تفسیر آیه 16 سوره اعراف - قال فبما أَغْوَيْتَني لَأقعدنّ لهم صراط المستقیم - (مقاله علمی-پژوهشی)
تفسیر آیه 16 سوره اعراف - قالَ فَبِما أَغْوَيْتَني لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقيمَ - (مقاله علمی-پژوهشی)
تفسیر آیه 16 سوره اعراف - قالَ فَبِما أَغْوَيْتَني لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقيمَ - (مقاله علمی-پژوهشی)
نظر مفسران شیعه و سنی و کتب لغت درباره معنای واژه إغواء در آیه 16 سوره اعراف
قال فبما اغويتني لأقعدن لهم صراطك المستقيم اعراف (۱۶)
همان طور که می دانید، بیشتر اهل لغت و تفسیر «اغواء» را به معنای گمراه کردم و و فریب دادن گرفته و در مفهوم آیه گفته اند که شیطان به خدا می گوید: به خاطر آنکه مرا گمراه کردی، مرا فریب دادی، به راه راست تو در کمین بندگانت می نشینم.
تفسیر مجمع البيان و تبیان در معنای «أغویتنی» می گویند:
(خیبتنی من رحمتک و جنتک)، از رحمت و بهشت نومیدم کردی، اضلتنی: گمراهم کردی، «اهلكتنی: نابودم کردی.
کشف الاسرار می گوید: وقال فبما اغويتني أي فبما أضللتني ولعتنی و خیبتنی و اهلكتني ()
کتاب های لغت نیز همین معانی را برای «غوی» به دست داده اند: غوي: ضلّ، خاب، هلك». «اغوى الرجل»: اضله (المنجد ص 394)
و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگارت اعلام داشت كه تا روز قيامت بر آنان [=يهوديان] كسانى را خواهد گماشت كه بديشان عذاب سخت بچشانند. آرى، پروردگار تو زودكيفر است و همو آمرزنده بسيار مهربان است.
And when your Lord proclaimed that He would surely send against them, until the Day of Resurrection, those who would inflict on them a terrible punishment. Indeed your Lord is swift in retribution, and indeed, He is all-forgiving, all-merciful
معانی کلمات آیه
تأذن: تأذن و اذن به معنى اعلام است . تَأَذَّنَ رَبُّكَ: خدايت اعلام كرد.
يسومهم: سوم: تحميل و وارد كردن. «يسومهم»: وارد مى كند به آنها.
به معنى چريدن نيز آيد. چنان كه در فِيهِ تُسِيمُونَ، به معنى چرانيدن است.
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.
شأن نزول:
این آیه درباره یهودیان نازل گردیده است. [تفسیر على بن ابراهیم و همچنین تفسیر البرهان]
برگزیده تفسیر نمونه
پراکندگی یهود! این آیه و آیه بعد اشاره به قسمتی از کیفرهای دنیوی آن جمع از یهود است که در برابر فرمانهای الهی قد علم کردند و حق و عدالت و درستی را زیر پا گذاردند.
نخست میگوید: به خاطر بیاور «زمانی که پروردگار تو اعلام داشت که بر این جمعیت گنهکار، عدهای را مسلط میکند، که به طور مداوم تا دامنۀ قیامت آنها را در ناراحتی و عذاب قرار دهند» (وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ یَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ).
از این آیه استفاده میشود که این گروه سرکش، هرگز روی آرامش کامل نخواهند دید، هر چند برای خود حکومت و دولتی تأسیس کنند.
و در پایان آیه اضافه میکند که: «پروردگار تو هم مجازاتش برای مستحقان، سریع است، و هم (نسبت به خطاکاران توبهکار) آمرزنده و مهربان است» (إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ).
و این جمله نشان میدهد که خداوند راه بازگشت را به روی آنان بازگذارده، تا کسی گمان نبرد که سرنوشت اجباری توأم با بدبختی و کیفر و مجازات برای آنها تعیین شده است.
تفسیر آیه 16 سوره اعراف تفسیر تسنیم آیت الله جوادی آملی
تفسیر آیه 16 سوره اعراف فخر رازی (فبما اغویتنی)
الْمَسْأَلَةُ الثَّانِيَةُ: قَوْلُ إِبْلِيسَ: «فَبِما أَغْوَيْتَنِي» يَدُلُّ عَلَى أَنَّهُ أَضَافَ إِغْوَاءَهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَقَوْلُهُ فِي آيَةٍ أُخْرَى: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» [ص: 82] يَدُلُّ عَلَى أَنَّهُ أَضَافَ إِغْوَاءَ الْعِبَادِ إِلَى نَفْسِهِ. فَالْأَوَّلُ: يَدُلُّ عَلَى كَوْنِهِ عَلَى مَذْهَبِ الْجَبْرِ. وَالثَّانِي: يَدُلُّ عَلَى كَوْنِهِ عَلَى مَذْهَبِ الْقَدَرِ وَهَذَا يَدُلُّ عَلَى أَنَّهُ كَانَ مُتَحَيِّرًا فِي هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ أَوْ يُقَالُ: إِنَّهُ كَانَ يَعْتَقِدُ أَنَّ الْإِغْوَاءَ لَا يَحْصُلُ إِلَّا بِالْمُغْوِي فَجَعَلَ نَفْسَهُ مُغْوِيًا لِغَيْرِهِ مِنَ الْغَاوِينَ ثُمَّ زَعَمَ أَنَّ الْمُغْوِيَ لَهُ هُوَ اللَّهُ تَعَالَى قَطْعًا لِلتَّسَلْسُلِ وَاخْتَلَفَ النَّاسُ في تفسيره هَذِهِ الْكَلِمَةِ أَمَّا أَصْحَابُنَا فَقَالُوا:
قرآن از زبان شیطان می گوید: «فبما اغویتنی» (اعراف/16) یعنی تو مرا فریب دادی. آیا حرف شیطان از روی غرور بوده یا دلیل دیگری دارد؟
در سوره اعراف، با تعبیرات مختلف به مسئله آفرینش انسان از خاک و سجود فرشتگان و سرکشی شیطان و موضع گیری او در برابر انسان و ... بیان شده است.
