نقد ترجمه 6 نکات ناب 129

لذت ترجمه آن است که بتوانی از زبانی بیگانه جملات و عباراتی بدست دهی که در زبان خودت «خوش‌خوان، نرم و دلاویز و روان» باشد؛

✍️اما برخی ترجمه‌ها نه تنها لذت‌بخش و شیرین نیستند که اصلاً ما را از امرِ مهم مطالعه نیز به‌کل باز می‌دارند؛ اگر مترجم «معنایِ زبان‌شناختی، کاربردشناختی و بافتاریِ» متن را در نیابد، نمی‎تواند ترجمه‌ای مطلوب بدست دهد و از این رو ترجمه را نمی‌توان امری مکانیکی و وابسته به دانستن مُشتی واژه و کنارِ هم چیدنِ آنها قلمداد کرد؛

ادامه نوشته

نقد سرفصل های رشته علوم قرآن و حدیث+دانلود صوت

گفت‌وگو محور و زنده «افق» رادیو قرآن بعدازظهر امروز هشتم مهرماه با حضور مریم حاج‌عبدالباقی، حافظ کل قرآن و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی و ارتباط تلفنی حمیدرضا مستفید، پیشکسوت قرآنی و علی حسن‌نيا، استاد دانشگاه و معاون پژوهشی دانشكده علوم انسانی دانشگاه شاهد به روی امواج این شبکه رادیویی رفت.

ادامه نوشته

تعریف تفصیلی توثیقات عام و نقدهای آیت الله خویی (ره)

تعریف تفصیلی توثیقات عام و نقدهای آیت الله خویی (ره)

افزون بر توثیقات خاص شیوه‎ های دیگری وجود دارد که راویانی را به صورت عام و به صورت ضمنی در قالب عناوینی کلّی، هم‎چون اصحاب اجماع، به عنوان ثقه معرفی می‎کند که ازآنها به توثیقات عام تعبیر می‎شود. اینک به بررسی آنها می‎پردازیم:

اصحاب اجماع

عنوان اصحاب اجماع که در مجموع ۲۲ تن از راویان مهم را در برمی‎گیرد، گسترده‎ترین و مهم‎ترین شیوه در میان توثیقات عام به شمار می‎رود. از این رو محدث نوری آورده است:

«از مباحث مهمّ رجال مبحث اصحاب اجماع است؛ زیرا طبق برخی از برآوردها هزاران حدیثی که صحیح قلمداد نمی شوند به یمن همین بحث، صحیح یا در حکم صحیح تلقی خواهند شد». [۱]

شواهد رجالی نشان می‎دهدکه نخستین بار ابو عمروکشی (م ۳۲۹) در رجال خود از مسأله اصحاب اجماع سخنی به میان آورد. [۲]

او در سه جا تحت عنوان نامگذاری اصحاب امام باقر و امام صادق ‌علیه السّلام ‌، اصحاب امام صادق ‌ علیه السّلام‌ و اصحاب امام کاظم علیه السّلام و امام رضا ‌ علیه السّلام‌، از اجماع امامیّه بر صحیح دانستن روایات گروهی از اصحاب آنان گفت و گو کرده است. به عنوان مثال می‏گوید: «امامیه بر صحیح دانستن روایات صحیح آنان اصحاب (امام صادق ‌علیه السّلام‌) بر تصدیق گفتارشان اجماع و به فقاهتشان اذعان دارند». [۳]

یا درباره ی دسته سوم، یعنی اصحاب امام کاظم و امام رضا ‌علیه السّلام‌ می‎ گویند:

«اصحاب ما بر تصحیح روایات صحیح آنان و تصدیق ایشان اجماع دارند و به فقه و علمشان اذعان نموده اند، آنان شش نفرند». [۴]

پس از کشی شیخ طوسی (۴۶۰) از گفتار او پیروی کرد. شیخ در رجال خودکه تلخیص رجال کشی است از اصحاب اجماع و از شمار آنان سخن به میان آورد. [۵]

ادامه نوشته

نشست علمی نقد قرآنی نگره عیسی‌خدایی و تثلیث - Scientific Conference on Quranic Criticism of Jesus' T

نشست علمی نقد قرآنی نگره عیسی‌خدایی و تثلیث - Scientific Conference on Quranic Criticism of Jesus' Theology and the Trinity Concept

سخنران دکتر جلیل پروین (عضو هیأت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی)

برگزارکننده: انجمن علمی علوم قرآن دانشگاه مذاهب اسلامی به مناسبت میلاد حضرت عیسی مسیح ع

زمان سه شنبه 7 بهمن ماه 1400 ساعت 20 الی 21:30

لینک ورود به جلسه:

online.mazaheb.ac.ir/ch/anjomanquran

نقد شهید مطهری بر شعر بسازم خنجری نیشش ز فولادزنم بر دیده تا دل گردد آزاد - باباطاهر

نقد شهید مطهری بر شعر بسازم خنجری نیشش ز فولادزنم بر دیده تا دل گردد آزاد - باباطاهر

مطهری.jpg

مكتب ضعف : همان گونه كه مكتب عقل نقطه مقابلی داشت كه منكر آن بود و مكتب عشق هم نقطه ی مقابلی داشت كه یك عده اساساً این حرفها را از خیالات و اوهام می دانستند، مكتب قدرت هم نقطه مقابل دارد. بعضی در حد افراط، قدرت را تحقیر كرده اند و اساسا كمال انسان را در ضعف او دانسته اند. از نظر اینها انسان كامل یعنی انسانی كه قدرت ندارد، زیرا اگر قدرت داشته باشد تجاوز می كند. سعدی خودمان در یک رُباعی چنین اشتباه بزرگی كرده است، می گوید:

