کسانی که حتی صدای جهنم را نخواهند شنید

لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ

صداى آن را نمى‌شنوند، و آنان در ميان آنچه دلهايشان بخواهد جاودانند.

They will not hear even its faint sound and they will remain [forever] in what their souls desire

حسيس: صوت خفى. چنان كه در صحاح و اقرب الموارد گفته است، ظاهرا فعيل به معنى مفعول (محسوس) باشد.


در این آیه چهار نعمت بزرگ الهی را که شامل حال این گروه سعادتمند است بر می‌شمرد:

نخست این که «آنها صدای آتش را نمی‌شنوند» (لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَها).

مؤمنان راستین چون از جهنم دورند هرگز این صداهای وحشتناک به گوششان نمی‌خورد.

دیگر این که: «آنها در آنچه بخواهند و مایل باشند بطور جاودان متنعمند» (وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ).

یعنی آنجا محدودیت این جهان را ندارد، هر نعمت مادی و معنوی که بخواهند بدون استثناء در دسترس آنهاست، آن هم نه یک روز و دو روز بلکه در یک عمر جاویدان!

لَوْ كَانَ فيهِمَا آلِهَةٌ إلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا - تفسیر آیه 22 سوره انبیاء (برگزیده تفسیر نمونه)

تفسیر آیه 22 سوره انبیاء (برگزیده تفسیر نمونه) لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ

اگر در آنها [=زمين و آسمان‌] جز خدا، خدايانى [ديگر] وجود داشت، قطعاً [زمين و آسمان‌] تباه مى‌شد. پس منزّه است خدا، پروردگار عرش، از آنچه وصف مى‌كنند.

ترجمه قرائی

Had there been any gods in them other than Allah, they would surely have fallen apart. Clear is Allah, the Lord of the Throne, of what they allege [concerning Him]

این آیه یکی از دلایل روشن نفی «آلهه» و خدایان مشرکان را به این صورت بیان می‌کند: «اگر در آسمان و زمین، معبودها و خدایانی جز اللّه بود هر دو فاسد می‌شدند» و نظام جهان بر هم می‌خورد (لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا).

«پس منزّه و پاک است خداوند، پروردگار عرش، از توصیفی که آنها می‌کنند» (فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ).

این نسبتهای ناروا، و این خدایان ساختگی و آلهه پنداری، اوهامی بیش نیستند و دامان کبریایی ذات پاک او با این نسبتهای ناروا آلوده نمی‌گردد.

دلیلی که برای توحید و نفی آلهه در آیه فوق، آمده است، در عین سادگی و روشنی، یکی از براهین دقیق فلسفی در این زمینه است که دانشمندان از آن، به عنوان «برهان تمانع» یاد می‌کنند، خلاصه این برهان را چنین می‌توان بیان کرد:

بدون شک نظام واحدی در این جهان حکمفرماست این هماهنگی قوانین و نظامات آفرینش از این حکایت می‌کند که از مبدأ واحدی سر چشمه گرفته است چرا که اگر مبدأها متعدد بود و اراده‌ها مختلف، این هماهنگی هرگز وجود نداشت چرا که هر یک اقتضایی داشت و هر کدام اثر دیگری را خنثی می‌کرد و سر انجام جهان به فساد می‌گرایید.

تفسیر آیه 34 سوره انبیاء: (وما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِن قَبْلِكَ الخُلْدَ أفَإِنْ مِتَّ فَهُم الخالدون)

تفسیر آیه 34 سوره انبیاء: (وما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِن قَبْلِكَ الخُلْدَ أفَإِنْ مِتَّ فَهُم الخالدون)

و پيش از تو براى هيچ بشرى جاودانگى [در دنيا] قرار نداديم. آيا اگر تو از دنيا بروى آنان جاويدانند؟

We did not give immortality to any human before you. If you are fated to die, will they live on forever


برگزیده تفسیر نمونه

همه می‌میرند! در قسمتی از آیات گذشته خواندیم که مشرکان برای تردید در نبوت پیامبر (ص) به مسأله انسان بودن او متوسل می‌شدند. این آیه اشاره به بعضی دیگر از ایرادات آنهاست: گاه آنها می‌گفتند سر و صدایی که پیامبر- و به گفته آنها این شاعر- به راه انداخته دوامی ندارد و با مرگش همه چیز پایان می‌یابد. (طور: 30) و گاه چنین می‌پنداشتند که چون این مرد معتقد است خاتم پیامبران است باید هرگز نمیرد تا حافظِ آیین خویش باشد، بنابراین مرگ او در آینده دلیلی خواهد بود بر بطلان ادعای او! قرآن در جملۀ کوتاهی به آنها پاسخ داده، می‌گوید:

«و ما برای هیچ بشری قبل از تو زندگی جاویدان قرار ندادیم» (وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ).

این قانون تغییر ناپذیر آفرینش است که هیچ کس زندگی جاویدان ندارد.

وانگهی اینها که از مرگ تو هم اکنون شادی می‌کنند «اگر تو بمیری مگر خودشان زندگی جاویدان دارند»؟! (أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ).

بقای شریعت و دین و آیین نیاز به بقای آورنده آن ندارد. ممکن است جانشینان او خط او را ادامه دهند.

تفسیر آیه 44 سوره انبیاء

تفسیر آیه 44 سوره انبیاء - بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ

[نه‌] بلكه اينها و پدرانشان را برخوردار كرديم تا عمرشان به درازا كشيد. آيا نمى‌بينند كه ما مى‌آييم و زمين را از جوانب آن فرو مى‌كاهيم؟ آيا باز هم آنان پيروزند؟


این آیه اشاره به یکی از علل مهم سر کشی و طغیان افراد بی‌ایمان کرده، می‌گوید: «ما به این گروه و پدرانشان انواع نعمتها بخشیدیم تا آنجا که عمرهای طولانی پیدا کردند» (بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّی طالَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ).

اما به جای این که این عمر طولانی و نعمت فراوان حس شکر گزاری را در آنها تحریک کرده و سر بر آستان عبودیت حق بگذارند مایه غرور و طغیانشان شد.

ولی آیا آنها نمی‌بینند که این جهان و نعمتهایش پایدار نیست «آیا نمی‌بینند که ما پیوسته به سراغ زمین آمده، و از آن (و اهلش) می‌کاهیم؟» (أَ فَلا یَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها).

اقوام و قبایل یکی بعد از دیگری می‌آیند و می‌روند و حتی دانشمندان و بزرگان و علما که قوام زمین به آنها بود چشم از جهان فرو بستند! «آیا آنها غالبند» یا ما؟! (أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ).

برداشت‌ تربیتی از آیات قرآنی (انبیاء: 80)

برداشت‌های تربیتی از آیات قرآنی (انبیا 80)

*عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاكِرُونَ.*

و به او (داود) فن زره‌سازى براى شما را آموختيم تا شمارا از (خطرات) جنگتان حفظ كند، پس آيا شما شكرگزار هستيد؟!

هدف تربیتی:*

یادگیری مهارت و فن صنعت‌گری و داشتن حرفه

هدف رفتاری:*

مهارت و فن صنعت‌گری را بیاموزید تا از خطرات مصون باشید.

واژه شناسی:*

لبوس: به معنى زره، طبرسى فرموده: لبوس اسم سلاح است در نزد عرب، زره باشد يا جوشن يا شمشير يا نيزه.