خداوند خطاب به انسان ها می فرماید: «ما شما را آفریدیم و سپس صورت بندی کردیم، بعد از آن به فرشتگان فرمان دادیم، برای آدم، جدّ نخستین شما سجده کنند.[1] همگی این فرمان را به جان و دل پذیرفتند و برای آدم سجده کردند. مگر ابلیس[2] که از سجده کنندگان[3] نبود. خداوند ابلیس را به خاطر سرکشی و طغیانگری مواخذه کرد و فرمود: چه چیز سبب شد که در برابر آدم سجده نکنی و فرمان مرا نادیده بگیری؟ او در پاسخ گفت: من از او بهترم. به دلیل اینکه مرا از آتش آفریده ای و او را از خاک و گل.
سجده نکردن ابلیس نوعی سرکشی و تمرد آمیخته به اعتراض و انکار مقام پروردگار بود. به این معنا که فرمان خداوند برای سجده، برخلاف عدالت و حکمت بوده است. به همین سبب خداوند او را از آن مقام برجسته و مقرب درگاه الهی که در صفوف فرشتگان بود، تنزل داد و فرمود: «قال فاهبطوا منها» یعنی: تو حق نداری در این مقام و مرتبه، راه تکبر پیش گیری شما از افراد پست و ذلیل هستی. شیطان هنگامی که خود را طرد شده دید؛ طغیان و لجاجت را بیشتر کرد و به جای توبه و اعتراف به اشتباه، از خداوند تقاضا کرد تا پایان دنیا او را زنده بگذارد و خداوند نیز تقاضای او را قبول کرد. ابلیس عمر طولانی را برای جبران گذشته درخواست نکرد بلکه هدف خود را این گونه بیان می کند: «قال فبما اغویتنی لاقعدن لهم صراطک المستقیم؛ گفت: اکنون که مرا گمراه ساختی! بر سر راه مستقیم (افراد صالح) کمین می کنم و آنها را از راه بدر می کنم».
این بود خلاصه ای از آیات 11 الی 16 سوره اعراف. و روشن شد که تمام بدبختی های شیطان، مولود تکبر اوست. این خود برتربینی، سبب شدکه نه تنها بر آدم سجده نکند بلکه علم و حکمت خدا را انکار نماید و به فرمان او خرده گیرد.[4]
در نهج البلاغه آمده است: پند و عبرت گیرید به آن چه خداوند با ابلیس رفتار کرد. در آن هنگام اعمال و عبادت طولانی ... به خاطر ساعتی تکبر ورزیدن بر باد داد.[5]
حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: ریشه های کفر و عصیان سه چیز است: حرص و تکبر و حسد.
اما حرص، سبب شد که آدم از درخت ممنوع بخورد و اما تکبر سبب شد که ابلیس از فرمان خدا سرپیچی کند، و اما حسد سبب شد که یکی از فرزندان آدم دیگری را به قتل برساند.[6]
در نتیجه می توان گفت: ابلیس به سبب مقایسه نادرست خلقت خود (که از آتش بود) و حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ (که از خاک بود)، متکبر و مغرور شد و در پی جبران اشتباه و توبه برنیامد و تقاضای زنده بودن و گمراه ساختن صالحان نموده است. در نتیجه خود او گمراهی را برگزید و خویش را از هدایت الهی محروم کرد، از این رو اغوای الهی به معنی محرومیت از هدایت می باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج6، ص97.
2. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج8، ص28.
3. تفسیر مجمع البیان، طبرسی، ج4و3، ص 617.
پی نوشت ها:
[1] اعراف/11.
[2] ابلیس در صف فرشتگان و یکی از مقرب درگاه الهی بود و جزء و جنس فرشته نبود. چون خلقت فرشته از نور است ولی خلقت ابلیس از آتش و از جنس جن است.
[3] سجده پرستش مخصوص خداوند است و در اینجا سجدة فرشتگان، به معنی خضوع و تواضع است.
[4] ر.ک؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج6، ص97ـ113؛ طباطبایی. محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، بنیاد علمی و فکری علامه، ذیل آیه 11 الی 16 سوره اعراف.
[5] نهج البلاغه، خطبه 192.
[6] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج2، ص219، باب اصول کفر.