من آن مورم كه در پایم بمالندنه زنبورم كه از نیشم بنالند

می گوید من آن مورچه ای هستم كه زیر پا لگدم می كنند، زنبور نیستم كه نیش بزنم و از نیشم ناله كنند. (مجموعه آثار شهید مطهری: ج23، ص 173)

كجا خود شكر این نعمت گزارمكه زور مردم آزاری ندارم [1]

نه آقای سعدی! مگر امر دایر است كه انسان یا باید مور باشد و یا زنبور كه می گویی من از میان مور بودن یا زنبور بودن، مور بودن را انتخاب می كنم؟ تو نه مور باش كه زیر دست و پا له شوی و نه زنبور باش كه به كسی نیش بزنی. سعدی این طور باید می گفت:

نه آن مورم كه در پایم بمالندنه زنبورم كه از نیشم بنالند
چگونه شكر این نعمت گزارمكه دارم زور و آزاری ندارم

اگر آدم زور داشته باشد و آزاری نداشته باشد، جای شكر دارد و الاّ اگر زور نداشته باشد و آزار هم نداشته باشد، مثل این می شود كه شاخ ندارد و شاخ هم نمی زند. اگر شاخ داشتی و شاخ نزدی، آن وقت هنر كرده ای.
سعدی در جای دیگر می گوید:

بدیدم عابدی در كوهساریقناعت كرده از دنیا به غاری
چرا گفتم به شهر اندر نیاییكه باری، بند از دل برگشایی

عابدی را كه به كوهی پناه برده و آنجا مشغول عبادت است، توصیف و تمجید می كند. می گوید: من به او گفتم كه تو چرا به شهر نمی آیی كه به مردم خدمت كنی؟ عابد یك عذری می آورد. سعدی هم سكوت می كند، مثل اینكه عذر عابد را قبول كرده است. می گوید:

بگفت آنجا پری رویان نغزندچو گِل بسیار شد پیلان بلغزند

پری رویان نغز در شهر هستند؛ اگر چشمم به آنها بیفتد، اختیار خودم را ندارم و نمی توام خودم را ضبط كنم، آمده ام خودم را در دامن غار حبس كرده ام [2] ماشاء اللّه به این كمال! آدم برود خودش را یك جا حبس كند [كه به كمال برسد؟ ] این كه كمال نشد. آقای سعدی! قرآن احسن القصص را برای شما نقل كرده. (مجموعه آثار شهید مطهری: ج23، ص174)

است. احسن القصص قرآن داستان یوسف ع است. داستان یوسف داستان إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ [3]است؛ یعنی قرآن می گوید: تو هم یوسف باش. تمام امكانات و شرایط برای كامجویی فراهم شده و حتی راه فرار بسته است ولی در عین حال، عفت خود را حفظ می كند و درهای بسته را به روی خود باز می كند. یوسف جوانی عزب و بدون زن و در نهایت درجه زیبایی است. بجای اینكه او سراغ زنها برود، زنها سراغ او می آیند. روزی نیست كه صدها نامه و پیغام برای او نیاید و از همه بالاتر اینكه متشخّص ترین زنان مصر عاشقِ صددرصد عاشق او شده است؛ شرایط را فراهم كرده و خطر جانی برای او ایجاد كرده كه یا كام می دهی و یا تو را به كشتن خواهم داد و خون تو را خواهم ریخت. اما یوسف چه می كند؟ دست به سوی خدا برمی دارد و می گوید: رَبِّ اَلسِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ [4]پروردگارا! زندان برای من از آنچه این زنها مرا به سوی آن دعوت می كنند بهتر است؛ خدایا مرا به زندان بفرست ولی به چنگال این زنها گرفتار مكن؛ امكان و قدرت اِعمال شهوت دارم، ولی نمی كنم. قرآن این طور تعلیم می دهد.

بنابراین، كمال انسان در ضعف انسان نیست، گرچه گاهی در ادبیات ما از این نوع حرفها دیده می شود كه كمال انسان را در ضعف انسان معرفی می كنند. حتی باباطاهر در یكی از اشعار خودش همین را می گوید:

ز دست دیده و دل هر دو فریادهرآنچه دیده بیند دل كند یاد

تا اینجا درست است، ولی بعد می گوید:

بسازم خنجری نیشش ز فولادزنم بر دیده تا دل گردد آزاد

هرچه می بینم، دلم می خواهد. برای اینكه دل را راحت كنم، یک خنجر می خواهم كه با آن خود را كور كنم تا دلم راحت شود. خوب، یك چیزهایی را هم می شنوی و باز دلت می خواهد. پس یك خنجر هم باید در گوشهایت فرو كنی! اخته هم كه قطعاً باید بشوی تا خودت را راحتِ راحت كرده باشی! بعد می شوی شیر بی دم و سر و اشكمی كه مولوی در مثنوی نقل می كند [5]. عجب انسان كاملی باباطاهر درست كرده! انسان كامل باباطاهر، دیگر خیلی عالی می شود! انسانی كه نه دست دارد، نه پا. (مجموعه آثار شهید مطهری: ج23، ص175)

دارد، نه چشم دارد، نه گوش دارد و هیچ چیز دیگری هم ندارد!

