لام فارقه در زبان عربی - lam faregheh

لام فارقه در زبان عربی - lam faregheh in Arabic Language

در ادبیات عرب، «لام فارقه» به چه معناست و در چه مواردی استعمال می‌شود؟

در تفسیر المیزان ذیل آیه 17 سوره انبیاء آمده است: «و قوله: «إِنْ کُنَّا فاعِلِینَ» الظاهر أن «أَنْ» شرطیة کما تقدمت الإشارة إلیه، و على هذا فجزاؤه محذوف یدل علیه قوله: «لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا» و قال بعضهم: إن «أَنْ» نافیة و الجملة نتیجة البیان السابق، و عن بعضهم أن إن النافیة لا تفارق غالبا اللام الفارقة، و قد ظهر مما تقدم من معنى الآیة أن کون إن شرطیة أبلغ بحسب المقام من کونها نافیة» (المیزان، ج‏14، ص 262). سؤال: «لام فارقه» چیست؟

ادامه نوشته

فاء شبه الجزاء ( مبادئ العربیة 4 قسم النحو) دکتر محمد سعید بیلکار

نکات مفید

نوشته دکتر محمدسعید بیلکار

موضوع: فاء شبه الجزاء

(برگرفته از کتاب مبادئ العربیة 4 قسم النحو)

زمانی که مبتدا سبب برای خبر باشد ، چنین مبتدایی به منزله ی اسم شرط تلقی شده و خبر آن نیز به منزله ی جواب شرط تلقی می شود، در نتیجه در این حالت جایز است بر سر خبر، یک فاء در بیاید. این فاء همان فاء جزاء است که بر سر جواب شرط داخل می شد. البته باید توجه داشت که خبر حتما باید دیر تر از مبتدا بیاید.

ادامه نوشته

بحث صفت مشبهه - آموزش صرف - مبادی العربیه 4+تمرین ها

بحث صفت مشبهه - آموزش صرف - مبادی العربیه 4+تمرین ها

بحث صفت مشبهه - آموزش صرف - مبادی العربیه 4+تمرین ها

بحث صفت مشبهه - آموزش صرف - مبادی العربیه 4+تمرین ها

بحث صفت مشبهه - آموزش صرف - مبادی العربیه 4+تمرین ها

بحث صفت مشبهه - آموزش صرف - مبادی العربیه 4+تمرین ها

بحث صفت مشبهه - آموزش صرف - مبادی العربیه 4+تمرین ها

آموزش زبان عربی (نکره و معرفه در زبان عربی)

آموزش زبان عربی (نکره و معرفه در زبان عربی)

آموزش زبان عربی معرفه و نکره و انواع آن

Teaching Arabic (Nakra and Maarefa in Arabic)

مبادی العربیه 4

نکره و معرفه و انواع ان

نكره اسمی كه بر شخص وشیء شناخته شده دلالت نكند. مثل: رجلٌ - كتابٍ

تذكر: تنوینی كه بر سر اسامی عام می اید نشانه نكره است.  مدرسة ً- قلمٌ

انواع معارف: معرفه ها به 6 دسته تقسیم می شود عبارتند از:

معارف شش بود مضمر، اضافه علم، ذواللام، موصول، اشاره 

1- معرفه به علم: اسامی خاص انسانها، شهرها، كشور ها، استانها، قاره ها، كوهها، رودها، كتب آسمانی وهر مورد خاص معرفه به علم هستند. محمد- رامسر – ایران – القران – البرز.    

 

ادامه نوشته

منصوب به نزع خافض - Mansub Bi Naz' Khafez

منصوب به نزع خافض - Mansub Bi Naz' Khafez

هر گاه در یک جمله حرف جر حذف شود و اسمی که بعد از حرف جر آمده به خاطر شباهت به مفعول به منصوب شود آن را منصوب به نزع خافض می نامند.

نزع یعنی کندن و در اینجا حذف و خافض یعنی مجرور کننده و معنای منصوب به نزع خافض یعنی منصوب شدن اسمی با حذف حرف جر

مثال آیه قرآن:  أَلَا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ (هود 68).

