پاسخ به وهابیت (جواز ساخت مسجد بر مقبره صالحان از دیدگاه قرآن)+سوره کهف آیه 21
پاسخ به وهابیت (جواز ساخت مسجد بر مقبره صالحان از دیدگاه قرآن)+سوره کهف آیه 21
«... قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً»
و جاء في التّاريخ أنّ العثور على أصحاب الكهف و انكشاف أمرهم كان في عصر انتصار التّوحيد على الشّرك، و كان قادة المشركين - الدّاعين إلى عبادة الأصنام - مندحرين مغلوبين، فاقتراح بناء المسجد جاء من المؤمنين باللَّه الموحّدين له سبحانه. فإذا كان بناء المسجد على قبور الصّالحين أو بجوارها علامة على الشّرك، فلماذا صدر هذا الاقتراح من المؤمنين؟!
و لماذا ذكر القرآن اقتراحهم من دون أيّ نقدٍ أو ردّ؟!
أ ليس ذلك دليلًا على الجواز؟
و ليس صحيحاً - قطعاً - أن يذكر اللَّه تعالى كلاماً للمشركين و يمرّ عليه بدون نقد إجمالي أو تفصيلي. أو يذكر اقتراحاً للمؤمنين فيه رائحة الشّرك من دون إيعاز إلى ردّه.
إنّ هذا «تقرير» من القرآن على صحّة اقتراح أُولئك المؤمنين، و هذا يدلّ على أنّ سيرة المؤمنين الموحّدين في العالم كلّه كانت جارية على هذا الأمر، و كان يُعتبر عندهم نوعاً من الاحترام لصاحب القبر و تبرّكاً به.
لقد كان الأولى للوهّابيّين أن يعرضوا المسألة على القرآن أوّلًا، ثمّ يبحثوا هنا و هناك عن حديث من الأحاديث الشريفة.
وبلاگ علوم قرآن و حدیث
سيره مسلمانان در ساختن مسجد بر قبور انسان هاى صالح
سيره مسلمانان در ساختن مسجد بر قبور انسان هاى صالح
سيره و رفتار مسلمانان در طول تاريخ، حكايت از بناى مساجد بر قبرصالحين و شايستگان دارد. مخصوصاً كسانى كه در قلب مسلمانان جاى دارند و از آثارشان تبرك مىجويند. شواهد زير گوياى اين مطلب است:
الف. پيكر پاک پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلَّم در خانه آن حضرت و در كنارمسجد النّبى به خاك سپرده شد. با ازدياد جمعيت مسلمانان و تنگ شدن عرصه مسجد، قسمت شرقى مسجد- كه خانه پيامبرصلَّى اللَّه عليه و آله و سلَّم يا مدفن آن حضرت و خانه همسران ايشان بود - به محدوده مسجد النّبى افزون شد و نمازگزاران در اطراف قبر آنحضرت به نماز مى ايستادند.
شبهه عدم جواز ساخت مسجد بر مقبره صالحان و پاسخ به وهابیت (سوره کهف آیه 21)
خداوند متعال در قضيّه اصحاب كهف مى فرمايد: وَ كَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فِيها إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً؛
«2» «و باز مردم را بر حال اصحاب كهف آگاه ساختيم تا خلق خدا بدانند كه وعده خدا به حق بوده و ساعت قيامت بى هيچ شك خواهد آمد تا مردمى كه ميانشان در مورد آنها تنازع و اختلاف بود، رفع بشود. با اين همه بعضى گفتند: بايد گرد آنها حصار و بنايى بسازيم، خدا به حال آنها آگاهتر است. آنان كه بر واقع احوال آنهااطلاع يافتند، گفتند: البته برايشان مسجد بنا كنيم».
خداوند متعال در اين آيه به چگونگى اطلاع مردم از آنان اشاره كرده است. آنان در طريقه تكريم اصحاب كهف اختلاف داشتند؛ برخى معتقد بودند كه بر روى آنان ساختمانى ساخته شود يا ديوارى دور آنان كشيده شود. ولى غالباً پيشنهاد دادند كه در كنار آنان مسجدى ساخته شود.
فخر رازى مىگويد: برخى گفتهاند: اين گروه كه پيشنهاد ساختن مسجد را دادند پادشاهان مسلمان و طرفداران اصحاب كهف بودند. برخى نيز معتقدند: آنان كه پيشنهاد مسجد را دادند رؤساى شهر بودند تا در آن جا عبادت كرده و آثار اصحاب كهف را به سبب آن مسجد باقى بدارند. «3»
تقرير القرآن على صحّة كلا الاقتراحين (آیت الله سبحانی)+تفسیر آیه 21 سوره کهف جواز ساخت مسجد
تقرير القرآن على صحّة كلا الاقتراحين (آیت الله سبحانی)+تفسیر آیه 21 سوره کهف جواز ساخت مسجد
تقرير القرآن على صحّة كلا الاقتراحين
إنّ الذكر الحكيم يذكر كلا الاقتراحين من دون أيّ نقد ورد، وليس صحيحاً قطعاً أن يذكر الله سبحانه عن هؤلاء الموجودين على باب الكهف أمراً باطلا من دون أيّة إشارة إلى بطلانه; إذ لو كان كذلك كأن يكون أمراً محرّماً أو مقدّمة للشرك والانحراف عن التوحيد، لكان عليه أن لا يمرّ عليها بلا إشارة إلى ضلالهم وانحرافهم، خصوصاً أنّ سياق الآية بصدد المدح، وأنّ أهل البلد اتّفقوا على تكريم هؤلاء الّذين هجروا أوطانهم لأجل صيانة عقيدتهم، غاية الأمر اختلفوا في كيفيّته، فمن قائل ببناء البنيان إلى آخر قائل ببناء المسجد.
إنّ القرآن كتاب نزل لهداية الإنسان وتربية الأجيال، والهدف من عرض حياة الأُمم ووقائعهم هو الاعتبار، فلا ينقل شيئاً إلاّ فيه عبرة، فلو كان الاقتراحان يمسّان كرامة التوحيد، لِمَ سكت عنه؟!
وهذا ظاهر فيمن تدبّر في القرآن الكريم، وسيوافيك بقيّة الكلام عند بيان النتيجة.
وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ آیه 16 سوره کهف - تنها آیه ای در قرآن که اعتزال در آن به کار رفته است
تنها آیه ای در قرآن که ریشه «ع ز ل» در آن به کار رفته است:
وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً.