دانلود صوت درس تفسیر آیت الله جوادی آملی آیه 16 سوره اعراف
دانلود صوت درس تفسیر آیت الله جوادی آملی آیه 16 سوره اعراف
فولدر حاوی 4 فایل صوتی با حجم کلی (70 مگابایت)
رمز عبور
drmostafavi.blogfa.com
تفسیر آیه 16 سوره اعراف (قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي) - آیت الله جعفر سبحانی - منیة الطالبین
«قال فيما أغويتني لأقعدين لهم صراطك المستقيم»:
دعوى إبليس بإغواء الله تعالى إياه لمّا طرد الله سبحانه إبليس ولعنه وصغّره، صار ذلك سببا لحقده وعداوته لآدم وذريّته، والّتي كشف عنها تعالى بقوله - حكاية عن إبليس -: «قال فبما أغويتني»، الفاء لبيان الترتيب، والباء للسببيّة، أي بسبب إغوائك إياي: «الاقعدن لهم»: أي لبني آدم «صراطک المستقيم»: أي أمنعهم عن سلوك صراطك المستقيم، بناء على تضمين المنع لفعل «لأقعدنّ».
هذا هو مفاد ظاهر الآية، ويقع الكلام في أمور:
وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ
و سران قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را واگذاری تا در این سرزمین فساد کنند و تو و خدایان تو را رها سازند؟ فرعون گفت: به زودی پسرانشان را کشته و زنانشان را زنده گذاریم (و در رنج و عذاب خدمت و اسارت نگاه داریم) و ما بر آنها غالب و مقتدریم.
The elite of Pharaoh’s people said, Will you leave Moses and his people to cause corruption in the land, and to abandon you and your gods? He said, ‘We will kill their sons and spare their women, and indeed we are dominant over them
و در زمين پس از اصلاح آن فساد مكنيد، و با بيم و اميد او را بخوانيد كه رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.
And do not cause corruption on the earth after its restoration, and supplicate Him with fear and hope: indeed Allah’s mercy is close to the virtuous
«خَوْفاً وَ طَمَعاً»: در حال خوف و رجا. از ترس عقاب و امید به ثواب. هر دو واژه حال و به معنی: خَآئِفِینَ وَ طَامِعِین میباشند. «قَرِیبٌ»: مذکّر آمدنِ (قَریبٌ) به سبب کسب تذکیر مضاف یعنی (رَحْمَةَ) از مضافالیهیعنی (اللهِ) است. یا حمل فَعیل به معنی فاعِل بر فَعیل به معنی مَفْعُول است.
در این آیه اشاره به حکمی شده است که در واقع یکی از شرایط تأثیر دعا است، میفرماید: «در روی زمین فساد مکنید بعد از آن که اصلاح شده است» (وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها). بنابراین هیچ گاه دعای افراد مفسد و تبهکار به جایی نخواهد رسید.
در روایتی از امام باقر علیه السّلام میخوانیم:
«زمین فاسد بود و خداوند به وسیله پیامبر اسلام آن را اصلاح کرد».
باز دیگر به مسأله دعا میپردازد و یکی دیگر از شرایط آن را بازگو میکند، میگوید: «و خدا را با ترس و امید بخوانید» (وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً).
نه آن چنان از اعمال خود راضی باشید که گمان کنید هیچ نقطه تاریکی در زندگی شما نیست که این خود عامل عقبگرد و سقوط است، و نه آن چنان مأیوس باشید که خود را شایسته عفو خدا و اجابت دعا ندانید، بلکه با دو بال «بیم» و «امید» به سوی او پرواز کنید، امید به رحمتش و بیم از مسؤولیتها و لغزشهای خود.
و در پایان آیه برای تأکید بیشتر روی اسباب امیدواری به رحمت خدا، میگوید: «رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است» (إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ).
در این دو آیه اشاره به پنج قسمت از شرایط قبولی دعا شده است: نخست این که از روی تضرع و در پنهانی باشد، دیگر این که از حدّ اعتدال تجاوز نکند، سوم این که با تولید فساد و تبهکاری همراه نگردد، چهارم این که توأم با بیم و امید متوازن باشد، پنجم این که با نیکوکاری توأم گردد.
تفسیر آیه 38 سوره اعراف
قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ.
(خداوند به آنها) میگوید: «در صفّ گروههای مشابه خود از جنّ و انس در آتش وارد شوید!» هر زمان که گروهی وارد میشوند، گروه دیگر را لعن میکنند؛ تا همگی با ذلّت در آن قرار گیرند. (در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود میگویند: «خداوندا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند؛ پس کیفر آنها را از آتش دو برابر کن! (کیفری برای گمراهیشان، و کیفری بخاطر گمراه ساختن ما.)» میفرماید: «برای هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است؛ ولی نمیدانید! (چرا که پیروان اگر گرد پیشوایان گمراه را نگرفته بودند، قدرتی بر اغوای مردم نداشتند.)»
تفسیر آیه 113 سوره اعراف - وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ
و ساحران نزد فرعون آمدند [و] گفتند: «[آيا] اگر ما پيروز شويم براى ما پاداشى خواهد بود؟»
So there came the sorcerers to Pharaoh: They said, "of course we shall have a (suitable) reward if we win
چگونه سر انجام حق پیروز شد؟ از این به بعد سخن از درگیری موسی (ع) با ساحران و سرانجام کار او در این مبارزه به میان آمده است.
آیه میگوید: «ساحران به دعوت فرعون به سراغ او شتافتند و نخستین چیزی که با او در میان گذاشتند این بود که آیا ما اجر و پاداش فراوانی در صورت غلبه بر دشمن خواهیم داشت» (وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبِینَ).

https://khorasan.iqna.ir/files/fa/news/1401/12/12/2883454_499.mp3
تفسیر آیه 119 سوره اعراف (فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِينَ)
تفسیر اطیب البیان
پس مغلوب شدند فرعونیان و از آن عظمتی که در انظار مردم داشتند افتادند و از آن بزرگی بیرون رفتند و کوچک شدند.
