بررسی مختصر تفسیر آیه 86 سوره شعراء - استغفار حضرت ابراهیم ع برای عمویشان «آزر»

پاسخ این سؤال در آیه 114 سوره «توبه» آمده است. خداوند مى فرماید: (استغفار ابراهیم براى پدرش ـ عمویش آزر ـ به خاطر وعده اى بود که به او داد، اما هنگامى که براى او آشکار شد که وى دشمن خدا است، از او بیزارى جست و برایش استغفار نکرد)؛ «وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهیمَ لاَِبیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَة وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ».

از این آیه به خوبى استفاده مى شود: «ابراهیم»(علیه السلام) انتظار داشته است «آزر»، از این طریق جذب به سوى ایمان و توحید شود، و استغفار او در حقیقت این بوده است: «خداوندا! او را هدایت کن! و گناهان گذشته او را ببخش»!

ادامه نوشته

چرایی استغفار حضرت ابراهیم برای آزر

آزر عموی ابراهیم مرد مشرکی بود، ابراهیم به او وعده استغفار داد به امید آنکه او در طریق بازگشت به آیین توحید است، ولی وقتی احساس کرد که او دشمن خدا است و بر آیین شرک اصرار دارد، از عمل خود منصرف شد و از او تبرٌی جست.

قرآن مسئله استغفار ابراهیم را درباره آزر، در مواردی مطرح و نکته آن را توضیح میدهد آنجا که می فرماید:
«وَما کانَ اسْتِغْفارً إِبْراهیمَ لأَبِیهِ أِلٌا عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَها أِیٌاهُ فَلَمٌا تَبَیٌَینَ لَهُ أَنٌَهُ عَدُوٌُ للهِ تَبَرٌَأَ مِنْهُ إِنٌَ إِبْراهیمَ لأَوٌاه حَلِیم» توبه/۱۱۴

[طلب آمرزش ابراهیم برای پدرش آزر به خاطر وعدهای بود که به او داده بود، وقتی روشن گشت که او دشمن خدا است از او بیزاری جست، ابراهیم مهربان و بردبار بود]

ادامه نوشته

استغفار حضرت ابراهیم برای آزر

(مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ‌ * وَ مَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ‌) (توبه، آیه 113 و 114)

«به پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند، شایسته نیست که بر مشرکان طلب آمرزش کنند هرچند که خویشان آنان باشند، پس از آن که برایشان روشن شد که آنان اهل دوزخ هستند. طلب آمرزش ابراهیم بر پدر خود جز به خاطر وعده‌ای که به او داده بود صورت نگرفت، پس چون بر وی روشن شد که او دشمن خداست، از وی بیزاری جست، همانا ابراهیم بسیار تأسف خورنده بردبار بود».

لغت و اعراب

1. «اولی قربی» صاحبان نزدیکی، خویشان نزدیک. «قربی» مؤنت «اقرب» است؛

2. «الجحیم» دوزخ از «جحمة» به معنای شدت شعله‌ور شدن آتش. به کسی که بسیار خشمگین باشد نیز جحیم گفته می‌شود. گویا که آتش خشم در وجود او شعله می‌کشد؛

3. «موعدة» اسم مصدر از وعد یعد است؛

4. «وعدها ایاه» ضمیر فاعلی به ابراهیم و ضمیر مفعولی به پدر ابراهیم برمی‌گردد؛ یعنی ابراهیم به او وعده داده بود که برای او طلب آمرزش خواهد کرد و می‌تواند برعکس باشد؛ یعنی منظور این باشد که پدر ابراهیم به او وعده داده بود که ایمان خواهد آورد و ابراهیم برای تشویق او طلب بخشش می‌کرد؛

5. «اوّاه» بسیار تأسف خورنده، کسی که زیاد آه می‌کشد، کسی که دلسوزی می‌کند، صیغه مبالغه از «اَوُّه» است که اسم صوت به معنای آه کشیدن و تأسف خوردن است

ادامه نوشته

تفسیر استغفار حضرت ابراهیم ع برای عمو که از مشرکان بود

پرسش : به چه دلیل حضرت ابراهیم(علیه السلام) براى عمویش آزر که از مشرکان بود استغفار کرد؟

حضرت ابراهیم(ع) برای عمویش «آزر» که بت پرست بود، استغفار می کرد به امید این که هدایت شود. اما وقتی دید عمویش با حالت کفر و عداوت پروردگار از دنیا رفته و دیگر جائى براى هدایت او باقى نمانده است، دیگر برایش استغفار نکرد.