و [پس از مشورت و گفتگو با یکدیگر چنین گفتند:] اکنون که از آنان و آنچه غیر خدا می پرستند، کناره گرفته اید، پس به این غار پناه گیرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسایش و آسانی فراهم آورد.
When you have dissociated yourselves from them and from what they worship except Allah, then take refuge in the Cave. Your Lord will unfold His mercy for you, and He will help you on to ease in your affair
معانی کلمات آیه
اعتزلتموهم: عزل: كنار كردن. اعتزال: كنار شدن. اعْتَزَلْتُمُوهُمْ: كنار شديد از آنها.
مرفقا: رفق (به كسر اول) مدارا. مرفق (به كسر ميم و فتح فاء) نيز مصدر است به معنى سهولت و گشايش.
برگزیده تفسیر نمونه
این جوانمردان موحد تا آنجا که در توان داشتند برای زدودن زنگار شرک از دلها، و نشاندن نهال توحید در قلبها، تلاش و کوشش کردند، اما آنقدر غوغای بت و بت پرستی در آن محیط بلند بود که نغمههای توحیدی آنها در گلویشان گم شد.
ناچار برای نجات خویشتن و یافتن محیطی آمادهتر تصمیمی به «هجرت» گرفتند، و لذا در میان خود به مشورت پرداخته با یکدیگر چنین گفتند: «هنگامی که از این قوم بت پرست و آنچه را جز خدا میپرستند کناره گیری کردید (و حساب خود را از آنها جدا نمودید) به غار پناهنده شوید» (وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ).
«تا پروردگارتان رحمتش را بر شما بگستراند و راهی به سوی آرامش و آسایش و نجات از این مشکل به رویتان بگشاید» (یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً).
همراهی موسی با «بنده خدا» در سوره کهف و تفاسیر یهودی: بازنگری در نظریه آرنت یان ونسینک
معرفی مقاله اختصاصی همراهی موسی با «بنده خدا» در سوره کهف و تفاسیر یهودی: بازنگری در نظریه آرنت یان ونسینک
برانن ویلر
The Jewish Origins of Qurʾān 18:65-82? Reexamining Arent Jan Wensinck's Theory
مقاله دروس قرآن شناسی: الرقیم، فصل نبطی مهدی شاددل
مقاله «دروس قرآن شناسی: الرقیم، فصل نبطی» را مهدی شاددل (دانشجوی دکترا در دانشگاه لایدن) نوشته است و در مجله مطالعات سامی منتشر شده است. این مقاله به بررسی واژه «الرقیم» میپردازد که در قرآن ۱۸:۹ در ابتدای داستان اصحاب کهف یاد شده است. علیرغم گمانپردازیهای فراوان، معنای این اصطلاح مبهم هنوز آشکار نشده است. این تحقیق مدعی است که الرقیم به شهر باستانی «پترا» پایتخت پادشاهی نبطی اشاره دارد.
پس از مرور برداشتهای اصلی مفسران مسلمان (که الرقیم را شهری میدانستند که غار در آن واقع بوده است، نام خود غار/کوه تلقی میکردند، یا آن را اشاره به کتیبهای میدانستند که حاوی اسامی اصحاب کهف بوده است)، مقاله به سراغ شواهد موجود از زبانهای سامی میرود که نشان میدهد پترا در منابع آرامی و عبری با عنوان RQM شهرت داشته است.
شواهد اصلی از این قرار است:
یک کتیبه نبطی خاکسپاری و متعلق به پترا در قرن ۱ قبل از میلاد که اشاره میکند شخص متوفی در RQMW سکونت داشته است.
اشاره به پترا با عنوان RQM در آثار یوسف فلاوی مورخ یهودی و نویسندگان مسیحی متقدم.
ارجاعاتی به RQM به معنای پترا در متنهای سریانی مثل «ویتا بارساوما» از قرن ۶ م. و موعظه «یوزبیوس» از قرن ۴ م.
ذکر «سرزمین مردمان RQMY» در «کتاب قوانین کشورها» نوشته بارداسیان ادسا از قرن ۳ میلادی.
این شواهد نشان میدهد پترا در عصر باستان بصورت RQM شهرت فراوانی داشته است. سپس این مقاله به بررسی منابع جغرافیایی عربی مثل الطبری، المقدسی، و البلاذری میپردازد که مکانی با عنوان الرقیم را یاد کردهاند. اگرچه این منابع محل این روستا را در نزدیک عَمَّان (در اردن امروزی) نام میبرند که از پترا بسیار دور است، نویسنده مقاله شواهدی ارائه میدهد مبنی بر اینکه:
این منابع از یک الرقیم شمالی اطلاع داشتند ولی یک RQM دوم (RQM d-HGRH) را نیز ثبت کردهاند که ظاهرا نشانگر پترا است.
این RQM d-HGRH در منابع یهودی با عنوان مرز جنوبی سرزمین اسراییل ذکر شده است که با مکان پترا تطابق دارد. روایتی در تفسیر الطبری محل «الرقیم» قرآنی را منطقهای بین شهر امروزی «عقبه» و مرز جنوبی فلسطین بیان میکند که آن هم به پترا اشاره دارد.
نویسنده مقاله میگوید روایات اسلامی به دقت وجود دو مکان با نام الرقیم/RQM را ثبت کردهاند، یکی در نزدیکی عمان (که از اوایل تاریخ اسلام شهرت داشته است) و مکانی متقدمتر که به پترا اشاره داشته است.
تفسیر قرآن دکتر محمد حسین برومند تفاوت خلق و امر حکمت مصحف
برداشت تربیتی از آیات قرآنی (کهف: 54)
برداشتهای تربیتی از آیات قرآنی (کهف: 54)
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا
والبتّه ما در اين قرآن از هر مثلى براى مردم متنوّع بيان كرديم، (ولى) انسان بيش از هر چيز جدال كننده است. (کهف: ۵۴)
✒️هدف تربیتی:
بیان یکی از ویژگی های رفتاری انسان به نام جدل و جدال ..
✒️هدف رفتاری:
جدل غیر علمی مجاز نیست
✒️واژه شناسی:
جدل: جدال: منازعه و خصومت. جدل: شدت خصومتب
برداشت از آیه:
1/ یکی از ویژگی های رفتاری انسان " تمایل به جدل، منازعه، و جدال برای اثبات خود و پیروزی بر طرف مقابل است، جدل در اکثر موارد منفی است و نامطلوب چون هدف جدل کننده در بیشتر موارد کشف حقیقت و رسیدن به حق نیست بلکه شکست متخاصم و طرد و از میدان بدر بردن وی هدف اصلی است.