برداشت از آیه:*

✅1/انبیاء الهی نیز اهل کار و حرفه و فنون موردنیاز زمان خود بودند، در زندگی پیامبران الهی، اشتغال و کار و حرفه داشتن را به صراحت می‌بینیم ،پیامبران آدم‌های بی‌کار و بی‌حرفه نبودند ،به عنوان مثال:

*(حضرت داوود)* ،آهنگری، زنبیل‌بافی و زره‌سازی، *(حضرت نوح)* شغل نجاری ،باغداری وزراعت،

*(حضرت شعیب)* ، دامداری و گله‌داری ، *(حضرت صالح)* کسب و کار تجاری و بازرگانی، *(حضرت ادریس)* ،دوزندگی و نوشتن را در کارنامه زندگی خود داشتند. *حضرت پیامبر اکرم(ص)* نیز مشاغل بنایی، باغداری، مزرعه‌داری، تجارت و بازرگانی حتی آرد کردن گندم در خانه را نیز داشتند.

✅2/ داشتن مهارت و اشتغال به حرفه و شغل سبب ایجاد امنیت روانی فردی و جلوگیری از آسیب‌های مختلف اجتماعی می شود *(لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ)* حرفه‌آموزی و یادگیری مهارت‌های حرفه‌ای و صنعتی، از ضروریات حفظ امنیت جامعه است، داشتن چنین مهارت‌هائی آن‌چنان مهم است که مستلزم شکرگزاری از خداست *(فَهَلْ أَنْتُمْ شاكِرُونَ)*

✅3/ حرفه‌گرائی و داشتن مهارت در کار مورد تأکید پیشوایان الهی است ،در این زمینه امام علی علیه السلام می‌فرمایند:

*(اِنَّ اللّه َعزَّوَجَلَّ يُحِبُّ المُحْتَرِفَ الاَْمينَ)* یعنی خداوند انسان دارای حرفه وامانت‌دار را دوست دارد. امام صادق علیه السلام نیز داشتن مهارت و تخصص در کار را برای هر صنعت‌گری ضروری می.دانند.

*بازخورد تربیتی:*

داشتن مهارت و تخصص در حرفه را به فرزندان و دانش‌آموزان بیاموزید تا شخصیتی مستقل ،کار آمد و سالم پیدا کنند.

وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِی الْحَرْثِ - تفسیر آیه 78 سوره انبیاء

بر اساس آیات 78 و 79 سوره انبیاء، آیا حضرت داوود و سلیمان(ع) قضاوتی مخالف با هم داشته‌ و حکم سلیمان(ع) عادلانه‌تر بود؟!

طبق آیه 78 سوره مبارکه انبیاء، غنم را گوسفند بی‌چوپان ترجمه کرده‌اند، ولی طبق روایات گوسفندان صاحب و چوپانی داشتند که بعد از آن اتفاق، چوپان طبق حکم حضرت سلیمان(ع) باید باغ آسیب دیده را اصلاح می‌کرد.

قرآن کریم در آیه 78 سوره انبیاء، جریان محاکمه و داورى داوود و سلیمان(ع) را در باره اختلاف دو نفر حکایت نموده است که یکی از آنان فردی بود که از گوسفندهاى خود غفلت ورزیده و آنان شبانه به یک زمین کشاورزی هجوم برده، محصولات آن‌جا را خراب و پایمال نمودند و صاحب زمین نیز طرف دیگر دعوا بود.
قرآن ماجراى این دادرسى را کاملاً سربسته بیان کرده و به یک اشاره اجمالى بسنده کرده است: «وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ کُنَّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدین»؛ و داوود و سلیمان را یاد کن آن‌گاه که درباره کشتزارى داورى کردند که گوسفندان آن قوم، شبانه در آن‌جا می‌چریدند. و ما شاهد داورى آنها بودیم.

ادامه نوشته

تفسیر آیه 30 سوره انبیاء: أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا

تفسیر آیه 30 سوره انبیاء أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ

آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمان ها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختيم، و هر چيز زنده‌اى را از آب پديد آورديم؟ آيا [باز هم‌] ايمان نمى‌آورند؟


معانی کلمات آیه

رتقا: رتق؛ بستن و منظم كردن. «رتقه رتقا: سده و اغلقه». رتق در آيه مصدر به معنى مفعول است يعنى مرتوق و بسته و درهم فرو رفته و يک چيز و فشرده.

فتقناها: فتق: شكافتن. جدا كردن دو چيز متصل. «فتق الشي‏ء»: شقه «فتقناهما»: باز كرديم و شكافتيم آن دو را.


باز هم نشانه‌های خدا در جهان هستی: در اینجا یک سلسله از نشانه‌های خداوند در نظام عالم هستی و تدبیر منظم آن بیان گردیده، و تأکیدی است بر بحثهای گذشته، پیرامون دلایل توحید.

نخست می‌گوید: «و آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین پیوسته بودند پس ما آنها را باز کردیم»؟! (أَوَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما).

ممکن است منظور از به هم پیوستگی آسمان این باشد که در آغاز بارانی نمی‌بارید و منظور از به هم پیوستگی زمین این که در آن زمان گیاهی نمی‌رویید، اما خدا هر دو را گشود، از آسمان باران نازل کرد و از زمین انواع گیاهان را رویانید. «و هر چیز زنده‌ای را از آب قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‌ءٍ حَیٍّ).

«آیا (با مشاهده این آیات و نشانه‌ها، باز هم) ایمان نمی‌آورند» (أَ فَلا یُؤْمِنُونَ).

در مورد پیدایش همه موجودات زنده از آب دو تفسیر مشهور است:

1- حیات همه موجودات زنده- اعم از گیاهان و حیوانات- به آب بستگی دارد، همین آبی که بالاخره مبدأ آن، بارانی است که از آسمان نازل شده.

دیگر این که «ماء» در اینجا اشاره به آب نطفه است که موجودات زنده معمولا از آن به وجود می‌آیند.

جالب این که دانشمندان امروز معتقدند که نخستین جوانه حیات در اعماق دریاها پیدا شده است، به همین دلیل آغاز حیات و زندگی را از آب می‌دانند، و اگر قرآن آفرینش انسان را از خاک می‌شمرد، نباید فراموش کنیم منظور از خاک همان طین (گل) است که ترکیبی است از آب و خاک.


استخاره: خوب است

تفسیر آیه 78 سوره انبیاء (برگزیده تفسیر نمونه)

تفسیر آیه 78 سوره انبیاء (برگزیده تفسیر نمونه)

وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ.

و داوود و سلیمان را (به خاطر بیاور) هنگامی که درباره کشتزاری که گوسفندان بی شبان قوم، شبانگاه در آن چریده (و آن را تباه کرده) بودند، داوری می‌کردند؛ و ما بر حکم آنان شاهد بودیم.


 قضاوت داود و سلیمان: در تعقیب سر گذشت های مربوط به موسی و هارون و ابراهیم و نوح و لوط در اینجا به بخشی از زندگی داود و سلیمان اشاره می‌کند، و در آغاز اشاره سر بسته‌ای به ماجرای یک قضاوت و داوری که از ناحیه داود و سلیمان صورت گرفت دارد.

