تفسیر آیه 41 سوره ابراهیم (المیزان علامه طباطبایی) - رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ
Interpretation of verse 41 of Surah Ibrahim (Al-Mizan by Allama Tabatabai)
تفسیر المیزان
حضرت ابراهيم (ع) با اين جمله دعاى خود را ختم نموده است. و همانطور كه قبلا هم گفتيم اين آخرين دعايى است كه وى كرده، و قرآن كريم از او نقل نموده است و اين دعا شبيه به آخرين دعايى است كه قرآن از حضرت نوح (ع) نقل نموده كه گفته است: (رب اغفر لى و لوالدى و لمن دخل بيتى مومنا و للمومنين و المومنات).
دلالت آيه بر اينكه (آزر) پدر ابراهيم نبوده است
اين آيه دلالت دارد بر اينكه ابراهيم فرزند آزر مشرك نبوده، زيرا در اين آيه براى پدرش طلب مغفرت كرده است، در حالى كه خودش سنين آخر عمر را مى گذرانده، و در اوائل عمر بعد از وعده اى كه به آزر داده از وى بيزارى جسته است.در اول به وى گفته: (سلام عليك ساستغفر لك ربى) و نيز گفته است: (و اغفر لابى انه كان من الضالين) و سپس از او بيزارى جسته است، كه قرآن كريم چنين حكايت مى كند: (و ما كان استغفار ابراهيم لابيه الا عن موعده وعدها اياه فلما تبين له انه عدو لله تبرء منه) كه تفصيل داستان آنجناب در سوره انعام در جلد هفتم اين كتاب گذشت.
و از جمله لطائف كه در دعاى آن حضرت به چشم مى خورد، اختلاف تعبير در نداء است كه يكجا (رب) آمده و جاى ديگر (ربنا).
در اولى بخاطر آن موهبت هايى كه خداوند فقط به او ارزانى داشته است - از قبيل سبقت در اسلام و امامت - او را به خود نسبت داده.و در دومى پروردگار را به خودش و ديگران نسبت داده، بخاطر آن نعمتهايى كه خداوند هم به او و هم به غير او ارزانى داشته است.
بحث روايتى
(روايتى در ذيل آياتى كه دعاى ابراهيم (ع) را حكايت مى كنند)
در الدر المنثور است كه ابو نعيم - در كتاب الدلائل از عقيل بن ابى طالب روايت كرده كه آن روز كه شش نفر از اهل مدينه در جمره عقبه نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آن حضرت ايشان را نشانيد و به سوى خداى تعالى و پرستش او دعوت نمود و پيشنهاد كرد كه او را در دعوتش يارى كنند.ايشان از آنجناب در خواست كردند تا آنچه به او وحى شده برايشان بخواند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از سوره ابراهيم اين آيه را برايشان خواند: (و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا البلد آمنا و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام) و همچنين تا آخر سوره قرائت نمود، و دلهاى شنوندگان آنچنان مجذوب شد كه بيدرنگ دعوتش را پذيرفتند.
و در تفسير عياشى از ابى عبيده از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: هر كه ما را دوست بدارد او از ما اهل بيت است.پرسيدم فدايت شوم آيا از شما است؟ فرمود: به خدا سوگند از ما است، مگر كلام خداى را نشنيده اى كه از ابراهيم (عليه السلام) حكايت مى كند كه فرمود: (فمن تبعنى فانه منى).
و در همان كتاب از محمد حلبى از امام صادق (عليه السلام) آمده كه فرمود: هر كه از شما از خدا بترسد و عمل صالح كند او از ما اهل بيت است. راوى پرسيد: از شما اهل بيت است؟ فرمود: آرى، از ما اهل بيت است چون ابراهيم (عليه السلام) در اين باره فرموده است: (فمن تبعنى فانه منى). عمر بن يزيد پرسيد: آيا چنين كسى از آل محمد است؟ فرمود: آرى، به خدا سوگند از آل محمد است. آرى، به خدا قسم از خود آل محمد است، مگر نشنيده اى كلام خداى را كه فرموده: (ان اولى الناس بابراهيم للذين اتبعوه: نزديكترين مردم به ابراهيم آن كسانيند كه وى را متابعت مى كنند)، و نيز فرموده: (فمن تبعنى فانه منى).
مؤلف: در بعضى روايات آمده كه (فرزندان اسماعيل هرگز بت نپرستيدند، و اين به خاطر دعاى ابراهيم (عليه السلام) بود كه عرض كرد: (و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام).
و اگر بت را بزرگ مى داشتند عقيده شان اين بود كه اين بتها شفيعان درگاه خدايند). و ليكن اين روايات جعلى است كه در بيان سابق هم بدان اشاره شد.
و همچنين است آن رواياتى كه از طرق عامه و خاصه آمده كه (سرزمين طائف جزو سرزمين اردن بود، و چون ابراهيم دعا كرد كه خدايا اهل مكه را از ميوه ها روزى فرما، خداوند آن قطعه از سرزمين اردن را از آنجا به طائف منتقل نمود (و آن سر زمين نخست در مكه خانه خدا را طواف نمود) و هفت مرتبه دور خانه گرديد، و آنگاه در جايى كه امروز آن را طائف مى نامند قرار گرفت، (و بخاطر همين طوافش طائف ناميده شد).
چون هر چند از راه معجزه چنين چيزى امكان دارد و محال عقلى نيست، و ليكن اين روايات براى اثبات آن كافى نيست، چون بعضى از آنها ضعيف است و بعضى اصلا سند ندارد.علاوه بر اينكه اگر در اثر دعاى ابراهيم چنين امرى عجيب و معجزه اى باهر رخ داده بود، جا داشت در اين آيات كه همه در مقام ذكر سنت هاى خدايى است آن را نيز ياد مى كرد و مى فرمود كه در اثر دعاى ابراهيم ما چنين كارى را كرديم - و خدا داناتر است.
و در مرسله عياشى از حريز از آن كس كه نامش را نبرده از يكى از دو امام باقر يا صادق (ع) آمده كه آن جناب آيه را: (رب اغفر لى و لولدى ) قرائت مى كرد كه مقصود از (ولد) همان اسماعيل و اسحاق است. و در مرسله ديگرى از جابر از امام باقر (ع) نظير اين مطلب را روايت نموده است. و ظاهر اين دو روايت اين است كه چون پدر ابراهيم كافر بوده امام (ع) آيه را بدين صورت قرائت نموده است و ليكن هر دو ضعيف است و چنان نيست كه بشود بدانها اعتماد نمود