دوری از طمع راز آزادگی
امیرالمومنین امام علی علیهالسلام:
مَن أرادَ أن يَعِيشَ حُرّا أيّامَ حياتِهِ فلا يُسكِنِ الطَّمَعَ قَلبَهُ
هر كه مىخواهد ايام عمر خود را آزاد زندگى كند، طمع را در دل خويش جاى ندهد.
تنبيه الخواطر : ج۱ ص ۴۹
امیرالمومنین امام علی علیهالسلام:
مَن أرادَ أن يَعِيشَ حُرّا أيّامَ حياتِهِ فلا يُسكِنِ الطَّمَعَ قَلبَهُ
هر كه مىخواهد ايام عمر خود را آزاد زندگى كند، طمع را در دل خويش جاى ندهد.
تنبيه الخواطر : ج۱ ص ۴۹
آیت الله العظمی جوادی آملی:
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شرایطی که هیچ کس جرأت نمی کرد از علی بن ابی طالب (سلام الله عليه) سخنی به میان آورد ، سوابق درخشان حضرت امیر مؤمنان (سلام الله عليه) را در خطبه های خود مطرح کرده و چهره ممتاز آن حضرت را به تازه مسلمانان معرفی نمود.
گاهی از مجاهدت های امام علی (سلام الله عليه) در لحظه های سرنوشت ساز جنگ های صدر اسلام یاد می کرد و رشادت ها و جانبازی ها و دلاوری های او را به خاطر مردم می آورد و گاهی از شأن و منزلت امام علی (سلام الله عليه) در پیش گاه الهی و نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) سخن به میان می آورد و بدین وسیله با صدای بلند و فریاد رسا اعلان می داشت آن که را خانه نشین کرده اند پس از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بیش ترین حق را در اعتلای کلمة الله و احیای حاکمیت اسلام داشته است؛ به گونه ای که هرگاه اسلام به خطر می افتاد ، نبی اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به کمک او اسلام را از خطر می رهاند.
زهرای مرضیه (سلام الله عليه) حکومت علی بن ابی طالب (سلام الله عليه) را همان حکومت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و استمرار نبوت و رسالت می دانست. خانه امیرالمؤمنین (سلام الله عليه) را مهبط وحی و شخصیت آن حضرت را شخصیتی دانا به امور دنیا و آخرت معرفی می نمود و کنار زدن آن بزرگوار را خسارتی بزرگ و آشکار می شمرد.
کتاب فاطمه سلام الله علیها اسوه بشر صص۱۷۴،۱۷۵
امام على عليه السلام:
مَنْ أَصْلَحَ فيما بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللّه أَصْلَحَ اللّه فيما بَيْنَهُ وَبَيْنَ النّاسِ
هر كس رابطه اش را با خدا اصلاح كند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد نمود.
بحارالأنوار، ج 71، ص 366، ح 12
عن أنس بن مالک و بریدة: قَرَأ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ هذِهِ الآیةَ: (فِی بُیوتٍ أذِنَ اللهُ أنْ تُرْفَعَ)، فَقامَ إلَیهِ رَجُلٌ فَقالَ: أی بُیوتٍ هذِهِ یا رَسُولَ اللهِ؟ قالَ: بُیوتُ الأنْبِیاءِ. فَقامَ إلَیهِ ابُوبَکرٍ، فَقالَ: یا رسولَ اللهِ، هَذا الْبَیتُ مِنْها؟- لَبَیتُ علی وَ فاطِمةَ- قالَ: نَعَمْ مِنْ (أفاضِلِها).
از انس بن مالک و بریده نقل شده است که گفتند:
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این آیه شریفه (فی بیوت اذن الله ان ترفع [توبه/ 36]) را در جمع یاران تلاوت فرمود، یکی از آن میان برخاست و گفت: کدامین خانه ها مورد نظر است یا رسول الله؟ حضرت پاسخ داد: خانه های انبیاء الهی.