ما از این نوع دستورالعمل ها و اخلاقهای ضعیف پرور و دنی پرور در گوشه و كنار ادبیات خودمان زیاد داریم، ولی باید توجه داشته باشیم كه بشر اشتباه می كند و همیشه در حال افراط و تفریط است. از اینجا انسان می فهمد كه واقعاً اسلام نمی تواند جز از ناحیه ی خدا باشد. اگر آدم سقراط باشد یك گوشه را می گیرد و اشتباه می كند، افلاطون یك گوشه را می گیرد و اشتباه می كند، بوعلی سینا یك گوشه را می گیرد، محیی الدین عربی و مولوی یك گوشه را می گیرند، نیچه یك گوشه را می گیرد، كارل ماركس یك گوشه ی دیگر را می گیرد، ژان پل سارتر یک گوشه دیگر را می گیرد. آنوقت چطور می تواند پیغمبر یك بشر باشد و این گونه مكتبش جامع و عالی و مترقی باشد؟! گویی اینها همه یك عده بچه هستند، حرفهایشان را زده اند و در نهایت امر یك معلم حرف خود را می گوید، آنهم چقدر راقی و عالی!

[1] گلستان ، باب سوم، حكایت دوم
[2] البته سعدی ضد این مطلب را هم در جای دیگر گفته است:
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه.
بشكست عهد صحبت اهل طریق را.
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود.
تا اختیار كردی از آن، این فریق را.
گفت آن گلیم خویش برون می برد ز موج.
وین سعی می كند كه بگیرد غریق را.
كه در فرق عالم و عابد، حرف درستی گفته است.
[3] یوسف/90
[4] یوسف/33
[5]
[شیر بی دُمّ و سر و اشكم كه دیداینچنین شیری خدا كی آفرید]

همایش چرا قرآن در زندگی ما جدی نیست (نقد سخنان هانی چیت‌ چیان)

علیرضا کچوئیان، مدیر مؤسسه قرآن و نهج‌البلاغه تهران طی یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده است، به نقد مطالب و سخنان هانی چیت‌چیان، یکی از اعضای علمی مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران طی همایش «باران ذکر» پرداخته است. این همایش با عنوان «چرا قرآن در زندگی ما جدی نیست» بر روی خروجی ایکنا قرار گرفته است. متن این یادداشت در ذیل آمده است؛

بررسی خلط غایت نزول قرآن در یک همایش؛ هدف از نزول وحی، هدایت است یا تدبر؟

«دلیل اصلی از نگارش این مرقومه، نقد و رد مطالب و سخنان جناب آقای هانی چیت‌ چیان، یکی از اعضای علمی مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران است که اخیرا در همایشی با عنوان «باران ذکر» در دارالقرآن کریم اهواز ایراد فرمودند.

ایشان در این همایش طی آسیب‌شناسی از وضع موجود جامعه در رابطه با انس با قرآن و در واقع مهجوریت آن در بین مردم، ضمن ایراد نقد مراجعه مردم به علما در استفهام کلام الهی با اشاره و استفاده از آیه ۲۹سوره مبارکه ص، هدف غایی نزول قرآن را تدبر در قرآن معنا کرده و تدبر را اینگونه تعریف می‌کنند «تدبر این است که معنای یک آیه از قرآن را از تفسیر المیزان بخوانیم، در آن فکر کنیم و بدانیم براساس این پیام، در زندگی خود چه رویه‌ای را در پیش بگیریم. این دیگر کار مفسر نیست.

تدبر در آیات، قفل قلب را باز می‌کند؛ یعنی اگر کسی در قرآن کریم تدبر نکند، قفل قلب او گشوده نمی‌شود. به واسطه تدبر است که تفسیر وارد زندگی انسان مي‌شود».

با توجه به این سخنان، لازم است نکاتی چند را متذکر شوم:

۱. رجوع صرف به آیات قرآن، انحصار در تعریف یک منبع و مرجع خاص یعنی تفسیر شریف المیزان و استفاده از ظاهر بجهت تدبر در آیه بدون در نظر گرفتن مستندات روایی و کلام نورانی اهل‌بیت(ع)، قرآن بسندگی و ‌نوعی ورطه مهلک تفسیر به رأی را به ذهن متبادر می‌کند در حالی که جدایی ناپذیری و این همانی ثقلین شریفین در زمره اصول محکم و از جمله معتقدات راسخ و‌جازم است.

اینکه قرآن کریم در سوره بقره آیه ۱۸۹می فرماید: «وَأْتُواالْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» (برای هر کاری از درگاهش باید وارد شوید) برای استفهام قرآن و آیاتش نیز باید از باب و ‌مسیرش یعنی اهل‌بیت(ع) و فرمایشات ایشان وارد شد. در زيارت جامعه كبيره و در همين باره آمده است و «آيَاتُ اللَّهِ لَدَيْكُمْ» به يك معنا يعنی آيات خدا نزد شماست و ما برای استفسار آن ناچار از رجوع به شما هستيم. در روایتی و در ضرورت و اهمیت این معنا می‌خوانیم:

الصادق (ع) - محمّدبن فضیل قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّهْ (ع) خَاصَّهْ.

امام صادق(ع) - محمد بن فضیل گوید: شنیدم که حضرت امام صادق (ع) درباره آیه «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ» فرمود «آنان اختصاصا امامان(ع) هستند.

