برداشت‌ تربیتی از آیات قرآنی (آیه 92 سوره یونس)

برداشت‌ تربیتی از آیات قرآنی (آیه 92 سوره یونس)

وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ

يقيناً بسيارى از مردم از نشانه‌هاى ما غافلند.!(بخشی از آیه ۹۲ سوره یونس)

*هدف تربیتی:*

غفلت ویژگی رفتاری بسیاری از مردم است.

*هدف رفتاری:*

با مشاهده دقیق حوادث، تعقل و تفکر و عبرت‌آموزی از تاریخ، خود را از غفلت نجات دهید.

برداشت از آیه:

1/ یکی از ویژگی‌های رفتاری انسان که قابل تغییر و تبدیل و اصلاح است، *(آفت غفلت)* است که انواع، علل و عوامل مختلفی دارد، قرآن این ویژگی را نکوهش کرده و از ما می‌خواهد که جزء گروه غافلان نباشیم *(ولا تکن من الغافلین؛هرگز از غافلان و بی‌خبران نباش)*، غفلت از خدا و یاد آرامش بخش او، غفلت از سرنوشت ابدی خویش، غفلت از مرگ و سفر اخروی و غفلت ازشناخت خویش و سرمایه‌های وجودی ،انسان را تا مرز سقوط سوق می‌دهد.

2/غفلت آثار زیانبار فراوانی دارد که گاه جبران ناپذیر و غیر قابل بازگشت است، مثلا غفلت از سرمایه عمر و زمان غیرقابل برگشت است،جوانی و عمر و فرصت‌های در اختیار به سرعت می‌گذرند و چنان‌چه از آن غافل باشیم، قابل جبران نیست بقیه موارد نیز اینگونه است، بسته به اهمیت و اثر هر موضوعی ، غفلت از آن ممکن است آثار زیان بارتری دارد.

3/بزرگترین غفلت آن است که انسان از یافته‌های حواس، نیروی عقل و اندیشه، تجارب و حوادث و پیشامدها ، بدون تفکر و عبرت‌آموزی بگذرد و از تاریخ درس نگیرد و عمر را بر باد دهد.

4/غفلت از خویش و خود فراموشی، ندیدن استعدادها، امکانات و توانائی‌های خود، عدم ارزیابی از سرمایه‌های وجودی و چگونگی هزینه‌کرد آنها، خسارتی بزرگ برای انسان است، تفکر در خویش *(خودنگری)،* خود ارزیابی و محاسبه نفس ما را از این غفلت بیرون می‌آورد.

5/ یکی دیگر از انواع غفلت‌ها، بی‌توجهی نسبت به خانواده‌ست، عدم توجه و حساسیت نسبت به رشد و تربیت، آموزش و تعلیم آنان، عدم توجه به نیازهای زیستی، عاطفی، روانی، و رها کردن آنان سبب بهم‌ریختگی در سازمان و ساختار خانواده می‌شود و آن را از هم می‌پاشد، *(توجه به سلامت و تعادل روانی خانواده).*

6/ غفلت از دیگران، یعنی دوستان و همکاران، افرادی که بر گردن ما حقی دارند، زیر دستان و فرادستان و سایر افراد جامعه نیز آفتی بزرگ در روابط اجتماعی است، دیگران را ندیدن یک بیماری است که باید آن را درمان کرد.

7/ غفلت از طبیعت نیز نکوهش شده است در قران کریم در آیات فراوانی ما را به *(نظر)* در طبیعت دعوت و تشویق می‌کند، *(نظر)* یعنی نگاه همراه با دقت و تفکر و تامل، نمونه‌ای از این موارد را در دعوت قرآن به *(نظر)* در آسمان،زمین، کوه، دریا،خلقت شتر و... را می‌توان می‌توان مشاهده کرد.

بازخورد تربیتی:

به فرزندان، ودانش آموزان و سایر متربیان، مشاهده دقیق نعمت‌ها و آیات خداوندی، مطالعه پدیده‌ها و حوادث، تفکر و تامل، پژوهش در تاریخ و عبرت گرفتن از آن را آموزش دهیم.

برداشت‌های تربیتی از آیات قرآنی (یونس 57)

برداشت‌های تربیتی از آیات قرآنی (یونس 57)

يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ.

اى مردم! همانا از سوى پروردگارتان پند و اندرزى براى شما آمد كه مايه‌ى شفا براى آنچه در سينه‌هاى شماست و هدايت و رحمتى براى مؤمنان است.

*هدف تربیتی:
بیان بیماری‌های قلبی و درمان آنها.

