌‏ای و خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم نگاه می‌دارد، و خداوند جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی‏کند.

در روایات و کتاب‌های تفسیری و تاریخی شیعه، گزارش‌های زیادی دیده می‏شود که به صراحت بیانگر آن است که آیه‌ی بالا؛ در مورد واقعه‌ی غدیر و نصب امام علی(ع) به خلافت و جانشینی رسول خدا(ص) است.[2]

ادامه نوشته

تفسیر آیه 27 سوره مائده (وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ) خلاصه تفسیر المیزان

تفسیر آیه 27 سوره مائده (وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ) خلاصه تفسیر المیزان

Interpretation of verse 27 of Surah Al-Ma'idah

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ.

ترجمه آیت الله مکارم شیرازی

و داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب (به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد؛ (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!» (برادر دیگر) گفت: «(من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد!

ادامه نوشته

تفسیر آیه 38 سوره مائده - وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما کَسَبا

تفسیر آیه 38 سوره مائده - وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَکيمٌ

Interpretation of verse 38 of Surah Ma'idah

دست مرد دزد و زن دزد را، به کیفر عملی که انجام داده اند، بعنوان یک مجازات الهی، قطع کنید! و خداوند توانا و حکیم است.


خلاصه تفسیر المیزان

وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَکيمٌ:

(دستان مرد دزد و زن دزد را به سزای آنچه کرده اند و بواسطه و مجازاتی ازناحیه خدا، قطع کنید و خدا مقتدری شکست ناپذیر وحکیم است )، (واو) در ابتدای کلام و او استینافیه است یعنی مطلب جدیدی آغاز شده و این (واو) خاصیت حرف (اما) در فارسی را دارد و در اینجا حکم شخص دزد را بیان می کند و می فرماید، دستان مرد یا زن دزد را ببرید و مراد از (ید) عضو معروف دربدن انسان است که طبق روایات منظور در اینجا دست راست می باشد و قطع دست، هم با قطع آن از شانه صادق است و هم با قطع قسمتی از آن (12)، و (قطع) هم به معنای بریدن به وسیله آلت برنده است و (جزاء) در جمله حال است، یعنی در حالیکه این قطع دست عنوان کیفر در برابر عمل زشتی است که آنها کرده اند ودر حالیکه این بریدن عذابی از ناحیه خدای تعالی است و (نکال)، به معنای عقوبتی است که به مجرم می دهند تا از جرائم خود دست بر دارد و دیگران هم بادیدن او عبرت بگیرند و خداوند همه احکامش بر اساس حکمت و عزت است و حکم بیهوده نمی کند.

تفسیر آیه 64 سوره مائده (تفسیر المیزان)

تفسیر آیه 64 سوره مائده (تفسیر المیزان)

وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۚ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿٦٤﴾

و یهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرّف در امور آفرینش، تشریع قوانین و عطا کردنِ روزی] بسته است. دست هاشان بسته باد و به کیفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد؛ بلکه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چیز و به هر کس] هر گونه بخواهد، روزی می دهد. و مسلماً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می افزاید. و ما میان [یهود، نصاری و گروه های دیگر] آنان تا روز قیامت کینه و دشمنی انداختیم. هر زمان آتشی را برای جنگ [با اهل ایمان] افروختند خدا آن را خاموش کرد، و همواره در زمین برای فساد می‌کوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.

وجوهى كه در معناى سخن يهود كه گفتند: (يدالله مغلولة )، گفته شده است

و قالت اليهود يد الله مغلوله علت ايديهم و لعنوابما قالوا بل يداه مبسوطتان ينفق كيف يشاء

در معناى اين آيه و اينكه يهود به چه مناسبت اين كلمه كفرآميز را گفته است وجوهى چند است : يكى اينكه ملت و دين يهود، نسخ در احكام دين را جايز نمى دانسته و لذا به نسخ تورات بهيچ وجه رضا نمى داد و زير بار اين حرف كه تورات به وسيله انجيل نسخ شود نمى رفت و يكى از اعتراضات و نقاط ضعفى را هم كه در دين اسلام مى ديدند و به رخ مسلمين مى كشيدند اين بود كه مى گفتند شما مسلمين پيرو كتابى هستيد كه بعضى از آياتش بعض ديگر را نسخ مى كند، و نيز از همين جهت (بداء) را هم براى خداى تعالى در امور تكوينى جايز نمى دانستند و آنرا هم يكى ديگر از نقاط ضعف اسلام و قرآن مى دانستند، چون از بعضى از آيات قرآن (بداء) استفاده مى شود و ما شمه اى از بحث در مسأله بداء را در ذيل آيه (ما ننسخ من آيه او ننسهانات بخير منها او مثلها) در جلد اول اين كتاب و در جاهاى ديگر آن گذرانديم ، و بعيد نيست كه آيه شريفه مورد بحث در مقام بيان همين عقيده يهود باشد. ليكن جوابى كه خداى تعالى از اين گفتار يهود داده با اين احتمال نمى سازد چون در جوابشان مى فرمايد: (بل يداه مبسوطتان ) و از اين جواب استفاده مى شود كه يهود اين گفتار ناروا را درباره روزى دادن خدا گفته اند.

ادامه نوشته

تفسير آیه 79 سوره مائده - تفسير اطيب البيان

تفسير آیه 79 سوره مائده - تفسير اطيب البيان

كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ ۚ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ

آنها از اعمال زشتی که انجام می‌دادند، یکدیگر را نهی نمی‌کردند؛ چه بدکاری انجام می‌دادند!