در اینجا کلمه رب منصوب شده است در حالی که اگر حرف جر ذکر می شد باید مجرور می شد و اصل آن این گونه بوده است: الا إن ثمودا کفروا بربهم

مثال دیگر: وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا (أعراف: 155).

که در اصل «من قومه» بوده است. 

مبنی و معرب بودن «أَيُّ»ُ - مبادی العربیه 4

«أَيُّ»ُ معرب و در کدام مبنی است؟ حرکت اعرابی و یا حرکت بناء آن را مشخص کنید:

1. عاشِر مِنَ النّاسِ (أَيّهم) أَفضَلُ: مبنی بر ضم چون أيّ اضافه شده و صدر صله آن محذوف است.

حرکت بناء : جارو مجرور و محلا مجرور

2. إِذا أَرَدتَ أَن تَقتَنيَ کتباً فَاختَر (أَيّها) يَعلو  أسلوبهُ: مبنی بر ضم چون أيّ اضافه شده و صدر صله آن محذوف است.

حرکت بناء: مفعول و محلا منصوب

3. يعجِبني (أَيُّ) يُؤثِر نَفعَ وَطَنِهِ عَلَی مَنفَعَةِ نَفسِهُِ : معرب چون أَيُّ اضافه نشده و صدر صله آن محذوف است.

حرکت اعرابی: مفعول به و منصوب

4. تَختار السَّيِّدَة مِنَ الخادِماتِ (أَيّهنَُّ) هيَ أَعَفُّ وَ أَنشَُطُ :معرب چون أَيُّ اضافه شده و صدر صله آن ذکر شده است.

حرکت اعرابی: جارو مجرور

5.  رَأَيت (أَيّهم) أَقامَ في مَنزِلي: مبنی بر ضم چون أيّ اضافه شده و صدر صله آن محذوف است.

حرکت بناء: مفلول و محلا منصوب

6. رَأَيت (أَيّهم) هوَ أَقامَ في مَنزِلي: معرب چون أَيُّ اضافه شده و صدر صله آن ذکر شده است.

حرکت اعرابی: مفعول و منصوب

7. رَأَيت (أَيُّ) هوَ أَقامَ في مَنزِلي: معرب چون أَيُّ اضافه نشده و صدر صله آن ذکر شده است.

حرکت اعرابی: مفعول و منصوب

8. رَأَيت (أيُّ) أَقامَ في مَنزِلي: معرب چون أَيُّ اضافه نشده و صدر صله آن محذوف است.

حرکت اعرابی: مفعول و منصوب

آموزش قواعد اسم منسوب (آموزش زبان عربی+فیلم)

آموزش قواعد اسم منسوب (آموزش زبان عربی+فیلم)

آموزش نحو مقدماتی + فیلم

آموزش نحو مقدماتی + فیلم

تجزیه ترکیب قرآن (سوره انشقاق)

بسم الله الرحمن الرحيم
إِذَا السَّمَاءُ انشَقَّتْ ﴿١﴾
إِذَا← مفعول فیه

السَّمَاءُ← فاعل و لفظاً مرفوع
[فعل محذوف یا در تقدیر]

انشَقَّتْ← فعل ماضی و فاعل ضمیر مستتر هی

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ﴿٢﴾

ادامه نوشته

تجزیه ترکیب قرآن (سوره عصر)

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ

وَالْعَصْرِ ﴿١﴾
وَالْعَصْرِ جارومجرور متعلق به اُقسم محذوف

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢﴾

إِنَّ حرف مشبهه بالفعل

الْإِنسَانَ اسم إِنَّ و لفظاً منصوب

ادامه نوشته

تجزیه ترکیب قرآن (سوره كافرون)

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ

قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿١﴾
قُلْ فعل امر و فاعل ضمیر مستتر انت

يَا+ أَيُّ+ هَا حرف ندا+ منادای نکره مقصوده+ حرف تنبیه

الْكَافِرُونَ بدل

ادامه نوشته

تجزیه ترکیب قرآن (سوره ماعون)