2/ چنانچه بحث دو یا چند نفره و گفتگوی فیما بین بر اساس علم و آگاهی باشد و ملاک هر دو طرف بحث استدلال و برهان های عقلی و استنادات علمی باشد بسیار پسندیده است (و جادلهم بالتی هی احسن).
3/ جدل انواع مختلفی دارد که برخی موارد در قران کریم به شکلی پسندیده مورد تایید قرار گرفته است همانند احتجاج حضرت ابراهیم علیه السلام با بت پرستان برای اثبات خدا
4/ قرآن کریم جدلی را رد و تخطئه می کند که براساس تکبر و خودپسندی و غرور باشد، در این نوع جدل هدف فرد اثبات خویش است نه رسیدن به حقیقت، هدف تحقیر طرف مقابل است نه بزرگداشت و تکریم علم، این نوع جدال غیرعلمی است. (ان الذین یجـدلون فی ءایـات الله بغیر سلطان اتـهم ان فی صدورهم الا کبر ما هم ببــلغیه).
5/ در برخی موارد قرآن اصولا جدل را غیر مفید میداند، برخی موضوعات وجود دارد که مسائل مهم و سرنوشت ساز و موثر در زندگی انسان نیستند و جدل در آنها فقط وقت گیر است قرآن تعداد اصحاب کهف را مثال ذکر می کند و پس از ذکر نظرات احتمالی می گوید در این مورد که نه علمی دارید و نه بحث اساسی است جدل نکنید (قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلَّا مِراءً ظاهرا).
بازخورد تربیتی:
شیوه بحث و گفتگوی صحیح مبنی بر احترام، مبتنی بر علم و آگاهی و با هدف کشف حقیقت بدور از هر گونه تکبر و غرور را یاد بگیریم و به دیگران آموزش دهیم.
شهید محسن وزوایی (خواص شگفت انگیز تلاوت سوره کهف)
اوایل شهریورماه 1360 ارتفاعات بازیدراز از دست نیروهای متجاوز بعثی آزاد شد، اما آزادسازی آن به همین سادگیها نبود و شهید محسن وزوایی در حالی که نیروهای کمکی نرسیده بودند، حرکتی کرد که عراقیها شگفتزده شدند.
ارتفاعات بازیدراز منطقه سوقالجیشی و صعبالعبوری بود که در دست عراق بود. عراقیها از این ارتفاعات به شهرهای قصرشیرین، سرپل ذهاب و گیلانغرب تسلط داشتند و باید ایران بازیدراز را آزاد میکرد. در عملیات بازیدراز تعداد نیروهای ایرانی کم بود. چون موقع اعزام به ارتفاعات تعدادی از رزمندگان شهید و مجروح شده بودند و تعدادی هم توان بالا رفتن از این منطقه را نداشتند. محسن با تعداد کمی از نیروها توانست به ارتفاعات برسد. قرار بود نیروهای کمکی بیایند، اما خبری نشده بود.
بعثیها با هلیکوپتر و تانک و سلاحهای سبک و سنگین بازیدراز را زیر آتش گرفته بودند. محسن به نیروها امیدواری میداد که مقاومت کنید، نیروهای کمکی میآیند. تلفات بیشتر شده بود و خبری از نیروهای کمکی نبود. یکی از رزمندگان عصبانی شده و به محسن گفته بود: این همه تلفات دادیم و شما میگویید نیروی کمکی میآید! پس کو نیروی کمکی؟! محسن لحظهای سکوت کرد. به تعدادی از رزمندهها گفت دور من جمع شوید. رزمندهها جمع شدند. محسن به آنها گفت: من هر چه گفتم شما تکرار کنید. بعد شروع به خواندن سوره فیل کرد و همه تکرار کردند..
شهید محسن وزوایی از اسیر گرفتن ۳۰۰ نفر نیروهای عراقی در ارتفاعات بازی دراز سخن میگوید
بعد از قرائت سوره، در فاصله زمانی کوتاهی یکی از هلیکوپترهای بعثی که میخواست به طرف رزمندگان ایرانی شلیک کند، راکت اشتباهی به تانک بعثی زد، بعد ۲ هلیکوپتر هم که میخواستند منطقه را زیر آتش بگیرند، پرههایشان به هم برخورد کرد و این ۲ هلیکوپتر هم سقوط کردند. عراقیها فکر کرده بودند که کلی نیروی ایرانی به منطقه آمده. بنابراین نیروهای پیاده و زرهیشان شروع به فرار کردند و اینگونه بازیدراز فتح شد.
سوره مبارکه فیل، سوره ۱۰۵ قرآن کریم است که در جزء ۳۰ کتاب خدا قرار دارد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ ﴿۱﴾
مگر ندیدى پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد؟ (۱)
أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ ﴿۲﴾
آیا نیرنگشان را بر باد نداد؟ (۲)
وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ ﴿۳﴾
و بر سر آنها دسته دسته پرندگانى ا بابیل فرستاد (۳)
تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ ﴿۴﴾
[که] بر آنان سنگهایى از گِل [سخت] میافکندند (۴)
فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ ﴿۵﴾
و [سرانجام خدا] آنان را مانند کاه جویده شده گردانید (۵)
تفسیر آیه 46 سوره کهف: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا (نتیجه استخاره)
تفسیر آیه 46 سوره کهف الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا (نتیجه استخاره)
مال و پسران زيور زندگى دنيايند، و نيكي هاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است.
این آیه موقعیت مال و ثروت و نیروی انسانی را که دو رکن اصلی حیات دنیاست در این میان مشخص کرده، میگوید: «اموال و فرزندان زینت حیات دنیا هستند» (الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا).
شکوفهها و گلهایی میباشند که بر شاخههای این درخت آشکار میشوند، زود گذرند، کم دوامند و اگر از طریق قرار گرفتن در مسیر «اللّه» رنگ جاودانگی نگیرند بسیار بیاعتبارند.
در حقیقت در این آیه انگشت روی دو قسمت از مهمترین سرمایههای زندگی دنیا گذارده شده است که بقیّه به آن وابسته است، «نیروی اقتصادی» و «نیروی انسانی».
سپس اضافه میکند: «باقیات صالحات (یعنی ارزشهای پایدار و شایسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امید بخشتر است» (وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلًا).
مفهوم «باقیات صالحات» آن چنان وسیع و گسترده است که هر فکر و ایده و گفتار و کردار صالح و شایستهای که طبعا باقی میماند و اثرات و برکاتش در اختیار افراد و جوامع قرار میگیرد شامل میشود.