بودند ‌اينکه‌ كفار بني‌ اسرائيل‌ ‌که‌ منتهي‌ نميشدند ‌از‌ نهي‌ انبياء و مؤمنين‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ منكري‌ ‌که‌ مرتكب‌ ميشدند ‌هر‌ آينه‌ بد عملي‌ ‌است‌ آنچه‌ ‌که‌ بودند بجا ميآوردند معلوم‌ ميشود ‌که‌ ‌در‌ بني‌ اسرائيل‌ مؤمنيني‌ بودند ‌که‌ اينها ‌را‌ نهي‌ ميكردند ‌از‌ صيد ماهي‌ و ساير معاصي‌ ولي‌ اينها اثري‌ ‌بر‌ نهي‌ ‌آنها‌ بار نميكردند و اعتناء بكلام‌ ‌آنها‌ نداشتند و ‌بر‌ عمل‌ زشت‌ ‌خود‌ ادامه‌ ميدادند، و ‌در‌ باب‌ نهي‌ ‌از‌ منكر يكي‌ ‌از‌ شرائط ‌آن‌ احتمال‌ تأثير ‌است‌ و ‌با‌ قطع‌ بعدم‌ تأثير واجب‌ نيست‌ لكن‌ بجهت‌ اتمام‌ حجت‌ و اينكه‌ احكام‌ الهيه‌ ‌از‌ ‌بين‌ نرود بايد گوشزد فساق‌ و فجار كرد ‌که‌ فرداي‌ قيامت‌ نگويند نميدانستيم‌ كسي‌ ‌بما‌ نگفت‌ ‌در‌ سوره‌ مباركه‌ اعراف‌ ‌در‌ چند ‌آيه‌ شرح‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد ‌از‌ ‌آيه‌ 162 ‌الي‌ 166 وَ سئَلهُم‌ عَن‌ِ القَريَةِ الَّتِي‌ كانَت‌ حاضِرَةَ البَحرِ إِذ يَعدُون‌َ فِي‌ السَّبت‌ِ إِذ تَأتِيهِم‌ حِيتانُهُم‌ يَوم‌َ سَبتِهِم‌ شُرَّعاً وَ يَوم‌َ لا يَسبِتُون‌َ لا تَأتِيهِم‌ كَذلِك‌َ نَبلُوهُم‌ بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ، وَ إِذ قالَت‌ أُمَّةٌ مِنهُم‌ لِم‌َ تَعِظُون‌َ قَوماً اللّه‌ُ مُهلِكُهُم‌ أَو مُعَذِّبُهُم‌ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعذِرَةً إِلي‌ رَبِّكُم‌ وَ لَعَلَّهُم‌ يَتَّقُون‌َ، فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِه‌ِ أَنجَينَا الَّذِين‌َ يَنهَون‌َ عَن‌ِ السُّوءِ وَ أَخَذنَا الَّذِين‌َ ظَلَمُوا بِعَذاب‌ٍ بَئِيس‌ٍ بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ، فَلَمّا عَتَوا عَن‌ ما نُهُوا عَنه‌ُ قُلنا لَهُم‌ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِين‌َ.

رجوع‌ كنيم‌ بشرح‌ ‌آيه‌ كانُوا لا يَتَناهَون‌َ تناهي‌ قبول‌ نهي‌ ‌است‌ و اينها قبول‌ نهي‌ نميكردند و دست‌ ‌بر‌ نميداشتند عَن‌ مُنكَرٍ فَعَلُوه‌ُ منكر عمل‌ زشت‌ و قبيح‌ ‌است‌ و تمام‌ محرمات‌ الهيه‌ منكر ‌است‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ نهي‌ ‌از‌ منكر شامل‌ جميع‌ محرمات‌ ميشود زيرا حرام‌ شرعي‌ نزد عقل‌ منكر ‌است‌ زيرا احكام‌ شرعيه‌ طبق‌ مذهب‌ شيعه‌ تابع‌ مصالح‌ و مفاسد نفس‌ الامريه‌ ‌است‌.

لَبِئس‌َ ما كانُوا يَفعَلُون‌َ لام‌ لبئس‌ لام‌ قسم‌ ‌است‌، بئس‌ اسم‌ فعل‌ ‌است‌ اضافه‌ بفاعل‌ ‌شده‌ ‌که‌ كلمه‌ ‌ما ‌باشد‌ و ‌ما موصوله‌ ‌است‌ صله‌ ‌آن‌ مدخول‌ ‌ما ‌است‌ و توهم‌ اينكه‌ ‌ما ‌در‌ لبئس‌ ‌ما مثل‌ انما، ‌باشد‌ جزو كلمه‌ فاسد ‌است‌ بلكه‌ كلمه‌ مستقله‌ ‌است‌ چنانچه‌ گفتيم‌.

تفسیر آیه 104 سوره مائده: وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى

تفسیر آیه 104 سوره مائده

(وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلىٰ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ)

فولادوند: و چون به آنان گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر[ش‌] بياييد»، مى‌گويند: «آنچه پدران خود را بر آن يافته‌ايم ما را بس است.» آيا هر چند پدرانشان چيزى نمى‌دانسته و هدايت نيافته بودند؟

آیَتی: و چون به ايشان گويند كه به آنچه خدا نازل كرده است و به پيامبر روى آوريد، گويند: آن آيينى كه پدران خود را بدان معتقد يافته‌ايم ما را بس است. حتى اگر پدرانشان هيچ نمى‌دانسته‌اند و راه هدايت نيافته بوده‌اند؟

انصاریان: و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید!»، می‌گویند: «آنچه از پدران خود یافته‌ایم، ما را بس است!»؛ آیا اگر پدران آنها چیزی نمی‌دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی می‌کنند)؟!