پاسخ این سؤال در آیه 114 سوره «توبه» آمده است. خداوند مى فرماید: (استغفار ابراهیم براى پدرش ـ عمویش آزر ـ به خاطر وعده اى بود که به او داد، اما هنگامى که براى او آشکار شد که وى دشمن خدا است، از او بیزارى جست و برایش استغفار نکرد)؛ «وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهیمَ لاَِبیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَة وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ».

از این آیه به خوبى استفاده مى شود: «ابراهیم»(علیه السلام) انتظار داشته است «آزر»، از این طریق جذب به سوى ایمان و توحید شود، و استغفار او در حقیقت این بوده است: «خداوندا! او را هدایت کن! و گناهان گذشته او را ببخش»!

اما هنگامى که «آزر» در حال شرک چشم از جهان فرو بست، و براى «ابراهیم» مسلّم شد که او با حالت عداوت پروردگار از دنیا رفته، و دیگر جائى براى هدایت او باقى نمانده است، استغفار خود را قطع کرد.

طبق این معنى، مسلمانان نیز مى توانند، براى دوستان و بستگان مشرکشان مادام که در قید حیاتند، و امید هدایت آنها مى رود، استغفار کنند، یعنى: از خدا براى آنها هدایت و آمرزش، هر دو بطلبند، ولى پس از مرگ آنها در حال کفر، دیگر جائى براى استغفار باقى نمى ماند.

اما این که در بعضى از روایات وارد شده، امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ابراهیم»(علیه السلام) وعده داده بود، که اگر «آزر» ایمان بیاورد براى او استغفار کند، (نه پیش از ایمان آوردن)، و هنگامى که براى او روشن شد او دشمن خدا است، از وى بیزارى جست،(1) بنابراین وعده «ابراهیم» مشروط بوده و چون شرط آن حاصل نشد، او هرگز استغفار نکرد.

این روایت، علاوه بر این که روایت «مرسل» و «ضعیفى» است، مخالف ظاهر یا صریح آیات قرآن است؛ زیرا ظاهر آیه مورد بحث این است: «ابراهیم» استغفار کرد، و صریح آیه 86 سوره «شعراء»، این است که: «ابراهیم» از خداوند تقاضاى آمرزش براى او کرد، آنجا که مى گوید: «وَ اغْفِرْ لاَِبی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضّالِّین».

شاهد دیگر این سخن، جمله معروفى است از «ابن عباس» که: «ابراهیم»(علیه السلام) کراراً براى «آزر» مادامى که در حیات بود استغفار کرد، اما هنگامى که در حال کفر از دنیا رفت، و عداوت او نسبت به آئین حق مسلّم شد، از این کار خوددارى نمود.(2)

و از آنجا که گروهى از مسلمانان مایل بودند، براى نیاکان مشرک خود که در حال کفر مرده بودند، استغفار کنند، قرآن صریحاً آنها را نهى کرد و تصریح نمود: وضع «ابراهیم»(علیه السلام) با آنها کاملاً متفاوت بوده، او در حال حیات «آزر»، و به امید ایمان او، چنین کارى را مى کرد، نه پس از مرگش!(3)

پی نوشت:

(1). «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث؛ «بحار الانوار»، جلد 11، صفحات 77، 88 و 89، و جلد 12، صفحه 20، و جلد 71، صفحه 48؛ تفسیر «عیاشى»، جلد 2، صفحه 114 (چاپخانه علمیه، تهران، 1380 هـ .ق)؛ تفسیر «قمى»، جلد 1، صفحه 306 (مؤسسه دار الکتاب، 1404 هـ .ق).

(2). «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث؛ «بحار الانوار»، جلد 11، صفحه 89.

(3). گردآوری از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیۀ، چاپ سی و چهارم، ج 8، ص 203.

بررسی مختصر استغفار حضرت ابراهیم (ع) برای عمویش آزر

بررسی مختصر استغفار حضرت ابراهیم (ع) برای عمویش آزر - همان‌گونه که در پرسش مطرح شد، قرآن کریم در داستان حضرت ابراهیم(ع) و پدرش(عمویش) در آیاتی می‌فرماید:

«... وَ اغْفِرْ لِأَبی‏ إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّین»؛[1] ابراهیم(ع) از خدا خواست که خدایا! پدرم را بیامرز که وى از گمراهان است!

اما در آیه‌ دیگری می‌فرماید:

«وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهیمَ لِأَبیهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ»؛[2]

یعنی درخواست آمرزش ابراهیم براى پدرش، از آن‌رو بود که به او وعده‌ای داده بود. و چون برایش آشکار شد که پدرش دشمن خدا است، از او بیزارى جست.