می‌فرماید: «و داود و سلیمان را به یاد آر، هنگامی که در باره کشتزاری قضاوت می‌کردند که گوسفندان قوم شبانه آن را چریده بودند» (وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ).

«و ما شاهد حکم آنها بودیم» (وَ کُنَّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ).

داستان بدین قرار بود که: گله گوسفندانی شبانه به تاکستانی وارد می‌شوند، و برگها و خوشه‌های انگور را خورده و ضایع می‌کنند، صاحب باغ شکایت نزد داود می‌برد، داود حکم می‌دهد که در برابر این خسارت بزرگ باید تمام گوسفندان به صاحب باغ داده شود.

سلیمان که در آن زمان کودک بود به پدر می‌گوید: ای پیامبر بزرگ خدا! این حکم را تغییر ده و تعدیل کن! پدر می‌گوید: چگونه؟

در پاسخ می‌گوید: گوسفندان باید با صاحب باغ سپرده شوند تا از منافع آنها و شیر و پشمشان استفاده کند، و باغ به دست صاحب گوسفندان داده شود تا در اصلاح آن بکوشد هنگامی که باغ به حال اول باز گشت به صاحبش تحویل داده می‌شود، و گوسفندان نیز به صاحبش بر می‌گردد - و خداوند طبق آیه بعد حکم سلیمان را تأیید کرد.

تفسیر آیه 58 سوره انبیاء - فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ - جواب استخاره

تفسیر آیه 58 سوره انبیاء - فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ - جواب استخاره

سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها - جز بت بزرگشان - را قطعه قطعه کرد؛ شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)!


برگزیده تفسیر نمونه

به هر حال او بی‌آنکه از خطرات این کار بترسد و یا از توفانی که پشت سر این عمل به وجود می‌آید هراسی به دل راه دهد در یک فرصت مناسب مردانه وارد میدان شد، و با یک دنیا قهرمانی به جنگ این خدایان پوشالی رفت که آن همه علاقه‌مند متعصب و نادان داشتند، بطوری که قرآن می‌گوید: «پس همه آنها را قطعه قطعه کرد، جز بت بزرگی که داشتند»! (فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلَّا کَبِیراً لَهُمْ).

و هدفش این بود «شاید بت پرستان به سراغ او بیایند» و او هم تمام گفتنیها را بگوید (لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ).

درست است که ما از لفظ «بت پرستی» بیشتر متوجه بتهای سنگی و چوبی می‌شویم، ولی از یک نظر بت و بت پرستی مفهوم وسیعی دارد که هر نوع توجه به غیر خدا را، در هر شکل و صورت شامل می‌شود. و طبق حدیث معروف «هر چه انسان را به خود مشغول و از خدا دور سازد بت اوست»!


نتیجه استخاره: انجام نده.

نتیجه کلی: بد است دچار مشکلات زیادی خواهید شد و در آخر به نتیجه نمی‌رسید که هیچ ممکن است آبرو ریزی هم بشود.

نتیجه ازدواج: مورد مناسبی نیست در صورت انجام به‌شدت پشیمان خواهید شد ترک شود.

نتیجه معامله: زحمت زیادی دارد و آخر هم به آنچه که مد نظر است نمی رسید. بد است.

تفسیر آیه 82 سوره انبیاء - و مِنَ الشَّياطينِ مَن يَغُوصونَ له و يَعْمَلون عَمَلاً - جواب استخاره

تفسیر آیه 82 سوره انبیاء - وَ مِنَ الشَّياطينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ وَ کُنَّا لَهُمْ حافِظينَ - جواب استخاره

و گروهی از شیاطین (را نیز مسخّر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غوّاصی می کردند و کارهایی غیر از این (نیز) برای او انجام می دادند و ما آنها را (از سرکشی) حفظ می‌کردیم!


خلاصه تفسیر المیزان

«ومن الشیاطین من یغوصون له و یعملون عملا دون ذلک وکنالهم حافظین»

(و از شیطان ها بعضی را برای او مسخر نمودیم که برایش غواصی و کارهای دیگر کنند و ما نگهبان آنها بودیم) (غواصی) یعنی بیرون آوردن مروارید و سایر منافع دریا. و منظور از اعمال کمتر از این، همان اعمالیست که در سوره سباء می فرماید و شامل درست کردن محراب و مجسمه و تغارها و دیگ های بزرگ می باشد و مراد از حفظ شیاطین این است که خداوند آنها را در خدمت سلیمان حفظ می کرد و از فرار کردن یانافرمانی و یا تباه کردن کار او جلوگیری می نمود به گونه ای که کاملا رام و مسخّر سلیمان بودند.


انجام بده

نتیجه کلی: خوب است به اهدافتان خواهید رسید با توکل به‌خدا انجام دهید.

نتیجه ازدواج: مورد مناسبی است با توکل بخدا اقدام کنید صدقه فراموش نشود.

نتیجه معامله: سود خوبی خواهید برد با توکل بخدا و حفظ موازین شرعی اقدام کنید.

تفسیر آیه 97 سوره انبیاء - وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ - جواب استخاره

تفسیر آیه 97 سوره انبیاء - وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ  - جواب استخاره

و وعده حقّ [= قیامت‌] نزدیک می‌شود؛ در آن هنگام چشم های کافران از وحشت از حرکت بازمی‌ماند؛ (می‌گویند:) ای وای بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم؛ بلکه ما ستمکار بودیم!


معانی کلمات آیه

شاخصة: شخوص چشم به معنى خیره شدن آنست و آن اینكه چشم باز بماند و برهم نیامده «شاخصه» خیره شونده، یعنى چشم از شدت هول باز بماند و بر هم نیاید و نتواند از شی‏ء مهول چشم بردارد


برگزیده تفسیر نمونه

و بلا فاصله می‌گوید: «و وعده حق [قیامت] نزدیک می‌شود» (وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ).

«در آن هنگام چشم های کافران از وحشت از حرکت باز می‌ماند» و خیره خیره به آن صحنه نگاه می‌کنند (فَإِذا هِیَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِینَ کَفَرُوا).

در این هنگام پرده‌های غرور و غفلت از برابر دیدگانشان کنار می‌رود و فریادشان بلند می‌شود «ای وای بر ما! ما از این صحنه در غفلت بودیم» (یا وَیْلَنا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا).

و چون نمی‌توانند با این عذر، گناه خویش را بپوشانند و خود را تبرئه کنند با صراحت می‌گویند: «نه، بلکه ما ظالم و ستمگر بودیم»! (بَلْ کُنَّا ظالِمِینَ).

اصولا چگونه ممکن است با وجود این همه پیامبران الهی و کتب آسمانی و این همه حوادث تکان دهنده، و همچنین درس های عبرتی که روزگار به آنها می‌دهد در غفلت باشند، آنچه از آنها سر زده تقصیر است و ظلم بر خویشتن و دیگران.

ج3، ص190


جواب استخاره: بد

تفسیر آیه 73 سوره انبیاء - وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا - جواب استخاره

تفسیر آیه 73 سوره انبیاء - وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ - جواب استخاره

و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند؛ و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‌کردند.


برگزیده تفسیر نمونه

 این آیه به مقام امامت و رهبری این پیامبران بزرگ و بخشی از صفات و برنامه‌های مهم و پر ارزش آنها بطور جمعی اشاره می‌کند.