فَغُلِبُوا مغلوبیت بمعنی اینکه دیگر پس از اینکه واقعه نتوانستند عرض اندام کنند در مقابل موسی و حضرت موسی در نظر مردم بزرگ شد و عظمت پیدا کرد هنالک در اینکه موقع زیرا در اول دفعه فرعون و خواص او مشاهده کرده بودند و عموم مردم اطلاع نداشتند و بهمان عقیده که بفرعون داشتند باقی بودند و در اینکه موقع آن عقیده سلب شد.
وَ انقَلَبُوا انقلاب وارونه شدن است وَ إِن أَصابَتهُ فِتنَةٌ انقَلَبَ عَلی وَجهِهِ (حج: 11) صاغرین صغر بمعنی کوچکی است مقابل کبر که بمعنی بزرگی است یعنی در نظر مردم کوچک شدند با اینکه قبلا بزرگ بودند و اینکه معنای انقلاب است مسئله - یکی از مطهرات در شریعت اسلام انقلاب است که خمر برگردد و خلّ شود و اینکه غیر از استحاله است زیرا در استحاله صورت نوعیه تغییر میکند و لو حقیقة جنسیة باقی باشد مثل سگ در نمکزار نمک شود جنس او تغییر نکرده جسم است ولی نوع آن تغییر کرده کلب با نمک دو نوع هستند، اما انقلاب صورت نوعیه باقیست صفت صنفیه او که صفت خمریت او است تغییر کرده، در اینجا فرعون و اتباعش از نوع آدمیت و بشریت خارج نشدند صفت کبریت و عظمت آنها مبدل شد بصفت حقارت و کوچکی.
برداشت های تربیتی از آیات قرآنی (آیه 154 سوره اعراف)
وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فِي نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ (اعراف / ۱۵۴)
و چون خشم موسى فرو نشست، الواح را (از زمين) برگرفت که در نوشتههاى آن براى كسانى كه از پروردگارشان بيم دارند، هدايت و رحمتى است.
هدف تربیتی:
مدیریت خشم و انجام رفتارهای جبرانی پس از خشم.
هدف رفتاری:
در هنگام خشم، تصمیمی نگیرید و اقدامی نکنید. پس از خشم جبران کنید.
واژه شناسی:
غضب: برآشفتگی، خشم
برداشت از آیه:
پیش در آمد:
بنی اسرائیل، پس از رهائی از فرعونیان و در فاصله حضور حضرت موسی برای دیدار با خدا ، گوساله پرست شدند، این امر سبب خشم و عصبانیت موسی شد که الواح را بر زمین افکند و بر هارون پرخاش کرد..البته این خشم برای خدا بود نه مسائل شخصی و فردی ....
✅ 1 - یکی از هیجانات طبیعی انسان، هیجان غضب یا خشم است که برای برخورد با خطرات، دفاع از خود ،افکار و اعتقادات و شخصیت فرد لازم و ضروری است اما در شرایطی این هیجان به انسان آسیب میزند لذا باید خشم را کنترل و مدیریت کرد، افرادی که خشم خود را مدیریت میکنند بیش از سایر افراد برای سلامت خود ارزش قائل هستند.
✅ 2 - خشم و غضب احساسی درونی است که نمود ظاهری و رفتاری آن پرخاشگری نام دارد، انسان نمیتواند خشم و غضب نداشته باشد، هنگامی که بر فرد یا اعتقادات، شخصیت و افکار و اهداف و آرمانهای وی آسیب و هجوم آورده شود دچار خشم میگردد ، در صورتی که خشم به شیوهای غلط ابراز شود، نه تنها مشکلات و ناکامیها حل نمیشوند بلکه بیشتر نیز میشود به این دلیل لازم است شیوه درست مدیریت خشم آموخته شود.
✅ 3 - موسی علیه السلام با دیدن نافرمانی و بتپرستی قوم خود دچار خشم و پس از پرخاشگری نسبت به برادر خود، که البته واکنشی طبیعی و عادی است، انسانهائی که هیچگونه واکنشی در مقابل دیدن انحراف و کجرویها، شرک و بتپرستی، ظلم و تعدی نداشته باشند و بیتفاوت بگذرند انسانهای سالم و طبیعی نیستند.
✅ 4- حضرت موسی برای فرو نشاندن غضب (وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ) رفتارها و اقداماتی را انجام داد که در آیه ۱۵۱ بیان شده است.
نخست اینکه: برای خود و برادرش هارون از خدا طلب استغفار کرد، یعنی بازگشت رحمت الهی و جبران اشتباهات و گناهان قوم بنی اسرائیل.
دوم در اثر خشم و ناراحتی، هدایت مردم را رها نکرد و آنان را به حال خویش نگذاشت بلکه الواح را که متضمن هدایت و رحمت بود برداشت (أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فِي نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ).
✅ 5 - یکی از راههای مقابله با خشم و پرخاشگری، سکوت است، تا آرامش اولیه برگردد به این دلیل گفته شده است در حالت خشم نه سخنی بگوئید و نه اقدامی بکنید. (و لما سکت عن موسی الغضب) آیات دیگر قرآن برای فرونشاندن غیظ و غضب دستور دیگری همچون عفو و بخشش را اشاره میکنند. که در نوشتاری دیگر بحث میشود، (وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ).
بازخورد تربیتی:
کنترل و مدیریت خشم یک مهارت اکتسابی است که با آموزش و تمرین بدست میآید ، این مهارت باید از کودکی مورد توجه والدین و مربیان قرار گیرد.