And when it is said unto them: Come unto that which Allah hath revealed and unto the messenger, they say: Enough for us is that wherein we found our fathers. What! Even though their fathers had no knowledge whatsoever, and no guidance


برگزیده تفسیر نمونه

در این آیه اشاره به دلیل و منطق آنها در این تحریم های نابجا و بی مورد کرده، می گوید: «هنگامی که به آنها گفته شود به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بیایید، آنها از این کار سر باز زده، می گویند همان رسوم و آداب نیاکان ما، ما را بس است»؟ (وَ إِذا قِیلَ لَهُم تَعالَوا إِلی ما أَنزَلَ اللّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قالُوا حَسبُنا ما وَجَدنا عَلَیهِ آباءَنا).

در حقیقت خلافکاریها و بت پرستیهای آنها از یک نوع بت پرستی دیگر یعنی تسلیم بدون قید و شرط در برابر آداب و رسوم خرافی نیاکان سر چشمه می گرفت قرآن صریحا به آنها پاسخ می گوید: که «مگر نه این است که پدران آنها دانشی نداشتند و هدایت نیافته بودند» (أَ وَ لَو کانَ آباؤُهُم لا یعلَمُونَ شَیئاً وَ لا یهتَدُونَ).

بنابراین، کار شما مصداق روشن تقلید «جاهل» از «جاهل» است که در می زان عقل و خرد بسیار ناپسند می باشد!

تفسیر آیه 64 سوره مائده: (وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِیهِمْ)

تفسیر آیه 64 سوره مائده: وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ وَلَيَزِیدَنَّ كَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ

و یهود گفتند: «دست خدا بسته است.» دستهاى خودشان بسته باد. و به [سزاى] آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند. بلکه هر دو دست او گشاده است، هر گونه بخواهد مى‌بخشد. و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده، بر طغیان و کفر بسیارى از ایشان خواهد افزود، و تا روز قیامت میانشان دشمنى و کینه افکندیم. هر بار که آتشى براى پیکار برافروختند، خدا آن را خاموش ساخت. و در زمین براى فساد مى‌کوشند. و خدا مفسدان را دوست نمى‌دارد.

The Jews say: Allah's hand is fettered. Their hands are fettered and they are accursed for saying so. Nay, but both His hands are spread out wide in bounty. He bestoweth as He will. That which hath been revealed unto thee from thy Lord is certain to increase the contumacy and disbelief of many of them, and We have cast among them enmity and hatred till the Day of Resurrection. As often as they light a fire for war, Allah extinguisheth it. Their effort is for corruption in the land, and Allah loveth not corrupters


تفسیر اطیب البیان

وَ قالَت‌ِ اليَهُودُ يَدُ اللّه‌ِ مَغلُولَةٌ مفسرین‌ و ارباب‌ لغت‌ ‌برای‌ ید معانی‌ زیادی‌ ذکر کرده‌اند: جارحة، قوة، نعمة، ملک‌، اضافة الفعل‌. و ‌از‌ ‌برای‌ قوة مثال‌ زدند ‌به‌ أُولِی‌ الأَیدِی‌ وَ الأَبصارِ ص‌ ‌آیه‌ 45، و ‌برای‌ نعمة بقولهم‌ لفلان‌ ‌علی‌ ید و ‌از‌ ‌برای‌ ملک‌ ‌به‌ الَّذِی‌ بِيَدِه‌ِ عُقدَةُ النِّکاح‌ِ بقره‌ ‌آیه‌ 237، و ‌از‌ ‌برای‌ اضافة الفعل‌ ‌قوله‌ ‌تعالی‌ لِما خَلَقت‌ُ بِيَدَی‌َّ ص‌ ‌آیه‌ 75، و معانی‌ دیگری‌ ‌هم‌ گفته‌اند مثل‌ نصرت‌ و چیزهای‌ زیادی‌ لکن‌ تمام‌ اشتباه‌ ‌است‌ و ید معانی‌ مشترکه‌ ندارند بلکه‌ بمعنی‌ جارحه‌ ‌است‌ و ‌در‌ ‌اینکه‌ نمره‌ موارد کنایه‌ و تشبیه‌ ‌است‌.

