دکتر حمید ایماندار (پیامبران آمدند تا دفینه‌ها و گنجینه‌های عقل بشری را برانگیزانند)

دکتر حمید ایماندار، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شیراز با اشاره به مهم‌ترین پیام مبعث گفت: در تبیین این موضوع باید به جمله مولای متقیان علی(ع) در نهج‌ البلاغه اشاره کرد که فرمودند پیامبران آمدند تا دفینه‌ها و گنجینه‌های عقل بشری را برانگیزانند و بارور کنند.

وی تصریح کرد: با توجه به فرمایش مولای متقیان می‌توان گفت بارور کردن عقول بشری و بیدار کردن فطرت انسانی می‌تواند مهم‌ترین پیام مبعث پیامبر مکرم اسلام(ص) باشد.

دکتر حمید ایماندار (پیامبران آمدند تا دفینه‌ها و گنجینه‌های عقل بشری را برانگیزانند)

دکتر ایماندار افزود: باید غیرمسلمانان را با همین زبان فطرت مخاطب قرار دهیم و از این دریچه به آنان کمک کنیم که بتوانند رسول باطنی خودشان که همان عقل است، در راستای فطرت خود بارور کرد.

ادامه نوشته

صاحب تفسیر مشکاة - وجود مبارک پیامبر(ص) والاترین نعمت خداوند بر بشریت

محمدعلی انصاری، مفسر قرآن کریم و صاحب تفسیر مشکاة، در نشستی مجازی با موضوع «بعثت پیامبر(ص)» اظهار کرد: پیامبران الهی بزرگ‌ترین نعمت خداوند بر بشریت هستند، چرا که آن‌ها هدایت را که مهم‌ترین نعمت انسان است از طریق رسالت و نبوت خود برای انسان‌ها آوردند و بالاترین نعمت خداوند بر انسان نیز وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) است و چه نعمت بزرگی است وجود رسول خدا بر مسلمانان و آشنایی ما با رسول خدا، مکتب، اطاعات، کلام، سیره و سنت ایشان و این چه نعمت بزرگی است که خداوند پیامبر را پیشینه و جلوداری قرار داد که ما از او تبعیت کنیم؟

صاحب تفسیر مشکاة - وجود مبارک پیامبر(ص) والاترین نعمت خداوند بر بشریت

این مفسر قرآن کریم گفت: اگر ایشان نبودند ما باید هزار راه نرفته را می‌رفتیم، زمین می‌خوردیم و بلند می‌شدیم و آزمون و خطاهای بسیاری انجام می‌دادیم اما خداوند با فرستادن رسول خود برای هدایت ما انسان‌ها به ما گفت که حضرت محمد(ص) رسول من و اسوه شماست و اگر مرا دوست دارید باید از او پیروی کنید. در واقع خداوند با این سخن خود به ما گفته است که راه پاکیزه، رفته شده و به نتیجه رسیده را دقیقا پیش روی شما گذاشتیم و دیگر نیازی به آزمون و خطاهای بسیاری نیست.

ادامه نوشته

۳۶۵ روز در صحبت قرآن - بعثت پیامبر ص

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

ادامه نوشته

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

ستاره‌ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
دل رمیدهٔ ما را رفیق و مونس شد

نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله‌آموزِ صد مُدَرِّس شد

به بویِ او دلِ بیمارِ عاشقان چو صبا
فدایِ عارضِ نسرین و چشمِ نرگس شد

عید مبعث، عید کرامت و سعادت بشر؛ روز باشکوه و پر از معنا و مفهوم رسیدن به چشمه‌های خروشان حقیقت، روز برانگیخته شدن اراده حضرت حق و نشستن محمد مصطفی (ص)، خاتم الرسل و النبیین بر مسند پیامبزی و امامت بر همه عاشقان و دوستداران اسلام و مسلمانی مبارک باد.