البته ظاهر قرآن، حجیت دارد اما این نباید به معنای استغناء از مبانی روایی و رجوع به تراث شیعی نظیر تفاسیر با رویکرد روایی و مستند باشد که البته شرایط و تحصیل مقدمات آن لازم و بایسته است.

۲. نکته بعدی بی‌توجهی ایشان به تفاوت اصالی یا طریقی بودن مقوله هدایت قرآن و تدبر و تفسير قرآن  است. به صراحت آیات (مانند هدیً للناس، هدیً للمتقین)، قرآن جز برای هدایت خاصه و عامه انسان و در واقع ایصال به مطلوب کمال و قرب الی‌الله نازل نشده. در واقع آنچه از غایت نزول موضوعیت دارد هدایت است اما مشروط به لطف فهم و درک آیات که یکی از طرق و نه همه آن تدبر در قرآن است.

در همين راستا و در ذیل آیه ۹سوره إسراء می‌خوانیم:

السجاد(ع) عَنْ عَبَّاسِ‌بْنِ‌یَزِیدَ‌بْنِ‌الْحَسَنِ الْکَحَّالِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُوسَی‌بْنِ‌جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ قَال الْإِمَامُ مِنَّا لَا یَکُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَیْسَتِ الْعِصْمَهْ فِی ظَاهِرِ الْخِلْقَهْ فَیُعْرَفَ بِهَا فَلِذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ‌اللَّهِ (فَمَا مَعْنَی الْمَعْصُومِ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا یَفْتَرِقَانِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهْ وَ الْإِمَامُ یَهْدِی إِلَی الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَهْدِی إِلَی الْإِمَامِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عزّوجلّ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ).

از امام سجاد(ع) روایت است که فرمود «امامان (از خاندان ما همه معصوم هستند و عصمت در چهره و ظاهر نیست تا شخص به‌ واسطه‌ی آن شناخته شود و معصوم فقط از جانب خدا معین و مشخص می‌شود. سؤال شد: ای فرزند رسول خدا(ص)! معصوم یعنی چه؟ فرمود: معصوم کسی است که به ریسمان الهی چنگ زده و ریسمان خدا همان قرآن است و آن دو، تا روز قیامت از هم جدا نمی‌شوند و امام به‌سوی قرآن هدایت می‌کند و قرآن به‌سوی امام هدایت می‌کند و این معنی کلام خداست که می‌فرماید: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ اقوم».

از سوی ديگر چه بسا تدبر مستقل فرد و بدون در نظر گرفتن مبانی و مقدمات سبب ساز خسران و ضلالت فرد بشود، مانند گروهك‌های تكفيری كه با دستاوردهای آيات قرآن شنيع‌ترين و فجيع‌ترين جنايات را رقم می‌زنند. كما اينكه قرآن در آيه ٨٢ سوره مباركه إسراء فرمود: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا»

در پايان ضمن اجر نهادن به تلاش‌ها و زحمات ايشان و مجموعه مدارس تخصصی قرآن و عترت دانشگاه تهران به جهت شفافيت مبانی سخنان ايراد شده و احياناً تصحيح آنها به بسط و گسترش نقد سازنده و پويايی محافل و مجالس قرآنی همت گمارند.

عليرضاكچوئيان، مدیر مؤسسه قرآن و‌ نهج‌البلاغه تهران»

مقاله بررسی و نقد دیدگاه بشری بودن قرآن کریم و ابدی نبودن احکام آن

مقاله بررسی و نقد دیدگاه بشری بودن قرآن کریم و ابدی نبودن احکام آن (چاپ شده در مجله دوفصلنامه تخصصی معارج)

نویسنده: احمد جمالی

قرآن کریم آخرین و کامل ترین کتاب آسمانی است که خدای متعال آن را برای هدایت بشر فرستاده است. از زمان نزول قرآن، گروه های گوناگونی به مخالفت با این کتاب آسمانی پرداخته اند و این مخالفت ها تا امروز ادامه داشته است. افزون بر مخالفت های دشمنان اسلام با قرآن که امری طبیعی است، گاهی خود مسلمانان نیز دیدگاه هایی بیان کرده اند که نتیجه آن ها بی اثر شدن احکام یا معارف قرآن و حجیت نداشتن آن هاست. آقای محمد مجتهد شبستری دیدگاهی بیان کرده است که بر اساس آن، نه معانی قرآن کریم از جانب خدای متعال است و نه الفاظ آن، بلکه هردو ساخته و پرداخته پیامبر اکرم ص است. او برای اثبات ادعای خود دلایلی ذکر کرده است؛ از جمله این که اگر قرآن کلام موجودی جز انسان باشد، برای انسان ها فهم پذیر نخواهد بود. به گفته وی خود آیات قرآن نیز بر این مطلب دلالت دارند که این کتاب سخنان خود پیامبر6 است، نه کسی دیگر. همچنین به اعتقاد وی قرآن کتاب قانون نیست و در آن هیچ حکم ابدی ای وجود ندارد و احکام ذکرشده در قرآن، به جامعه حجاز در زمان پیامبر6 اختصاص دارند. در این مقاله، دیدگاه های وی و ادله آن ها بررسی و دلایل نادرستی آن ها توضیح داده شده و روشن شده است که هیچ یک از دلایل نامبرده، توان اثبات این ادعا را ندارند که الفاظ و معانی قرآن کریم ساخته پیامبر اکرم ص است. بر خلاف این ادعا، مقاله حاضر استدلال می کند که علاوه بر معانی قرآن کریم، الفاظ آن نیز از جانب خدا نازل شده و پیامبر6 ذره ای آن را تغییر نداده است. قرآن کریم تمام شرایط و اوصاف لازم را نیز برای آن که کتاب قانون باشد، دارد و قوانین و احکام آن تا ابد معتبر و حجت هستند.