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ

أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ﴿١﴾
أَ همزه استفهام

رَأَيْتَ فعل ماضی و فاعل ضمیر (تَ)

الَّذِي مفعول و محلاً منصوب

ادامه نوشته

انواع اعراب در زبان عربی: اعراب محلی و اعراب تقدیری

انواع اعراب در زبان عربی: اعراب محلی و اعراب تقدیری

1- اعراب محلّی: کلمات مبنی که حرکت حرف آخر آنها تغییر نمی کند دارای اعراب محلّی هستند. یعنی اگر کلمه مبنی در حالت رفع قرار گیرد، می گوییم محلّاً مرفوع است و اگر در حالت نصب قرار گیرد، می گوییم محلّاً منصوب است و اگر در حالت جرّ قرار گیرد، می گوییم محلّاً مجرور است.

مثال :رفع: هذا کِتابٌ.    (مبتدا، محلا مرفوع)    «اعراب محلّی»

نصب: إِشْتَرَیْتُ هذا الْکِتابَ.    (مفعول به، محلّاً منصوب)    «اعراب محلّی»

جرّ: نَظَرْتُ إِلَى هذا الْکِتابِ.    (مجرور به حرف جرّ، محلا مجرور)    «اعراب محلّی»

ادامه نوشته

لام مزحلقه (مبادی العربیه 4)

لام مزحلقه (مبادی العربیه 4)

مزحلقة به معنی « کنار زده شده، دور افتاده و . . » است.

و آن همان لام ابتداء است که برای تأکيد پس از « إنَّ » می آيد.

وجه تسميه  آن به اين خاطر است که از صدر جمله کنار زده شده است تا از شروع جمله با دو نوع تأکيد ( إنَّ ، لام ) جلوگيری شود.

« لام »مزحلقة در موارد ذيل می آيد :

الف) همراه خبر « إنَّ » بشرطی که خبر مقترن به ادات شرط يا نفی و همچنين فعل ماضی متصرف بدون « قَد » نباشد ، که در اين حالت واجب است متأخر از اسم باشد ، مانند :  ﴿ إنَّ مُحمّداً لَرسولُ الله ﴾ ، ﴿ إنَّ ربَّک لَيَحکم بينهم ﴾ ،  ﴿ إنَّک لَعلی خُلُقٍ عظيم ﴾

ب) همراه ضمير فصل بدون شرط، مانند: ﴿ إنَّ هذا لَهوَ القصص الحقّ ﴾

ج) همراه اسم « إنَّ » هنگامی که مؤخر باشد، مانند :  ﴿ إنَّ في ذلک لَعبرةً﴾

د ) همراه معمول خبر « إنَّ » بشرط اينکه معمول بر خبر مقدم شده باشد و خبرصلاحيت گرفتن اين « لام » را داشته باشد ، مانند:« إنَّک لَوطنَک تُحبُّ »  توضيح : «وطن » مفعول به برای « تُحبُّ » است.

 


إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ (المطففین: 22).

(إِنَّ الْأَبْرارَ) إن واسمها (لَفِي) اللام المزحلقة و(في نَعِيمٍ) خبر إن والجملة مستأنفة.

مفعول له (مفعول لأجله) بحث کامل مبادی العربیه 4

مفعول له (مفعول لأجله) بحث کامل مبادی العربیه 4

مفعول له، یک اصطلاح نحوی است که در جمله علت انجام فعل را نشان مي‌دهد.

تعریف لغوی مفعول‏ له

عنوان مورد بحث از اسم (مفعول) و قید آن (له) تشکیل شده و در مقابل "مفعول مطلق" است که چنین قیدی را ندارد. لفظ "مفعول" به تنهایی، اسم مفعول از مادّه‌ی "فعل" و در لغت به معنای معمول و انجام یافته است [۱] اما در صورت اِسناد آن به قید "له"، معنای "انجام یافته به سبب آن" خواهد داشت. [۲] در این معنا "لام" برای تعلیل بوده [۳] و قید "له" در مقابل قیود دیگری همچون قید "به" در "مفعول به" و یا قید "فیه" در "مفعول فیه" است. [۴]

