يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا.
ترجمه آیت الله مکارم
ای اهل کتاب! در دین خود، غلوّ (و زیاده روی) نکنید! و درباره خدا، غیر از حق نگویید! مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) اوست، که او را به مریم القا نمود؛ و روحی (شایسته) از طرف او بود. بنابر این، به خدا و پیامبران او، ایمان بیاورید! و نگویید: «(خداوند) سهگانه است»! (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است! خدا، تنها معبود یگانه است؛ او منزه است که فرزندی داشته باشد؛ (بلکه) از آن اوست آنچه در آسمانها و در زمین است؛ و برای تدبیر و سرپرستی آنها، خداوند کافی است.
بررسی لغات آیه
لا تغلوا: غلوّ: تجاوز از حدّ. در اصل به معنى بالا آمدن است. «لا تغفلوا»: تجاوز نكنيد.
مسيح: لقب عيسى عليه السّلام و آن معرب مشيحا به معنى مبارک است.
كلمته: كلم: زخم زدن. معناى اصلى آن اثر گذاشتن است. كلام و كلمه اثرى است که دلالت بر معنى دارد. اطلاق كلمه بر عيسى به علت آنست كه اثرى بود از آثار خدا.
واحد: احد: بى همتا، بى نظير. واحد: يكى. احد راجع به وصف است، واحد راجع به عدد.
سبحانه: پاک و منزّه است او. سبحان اللَّه يعنى: خدا را از هر بدى به دور مى دانمز
برگزیده تفسیر نمونه
تثلیث موهوم است
در این آیه و آیه بعد به تناسب بحثهایی که در باره اهل کتاب و کفار بود به یکی از مهمترین انحرافات جامعه مسیحیت یعنی «مسأله تثلیث و خدایان سهگانه» اشاره کرده و با جملهای کوتاه و مستدل آنها را از این انحراف بزرگ برحذر می دارد.
نخست به آنان اخطار می کند که: «ای اهل کتاب؟ در دین خود راه غلو را نپویید و جز حق، در باره خدا نگویید» (یا أَهلَ الکتابِ لا تَغلُوا فِی دِینِکم وَ لا تَقُولُوا عَلَی اللّهِ إِلَّا الحَقَّ).
مسأله «غلوّ» در باره پیشوایان، یکی از مهمترین سر چشمه های انحراف در ادیان آسمانی بوده است، به همین جهت اسلام در باره غلات سختگیری شدیدی کرده و در کتب «عقاید» و «فقه» غلات از بدترین کفار معرفی شدهاند؟
سپس به چند نکته که هر کدام در حکم دلیلی بر ابطال تثلیث و الوهیت مسیح است اشاره می کند:
1- «عیسی فقط فرزند مریم بود» (إِنَّمَا المَسِیحُ عِیسَی ابنُ مَریمَ).
این تعبیر خاطرنشان می سازد که مسیح همچون سایر افراد انسان در رحم مادر قرار داشت و دوران جنینی را گذراند و همانند سایر افراد بشر متولد شد، شیر خورد و در آغوش مادر پرورش یافت یعنی، تمام صفات بشری در او بود، چگونه ممکن است چنین کسی که مشمول و محکوم قوانین طبیعت و تغییرات جهان ماده است خداوندی ازلی و ابدی باشد.
2- «عیسی فرستاده خدا بود» (رَسُولُ اللّهِ)- این موقعیت نیز تناسبی با الوهیت او ندارد.
3- «عیسی کلمه خدا بود که به مریم القا شد» (وَ کلِمَتُهُ أَلقاها إِلی مَریمَ).
این تعبیر به خاطر آن است که اشاره به مخلوق بودن مسیح کند، همانطور که «کلمات» مخلوق ما است، موجودات عالم آفرینش هم مخلوق خدا هستند.
4- «عیسی روحی است که از طرف خدا آفریده شد» (وَ رُوحٌ مِنهُ).
این تعبیر که در مورد آفرینش آدم و به یک معنی آفرینش تمام بشر نیز در قرآن آمده است اشاره به عظمت آن روحی است که خدا آفرید و در وجود انسانها عموما و مسیح و پیامبران خصوصا قرار داد.
سپس قرآن به دنبال این بیان می گوید: «اکنون که چنین است به خدای یگانه و پیامبران او ایمان بیاورید و نگویید خدایان سهگانهاند و اگر از این سخن بپرهیزید، به سود شماست» (فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انتَهُوا خَیراً لَکم).