در اینجا مجموعا «شش قسمت» از این ویژگیها بر شمرده شده که با اضافه کردن توصیف به صالح بودن که از آیه قبل استفاده می‌شود مجموعا هفت ویژگی را تشکیل می‌دهد.

نخست می‌گوید: «و ما آنها را پیشوایانی قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً).

در مرحله بعد فعلیت و ثمره این مقام را باز گو می‌کند: «آنها به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند» (یَهْدُونَ بِأَمْرِنا).

نه تنها هدایت به معنی راهنمایی و ارائه طریق که در نبوت و رسالت وجود دارد، بلکه به معنی دستگیری کردن و رساندن به سر منزل مقصود.

سومین، چهارمین و پنجمین موهبت و ویژگی آنها این بود که «و ما به آنها انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم» (وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ).

و در آخرین فراز به مقام «عبودیت» آنها اشاره کرده، می‌گوید: «و آنها همگی فقط ما را عبادت می‌کردند» (وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ).

ج3، ص180


جواب استخاره: خوب

تفسیر آیه 98 سوره انبیاء - إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ - جواب استخاره

تفسیر آیه 98 سوره انبیاء - إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ - جواب استخاره

(و به آن کافران خطاب شود) البته شما و آنچه غیر خدا می‌پرستید امروز همه آتش افروز دوزخید و در آن آتش وارد می‌شوید.


تفسیر اثنی عشری

بعد از آن به جهت مزيت تهديد و توعيد، از غيبت التفات به خطاب نموده مى‌فرمايد:

إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌: بدرستى كه شما اى مشركين و آنچه مى‌پرستيد غير از خداى تعالى از بتان و شيطان و اعوان او كه به سبب فرط اطاعت، شما، آنها را در حكم عبده ايشانيد. حَصَبُ جَهَنَّمَ‌: هيزم آتش جهنم هستيد. خليل نحوى گفته: حصب و حضب به صاد مهمله و ضاد معجمه، آن چيزى است كه مهيا شده باشد براى افروختن آتش، و اگر مهيا نباشد آن را حصب نگويند، پس معنى آنكه: شما كفار و معبودان شما مهيا هستيد براى افروختن آتش؛ و لذا ابن عباس حصب را تفسير به «وقود» نموده و اكثر مفسران بر اين قول مى‌باشند. أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ‌: شما با معبودان مر جهنم را وارد شوندگانيد.

تنبيه: توهم نشود به اينكه لازمه اين آيه آنست كه عيسى و ملائكه كه معبود واقع شدند آنها هم داخل جهنم شوند، چنين نيست، بلكه آنها خارجند زيرا:

اولا- لفظ «ما» براى ذوى العقول است.

ثانيا- خطاب به اهل مكه و آنها بت‌پرست بودند.

ثالثا- خلاصه روايت على بن ابراهيم از حضرت باقر عليه السلام: وقتى اين آيه نازل شد، اهل مكه بسيار خوشحال شدند. پس ابن الزبعراء وارد و گفت:

آيا محمد به آن تكلم نموده؟ گفتند: بلى. گفت: اعتراف كند من البته با او مخاصمه كنم، و با قريش خدمت حضرت و گفت: اين آيه در شأن ما و الهه ما خاصه است يا شامل امم سابقه هم باشد؟ فرمود: بلكه در حق شما و امتان گذشته و الهه آنها است غير كسانى را كه خداوند استثنا فرموده. ابن الزبعراء گفت: نصارى عيسى و مادرش را عبادت كردند و جمعى ملائكه را پرستيدند، آيا ايشان هم داخل آتش شوند؟ حضرت فرمود: باطل گوئيد، آيا من نگفتم مگر آنانكه استثناء شده و هو قوله‌ «1» «إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى‌ أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ» 

و حكمت در دخول بتان در جهنم، زيادتى عذاب مشركين است، زيرا به آنها آتش افروخته شود و سوزش آنها زياد گردد. و نيز به جهت توبيخ ايشان، چه هر گاه معبودان خود را ببينند كه با آنها مى‌سوزند، موجب مذلت ايشان گردد. و نيز چون تصور مى‌نمودند كه بتان شفيعان آنها شوند، وقتى امر را به عكس ببينند، هيچ چيز در نظرشان دشمن‌تر از بتان نباشد؛ و اين هم عذابى است.


جواب استخاره: خیلی بد (غیر از علافی و سرگردانی چیزی ندارد)

تفسیر آیه 91 سوره انبیاء -وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنا فيها مِن رُوحنا - جواب استخاره

تفسیر آیه 91 سوره انبیاء - وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ - جواب استخاره

و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت؛ و ما از روح خود در او دمیدیم؛ و او و فرزندش [= مسیح‌] را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم!

معانی کلمات آیه

«أَحْصَنَتْ»: مصون و محفوظ داشت. «فَرْجَهَا»: عورت خود را. کنایه از پاکدامنی و عفّت است. «أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا»: خود را از آمیزش با مرد، چه از راه حلال و چه از راه حرام، به دور داشت، خویشتن را از آلودگی به بی‌عفّتی مصون و محفوظ کرد و عفیف و پاکدامن زیست. «نَفَخْنَا»: مراد از نفخ و دمیدن، پدید آوردن رازی از رازهای الهی در شکم مریم است که در پرتو آن حیات جنینی فرزندش عیسی برقرار و بر دوام گردد. «مِن رُّوحِنَا»: از روح متعلّق به خود. مراد از چنین اضافه‌ای بیان عظمت شی‌ء مورد نظر است. به اصطلاح اضافه تشریفیّه است، همچون: بَیْتُ الله. شَهْرُ الله. صُنْعُ الله. «آیَةً»: دلیل و نشانه قدرت.

برگزیده تفسیر نمونه

مریم بانوی پاکدامن: در این آیه به مقام مریم و عظمت و احترام او و فرزندش حضرت مسیح (ع) اشاره شده است، می‌گوید: «و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت» (وَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها).

«سپس ما از روح خود در او دمیدیم» (فَنَفَخْنا فِیها مِنْ رُوحِنا).

«و او و فرزندش [مسیح] را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم» (وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آیَةً لِلْعالَمِینَ).


جواب استخاره: خوب

تفسیر آیه 11 سوره مبارکه انبیاء «وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً» جواب استخاره

تفسیر آیه 11 سوره مبارکه انبیاء «وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً» جواب استخاره

چه بسیار آبادی های ستمگری را در هم شکستیم؛ و بعد از آنها، قوم دیگری روی کار آوردیم!


برگزیده تفسیر نمونه

چگونه ستمگران در چنگال عذاب گرفتار شدند؟ در اینجا به دنبال گفتگوهایی که در باره مشرکان و کافران لجوج گذشت سر نوشت آنها را با مقایسه با سر نوشت اقوام پیشین، مشخص می‌کند.

نخست می‌گوید: «چه بسیار شهرها و آبادی های ظالم و ستمگری را در هم شکستیم» (وَ کَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْیَةٍ کانَتْ ظالِمَةً).

«و بعد از آنها قوم و جمعیت دیگری را به روی کار (و به میدان آزمایش) آوردیم» (وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِینَ).