ادامه نوشته

مفعول له مفعول لأجله (مبادی العربیه 4)

مفعول له مفعول لأجله (مبادی العربیه 4)

اهداف درس:

- آشنایی با مفعول له و انواع آن

- بیان شرایط مفعول له

- تطبیق قواعد با مثال

ادامه نوشته

مبتدا و خبر ( مسوغات ابتدای به نکره ) مبادی العربیه 4

مبتدا و خبر ( مسوغات ابتدای به نکره ) مبادی العربیه 4

*مبتدا اسم مرفوع خالی از عوامل لفظی است.

گاهی عوامل زائد بر سر مبتدا بیایند در این صورت مبتدا لفظا مجرور ومحلا مرفوع می شود.مثل :هل من عالم فی المدینه. (عالم مبتدا لفظا مجرور محلا مرفوع)

ادامه نوشته

قسم صریح و غیر صریح (مبادی العربیه 4)

قسم صریح و غیر صریح (مبادی العربیه 4)

قسم صریح و غیر صریح چیست؟ 
به طور كلى قسم را مى‏توان يكى از سازوكارهاى تأكيد در كلام دانست كه به انگيزهزدايش شك و ترديد مورد استفاده متكلم قرار مى‏گيرد. البته نوع كلام (جمله) از اهميّتويژه‏اى برخوردار است، ولى كافى به نظر نمى‏رسد. آنچه در تحليل سخن به ما در شناختقسم مدد مى‏رساند حالت قصدى متكلم است.

ادامه نوشته

واو معیة (مبادی العربیه 4)

واو معیة (مبادی العربیه 4)

واو معیّة . اگر بعد از فعل نفی و فعل طلب بیاید،فعل را منصوب می کند.

مانند : هل تظلمنی و أنصفَک؟ (استفهام)

واو، فاء، ثمَّ، أو (حروف عطفی هستند که اگر قبل از آنها اسم جامد بیاید،فعل را منصوب می کنند.)

مانند : و لُبسَ عباءةٍ و تقرََّ عینی.

ادوات حصر و استثنا در زبان عربی (مبادی العربیه 4)

ادوات حصر و استثنا در زبان عربی (مبادی العربیه 4)

توضیح مفهومی

ادوات حصر و استثنا: الفاظ دلالت کننده بر محصور کردن یک چیز به چیز دیگر

حصر به معنای محصور کردن است. در زبان عربی، اسباب و الفاظی برای افاده معنای حصر وجود دارد که به آنها ادوات حصر گفته می‌شود، از قبیل: ' انّما و الاّ '؛ برای مثال، إنما در ' انّما الاعمال بالنیّات ' افاده حصر می‌نماید.

از آن جا که ادوات حصر متفاوت بوده و هر کدام احکام مخصوص به خود دارد و در همه حالات، مفید حصر نمی‌باشد، اصولیون هر یک را جداگانه مطرح نموده‌اند.

استثنا به معنای خارج کردن چیزی از حکم مذکور در کلام می‌باشد، به گونه‌ای که اگر این اخراج نبود، حکم مذکور شامل آن چیز می‌شد. به اسباب و الفاظی که از آنها برای افاده استثنا استفاده می‌شود ادوات استثنا می‌گویند، مانند: حاشا، خَلا، ما خَلا، اِلاّ، ما لم یکن، لایکون، عَدا، ما عَدا، سوی، ما سوی، غیر، و لیس.

عمده از میان این الفاظ، لفظ « اِلاّ » است که در همه ابواب استثنا می‌آید.

منابع
اصول الفقه جلد 1 : صفحه 127
کفایة الاصول : صفحه 249
الاصول جلد 5 : صفحه 11
تهذیب الاصول جلد 1 : صفحه 117
محاضرات فی اصول الفقه جلد 5 : صفحه 140
کتاب التعریفات : صفحه 10
موسوعة مصطلحات اصول الفقه عند المسلمین جلد 1 : صفحه (101-104)
فرهنگ نامه اصول فقه

لولا امتناعیه (مبادی العربیه 4)

لولا امتناعیه (مبادی العربیه 4)

لولا: حرف ترد لربط امتناع جوابه بوجود شرطه و تختص بالاسمیه و یغلب معها حذف الخبر ان کان کونا مطلقا(یعنی فعل عام باشد) (1) و للتوبیخ و یختص بالماضى.