ابوبکر برخاست و اشاره به خانه علی و فاطمه کرد و گفت: ای رسول خدا! آیا این خانه هم شامل این بیوت می باشد؟
حضرت جواب فرمود: بلی این خانه جزء شرافتمندترین و با فضیلت ترین آن خانه ها می باشد.[1]
پی نوشت
[1] الدر المنثور 203: 6؛ شواهد التنزیل، 534: 1/ 568 و در مناقب ابن مردویه 99/ 98 مردی از ابن عمر تقاضا کرد برایش از علی بن ابی طالب گوید: او گفت: «می خواهی موقعیت و منزلتش را نزد نبی اکرم صلی الله علیه وآله بدانی؟ به خانه اش بنگر که وسط خانه های پیامبر صلی الله علیه وآله واقع شده است.»
و نسایی در الخصائص، 204/ 107 از سعد بن عبیده نقل کرده که گفت: مردی نزد ابن عمر آمد و از او درباره علی پرسش کرد. وی در پاسخ گفت: «درباره علی از من سؤال نکن، به خانه اش بنگر که نسبت به بیوت پیامبر صلی الله علیه وآله چه موقعیتی دارد.»
منبع : پرتوی از فضائل امیر مؤمنان، علی علیه السلام، ص: 132
مِنها في صفة الجنّة:
فَلَوْ رَمَيْتَ بِبَصَرِ قَلْبِكَ نَحْوَ مَا يُوصَفُ لَكَ مِنْهَا لَعَزَفَتْ نَفْسُكَ عَنْ بَدَائِعِ مَا أُخْرِجَ إِلَى الدُّنْيَا مِنْ شَهَوَاتِهَا وَ لَذَّاتِهَا وَ زَخَارِفِ مَنَاظِرِهَا، وَ لَذَهِلَتْ بِالْفِكْرِ فِي [اصْطِفَافِ] اصْطِفَاقِ أَشْجَارٍ غُيِّبَتْ عُرُوقُهَا فِي كُثْبَانِ الْمِسْكِ عَلَى سَوَاحِلِ أَنْهَارِهَا وَ فِي تَعْلِيقِ كَبَائِسِ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ فِي عَسَالِيجِهَا وَ أَفْنَانِهَا وَ طُلُوعِ تِلْكَ الثِّمَارِ مُخْتَلِفَةً فِي غُلُفِ أَكْمَامِهَا تُجْنَى مِنْ غَيْرِ تَكَلُّفٍ، فَتَأْتِي عَلَى مُنْيَةِ مُجْتَنِيهَا وَ يُطَافُ عَلَى نُزَّالِهَا فِي أَفْنِيَةِ قُصُورِهَا بِالْأَعْسَالِ الْمُصَفَّقَةِ وَ الْخُمُورِ الْمُرَوَّقَةِ، قَوْمٌ لَمْ تَزَلِ الْكَرَامَةُ تَتَمَادَى بِهِمْ حَتَّى حَلُّوا دَارَ الْقَرَارِ وَ أَمِنُوا نُقْلَةَ الْأَسْفَارِ. فَلَوْ شَغَلْتَ قَلْبَكَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ بِالْوُصُولِ إِلَى مَا يَهْجُمُ عَلَيْكَ مِنْ تِلْكَ الْمَنَاظِرِ الْمُونِقَةِ، لَزَهِقَتْ نَفْسُكَ شَوْقاً إِلَيْهَا وَ لَتَحَمَّلْتَ مِنْ مَجْلِسِي هَذَا إِلَى مُجَاوَرَةِ أَهْلِ الْقُبُورِ اسْتِعْجَالًا بِهَا. جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ يَسْعَى بِقَلْبِهِ إِلَى مَنَازِلِ الْأَبْرَارِ بِرَحمته .