جواب استخاره

جواب استخاره آیه 11 سوره انبیاء

 

تفسیر آیه 11 سوره انبیاء - و کَم قَصَمْنا مِن قَرْيةٍ کانتْ ظالمةً و أنْشَأنا بعدها - جواب استخاره

تفسیر آیه 11 سوره انبیاء - وَ کَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ کانَتْ ظالِمَةً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرينَ - جواب استخاره

چه بسیار آبادی های ستمگری را در هم شکستیم؛ و بعد از آنها، قوم دیگری روی کار آوردیم!


بررسی لغت جدید آیه

قصمنا: قصم: شكستن. «قصم العود: كسّره و ابانه» يعنى چوب را شكست و از هم جدا كرد «قصمنا»: شكستيم و هلاک كرديم.


برگزیده تفسیر نمونه

چگونه ستمگران در چنگال عذاب گرفتار شدند؟ در اینجا به دنبال گفتگوهایی که در باره مشرکان و کافران لجوج گذشت سر نوشت آنها را با مقایسه با سر نوشت اقوام پیشین، مشخص می‌کند.

نخست می‌گوید: «چه بسیار شهرها و آبادیهای ظالم و ستمگری را در هم شکستیم» (وَ کَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْیَةٍ کانَتْ ظالِمَةً).

«و بعد از آنها قوم و جمعیت دیگری را به روی کار (و به میدان آزمایش) آوردیم» (وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِینَ).


جواب استخاره: هرگز انجام نده.

نتیجه کلی: بسیار بد است خطر جانی و آبرویی دارد حتما ترک شود.

نتیجه ازدواج: اختلافات زیادی با هم دارید و در صورت انجام به‌شدت پشیمان خواهید شد ولی آن وقت دیگر دیر است.
نتیجه معامله: به‌هیچ‌وجه معامله‌ خوبی نیست حتما ترک شود.

تفسیر آیه 7 سوره انبیاء - ومَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ - جواب استخاره

تفسیر آیه 7 سوره انبیاء - ومَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ - جواب استخاره

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ.

ما پیش از تو، جز مردانی که به آنان وحی می‌کردیم، نفرستادیم! (همه انسان بودند، و از جنس بشر!) اگر نمی‌دانید، از آگاهان بپرسید.


برگزیده تفسیر نمونه

این آیه به پاسخ نخستین ایراد آنها در زمینه بشر بودن پیامبر (ص) پرداخته، می‌گوید: «ما پیش از تو، جز مردانی که به آنان وحی می‌کردیم، نفرستادیم» همه انسان بودند و از جنس بشر (وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ).

این یک واقعیت تاریخی است که همگان از آن آگاهند «اگر شما نمی‌دانید از آگاهان بپرسید» (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).

ج3، ص157


نتیجه استخاره: خوب، اما احتیاج به مشورت با اهل فن دارد.

تفسیر آیه 97 سوره انبیاء واقترب الوعد الحق فإذا هي شاخصة أبصار الذين كفروا يا ويلنا - نتیجه استخاره

تفسیر آیه 97 سوره انبیاء واقترب الوعد الحق فإذا هي شاخصة أبصار الذين كفروا يا ويلنا - نتیجه استخاره

وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ.

و وعده حقّ [= قیامت‌] نزدیک می‌شود؛ در آن هنگام چشم های کافران از وحشت از حرکت بازمی‌ماند؛ (می‌گویند:) ای وای بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم؛ بلکه ما ستمکار بودیم!


برگزیده تفسیر نمونه

و بلا فاصله می‌گوید: «و وعده حق [قیامت] نزدیک می‌شود» (وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ).

«در آن هنگام چشمهای کافران از وحشت از حرکت باز می‌ماند» و خیره خیره به آن صحنه نگاه می‌کنند (فَإِذا هِیَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِینَ کَفَرُوا).

در این هنگام پرده‌های غرور و غفلت از برابر دیدگانشان کنار می‌رود و فریادشان بلند می‌شود «ای وای بر ما! ما از این صحنه در غفلت بودیم» (یا وَیْلَنا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا).

و چون نمی‌توانند با این عذر، گناه خویش را بپوشانند و خود را تبرئه کنند با صراحت می‌گویند: «نه، بلکه ما ظالم و ستمگر بودیم»! (بَلْ کُنَّا ظالِمِینَ).

اصولا چگونه ممکن است با وجود این همه پیامبران الهی و کتب آسمانی و این همه حوادث تکان دهنده، و همچنین درسهای عبرتی که روزگار به آنها می‌دهد در غفلت باشند، آنچه از آنها سر زده تقصیر است و ظلم بر خویشتن و دیگران.

ج3، ص190


نتیجه استخاره: خیلی بد

تفسیر آیه 52 سوره انبیاء - نتیجه استخاره

تفسیر آیه 52 سوره انبیاء - نتیجه استخاره

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ.

آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمه‌های بی‌روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می‌کنید»؟!


برگزیده تفسیر نمونه

سپس به یکی از مهمترین برنامه‌های ابراهیم (ع) اشاره کرده، می‌گوید: «آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: این مجسمه‌های بی‌روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می‌کنید؟» (إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ).

تعبیر «لابیه» (پدرش) اشاره به عمویش آزر است زیرا عرب گاه به عمو «اب» می‌گوید.

این گفتار ابراهیم در حقیقت استدلال روشنی است برای ابطال بت پرستی زیرا آنچه از بتها می‌بینیم همین مجسمه و تمثال است، بقیه تخیل است و توهّم.

ج3، ص174


نتیجه استخاره: خیلی بد

تفسیر آیه 102 سوره انبیاء - لا يَسْمعون حَسيسَها وهم في ما اشْتَهَتْ أنفسُهم - نتیجه استخاره

تفسیر آیه 102 سوره انبیاء - لا يَسْمعون حَسيسَها وهم في ما اشْتَهَتْ أنفسُهم خالدون - نتیجه استخاره

آنها صدای آتش دوزخ را نمی‌شوند؛ و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعّم هستند.


تفسیر نمونه

در این آیه چهار نعمت بزرگ الهی را که شامل حال این گروه سعادتمند است بر می‌شمرد:

نخست این که «آنها صدای آتش را نمی‌شنوند» (لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَها).

مؤمنان راستین چون از جهنم دورند هرگز این صداهای وحشتناک به گوششان نمی‌خورد.

دیگر این که: «آنها در آنچه بخواهند و مایل باشند بطور جاودان متنعمند» (وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ).

یعنی آنجا محدودیت این جهان را ندارد، هر نعمت مادی و معنوی که بخواهند بدون استثناء در دسترس آنهاست، آن هم نه یک روز و دو روز بلکه در یک عمر جاویدان!


نتیجه استخاره: بسیار خوب

نتیجه استخاره: حتما انجام بده

نتیجه کلی: بسیار خوب است با توکل به‌خدا اقدام کنید صدقه فراموش نشود.

نتیجه ازدواج: خوب است با توکل به‌خدا اقدام کنید ان‌شاءالله عاقبت بخیر خواهید شد.

نتیجه معامله: خوب است با توکل به‌خدا و رعایت شرایط اقدام کنید ان‌شاءالله سود خوبی خواهید برد.

تفسیر آیه 103 سوره انبیاء: لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ

تفسیر آیه 103 سوره انبیاء: لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَٰذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ.

وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمی‌کند؛ و فرشتگان به استقبالشان می‌آیند، (و می‌گویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده می‌شد!


تفسیر نمونه

سوم این که: «فزع اکبر آنها را غمگین نمی‌کند» (لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ).