شاید در ابتدای امر تصور شود که این دو آیه با یکدیگر همخوان نیستند؛ اما پاسخ آن است که این آیات ناهمخوان نیستند، زیرا:

الف) گمراه بودن یک شخص از راه هدایت و ایمان، لزوما به معنای دشمنی با خدا نیست. فراوان انسان‌هایی یافت می‌شوند که راه گم کرده‌اند، و بهره‌ای از ایمان و تعالیم الهی ندارند، اما در عین حال با خدا و دینش و حق و حقیقت دشمنی ندارند و به مخالفت با تعالیم الهی برنمی‌خیزند؛ لذا با توجه به فراگیری رحمت الهى می‌توان براى آنان استغفار و طلب رحمت کرد.[3] در داستان ابراهیم(ع) نیز می‌تواند این‌گونه باشد؛ یعنی ایشان ابتدا فکر می‌کرد که پدرش(عمویش) تنها به جهت ناآگاهی از تعالیم الهی گمراه شده و از دین فاصله می‌گیرد و شاید بعد از آگاهی، زمینه‌ی بازگشت او فراهم شود. از این‌رو برایش دعا و طلب آمرزش نمود، اما هنگامی که برایش مسلم شد که کفر او ناشی از عدم آگاهی نبوده ،بلکه از دشمنی او با خدایش سرچشمه می‌گیرد، استغفار برای او را رها کرد.

ب) در تکمیل مورد قبلی مفسران معتقدند که این دو آیه از دو اتفاقی سخن به میان می‌آورند که در دو زمان جدا از هم رخ داده است. بدین ترتیب که در یک آیه، درخواست آمرزش ایشان برای پدرش بر اساس وعده‌ای بود که او به عمویش - منوط بر ایمان آوردن او – داده بود. و یا چنان‌که برخی مفسران می‌گویند: عمویش به ایشان وعده داده بود که من ایمان می‌آورم، اگر برایم طلب آمرزش کنی؛[4] لذا حضرت ابراهیم(ع) برایش درخواست آمرزش نمود.

اما آیه‌ «...فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ...»، چنان‌که از ظاهرش پیدا است، وقتی که ابراهیم(ع) فهمید او نه تنها ایمان نمی‌آورد، بلکه با علم و عمد به دشمنی با خدا می‌پردازد، دیگر این شایستگی از او سلب شده است؛ لذا از او بیزاری جست.

بر این اساس، دو آیه بالا منافاتی با یکدیگر ندارند.

[1].شعراء، 86.

[2].توبه، 114.

[3]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 6، ص 108، تهران، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش.

[4]. ر. ک: قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 8، ص 274، تهران، ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش.

تفسیر آیه 41 سوره ابراهیم (المیزان علامه طباطبایی) - ربنا اغفر لي ولوالدي وللمؤمنين يوم يقوم الحساب

تفسیر آیه 41 سوره ابراهیم (المیزان علامه طباطبایی) - رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ

Interpretation of verse 41 of Surah Ibrahim (Al-Mizan by Allama Tabatabai)


تفسیر المیزان

حضرت ابراهيم (ع) با اين جمله دعاى خود را ختم نموده است. و همانطور كه قبلا هم گفتيم اين آخرين دعايى است كه وى كرده، و قرآن كريم از او نقل نموده است و اين دعا شبيه به آخرين دعايى است كه قرآن از حضرت نوح (ع) نقل نموده كه گفته است: (رب اغفر لى و لوالدى و لمن دخل بيتى مومنا و للمومنين و المومنات).

دلالت آيه بر اينكه (آزر) پدر ابراهيم نبوده است

اين آيه دلالت دارد بر اينكه ابراهيم فرزند آزر مشرك نبوده، زيرا در اين آيه براى پدرش طلب مغفرت كرده است، در حالى كه خودش سنين آخر عمر را مى گذرانده، و در اوائل عمر بعد از وعده اى كه به آزر داده از وى بيزارى جسته است.در اول به وى گفته: (سلام عليك ساستغفر لك ربى) و نيز گفته است: (و اغفر لابى انه كان من الضالين) و سپس از او بيزارى جسته است، كه قرآن كريم چنين حكايت مى كند: (و ما كان استغفار ابراهيم لابيه الا عن موعده وعدها اياه فلما تبين له انه عدو لله تبرء منه) كه تفصيل داستان آنجناب در سوره انعام در جلد هفتم اين كتاب گذشت.