ادامه نوشته

نظریه وحی الهی تجربی و نقد آن

نظریه وحی الهی تجربی و نقد آن

ادامه نوشته

پاسخ و نقد ادعاهای 12 گانه یوسف دره حداد

پاسخ و نقد ادعاهای 12 گانه یوسف دره حداد

ادامه نوشته

دیدگاه های گلدزیهر در كتاب گرایش های تفسیری در میان مسلمانان

کتاب«گرایش های تفسیری درمیان مسلمانان» اثر خاورشناس و اسلام پژوه مجارستانی، ایگناس گلدزیهر می باشد که از متن عربی به فارسی ترجمه شده است.  این كتاب به  تحول تفسیر و تكامل مكاتب تفسیرى پرداخته است . گلدزیهر در آغاز، نخستین مرحله تفسیر و شكل گیرى آن را مطرح مى كند. سپس به مكتب تفسیر روایی و اصول آن اشاره می كند. وی  درباره نگرش تفسیرى معتزله گزارش تاریخى و تحلیلى دقیقى از این جریان بیان می دارد كه  شیوه سلوك فكرى آنان را نیز  در بر دارد. در بخشی دیگر از این كتاب، دیدگاه تفسیر صوفیانه را بیان  و تفسیر رمزى یا تأویلى را بررسى مى نماید. وی همچنین  نحوه استفاده هاى فرقه هاى دینى و كلامى را از آیات قرآنى نشان مى دهد و مواردى را نقل مى كند كه چگونه برخى فرق براى اثبات باورهاى خود با تكلف از آیات به سود خود كمك مى گرفتند و در نهایت، تفسیر را در دوره هاى متأخر و از دیدگاه عالمان مسلمان سده هاى اخیر مانند سید جمال، محمد عبده و سید محمد رشید رضا بررسى مى كند. در قسمت نقد و بررسی نكاتی بیان شده است از جمله این كه آیات قرآن از حیث نزول بر حسب رویدادهای مختلف نازل شده اما از حیث ترتیب و استواری بر حسب حکمت تنظیم شده است. اجزاء کلام در قرآن به هم مرتبط اند كه این ارتباط یا ظاهری است و یا ارتباط ظاهری نیست و در این صورت قرینه متصل کننده بین اجزاء کلام، قراین معنوی است. نسبت دادن جمع آوری قرآن به خلفا و دوران بعد از پیامبر (ص) پنداریست غلط و بی اساس که با قرآن،  سنت، اجماع و عقل مخالف است . قرآن در دوران خود پیامبر و به دستور و نظارت وی انجام گرفته است. نویسنده معمولاً برای بیان هر مطلبی به روایات غیر مستند توسل جسته و همین باعث شده تا مطالبی که همراه با شک و تردید است به مسلمانان نسبت دهد. تناقض‌گویی‌نیزدر مطالب او دیده می شود؛ او در حالی که چیزی را اثبات می‌‌کند در جایی دیگر آن را انکار می‌کند.گلدزیهر به فرقه معتزله گرایش داشته است. این گرایش در بخش معرفی آثار معتزلیان نیز نمود پیدا كرده است. نگارنده در اثر خود كه معرفی گرایش های تفسیری میان مسلمانان است، اصل بی طرفی را رعایت نكرده است. او به تاثیرپذیری برخی  شیعیان از معتزله اشاره كرده است حال آنكه شیعه در مسائل مذهبی و اسلامی با همه فرقه ها گفتگو و مناظره داشته است، ولی در هیچ یك از مسائل اعتقادی تحت تأثیر آن ها قرارنگرفته است. گلدزیهر، از عرفان اسلامی به معنایی كه گفته شد، اطلاعی نداشته و ناخواسته به معرفی تصوفی پرداخته كه از نظر اسلام مردود است و بدون توجه به این مطلب عنوان " تصوف اسلامی" را به آن داده است. تصوفی كه گلدزیهر به معرفی آن می پردازد در واقع افكاری التقاطی و منحرف است كه در مقابل عرفان واقعی قد علم كرده است.  از این رو در نقد و بررسی، به دفاع از عرفان اسلامی پرداخته شده است، نه تصوفی كه در مقابل تعلیمات اسلامی قرار دارد. وی همچنین  به دنبال بزرگ نمایی اختلاف مذاهب اسلامی است و برخی از مطالب خود را از کتاب های  غیر معتبر أخذ كرده است. وی اطلاعاتی را از عقاید اسلامی برگرفته ولی به عمق معارف اسلامی پی نبرده است.

ادامه نوشته

نظریه «رابرستون» بر حفظ سنت ها و آداب ملی توسط اسلام

نظریه رابرتسون درباره حفظ سنت ها و آداب ملی توسط اسلام

ادامه نوشته

نقد نظریه فایراستون مبنی بر گسترش اسلام با جنگ

نقد نظریه فایراستون مبنی بر گسترش اسلام با جنگ

نقد

1. عدم نقش جنگ در انتخاب دین

تحلیل مفهوم جهاد دفاعی و نیز جهاد ابتدایی در صفحات گذشته به خوبی نشان می‌دهد که:

اولا: جهاد دفاعی، فقط دفاع مسلمانان در برابر حمله‌های نظامی مشرکان و مخالفان بوده و هیچ نقشی در تحمیل عقیده اسلامی نداشته است.

