توصیه آیت الله سیستانی به سخنرانان و مبلغین محرم 1402

توصیه آیت الله سیستانی به سخنرانان و مبلغین محرم؛

منبر حسینی نباید محل پرداختن به اختلافات در مذهب شیعه باشد زیرا بیم آن می رود درگیرشدن در این موضوعات اختلافی و تفرقه افکن، باعث شود تا جانبداری از یک طرف از سوی خطیب مطرح شود، یا باعث آشوب و اختلاف در میان شیعیان گردد. چنین رویکردی مخالف روح منبر حسینی است چرا که حسین چراغی است برای اتحاد و تجمع همگانی حول یک محور واحد.

پیام فرمانده کل سپاه به اهانت کنندگان به قرآن

سردار سلامی: اهانت‌کنندگان به قرآن امنیت نخواهند داشت

فرمانده کل سپاه: اهانت‌کنندگان به قرآن کریم امنیت نخواهند داشت و دیر یا زود دست انتقام مجاهدان مومن، اشد مجازات را برای عامل این جنایت مقدر می‌کند.


صف: 8 - سجده: 22.

إنی لا أری الموت إلاّ سعادةً ولا الحیاةَ مع الظالمین إلا بَرَما

قال الحسین علیه السلام: إنی لا أری الموت إلاّ سعادةً ولا الحیاةَ مع الظالمین إلا بَرَما. (تحف العقول، ص 276)

به تحقیق من نمی بینم مرگ را، مگر سعادت و نمی بینم زندگی در کنار ستمگران را، مگر عار و ننگ

پیام رهبر انقلاب در پی جسارت به ساحت قرآن مجید در سوئد 1402

پیام رهبر انقلاب در پی جسارت به ساحت قرآن مجید در سوئد:
اشد مجازات برای عامل جسارت به ساحت قرآن مجید مورد اتفاق همه علمای اسلام است

حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد را حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطر آفرین خواندند و تاکید کردند: اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد باید عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد، حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطرآفرین است. اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملت‌های مسلمان و بسیاری از دولت‌های آنان را به سوی خود جلب کرده است.
وظیفه آن دولت آن است که عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. توطئه‌گران پشت صحنه نیز بدانند که حرمت و شوکت قرآن کریم روز به روز افزونتر و انوار هدایت آن درخشان‌تر خواهد شد، امثال این توطئه و عاملان آن، حقیرتر از آنند که بتوانند جلوگیر این درخشش روزافزون باشند. والله غالبٌ علی اَمرِه

سیدعلی خامنه‌ای

۳۱ تیرماه ۱۴۰۲

روش ایجاد آیکون My Computer در ویندوز 10

روش ایجاد آیکون My Computer در ویندوز 10

1. ابتدا بر روی فضای خالی از صفحه‌ی دسکتاپ، راست‌کلیک نمایید و Personalize را انتخاب کنید.

2. اکنون در پنجرۀ بازشده بر روی Themes کلیک کنید و سپس Desktop icon settings را انتخاب نمایید.

3. حال تیک گزینۀ Computer را فعال نمایید و روی OK کلیک کنید.

4. با این کار آیکن This PC به صفحۀ دسکتاپ اضافه شده است.

تفسیر قرآن دکتر محمد حسین برومند سوره نور (حکمت مصحف 21)

تفسیر قرآن

دکتر محمد حسین برومند

سوره نور

نور خدا

وجود ائمه جلوه ای از نور خدا

وجود مبارک مهدی(عج) نور تام و تمام خداوند

حکمت مصحف ۲۱

دانلود فایل با لینک مستقیم

كلمةُ اللّه العليا و كلمةُ الظالمين السفلى

إني سَمِعتُ عليا عليه السلام يوم لَقينا أهل الشام يقول: أيها المؤمنون إنه من رأى عُدواناً يُعمَلُ به و منكراً يُدعى إليه فأَنكَره بقلبه فقد سَلَمَ، و من أنكَرَه بلسانه فقد أُوِجَرَ، و هو أفضلُ من صاحبه و من أنكره بالسيف لتكون كلمةُ اللّه العليا و كلمةُ الظالمين السفلى فذلك أصاب سبيل الهدى و قام على الطريق و نُوِرَ في قلبه اليقين»‌

کسی که مشاهده می کند عدوانی را که مورد عمل قرار می گیرد و منکری که خوانده می شود به آن. این فرد که دید منکر مورد دعوت قرار می گیرد این فرد از این کاری که مشاهده کرد انکار قلبی دارد و این را نشان داد. ایشان از این وضع در این شرایط سالم ماند و گرفتاری که برای بقیه بود برای این نیست. این فرد اگر منکر را لسانا انکار کرد پاداش داده می شود و اجر و پاداشی برای اوست. این از قبلی افضل است. آن انکار به قلب داشت و این فرد دوم انکار به لسان انجام داد. اما کسی که با عدوان و منکر با شمشیر برخورد کرد ( چرا؟ به طور طبیعی شمشیر که به دست گرفت و داخل گود آمد جراحت و کشتن در پی آن است) شمشیر به دست گرفت تا کلمه خدا عُلیا باشد و کلمه ظالمین سفلی باشد. کلمه، کنایه از این است آن فعل و کاری و ظلمی که ظالمین می خواستند داشته باشند پَست شد و کلمه الله علیا شد. و برتری از آن خدا و دین خدا شد. اینجاست که این شخص با سبیل هدایت برخورد کرد و قیامش بر طریق و راه راست بود و در دل او نورانیت یقین جای گرفت.

کسی که سیف به دست گرفت و در مقابل آنها ایستاد این طور مورد تمجید قرار می گیرد و تجلیل می شود و تمامیت نهی از منکر به سیف است. استفاده شد که قتل و جرح جایز است.

اَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان

آیا امام حسین(علیه السلام) به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بوده است؟

امام حسین(علیه السلام) که شایسته و وارث حاکمیّت نبوى و علوى و رهبر معنوى امّت اسلامى بود، براى احیاى ارزش هاى اسلامى و بسط قسط و عدل و مبارزه با ستمگران به هدف تشکیل حکومت اسلامى به پا خاست، به این قصد که اگر ممکن شود با تشکیل حکومت اسلامى و گرنه با شهادت خویش و یارانش، چهره واقعى بنى امیّه را آشکار سازد و به ریشه کن ساختن درخت ظلم و کفر و نفاقشان بپردازد و اسلام و امّت مظلوم اسلامى را یارى کند.

امام حسین(علیه السلام) در خطبه اى با صراحت هدف از تلاش و تکاپوى خویش را چنین بیان مى کند:

«اَللّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِي سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِنْ لِنَرَىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِیكَ، وَ نُظْهِرَ الاِصْلاحَ فِي بِلادِكَ، وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِكَ، وَ یُعْمَلُ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَّتِكَ وَ أَحْکامِكَ»; (خداوندا! تو مى دانى که آنچه از ما (در طریق تلاش براى بسیج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلکه هدف ما آن است که نشانه هاى دین تو را آشکار سازیم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا کنیم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و فرایض و سنّت ها و احکامت مورد عمل قرار گیرد). (1)

ادامه نوشته

حکم تباکی در مجلس حضرت اباعبدالله علیه السلام

حکم تباکی در مجلس اهل بیت (علیهم السلام)

سؤال: کسی که در مراسم عزاداری اهل بیت (علیهم السلام) نمی‌تواند گریه کند و اشکش هم جاری نمی‌شود ولی خود را به حالت گریه در می‌آورد (تباکی)، آیا این حالت از مصادیق دروغ و دورویی محسوب می‌شود؟

حضرت آیت الله خامنه ای: تباکی نسبت به کسی که محزون و ناراحت می‌باشد دروغ و دورویی محسوب نمی‌شود.

شعر اصلا حسین جنس غمش فرق می کند این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند

اصلاً حسین جنس غمش، فرق می کند
این راه عشق پیچ و خمش، فرق می کند

اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی، کَرمش فرق می کند

شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق می کند

صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین
عیسای خانواده، دَمش فرق می کند

از نوع ویژگی دعا زیر قُبّه اش
معلوم می شود، حرمش فرق می کند

تنها نه اینکه جنس غمش، جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش، فرق می کند

با پای نیزه روی زمین راه می رود
خورشید کاروان، قدمش فرق می کند

من از حسینُ مِنّیِ پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همه‌اش فرق می کند

اهمیت و حساسیت زبان (جلسه پرسش و پاسخ مرحوم دکتر محمدحسین برومند)

پرسش: فرموده بودید: «لازم است نسبت به زبان حساس باشیم زیرا ابزار انتقال افکار و احساسات است». لطفاً بیشتر توضیح دهید.


پاسخ: آن که سخنی بر زبان جاری می‌سازد، اگر ابزار قوی در اختیار نداشته باشد شاید عوض آنچه مورد نظرش بوده معنای دیگری را منتقل سازد و در معاشرت سوء‌تفاهم به‌بار آورد.

اختلافات بسیاری هنگام گفتگو پدید می‌آید که ناشی از ضعف در بیان و انتقال احساسات درون است.

از نقطه‌نظر اختلافات عاملی مهم‌تر از قدرت بیان هم وجود دارد که مرتبط با سوءاستفاده نیروهای منفی پنهان و تأثیر بر افکار است.

لذا فرمود:

وَ قُل لِّعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا

آنچه می‌تواند عامل اختلاف شود با زبان مرتبط است، اما نه قدرت بیان؛ بلکه نحوه انتخاب عبارات و کیفیت استخدام واژه‌ها و الفاظ.

یعنی اگر بتوانیم هنگام گفتگو بهترین عبارت‌ها و الفاظ را به‌کار بگیریم، زمینه بدبین‌سازی توسط شیاطین را از بین برده‌ایم. زیرا آنها می‌توانند یک درجه سطح معنی را در نظر مخاطب کاهش دهند.

مثلا جمله (بفرمایید بنشینید) را تبدیل می‌کنند به (بنشین) یعنی مخاطب به خاطر تأثیر شیطان خیال می‌کند گفته شده (بنشین).

اما اگر گفته شود (بنشین)‌ به خاطر تأثیر شیاطین مخاطب تصور می‌کند به او توهین شده و با لحن تحقیرآمیز با او برخورد شده.

وای بر وقتی که تعابیر ما نسبت به مخاطب عادی توأم با تحقیر باشد. در این صورت جار و جنجالی به‌پا می‌شود، شاید قابل مهار و کنترل نباشد.

چه می‌شود تمرین کنیم در رابطه با اطرافیان اگر پای اعتقادات در میان نباشد، با بهترین لحن و بهترین الفاظ سخن بگوییم.

تفاوت امر به معروف و نهی از منکر با تعلیم و تبلیغ (آیت الله جوادی آملی)

سخنان قابل تأمل آیت الله جوادی آملی درباره تفاوت امر به معروف و نهی از منکر با تعلیم و تبلیغ

مسأله امر به معروف، غیر از مسأله تعلیم و تبلیغ و امثال ذلک است. تعلیم برای این است که ما جاهل را عالم کنیم. تبلیغ برای این است که اگر به او نرسیده، به او برسانیم. تنبیه غافل این است که اگر او غفلتی دارد، متوجه‌اش کنیم.

اما امر به معروف برای این است که کسی عالماً عامداً دارد گناه می‌کند. او که جاهل نیست، او که غافل نیست، او که ساهی [سهو کننده] و ناسی [فراموش کننده] نیست ما آیه و روایت بخوانیم.

هر کدام از اینها باشد، دیگر داخل در مسأله امر به معروف و نهی از منکر نیست.

امر به معروف برای جایی است که کسی عالما عامدا دارد گناه می‌کند. آن وقت ما دیگر معلم نیستیم؛ ما مرشد نیستیم؛ ما مبشر نیستیم؛ ما منذر نیستیم؛ ما فرمانده‌ایم؛ امر می‌کنیم. بر او واجب است که حرف ما را گوش دهد. چون ما داریم امر می‌کنیم.