*هدف رفتاری:
قلب را پیش از بیمار شدن، درمان کنید

*واژه شناسی:
شفاء: صحت و سلامت

برداشت از آیه:

1 - قلب موجودی است که دارای وظایف، کارکردها و عملکردهای مهمی همانند ادراک ،فهم ، تدبر و تعقل است و نیز مرکز احساسات و عواطف انسانی نیز می‌باشد، منظور از قلب در قران به هیچ وجه، آن عضو داخلی بدن نمی‌باشد که خون‌رسان سلول‌ها و سایر اعضای جسمی است بلکه منظور از قلب همان روح و نفس انسانی است که می‌تواند منشاء همه صفات عالی و ویژگی‌های انسانی باشد چنان‌که نیز می‌تواند منشاء سقوط انسان و رذایل انسانی باشد.

2 - قلب ممکن است آسیب ببیند و بیمار شود، عوارض و آفاتی بر آن عارض شود، *(فی قلوبهم مرض)* یا حتی مرگ آن را فراگیرد، *(ختم الله علی قلوبهم)* چنانچه بیماری بر آن مسلط شود باید بفکر درمان آن باشیم و گرنه کارکردهای خود را از دست می‌دهد، *(لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها)*.

​​​​​​3 - پیش‌گیری مهم‌تر ،بهتر و کارسازتر از درمان است بایداولا آفت‌ها و آسیب‌ها قلب را شناخت و از گرفتار و بیمار شدن پیش‌گیری کرد، *(پیش‌گیری اولیه)* و ثانیاً چنانچه بیماری عارض شد آن را درمان کرد، *(پیش‌گیری ثانویه)*

4 - درقرآن نسخه پیش‌گیری و درمان بیماری‌های قلبی بیان شده است *(وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ)* ،رشد و نمو و تکامل و حتی احیاء قلب طبق برنامه قرآنی امکان پذیر است.

5 - آنچه سبب بهداشت روان وشفا و درمان قلب می‌شود را بشناسیم و بکار گیریم ؛ همانند تلاوت و عمل به قرآن، یاد خدا ، مجالست و همنشینی و نشست با اهل معرفت ،خردمندان و اندیشه ورزان، همنشینی با فقراء و نیازمندان، یتیمان و اطعام و رسیدگی به آنان و خود ارزیابی‌ها، (محاسبه نفس)

🌹بازخورد تربیتی:

پیش‌گیری یعنی اولویت دادن به سلامت روان خود، خانواده و اطرافیان و جامعه که مستلزم رشد معنوی، تربیت قرآنی در عمل و شناخت آسیب‌ها و بیماری‌های قلبی و درمان آنهاست.

تفسیر آیه 100 سوره یونس: وما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إلَّّا بإِذْنِ اللَّه ويَجْعَلُ الرِّجْسَ

تفسیر آیه 100 سوره یونس: وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ

و هيچ كس را نرسد كه جز به اذن خدا ايمان بياورد، و [خدا] بر كسانى كه نمى انديشند، پليدى را قرار مى‌دهد.


برگزیده تفسیر نمونه

در عین حال در این آیه این حقیقت را یادآور می‌شود: درست است که انسانها مختار و آزادند اما «هیچ کس نمی‌تواند ایمان بیاورد، جز به فرمان خدا» و توفیق و یاری و هدایت او (وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).

و لذا آنها که در مسیر جهل و عدم تعقل گام بگذارند و حاضر به استفاده از سرمایه فکر و خرد خویش نباشند «خداوند رجس و پلیدی را بر آنها می‌نهد» آن چنان که موفق به ایمان نخواهند شد (وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ).


تفسیر آقای قرائتی

پیام ها

1- مردم نه مجبور به ايمانند (طبق آيه‌ى قبل) و نه بدون هدايت و توفيق الهى، به ايمان آوردن موفّق مى‌شوند. «1» «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»

2- كفر، پليدى است. «الرِّجْسَ»

3- لطف الهى و توفيق ايمان، شامل اهل‌خرد و تعقّل مى‌شود و آنكه با اختيار خود فكر و تعقّل نكند، مشمول قهرالهى مى‌شود. «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ»

4- عقل سالم، زمينه‌ساز ايمان است و بى‌ايمانى، نشانه‌ى بى‌خردى است. ... لا يَعْقِلُونَ‌

«1». «لاجبر و لاتفويض بل امر بين الامرين» بحار، ج 4، ص 197.

تفسیر آیه 53 سوره یونس (وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ)

تفسیر آیه 53 سوره یونس (وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ)

از تو می‌پرسند: «آیا آن (وعده مجازات الهی) حقّ است»؟ بگو: «آری، به پروردگارم سوگند، قطعاً حقّ است؛ و شما نمی‌توانید از آن جلوگیری کنید!»