«فزع اکبر» (وحشت بزرگ) را بعضی اشاره به وحشتهای روز قیامت دانسته‌اند که از هر وحشتی بزرگتر است.

بالاخره آخرین لطف خدا در باره کسانی که در آیات فوق به آنها اشاره شده این است که «فرشتگان رحمت به استقبال آنها می‌شتابند» (و به آنها تبریک و شاد باش می‌گویند و بشارت می‌دهند) این همان روزی است که به شما وعده داده می‌شد» (وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ).

منبع: ج3، ص192

تفسیر آیه 29 سوره انبیاء (وَمَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ)

وَمَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ

روشن است که فرشتگان با این صفات بر جسته و ممتاز و مقام عبودیت خالص هرگز دعوی خدایی نمی‌کنند، اما اگر فرضا «کسی از آنها بگوید: من معبودی جز خدا هستم ما کیفر او را جهنم می‌دهیم، آری این چنین ظالمان را کیفر خواهیم داد». (وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ)

در حقیقت دعوی الوهیت یک مصداق روشن ظلم بر خویشتن و بر جامعه است و در قانون کلی «کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ» درج است.

تفسیر نمونه: ج3، ص165


تفسیر المیزان

يعنى هر كه چنين بگويد ظالم است و سزايش را جهنم مى دهيم، چون جهنم سزاى ظالم است، و مضمون آيه، قضيه اى است شرطيه، و معلوم است كه قضيه شرطيه مستلزم تحقق شرط نيست.


* از مفاد این آیه می توان دریافت که فرشتگان نیز از اختیار بر خوردارند و می توانند کلامی به زبان آوردند که غیر حق باشد لذا مجبور نیستند و امکان انتخاب دارند.

حجت‌ الاسلام سید محمدجواد موسوی‌ درچه‌ای (قرائت قرآن در خان طومان)

حجت‌الاسلام سیدمحمدجواد موسوی‌درچه‌ای، قاری و مدرس کشور در دهه دوم ماه صفر با سفر به کشور سوریه به اجرای برنامه‎‌های قرآنی پرداخت.

این برنامه‌ها شامل ضبط تلاوت و دعای توسل در صحن حرم حضرت‌ زینب(س) از سوی شبکه سوم سیما، اجرای تلاوت در حرم حضرت رقیه(س)، اجرای اذان در کنار مرقد جناب بلال حبشی، تلاوت در کنار مقام رأس‌الحسین(ع) در مسجد اموی و پخش از سوی شبکه اینترنتی حبیب و تلاوت در شبستان بزرگ مسجد اموی در دمشق بود.

فرازی از تلاوت آیه ۸۹ و ۹۰ سوره مبارکه انبیاء

وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿۸۹﴾
و زكريا را [ياد كن] هنگامى كه پروردگار خود را خواند پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگانى
 
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿۹۰﴾

پس [دعاى] او را اجابت نموديم و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته [و آماده حمل] كرديم زيرا آنان در كارهاى نيك شتاب مى ‏نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مى‏ خواندند و در برابر ما فروتن بودند

از دیگر برنامه‌های انجام شده در حلب می‌توان به برگزاری کارگاه آموزشی فنون حفظ و تلاوت قرآن برای مدرسان قرآن این شهر در سالن اجتماعات مشهدالحسین(ع)، اجرای تلاوت و اذان در مراسم نماز جمعه شیعیان حلب در مشهد الحسین(ع) در حلب، اقامه نماز و اجرای تلاوت در محفل قرآنی اهل تسنن در بارگاه حضرت محسن‌بن‌الحسین(ع) در مسقط، تلاوت در مسجد جامع شهر حلب و مرقد منسوب به حضرت زکریای نبی(ع)، تلاوت در شهرک شهید سیدشفیع در جمع خانواده‌های رزمندگان، تلاوت در گلزار شهدای شهر حلب، تلاوت در منطقه عملیاتی خان‌طومان، تلاوت در منطقه عملیاتی خلصه در جمع مدافعان حرم و سخنرانی و تلاوت در مراسم جمعه‌شب مشهدالحسین(ع) در جمع مدافعان حرم، اشاره کرد.

فرازی از تلاوت آیه ۹ سوره مبارکه کهف

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾

مگر پنداشتى اصحاب كهف و رقيم [=خفتگان غار لوحه‏ دار] از آيات ما شگفت بوده است

تفسیر آیه 91 سوره انبیاء (تفسیر المیزان و تفسیر نمونه)

تفسیر آیه 91 سوره انبیاء (تفسیر المیزان و تفسیر نمونه)

وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ

و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت؛ و ما از روح خود در او دمیدیم؛ و او و فرزندش [= مسیح‌] را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم!


"وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ".
منظور از" آن زن كه فرجش را حصن كرد" مريم دختر عمران است. اين جمله مدح او به داشتن عفت و صيانت است و نيز تبرئه او از تهمتى است كه يهود به وى نسبت دادند.
" فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا"- ضمير به مريم بر مى‏گردد. و" نفخ روح" در مريم كنايه است از اينكه ولادت فرزندش عيسى مستند به جريان عادى نيست كه مانند ساير فرزندان نطفه‏اى باشد، كه پس از طى دوره‏اى روح در آن دميده شده باشد. و وقتى نطفه‏اى نباشد ديگر جز اين باقى نمى‏ماند كه تنها نفخ روح باشد و اين نفخ روح همان كلمه الهى است كه در سوره آل عمران فرموده:" إِنَّ مَثَلَ عِيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ" «1» و معنايش اين است كه مثل آن دو يكى است و در اينكه از خلق شدن از نطفه بى نيازند مثل همند.
" وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ"- در اين جمله عيسى و مادرش يك آيت به شمار آمده‏اند، چون منظور از آيت در اينجا تولد اينطورى است و اين آيت قائم به هر دو است و چون مريم در اقامه اين آيت مقدم بر عيسى است لذا اول نام مريم را برده فرموده:" ما او و فرزندش را" و نفرموده" ما فرزندش را و خودش را" آيت قرار داديم و همين افتخار براى مريم بس است كه در قرآن نامش در زمره و در رديف انبيا (ع) آمده و حال آنكه خودش از انبيا نبوده است.