اگر ما به کسی گفتیم عفاف را رعایت بکن، رعایت نکرد، دو تا گناه کرد؛ یکی قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ را عمل نکرد. یکی فرمان ما را اطاعت نکرد.

این که فرمود: المُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ ما ولایت داریم نسبت به یکدیگر؛ ولی یکدیگر هستیم. مولّی علیه باید حرف ولی را گوش دهد

40 حدیث درباره حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

١ـ پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه وآله وسلم:

المَهدِیُّ طاووسُ أَهلِ الجَنَّةِ.

مهدی(ع) طاووس اهل بهشت است. (الشِّهاب‌ فی‌الحِکَمِ و الآداب، ص١٦)

٢ـ پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه وآله وسلم:

افضلُ اَعمالٍ اُمّتی اِنتظارُ الفَرَج.

افضل اعمال امت من انتظار فَرَج و ظهور امام زمان علیه‌السلام است. (الشِّهاب فی‌الحِکَم و الآداب، ص١٦)

٣ـ حضرت مهدی عج:

اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.

برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمال‌الدین، ج ٢، ص ٤٨٥)

٤ـ مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»:

اِنتَظِروا الفَرَجَ وَلا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله.

همواره در انتظار (فرج و ظهور صاحب‌الزمان علیه‌السلام) باشید و یأس و ناامیدی از رحمت خدا به خود راه مدهید. (بحار، ج ١٥، ص ١٢٣)

٥ـ امام جعفرصادق علیه‌السلام:

مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.

هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیّت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)

ادامه نوشته

حجیت تقریر معصوم از دیدگاه اصولیین شیعه

«در این مقاله تقریر معصوم و شؤون مختلف آن، مورد بررسی قرار گرفته است. این رساله مشتمل بر شش فصل می باشد. فصل اوّل، تعریف لغوی و إصطلاحی تقریر است. در فصل دوم به تقسیم های مختلف تقریر پرداخته شده است. در فصل سوم، أحکام شرعی که می توان از تقریر استفاده کرد، مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم، راجع به ادلّه حجّیّت تقریر می باشد. فصل پنجم مربوط به شرایط حجّیّت تقریر است و فصل ششم و پایانی از اطلاق نداشتن تقریر بحث شده است.

ادامه نوشته

منظوراز کشته شک بودن چیست؟ انا قتیل العبرات

امام حسین(ع) می فرماید: من کشته اشکم

منظوراز کشته شک بودن چیست؟

امام کشته شده‌ای است که مؤمن یا هر شخص آزاده‌ای این مصیبت را بشنود، محزون و گریان شود و اشک‌هایش جاری گردد. عالمان نیز چنین معنایی را برای این تعبیر آورده‌اند؛ مانند این‌که طریحی می‌گوید:

«معنای أنا قتیل العبره این است که این مصیبت وقتی بر کسی ذکر شود، آن شخص حالت حزن و اندوه را به خود می‌گیرد و اشک می‌ریزد».

علامه مجلسی می‌گوید: «قتیل العبرات؛ یعنی کشته‌ای که اشک‌ها برای آن جاری می‌شود».

البته این معنایی است که از ظاهر متن و به حسب برخی از روایات به دست می‌آید.

مجمع البحرین، ج 3، ص 393، بحار الانوار، ج 98، ص 355

من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی

سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی

چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی

که گفته کشتی نوحی؟ تو مهربان تر از اویی

که حرِّ بدشده را هم تو در پناه گرفتی

چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود

حسین فاطمه! می گفتم اشتباه گرفتی

من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم

مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی

بگو چرا نشوم آب که دست یخ زده ام را

دویدی و نرسیده به خیمه گاه گرفتی

چنان تبسم گرمی نشانده ای به لبانت

که از دل نگرانم مجال آه گرفتی

رسید زخم سرم تا به دستمال سفیدت

تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی

اَللَّهَ اَللَّهَ فِي اَلْأَيْتَامِ

امیرمؤمنان علی علیه‌السلام

اَللَّهَ اَللَّهَ فِي اَلْأَيْتَامِ فَلاَ تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لاَ يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ.

خدا را! خدا را! در مورد «يتيمان»، نكند آنها گاهى سير و گاهى گرسنه بمانند، نكند آنها در حضور شما در اثر عدم رسيدگى از بين بروند!

نامه : ۴۷

┄══•ஜ📖ஜ•══┄

کلام اثربخش امیرالمؤمنین علیه السلام از نگاه سلیمان کِتّانی

کلام اثربخش امیرالمؤمنین علیه السلام از نگاه سلیمان کِتّانی:

سلیمان کِتّانی خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام، می‌نویسد:

«تو قهرمانی، ولی نه به خاطر پیچیدگی مچ‌هایت. تو قهرمانی، نه به خاطر پهنای شانه‌ات، بلکه به خاطر چشمه فیضی که نخست بر قلب و زبانت و سپس در گفتار و رفتارت سرازیر شده است».

و در جای دیگری نوشته است:

كلمه‌ای كه از ميان دو لبت بيرون می‌جهد پس از گذشت چهارده قرن، همچنان در زمان و مكان، بی‌انتها و محدودناشدنی است؛ چراكه منور به نور ارزش‌های فكری و قادر به درمان حقايق زندگی است و چنین کلامی فراتر از آن است كه در چارچوبی محصور گردد. كلمه‌ای كه از دو لب تو بيرون می‌آيد، والاتر از آن است كه در ظرفی محدود بگنجد...

از کتاب الامام علی نبراس و متراس، سلیمان کتانی.

توصیه آیت الله سیستانی به سخنرانان و مبلغین محرم

توصیه آیت الله سیستانی به سخنرانان و مبلغین محرم؛

در سخنرانی‌ها از یاری جستن به خواب و داستان‌های تخیلی بپرهیزید، زیرا به شأن و اعتبار منبر امام حسین علیه السلام خدشه وارد می‌کند و منبر را مانند وسیله‌ای تبلیغاتی، بی‌ارزش جلوه می‌دهد که هماهنگ و متناسب با سطح فکری و فرهنگی شنونده‌ها نیست.