نتیجه استخاره: انجام بده
نتیجه کلی: خوب است با توکل بهخدا انجام دهید إن شاء الله که موفق میشوید.
نتیجه ازدواج: خوب است امید است که فرزندان صالحی نصیبتان شود خدا را در هر حالی فراموش نکنید.
نتیجه معامله: خوب است إن شاء الله سود خوبی خواهید برد البته اگر مرتکب حرام نشوید.
تفسیر آیه 50 سوره کهف (وإذ قُلنا لِلْملَائِكة اسجدوا لِآدَمَ فسجدوا إلَّا إبليسَ كان من الجن)
تفسیر آیه 50 سوره کهف (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا).
به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید»! آنها همگی سجده کردند جز ابلیس - که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب میکنید، در حالی که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا)، چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران!
برگزیده تفسیر نمونه
شیاطین را اولیای خود قرار ندهید! در آیات مختلف قرآن کرارا از داستان آفرینش آدم و سجده فرشتگان برای او و سر پیچی ابلیس، سخن به میان آمده است، ولی همان گونه که قبلا هم اشاره کردهایم این تکرارها همواره نکتههایی دارد و در هر مورد نکتهای در نظر بوده است.
و از آنجا که در بحثهای گذشته چگونگی موضعگیری ثروتمندان مستکبر و مغرور، در مقابل تهی دستان مستضعف، و عاقبت کار آنها تجسم یافته بود، در اینجا از مسأله ابلیس و سر پیچی او از سجده بر آدم سخن به میان میآورد تا بدانیم از آغاز، غرور سر چشمه کفر و طغیان بوده است.
به علاوه این داستان مشخص میکند که انحرافات از وسوسههای شیطانی سر چشمه میگیرد.
نخست میگوید: به یاد آرید «زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، آنها همگی سجده کردند جز ابلیس» (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ).
تفسیر آیه 16 سوره کهف (وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ)+نتیجه استخاره
وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا.
و (به آنها گفتیم:) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا میپرستند کنارهگیری کردید، به غار پناه برید؛ که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما میگستراند؛ و در این امر، آرامشی برای شما فراهم میسازد!
این جوانمردان موحد تا آنجا که در توان داشتند برای زدودن زنگار شرک از دلها، و نشاندن نهال توحید در قلبها، تلاش و کوشش کردند، اما آنقدر غوغای بت و بت پرستی در آن محیط بلند بود که نغمههای توحیدی آنها در گلویشان گم شد.
ناچار برای نجات خویشتن و یافتن محیطی آمادهتر تصمیمی به «هجرت» گرفتند، و لذا در میان خود به مشورت پرداخته با یکدیگر چنین گفتند: «هنگامی که از این قوم بت پرست و آنچه را جز خدا میپرستند کناره گیری کردید (و حساب خود را از آنها جدا نمودید) به غار پناهنده شوید» (وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ).
«تا پروردگارتان رحمتش را بر شما بگستراند و راهی به سوی آرامش و آسایش و نجات از این مشکل به رویتان بگشاید» (یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً).
نتیجه استخاره: انجام بده
نتیجه کلی: خوب است اسباب گشایش و توسعه رزق و روزی و رسیدن به اهدافتان خواهد بود.
نتیجه ازدواج: مورد مناسبی است از مشکلات نهراسید و با توکل بهخدا انجام دهید که حل بسیاری از مشکلات شما را درپی دارد.
نتیجه معامله: خوب است سود خوبی نصیب شما خواهد شد با توکل بهخدا اقدام کنید.
تفسیر آیه 105 سوره کهف أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ
تفسیر آیه 105 سوره کهف أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا
آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و لقای او کافر شدند؛ به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از این رو روز قیامت، میزانی برای آنها برپا نخواهیم کرد
یرگزیده تفسیر نمونه
سپس به معرفی صفات و معتقدات این گروه زیانکار میپردازد و چند صفت که ریشه تمام بد بختیهای آنهاست، بیان میدارد.
نخست میگوید: «آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند» (أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ).
آیاتی که چشم و گوش را بینا و شنوا میکند، آیاتی که پردههای غرور را در هم میدرد، و چهره واقعیت را در برابر انسان مجسّم میسازد، و بالاخره آیاتی که نور است و روشنایی، و آدمی را از ظلمات اوهام و پندارها بیرون آورده به سر زمین حقایق رهنمون میگردد.
دیگر این که آنها بعد از فراموش کردن خدا به معاد «و لقای او کافر شدند» (وَ لِقائِهِ).
«لقاء الله» یعنی انسان در قیامت آثار خدا را بیشتر و بهتر از هر زمان دیگر مشاهده میکند، او را با چشم دل آشکارا میبیند، و ایمان او نسبت به خدا یک ایمان شهودی میشود.
آری! تا ایمان به «معاد» در کنار ایمان به «مبدأ» قرار نگیرد و انسان احساس نکند که قدرتی مراقب اعمال اوست روی اعمال خود حساب صحیحی نخواهد کرد، و اصلاح نخواهد شد.
سپس اضافه میکند: «به خاطر همین کفر به مبدأ و معاد «اعمالشان حبط و نابود شد» (فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ). درست همانند خاکستری در برابر یک توفان عظیم.
و چون آنها عملی که قابل سنجش و ارزش باشد ندارند، «لذا روز قیامت میزانی برای آنان برپا نخواهیم کرد» (فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً).
چرا که توزین و سنجش مربوط به جایی است که چیزی در بساط باشد، آنها که چیزی در بساط ندارند چگونه توزین و سنجش داشته باشند؟! لذا در روایت معروفی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم: «روز قیامت مردان فربه بزرگ جثهای را در دادگاه خدا حاضر میکنند که وزنشان حتی به اندازه بال مگسی نیست». چرا که در این جهان اعمالشان، افکارشان و شخصیتشان همه تو خالی و پوک بود.
تلاوت آیه ۴۶ سوره کهف شیخ احمد محمد عامر
در لیالی رمضان المبارک ماه نزول قرآن، به آیات دلنشین کلام الله مجید گوش جان میسپاریم. در ادامه تلاوت آیه ۴۶ سوره کهف را با صدای شیخ احمد محمد عامر، قاری شهیر مصری مشاهده میکنید.
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا ﴿۴۶﴾
مال و پسران زيور زندگى دنيايند و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است (۴۶)
تفسیر آیه 84 سوره کهف - إنّا مَكَّنَّا لهُ في الْأَرْض وآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شی سببا - جواب استخاره
تفسیر آیه 84 سوره کهف - إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا - جواب استخاره
ما به او در روی زمین، قدرت و حکومت دادیم؛ و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم.