ثانيا: جنگ‌های ابتدایی هم فقط مقدمۀ عرضه فرهنگ و معارف بنیادین و اصولی دین اسلام به جوامع بوده است، اما مردم کشورها همیشه در انتخاب دین و عقیده آزاد بوده‌اند.

تاریخ جنگ‌ها و نیز تاریخ پیشرفت اسلام خود گزارش واقعیت نفوذ معنوی و فرهنگی اسلام و عدم نقش جنگ‌ها در این عرصه است.

ادامه نوشته

نقدهایی بر نظریه ریچارد بل و رودی پارت (اقتباس قرآن از اهل کتاب)

5 نقد بر نظریه ریچارد بل و رودی پارت (اقتباس قرآن از اهل کتاب)

 

 

 

ادامه نوشته

نظریه لوت مستشرق غربی درباره حروف مقطعه

لوت مستشرق غربی درباره حروف مقطعه ادعا می کند که پیامبر این ها را از یهودیان مدینه فرا گرفته اند...

ادامه نوشته

نقد دائره المعارف قرآن ليدن (براساس مبانی شيعه)

نقد دائره المعارف قرآن ليدن (براساس مبانی شيعه)

مقدمه 
قرآن کریم، بیانگر سخنان خداوند برای همه ی انسان ها به ویژه بیش از یک میلیارد مسلمان جهان است. شنیدن آیاتش با صوتی دلنواز، دیدن کلماتش با خطی زیبا بر سردر مساجد و دیگر اماکن عمومی و لمس نمودن متن آن، احساس حضوری مقدس را در اذهان و دل های انسان ها پدید می آورد.

ادامه نوشته

مسئله تحریف قرآن در دائرة المعارف قرآن لایدن

یکی از شبهات وارده به قرآن از سوی مستشرقان، شبهه تحریف قرآن می‌باشد. برخی از مستشرقان نظیر «جوین بل»، «جان برتون»، «جوردن دارنل نیوبای»، «شری لویین»، با نگارش مقالاتی با این عنوان (تحریف) یا عناوین دیگر مسئله تحریف قرآن را در دائرة المعارف قرآن لایدن مطرح نموده‌اند.

ادامه نوشته

نقد ادعای مستشرقان در مورد تحريف قرآن(دكتر عيسی متقی زاده)

در این مقاله ادعای مستشرقان در مورد تحریف قرآن در دو بخش ذكر می‌شود؛ بخش اول به اتهاماتی می‌پردازد که خاور شناسان متوجه عموم مسلمانان کرده‌اند، مانند: ادعای حذف، اضافه، تغییر و تبدیل و.... بخش دوم به اتهاماتی اختصاص دارد که با سوء استفاده از گفتار برخی جاهلان و متعصبان مسلمان و منابع غیرموثق در زمینه اختلافات مذهبی به برخی فرق اسلامی از جمله شیعه نسبت داده‌اند. در ادامه صحت و سقم این اظهارات به اجمال بررسی و نظر تعدادی از علمای اهل سنت مبنی بر نزاهت شیعه امامیه از قول به تحریف مطرح می‌شود.

ادامه نوشته

نقد نظر اتان کلبرگ در تحریف قرآن

اتان کلبرگ، مستشرق و شیعه‌شناس یهودی، وقوع تحریف در متون مقدس، از جمله قرآن را امری ضروری می‌شمارد. از دیدگاه او برخی آیات خود قرآن نیز این نکته را تأیید می‌کنند. تاریخچه قرآن و زمان کتابت کامل متن آن دلیل دیگر اوست. به نظر وی جهت‌گیری روایات برای اثبات کتابت قرآن در عصر ابوبکر برای فرار از مسأله تحریف قرآن است. کلبرگ با استناد به روایات و ابهام معنایی برخی از واژه گان قرآن درصدد اثبات جمع دیرهنگام و در نتیجه تحریف قرآن برآمده است. او اعتقاد شیعه امامیه به تحریف قرآن را تا عصر آل بویه می‌داند.

پژوهش حاضر به نقل آراء مذکور و نقد آنها پرداخته تا مصونیت قرآن از تحریف را اثبات کند.

https://jqst.ut.ac.ir/article_35012_90bbaa9e251a35862d2fc57ea972667a.pdf

یوسف دره حداد (اقتباس قرآن از کتب عهدین)+نقد

برخی از مخالفان اسلام سعی کرده‌اند که اثبات کنند قرآن کریم از کتبی مانند توران و انجیل اقتباس شده است و یکی از این افراد یوسف دره حداد مسیحی است که تلاش‌های علمی برای یافتن مصادر قرآن در تورات داشته است که در ادامه این دیدگاه ارائه و سپس نقد آن ارائه خواهد شد.

پر حجم‌ترین کار تحقیقی و تالیفی که از جانب مخالفان اسلام برای اثبات اقتباس قرآن از تورات و انجیل و انکار وحیانی بودن انجام گرفته است، دوره سه جلدی القرآن و الکتاب تالیف «یوسف درّه حدّاد» نویسنده مسیحی معاصر لبنانی است. 