و از جمله لطائف كه در دعاى آن حضرت به چشم مى خورد، اختلاف تعبير در نداء است كه يكجا (رب) آمده و جاى ديگر (ربنا).

در اولى بخاطر آن موهبت هايى كه خداوند فقط به او ارزانى داشته است - از قبيل سبقت در اسلام و امامت - او را به خود نسبت داده.و در دومى پروردگار را به خودش و ديگران نسبت داده، بخاطر آن نعمت‌هايى كه خداوند هم به او و هم به غير او ارزانى داشته است.

بحث روايتى

(روايتى در ذيل آياتى كه دعاى ابراهيم (ع) را حكايت مى كنند)

در الدر المنثور است كه ابو نعيم - در كتاب الدلائل از عقيل بن ابى طالب روايت كرده كه آن روز كه شش نفر از اهل مدينه در جمره عقبه نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آن حضرت ايشان را نشانيد و به سوى خداى تعالى و پرستش او دعوت نمود و پيشنهاد كرد كه او را در دعوتش يارى كنند.ايشان از آنجناب در خواست كردند تا آنچه به او وحى شده برايشان بخواند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از سوره ابراهيم اين آيه را برايشان خواند: (و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا البلد آمنا و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام) و همچنين تا آخر سوره قرائت نمود، و دلهاى شنوندگان آنچنان مجذوب شد كه بيدرنگ دعوتش ‍ را پذيرفتند.

و در تفسير عياشى از ابى عبيده از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: هر كه ما را دوست بدارد او از ما اهل بيت است.پرسيدم فدايت شوم آيا از شما است؟ فرمود: به خدا سوگند از ما است، مگر كلام خداى را نشنيده اى كه از ابراهيم (عليه السلام) حكايت مى كند كه فرمود: (فمن تبعنى فانه منى).

و در همان كتاب از محمد حلبى از امام صادق (عليه السلام) آمده كه فرمود: هر كه از شما از خدا بترسد و عمل صالح كند او از ما اهل بيت است. راوى پرسيد: از شما اهل بيت است؟ فرمود: آرى، از ما اهل بيت است چون ابراهيم (عليه السلام) در اين باره فرموده است: (فمن تبعنى فانه منى). عمر بن يزيد پرسيد: آيا چنين كسى از آل محمد است؟ فرمود: آرى، به خدا سوگند از آل محمد است. آرى، به خدا قسم از خود آل محمد است، مگر نشنيده اى كلام خداى را كه فرموده: (ان اولى الناس بابراهيم للذين اتبعوه: نزديكترين مردم به ابراهيم آن كسانيند كه وى را متابعت مى كنند)، و نيز فرموده: (فمن تبعنى فانه منى).

مؤلف: در بعضى روايات آمده كه (فرزندان اسماعيل هرگز بت نپرستيدند، و اين به خاطر دعاى ابراهيم (عليه السلام) بود كه عرض ‍ كرد: (و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام).

و اگر بت را بزرگ مى داشتند عقيده شان اين بود كه اين بتها شفيعان درگاه خدايند). و ليكن اين روايات جعلى است كه در بيان سابق هم بدان اشاره شد.

و همچنين است آن رواياتى كه از طرق عامه و خاصه آمده كه (سرزمين طائف جزو سرزمين اردن بود، و چون ابراهيم دعا كرد كه خدايا اهل مكه را از ميوه ها روزى فرما، خداوند آن قطعه از سرزمين اردن را از آنجا به طائف منتقل نمود (و آن سر زمين نخست در مكه خانه خدا را طواف نمود) و هفت مرتبه دور خانه گرديد، و آنگاه در جايى كه امروز آن را طائف مى نامند قرار گرفت، (و بخاطر همين طوافش طائف ناميده شد).

چون هر چند از راه معجزه چنين چيزى امكان دارد و محال عقلى نيست، و ليكن اين روايات براى اثبات آن كافى نيست، چون بعضى از آنها ضعيف است و بعضى اصلا سند ندارد.علاوه بر اينكه اگر در اثر دعاى ابراهيم چنين امرى عجيب و معجزه اى باهر رخ داده بود، جا داشت در اين آيات كه همه در مقام ذكر سنت هاى خدايى است آن را نيز ياد مى كرد و مى فرمود كه در اثر دعاى ابراهيم ما چنين كارى را كرديم - و خدا داناتر است.