تفسیر اثنی عشری
بدرستى كه متمكن ساختيم و قوت و اقتدار داديم مر ذو القرنين را به استيلاى در زمين يا به نبوت و يا به سلطنت. مجاهد گفته: چهار نفر مالك تمام زمين شدند دو مؤمن و دو كافر: اما دو مؤمن سليمان و ذو القرنين، و اما دو كافر بخت النصر و فرعون، و بعضى نمرود را ذكر كرده.
وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَباً: و عطا فرموديم او را از هر چيزى كه خلق محتاج بدان بودند سبب و دست آويزى از علم و قدرت. يا داديم او را آنچه سلاطين را
به كار آيد از تسخير شهرها و محاربه با دشمنان. يا داديم او را از هر چيزى كه مىخواست سببى.
در اختصاص به چندين سند از حضرت باقر و صادق عليهما السلام فرمود:
خداى تعالى مخير گردانيد ذو القرنين را تسخير دو ابر ذلول و صعب، پس اختيار نمود ذلول را ابرى كه در آن رعد و برق نباشد. و اگر اختيار مىكرد صعب را، نمىشد براى او، زيرا خدا آن را ذخيره فرموده براى قائم عجل اللّه فرجه. پس مراد از تمكن در زمين آنست كه ابر را مسخر او گردانيده بود، بر آن سوار شده هر جا مىخواست مىرفت.
جلد 8 - صفحه 109
جواب استخاره: حتما انجام بده
نتیجه کلی: بسیار خوب است از نظر مالی و اعتبار به شما کمک میکند، اقدام کنید.
نتیجه ازدواج: مورد مناسبی است با توکل بهخدا و توسل به ائمه (ع) اقدام کنید باعث آرامش روحی و زیادی روزی است.
نتیجه معامله: سود خوبی عایدتان خواهد شد صدقه را فراموش نکنید.
تفسیر آیه 28 سوره کهف - وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ - جواب استخاره
تفسیر آیه 28 سوره کهف - وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا - جواب استخاره
با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند، و تنها رضای او را میطلبند! و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است.
معانی کلمات آیه
غداة: بامداد، يا از اول صبح تا طلوع آفتاب.
عشى: از اول ظهر تا غروب آفتاب. راغب از اول ظهر تا صبح روز بعد گفته است.
فرط: (بر وزن شتر) تجاوز و افراط. «الفرط: الامر المجاوز فيه عن الحد».
برگزیده تفسیر نمونه
شأن نزول: جمعی از ثروتمندان مستکبر و اشراف از خود راضی عرب به حضور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسیدند، و در حالی که اشاره به مردان با ایمانی همچون سلمان، ابو ذر، صهیب، و خباب و مانند آنها میکردند، گفتند: ای محمّد! اگر تو در صدر مجلس بنشینی، و این گونه افراد را از خود دور سازی (و خلاصه مجلس تو مجلسی در خور اشراف و شخصیت ها! بشود) ما نزد تو خواهیم آمد ولی چه کنیم که با وجود این گروه جای ما نیست! در این هنگام آیه نازل شد و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور داد که هرگز تسلیم این سخنان فریبنده تو خالی نشود و همواره با افراد با ایمان و پاکدلی چون سلمان ها و أبوذرها باشد.
به آنان فرمود: حمد خدا را که نمردم تا این که او چنین دستوری به من داد که با امثال شما باشم، «آری! زندگی با شما، و مرگ هم با شما خوش است»!
پاکدلان پا برهنه! از جمله درس هایی که داستان اصحاب کهف به ما آموخت این بود که معیار ارزش انسانها پست و مقام ظاهری و ثروتشان نیست. این آیه در حقیقت همین مسأله مهم را تعقیب میکند و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین دستور میدهد: «با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند و تنها رضای او را میطلبند» (وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ).
سپس به عنوان تأکید ادامه میدهد: «و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها بر مگیر!» (وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا).
باز برای تأکید افزونتر اضافه میکند: «و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن» (وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا).
«همان ها که از هوای نفس پیروی کردند» (وَ اتَّبَعَ هَواهُ).
«و (همان ها که همه) کارهایشان افراطی است» و خارج از رویّه و توأم با اسرافکاری (و کان امره فرطا). از آنجا که طبع آدمی در لذت های مادی همیشه رو به افزون طلبی است، در همه شاخههای هوی و هوس، دائما رو به افراط گام بر میدارد تا خود را هلاک و نابود سازد.
جواب استخاره: بد است
نتیجه کلی: بد است دچار افراد مادی گرا خواهید شد خطر آبرویی دارد، حتما ترک شود.
نتیجه ازدواج: این مورد، اصلا مورد مناسبی نیست حتما ترک شود.
نتیجه معامله: ضرر هنگفتی خواهید کرد انجام ندهید و گر نه بشدّت پشیمان خواهید شد.
تفسیر آیه 35 سوره کهف -وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ - جواب استخاره
تفسیر آیه 35 سوره کهف - وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا - جواب استخاره
و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد، و گفت: «من گمان نمیکنم هرگز این باغ نابود شود!
تفسیر اثنی عشری
خلاصه فطرس دست يهودا را گرفت. وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ: و درآمد به باغ خود در حالتى كه ستم كننده بود بر نفس خود به عجب و مفاخرت.
قالَ: گفت فطرس به برادر خود از شدت محبت دنيا. ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً: گمان نمىبرم آنكه فانى شود و نابود گردد اين بوستان من هرگز، يا مظنه من نيست كه اين دنيا بسر آيد و نيست گردد. اين قول كاشف است از زيادتى غفلت و دلبستگى به دنيا.
برگزیده تفسیر نمونه
کم کم این افکار- همان گونه که معمولی است- در او اوج گرفت،
و به جایی رسید که دنیا را جاودان و مال و ثروت و حشمتش را ابدی پنداشت:
«و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود در باغ خویش گام نهاد، و (نگاهی به درختان سر سبز که شاخههایش از سنگینی میوه خم شده بود، و خوشههای پر دانهای که به هر طرف مایل گشته بود انداخت و به زمزمه نهری که میغرید و پیش میرفت و درختان را مشروب میکرد گوش فرا داد، و از روی غفلت و بیخبری) گفت: من گمان نمیکنم هرگز این باغ نابود شود» (وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً).