ترجمه تفسير الميزان، ج‏14، ص: 447


در اين آيه به مقام مريم و عظمت و احترام او و فرزندش حضرت مسيح ع اشاره شده است.
ذكر مريم در رديف بحثهاى مربوط به پيامبران بزرگ يا به خاطر فرزند او حضرت عيسى است و يا به جهت اينكه تولدش از جهاتى شبيه به تولد يحيى از زكريا بود كه شرح آن را در ذيل آيات سوره مريم آورديم «1».
و يا به خاطر آنست كه روشن كند عظمت مقام ويژه مردان بزرگ نيست بلكه زنان بزرگى هم بوده‏اند كه تاريخشان نشانه عظمتشان، الگو و اسوه‏اى براى زنان جهان بوده‏اند.
مى‏گويد:" به خاطر بياور مريم را كه دامان خويش را از هر گونه آلودگى نگه داشت" (وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها).
" سپس ما از روح خود در او دميديم" (فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا).
" و او و فرزندش مسيح را نشانه بزرگى براى جهانيان قرار داديم"
 (وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ).
*** نكته ها:
1-" فرج" از نظر لغت در اصل به معنى فاصله و شكاف مى‏باشد، و به عنوان كنايه در عضو تناسلى به كار رفته است، اما از آنجا كه توجه به معنى كنايى آن در فارسى نمى‏شود، گاهى اين سؤال پيش مى‏آيد كه چگونه اين لفظ كه صريح در آن عضو خاص انسان است در قرآن آمده؟! ولى توجه به كنايه بودن آن مشكل را حل مى‏كند.
و به تعبير روشنتر اگر بخواهيم معنى كنايى را درست تعبير كنيم معادل جمله" أَحْصَنَتْ فَرْجَها" در فارسى اين است كه" دامان خود را پاك نگاه داشت" آيا اين تعبير در فارسى زننده است؟
بلكه به عقيده بعضى در لغت عرب الفاظى كه صريح در عضو تناسلى باشد و يا صراحت در آميزش جنسى داشته باشد اصلا وجود ندارد، هر چه هست جنبه كنايه دارد، مثلا در مورد آميزش جنسى الفاظى از قبيل" لمس كردن"،" داخل شدن"،" پوشانيدن" (غشيان) «1» به سراغ همسر رفتن در آيات مختلف قرآن در اين معنى به كار رفته كه مى‏بينيم همه آنها جنبه كنايى دارد، ولى گاه ترجمه‏كنندگان فارسى زبان بى‏توجه به معنى كنايى آنها هستند و بجاى معادل اين معانى كنايى كلمات صريح فارسى را مى‏گذارند و اين مايه تعجب و سؤال مى‏شود.
به هر حال در تفسير اين گونه الفاظ كه در قرآن وارد شده حتما بايد به معنى اصلى و ريشه‏اى آنها توجه كرد تا جنبه كنايى بودنش، مشخص گردد و هر
گونه ابهام برطرف شود.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه ظاهر آيه فوق چنين مى‏گويد كه مريم دامان خويش را از هر گونه آلودگى به بى‏عفتى حفظ كرد، ولى بعضى از مفسران اين احتمال را در معنى آيه داده‏اند كه او از هر گونه تماس با مردى (چه از حلال و چه از حرام) خوددارى كرد همانگونه كه در آيه 20 سوره مريم مى‏گويد: وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا:" هيچگاه مردى با من تماس پيدا نكرده و من زن آلوده‏اى نبودم".
در حقيقت اين مقدمه‏اى است براى اثبات تولد اعجازآميز عيسى و آيه بودن او.
*** 2- منظور از" روحنا"- (روح ما) چنان كه قبلا نيز گفته‏ايم- اشاره به يك روح با عظمت و متعالى است و به اصطلاح اين گونه اضافه" اضافه تشريفيه" است كه براى بيان عظمت چيزى آن را به خدا اضافه مى‏كنيم، مانند بيت اللَّه (خانه خدا) و شهر اللَّه (ماه خدا).
*** 3- آيه فوق مى‏گويد: مريم و فرزندش را آيه و نشانه‏اى براى جهانيان قرار داديم، نميگويد دو آيه و نشانه، به خاطر اينكه آن چنان وجود مريم با فرزندش در اين آيه بزرگ الهى آميخته بودند كه از يكديگر تفكيك‏ناپذير محسوب مى‏شدند، تولد فرزندى بدون پدر، همان اندازه اعجازآميز است كه باردار شدن زنى بدون شوهر، و نيز معجزات عيسى ع در طفوليت و بزرگى، يادآور خاطره مادر او است.
اين امور كه هر كدام خارق عادتى بود و بر خلاف اسباب عادى طبيعى، جملگى از اين واقعيت حكايت مى‏كند كه در ما وراء سلسله اسباب قدرتى است كه هر گاه بخواهد مى ‏تواند روند آنها را دگرگون سازد، و به هر حال وضع مسيح و مادرش مريم در طول تاريخ بشر بى‏نظير بود، نه قبل و نه بعد از او ديده نشده است و شايد نكره آوردن آيه كه دليل بر عظمت است اشاره به همين معنى باشد.

13، 493


نتیجه استخاره: خوب

تفسیر آیه 83 سوره انبیاء (ترجمه فارسی تفسیر المیزان)

تفسیر آیه 83 سوره انبیاء (ترجمه فارسی تفسیر المیزان)

وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

و ایّوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالی و مشکلات به من روی آورده؛ و تو مهربانترین مهربانانی!»


تفسیر نمونه

ایّوب را از گرداب مشکلات رهایی بخشیدیم: در اینجا از سر گذشت آموزنده یکی دیگر از پیامبران بزرگ خدا سخن می‌گوید او «ایّوب» و دهمین پیامبری است که در سوره انبیاء اشاره به گوشه‌ای از زندگانی او شده است.

«ایوب» سرگذشتی غم‌انگیز، و در عین حال پر شکوه و با ابهت دارد، صبر و شکیبایی او مخصوصا در برابر حوادث ناگوار عجیب بود، به گونه‌ای که «صبر ایوب» یک ضرب المثل قدیمی است.

می‌فرماید: «و ایّوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): بد حالی و مشکلات به من روی آورده و تو مهربانترین مهربانانی»! (وَ أَیُّوبَ إِذْ نادی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ).


تفسیر المیزان

"وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ" كلمه "ضر"- به ضم ضاد- به معناى خصوص بلاهايى است كه مستقيما به جان آدمى مى‏رسد، مانند مرض، و لاغرى، و امثال آن. و كلمه" ضر"- به فتح ضاد- همه انواع بلاها را شامل مى ‏شود.

ايوب (ع) مورد هجوم انواع بلاها قرار گرفت، اموالش همه از دست برفت، و اولادش همه مردند. مرض شديدى بر بدنش مسلط شد و مدتها او را رنج مى‏داد تا آنكه دست به دعا بلند كرد و حال خود را به درگاه او شكايت كرد. خداى تعالى دعايش را مستجاب نمود و از مرض نجاتش داد و اموال و اولادش را با چيزى اضافه‏ تر به او برگردانيد. در آيه بعدى در اين باره مى‏فرمايد: "فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ" يعنى او را از مرضش نجات و بهبودى داديم. "وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ" يعنى آنچه از اولادش مردند به اضافه مثل آن به او برگردانديم. "رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدِينَ" تا هم به او رحمتى كرده باشيم و هم بندگان عابد ما متذكر شوند و بدانند كه خداى تعالى اولياى خود را به منظور آزمايش مبتلا مى‏كند آن گاه اجرشان مى‏دهد و اجر نيكوكاران را ضايع نمى ‏سازد.

تفسیر سوره انبیاء آیه 5 و 6 (المیزان)

تفسیر سوره انبیاء آیه 5 و 6 (المیزان)

" بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ".

حكايت سخنان كفار است كه چگونه افترا و تكذيب به آن جناب را درجه به درجه شدت مى‏ دادند، اول گفتند: سخنان وى خوابهاى پريشان است كه ديده و آن را نبوت خود پنداشته و كتاب آسمانيش گمان كرده، پس كار او و معلوماتش حتى از سحر هم بى‏ارزش‏تر است، (براى اينكه سحر هر چه باشد علمى است و قواعدى دارد).