و در مرسله عياشى از حريز از آن كس كه نامش را نبرده از يكى از دو امام باقر يا صادق (ع) آمده كه آن جناب آيه را: (رب اغفر لى و لولدى ) قرائت مى كرد كه مقصود از (ولد) همان اسماعيل و اسحاق است. و در مرسله ديگرى از جابر از امام باقر (ع) نظير اين مطلب را روايت نموده است. و ظاهر اين دو روايت اين است كه چون پدر ابراهيم كافر بوده امام (ع) آيه را بدين صورت قرائت نموده است و ليكن هر دو ضعيف است و چنان نيست كه بشود بدانها اعتماد نمود

مقاله بررسی آیات ظاهر در نفی عصمت حضرت ابراهیم (ع)

مقاله بررسی آیات ظاهر در نفی عصمت حضرت ابراهیم (ع)

Article on the study of apparent verses in denying the infallibility of Prophet Ibrahim (AS)

معصومه السادات حسینی میرصفی سیده فاطمه حسینی میرصفی

منبع: مطالعات تفسیری سال سوم زمستان 1391 شماره 12


ظاهر برخی از آیاتی که در باره انبیاء نازل شده است با عصمت آنان منافات دارد. برخی با استناد به ظواهر آیاتی که دارای عناوینی مانند: غفران و مغفرت الهی، ذنب، توبه، عفو و ... هستند، شبهاتی را درباره حضرت ابراهیم(ع) مطرح نموده اند؛ مانند:

شبهه مشرک بودن پدر حضرت ابراهیم و طلب استغفار حضرت برای وی، شبهه [العیاذ بالله] دروغ گفتن حضرت، شبهه آرزوی آمرزش از گناهان توسط حضرت، شبهه شک داشتن نسبت به زنده شدن مردگان و شبهه شرک ورزیدن حضرت ابراهیم(ع). در این مقاله ضمن بیان این آیات و ذکر شبهات مطرح شده در باره حضرت ابراهیم(ع)، با استفاده از دیدگاه مفسران قرآن این شبهات بررسی و پاسخ داده می شود.

ادامه نوشته

مقاله شیوه حضرت ابراهیم ع در امر به معروف و نهی از منکر عمویش آزر

حضرت ابراهیم(علیه السلام) آزر و بت پرستان و ستاره پرستان را به توحید دعوت نمود. این دعوت، همراه با احترام و محبت و بدور از سخنان زشت و خشونت آمیز بود، حتى اجبار و زورگویى در سخنانش دیده نشد، بلکه مواعظ ایشان همواره همراه با دلایل کاملاً منطقى و معقول بود.

اما واکنش مردم در برابر دعوت حضرت ابراهیم(علیه السلام) دوگونه بود: اکثریت مردم از دعوت روى گردانده، به مخالفت و مبارزه با وى پرداختند; و گروه اندکى ایمان آورده، به همراه ایشان از سرزمین بابل خارج گردیدند.

در این نبشتار سعى شده تا واکنش هاى متفاوت جامعه در مقابل دعوت حضرت ابراهیم (علیه السلام) با استعانت از آیات قرآن کریم و روایات صحیح مورد بررسى قرار گیرد.

ادامه نوشته

استغفار انبیا (قرآن مجید) - Asking for forgiveness of the prophets (Holy Quran)

استغفار انبیا (قرآن مجید)

Asking for forgiveness of the prophets (Holy Quran)

استغفار (طلب آمرزش)، از ریشه غفران در اصل به معنای پوشیدن چیزی می‌آید که انسان را از آلودگی نگه دارد؛ بنابراین، استغفار، درخواست مصونیت از عذاب با گفتار و رفتار است.[۱] در این مقاله ایات مرتبط با استغفار انبیاء معرفی می‌شوند.

۱ - درخواست آمرزش

نمونه های درخواست آمرزش ، از سوی پیامبران و پیروانشان :

«و کاین من نبی قـتل معه ربیون کثیر... • و ما کان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا...؛[۲][۳]و چه بسیار پیامبرانی که همراه او توده‌های انبوه کارزار کردند ... و سخن آنان جز این نبود که گفتند پروردگارا گناهان ما و زیاده روی ما در کارمان را بر ما ببخش و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران یاری ده»

ادامه نوشته

تفسیر آیه 4 سوره ممتحنه: إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ

تفسیر آیه 4 سوره ممتحنه: قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ

برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غیر از خدا می‌پرستید بیزاریم؛ ما نسبت به شما کافریم؛ و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است؛ تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان بیاورید! -جز آن سخن ابراهیم که به پدرش [= عمویش آزر] گفت (و وعده داد) که برای تو آمرزش طلب می‌کنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم (و اختیاری ندارم)!- پروردگارا! ما بر تو توکّل کردیم و به سوی تو بازگشتیم، و همه فرجامها بسوی تو است!