اگر با چشم دل به آنچه كه از بهشت براى تو وصف كرده اند بنگرى، از آنچه در دنياست دل مى كنى، هر چند شگفتى آور و زيبا باشد، و از خواهش هاى نفسانى و خوشى هاى زندگانى و منظره هاى آراسته و زيباى آن كناره مى گيرى، و اگر فكرت را به درختان بهشتى مشغول دارى كه شاخه هايشان همواره به هم مى خورند، و ريشه هاى آن در توده هاى مشك پنهان، و در ساحل جويباران بهشت قرار گرفته آبيارى مى گردند، و خوشه هايى از لؤلؤ آب دار به شاخه هاى كوچك و بزرگ درختان آويخته، و ميوه هاى گوناگونى كه از درون غلاف ها و پوشش ها سر بيرون كرده اند، سرگردان و حيرت زده مى گردى: شاخه هاى پر ميوه بهشت كه بدون زحمتى خم شده در دسترس قرار گيرند، تا چيننده آن هر گاه كه خواهد بر چيند، مهمانداران بهشت گرد ساكنان آن و پيرامون كاخ هايشان در گردشند و آنان را با عسلهاى پاكيزه و شراب هاى گوارا پذيرايى كنند.
آنها كسانى هستند كه همواره از كرامت الهى بهره مند تا آنگاه كه در سراى ثابت خويش فرود آيند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند. اى شنونده اگر دل خود را به منظره هاى زيبايى كه در بهشت به آن مى رسى مشغول دارى، روح تو با اشتياق فراوان به آن سامان پرواز خواهد كرد، و از اين مجلس من با شتاب به همسايگى اهل قبور خواهى شتافت. خداوند با لطف خود من و شما را از كسانى قرار دهد كه با دل و جان براى رسيدن به جايگاه نيكان تلاش مى كنند.
امیرالمومنین علیه السلام:
بادِروا أمرَ العامّةِ و خاصّة أحَدِكُم و هُو المَوتُ، فإنّ النّاسَ أمامَكُم، و إنّ السّاعةَ تَحدُوكُم مِن خَلفِكُم، تَخَفَّفوا تَلحَقوا، فإنّما ينتَظَرُ بأوّلِكُم آخِرُكُم.
پيشدستى كنيد بر چيزى كه همگانى است و يكايک شما را فرا مى گيرد و آن مرگ است؛ زيرا كه مردمی پيش از شما رفتند و قيامت از پشت سرتان شما را به پيش مىراند. سبكبار بشويد تا [به رفتگان اين كاروان] بپيونديد؛ زيرا كه جلو رفتگان شما چشم به راه بازماندگان شما هستند.
نهج البلاغة خطبه ۱۶۷
اميرالمؤمنين (سلام الله علیه) میفرمايد: شما اهل سخا و جود باشيد البته جود و سخا تنها اين نيست كه انسان، مالي به ديگران بدهد؛ زيرا اين خود مرحله ای از بخشش است و مرحله برتر، آن است كه انسان از بدن بگيرد و به جان بدهد.سخاوتمندانه از خوردن، پوشيدن، خوابيدن، لذّت و شهوت بكاهد و بر فضيلت جانتان بيفزايد.بدن را طوری سخی بار آورد كه اگر خواست شب هنگام از خواب برخيزد، برايش خيلی دشوار نباشد.
طبيعی است كه اگر انسان شب، كمتر غذا بخورد و زود بخوابد، به راحتی هنگام سحر بر مي خيزد ولی اگر شب را بهگفتگوهای بيهوده بگذراند و خسته به بستر خواب برود؛ نه وضو بگيرد، نه رو به قبله بخوابد و نه دعای خواب بخواند، در اين صورت خواب او خواب اهل سيروسلوك نخواهد بود.
كسی كه مواظب خويش است، می داند چگونه عمر خود را صرف كند و از آن بهره ببرد. اين است كه فرمودند: اگر شما مبارزه را از درون با شياطين، وسوسه و نفس امّاره شروع كنيد، موفّقتر هستيد.
🏷مبادی اخلاق در قرآن ص۳۱۱
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) خطاب به حضرت امیر مؤمنان (سلام الله علیه) فرمود:
«أَنَا سَیدُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ أَنْتَ یا عَلِیُّ سَیِّدُ الْخَلَائِقِ بَعْدِی وَ أَوَّلُنَا کَآخِرِنَا وَ آخِرُنَا کَأَوَّلِنَا»؛ من سرور اولین و آخرینم و تو یا علی! بهترین مردمان پس از من هستی؛ نخستین ما مانند آخرین ما و آخرین مانند نخستین ماست.