و نیز ‌از‌ ‌برای‌ مغلولة تفسیراتی‌ کردند امساک‌ ‌از‌ عطاء، منع‌ رزق‌، بخل‌، منع‌ ‌از‌ عذاب‌، ضیق‌ معیشة و ‌غیر‌ اینها ‌اینکه‌ ‌هم‌ اشتباه‌ ‌است‌ ‌در‌ اشتباه‌، و تحقیق‌ کلام‌ اینست‌ ‌که‌ یهود معتقد هستند ‌که‌ ‌خدا‌ روز یکشنبه‌ شروع‌ کرد ‌در‌ خلقت‌ آسمانها و زمین‌ها و آنچه‌ ‌در‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌تا‌ روز جمعه‌ فارغ‌ شد و روز شنبه‌ تعطیل‌ کرد و کنار نشست‌ و دستگاه‌ ‌خود‌ بخود میگردد و میچرخد و هیچ‌ مساسی‌ دیگر ‌با‌ ‌خدا‌ ندارد نظیر ساعت‌ ‌که‌ موقعی‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ کوک‌ کردند ‌ یا ‌ وصل‌ بقوه‌ نمودند دیگر ‌خود‌ بخود کار میکند، و ‌اینکه‌ کلام‌ بسیار غلط و باطل‌ و یک‌ نوع‌ تفویض‌ ‌است‌ و نظیر کلام‌ حکماء ‌است‌ ‌که‌ گفتند یک‌ فعل‌ بیشتر ‌از‌ ‌خدا‌ صادر نشده‌ و ‌او‌ عقل‌ اول‌ ‌است‌ چون‌ علة واحده‌ ‌من‌ جمیع‌ الجهات‌ یک‌ معلول‌ بیشتر ندارد، و تمام‌ ‌اینکه‌ مزخرفات‌ مبنی‌ ‌بر‌ ‌اینکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ‌را‌ علة موجبه‌ میدانند، ولی‌ فاعل‌ مختار ‌است‌ و افعالش‌ تابع‌ مصالح‌ و حکم‌ ‌است‌ و بواسطه‌ اختلاف‌ مصالح‌ افعال‌ متعدد میشود و ‌آن‌ بآن‌ افاضه‌ فیض‌ میکند چنانچه‌ مکرر متذکر شده‌ایم‌.

غُلَّت‌ أَیدِیهِم‌ ‌آنها‌ ‌در‌ افعال‌ اختیاریه‌ فاعل‌ مستقل‌ نیستند ‌تا‌ مشیت‌ حق‌ تعلق‌ نگیرد هیچ‌ فعلی‌ ‌از‌ بنده‌ صادر نخواهد شد ‌با‌ اینکه‌ فاعل‌ مختار هستند ما قَطَعتُم‌ مِن‌ لِینَةٍ أَو تَرَکتُمُوها قائِمَةً عَلی‌ أُصُولِها فَبِإِذن‌ِ اللّه‌ِ حشر ‌آیه‌ 5، ‌از‌ حضرت‌ امیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود

(عرفت‌ اللّه‌ بفسخ‌ العزائم‌ و نقض‌ الهمم‌)

زیرا بسا انسان‌ عازم‌ ‌بر‌ امری‌ میشود و همت‌ ‌خود‌ ‌را‌ مصروف‌ میسازد و تمام‌ اسباب‌ و وسائل‌ ‌را‌ فراهم‌ میکند و ‌آن‌ امر انجام‌ نمیگیرد سپس‌ میفرماید

فعلمت‌ ‌ان‌ المدبر غیری‌.

وَ لُعِنُوا بِما قالُوا زیرا اعظم‌ معارف‌ معرفة اللّه‌ ‌است‌ اول‌ الدین‌ معرفة اللّه‌ و اینها ‌خدا‌ ‌را‌ نشناختند زیرا ‌خدا‌ ‌را‌ یک‌ صانع‌ بشری‌ دانستند مثل‌ بناء و بناء ‌که‌ میسازد و میرود بلکه‌ سالهای‌ دراز بناء باقی‌ ‌است‌ و بناء زیر خاک‌ پوسیده‌ و رسیده‌ ‌شده‌ و غافل‌ ‌از‌ اینکه‌ بقاء وجود ‌آن‌ بآن‌ بدست‌ قدرت‌ ‌او‌ ‌است‌ بلکه‌ دائما وجود ممکنات‌ خلع‌ و لبس‌ ‌است‌ مثل‌ اضائه‌ نور لذا میفرماید بَل‌ يَداه‌ُ مَبسُوطَتان‌ِ ‌در‌ ‌هر‌ آنی‌ افاضه‌ وجود ‌از‌ مبدء فیاض‌ میشود، و شاید تعبیر بتثنیه‌ ‌با‌ اینکه‌ ‌آنها‌ تعبیر بمفرد کردند اینست‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ آنی‌ دو افاضه‌ میشود یکی‌ احداث‌ و ایجاد ماهیات‌ معدومه‌ و یکی‌ ابقاء ماهیات‌ موجوده‌ چنانچه‌ انسان‌ و سایر حیوانات‌ نیز دو دست‌ دارند، و تعبیر یهود بمفرد ‌برای‌ اینست‌ ‌که‌ یک‌ دست‌ ممکن‌ نیست‌ غل‌ شود و لفظ غل‌ دلالت‌ ‌بر‌ تعدد دارد ‌که‌ ‌اینکه‌ دست‌ ‌را‌ ‌با‌ دست‌ دیگر غل‌ کنند کانه‌ میفرماید خداوند بهر دو دست‌ افاضه‌ میکند.

يُنفِق‌ُ كَیف‌َ يَشاءُ ‌هر‌ نحو ‌که‌ مصلحت‌ ‌باشد‌ و حکمت‌ اقتضاء کند ‌که‌ افعال‌ الهی‌ و اراده‌ و مشیت‌ ‌او‌ تابع‌ حکم‌ و مصالح‌ ‌است‌.