بار دیگر تأکید می کند که: «تنها خداوند معبود یگانه است» (إِنَّمَا اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ).
یعنی، شما قبول دارید که در عین تثلیث، خدا یگانه است در حالی که اگر فرزندی داشته باشد شبیه او خواهد بود و با این حال یگانگی معنی ندارد.
«چگونه ممکن است خداوند فرزندی داشته باشد در حالی که او از نقیصه احتیاج به همسر و فرزند و نقیصه جسمانیت و عوارض جسم بودن مبرّاست» (سُبحانَهُ أَن یکونَ لَهُ وَلَدٌ).
به علاوه «او مالک آنچه در آسمانها و زمین است می باشد، همگی مخلوق اویند و او خالق آنهاست، و مسیح نیز یکی از این مخلوقات اوست» (لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ).
چگونه می توان یک حالت استثنایی برای وی قائل شد! آیا مملوک و مخلوق می تواند فرزند مالک و خالق خود باشد! خداوند نه تنها خالق و مالک آنهاست بلکه مدبّر و حافظ و رازق و سرپرست آنها نیز می باشد «و برای تدبیر و سرپرستی آنها خداوند کافی است» (وَ کفی بِاللّهِ وَکیلًا).
اصولا خدایی که ازلی و ابدی است، و سرپرستی همه موجودات را از ازل تا ابد بر عهده دارد چه نیازی به فرزند دارد، مگر او همانند ما است که فرزندی برای جانشین بعد از مرگ خود بخواهد!؟
*****
خلاصه تفسیر المیزان
(یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی الله الا الحق انماالمسیح عیسی ابن مریم رسول الله و کلمته القها الی مریم و روح منه فامنوابالله و رسله ولا تقولوا ثلثه انتهوا خیرا لکم انما الله اله واحد سبحانه ان یکون له ولد له مافی السموات وما فی الارض و کفی بالله وکیلا):
ای اهل کتاب در دین خود غلو نکنید و پیامبر خود را پسر خدا و خود را دوستان خدامخوانید و علیه خدا جز سخن حق مگویید، همانا مسیح عیسی پسر مریم فرستاده خدا بود، فرمان ایجادی از او بود که متوجه مریمش نمود، و روحی بوداز خدا،پس به خدا و فرستادگان او ایمان آورید و زنهار که سخن از سه خدامگویید، واگر دست از این عقاید بردارید، برای شما بهتر است، چون خدامعبودی یگانه می باشد، منزه است از اینکه فرزندی داشته باشد، آنچه درآسمانهاو زمین است، ملک خداست و برای تکیه گاه بودن خدا کفایت می کند)، خطاب با جمیع اهل کتاب است که می فرماید: از حد و حدود آنچه خدا نازل کرده است و در کتابش بیان نموده تجاوز نکنید و سخنان باطل را نگویید و به خدا نسبت ندهید، از قبیل اینکه می گفتند: مسیح یا عزیر پسر خدا هستند یا خود را پسران خدا می دانستند و یا قائل به سه خدایی بودند، در حالیکه حق آنست که عیسی پسر مریم مخلوق و بنده خداست که از ناحیه کلمه (کُنْ) وجودی الهی صادر شده است و خدا او را در وجود مریم محقق نمود، در حالیکه او روحی از جانب خدابود، پس او و مادرش هر دو مخلوق خدایند، لذا ایمان بیاورید به خدا ورسول او و سخن از سه خدا (پدر، پسر، روح القدس) مگوئید، چون خداوندیگانه معبود می باشد و از فرزند داشتن منزه است ، زیرا فرزند مماثل والد خوداست ،در حالیکه خدا مثل و مانند ندارد و یگانه واجب الوجودیست که ذات اوبرتر از این اباطیل می باشد، بلکه هر چه در آسمان ها و زمین است متعلق به خدا ومخلوق و مملوک اوست و خدا ولی همه شئون بشر و مدبر امور همه انسانهاست و مردم را بسوی آنچه خیر آنان در آنست هدایت و به سوی صراط مستقیم ارشادمی کند.
نتیجه استخاره: انجام نده.
نتیجه کلی: بد است حرف شما پیش نمیرود و زمین خواهید خورد.
نتیجه ازدواج: گول ظواهر را نخورید اصلا ازدواج مناسبی برای شما نیست ترکش کنید.
نتیجه معامله: هرچند در ظاهر معامله ی خوبی به نظر میرسد ولی چنین نیست و ضرر خواهید کرد.