تفسیر نمونه

[حضرت] ابراهیم برای همه شما اسوه بود! از آنجا که قرآن مجید، در بسیاری از موارد، برای تکمیل تعلیمات خود از الگوهای مهمی که در جهان انسانیت وجود داشته شاهد می‌آورد، در اینجا نیز به دنبال نهی شدیدی که از دوستی با دشمنان خدا در آیات قبل شده سخن از ابراهیم عليه السلام و برنامه اوج به عنوان پیشوای بزرگی که مورد احترام همه اقوام، مخصوصا قوم عرب، بوده به میان می‌آورد.

می‌فرماید: «برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت» (قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه).

منظور از تعبیر «و الذین معه» (آنها که با ابراهیم بودند) مؤمنانی است که او را در این راه همراهی می‌کردند، هر چند قلیل و اندک بودند.

سپس در توضیح این معنی می‌افزاید: «در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا می‌پرستید بیزاریم»! (اذ قالوا لقومهم انا برآؤا منکم و مما تعبدون من دون الله).

ما نه شما را قبول داریم، و نه آئین و مذهبتان را، ما هم از خودتان و هم از بتهای بی‌ارزشتان متنفریم.

و باز برای تأکید افزودند: «ما نسبت به شما کافریم» (کفرنا بکم).

البته این کفر همان کفر برائت و بیزاری است که در بعضی از روایات ضمن بر شمردن اقسام پنج گانه کفر به آن اشاره شده است.

و سوّمین بار برای تأکید بیشتر افزودند: «و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است» (و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا).

و این وضع همچنان ادامه دارد «تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان بیاورید» (حتی تؤمنوا بالله وحده).

و به این ترتیب با نهایت قاطعیت و بدون هیچ گونه پرده پوشی اعلام جدائی و بیزاری از دشمنان خدا کردند، و تصریح نمودند که این جدائی تا ابد ادامه دارد، مگر این که آنها مسیر خود را تغییر دهند و از خط کفر به خط ایمان روی آورند.

ولی از آنجا که این قانون کلی و عمومی در زندگی ابراهیم استثنائی داشته که آن هم به خاطر هدایت بعضی از مشرکان صورت گرفته، به دنبال آن می‌فرماید: آنها هرگونه ارتباطشان را با قوم کافر قطع کردند و هیچ سخن محبت‌آمیزی به آنها نگفتند: «جز آن سخن ابراهیم که به پدرش [- عمویش آزر] گفت: (وعده داد) که برای تو آمرزش طلب می‌کنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم» و اختیاری ندارم (الا قول ابراهیم لابیه لاستغفرن لک و ما املک لک من الله من شی‌ء).

ابراهیم (ع) به این وعده خود عمل کرد ولی آزر ایمان نیاورد، و هنگامی که بر ابراهیم روشن شد که او دشمن خداست و هرگز ایمان نمی‌آورد دیگر برای او استغفار نکرد و با او قطع رابطه نمود.

ابراهیم و پیروانش قویا با بت پرستان مخالف بودند و باید این درس را از آنها سرمشق گرفت، و داستان آزر شرائط خاصی داشته که اگر برای ما هم پیدا شود قابل تأسی است.

و از آنجا که مبارزه با دشمنان خدا با این صراحت و قاطعیت مخصوصا در زمانی که آنها از قدرت ظاهری برخوردارند جز با توکل بر ذات خدا ممکن نیست، در پایان آیه می‌افزاید: آنها گفتند: «پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوی تو بازگشتیم همه فرجام ها به سوی توست» (ربنا علیک توکلنا و الیک انبنا و الیک المصیر).

تفسیر نمونه: ج 5، ص161.

ادامه نوشته

تفسیر آیه 114 سوره توبه (استغفار حضرت ابراهیم ع برای پدرشان)

تفسیر آیه 114 سوره توبه (استغفار حضرت ابراهیم ع برای پدرشان)

وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ

ترجمه آیت الله مکارم

و استغفار ابراهیم برای پدرش [= عمویش آزر]، فقط بخاطر وعده‌ای بود که به او داده بود (تا وی را بسوی ایمان جذب کند)؛ اما هنگامی که برای او روشن شد که وی دشمن خداست، از او بیزاری جست؛ به یقین، ابراهیم مهربان و بردبار بود!