مقاله بررسی نظريه های صدق و کذب در حوزه زبانشناسی بر محور آيه نخست سوره منافقون

مقاله بررسی نظريه های صدق و کذب در حوزه زبانشناسی بر محور آيه نخست سوره منافقون+دانلود مقاله علمی پژوهشی

در حوزه زبان شناسی نظریه های پرشماری در تعریف صدق و کذب جریان داشته است. اندیشمندان مسلمان نیز در حوزه های مختلف علمی بدین امر همت گماشته اند. آنان دو ملاک برای صدق و کذب در نظر داشته اند، مطابقت یا مطابقت نداشتن با واقع خارجی و مطابقت یا مطابقت نداشتن با باور خبردهنده. با توجه بدین دو ملاک چهار نظریه پدید آمده است: نظریه مطابقت، دیدگاه نظام، دیدگاه جاحظ و نظریه صدق و کذب فعلی و فاعلی. پیروان هر چهار نظریه به آیه نخست سوره منافقون استناد کرده اند. در این آیه از سویی منافقان به پیامبری پیامبر اکرم شهادت داده اند و از سویی دیگر خداوند بر دروغگوبودن منافقان شهادت داده است. بررسی بیشتر مفاد این آیه و البته در نظر گرفتن برخی از آیات وارد در این موضوع، به برتری دیدگاه چهارم می انجامد. مطابقت و مطابقت نداشتن با واقع عینی، صدق و کذب فعلی (خبری) است و مطابقت و مطابقت نداشتن با باور خبردهنده صدق و کذب فاعلی (مخبری) است. تفکیک بین دو حیثیت فعلی و فاعلی در صدق و کذب نتایج توجهبرانگیزی را در تفسیر آیات قرآن در پی خواهد داشت.

ادامه نوشته

‌ تظاهرات محکومیت اهانت به قرآن در سراسر کشور

‌ تظاهرات محکومیت اهانت به قرآن در سراسر کشور

‌ تظاهرات محکومیت اهانت به قرآن در سراسر کشور

شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ضمن محکومیت مجدد صدور مجوز دولت سوئد جهت سوزاندن قرآن کریم اعلام کرد تظاهرات محکومیت اهانت به قرآن بعد از نماز جمعه امروز در سراسر کشور برگزار می‌شود.

عشقای غیر از تو سوء تفاهم بود - رفیق دلشکسته ها امام حسین خسته ها- دانلود مداحی نریمانی با کیفیت 320

عشقای غیر از تو سوء تفاهم بود - دانلود مداحی نریمانی با کیفیت 320

جز پیش تو قلبم هرجا میرفت گم بود عشقای غیر از تو سوءتفاهم بود

دل پر دردو دنیای نامردو من از همه طردو بی کس و یارم

پناهم باشو نور راهم باشو سوز آهم باشو تنها نگذارم

تو نغمه ی محبوبمی دلیل حال خوبمی تو هجمه ی غم ها من تنها با تو راحتم

امام حسین ماهمه تو فرق داری با همه خودتو به روضت بی منت دادی عادتم

رفیق دلشکسته ها امام حسین خسته ها امام حسین خسته ها

رفیق دلشکسته ها امام حسین خسته ها امام حسین خسته ها امام حسین خسته ها

دانلود مداحی جز پیش تو قلبم هرجا میرفت گم بود رضا نریمانی

دوریت نگاهم رو مشغول بارش کرد من قسمتم صبره میشه چیکارش کرد

حرم دنیامه مهمون شب هامه هر شب تو رویامه بارون صحنت

دل من سنگه با این همه تنگه برای آهنگ اذون صحنت

تو باب حاجاتی حسین من خیالاتی حسین خودم رو از حالا کربلا دارم میبینم

با کوله پشتی توی دست این اربعین هرجوری هست

میام و رو خاک نمناک جاده ت میشینم

رفیق دلشکسته ها امام حسین خسته ها رفیق دلشکسته ها امام حسین خسته ها

رفیق دلشکسته ها امام حسین خسته ها امام حسین خسته ها امام حسین خسته ها

حرم دنیامه مهمون شب هامه هر شب تو رویامه بارون صحنت

دانلود فایل با لینک مستقیم

اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم

قال مولانا الإمام المهديّ عجل الله تعالی فرجه الشّریف:

اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.

برای شتاب در ظهور من، بسیار دعا کنید؛ زیرا، همانا، فَرَج شما در آن است.


۱. شیخ صدوق، محمدبن علی، کمال الدین، ج۱، ص۴۸۵، ح۴.
۲. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الغیبة، ص۲۹۲-۲۹۳، ح۲۴۷.
۳. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ص۲۸۴.
۴. طبرسی، احمد بن علی، اعلام الوری، ج۲، ص۲۷۲.
۵. علامه ابی الفتح الاربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۳۴۰.
۶. رواندی، هبة الله بن حسین، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۱۵.
۷. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۸۱، ح۱۰

دکتر حامد پوررستمی: دیدگاه‌های مختلف درباره isi

دکتر حامد پوررستمی: دیدگاه‌های مختلف درباره isi

دکتر حامد پوررستمی: دیدگاه‌های مختلف درباره isi

حامد پوررستمی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا، به بیان نکاتی درباره مقالات isi و اهمیت آن در جامعه علمی پرداخت و گفت: isi مخفف «Institute for Scientific Information» و یک مؤسسه اطلاعات علمی است که در حوزه علم‌سنجی و انتشارات علمی در دنیا فعالیت می‌کند. در سال ۱۹۶۰ توسط آقای یوجین گارفیلد تأسیس شد با این هدف که برای حوزه علم به شکل تخصصی کارهایی از قبیل تحلیل داده‌های علمی و بررسی آمار مقالات و پژوهش‌های علمی انجام شود. این مؤسسه در سال ۱۹۹۲ توسط مؤسسه علمی تامسون خریداری شد لذا به «تامسون isi» معروف شده و هنوز یکی از مؤسسات مهم علم‌سنجی است و کارش این است که مقالات و مجلات مهم و معتبر را نمایه می‌کند.