برگزیده تفسیر نمونه

در مجازات الهی تردید نکنید! در آیات گذشته سخن از کیفر و مجازات و عذاب مجرمان در این جهان و جهان دیگر بود. این آیه نیز موضوع را دنبال می‌کند.

نخست می‌گوید: مجرمان و مشرکان از روی تعجب و استفهام «از تو سؤال می‌کنند که آیا این وعده مجازات الهی در این جهان و جهان دیگر حق است»؟

(وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ).

خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد که در برابر این سؤال با تأکید هر چه بیشتر «بگو: آری! به پروردگارم سوگند این یک واقعیت است» و هیچ شک و تردیدی در آن نیست (قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ).

و اگر فکر می‌کنید، می‌توانید از چنگال مجازات الهی فرار کنید اشتباه بزرگی کرده‌اید، زیرا «هرگز شما نمی‌توانید (از آن جلوگیری کنید و) او را با قدرت خود ناتوان سازید» (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ).

تفسیر آیه 106 سوره یونس - وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّك

تفسیر آیه 106 سوره یونس - وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ - جواب استخاره

و جز خدا، چیزی را که نه سودی به تو می‌رساند و نه زیانی، مخوان! که اگر چنین کنی، از ستمکاران خواهی بود!


تفسیر اثنی عشری

و مخوان غير خداى تعالى را در عبادت و اطاعت به استقلال يا به اشتراك. مَا لَا يَنْفَعُكَ‌: چيزهائى را كه نفع و فايده ندهند تو را هر چند اطاعت كنى آنها را. وَ لَا يَضُرُّكَ‌: و ضرر نزنند تو را هر چه نافرمانى آنها را نمائى. مراد عبادت غير حق تعالى است از اوثان و اصنام.

نكته- اينكه فرمود «مَا لَا يَنْفَعُكَ وَ لَا يَضُرُّكَ» و حال آنكه بر فرض نفع و ضرر ايضا عبادت آنها جايز نخواهد بود عقلا، براى اشعار به آنكه وقتى عبادت غير خدا از چيزهائى كه نفع و ضرر رسانند قبيح باشد، هر آينه عبادت چيزهائى كه اصلا نفع و ضرر ندارند البته اقبح خواهد بود؛ يا آنكه آنچه فايده ندارند نفع خداى تعالى را از جلب نفع و دفع ضرر، پرستش منما، چه عقل سليم روا نخواهد داشت.

فَإِنْ فَعَلْتَ‌: پس اگر بجاآورى مخالفت الهى را از عبادت غير سبحانى.

فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ‌: پس تو در آن هنگام بتحقيق از ستمكارانى بر نفس خود به ترك پرستش منعم حقيقى و درك عذاب ناسپاسى به سبب عبادت غيرى.

تذكره- آيه شريفه خطاب به پيغمبر و مراد امت مى‌باشند مانند ساير خطابات، زيرا وجود مقدس نبوى صلّى اللّه عليه و آله در مقام كمال به حدى است كه تمام توجهاتش به خداى متعال و ابدا شايبه غير در او متصور نيست، زيرا به احتمال چنين چيزى هر آينه شايسته منصب عظيم الشأن نبوت و حامل وحى، حضرت عزت نخواهد بود.

ج5، ص 410


جواب استخاره: بد

تفسیر آیه 7 سوره یونس - نتیجه استخاره

تفسیر آیه 7 سوره یونس - نتیجه استخاره

إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ.

آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافلند


برگزيده تفسير نمونه

بهشتیان و دوزخیان: از این آیه به بعد نیز شرحی پیرامون معاد و سرنوشت مردم در جهان دیگر آمده است.

نخست می‌فرماید: «کسانی که امید لقای ما را ندارند و به رستاخیز معتقد نیستند و به همین دلیل تنها به زندگی دنیا خشنودند و به آن اطمینان می‌کنند ...» (إِنَّ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها).

«و همچنین آنها که از آیات ما غافلند و در آنها اندیشه نمی‌کنند» تا قلبی بیدار و دلی مملو از احساس مسؤولیت پیدا کنند ... (وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ).