(برداشتهای تربیتی از آیات قرآنی)
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ
و همانا در زمين به شما تمكّن داديم و براى شما در آن، (انواع) وسائل زندگى را فراهم ساختيم، (امّا شما) اندك شكرگزارى مىكنيد (اعراف / ۱۰)
✒️هدف تربیتی:
استفاده درست از امکانات، وسائل و نعمتهای خدادادی در روی زمین
✒️هدف رفتاری:
اگر قدرت و مکنتی دارید از آن خوب استفاده کنید تا در ردیف شکر گزاران قرار گیرید.
✒️واژه شناسی:
مكناكم: تمكين: قدرت و امكان دادن. «مكناكم» امكان و قدرت داديم به شما.
معايش: وسائل زندگى
برداشت از آیه:
1/در ادامه بحث قبلی، اگر تفکر و دیدگاه ما این باشد که زمین تبعید گاه بشر از بهشت است، و مجازات گناه آدم ابو البشر اخراج از بهشت و تبعید به زمین است، اصولا این نگرش از دیدگاه روانشناختی و تربیتی دارای آثار فراوانی است که در زیر اشاره میشود:
عبارت وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا چند بار در قرآن تکرار شده و در چه سوره هایی؟
3 بار در سوره های:
انعام آیه 70 : وَ ذَرِ الَّذٖينَ اتَّخَذُوا دٖينَهُمْ لَعِبًا وَ لَهْوًا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيٰوةُ الدُّنْيَا وَ ذَكِّرْ بِهِ اَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللهِ وَلِىٌّ وَ لَا شَفٖيعٌ وَ اِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا اُولٰئِكَ الَّذٖينَ اُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمٖيمٍ وَ عَذَابٌ اَلٖيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ.
سوره انعام آیه 130 : يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ.
سوره اعراف آیه 51 : الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنْسَاهُمْ كَمَا نَسُوا لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ.
تفسیر آیه 82 سوره اعراف: وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ.+ نتیجه استخاره
ولى پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: «آنان را از شهرتان بيرون كنيد، زيرا آنان كسانىاند كه به پاكى تظاهر مىكنند.»
در این آیه اشاره به جواب لجوجانه و غیر منطقی قوم لوط کرده، میگوید: «از آنها هیچ گونه جوابی در برابر دعوت این پیامبر خیرخواه و دلسوز و مصلح نداشتند جز این که با خشم و عصبانیت گفتند: لوط و پیروان او را از شهر خود بیرون کنید (گناهشان چیست؟ گناهشان این است) که مردمی پاکند و گناه نمیکنند»! و نه تنها با ما هم صدا نمیشوند، بلکه مزاحم ما نیز هستند! (وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ).
این احتمال نیز در تفسیر جمله «إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ» وجود دارد، که قوم لوط میخواستند این پیامبر و پیروانش را متهم به تظاهر و ریاکاری کنند.
نتیجه استخاره: انجام نده
نتیجه کلی: بد است دچار مشکلات و اذیت و آزار خواهید شد ترک کنید.
نتیجه ازدواج: مورد مناسبی نیست انجام ندهید که پشیمان خواهید شد.
نتیجه معامله: زحمت بسیاری دارد در آخر هم متوجه میشوید که ارزش نداشته است.
تفسیر آیه 22 سوره اعراف (فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ)
ترجمه: پس آن دو را با مکر و فریب از مقام و منزلتشان فرود آورد [و به خوردن درخت ممنوعه نزدیک کرد]، هنگامی که از آن درخت چشیدند، شرمگاه بدنشان بر دو نفرشان نمایان شد و هر دو دست به کار چسبانیدن برگ [درختان] بهشت به خود شدند؛ و پروردگارشان بر آن دو بانگ زد: آیا من شما را از آن درخت نهی نکردم، وبه شما نگفتم: بی تردید شیطان برای شما دشمنی آشکار است؟!
تفسیر: آدم که هنوز تجربه کافی در زندگی نداشت، و گرفتار دام های شیطان و خدعه و دروغ و نیرنگ نشده بود، سر انجام تسلیم فریب شیطان شد، و به این ترتیب «شیطان» آنها را با فریب (از مقامشان) فرود آورد» (فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ).
«همین که آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشیدند، بلافاصله لباسهایشان از تنشان فرو ریخت اندامشان (عورتشان) آشکار گشت» (فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما).
و در حقیقت از لباس بهشتی که لباس کرامت و احترام خدا بود برهنه شدند.
قرآن سپس میگوید: هنگامی که آدم و حوّا چنین دیدند «بلافاصله از برگهای درختان بهشتی برای پوشیدن اندام خود، استفاده کردند» (وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ). «و در این موقع از طرف خداوند ندا رسید که مگر من شما را از آن درخت نهی نکردم، مگر به شما نگفتم که شیطان دشمن آشکار و سرسخت شماست» چرا فرمان مرا به دست فراموشی سپردید و در این گرداب سقوط کردید؟» (وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبِینٌ).
از مقایسه تعبیر این آیه با نخستین آیهای که به آدم و حوّا اجازه سکونت در بهشت را میداد به خوبی استفاده میشود که آنها پس از این نافرمانی، چه اندازه از مقام قرب پروردگار دور شدند.