بحار الانوار ج۲۵ ص۳۶۰
ادب فنای مقربان ج۱۰ ص۳۶۶
مَنْ قَالَ بِهِ صَدَقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ
آن کس که با قرآن سخن بگويد، راست مى گويد، و آن کس که به آن عمل کند پيشى مى گيرد.
اشاره به اين که قرآن، معيار حقّ و باطل و پيروزى و شکست است. آن ها که هماهنگ با قرآن، سخن مى گويند، گفتارشان عين حقيقت است و آن ها که هماهنگ با آن عمل مى کنند پيروزند. محتواى قرآن، عين واقعيت است و راه هايى که ارائه داده به سر منزل سعادت مى رسد; چرا که در کلام خدا هيچ خطايى نيست; به همين دليل هماهنگى با آن در گفتار و کردار انسان را به حقيقت مى رساند.
خطبه 156
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
يا عليّ، اتّقِ الضغائنَ التي في صدورِ مَن لا يُظهِرُها إلا بعدَ موتي، أولئك يَلعنُهم اللهُ ويَلعنُهم اللاعنون.
یا امیرالمومنین (علیه السلام) بترس از کینه هایی که در سینه افرادی هست که تا من زنده ام اظهار نمی کنند و پس از مرگ من، آن کینه ها را اظهار خواهند کرد. خداوند آنها را لعنت می کند و تمام لعنت کنندگان عالم آن ها را لعنت خواهند کرد.
بحارالانوار ج 28 ، ص 45
رسول اللّه صلي الله عليه و آله ـ عِندَ مُبارَزَةِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام عَمرَو بنَ عَبدِوُدٍّ: بَرَزَ الإِيمانُ كُلُّهُ إلَى الشِّركِ كُلِّهِ.
كنز الفوائد ج 1 ص 297
به هنگام رويارويى امام على عليه السلام با عمرو بن عبدِ وَد: تمام ايمان در برابر تمام شرک، ظاهر گشت.
وَ قَالَ (علیه السلام):
أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ، وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ.
[قال الرضي: و معنى ذلك أن المؤمنين يتبعونني و الفجار يتبعون المال كما تتبع النحل يعسوبها و هو رئيسها].
🟠من پيشواى مؤمنان، و مال، پيشواى تبهكاران است. سید رضی گوید: (معناى سخن امام اين است كه مؤمنان از من پيروى مى كنند و بدكاران پيرو مال مى باشند آنگونه كه زنبوران عسل از رئيس خود اطاعت دارند).
✍در واقع امام عليه السلام فرق ميان افراد باايمان را كه به معنويات مى انديشند با افراد مادى و بى ايمان كه تنها به ثروت مى انديشند، بيان كرده، مى گويد: من پيشواى مؤمنانم؛ ولى پيشواى فاجران مال و ثروت است.در عصر آن امام عليه السلام اين معنا به خوبى آشكار شد: عده اى دنياپرست از اطرافيان آن حضرت، او را رها كرده وبه دليل وعده هاى هنگفت مالى معاويه به شام رفتند و به او پيوستند و با اين عمل باطن خود را آشكار كردند. درواقع آنچه امام عليه السلام در اينجا فرموده محک خوبى است براى شناختن افراد در هر عصر و زمان. افراد باشخصيت و ظاهرآ مؤمنى را ديديم كه خود را به اموال نامشروع فروختند در حالى كه مؤمنان راستين گاهى با فقر زندگى مى كردند و در برابر آن اموال زانو نمى زدند. همانگونه كه پيش از اين نيز اشاره شد، اين لقب را رسول اكرم صلي الله عليه وآله به اميرمؤمنان على عليه السلام داده است.