ز احمد تا احد یک میم فرق است

دوبیتی بعثت پیامبر

هزاران راز را در من نهفتی

ولی در گوش من اینگونه گفتی

ز احمد تا احد یک میم فرق است

جهانی اندراین یک میم غرق است

سائل درمانده ناامید نگردد

گر که بکوبد در سرای محمد

ای که ندای” اذان” رسید به گوشت

هان که به گوشت رسد ندای محمد

اللهم عجل لولیک الفرج فرج مولا صلوات

طلع البدر علينا من ثنية الوداع+دانلود صوت

طلع البدر علينا من ثنية الوداع

ما شب چهارده از «ثنیة الوداع» بر ما طلوع کرد.

وجب الشكر علينا ما دعا لله داع

شکر خدا بر ما واجب شد برای ندایی که به سوی خدا دعوت می‌کند.

أيها المبعوث فينا جئت بالأمر المطاع

ای که در میان مبعوث شده‌ای، با دستوری پذیرفته آمدی.

جئت شرفت المدينة مرحباً يا خير داع

با ورودت مدینه را شرافت دادی، خوش آمدی ای بهترین دعوت کننده!

طلع النور المبين نور خير المرسلين

نور آشکار طلوع کرد؛ نور بهترین پیامبران.

نور أمن و سلام؛ نور حق و يقين

نور امنیت و سلامتی، نور حق و یقین.

ساقه الله تعالى رحمة للعالمين

خداوند او را به عنوان رحمتی برای جهانیان فرستاد.

فعلى البر شعاع و على البحر شعاع

پس شعاع نورش در خشکی و دریا منتشر شده است.

مرسل بالحق جاء نطقه وحي السماء

پیامبری که به حق آمده، سخنش وحی آسمانی است.

قوله قول فصيح يتحدى البلغاء

گفته‌هایش روشن، سخن‌وران را به برابری فرامی‌خواند.

فيه للجسم شفاء فيه للروح دواء

در سخنانش درمانِ جسم و داروی روح است.

أيها الهادي سلاماً ما وعى القرآن واع

ای هادی، درود بر تو باد! تا زمانی که درک‌کننده‌ای قرآن را درک کند.

جاءنا الهادي البشير مطرق العاني الأسير

هدایت‌کننده

دانلود فایل با لینک مستقیم

لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ

به نام خدا

گُزیده‌ای از اخلاق نیکوی رسول‌خدا (ص) به مناسبت عید سعید مبعث - «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ»(احزاب/۲۱)

- وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.

- عزيزترين افراد نزد او کسی بود که خيرش بيشتر به ديگران می‌رسيد.

- بردباری‌اش همواره بر خشم او سبقت می‌گرفت.

- هيچ خصلتی نزد او منفورتر از دروغ‌گويی نبود.

- از همهٔ مردم متواضع‌تر و ساكت‌تر بود.

- هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می‌رفت.

- در راه رفتن قدم‌ها را بر زمين نمی‌کشيد.

- هرکه را می‌ديد، در سلام کردن پیشی می‌گرفت.

- با دست اشاره می‌کرد، نه با چشم و ابرو.

- سکوتش طولانی بود و تا نياز نمی‌شد سخن نمی‌گفت.

- هرگاه با کسی هم‌صحبت می‌شد، به سخنان او خوب گوش می‌داد.

- چون با کسی سخن می‌گفت، کاملاً برمی‌گشت و رو به او می‌نشست.

- هنگام ورود به مجلسی، در آخر و نزديکِ در می‌نشست، نه در صدر مجلس.

- در مجلس، جای خاصی را به خود اختصاص نمی‌داد.

- هرگز در حضور مردم تکيه نمی‌زد.

- اگر از کسی خطای می‌دید، آن را نقل نمی‌کرد.

- هرگز با کسی جدل نمی‌کرد.

- سخن کسی را قطع نمی‌کرد، مگر آن‌که حرف باطل بگويد.

- چون سخن نادرستی از کسی می‌شنيد نمی‌فرمود: «چرا فلانی چنين گفت»، بلکه می‌فرمود: «چرا با برخی مردمان چنين می‌گويند؟»

- با فقیران زياد همنشین بود و با آنان هم‌غذا می‌شد.