ج3، ص42
جواب استخاره: بد
تفسیر آیه 75 سوره کهف قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا جواب استخاره
تفسیر آیه 75 سوره کهف قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا جواب استخاره
(باز آن مرد عالم) گفت: «آیا به تو نگفتم که تو هرگز نمیتوانی با من صبر کنی»؟!
تفسیر اطیب البیان
فَانطَلَقا حَتّي إِذا لَقِيا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلتَ نَفساً زَكِيَّةً بِغَيرِ نَفسٍ لَقَد جِئتَ شَيئاً نُكراً (74) قالَ أَ لَم أَقُل لَكَ إِنَّكَ لَن تَستَطِيعَ مَعِيَ صَبراً (75)
پس باتفاق حركت كردند و از كشتي پياده شدند و رفتند تا رسيدند بغلامي که با ساير غلمان مشغول لعب بود پس او را خضر كشت موسي گفت آيا كشتي نفس زكيّه را بدون اينكه او كسي را كشته باشد هر آينه بتحقيق مرتكب شدي امر منكري را زيرا قتل نفس يكي از معاصي كبيره است هم حق النّاس است که اولياء مقتول حق دارند قصاص كنند.
وَ لَكُم فِي القِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الأَلبابِ بقره آيه 179 يا ديه كامله بگيرند هزار دينار يا هزار گوسفند يا هزار حله يا صد شتر و هم حق اللّه است وَ مَن يَقتُل مُؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها نساء آيه 93.
(مسئله) مهمّه و آن اينست که حضرت موسي در موضوع متحير بود يكي آنكه طالب بود با خضر مصاحبت كند و از علم او استفاده كند ديگر آنكه امري که بر خلاف دستورات الهي دارد نميتواند صرف نظر كند لذا فَانطَلَقا حَتّي إِذا لَقِيا غُلاماً فَقَتَلَهُ.
حضرتش نتوانست خودداري كند قالَ أَ قَتَلتَ نَفساً زَكِيَّةً چون حفظ نفس از اوجب واجبات است و قتل او اعظم عقوبات است بغير نفس كسي را نكشته بود يا اينكه صغير بود و تكليف نداشت و مورد مؤاخذه نبود لذا گفت لَقَد جِئتَ شَيئاً نُكراً منكر باين بزرگي قالَ أَ لَم أَقُل لَكَ إِنَّكَ لَن تَستَطِيعَ مَعِيَ صَبراً خضر همان كلام اول را تكرار كرد گفت آيا نگفتم بشما که شما نميتواني با من صبر كني زيرا تكليف شما غير از دستورات من است با هم سازش ندارد جمع بين اينکه دو ممكن نيست مرا مأمور كردهاند باموري و شما مأمور بامور ديگري هستي طالب هستي با من باشي و صبر كني لكن قالَ أَ لَم أَقُل لَكَ چند مرتبه بشما گفتم که إِنَّكَ لَن تَستَطِيعَ مَعِيَ صَبراً حضرت موسي عليه السّلام.
جلد 12 - صفحه 387
جواب استخاره: بد
دعای برخاستن از خواب اللهم أنبهنی لأحب الساعات إلیک (Wake up prayer)
آیه 110 سوره کهف جهت بیدار شدن از خواب به همراه دعای پس از آن توصیه شده است:
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحي إِلَيَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»، و پس از آن بگوید:
«اللّهمّ أنبِهْني لأحب السّاعات إلیک أدعوک فتُجیبُني و أسألک فتُعطیني و أستغفرک فتَغْفِرُ لي»
و بگوید:
«اللهم ابعثني من مَضْجَعي لذِکْرِکْ و شُکْرِکْ وَ صَلَوَاتِکْ وَ اسْتِغْفَارِکْ وَ تَلَاوَةِ کِتَابِکْ وَ حُسْنِ عِبَادَتِکْ یا أرحم الراحمین».
إرشاد القلوب، ج1، ص91
تفسیر آیه 47 سوره کهف - وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً - جواب استخاره
تفسیر آیه 47 سوره کهف - وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا.
و روزی را به خاطر بیاور که کوهها را به حرکت درآوریم؛ و زمین را آشکار (و مسطح) میبینی؛ و همه آنان [= انسانها] را برمیانگیزیم، و احدی از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد!
برگزیده تفسیر نمونه
وای بر ما این چه کتابی است! از آنجا که در آیات گذشته سخن از انسان خود خواه و مغروری به میان آمد که به خاطر غرورش معاد و رستاخیز را انکار کرد به دنبال آن، در اینجا مشروحی از چگونگی قیامت را در سه مرحله مطرح میکند: مرحله قبل از رستاخیز انسانها، و مرحله رستاخیز، و قسمتی از مرحله بعد.
نخست میگوید: به خاطر بیاورید «روزی را که (نظام جهان هستی به عنوان مقدمهای برای نظام نوین در هم فرو میریزد) کوهها را به حرکت در میآوریم، و (همه موانع سطح زمین از میان میرود، به گونهای که) زمین را صاف و همه چیز را در آن نمایان میبینی» (وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَی الْأَرْضَ بارِزَةً).
این قسمت از آیات به حوادثی که در آستانه رستاخیز رخ میدهد اشاره میکند، این حوادث بسیار زیاد است که مخصوصا در سورههای کوتاه آخر قرآن فراوان به چشم میخورد، و به عنوان «اشراط السّاعة» (نشانههای قیامت) نامیده میشود.
بعد اضافه میکند: «ما همه آنها را در این هنگام محشور میکنیم به گونهای که حتی یک نفر را ترک نخواهیم گفت» (وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً).
جمله فوق تأکیدی است بر این حقیقت که «معاد» یک حکم عمومی و همگانی است و هیچ کس از آن مستثنی نخواهد بود.
جواب استخاره: خوب، مایه خیر و برکت
تفسیر آیه 52 سوره کهف -وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَکائِيَ الَّذينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَ- نتیجه استخاره
تفسیر آیه 52 سوره کهف - نتیجه استخاره
وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَکائِيَ الَّذينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً
ترجمه آیت الله مکارم شیرازی
به خاطر بیاورید روزی را که (خداوند) می گوید: «همتایانی را که برای من می پنداشتید، بخوانید (تا به کمک شما بشتابند)» ولی هرچه آنها را می خوانند، جوابشان نمی دهند و در میان این دو گروه، کانون هلاکتی قرار داده ایم!