ادامه نوشته

آیت‌ الله احمد مبلغی - تحلیل اجتماعی عاشورا

آیت‌ الله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری در سلسله درس‌گفتارهای «تحلیل اجتماعی عاشورا» به بررسی نقش گروه‌های مرجع در نهضت حسینی پرداخته است که به ترتیب در دهه نخست ماه محرم منتشر می‌شود.

بخش دوم این درس‌گفتار به شرح ذیل است:

آیت‌ الله احمد مبلغی - تحلیل اجتماعی عاشورا

ایام عزاداری سید و سرور شهیدان اباعبدالله حسین(ع) و اصحاب و یاران را خدمت همه کسانی که این برنامه را مشاهده می‌کنند، تسلیت عرض می‌کنم و از خداوند می‌خواهم که اَجر همه محفوظ و اَجری فراوان به ما عطا کند.

در برنامه قبلی راجع‌به اصول اجتماعی حاکم بر نهضت حسینی صحبت کردیم که یکی از این اصول تمرکز بر گروه‌های مرجع بود و بعد بیان کردیم یکی از گروه‌های مرجعی که امام حسین(ع) آن را برای این نهضت، برای روز عاشورا و بعد از عاشورا ایجاد کردند، «اصحاب» بود.

قبلاً امام حسین(ع) اصحابی نداشتند و اگر هم داشتند اصحاب عمومی، علمی و اجتماعی به معنای عام بود ولی اصحابی برای این نهضت نداشتند و آن را ایجاد کردند. امام حسین(ع) گروهی مرجعی را نیاز داشتند و بدون اصحاب اصلاً نمی‌توانستند این نهضت را برپا کنند.

جالب است که تشکیل گروه مرجع قبل از عاشورا رخ داده اما شب عاشورا که شب حساسی بود و فردای آن روز باید آن حرکت و آن صحنه ایجاد می‌شد، امام حسین(ع) رسماً و صراحتاً به این گروه اشاره کردند و فرمودند: «ما رَأَیتُ اَصحاباً اَبَرَّ وَ اَوفی مِن اَصحابی - من اصحابی نیکوکارتر و باوفاتر از اصحاب خودم نیافتم.» اینجا یک گروه مرجع است؛ گروه مرجعی چون اصحاب و اصولاً مجموعه‌ای هستند که پیرامون یک شخصیت قرار می‌گیرند و این اصحاب هستند که آن نگاه، سخن و آن اندیشه و شخصیت صاحب اندیشه و سخن را امتداد می‌دهند و آن را شکل می‌دهند و اجتماعی می‌کنند، اینها گروه مرجع هستند.

همه اینها در یک نقطه مشترک هستند و پیرامون یک شخصیت قرار دارند و نگاهشان، حرفشان و سخنشان معطوف به همان شخصیت است. امام حسین(ع) وقتی شب عاشورا فرمودند عاشورایی رخ نداده و بناست فردا رخ دهد، تأکید کردند من اصحابی نیکوکارتر و باوفاتر از اصحاب خودم نیافتم.

نیکوکاری یک عمل و یک کنش و یک رفتار اجتماعی است و یک امر اختصاصی در خلوتگاه که نیست بلکه در صحنه اجتماع است، در مقابل چشم‌هاست، کنشی است در مقابل وضعیت‌های اجتماعی یا درون یک وضعیت‌ اجتماعی یا برای خلق یک وضعیت اجتماعی. پس وقتی امام حسین(ع) از اصحاب به عنوان یک گروه سخن می‌گویند که امروزه اسم آن را گروه مرجع می‌گذارند فوری بر روی عمل یا اَبَرَّ تأکید می‌کنند.

هر گروه مرجعی دارای یک کارکردی است و اگر گروه مرجعی خوبی باشد، نیکوکاری می‌کند اما این گروه مرجع نیکوکارترین گروه‌ها هستند. «وَ اَوفی» و همچنین باوفاترین هستند؛ نگاه گروه مرجع تحت عنوان اصحاب یک شخصیت است و فلسفه وجودی اصحاب یعنی وفاداری و اگر گروه مرجعی را با این عنوان شناسایی کردیم، اینها گروهی هستند که به یک شخصیت وابسته هستند و پیرامون یک شخصیت قرار دارند.

میزان وفاداری، تعهد، التزام و باقی ماندن و امتداد دادن همه اینها خیلی مهم است و به همین خاطر امام حسین(ع) برروی وضعیت اجتماعی، رفتار و کنشگری اجتماعی متمرکز می‌شوند.

اصحاب به عنوان گروه مرجع چه رفتارهایی را در روز عاشورا انجام دادند؟ کنشگری گروه مرجع مهم است، وقتی سخن از گروه مرجع به میان می‌آوریم باید کنشگری را در نظر بگیریم. کنشگری که اینها داشتند چند مورد بود که خیلی مهم است، یکی از آن موعظه بود. اساساً موعظه یک راه و یک مسیر برای تأثیرگذاری است. «ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة – آیه ۱۲۵ سوره نحل» آنقدر موعظه مهم است که به عنوان یکی از دو راه دعوت به سبیل حق محسوب شده است. یکی حکمت هست که با عقل سروکار دارد و دیگری هم موعظه که با دل سروکار دارد. درواقع موعظه فضای درونی، قلب و دل را ترغیب می‌کند تا انسان تصمیم بگیرد و بازگردد.

یکی از کارهایی که اصحاب انجام می‌دادند، موعظه افرادی بود که می‌دانستند امام حسین(ع) دارای شخصیت و جایگاه است ولی تجاهل می‌کردند و لذا یکی از کارهای اینها براساس «ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة»، موعظه بود. مهمترین و محوری‌ترین موعظه‌ای که در واقع انجام گرفت، موعظه روز عاشورا بود البته قبل از روز عاشورا موعظه‌های دیگر هم وجود داشته ولی موعظه روز عاشورا مهمتر است.