ادامه نوشته

موارد وجوب تقدیم مبتدا بر خبر

موارد وجوب تقدیم مبتدا بر خبر

اصل در مبتدا آنست که قبل از خبر عنوان شود چون حکمی به آن واقع شده،محکومٌ علیه قرار می گیرد.

ادامه نوشته

موارد وجوب حذف خبر

« موارد وجوب حذف خبر »

1- بعد از ((لولا )) . مانند : (( لولا الكتابه لضاع اكثر العلم = لولا الكتابه موجود... (اگر نویسندگی نبود.... )) .

2- زمانیكه ((مبتدا قسم)) باشد. مانند : (( لعمرك لا قومن = لعمرك قسمی لا قومن )).

3- زمانیكه مبتدا قبل از واو معیت آمده با شد .مانند : (( كل رجل و ضیعته )) ( هركس به حرفه خویش سازا است.)

« درموارد زیر اكثرا حذف می شود »

1- بعد ازحیث . مانند : (( انت مقدم علی رفاقك من حیث لغتك = من حیث لغتك موجودة ))

2- بعد ازلای نفی جنس . مانند : (( لاشك ولا ریب = لاشك موجود ))

3- گاهی مبتدا و خبر باهم حذف می شوند و ازجمله ی محذوف جز جارو مجرور یا ظرفی كه برآنها دلالت دارند ، باقی نمی ماند. مانند : ((سافر اخی الی ماوراء البحار = سافر اخی الی ماهو كائن وراء البحار )) .

ادامه نوشته

شرایط نصب مفعول له (مفعول لأجله)

شرایط نصب مفعول له (مفعول لأجله)

مفعول له با وجود شرایطی منصوب واقع می‌شود که در ادامه به آنها اشاره می‌شود:

ادامه نوشته

و تذکر اخلاق الفتی و عظامه مغیبة فی اللحد بال رمیمها

عین الصحیح فی التشکیل:

وتذکر أخلاق الفتی وعظامه مغیبة في اللحد بال رمیمها!

1. أخلاقُ، عِظامُ، بالِ، رمیمُ.

2. الفَتَی، عِظامِ، مُغَیِّبةٌ، اللَّحدِ.

3. تُذکَرُ، أخلاقَ، الفَتَی، مُغَیَّبَةٌ.

4. عِظامُ، مُغَیَّبةٌ، اللَّحدِ، بالٌ.

اعراب فعل مضارع (مبادی العربیه 4)

اعراب فعل مضارع (مبادی العربیه 4)

اعراب فعل مضارع :

فعل مضارع معرب دارای سه نوع اعراب است : رفع ، نصب ، جزم

1- فعل مضارع مرفوع : فعل مضارع هنگامی مرفوع است که هیچیک از عوامل « نَصب یا جَزم » بر سرش در نیامده باشد.

مانند : یَذهَبُ ، یَذهَبانِ ، یَذهَبُونَ

علامت های رفع فعل مضارع عبارتند از :

ادامه نوشته

دانلود مقاله بررسی ضمایر شأن و قصه در قرآن کریم

دانلود مقاله بررسی ضمایر شأن و قصه در قرآن کریم

مجلة الجمعیة العلمیة الایرانیة للغة العربیة و آدابها

ادامه نوشته

يَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

يَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

(يا مُوسى) يا أداة نداء وموسى منادى مفرد علم

(إِنَّهُ) إن واسمها

(أَنَا اللَّهُ) لفظ الجلالة مبتدأ وأنا خبر والجملة خبر إن

(الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) خبران آخران للمبتدأ

ادامه نوشته

همزه تعریف، تسویه، مصدریه، و نداء (مبادی العربیه 4)

همزه تعریف، تسویه، مصدریه و نداء (مبادی العربیه 4)

سؤال:

در مورد همزه تعریف، تسویه، مصدریه، و نداء توضیح بدهید.