خلاصه المیزان
(و یوم یقول نادوا شرکائی الذین زعمتم فدعوهم فلم یستجیبوا لهم وجعلنا بینهم موبقا)
(به یاد آورید روزی را که خداوند می گوید: شرکائی را که برای من می پنداشتید، صدا بزنید، ولی هر چه آنها را می خوانند، جوابشان رانمی دهند و ما میان ایشان موضع هلاکتی قرار داده ایم)، (موبق) یعنی محل هلاکت، این آیه تذکر سومی است که بطلان و قطع رابطه میان مشرکین وشرکای فرضی ایشان را در قیامت بیان می کند و برای ظهور این بطلان می فرماید: خداوند به ایشان می گوید، آن شرکائی را که می پنداشتید، صدا بزنید و چون آنها را خواندند و آنها، مشرکان را اجابت نکردند، آشکار می شود که آن معبودها در واقع شریک پروردگار نبوده اند و در آن زمان میان مشرکین و آن شرکاء محل هلاکتی قرار می گیرد، یعنی رابطه ربوبیت از میان آنها برداشته می شود و می فهمند که چنین رابطه ای پندار محض بوده و بهره ای از واقعیت نداشته است.
نتیجه استخاره: خیلی بد
تفسیر آیه 62 سوره کهف - فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ+نتیجه استخاره
تفسیر آیه 62 سوره کهف - فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا.+نتیجه استخاره
خلاصه المیزان
(فلما جاوزا قال لفتیه اتنا غداءنا لقد لقینا من سفرنا هذا نصبا): (و چون بگذشتند موسی به ملازمش گفت: غذایمان را پیش بیار، که از این سفرمان خستگی بسیار دیدیم)، (غداء) یعنی غذای نیمروز یا چاشت و (نصب) یعنی سستی و خستگی و معنای آیه آشکار است و می فرماید که موسی ع به ملازمش فرمود: از این سفر خستگی زیادی به ما رسیده غذایمان را بیاور تا باتناول آن تجدید نیرو کنیم.
نتیجه استخاره: با توکل بخدا (بسیار خوب)
نتیجه استخاره:حتما انجام بده
نتیجه کلی: بسیار خوب است انشاءالله هم خیر دنیوی دارد و هم خیر اخروی. با توکل بهخدا انجام دهید.
نتیجه ازدواج: انشاءالله که مبارک است با توکل بهخدا اقدام کنید.
نتیجه معامله: سود خوبی عایدتان میشود با توکل بهخدا اقدام کنید.
تفسیر آیه 16 سوره کهف - وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ- نتیجه استخاره
تفسیر آیه 16 سوره کهف - نتیجه استخاره
وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا
و (به آنها گفتیم:) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا میپرستند کنارهگیری کردید، به غار پناه برید؛ که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما میگستراند؛ و در این امر، آرامشی برای شما فراهم میسازد!
تفسیر نمونه
این جوانمردان موحد تا آنجا که در توان داشتند برای زدودن زنگار شرک از دلها، و نشاندن نهال توحید در قلبها، تلاش و کوشش کردند، اما آنقدر غوغای بت و بت پرستی در آن محیط بلند بود که نغمههای توحیدی آنها در گلویشان گم شد.
ناچار برای نجات خویشتن و یافتن محیطی آمادهتر تصمیمی به «هجرت» گرفتند، و لذا در میان خود به مشورت پرداخته با یکدیگر چنین گفتند: «هنگامی که از این قوم بت پرست و آنچه را جز خدا میپرستند کناره گیری کردید (و حساب خود را از آنها جدا نمودید) به غار پناهنده شوید» (وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ).
«تا پروردگارتان رحمتش را بر شما بگستراند و راهی به سوی آرامش و آسایش و نجات از این مشکل به رویتان بگشاید» (یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً).
منبع: ج3، ص30
نتیجه استخاره: خوب است اما، ممکن است نتیجه ی کار کمی به طول بینجامد.
احمد ابوالقاسمی (قاری بین المللی قرآن کریم)
احمد ابوالقاسمی (قاری بین المللی قرآن کریم)
احمد ابوالقاسمی، قاری بینالمللی قرآن کریم و مدیر اسبق رادیو قرآن با انتشار ویدیویی کوتاه از حضورش بر سر مزار مرحوم علیرضا فتحیپور، مجریکارشناس قرآنی و مدیر اسبق گروه علوم قرآنی شبکه رادیویی قرآن، ضمن قرائت فاتحهای برای ایشان با اشاره به اینکه باید قدر چنین افرادی را تا زنده هستند، بدانیم، گفت: متاسفانه سال گذشته ایشان را از دست دادیم و جایشان بسیار خالی است و هیچکس هم نخواهد توانست جای ایشان را پر کند. برای همیشه این سرمایه قرآنی، فرهنگی و هنری از دست ما رفت.
وی در ادامه و بر سر مزار مرحوم فتحیپور آیات ۱۰۷ و ۱۰۸ از سوره کهف و همچنین آیات ۲۸ تا آخر سوره فجر را تلاوت کرد.
مرحوم فتحی پور، ۱۹ مهرماه سال ۱۳۹۹ پس از تحمل یک دوره طولانی رنج ناشی از بیماری در ۴۸ سالگی، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به لقاءالله پیوست. پیکر این فعال خدوم قرآنی در میان هنرمندان شهیر همدان و در کنار پدر و همسر مرحومش آرام گرفت.
او حافظ کل قرآن بود و در کارنامه کاری خود، کارشناسمجری برنامه «ترنم آیات» «راز آسمان»، «راز آفرینش» و ... در رادیو قرآن، برنامه «به رنگ خدا» در رادیو ایران، مجریکارشناس برنامه «اردیبهشت» شبکه چهار سیما، مجریکارشناس برنامههای قرآنی «بشارت»، «به سوی ظهور» و همچنین برنامه تلویزیونی «روز خدا» را داشت.
حجت الاسلام سید محمدجواد موسوی درچهای (قرائت قرآن در خان طومان)
حجتالاسلام سیدمحمدجواد موسویدرچهای، قاری و مدرس کشور در دهه دوم ماه صفر با سفر به کشور سوریه به اجرای برنامههای قرآنی پرداخت.
این برنامهها شامل ضبط تلاوت و دعای توسل در صحن حرم حضرت زینب(س) از سوی شبکه سوم سیما، اجرای تلاوت در حرم حضرت رقیه(س)، اجرای اذان در کنار مرقد جناب بلال حبشی، تلاوت در کنار مقام رأسالحسین(ع) در مسجد اموی و پخش از سوی شبکه اینترنتی حبیب و تلاوت در شبستان بزرگ مسجد اموی در دمشق بود.