امام حسین(ع) موعظه را در نهضت بنا گذاشتند و اگر نگاه کنید متوجه خواهید شد موعظه فصل اشباع‌شده و تکرارشده در نهضت عاشوراست. در روز عاشورا امام حسین(ع) در آن خطبه‌ای که خواندند «ایها الناس! اسمعوا قولى - شما سخن من را بشنوید» شنیدن سخن اساساً مهم است و انسان با سخن تمایز پیدا می‌کند. افرادی که تجاهل می‌کردند در مسیری قرار گرفته بودند که به غفلت‌زدگی و مسیر انحرافی سخت دچار شدند و لذا امام حسین(ع) بر قول و شنیدن قول تمرکز کردند و این یک اصل قرآنی هم هست. امام(ع) در اینجا بر محور موعظه تمرکز می‌کنند و می‌فرمایند «بما هو حق لکم على – موعظه حق شماست بر من» برخی‌ها خیال می‌کنند موعظه‌گر دارد یک چیزی را تحمیل می‌کند و حقی برای اوست نه این حق موعظه‌پذیر یا کسی که موعظه را می‌شوند، هست. شنونده موعظه حق دارد کسی او را موعظه کند و این دیدگاه و این منطق چقدر زیباست که امام حسین(ع) در اینجا از حق مردم سخن می‌گویند ولو آن مردم دچار غفلت و تجاهل شده باشند.

امام حسین(ع) می‌فرمایند من باید شما را موعظه کنم، چون شما باید آگاه و بیدار شوید. پس موعظه اساساً یک کنش اساسی در فضای اجتماعی است و این کنشگری را در نهضت امام حسین(ع) به شدت هرچه تمام می‌توان مشاهده کرد.

از اینجا می‌خواهم کانالی بزنم به کنشگری اصحاب، زیرا اصحاب یک گروه مرجع بودند و چون گروه مرجع بودند در روز عاشورا متناسب با آن وضعیت چه‌‎کار می‌کردند؟ کنشگری باید متناسب با صحنه باشد و در روز عاشورا دشمنانی جمع شده بودند که می‌خواستند اهل بیت عصمت و طهارت را از بین ببرند و با آنها بجنگند و جنایتی را انجام دهند و در اینجا موعظه، کنشگری متناسب قرآنی است و در برنامه‌های بعد به فقراتی از موعظه‌های اینها اشاره خواهم کرد.

درس‌های واقعه عاشورا - عاشورا و امروز ما- محسن اسماعیلی

محسن اسماعیلی، استاد دانشگاه تهران و عضو مجلس خبرگان رهبری، به مناسبت ماه محرم در سلسله مباحثی با عنوان «عاشورا و امروز ما» که به همت ایکنا و به صورت ویدیویی تولید شده است به بیان نکاتی درباره درس‌های واقعه عاشورا برای دنیای امروز پرداخته است که فیلم و متن جلسه دوم را می‌بینید و می‌خوانید.

گفته شد که حادثه عاشورا مقطعی و گذرا و یکبار مصرف نیست بلکه عاشورای سال ۶۱، برای هر کس در هر زمان و هر مکان، درس خاصی دارد لذا بازخوانی این واقعه برای هر یک از ما حیاتی است. در تصادف و اتفاق، درس و عبرتی نیست اما در مکتب، درس است و عاشورا هم یک مکتب است.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید وقتی به حوادث تاریخی نگاه می‌کنید به دیده تفکر و عبرت بنگرید. گاهی ما از یکدیگر می‌پرسیم که در سال ۶۱ هجری، امام حسین(ع) در چه روزی وارد سرزمین کربلا و در چه روزی با عمر سعد روبه‌رو شد و در چه روزی درگیری اتفاق افتاد؟ اسارت چگونه بود؟ بازگشت اهل بیت(ع) به کربلا در اربعین اول بود یا اربعین بعد؟ یافتن جواب اینگونه سؤالات لازم و مفید است ولی این کافی نیست.

مکتب بودن عاشورا به این است که از پاسخ این سؤالات، پاسخ سؤالات روزگار خودمان را بگیریم و مثلاً ببینیم چه شد که شخصی مانند یزید یا عبیدالله با فسق ظاهری که داشتند جانشین پیامبر(ص) محسوب شدند؟ چه شد که پسر پیامبر(ص) و علی(ع) را روز روشن جلوی جشم همگان به بدترین شکل ممکن به شهادت رساندند و ظاهراً آب از آب تکان نخورد.

فقط اینکه بدانیم چه کسی وارد گودال قتلگاه شد کافی نیست بلکه باید راجع به آن فکر کنیم که چرا این اتفاق افتاد؟ همانگونه که خداوند در قرآن کریم فرموده است: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ پس این حکایت بگو، باشد که به فکر آیند» (اعراف: ۱۷۶)

حجت‌الاسلام والمسلمین سید جواد بهشتی پژوهشگر و مفسر قرآن - موضوع: «شبیه‌ترین شخص به پیامبر»

سلام بر حسین(ع) پیشوای انسان‌ها؛ امام حسین(ع) فرمود من یارانی به خوبی یارانم سراغ ندارم. تحلیل‌گران تاریخ گفته‌اند معنای این سخن این است که یاران امام حسین(ع) و خاندان امام حسین(ع) در طول تاریخ بهترین یاران و بهترین خاندان بودند. چیزی که مردم ما از حضرت علی اکبر(ع) به درستی می‌دانند این است که از نظر ظاهر، رخساره، اندام، خلق وخو، منش و نوع صحبت کردن شبیه به پیامبر(ص) بوده است. پیامبر عزیز ما بارها فرمودند مسلمان‌ها! شبیه من بشوید. شباهت به اولیا یک کمال است. امیرالمؤمنین(ع) فرمود شبیه به من بشوید.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید جواد بهشتی پژوهشگر و مفسر قرآن - موضوع: «شبیه‌ترین کس به پیامبر»

احادیثی داریم که از پیامبر(ص) پرسیده‌اند چه کسانی شبیه شما هستند؟ پیامبر فرموده‌اند: می‌خواهید به شما بگویم شبیه‌ترین شما به من کیست؟ گفتند بله یا رسول‌الله. فرمود: آن کسی که خلق‌وخوی او از همه بهتر باشد و نرم باشد. با خویشان خود نیکی کند و با برادران و دوستان دینی مهربان و خوش‌برخورد باشد؛ چنین کسانی شبیه من هستند. روی حق بایستد و برحق پافشاری کند، خشم خود را بتواند فرو ببرد و با گذشت باشد. چنین کسانی از همه بیشتر به من شبیه هستند. حال می‌خواهید به شما بگویم دورترین کسان در شباهت از من چه کسانی هستند؟ کسی که زشت‌گو است، فحش می‌دهد، بخیل، متکبر، حسود، کینه‌ورز، سنگ‌دل و از کار خیر به دور است.

