تفسير قصص قرآن در رويكرد علّامه طباطبائى

محمود كريمى*

رحيم امرايى**

چكيده

خداوند متعال در قرآن كريم براى القاى پيام‏ ها و مقاصد الهى، آيات خود را بر اساس روش‏ها و قالب‏ هاى گوناگونى نازل كرده است. براى مثال، اخلاق انبيا را به عنوان الگويى براى مخاطبان، تبيين مى‏ كند يا به اخبار و سرگذشت اقوام و ملل گذشته مى‏پردازد. همچنين برخى از محاورات انبيا با سلاطين و حاكمان ستمگر را بيان مى‏ كند. يكى از قالب‏ هايى كه بدين منظور، مكرّر در قرآن به كار رفته، قالب «قصّه» است. بخش قابل ‏توجهى از آيات قرآن را قصص قرآنى به خود اختصاص داده است.

اين مقاله با رويكرد تحليلى به دنبال پاسخ سؤال اصلى مقاله است كه تفسير علّامه طباطبائى از قصص قرآن با ساير مفسّران چه تفاوت‏هايى دارد؟ موضوعاتى همچون بيان ولايت الهى، تأويل حوادث و وقايع، عبرت‏‌پذيرى، بيان سنّت‏هاى الهى، و تسلّى بخشيدن به پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله و امت ايشان از مهم‏ترين اهداف قصّه‏ هاى قرآنى در ديدگاه علّامه طباطبائى است. تأكيد بر واقع‏نمايى قصص قرآن، تبيين زواياى قصص، كشف ويژگى‏ هاى شخصيتى قهرمانان قصص، مراجعه به ساير آيات و سوره‏ها در تفسير قصص، ارائه تفسير دقيق با استناد به ظاهر آيات، نقد توضيحات كتب مقدس از قصص قرآنى، و تبيين صحيح روش انبيا، از ويژگى‏هاى تفسير الميزان در تفسير قصص قرآن است.

كليدواژه ‏ها: علّامه طباطبائى، رويكرد قصص قرآنى، اقوام پيامبران، فعل انبيا، قصص.