حکمت 316
ای جلوه ی جمال و جلال خدا علی[ع]
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی[ع]
از شهریار پیر زمین گیر دستگیر
ای دستگیر مردم بی دست و پا علی[ع]
جز یک نسب که از تو به خود بسته نیستم
من آن چنان که آل علی است نیستم
اما مرا هم ای علی از خود مران که من
تا چشم داشتم به حُسينت گریستم
امیرالمؤمنین اامام علی علیهالسلام:
لَيسَ لِبَخيلٍ حَبيبٌ؛
بخيل، هيچ يارى ندارد.
غررالحكم، حدیث۷۴۷۳
وَاللهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ کَرِهْتُهُ، وَلاَ طَالِعٌ أَنْکَرْتُهُ، وَمَا کُنْتُ إِلاَّ کَقَارِب وَرَدَ، وَطَالِب وَجَدَ؛ (وَما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ لِلاَْبْرارِ:
به خدا سوگند همراه مرگ چيزى به من روى نياورده كه از آن خشنود نباشم، و نشانه هاى آن را زشت بدانم، بلكه من چونان جوينده آب در شب كه ناگهان آن را بيابد، يا كسى كه گمشده خود را پيدا كند، از مرگ خرسندم كه: «و آنچه نزد خداست براى نيكان بهتر است».
امیر المومنین عليه السلام که جاى خود دارد، مؤمنان عادى هم هرگز از مرگ نمى ترسند مخصوصاً اگر مرگ آميخته با شهادت در راه خدا باشد. کسانى از مرگ مى ترسند که يا ايمان به زندگى پس از مرگ ندارند و مرگ را فنا و نابودى همه چيز مى پندارند و از آن وحشت مى کنند يا اينکه ايمان به زندگى پس از مرگ دارند ولى پرونده اعمالشان به گونه اى سياه و تاريک است که مى دانند مرگ براى آنان آغاز ناراحتى و عذاب است؛ اما آنها که هم ايمان به آخرت دارند و هم پرونده اعمالشان پاک و نورانى است، دليلى ندارد که از مرگ بترسند.
نامه 23
علی در عرش بالا بی نظیر است
علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولايم نوشتم
چه عيدی بهتر از عيد غدير است؟
چون نامۀ اعمال مرا پيچيدند
بردند به ميزان عمل سنجيدند
بيش از همه کس گناه ما بود ولی
آن را به محبت علی بخشيدند
امير مؤمنان (سلام الله علیه) می فرمايد: آن جا را كه بايد پس از مردن بروی و بيارمی، به نحو شايسته ای بيارای؛ «فأصلح مَثواك»
حضرت درباره عمل و تلاش در راه آن می فرمايد: تا زنده ايد و دفتر عمل باز است بكوشيد، تا زمانی كه سفره توبه گشاده است و انسان روگردان به استفاده از آن دعوت می شود، تلاش كنيد، تا آن جا كه افراد بد عمل و تبه كار را مهلت می دهند، به اميد آن كه اساءه او به احسان، و گناه او به ثواب تبديل گردد، قبل از آن كه اجل فرا رسد و باب توبه بسته شود و برنامه فرشته های نويسنده اعمال به پايان رسيده، صعود كنند و انسان از اين جهان به عالم ديگر منتقل شود، بكوشيد؛
فَاعْملوا وأنتم في نَفَس البقاء والصُحُف منشورةٌ والتوبةُ مبسوطةٌ والمُدِْبرُ يُدْعي و المسي ءُ يُرجي قبل أن يَخمُد العَمل وينقطع المَهَل وينَقضي الاَجل ويَسُدّ بابُ التوبة وتصعد الملائكة.
مردانی هستند كه از خود به سود خويش بر گرفته اند و از عمر فانی و زودگذر برای روزگاری پايدار بهره جسته اند و از زمان زندگی برای دوران مرگ استفاده برده، مايه فراهم ديده اند؛ «فَأخذ امرءٌ من نفسه لنفسه وأخذ من حيٍّ لميّتٍ ومِن فانٍ لباقٍ وَمِن ذاهبٍ لدائمٍ».