1- شجره ممنوعه چه درختی بوده است؟
در منابع اسلامی دو نوع تفسیر برای آن آمده است، یکی تفسیر «مادی» که طبق معروف در روایات، «گندم» بوده است و دیگری تفسیر «معنوی» که در روایات از آن تعبیر به «شجره حسد» شده است، زیرا طبق این روایات، آدم پس از ملاحظه مقام و موقعیت خود چنین تصور کرد که مقامی بالاتر از مقام او وجود نخواهد داشت، ولی خداوند او را به مقام جمعی از اولیا از فرزندان او (پیامبر اسلام و خاندانش) آشنا ساخت، او حالتی شبیه به حسد پیدا کرد، و همین شجره ممنوعه بود که آدم مأمور بود به آن نزدیک نشود.
در حقیقت طبق این روایات، آدم از دو درخت تناول کرد که یکی از مقام او پایینتر بود و او را به سوی جهان ماده میکشید و آن گندم بود، و دیگری درخت معنوی مقام جمعی از اولیاء خدا بود که از مقام و موقعیت او بالاتر قرار داشت و چون از دو جنبه از حدّ خود تجاوز کرد به آن سرنوشت گرفتار شد.
اما باید توجه داشت که این حسد از نوع حسد حرام نبوده و تنها یک احساس نفسانی بوده است، بیآنکه کمترین گامی بر طبق آن بردارد.
2- آیا آدم گناه کرد؟
مدارک اسلامی به ما میگوید: هیچ پیامبری مرتکب گناه نمیشود، و مقام پیشوایی خلق به شخص گناهکار، واگذار نخواهد شد، و میدانیم که آدم از پیامبران الهی بود، بنابراین آنچه در پارهای از تعبیرات در باره پیامبران در قرآن آمده است که نسبت عصیان به آنها داده شده، همگی به معنی «عصیان نسبی» و «ترک اولی» است، نه گناه مطلق.
توضیح این که: گناه بر دو گونه است، «گناه مطلق» و «گناه نسبی»، گناه مطلق همان مخالفت نهی تحریمی و مخالفت با فرمان قطعی خداوند است و هرگونه ترک واجب و انجام حرام را شامل میشود.
اما «گناه نسبی» آن است که عمل غیر حرامی از شخص بزرگی سر زند، که با توجه به مقام و موقعیتش شایسته او نباشد.
فی المثل نمازی که ممکن است از یک فرد عادی، نماز ممتازی باشد برای اولیاء حق، گناه محسوب شود.
سایر اعمال آنها غیر از عبادات نیز چنین است، و با توجه به موقعیت آنها سنجیده میشود، به همین دلیل اگر یک «ترک اولی» از آنها سر زند، مورد عتاب و سرزنش پروردگار قرار میگیرند- منظور از ترک اولی این است که انسان کار بهتر را رها کند و سراغ کار خوب یا مباحی برود.
نهی آدم از «شجره ممنوعه» نیز یک نهی تحریمی نبود بلکه با توجه به موقعیت آدم با اهمیت تلقی شد و مخالفت با این نهی- هر چند نهی کراهتی بود - موجب چنان مؤاخذه و مجازاتی از طرف خداوند گردید.
تفسیر آیه 10 سوره اعراف وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ
ما تسلّط و مالکیّت و حکومت بر زمین را برای شما قرار دادیم؛ و انواع وسایل زندگی را برای شما فراهم ساختیم؛ اما کمتر شکرگزاری میکنید!
مكناكم: تمكين: قدرت و امكان دادن. «مكناكم» امكان و قدرت داديم به شما.
معايش: وسائل زندگى. مفرد آن معيشت است. آن گاهى مصدر است به معنى زندگى مثل «معيشة ضنكا»، و گاهى اسم است به معنى وسيله زندگى مثل خوراك و پوشاک (تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی)
برگزیده تفسیر نمونه
مقام با عظمت انسان در جهان هستی! به دنبال آیاتی که اشاره به مبدء و معاد در آنها شده بود در این آیه و آیات بعد، «انسان» و عظمت و اهمیت مقام او و چگونگی آفرینش او و افتخاراتی که خداوند به او داده، مورد بحث قرار داده، میفرماید: «ما مالکیت و حکومت، و تسلط شما را بر زمین، مقرر داشتیم» (وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ).
«و انواع وسایل زندگی را برای شما در آن قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ). «اما با این حال کمتر شکر این همه نعمت و موهبت را به جای میآورید» (قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ).
تفسیر آیه 160 سوره اعراف - نتیجه استخاره - وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
گوشهای از نعمتهای خدا به بنی اسرائیل: در این آیه اشاره به چند قسم از نعمتهای خدا بر بنی اسرائیل میکند. نخست میگوید: «ما آنها را به دوازده گروه- که هر یک شاخهای (از دودمان اسرائیل) بود- تقسیم کردیم» تا نظمی عادلانه و دور از برخوردهای خشونت آمیز در میانشان حکومت کند (وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً).
نعمت دیگر: «و هنگامی که قوم موسی (در بیابان سوزان، به سوی بیت المقدس در حرکت بودند و گرفتار عطش سوزان و تشنگی خطرناکی شدند) و از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که عصایت را بر سنگ بزن و او چنین کرد، ناگهان دوازده چشمه از سنگ جوشید» (وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً).
و آنچنان این چشمهها در میان آنها تقسیم شد «که هر کدام به خوبی چشمه خود را میشناختند» (قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ).
نعمت دیگر این که، در آن بیابان سوزان که پناهگاهی وجود نداشت «ابر را بر سر آنها سایه افکن ساختیم» (وَ ظَلَّلْنا عَلَیْهِمُ الْغَمامَ).