پاسخ:

الف، يا ساكن است و يا متحرك؛ ساكن را "لينه"، و متحرك را "همزه" مى نامند.

1. همزه تعریف نداریم. اگر منظورتان ال (الف و لام) تعریف است که آن را لام تعریف می گویند که همزه همراه آن آمده است و خوانده هم نمی شود.

2. همزه گاه براى استفهام به معنى آيا مى آيد. همزه استفهام گاهى از استفهام حقيقى خارج و در معانی دیگر به کار می رود که یکی از آنها همزه تسویه است، یعنی نسبت به طرفین آن، حالت تساوی است.

همزه تسويه، كه بعد از سَواء - مااَدْرى - لَيْتَ شِعْرى - ما اُبالى استعمال مى شود، مشروط بر اين كه قبل از جمله اى كه بتوان به جاى آن مصدر قرار داد واقع شود، مانند: "مااُبالىِ اَقُمْتَ اَمْ قَعَدْتَ" يعنى "مااُبالى بِقِيامِكَ وَ بِقُعُودِكَ" .

3. همزه مصدریه نیز همان همزه تسویه است، مثلا جمله "سواءٌ علیهم أأنذرتهم" وقتی به مصدر می رود می شود: "سواءٌ علیهم إنذارک إیاهم".

4. همزه، گاه براى نداى نزديک به معنى اى، به کار می رود؛ مانند: "اَزیدُ اَقْبِلْ"، ای زید روی به سوی ما کن.

ادامه نوشته

کاربرد ضمیر شأن (مبادی العربیه 4)

ضمیر شأن وقصه:ضمیر تعظیم و گرامى داشت مخبر عنه است؛ و یکى از ضمایر منفصل محسوب می شود.

کاربرد ضمیر شأن

یکى از ضمایر منفصل، ضمیر شأن است که به آن ضمیر قصه، مجهول، امر و حدیث نیز مى گویند. در کلام عرب هرگاه گوینده بخواهد جمله اسمیه یا فعلیه اى را بیاورد که مفهومى مهم یا مقصودى در خور توجه دارد به گونه اى که سزاوار است توجه شنوندگان بدان جلب شود، آن را مستقیماً بیان نمى کند بلکه پیش از آن ضمیرى را به کار مى گیرد تا رغبت شنونده را برانگیزد و وى را مشتاق کند سپس به مفاد آن آگاه اش مى کند. مانند: "قل هوالله احد؛ بگو: او خداوند یگانه است.


احکام ضمیر شأن

۱- عامل در ضمیر شأن یا ابتدائیت است یا ناسخ آن، مانند "هو" در آیه: قل هوالله احد. [۲]

۲ - باید جمله ای آن ضمیر را تفسیر کند؛ ۳ - جمله تفسیر کننده باید بعد از ضمیر بیاید و مرجع این ضمیر به مضمون آن جمله باز گردد؛ ۴ - ضمیر مفرد است و نمى تواند مثنی یا جمع باشد، ولى مى تواند مؤنث باشد، مانند: "ماهى الا حیاتنا الدنیا. [۳]

۵ - براى این ضمیر تابعی نمى آید، نه توصیف مى شود و نه توصیف مى کند.

فایده کاربرد ضمیر شأن و قصه

تعظیم و گرامى داشتن مخبر عنه است.

پانویس
۱. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۱.
۲. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۱.
۳. جاثیه/سوره۸۳، آیه۲۴.


مستندات مقاله

سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فى علوم القرآن، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱. 

خرمشاهی، بهاء الدین، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهى، ج۲، ص۲۲۶۲.

بستانی، بطرس، محیط المحیط قاموس مطول للغة العربیة، ص۴۴۸.

کمالی دزفولی، علی، قرآن ثقل اکبر، ص۳۴۵-۳۴۶.

منبع

مرکز اطلاعات ومدارک اسلامی

ادامه نوشته