وَ لَيَزِیدَن‌َّ كَثِیراً مِنهُم‌ ما أُنزِل‌َ إِلَیک‌َ مِن‌ رَبِّک‌َ طُغیاناً وَ كُفراً شخص‌ عنود و حسود و لجوج‌ ‌هر‌ چه‌ بیشتر و بالاتر و مهم‌تر ادله‌ و براهین‌ و فضائل‌ و مناقب‌ مشاهده‌ کنند ‌بر‌ عناد و حسد و لجاجت‌ ‌آنها‌ افزوده‌ خواهد شد وَ نُنَزِّل‌ُ مِن‌َ القُرآن‌ِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِین‌َ وَ لا يَزِیدُ الظّالِمِین‌َ إِلّا خَساراً بنی‌ اسرائیل‌ ‌آیه‌ 82 مثل‌ منافقین‌ ‌که‌ چه‌ اندازه‌ فضائل‌ ‌علی‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌ ‌را‌ شنیدند ‌از‌ ‌رسول‌ اکرم‌ ‌صلی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و ‌سلّم‌ ‌حتی‌ بعضی‌ ‌از‌ علماء عامه‌ مدعی‌ شدند چهل‌ هزار حدیث‌ مسند و چهل‌ هزار مرسل‌ ‌در‌ فضائل‌ ‌علی‌ (ع‌) حفظ دارند و ‌هر‌ روز ‌بر‌ عناد ‌آنها‌ افزوده‌ شد و مثل‌ یزید (لع‌) ‌با‌ ‌آن‌ معجزاتی‌ ‌که‌ ‌از‌ سر مطهر مشاهده‌ کرد ‌با‌ چوب‌ دستی‌ چه‌ کرد ‌با‌ ‌آن‌ سر، و تعبیر بکثیر ‌برای‌ اخراج‌ آنهائیست‌ ‌که‌ خالی‌ ‌از‌ عناد و عصبیت‌ و لجاجت‌ بودند و ‌از‌ برکات‌ قرآن‌ هدایت‌ شدند و بشرف‌ اسلام‌ مشرف‌ گردیدند.

وَ أَلقَینا بَینَهُم‌ُ العَداوَةَ وَ البَغضاءَ إِلی‌ يَوم‌ِ القِیامَةِ ‌اگر‌ مشاهده‌ حال‌ یهود ‌را‌ بکنید زن‌ و شوهر، پدر و فرزند، دو برادر ‌با‌ یکدیگر خوب‌ نیستند فقط علاقه‌ بجمع‌ مال‌ دارند بلی‌ چون‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌با‌ اسلام‌ اعلی‌ درجه‌ و اشد مراتب‌ عناد ‌را‌ دارند ‌در‌ ضد اسلام‌ و تقابل‌ ‌با‌ ‌او‌ اتفاق‌ و اتحاد دارند لکن‌ غافل‌ ‌از‌ اینکه‌ كُلَّما أَوقَدُوا ناراً لِلحَرب‌ِ أَطفَأَهَا اللّه‌ُ ببینید ‌در‌ جنگهای‌ ‌آنها‌ ‌با‌ پیغمبر اکرم‌ ‌صلی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و ‌سلّم‌ یک‌ فتح‌ نصیب‌ ‌آنها‌ نشد و امروز ‌هم‌ ‌که‌ اسرائیل‌ ‌با‌ اعراب‌ جنگ‌ دارند و ‌فی‌ الجمله‌ پیش‌ رفتی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌شده‌ ‌بر‌ تمام‌ اهل‌ عالم‌ واضح‌ ‌است‌ ‌که‌ اسرائیل‌ یک‌ لقمه‌ اعراب‌ ‌است‌ ‌او‌ نیست‌ ‌که‌ می‌جنگند بلکه‌ آمریکا ‌است‌.

وَ يَسعَون‌َ فِی‌ الأَرض‌ِ فَساداً ‌در‌ ‌هر‌ مملکتی‌ ‌که‌ وارد شوند جز فساد ‌از‌ ‌آنها‌ مشاهده‌ نشده‌ لذا بسیاری‌ ‌از‌ ممالک‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ مملکت‌ ‌خود‌ راه‌ نمیدهند و ‌اگر‌ ‌در‌ ‌آن‌ مملکت‌ باشند اخراج‌ میکنند.

وَ اللّه‌ُ لا يُحِب‌ُّ المُفسِدِین‌َ حب‌ الهی‌ مشمول‌ رحمت‌ ‌است‌ و اینها بکلی‌ ‌از‌ رحمت‌ دورند چنانچه‌ مفاد لعن‌ همین‌ ‌است‌ ‌که‌ گذشت‌.

تفسیر آیه 61 سوره مائده:وَإِذَا جَاءُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَقَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَهُمْ قَدْ

تفسیر آیه 61 سوره مائده: وَإِذَا جَاءُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَقَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَهُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا يَكْتُمُونَ

و چون نزد شما مى‌آيند، مى‌گويند: «ايمان آورديم.» در حالى كه با كفر وارد شده و قطعاً با همان [كفر] بيرون رفته‌اند. و خدا به آنچه پنهان مى‌داشتند داناتر است.

When they come unto you (Muslims), they say: We believe; but they came in unbelief and they went out in the same; and Allah knoweth best what they were hiding


تفسیر اطیب البیان

وَ إِذا جاؤُكُم‌ کلمه‌ اذا اضافه‌ بمدخول‌ ‌است‌ ‌که‌ جمله‌ فعلیه‌ ‌باشد‌ بخلاف‌ متی‌ جاءک‌ زیرا متی‌ متضمن‌ معنای‌ جزاء ‌است‌ و مدخولش‌ عامل‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌است‌ و اذا چون‌ اضافه‌ ‌است‌ نمی شود مضاف‌ الیه‌ عمل‌ ‌در‌ مضاف‌ نماید و مجی‌ء ‌آنها‌ تشرف‌ خدمت‌ حضرت‌ ‌رسول‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌.

قالُوا آمَنّا بلسانهم‌ ‌لا‌ بقلوبهم‌ ‌که‌ اشد اقسام‌ کفر نفاق‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌فی‌ الدرک‌ الاسفل‌ ‌من‌ النار.