بالاخره چهارمین نعمت این بود که «من و سلوی را (به عنوان دو غذای لذیذ و نیروبخش) بر آنها فرو فرستادیم» (وَ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی) «1».
و به آنها گفتیم «از غذاهای پاکیزهای که در اختیار شما گذاردهایم بخورید» (کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ). و فرمان خدا را به کار بندید.
اما آنها خوردند و کفران و ناسپاسی کردند، آنها «به ما ستم نکردند بلکه به خودشان ستم روا داشتند» (وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).
انجام نده
نتیجه کلی: بد است پس از زحمتهای فراوان باز هم نتیجهی مورد نظرتان حاصل نمیشود ترک کنید.
نتیجه ازدواج: آدمهای زیاده طلب و قدر نشناسی هستند و در شأن شما و خانواده تان نیستند اصلا انجام ندهید.
نتیجه معامله: دریک کلام زحمت فراوان و بدون منفعت پس انجام ندهید.
تفسیر آیه 68 سوره اعراف -أُبَلِّغُكُمْ رِسالَاتِ رَبِّي وَأَنا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ - جواب استخاره
رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم؛ و من خیرخواه امینی برای شما هستم.
برگزیده تفسیر نمونه
هود اضافه کرد: «رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم و من خیرخواه امینی برای شما هستم» (أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ).
انجام بده
نتیجه کلی: خوب است با رعایت موازین شرعی و توکل بهخدا اقدام کنید.
نتیجه ازدواج: مورد مناسبی است مشکلاتی وجود دارد قابل حل است اقدام کنید.
نتیجه معامله: خوب است با قدری زحمت نتیجهی خوبی حاصل خواهد شد.
تفسیر آیه 110 سوره اعراف يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ
تفسیر اطیب البیان
اراده دارد که شما را از زمین خود بیرون کند پس در مورد او چه صلاح میدانید و چه رأی می دهید.
يُرِیدُ اگرچه ابتداء بنظر می آید که مقول قولِ «ملاء» باشد و جزو کلام لساحر علیم است لکن مقول قول فرعون است که خطاب بقوم می کند بقرینه أَن يُخرِجَكُم زیرا اگر کلام ملاء بود میگفتند ان یخرجنا مِن أَرضِكُم در تفسیر عیاشی است که از برای آنها 7 شهر بود...
تفسیر آیه 109 و 110 سوره اعراف قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ*يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ (110)
اطرافیان فرعون گفتند: «بیشک، این ساحری ماهر و دانا است!
برگزیده تفسیر نمونه
مبارزه شروع میشود! از این بعد سخن از نخستین واکنشهای فرعون و دستگاه او در برابر دعوت موسی و معجزاتش به میان آمده است، میفرماید: «اطرافیان فرعون (با مشاهده اعمال خارق العاده موسی فورا وصله سحر به او بستند و) گفتند: این ساحر دانا و کهنه کار و آزمودهای است»! (قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ).
يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ (110)
میخواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند؛ (نظر شما چیست، و) در برابر او چه دستوری دارید؟»
معانی کلمات آیه
«تَأْمُرُونَ»: دستور میدهید. اشاره میکنید و رأی میدهید. آیههای و میتواند سخن فرعون باشد و یا این که درباریان متملّق، سخن او را تکرار کرده باشند. ذکر صیغه جمع خطاب به فرعون در آیه برای تعظیم است.
برگزیده تفسیر نمونه
سپس افزودند: «هدف این مرد این است که شما را از سرزمین و وطنتان بیرون براند» (یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ).
یعنی، او نظری جز استعمار و استثمار و حکومت بر مردم و توسعه طلبی و غصب سرزمین دیگران ندارد و این کارهای خارق العاده و ادعای نبوت همه برای وصول به این هدف است.
و بعد گفتند: «با توجه به این اوضاع و احوال عقیده شما در باره او چیست؟» (فَما ذا تَأْمُرُونَ).
درس تفسیر سوره اعراف آیت الله جوادی آملی (تصویری)+قسمت اول
تفسیر آیه 138 سوره اعراف - وجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَىٰ أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ.
و بنی اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم؛ (ناگاه) در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بتهایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در این هنگام، بنی اسرائیل) به موسی گفتند: «تو هم برای ما معبودی قرار ده، همانگونه که آنها معبودان (و خدایانی) دارند!» گفت: «شما جمعیّتی جاهل و نادان هستید!
گزيده تفسير نمونه
پیشنهاد بت سازی به موسی! در اینجا به قسمت حساس دیگری از سرگذشت بنی اسرائیل که به دنبال پیروزی آنها بر فرعونیان واقع شد، اشاره شده است، نخست میگوید: «ما بنی اسرائیل را از دریا (رود عظیم نیل) عبور دادیم» (وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ).
«اما در مسیر خود به قومی برخورد کردند که با خضوع و تواضع، اطراف بتهای خود را گرفته بودند» (فَأَتَوْا عَلی قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلی أَصْنامٍ لَهُمْ).
افراد جاهل و بیخبر آنچنان تحت تأثیر این صحنه قرار گرفتند که بلافاصله نزد موسی آمدند و «گفتند: ای موسی! تو، هم برای ما معبودی قرار بده همانطور که آنها معبودانی دارند»! (قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ).