- دعوت بندگان و غلامان را می‌پذيرفت.

- هديه را قبول می‌کرد، اگرچه به اندازهٔ يک جرعه شير بود.

- بيش از همه صلهٔ رحم به جا می‌آورد.

- هرکه عذر می‌آورد، عذر او را قبول می‌کرد.

- کسی را حقير نمی‌شمرد.

- هرگز به کسی دشنام نداد و يا کسی را با لقب‌های بد نمی‌خواند.

- هرگز عيب مردم را جست‌وجو نمی‌کرد.

- از بيماران عيادت می‌کرد، اگرچه در دور افتاده‌ترين نقطهٔ مدينه بود.

- سراغ اصحاب خود را می‌گرفت و همواره جويای حال آنان می‌شد.

- دوستانش را با بهترين نام‌هايشان صدا می‌زد.

- با دوستانش در کارها بسيار مشورت می‌کرد و بر آن تأکيد می‌فرمود.

- در جمع يارانش دايره‌وار می‌نشست و اگر غريبه‌ای بر آنان وارد می‌شد، نمی‌توانست تشخيص دهد که پيامبر کدام‌يک از ايشان است.

- هرگاه چيزی به فقير می‌بخشيد، به دست خودش می‌داد و به کسی حواله نمی‌کرد.

- اگر در حال نماز بود و کسی پيش او می‌آمد، نمازش را کوتاه می‌کرد.

- اگر در نماز بود و کودکی گريه می‌کرد، نمازش را کوتاه می‌کرد.

- هرگاه کسی از او حاجتی می‌خواست، اگر مقدور بود، روا می‌فرمود و گرنه با سخنی خوش یا وعده‌ای نيکو، او را راضی می‌کرد.

- هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد، مگر آن‌که برای گناه باشد.

- پيران را بسيار گرامی می‌داشت و با کودکان بسيار مهربان بود.

- غريبان را خيلی مراعات می‌کرد.

- با نيکی به بدان، دل آنان را به دست می‌آورد و مجذوب خود می‌کرد.

- همواره خندان بود.

- مزاح می‌کرد اما به بهانهٔ مزاح و خنداندن، حرف باطل نمی‌زد.

- نام بد را تغيير می‌داد و به جای آن نام نيک می‌گذاشت.

- برای خدا آن‌چنان به خشم می‌آمد که ديگر کسی او را نمی‌شناخت.

- هرگز برای خودش انتقام نگرفت، مگر آن‌که حريم حق شکسته شود.

- در خوراک و پوشاک، چيزی زيادتر از خدمت‌کارانش نداشت.

- کفش و لباس را، خودش وصله می‌کرد.

- با دست خودش شير می‌دوشيد و پای شترش را خودش می‌بست.

- هر مَرکبی مهيا بود، سوار می‌شد و برايش فرقی نمی‌کرد.

- چون جامهٔ نوی می‌پوشيد، جامهٔ قبلی خود را به فقيری می‌بخشيد.

- ژوليده‌مویی را ناپسند می‌دانست.

- هميشه خوشبو بود.

- هميشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می‌زد.

- نور چشم او در نماز بود و آسايش و آرامش خود را در نماز می‌يافت.

- از همهٔ مردم خوش‌روتر بود.

- هرگز نعمتی را نکوهش نکرد.

- اندکی نعمت را بزرگ می‌شمرد.

- هرگز از از غذايی بد نگفت و هنگام غذا هرچه حاضر می‌کردند می‌خورد.

- بر سر غذا از همه زودتر حاضر می‌شد و از همه ديرتر دست می‌کشيد.

- تا گرسنه نمی‌شد غذا ميل نمی‌کرد و قبل از سير شدن منصرف می‌شد.

- معده‌اش هيچ‌گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.

- تا آن‌جا که امکان داشت تنها غذا نمی‌خورد.

- از دوشيزگان پرده‌نشين باحياتر بود.

- با صداى بلند نمی‌خندید.

- در امور خانه به خانوادهٔ خود خدمت مى‌كرد.