شمیم ولایت ص۶۲۱،۶۲۲
السَّلامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ صَفْوَهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ أَمِینِ اللَّهِ عَلَى وَحْیِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ وَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلَى ذَلِکَ کُلِّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِیَّاتُهُ السَّلامُ عَلَى أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ وَ وَارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ وَ وَلِیَّ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مَوْلایَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَفِیرَهُ فِی خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَهَ عَلَى عِبَادِهِ .
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دِینَ اللَّهِ الْقَوِیمَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبَأُ الْعَظِیمُ الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ وَ عَنْهُ یُسْأَلُونَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ وَ صَدَّقْتَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ مُکَذِّبُونَ وَ جَاهَدْتَ [فِی اللَّهِ] وَ هُمْ مُحْجِمُونَ [مُجْمِحُونَ] وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا لَهُ الدِّینَ صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ أَلا لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ وَ یَعْسُوبَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامَ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ وَ وَصِیُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ وَ أَمِینُهُ عَلَى شَرْعِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی أُمَّتِهِ،
استفاده از فرصت
امیرمؤمنان (سلام الله علیه) می فرماید: شب و روز، در تو كار می كنند، پس تو در آنها كار كن، و از تو می گیرند، پس از آنها بگیر؛[۱]
و نیز فرمودند: کسانی كه وقتشان پایان یافته مهلت می طلبند، و مهلت دارندگان كوتاهی می کنند.[۲]
نكته:
یاقوت با وقت به دست می آید ولی وقت با یاقوت به دست نخواهد آمد، و به فرموده حضرت امیرمؤمنان (سلام الله علیه): وقت اگر بیهوده بگذرد مقْت[۳] است.[۴]
[۱]إِنَّ اللَّیلَ وَ النَّهَارَ یعْمَلانِ فِیكَ، فَاعْمَلْ فِیهِمَا؛ وَ یأْخُذَانِ مِنْكَ فَخُذْ مِنْهُمَا./ غرر الحكم، ص۱۵۱
[۲]كُلُّ مُعَاجَلٍ یسْأَلُ الإِنْظَارَ وَ كُلُّ مُؤَجَّلٍ یتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیف./ نهج البلاغة، حكمت ٢۸۵
[۳]مقْت یعنی موجب خشم، بیزاری، تنفر
[۴]مَنْ لَمْ یتَأَدَّب لِلْوَقْتِ فَوَقْتُهُ مَقْتٌ./ شرح نهج البلاغه، ابن أبیالحدید، ج۱۱، ص۲۳۳
مفاتیح الحیاة ص ۱۹۶،۱۹۷
... فَجَاءَ أَعْرَابِيٌّ وَ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي مَأْخُوذٌ بِثَلَاثِ عِلَلٍ عِلَّةِ النَّفْسِ وَ عِلَّةِ الْفَقْرِ وَ عِلَّةِ الْجَهْلِ فَأَجَابَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ قَالَ يَا أَخَا الْعَرَبِ عِلَّةُ النَّفْسِ تُعْرَضُ عَلَى الطَّبِيبِ وَ عِلَّةُ الْجَهْلِ تُعْرَضُ عَلَى الْعَالِمِ وَ عِلَّةُ الْفَقْرِ تُعْرَضُ عَلَى الْكَرِيمِ فَقَالَ الْأَعْرَابِيُّ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ! أَنْتَ الْكَرِيمُ وَ أَنْتَ الْعَالِمُ وَ أَنْتَ الطَّبِيبُ فَأَمَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) بِأَنْ يُعْطَى لَهُ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ ثَلَاثَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ قَالَ تُنْفِقُ أَلْفاً بِعِلَّةِ النَّفْسِ وَ أَلْفاً بِعِلَّةِ الْجَهْلِ وَ أَلْفاً بِعِلَّةِ الْفَقْرِ.
... عربی نزد حضرت علی علیه السلام آمد و عرض کرد: ای امیرالمؤمنین! من به سه نوع بیماری گرفتار هستم؛ بیماری نفس؛ بیماری جهل و بیماری فقر.