فرازی از تلاوت آیه ۸۹ و ۹۰ سوره مبارکه انبیاء
وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿۸۹﴾
و زكريا را [ياد كن] هنگامى كه پروردگار خود را خواند پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگانى
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿۹۰﴾
پس [دعاى] او را اجابت نموديم و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته [و آماده حمل] كرديم زيرا آنان در كارهاى نيك شتاب مى نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مى خواندند و در برابر ما فروتن بودند
از دیگر برنامههای انجام شده در حلب میتوان به برگزاری کارگاه آموزشی فنون حفظ و تلاوت قرآن برای مدرسان قرآن این شهر در سالن اجتماعات مشهدالحسین(ع)، اجرای تلاوت و اذان در مراسم نماز جمعه شیعیان حلب در مشهد الحسین(ع) در حلب، اقامه نماز و اجرای تلاوت در محفل قرآنی اهل تسنن در بارگاه حضرت محسنبنالحسین(ع) در مسقط، تلاوت در مسجد جامع شهر حلب و مرقد منسوب به حضرت زکریای نبی(ع)، تلاوت در شهرک شهید سیدشفیع در جمع خانوادههای رزمندگان، تلاوت در گلزار شهدای شهر حلب، تلاوت در منطقه عملیاتی خانطومان، تلاوت در منطقه عملیاتی خلصه در جمع مدافعان حرم و سخنرانی و تلاوت در مراسم جمعهشب مشهدالحسین(ع) در جمع مدافعان حرم، اشاره کرد.
فرازی از تلاوت آیه ۹ سوره مبارکه کهف
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾
مگر پنداشتى اصحاب كهف و رقيم [=خفتگان غار لوحه دار] از آيات ما شگفت بوده است
تفسیر آیه 79 و 80 سوره کهف (ترجمه تفسیر المیزان)
تفسیر آیه 79 و 80 سوره کهف (ترجمه تفسیر المیزان)
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا ﴿٧٩﴾
اما آن کشتی، از بی نوایانی بود که [با آن] در دریا کار میکردند و در برابرشان پادشاهی بود که هر کشتی سالم و بی عیبی را غاصبانه تصرف می کرد، من خواستم معیوبش کنم [تا به دست آن ستم گر نیفتد]
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا ﴿٨٠﴾
و اما [آن] نوجوان [که او را کُشتم]، پدر و مادرش مؤمن بودند، پس ترسیدم که آن دو را [در آینده] به طغیان و کفر بکشاند
تفسیر المیزان
" أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ لِمَساكِينَ ...".
از اين جمله شروع كرده به تفصيل آن وعدهاى كه اجمالا داده و گفته بود به زودى تو را خبر مىدهم.
جمله" ان اعيبها" يعنى آن را معيوب كنم. و همين خود قرينه است بر اينكه مقصود از" كُلَّ سَفِينَةٍ" هر سفينه سالم و غير معيوب بوده است.
" وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ"- كلمه" وراء" به معناى پشت سر است، و ظرفى است در مقابل ظرفى ديگر كه همان روبروى آدمى است كه به آن" قدام" و" امام" مىگويند، و ليكن گاهى كلمه" وراء" بر جوى كه در آن جو دشمنى خود را پنهان كرده و آدمى از آن غافل باشد اطلاق مىشود، هر چند كه پشت سر نباشد، بلكه روبرو باشد. و نيز بر جهتى كه در آن چيزى باشد كه آدمى از آن روگردان است و يا در آن چيزى باشد كه آدمى را از غير خودش به خودش مشغول مىكند، هر چند كه پشت سر نباشد. كانه آدمى روى خود را از آن چيز به طرف خلاف آن برمىگرداند، هم چنان كه خداى تعالى هر سه معنا را استعمال كرده و فرموده:" فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ" و نيز فرموده:
" وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ" «1» و نيز فرموده:" وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ".
و خلاصه معناى آيه اين است كه: كشتى مزبور مال عدهاى از مستمندان بوده كه با آن در دريا كار مىكردند، و لقمه نانى به دست مىآوردند، و در آنجا پادشاهى بود كه كشتىهاى دريا را غصب مىكرد، من خواستم آن را معيوب كنم تا آن پادشاه جبار بدان طمع نبندد، و از آن صرفنظر كند.
" وَ أَمَّا الْغُلامُ فَكانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً".
از نظر سياق و از نظر جمله" وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي" كه خواهد آمد بطور روشن چنين به نظر مىرسد كه مراد از" خشيت" به طور مجاز پرهيز از روى رأفت و رحمت باشد، نه معناى حقيقيش كه همان تاثر قلبى خاص است.
چون خداى تعالى در آيه" وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ" «3» معناى حقيقى خشيت را از انبياى عظامش نفى كرده است.
و نيز بطور روشن چنين به نظر مىرسد كه منظور از جمله" أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً" اين باشد كه پدر و مادر خود را اغواء نموده و از راه تاثير روحى وادار بر طغيان و كفر كند، چون پدر و مادر محبت شديد نسبت به فرزند خود دارند. ليكن جمله" وَ أَقْرَبَ رُحْماً" كه در آيه بعدى است تا حدى تاييد مىكند كه دو كلمه" طغيانا" و" كفرا" دو تميز باشند براى" ارهاق" يعنى در حقيقت دو وصف باشند براى غلام نه براى پدر و مادرش.
ترجمه تفسير الميزان، ج13، ص: 482
تفسیر آیه 63 سوره کهف (قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ)
تفسیر آیه 63 سوره کهف (قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا)
گفت يوشع بحضرت موسي آيا ديدي زماني که ما جا گرفتيم بر صخره مجمع البحرين پس محققا من جا گذاشتم ماهي را و نبود جا گذاشتن من او را مگر از شيطان اينكه متوجه باشم و آن ماهي گرفت راه خود را و در دريا و اينکه امر عجيبي بود که ماهي مرده زنده شود و در دريا سير كند
تفسیر آیه 11 سوره کهف استخاره
تفسیر آیه 11 سوره کهف استخاره
فَضَرَبْنَا عَلَىٰ آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا
«ضَرَبْنَا عَلَی آذَانِهِمْ»: مراد این است که آنان را به خواب عمیقی فرو بردیم. مفعول (ضَرَبْنا) محذوف است که (حِجاباً) میباشد. «سِنِینَ»: سالها. مفعولفیه زمانی است. «عَدَداً»: شمار دار. متعدّد. صفت (سِنینَ) و به معنی ذاتَ عَدَدٍ، یا مفعول مطلق فعل مقدّری است، یعنی: تعدّد عَدَداً. «سِنِینَ عَدَداً»: سالیان دراز. سالهای سال.