وَ قَد دَخَلُوا بِالكُفرِ ‌قد‌ ‌اگر‌ ‌بر‌ ماضی‌ داخل‌ شود تقریب‌ بحال‌ میشود و ‌اگر‌ ‌بر‌ مضارع‌ داخل‌ شود دلالت‌ ‌بر‌ تقلیل‌ دارد ‌یعنی‌ دخول‌ ‌آنها‌ ‌با‌ حال‌ کفر ‌بود‌ ‌که‌ حقیقة ایمان‌ نداشتند وَ هُم‌ قَد خَرَجُوا بِه‌ِ و حال‌ آنکه‌ ‌آنها‌ ‌در‌ حال‌ خروج‌ ‌از‌ خدمت‌ نبی‌ (ص‌) ‌هم‌ کافر و ‌با‌ حال‌ کفر خارج‌ شدند ‌که‌ فرمایشات‌ نبی‌ و آیات‌ قرآن‌ و معجزاتی‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ مشاهده‌ کردند خردلی‌ ‌در‌ ‌آنها‌ تأثیری‌ نگذاشت‌ بهمان‌ حال‌ باقی‌ بودند.

وَ اللّه‌ُ أَعلَم‌ُ بِما کانُوا يَکتُمُون‌َ ‌اگر‌ باین‌ اظهار ایمان‌ بخواهند مسلمین‌ ‌را‌ اغفال‌ کنند ‌خدا‌ ‌را‌ نمیشود اغفال‌ کرد ‌او‌ بهتر ‌از‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ ‌از‌ قلب‌ ‌آنها‌ داناتر ‌است‌ ‌که‌ حقایق‌ ‌را‌ می دیدند و درک‌ می کردند ولی‌ عناد و عصبیت‌ و حب‌ جاه‌ و مال‌ جلوگیر ‌بود‌ و قلوب‌ قاسیه‌ ‌آنها‌ قابلیت‌ قبول‌ ایمان‌ نداشت‌ خذلهم‌ اللّه‌.

تفسیر آیه 41 سوره مائده:(یا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْر)

تفسیر آیه 41 سوره مائده

یا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ ۛ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا ۛ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ.

فولادوند: اى پيامبر، كسانى كه در كفر شتاب مى‌ورزند، تو را غمگين نسازند؛ [چه‌] از آنانكه با زبان خود گفتند: «ايمان آورديم»، و حال آنكه دل هايشان ايمان نياورده بود، و [چه‌] از يهوديان: [آنان‌] كه [به سخنان تو] گوش مى‌سپارند [تا بهانه‌اى] براى تكذيب [تو بيابند]، و براى گروهى ديگر كه [خود] نزد تو نيامده‌اند، خبرچينى [=جاسوسى‌] مى‌كنند، كلمات را از جاهاى خود دگرگون مى‌كنند [و] مى‌گويند: «اگر اين [حكم‌] به شما داده شد، آن را بپذيريد، و اگر آن به شما داده نشد، پس دورى كنيد.» و هر كه را خدا بخواهد به فتنه درافكند، هرگز در برابر خدا براى او از دست تو چيزى بر نمى‌آيد. اينانند كه خدا نخواسته دل هايشان را پاک گرداند. در دنيا براى آنان رسوايى، و در آخرت عذابى بزرگ خواهد بود.

انصاريان: ای پیامبر! کسانی که در کفر می شتابند تو را غمگین نسازند، چه آنان که به زبانشان گفتند: ایمان آوردیم و دل هایشان ایمان نیاورده، و چه آنان که یهودی اند که به شدت شنونده دروغند [با آنکه می دانند دروغ است] و به شدت گوش به فرمان گروهی دیگرند که [از روی حسد و کبر] نزد تو نیامده اند. [آن گروهی که] کلمات [خدا] را پس از استواری در جایگاه هایش تحریف می کنند، [و معنای حقیقی اش را تغییر می دهند و به مقلّدان و مطیعان بی سواد خود] می گویند: اگر [از طرف پیامبر اسلام] احکام [و فرمان هایی مطابق میل ما] به شما ابلاغ کردند بپذیرید، و اگر آن را [مطابق میل ما] ابلاغ نکردند [از آن] بپرهیزید. و کسانی که خدا عذاب [و رسوایی و ذلت] شان را بخواهد، تو هرگز نمی توانی چیزی از عذاب خدا را از آنان برطرف کنی. اینانند کسانی که خدا نخواسته دل هایشان را [از آلودگی] پاک کند؛ برای آنان در دنیا خواری و رسوایی، و در آخرت عذابی بزرگ است.


تفسير فتح القدير الشوكاني

قوله: لا يَحْزُنْكَ قرأ نافع بضم الياء و كسر الزاي و الباقون بفتح الياء و ضم الزاي، و الحزن و الحزن خلاف السرور، و حزن الرجل بالكسر فهو حزن و حزين؛ و أحزنه غيره و حزنه. قال اليزيدي: حزنه لغة قريش و أحزنه لغة تميم، و قد قرئ بهما. و في الآية النهي له صلّى اللّه عليه و سلّم عن التأثر لمسارعة الكفرة في كفرهم تأثرا بليغا، لأن اللّه سبحانه قد وعده في غير موطن بالنصر عليهم، و المسارعة إلى الشي‏ء: الوقوع فيه بسرعة.