حضرت علی علیه السلام فرمود: ای برادر عرب! در مرض نفس باید به طبیب رجوع کرد و در مرض جهل به عالِم و در مرض فقر به فرد کریم آن مرد گفت: شما هم طبیب، هم عالم و هم غنی هستید.
حضرت دستور دادند: از بیت المال سه هزار درهم به او عطا کردند؛ و فرمودند: هزار درهم برای درمان بیماری نفس؛ هزار درهم برای معالجه بیماری جهل و هزار درهم برای درمان بیماری فقر.
جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 138
️ مقام عجیب مولا علی در قیامت
پيامبر اکرم صلی ﷲ علیه و آله:
در صحنهای باشکوه از روز قیامت، که آسمانها آکنده از نور الهی است و انوار بهشتی در هر سو میدرخشند برادرم علی ابن ابی طالب علیه السلام بر ناقهای از ناقههای بهشتی سوار است که دو طرفش را با ابریشم آراستهاند؛ و دو لباس بهشتی سبز رنگ از حلههای خدای رحمان به تن دارد (نشانی از عزّت و مقام بیبدیل او.) و بر سرش تاجی از نور است که آن تاج هفتاد رکن دارد که بر هر رکنی یاقوتی سرخ است که برای سوارش مسیر سه روز را روشن میکند و لوای حمد (پرچمی آسمانی که عظمتش دلها را به لرزه میاندازد) در دست اوست که ندا میدهد: «لا اله الا ﷲ محمّد رسول ﷲ»؛ همۀ خلایق، حیرتزده و با تعجب به این منظره مینگرند و میپرسند: این شخص کیست؟
پیامبری مرسل یا ملکی مقرّب است یا حامل عرش خدا؟ در همین لحظه، ندا از دل عرش الهی بلند میشود، با صدایی که سراسر هستی را فرا میگیرد که:
او نه پیامبر مرسل است و نه ملکی مقرّب و نه حامل عرش خداست؛ بلکه این علی بن ابی طالب، وصیّ رسول پروردگار جهانیان و امیر مؤمنان و پیشوای روسفیدان در بهشت پُر ناز و نعمت است.
اليقين، ص ۱۵۷
امیر مؤمنان سلام الله علیه در همه صحنه ها، از جمله در استقبال از مرگ، صلابت داشت؛ از این رو فرمود :
«إِنّ أَكرم الموت القتل، و الَّذِي نفس ابن أبي طالب بيده لألف ضربة بالسّيف أَهْون علی منْ ميتة على الْفراش.»
مرگ درجه ها و مرتبه هایی دارد که گرامی ترین مرتبه آن کشته شدن در راه خداست و قسم به کسی که جان پسر ابوطالب در دست قدرت اوست! تحمل هزار ضربه شمشیر در راه خدا، برایم آسان تر از مرگ در بستر است.
کتاب امامت ص۴۰۴
امیر المؤمنین سلام الله علیه فرمودند:
من سخنگوی قرآن هستم. قرآن همه حقایق را داراست. او را به حرف در بیاورید. اما او با شما سخن نمیگوید ولکن من شما را از قرآن با خبر میکنم.
حکمت عبادات صفحه ۲۶۳
عظمت و ولایت اميرالمؤمنين سلام الله علیه
آيت الله العظمی جوادی آملی:
«یک وقت در محضر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم عدّه ای بودند، یکی از اصحاب یا دیگری، به حضرت عرض کرد اصحاب شما در چه حالتی هستند؟ نظر شما درباره صحابه چیست؟ وجود مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نظرشان را درباره صحابه ذکر کردند. این شخص اصرار داشت و تعمدی داشت که ببیند نظر حضرت درباره حضرت علی(علیه السلام) چیست، به پیغمبر عرض کرد که چطور نام علی(ع) را نبردی؟ فرمود آخر سؤال تو درباره اصحاب بود، سؤال تو درباره نفس من که نبود، علی نفس من است...».