حضرت علی اکبر(ع) شبیه‌ترین فرد به پیامبر(ص) است. امروز پیامی که ما می‌خواهیم در روزهای عزای حسینی بگیریم این است که فکر کنیم آیا ما هم به پیامبر اکرم(ص) شباهت داریم؟ اگر صفی بنا باشد پشت سر حضرت علی اکبر(ع) تشکیل شود آیا ما عضو آن صف هستیم؟ اکنون زمان فکر کردن است.

امیر المؤمنین علیه السلام: 4 رذیله مهلک که باید از آنان دوری جست

وَ قَالَ ع: مَنِ اِسْتَطَاعَ أَنْ يَمْنَعَ نَفْسَهُ مِنْ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ خَلِیقٌ بِأَنْ لاَ يَنْزِلَ بِهِ مَكْرُوهٌ أَبَداً قِیلَ وَ مَا هُنَّ يَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ اَلْعَجَلَةُ وَ اَللَّجَاجَةُ وَ اَلْعُجْبُ وَ اَلتَّوَانِی.

امیر المومنین علی علیه السلام فرمود:

هر كه تواند خود را از چهار چیز باز دارد، سزاوار آن است كه هرگز ناخوشایندی نبیند. عرض شد: یا امیر المومنین، آن چهار كدامند؟ فرمود:

شتاب

لجاجت

خود بزرگ بینی

و سستی.

منبع : تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، ج 2، ص 222

جواب استفهام انکاری با چندمثال شعری

در استفهام انکاری جواب سؤال منفی است، به عبارتی شاعر یک جمله خبری منفی را به صورت پرسشی می‌آورد و غرض او تکذیب و انکار است.

۱) به عنوان مثال این شعر حافظ:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل •••• کجا دانند حالِ ما سبکباران ساحل‌ها؟

مقصود شاعر این بوده که حال ما را سبکباران ساحل‌ها به هیچ وجه نمی‌فهمند، این جملۀ خبری منفی را در قالب پرسش آورده و به دنبال تکذیب سؤال است.

۲) یا این شعر سعدی:

تو کز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون •••• کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد؟

یعنی: معلوم است که گذر نمی‌کنی، اصلاً و ابداً. جوابی که معمولاً در ذهن مخاطب برای این گونه سوال شعری شکل می‌گیرد، این است که: نه، چطور ممکن است؟ چنین چیزی امکان ندارد.

سیاهِ زندگی هرگز شود سفید به آب؟ •••• سپید رومی هرگز شود سیاه به دود؟ (سعدی)

هذا مَوْضِعُ کَرْب وَ بَلاء ههُنا مَناخُ رِکابِنا وَ مَحَطُّ رِحالِنا وَ مَقْتَلُ رِجالِنا

به هنگام رسیدن امام حسین(علیه السلام) به کربلا چه گذشت؟

امام حسین(علیه السلام) در دوم محرّم سال 61 هجرى به اتّفاق یاران خویش به سرزمین کربلا وارد شد، ابتدا به یارانش رو کرد و فرمود:

«اَلنّاسُ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلى أَلْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعایِشُهُمْ، فَإِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ»؛ (مردم، بندگان دنیا هستند و دین همانند چیزى است که بر زبانشان باشد، تا آنگاه که زندگى شان [به وسیله آن] پر رونق است آن را نگه مى دارند، ولى هنگامى که با مشکلات آزموده شوند عدد دین داران اندک مى شود).

آنگاه پرسید: آیا اینجا کربلا است!

پاسخ دادند: آرى، اى پسر پیغمبر!

آن حضرت فرمود: «هذا مَوْضِعُ کَرْب وَ بَلاء، ههُنا مَناخُ رِکابِنا، وَ مَحَطُّ رِحالِنا، وَ مَقْتَلُ رِجالِنا، وَ مَسْفَکُ دِمائِنا»؛ (این دیار، جایگاه اندوه و بلا [و سرزمین گرفتارى و آزمون] است، اینجا محلّ خوابیدن شتران ما، و بارانداز کاروان ما، و محلّ شهادت مردان ما و جارى شدن خون ماست).(1)

سپس اصحاب امام(علیه السلام) پیاده شدند. «حرّ» نیز با هزار سوار جنگى در ناحیه دیگرى در مقابل امام(علیه السلام) اردو زد و نامه اى به عبیدالله بن زیاد نوشت و در آن نامه او را از ورود امام حسین(علیه السلام) به کربلا باخبر ساخت.

در روایت دیگرى چنین مى خوانیم:

امام حسین(علیه السلام) فرمود: اسم این مکان چیست؟ پاسخ دادند: کربلا.

فرمود: «ذاتُ کَرْب وَ بَلاء، وَ لَقَدْ مَرَّ أَبِی بِهذَا الْمَکانِ عِنْدَ مَسیرِهِ إِلى صِفّینَ، وَ أَنَا مَعَهُ، فَوَقَفَ، فَسَأَلَ عَنْهُ، فَأُخْبِرَ بِاسْمِهِ»، فَقالَ: «هاهُنا مَحَطُّ رِکابِهِمْ، وَ هاهُنا مِهْراقُ دِمائِهِمْ»، فَسُئِلَ عَنْ ذلِکَ، فَقالَ: «ثِقْلٌ لآلِ بَیْتِ مُحَمَّد، یَنْزِلُونَ هاهُنا»؛

(سرزمین اندوه و سختى، پدرم [امیرالمؤمنین(علیه السلام)] در مسیر جنگ صفّین که من نیز همراه او بودم از این سرزمین عبور کرد، چون به اینجا رسید، ایستاد و از نام آن پرسید. وقتى که نامش را شنید، فرمود: «اینجا محلّ کاروان آنان و جاى ریخته شدن خون هاى پاکشان است).