و المراد هنا وقوعهم في الكفر بسرعة عند وجود فرصة، و آثر لفظ فِي على لفظ إلى للدلالة على استقرارهم فيه، و من في قوله: مِنَ الَّذِينَ قالُوا بيانية، و الجملة مبينة للمسارعين في الكفر، و الباء في بِأَفْواهِهِمْ متعلّقة بقالوا: لا بآمنا، و هؤلاء الذين قالوا: آمنا بأفواههم و لم تؤمن قلوبهم هم المنافقون.

وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا يعني اليهود، و هو معطوف على مِنَ الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا و هو تمام الكلام.

و المعنى: أن المسارعين في الكفر طائفة المنافقين و طائفة اليهود. و قوله: سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ خبر مبتدأ محذوف: أي هم سماعون للكذب، فهو راجع إلى الفريقين أو إلى المسارعين، و اللام في قوله: لِلْكَذِبِ للتقوية أو لتضمين السماع معنى القبول؛ و قيل: إن قوله: سَمَّاعُونَ مبتدأ خبره مِنَ الَّذِينَ هادُوا أي و من الذين هادوا قوم سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أي قابلون لكذب رؤسائهم المحرّفين للتوراة. قوله:

سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ خبر ثان، و اللام فيه كاللام في لِلْكَذِبِ؛ و قيل: اللام للتعليل في الموضعين أي سماعون لكلام رسول اللّه لأجل الكذب عليه، و سماعون لأجل قوم آخرين وجهوهم عيونا لهم لأجل أن يبلغوهم ما سمعوا من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم. قوله: لَمْ يَأْتُوكَ صفة لقوم: أي لم يحضروا مجلسك و هم طائفة من اليهود كانوا لا يحضرون مجلس رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم تكبرا و تمرّدا؛ و قيل: هم جماعة من المنافقين كانوا يتجنبون مجالس رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم. قال الفراء: و يجوز سماعين كما قال: مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا «1». قوله: يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ من جملة صفات القوم المذكورين: أي يميلونه عن مواضعه التي وضعه اللّه فيها و يتأوّلونه على غير تأويله. و المحرّفون هم اليهود؛ و قيل: إن هذه الجملة خبر مبتدأ محذوف؛ و قيل: في محل نصب على الحال من لَمْ يَأْتُوكَ و قيل: مستأنفة لا محل لها من الإعراب لقصد تعداد معايبهم و مثالبهم.

و معنى: مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ من بعد كونه موضوعا في مواضعه، أو من بعد وضعه في مواضعه التي وضعه اللّه فيها من حيث لفظه، أو من حيث معناه. قوله: يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هذا فَخُذُوهُ جملة حالية من ضمير يحرفون، أو مستأنفة، أو صفة لقوم، أو خبر مبتدأ محذوف، و الإشارة بقوله: هذا إلى الكلام المحرّف: أي إن أوتيتم من جهة محمد هذا الكلام الذي حرّفناه فخذوه و اعلموا به و إن لم تؤتوه بل جاءكم بغيره فاحذروا من قبوله و العمل به. قوله: وَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ أي ضلالته فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أي فلا تستطيع دفع ذلك عنه و لا تقدر على نفعه و هدايته، و هذه الجملة مستأنفة مقررة لما قبلها، و ظاهرها العموم و يدخل فيها هؤلاء الذين سياق الكلام معهم دخولا أوّليا، و الإشارة بقوله: أُولئِكَ إلى من تقدم ذكرهم من الذين قالوا: آمنا بأفواههم و من الذين هادوا، و هو مبتدأ و خبره الذين لم يرد اللّه أن يطهر قلوبهم؛ أي لم يرد تطهيرها من أرجاس الكفر و النفاق كما طهر قلوب المؤمنين لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ بظهور نفاق المنافقين و بضرب الجزية على الكافرين و ظهور تحريفهم و كتمهم لما أنزل اللّه في التوراة. قوله:

سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ كرّره تأكيدا لقبحه، و ليكون كالمقدّمة لما بعده، و هو أكالون للسحت، و هما من جملة أخبار ذلك المبتدأ المقدّر سابقا. و السحت بضم السين و سكون الحاء: المال الحرام، و أصله الهلاك و الشدّة، من سحته: إذا هلكه، و منه فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ، و منه قول الفرزدق:

و يقال للحالق أسحت: أي استأصل؛ و سمّي الحرام سحتا لأنه يسحت الطاعات: أي يذهبها و يستأصلها، و قال الفراء: أصله كلب الجوع؛ و قيل هو الرشوة، و الأوّل أولى، و الرشوة تدخل في الحرام دخولا أوّليا. و قد فسّره جماعة بنوع من أنواع الحرام خاص كالهدية لمن يقضي له حاجة، و حلوان الكاهن، و التعميم أولى بالصواب. قوله: فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ فيه تخيير لرسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم بين الحكم بينهم و الإعراض عنهم.

و قد استدلّ به على أنّ حكام المسلمين مخيّرون بين الأمرين. و قد أجمع العلماء على أنه يجب على حكام المسلمين أن يحكموا بين المسلم و الذمي إذا ترافعا إليهم. و اختلفوا في أهل الذمة إذا ترافعوا فيما بينهم؛ فذهب قوم إلى التخيير، و ذهب آخرون إلى الوجوب، و قالوا: إن هذه الآية منسوخة بقوله: وَ أَنِ احْكُمْ .........

فتح القدير الشوكاني ج2، ص 49

وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا اعدِلوا (تفسیر قرآن امام خامنه ای)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (مائده: 8)

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مى‌دهيد آگاه است.