موسی (ع) از این پیشنهاد جاهلانه و نابخردانه، بسیار ناراحت شد، به آنها رو کرد و «گفت: شما جمعیت جاهل و بیخبری هستید»! (قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ).
چرا که سر چشمه بت پرستی، جهل و نادانی بشر است.
جواب استخاره: بد (با گروهي نادان برخورد خواهيد كرد كه به شدت از انجام كار پشيمان خواهيد شد)
تفسیر آیه 163 سوره اعراف - وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتي کانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتيهِمْ حيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتيهِمْ کَذلِکَ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا يَفْسُقُونَ.
و از آنها درباره (سرگذشت) شهری که در ساحل دریا بود بپرس! زمانی که آنها در روزهای شنبه، تجاوز (و نافرمانی) خدا می کردند همان هنگام که ماهیانشان، روز شنبه ( که روز تعطیل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب) آشکار می شدند امّا در غیر روز شنبه، به سراغ آنها نمی آمدند این چنین آنها را به چیزی آزمایش کردیم که نافرمانی می کردند!
خلاصه تفسیر المیزان
(وسئلهم عن القریه التی کانت حاضره البحر اذیعدون فی السبت اذتاتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعا و یوم لا یسبتون لا تاتیهم کذلک نبلوهم بماکانوا یفسقون):
(از بنی اسرائیل در باره دهکده ای نزدیک دریا بپرس،زمانیکه به حرمت شنبه تجاوز کردند،چون ماهی هایشان در روز شنبه گروه گروه بسوی آنهامی آمدند، و روزی که شنبه نبود نمی آمدند،به این صورت آنها را به سبب عصیان و فسقشان آزمایش می کردیم و مورد ابتلاء قرار می دادیم)، مقصود از (حاضره البحر) یعنی نزدیک دریا و مشرف بر آن و (یعدون) از ریشه تعدی به معنای تجاوزاز اوامر و حدود الهی است، خداوند برای روز شبنه یهود، حدود و مقرراتی قرارداده بود که آن روز را گرامی بدارند و در روز شنبه صید نکنند. (شرع) جمع (شارع) به معنای ظاهر و آشکار است،یعنی روزهای شنبه ماهیهای سمت ایشان خود را آشکار می کردندو روی آب ظاهر می شدند، اما روزهای غیر شنبه ماهیها نزدیک ایشان نمی شدند و خود را ظاهر نمی کردند و این خود یک امتحانی از جانب خدای متعال بوده،چون فسق و فجور در میان آنها رواج داشته و حرص بر این اعمال آنها را وا داشت تا با امر خدای سبحان مخالفت کنند و در روز شنبه اقدام به صید ماهی نمایند،پس امتحان و بلای خداوند در نتیجه خروج آنها از طاعت خداوند و تقوای اوست، چون همه امورالهی بر اساس حکمتی می باشد و خدا هیچ قومی را بی سبب عذاب نمی کند.
تفسیر آیه 203 سوره اعراف: وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
ترجمه فولادوند
و هر گاه براى آنان آياتى نياورى، مىگويند: «چرا آن را خود برنگزيدى؟ « بگو: «من فقط آنچه را كه از پروردگارم به من وحى مىشود پيروى مىكنم. اين [قرآن] رهنمودى است از جانب پروردگار شما و براى گروهى كه ايمان مىآورند هدايت و رحمتى است.
برگزیده تفسیر نمونه
سپس حال جمعی از مشرکان و گنهکاران دور از منطق را شرح میدهد و میگوید هنگامی که آیات قرآن را برای آنها بخوانی آن را تکذیب میکنند «و هنگامی که آیهای برای آنها نیاوری (و در نزول وحی تأخیر افتد) میگویند: (پس این آیات چه شد؟) چرا از پیش خود آنها را تنظیم نمیکنی»؟ مگر همه اینها وحی آسمانی نیست؟ (وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَیْتَها).
اما «به آنها بگو: من تنها از آنچه به سویم وحی میشود پیروی میکنم، و جز آنچه خدا نازل میکند، چیزی نمیگویم» (قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما یُوحی إِلَیَّ مِنْ رَبِّی).
«این قرآن و آیات نورانیش وسیله بیداری و بینایی از طرف پروردگار است» که به هر انسان آمادهای دید و روشنایی و نور میدهد (هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ).
«و مایه هدایت و رحمت برای افراد با ایمان و آنها که در برابر حق تسلیمند میباشد» (وَ هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).
نتیجه استخاره: خوب
تفسیر آیه 21 سوره اعراف (وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ) تفسیر اطیب البیان
و قسم خورد برای آنها که من از باب نصیحت بشما اینکه پیشنهاد را کردم وَ قاسَمَهُما قاسم از باب مفاعله و لو غالبا طرفینی است ولی در اینجا بمعنی اتیان بقسم است برای طرف که متعدی باشد و اینکه مفاد قاسم است و الا نفس قسم فعل لازم است و قسم دروغ که یمین غموسش گویند یکی از گناهان کبیره است و اینکه ملعون علاوه از کذب و قسم دروغ ظلم و فریب و خیانت هم مرتکب شده.
إِنِّی لَكُما لَمِنَ النّاصِحِینَ نصیحت ارشاد بامر خیر است مقابل خیانت و اضلال و افساد و حضرت آدم هم باور کرد گمان نمیبرد که شیطان قسم دروغ بخورد با اینکه اینکه ملعون کافر و مطرود و مرجوم شده و البته از کافر معاند هر گونه معصیتی صدورش بعدی ندارد خذله اللّه تعالی.