سپس افتراى خود را ترقى داده، گفتند: بلكه خواب پريشان هم نيست، چون در خواب پريشان صاحبش عمدا دروغ نگفته، بلكه چند رقم رؤيا ديده وقتى بيدار شده از هر يك چيزى به يادش مانده، و با گوشه ‏هاى ديگر هم رؤيايش مخلوط شده، ولى اين افترا مى‏بندد، و معلوم است كه افترا مستلزم تعمد است.

آن گاه مطلب را ترقى بيشترى داده گفتند:" بلكه او شاعر است" و اين از جهتى ديگر از تهمت قبلى سنگين‏تر است، چون كسى كه به كسى افترا مى‏بندد، فكر مى‏كند كه چه افترايى ببندم، ولى شاعر بدون هيچ تدبر هر چه به نظرش مى‏رسد مى‏گويد، و به هر تعبير كه از نظر فن شاعرى خوشش آيد تعبير مى‏كند، و چه بسا كه شاعرى ضروريات را هم انكار كند، و يا علنا بر باطلى اصرار ورزد، و چه بسا راستى را تكذيب و دروغى را تصديق كند.

جمله "فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ" سخنى است متفرع بر جملات قبل، و مراد از" اولين"، انبياى گذشته ‏اند و معنايش اين است كه وقتى اين را كه وى آورده و آن را آيت خوانده، يعنى قرآن، خوابهاى پريشان، يا افترا، و يا شعر بود، ديگر ادعاى نبوتش تمام نيست، و قرآن او ما را قانع نمى‏ كند، پس بايد آيتى براى ما بياورد، همانطور كه گذشتگان آوردند، مثلا ماده شتر از كوه بيرون كردند، عصا اژدها نمودند و يد بيضا داشتند.

و در اينكه فرمود:" كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ"، با اينكه ظاهر سياق، اقتضا مى‏ كرد بفرمايد:

" كما اتى بها الاولون- همانطور كه گذشتگان آن آيت را آوردند" براى اشاره به اين معنا بود كه آيت از لوازم ارسال است، و اگر اين شخص رسول است، بايد به رسولان گذشته اقتدا نموده، بر رسالت خود احتجاجى مانند احتجاج آنان بكند.

در اينجا سؤالى پيش مى‏آيد، و آن اين است كه مشركين از وَثَنى ‏ها، از اصل منكر نبوتند، با اين حال در اين اعتراضى كه كردند مساله نبوت را مسلم گرفتند؟ جواب اين است‏ كه همين خود دليل روشنى است بر اينكه مشركين در كار خود دچار تحير شده و نمى ‏فهميدند چه كار مى‏كنند؟ يك وقت از راه تهكم با رسول خدا (ص) مواجه مى‏شدند و نامربوط مى‏گفتند، وقتى ديگر دردسر فراهم مى‏نمودند، بار ديگر سخنانى بر خلاف عقيده خودشان گفته با اينكه اصلا نبوت را منكر بودند پيشنهاد معجزه مى‏كردند، معجزاتى كه انبياى گذشته آورده بودند، با اينكه نه آن انبيا را قبول داشتند و نه معجزاتشان را.

ولى به هر حال از اينكه گفتند:" بايد آيتى براى ما بياورد كه گذشتگان آوردند"، از اين وعده ضمنى بر مى‏آيد كه اگر يكى از آن آيات كه پيشنهاد كرده‏اند بياورد ايمان خواهند آورد.

"ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ" در اين جمله سخن قبلى مشركين و آن وعده‏اى كه ضمنا مشتمل بود رد و تكذيب شده، مى ‏فرمايد: اگر آنچه را كه پيشنهاد مى‏ كنند برايشان آورده شود، باز هم ايمان نمى‏آورند، چون اقوام گذشته وقتى معجزات پيشنهادى خودشان را هم ديدند ايمان نياوردند و هلاك شدند آن وقت اينان ايمان مى‏آورند؟! و حاصل معناى جمله به طورى كه سياق آن را افاده مى‏كند اين است كه: كفار در وعده‏اى كه مى‏دهند دروغ گويند، و اگر معجزات پيشنهادى آنان را هم نازل كنيم باز ايمان نمى‏آورند، و در نتيجه به همين جرم هلاك خواهند شد، هم چنان كه امت‏ هاى گذشته وقتى درخواست معجزه كردند، و معجزه برايشان نازل كرديم، ايمان نياوردند ما نيز هلاكشان نموديم، طبيعت اينان با طبيعت آنان يكى است، و مانند آنان اسراف‏گر و متكبرند، و به هيچ وجه، به هيچ آيتى ايمان نمى‏آورند، پس آيه مورد بحث از يك نظر شبيه به آيه" فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ" «1» مى‏باشد.
و بنا بر اين مى‏توان گفت: در آيه شريفه حذف و ايجازى (مختصر گويى) به كار رفته، و تقدير آن چنين است كه: مثلا بگوييم" ما آمنت قبلهم اهل قرية اقترحوا الآيات فانزلناها عليهم و اهلكناهم لما لم يؤمنوا بها بعد النزول ا فهم، يعنى مشركى العرب يؤمنون و هم مثلهم فى الاسراف" يعنى اهل قريه‏ هاى قبل از ايشان كه پيشنهاد معجزه‏ها كردند ايمان نياوردند، و ما معجزه‏اى را كه خواستند فرستاديم و به جرم ايمان نياوردن هلاكشان كرديم، آيا اينان يعنى مشركين عرب با اينكه در اسراف مانند آنان هستند ايمان مى‏آورند؟!

بنا بر اين اگر قريه را با وصف" اهلكناها" توصيف كرد، و در حقيقت به آخرين نقطه سرنوشتشان توصيفشان نمود، براى اين بود كه بفهماند عاقبت اجابت معجزه خواهى مردم هلاكت ايشان است، و لا غير.

تفسیر آیه 112 سوره انبیاء (تفسیر المیزان)

تفسیر آیه 112 سوره انبیاء (تفسیر المیزان) قالَ رَبِّ احْکُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلي‏ ما تَصِفُونَ

(قال رب احکم بالحق وربنا الرحمن المستعان علی ماتصفون ): (گفت :پروردگارا به حق داوری کن و پروردگار ما بسیار بخشنده است و در مورد آنچه شمامی گویید او مددرسان ماست ) ظاهرا رسولخدا ص بعد از اتمام حجت و مخاصمه با کافران و پس از اعراض آنها، روی از ایشان برگردانده و متوجه درگاه پروردگار شده و می فرماید خدایا به حق داوری کن و این قید (بالحق ) قید توضیحی است نه احترازی چون حکم خدای تعالی به جز حق نیست ، در واقع یعنی ، خدایا به حکم حق خودت بین ما داوری کن و حق راظاهر نما و باطل را سرکوب کن ، آنگاه مجددا رو به کفار کرده و فرمودند: پروردگار مابخشنده است و بر علیه گفته های باطل شما و اعراضتان بهترین یاور است و او از آنچه که به ساحتش نسبت می دهید مبرا و منزه است‌.

ادامه نوشته

تفسیر آیه 87 سوره انبیاء (ترجمه فارسی تفسیر المیزان)

تفسیر آیه 87 سوره انبیاء (ترجمه فارسی تفسیر المیزان)

وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

ترجمه: و ذو النون را ياد كن آن دم كه خشمناك برفت و گمان كرد بر او سخت نمى گيريم، پس از ظلمات ندا داد كه پروردگارا! خدايى جز تو نيست، تسبيح تو گويم كه من از ستمگران بودم (87).

ادامه نوشته