ترجمه آیتی

آمرزش خواستن ابراهيم براى پدرش، نبود مگر به خاطر وعده‌اى كه به او داده بود. و چون براى او آشكار شد كه پدرش دشمن خداست، از او بيزارى جست. زيرا ابراهيم بسيار خداى‌ترس و بردبار بود.

ترجمه فولادوند

و طلب آمرزش ابراهيم براى پدرش جز براى وعده‌اى كه به او داده بود، نبود. و[لى‌] هنگامى كه براى او روشن شد كه وى دشمن خداست، از او بيزارى جست. راستى، ابراهيم، دلسوزى بردبار بود.

ترجمه انصاریان

و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز به سبب وعده ای که به او داده بود، نبود [که اگر از بت پرستی خودداری کند، برای او آمرزش بخواهد] چون برای او روشن شد که وی دشمن خداست از او بیزاری جست؛ یقیناً ابراهیم بسیار مهربان و بردبار بود.

ترجمه الهی قمشه ای

و ابراهیم [چون در آیه قبل فرمود که مؤمن نباید بر خویشانش هم اگر مشرک و کافرند ترحم و شفقت کند ممکن است کسی از جهل اعتراض کند که پس ابراهیم خلیل چرا بر عمویش آزر طلب آمرزش از خدا کرد با آنکه مشرک و کافر بود و در این آیه جواب این اشکال داده شده که دعا و استغفار ابراهیم برای عموی کافرش طبق عهدی بود که با او کرد که اگر ایمان آورد در حقش از خدا طلب رحمت و مغفرت کند و چون بر کفر و شرک باقی ماند ابراهیم هم بر او طلب رحمت و آمرزش نکرد.] هم که برای پدرش (یعنی عمویش) از خدا آمرزش خواست این نبود مگر به موجب عهدی که با او کرده بود (که ایمان آورد) و چون بر او محقق شد که وی دشمن خداست از او بیزاری جست، که ابراهیم شخصی بسیار خداترس و بردبار بود.

ترجمه آیت الله مشکینی

و طلب آمرزش ابراهیم برای پدرش (عمویش آزر) نبود مگر از روی وعده ای که به او داده بود ( که برایش آمرزش بطلبد )، پس چون ( از اصرار وی بر کفر یا مرگ او بر کفر ) برایش روشن شد که او دشمن خداست از او بیزاری جست (زیرا طلب عفو برای کسی است که خدا با او دشمن شده نه او با خدا ) حقّا که ابراهیم بیمناک از حق، غمناک از گناه، بسیار آه کشنده از ته دل، ( به درگاه خدا ) و بردبار بود.

ترجمه مجتبوی

پیامبر و کسانى را که ایمان آورده‌اند نرسد که براى مشرکان، هر چند خویشاوند باشند، آمرزش خواهند پس از آنکه برایشان روشن شد که آنها دوزخیانند.

ترجمه شاکر

And Ibrahim asking forgiveness for his sire was only owing to a promise which he had made to him; but when it became clear to him that he was an enemy of Allah, he declared himself to be clear of him; most surely Ibrahim was very tender-hearted forbearing
 


تفسیر المیزان

 [سبب عدم جواز استغفار براى مشركين لغو بودن استغفار براى آنان است‏]

" ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَ لَوْ كانُوا أُولِي قُرْبى‏ ...
لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ" معناى آيه روشن است، ليكن اين نكته را بايد در نظر داشت كه چون در آيه دومى بعد از بيان سبب استغفار ابراهيم براى پدرش مى‏فرمايد" وقتى كه فهميد او دشمن خدا است، از او بيزارى جست" و با اين بيان معلوم كرد كه مشركين دشمنان خدا و جهنمى هستند، و در نتيجه نبايد براى آنان استغفار كرد، اينكه در اين آيه مى‏فرمايد حال كه اين معنا براى پيغمبر و پيروانش معلوم شد بايد از اين مطلب ضرورى و روشن غفلت نورزند، كه استغفار براى مشركين‏
__________________________________________________
 (1) تفسير المنار ج 11 ص 52
 (2) چرا در زمين سير نكردند تا ببينند چگونه بوده است عاقبت كسانى كه قبل از ايشان بودند. سوره مؤمن آيه 82
 (3) سوره توبه آيه 22
از اين جهت جائز نيست كه لغو است، و خضوع ايمان مانع است از اينكه بنده خدا با ساحت كبرياى او بازى نموده، كارى لغو بكند.
چون از يكى از دو صورت بيرون نيست، يا خداوند بخاطر تقصيرى كه از بنده‏اش سرزده با او دشمن و از او خشمگين است، و يا بنده با خداى تعالى دشمن است، اگر فرضا خدا با بنده‏اش دشمن باشد ولى بنده‏اش با او دشمن نباشد و بلكه اظهار تذلل و خوارى كند، در اينصورت جاى اين هست كه بخاطر سعه رحمت او آدمى براى آن بنده طلب مغفرت كند، و از خداوند بخواهد كه به حال آن بنده‏اش ترحم كند. اما اگر بنده با خدا سر دشمنى داشته باشد مانند مشركين معاند- و خود را بالاتر از آن بداند كه به درگاه خدا سر فرود بياورد، در چنين صورتى عقل صريح حكم مى‏كند به اينكه شفاعت و يا استغفار معنا ندارد، مگر بعد از آن كه آن بنده عناد را كنار گذاشته، بسوى خدا توبه و بازگشت كند و به لباس تذلل و مسكنت درآيد.
و گر نه چه معنا دارد كه انسان براى كسى كه اصلا رحمت و مغفرت را قبول ندارد و زير بار عبوديت او نمى‏رود، استغفار نموده، از خدا بخواهد كه از او درگذرد. آرى، اين درخواست و شفاعت استهزاء به مقام ربوبيت و بازى كردن با مقام عبوديت است، كه به حكم فطرت عملى است ناپسند و غير جائز.
و خداوند اين جائز نبودن را به حق نداشتن تعبير كرده و فرموده:" ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا" يعنى پيغمبر و آنان كه ايمان آورده‏اند حق ندارند استغفار كنند بعد از آنكه براى آنها معلوم شد كه ...، و ما در تفسير آيه" ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ" «1» گفتيم كه حكم جواز در شرع بعد از جعل حق است.
پس، معناى آيه چنين مى‏شود: رسول اللَّه و كسانى كه ايمان آورده‏اند بعد از آنكه با بيان خداوندى براى آنها ظاهر شد كه مشركين دشمنان خدايند و مخلد در آتشند، ديگر حق ندارند براى آنان استغفار كنند هر چند از نزديكانشان باشند، و اگر ابراهيم براى پدر مشركش استغفار كرد براى اين بود كه در آغاز خيال مى‏كرد پدرش هر چند مشرك است ولى با خدا دشمنى و عناد ندارد، و چون قبلا به او وعده استغفار داده بود لا جرم براى او طلب مغفرت كرد، ولى وقتى فهميد كه او دشمن خداست و بر شرك و ضلالت خود اصرار مى‏ورزد، از او بيزارى جست.
" إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ" اين جمله وعده ابراهيم و استغفار او را براى پدرش تعليل‏
__________________________________________________
 (1) سوره توبه آيه 17
مى‏كند، به اينكه او جفاى پدرش را تحمل نمود، و او را وعده نيكى داد، چون او مردى بردبار بود، و برايش طلب مغفرت كرد، چون مردى" اواه" بود، و اواه كسى را گويند كه از ترس خدا و به طمع و اميد به خيرات او خيلى آه بكشد.

ترجمه المیزان : ج9، ص 540 الی 542


تفسیر نمونه

در این آیه به پاسخ این سؤال- که اگر این کار ممنوع است چرا ابراهیم برای «آزر» استغفار کرد؟- پرداخته می‌گوید: «و استغفار ابراهیم برای پدرش [عمویش آزر] به خاطر وعده‌ای بود که به او داد، اما هنگامی که برای او آشکار شد که وی دشمن خداست از او بیزاری جست» و برایش استغفار نکرد (وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ)

در پایان آیه اضافه می‌کند: «ابراهیم (کسی بود که در پیشگاه خدا خاضع و از خشم و غضب پروردگار خائف و ترسان، و مردی بزرگوار و) مهربان و بردبار بود» (إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ).

هر گونه پیوندی با دشمنان باید قطع شود:

از آیات متعددی از قرآن این موضوع به خوبی استفاده می‌شود که هرگونه پیوند و همبستگی خویشاوندی و غیر خویشاوندی باید تحت الشعاع پیوندهای مکتبی قرار گیرد و این پیوند (ایمان به خدا و مبارزه با هرگونه شرک و بت پرستی) باید بر تمام روابط مسلمانان حاکم باشد، چرا که این پیوند یک پیوند زیر بنایی و حاکم بر همه مقدرات اجتماعی آنهاست.

ج2، ص258