ادامه نوشته

بررسی و نقد مقاله شکل و ساختار قرآن

مقاله  «شکل و ساختار قرآن»: (Form and structure of the Quran) در جلد دوم دائرة المعارف قرآن لایدن به چاپ رسیده است. نگارندة مقاله، آنجلیکا نیوورث[1] (Angelika Neuwirth) در آغاز، تاملاتی مقدماتی دربارة تنظیم قرآن و رسمیت یافتن آن با عنوان «براهین دو وجهی روش شناختی» «ارائه نموده و به دو موضع به ظاهر ناسازگار در پژوهش قرآنی قدیم و معاصر اشاره کرده است.

سپس موضوعات مهمی از قبیل «رسمیت و مسئله سوره به عنوان واحد قرآنی»، «نتایج روش شناختی»، «ویژگی ادبی، سبک شناسی و زبان شناسی قرآن»، «طبقه بندی دوره های وحی قرآنی»، «سجع و ساختارهای آیه به عنوان معیاری برای تاریخ گذاری نسبی»، «تقسیم‌های فرعی میان طبقات آیه»، «عبارات موزون»، «عناصر ساختاری سوره»، «سوگندها»، «آیات معادشناسی»، «آیات تکوینی»، «داستانهای عذاب»، «مجادله‌ها»، «احتجاجهای دینی»، «آیات الاحکام»، «انواع سوره های مکی» و «انواع سوره های مدنی» را به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار داده است.در ادامه ناقد به نقل و نقد مهم‌ترین اظهارات وی پرداخته و مسئله جمع قرآن در عصر پیامبر(ص) را تقویت، طبقه‌بندی آیات را نقد کرده و تشبیه قرآن به سخنان کاهنان را خطا خوانده است.

واژگان کلیدی: شکل، ساختار، تنظیم، رسمیت یافتن، سبک شناسی، آیه ، سوره، قرآن و آنجلیکا نیوورث.

زندگی‌نامه آنجلی کانیوورث: پروفسور ، استاد مرکز پژوهش های عربی و سامی دانشگاه آزاد برلین. تحصیل و پژوهش در زبان عربی و زبان شناسی کلاسیک سامی در دانشگاه های برلین، تهران، قدس، مونیخ و... . کارشناسی ارشد: 1970. دکترایPH.D: 1972. دکترای phil.habil 1977. دارای مناصب مختلف علمی در دانشگاه های اردن (83-1977)، مونیخ(1984)، هامبرگ (91-1984)، عین شمس قاهره (89-1988) و ... . دارای کتاب و مقالات متعدد به زبان آلمانی و انگلیسی در مورد قرآن و زبان و ادب[2].

ترجمه مقاله:

هرگونه ارزیابی شکل و ساختار قرآن به موضع پژوهشگر نسبت به جمع و رسمیت یافتن مصاحف قرآن بستگی دارد (ر.ک: مدخلهای «جمع قرآن»؛ «مصاحف قرآن» و موتسکی، کتاب «جمع»).براساس سنّت اسلامی حاکم، نسخة نهایی معتبر قرآن مرهون جمع و تدوینی است که توسط کمیتة برگزیده از سوی عثمان بن عفان صورت گرفته. این مطلب، پذیرفته شده است که پیدایش این مصحف ترتیبی را برای سوره‌هامعین می‌سازد که تا آن زمان تثبیت نشده بود. (1)

همچنین در بسیاری از موارد، آیاتی را درج نموده است که از موقعیتی خاص به درون سیاقهایی کاملاٌ جدید انتقال یافته‌اند. (2) البته کمیتة مزبور، با صداقت مطالبی را به متن قرآن پیوند می‌دهد که اعتبار آنها از طریق سنت مکتوب یا شفاهی موثق تأیید شده است (بنگرید به: مدخل «نقل شفاهی») و مصاحف کامل مربوط به آیات وحیانی قرآن که در آن زمان موجود بود، را مورد ملاحظه و بررسی قرار داده اند.

بنابراین اقدام کمیته، به لحاظ سنتی به عنوان عمل جمع معین شده است؛ عملی که بر اساس تصور مسئول آن، یعنی عثمان به صورت کامل انجام گرفت. عثمان طبق گزارش، با چشم پوشی از اِعمال برخی ملاحظات زبان شناختی، کار دیگری غیر از گرد آوری همه قسمتهای موجود قرآن، بر گرد آورندگان آن تکلیف نکرد. (3)

در عین حال، با تثبیت متن صامت عثمانی، یک روند قطعی در ارتباط با ساختار آن تنظیم شده بود که موجب پیدایش تحولی جنجال بر انگیز شد، یعنی تدوین پیوستی آیات که با تسامح و قالب بندی نشده ترکیب یافتند و پیامها و ارتباطات از هم گسیخته شدند ـ بنابراین ویژگی سوره های بلند مدنی ـ با ساختارهای ترکیبی چند موضوعه و ذهنی که به گونه ای فنی قطعاتی را تغییر داده بودند که سوره هایی کوتاه و متوسط را تشکیل می‌داد و منجر به پیدایش مجموعه ناهماهنگ شد؛ واقعیتی که پیامدهای خاصی را به دنبال خود آفرید. زمانی که این عناصر با هم آمیخته شدند تا مجموعه ای منسجم و جامع به نام مصحف را پدید آورند، آنها نسبت به ویژگی آئین دینی و سیاق ارتباطی خود در پیدایش جامعه، بی طرف شدند.