پرسیدند: از چه خبر مى دهى؟

فرمود: «از حوادث سنگینى براى خاندان پیامبر که روزى در این مکان فرود مى آیند».

سپس امام حسین(علیه السلام) مشتى از خاک گرفت و بویید و فرمود: «هذِهِ وَ اللّهِ هِىَ الاَرْضُ الَّتِی أَخْبَرَ بِها جَبْرَئیلُ رَسُولَ اللّهِ أَنَّنِی أُقْتَلُ فیها، أَخْبَرَتْنِی أُمُّ سَلْمَةَ»؛ (به خدا سوگند! این همان سرزمینى است که جبرئیل به پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) خبر داد که من در آن شهید مى شوم. امّ سلمه [همسر بزرگوار رسول گرامى اسلام] به من خبر داد).

آنگاه امام(علیه السلام) سخن امّ سلمه را این گونه نقل کرد: «روزى جبرئیل نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود و تو هم [اى حسین(علیه السلام)] نزد من بودى، پس گریستى، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن و من تو را رها کردم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) تو را در آغوش گرفت و بر دامانش نشاند. جبرئیل از پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرسید: آیا حسین(علیه السلام) را دوست دارى؟ پیامبر فرمود: آرى. جبرئیل گفت: «فِإِنَّ أُمَّتَکَ سَتَقْتُلُهُ، وَ إنْ شِئْتَ أُریتُکَ تُرْبَةَ أرْضِهِ الَّتی یُقْتَلُ فِیها»؛ (امّت تو وى را خواهند کشت و چنانچه خواسته باشى خاک زمینى را که در آن شهید مى شود به تو نشان دهم؟. پیامبر فرمود: آرى! آنگاه جبرئیل بالش را بر زمین باز کرد و آن زمین را به پیامبر نشان داد)(2)
ابومخنف در کتاب مقتل خویش از کلبى نقل مى کند که امام و حرّ با سپاهیان خود راه مى پیمودند تا آن که در روز چهارشنبه به سرزمین کربلا رسیدند، ناگهان اسب امام حسین(علیه السلام) از حرکت ایستاد. امام(علیه السلام) از آن پیاده شد و سوار بر مرکب دیگر شد؛ ولى آن اسب نیز قدم از قدم برنداشت، اسب هاى متعدّدى عوض کرد، ولى هیچ یک حرکت نکردند. امام(علیه السلام) چون این امر شگفت آور را مشاهده کرد، پرسید: نام این سرزمین چیست؟

گفتند: غاضریّه. فرمود: آیا نام دیگرى دارد؟ گفتند: نینوا.

فرمود: به جز اینها آن را چه مى نامند؟ گفتند: شاطى الفرات (ساحل فرات).

فرمود: آیا باز هم نامى دارد؟ پاسخ دادند: کربلا.

پس آهى کشید و فرمود: «أَرْضُ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ»؛ (دشت اندوه و بلا) است.

سپس افزود: «قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها، فَهاهُنا وَاللّهِ مَناخُ رِکابِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ سَفْکُ دِمائِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ هَتْکُ حَریمِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ قَتْلُ رِجالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ ذِبْحُ اَطْفالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ تُزارُ قُبُورُنا، وَ بِهذِهِ التُّرْبَةِ وَعَدَنِی جَدِّی رَسُولُ اللّهِ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِهِ»؛

(همین جا توقّف کنید و از آن کوچ نکنید. پس به خدا سوگند! خوابگاه شتران ما و جاى ریخته شدن خونمان است. به خدا سوگند! اینجا محلّ هتک حریم ما و کشته شدن مردان و ذبح کودکان ماست. به خدا سوگند! اینجا محلّ زیارت قبور ماست. جدّم رسول خدا مرا به این تربت نوید داده است که در فرموده او تخلّفى نیست).(3)

سرزمین کربلا از خاطره انگیزترین سرزمین هاى کشور اسلام است، سرزمین دلاورى ها و رشادت ها، سرزمین ایثارها و فداکارى ها، و سرزمین پایمردى ها در مسیر هدف.

نام کربلا براى امام حسین(علیه السلام) کاملا آشنا بود، چرا که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در زمان خود از آن خبر داده بود و این خبر را رسول خدا (صلى الله علیه وآله) طبق روایات از جبرئیل، امین وحى خدا شنید، که فرزندت حسین را در این سرزمین شهید خواهند کرد (شهادتى که موج آثارش پهنه تاریخ را فراخواهد گرفت).

حتّى امیر مؤمنان على(علیه السلام) مطابق روایتى هنگامى که از آن عبور مى کرد صحنه هاى آینده این سرزمین را با چشم خود دید و در آنجا نماز گزارد و حسین عزیزش را به پایمردى بیشتر دعوت کرد.

لذا هنگامى که امام حسین(علیه السلام) به این سرزمین موعود رسید، دستور داد بارها را بگشایند و خیمه ها را برپا کنند و فرمود منزلگه مقصود ما همین جاست!(4)


پی نوشت:

(1). مقتل الحسین خوارزمى، ج 1، ص 237 و بحارالانوار، ج 44، ص 383 .

(2). مجمع الزوائد، ج 9، ص 192.

(3). ناسخ التواریخ، ج 2، ص 168 و رجوع کنید به : اثبات الهداة، ج 5، ص 202 .

(4). گردآوري از کتاب: «عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها»، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)،

انتشارات امام على بن ابى طالب(عليه السلام‏)، قم، 1388 هـ.ش‏، ص 379.