۱۳۹۴/٧/١۴
وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ، فَإِنَّهُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَ سَبَبُهُ الْأَمِینُ، وَ فِیهِ رَبِیعُ الْقَلْبِ وَ يَنَابِیعُ الْعِلْمِ وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلَاءٌ غَيْرُهُ.

خداى سبحان هیچ کس را به چیزى چون قرآن اندرز نداده است، زیرا آن ریسمان استوار خداست و واسطه امین و درستکار اوست. در قرآن بهار دل است و چشمه هاى دانش و براى دل جز آن صیقلى وجود ندارد.
خطبه 158
مظهر حق
سلمان، ابوذر و مقداد نقل میکنند که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شنيديم: «إنّ علياً مع الحق والحق معه، يدور كيفما دار به»؛ علی با حق است و حق نیز بـا علی.
آیا حق در محور کمال وجودی امام علی علیه السلام دور میزند یا امام علی علیه السلام در مدار حق میگردد؟
پاسخ آن در حدیثی دیگر از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است:
«اللهم أدر الحق معه حيث دار»؛ خداوندا حق را علی مدار قرار ده و او را محور دَوران حق کن تا دیگران آن را در مسیر و مأوای علی جست وجو کنند، نه آنکه علی علیه السلام را حق مدار قرار دهی تا علی علیه السلام محتاج تشخیص حق باشد و پس از آگاهی به آن در مدار آن حرکت کند.
کتاب امامت ص۳۹۲
امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) :
إنَّما أنتَ عَدَدُ أيّامٍ ، فكُلُّ يَومٍ يَمضي عَلَيكَ يَمضي بِبَعضِكَ، فخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ و أجمِلْ فِي المُكتَسَبِ
تو چند روزی بیش نیستی. هر روزی که بر تو میگذرد، بخشی از تو را میبرد. پس، در طلب دنیا آرام و در کسب روزی میانه رو باش.
غرر الحکم، حدیث ۳۸۷۴
مردی شامی از امیر مؤمنان سلام الله علیه از فاصله آسمان و زمین سؤال کرد «کم بَينَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ» و آن حضرت علیه السلام به امام مجتبی علیه السلام اشاره کرد - وی در سن کودکی بود - که شما جواب بدهید و او فرمود: «دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ وَ مَدُّ الْبَصَرِ»[۱].اگر آسمان ظاهری مراد بود تا جائی که چشم تو میبیند میان آن دو فاصله است و چنانچه آسمان غیبی مقصود باشد، فاصله به اندازه آه مظلوم است.
[۱]تحف العقول، ص۲۲۸ ،۲۲۹
ادب فنای مقربان، ج۱۱، ص۴۲۹
حضرت امیر مؤمنان سلام الله علیه فرمودند:
«بِتَرْكِ مَا لا يَعْنِيكَ يَتِمُّ لَكَ الْعَقْل».
رها کردن چیزی که برایت سودمند نیست، عقلت را کامل میکند.
غررالحکم ص۴۷۷ - مفاتیح الحیاة ص۱۳۱
وصاياى مهم امام(عليه السلام) در بستر شهادت:
اللهَ اللهَ فِي الاَْيْتَامِ، فَلاَ تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ، وَلاَ يَضِيعُوا بِحَضْرَتِکُمْ
خدا را خدا را، که يتيمان رعايت کنيد، نکند آنها گاهى سير و گاهى گرسنه بمانند و در حضور شما ضايع شوند»;
درباره اهتمام به امر يتيمان در قرآن مجيد و روايات، تأکيدهاى فراوانى شده است إِنَّ الَّذينَ يَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْکُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ ناراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعيراً کسانى که اموال يتيمان را به ظلم و ستم مى خورند (در حقيقت) تنها آتش مى خورند و به زودى در شعله هاى آتش (دوزخ) مى سوزند». آرى! روح يتيمان تشنه محبّت است و کارى که محبّت و نوازش با آنها مى کند هيچ اکرام و احترامى نمى کند.
نامه 47