واحدهای متن قرآنی که از قبل معین شده و با ابزار و عواملی معتبر چون بیانات کلی واقع شده در ابتدای سوره‌هاو نشانه های خاتمه سوره ها، تشخیص‌پذیر بودند، از رهگذر فرایند جمع وبا عنوان «سوره» مطرح گردیدند. البته آنها میزان قابل توجهی از اهمیت خود را از دست دادند، زیرا در همان مصحف، واحدهای دیگری نیز با عنوان «سوره ها» پدید آمد که آیات تشکیل دهندة آنها یک ساختار ادبی منسجم را تشکیل نداده بودند و از این رو، این ادعا که آن سوره‌هابه لحاظ ساختاری از ترکیبی منظم پدید آمده اند، را بی اعتبار می‌ساختند. سرانجام ، سوره هایی که به سادگی ترکیب یافته بودند، دیگر به عنوان واحدهای ادبی مکمل هم که رسانندة پیام خود و نشانگر مراحل خاص یک فرایند ارتباطی باشند، شمرده نشدند.

برعکس، زمانی همه فرازهایی که در رده ای یکسان قرار گرفته بودند، متنهایی به صورت تصادفی برگزیده شدند که می‌توانستند از سیاق سوره های خود استخراج شده و به عنوان تبیین کنندة متن‌های دیگر که به گونه تصادفی انتخاب شده بودند، به کار بروند. بنابراین، آیات به حسب واقع بدون تکیه به سیاق و فارغ از این نزاع گردیدند که به آنها براساس واحدهای اصلی خود، ویژگی درون محوری بدهد. واحدهای متنی معتبر، ترکیب ادبی خود را از دست دادند و به خاطر اینکه به جای یکدیگر تکرار می‌شدند، می‌توانستند با هم مخلوط گردند.

بنابراین قرآن، با رسمیت یافتن نهایی خود، از حالت تاریخ گذاری خارج گردید وبه جای اینکه فرایند ظهور پی در پی آن در متن قرآن آشکار گردد، ابدی بودن پیام آن و بررسی شدن فارغ از زمان، ویژگی آن شد. این ویژگی، فهم قرآن را کاملاً به سیره وابسته کرده بود؛ مجموعه ای که گرچه به گونه ای جدا نقل شده و مدون گردیده بود، ولی از همان اوایل توسط خوانندگان وشنوندگانش به هم پیوند می‌خوردند.

سنت نبوی در پیدایش فرا تاریخی خود مبتنی بر احادیث کتاب مقدس، جایگاهی یافت که تاریخ درون قرآنی باید به گونه صحیح احراز نماید، یعنی تاریخ در هر حال، ادله و شواهد تاریخ گذاری را مربوط به فرایند ارتباطات اجتماعی و آیین دینی که شکل مشخص درون قرآنی را می‌گرفت و در ساختار سوره‌ها منعکس می‌شد، پراکنده می‌سازد. (4) تحقیقات ادبی بیشتر نسبت به ساختار جزئی قرآن که بتواند ویژگیهای یافتنی آن تاریخ را نمایان سازد، در حیطة آرزوی صرف، باقی مانده است.

این مقاله به بررسی زبان و سبک قرآن به صورت عام خواهد پرداخت (ر.ک، به: مدخلهای «زبان قرآن»؛ «ادبیات قرآن»؛ «فصاحت قرآن») و بر همین اساس، نوع ادبی خاصی که در قرآن تمرکز یافته است، براساس شکل و محتوا ارزیابی خواهد شد.

ادامه نوشته

نقد شبهات مستشرقان درباره تناسب آیات قرآن

نقد شبهات مستشرقان درباره تناسب آیات قرآن

محمد حسن زمانی

علی قانعی اردکانی

چکیده

یکی از مباحث ارزشمند در علوم قرآنی، مسأله تناسب آیات قرآن و چهره پیوسته آنها با یک‌دیگر است. این تناسب و ارتباط در واژگان قرآنی، درون آیه‌ای و آیات یک سوره نمایان است. گفتگو از تناسب و همبستگی آیات قرآن و اسلوب آن، بحثی است زیربنایی که در نحوه نگرش ما به قرآن و چگونگی برداشت از محتوای آن تأثیر بسزایی دارد. شبهه تشتت و پراکندگی آیات از ناحیه مستشرقان مطرح شده است. اما به رغم اینکه آیات سوره‌های قرآن به ظاهر پراکنده و هر یک مشتمل بر موضوعات متفاوت است، با توجه به احاطه علمی، حکمت و هدف‌داری خداوند، متن قرآن دارای هم‌گرایی موضوعی و محتوایی در راستای هدف تربیتی و هدایتی خویش است و عناصر محتوایی قرآن همانند اجزای یک ساختمان به هم پیوسته و ناظر به یک‌دیگر است. این مقاله با بیان برخی از شبهات مستشرقان مثل رژی بلاشر، ریچارد بل، نولدکه و ... در موضوع تناسب آیات به بررسی و نقد آنها پرداخته و روشن ساخته که عدم تفکیک سبک گفتاری قرآن از سبک نوشتاری و عدم توجه به ظرافت‌های هنری قرآن و تنوع موضوعی قرآن در راستای هدایت و تربیت، موجب اینگونه اشکالات مستشرقان شده است.

ادامه نوشته