با دشمن هم بی انصافی نکنید

میفرماید: لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قَومٍ عَلی اَلّا تَعدِلُوا؛(۱) اگر با کسی مخالفید، با کسی دشمنید، این موجب نشود که درباره‌ی او بی‌انصافی کنید، درباره‌ی او ظلم و بی‌عدالتی به خرج بدهید. ببینید، این یک دستور کاربردی است. بله، شما ممکن است با کسی مخالف باشید امّا [این] موجب نشود که نسبت به او به خاطر مخالفتتان در آنجایی که حق با اوست، آن حق را پنهان بدارید، یا مخفی کنید، یا آن حق را ضایع کنید و بی‌عدالتی و بی‌انصافی نسبت به او به خرج بدهید. شما ملاحظه کنید در اجتماعات، [اصلاً] در اجتماع خود ما -خیلی جای دوری نرویم- اگر چنانچه ما با کسانی که مخالف هستیم، به همین آیه عمل بکنیم، یعنی درباره‌ی آنها بی‌انصافی نکنیم و آنها هم درباره‌ی ما بی‌انصافی نکنند، ببینید چقدر وضع جامعه، وضع روا و خوبی خواهد شد.۱۳۹۹/۰۲/۰۶


سخنرانی تلویزیونی در پایان محفل انس با قرآن کریم


لزوم رعایت انصاف در مقابل کسی که از او بدمان می‌آید

انصاف را باید رعایت كرد؛ انصاف در مقابل آن دوستی كه در مجلس همكار شما است، انصاف در مقابل آن كسی كه بیرون مجلس است، انصاف در مقابل دولت، انصاف در مقابل قوه‌ی قضائیه. انصاف را باید رعایت كنید؛ «و لا یجرمنّكم شنئان قوم علی الّا تعدلوا».(۱) گاهی ما با كسی بدیم، از كسی بدمان می‌آید؛ خب، این كار میتواند موجّه باشد؛ بالاخره یك دلیلی داریم، از كسی خوشمان نمی‌آید؛ اما نسبت به همین كسی هم كه از او خوشمان نمی‌آید و استدلال هم داریم برای اینكه از او خوشمان نیاید، باید انسان انصاف به خرج دهد. كسی یك نقطه‌ی خوبی دارد؛ آن را تحت تأثیر نقطه‌ی بدی كه از او در ذهن ما هست، قرار ندهیم؛ این خیلی چیز مهمی است. بی‌انصافی و رفتار نامتناسب، منجر میشود به عكس‌العمل مشابه در طرف مقابل. ما آدمهای ضعیفی هستیم دیگر؛ شما اگر چنانچه مثلاً نسبت به این حقیر یك وقتی بی‌انصافی كردید، این حقیر آن مقدار قدرت و توانائی و ضبط نفس ندارم كه بگویم خیلی خوب، حالا او بی‌انصافی كرد، بكند؛ من هم وادار میشوم به بی‌انصافی. اینجوری در جامعه، تبادل بی‌انصافی‌ها، به جای تبادل انصاف، به جای تبادل محبت، رائج میشود. ببینید، چون شما نماینده‌ی مجلسید، این تأثیر وجود دارد؛ والّا اگر چنانچه شما جزو افراد معمولی جامعه بودید، تأثیر داشت، اما نه به این اندازه. وقتی ما در روی سكوئی قرار گرفتیم و مردم به ما نگاه میكنند، رفتار ما یك معنا دارد؛ وقتی كه نه، در جمعیت مردم، در سواد مردم گم هستیم، همان رفتار یك معنای دیگری دارد.۱۳۹۲/۰۳/۰۸
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی

 


رعایت عدالت حتی در برابر مخالفان سیاسی

اگر به نام عدالت‌خواهی و به نام انقلابیگری، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کرده‌ایم؛ از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر به نام انقلابیگری، به نام عدالت‌خواهی، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانی که از لحاظ فکری با ما مخالفند، اما میدانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر بخواهیم به نام انقلابیگری و رفتار انقلابی، امنیت را از بخشی از مردم جامعه و کشورمان سلب کنیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. در کشور آراء و عقاید مختلفی وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانه‌ای بر یک حرکتی، بر یک حرفی منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاه‌های موظف باید تعقیب کنند و میکنند؛ اما اگر عنوان مجرمانه‌ای نباشد، کسی است که نمیخواهد براندازی کند، نمیخواهد خیانت کند، نمیخواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقه‌ی سیاسی ما، با مذاق سیاسی ما مخالف است، ما نمیتوانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور میدهد و میگوید: مخالفت شما با یک قومی، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. «اعدلوا»؛ حتّی در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوی»؛(۱) این عدالت، نزدیکتر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم. این بُعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد.۱۳۹۰/۰۳/۱۴

بیانات در مراسم بیست‌ و دومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)

تفسیر آیه 42 سوره مائده (مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ)

تفسیر آیه 42 سوره مائده (مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ)

سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ ۚ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ ۖ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا ۖ وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ

ترجمه: آنها جاسوسان دروغ‌زن و خورندگان مال حرامند، اگر به نزد تو آمدند خواهی میان آنها حکم کن یا روی از آنها بگردان، و چنانچه روی از آنها بگردانی هرگز کوچکترین زیان به تو نتوانند رسانید، و اگر حکم کردی میان آن‌ها به عدالت حکم کن، که خدا دوست می‌دارد آنان را که حکم به عدل کنند.

ادامه نوشته