نتیجه استخاره: خیلی بد

تفسیر آیه 16 سوره یونس: قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ

تفسیر آیه 16 سوره یونس: قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

ترجمه استاد مهدی فولادوند

بگو: «اگر خدا مى‌خواست آن را بر شما نمى‌خواندم، و [خدا] شما را بدان آگاه نمى‌گردانيد. قطعاً پيش از [آوردن‌] آن، روزگارى در ميان شما به سر برده‌ام. آيا فكر نمى‌كنيد؟»

تفسیر نمونه

در این آیه به دلیل این موضوع می‌پردازد و می‌گوید به آنها بگو:

من کمترین اراده‌ای از خودم در باره این کتاب آسمانی ندارم «و اگر خدا می‌خواست این آیات را بر شما تلاوت نمی‌کردم و از آن آگاهتان نمی‌ساختم» (قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَ لا أَدْراکُمْ بِهِ).

به دلیل این که «سال ها پیش از این در میان شما زندگی کردم» (فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ). و هرگز این گونه سخنان را از من نشنیده‌اید، اگر آیات از ناحیه من بود لابد در این مدت چهل سال از فکر من بر زبانم جاری می‌شد و حد اقل گوشه‌ای از آن را بعضی از من شنیده بودند.

«آیا مطلبی را به این روشنی درک نمی‌کنید» (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).

تفسیر آیه 15 سوره یونس: وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ

تفسیر آیه 15 سوره یونس: وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحىٰ إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ.

ترجمه فولادوند

و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، آنانكه به ديدار ما اميد ندارند مى‌گويند: «قرآن ديگرى جز اين بياور، يا آن را عوض كن.» بگو: «مرا نرسد كه آن را از پيش خود عوض كنم. جز آنچه را كه به من وحى مى‌شود پيروى نمى‌كنم. اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ مى‌ترسم».

شأن نزول:

این آیه و دو آیه بعد از آن در باره چند نفر از بت پرستان نازل شده، چرا که خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و گفتند: آنچه در این قرآن در باره ترک عبادت بتهای بزرگ ما، لات و عزی و منات و هبل و همچنین مذمت از آنان وارد شده برای ما قابل تحمل نیست، اگر می‌خواهی از تو پیروی کنیم، قرآن دیگری بیاور که این ایراد در آن نباشد! و یا حداقل این گونه مطالب را در قرآن کنونی تغییر ده!

تفسیر:

این آیات نیز در تعقیب آیات گذشته پیرامون مبدأ و معاد سخن میگوید، نخست به یکی از اشتباهات بزرگ بت پرستان اشاره کرده، می‌گوید:

«هنگامی که آیات آشکار و روشن ما بر آنها خوانده می‌شود، آنها که به رستاخیز و لقای ما ایمان ندارند می‌گویند: قرآن دیگری غیر از این بیاور و یا لااقل این قرآن را، تغییر ده» (وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ).

این بی‌خبران بینوا، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را برای رهبری خود نمی‌خواستند، بلکه او را به پیروی از خرافات و اباطیل خویش دعوت می‌کردند.

قرآن با صراحت آنها را از این اشتباه بزرگ در می‌آورد، و به پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله دستور می‌دهد که به آنها «بگو: برای من ممکن نیست که از پیش خود آن را تغییر دهم» (قُلْ ما یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِی).

سپس برای تأکید اضافه می‌کند: «من فقط پیروی از چیزی می‌کنم که بر من وحی می‌شود» (إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی إِلَیَّ).

نه تنها نمی‌توانم تغییر و تبدیلی در این وحی آسمانی بدهم، بلکه «اگر کمترین تخلفی از فرمان پروردگار بکنم، از مجازات آن روز بزرگ (رستاخیز) می‌ترسم» (إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ).

منبع: ج2، ص278

تحدی قرآن (تفسیر آیه 38 سوره یونس) أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِه

تحدی قرآن (تفسیر آیه 38 سوره یونس) أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

تفسیر نمونه

در این آیه دلیل سومی بر اصالت قرآن ذکر کرده، می‌گوید: «آنها می‌گویند این قرآن را پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به دروغ به خدا نسبت داده، به آنها بگو: اگر راست می‌گویید شما هم مثل یک سوره آن را بیاورید، و از هر کس می‌توانید غیر از خدا برای همکاری دعوت کنید» ولی هرگز توانایی بر این کار را نخواهید داشت، به همین دلیل ثابت می‌شود که این وحی آسمانی است (أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).

این آیه از جمله آیاتی است که با صراحت اعجاز قرآن را بیان می‌کند نه تنها همه قرآن را بلکه حتی اعجاز یک سوره را، و از همه جهانیان بدون استثناء دعوت می‌کند که اگر معتقدید این آیات از طرف خدا نیست همانند آن و یا لااقل همانند یک سوره آن را بیاورید.

منبع: ج2، ص291

تفسیر آیه 83 سوره یونس: فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ

تفسیر آیه 83 سوره یونس: فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

 

پس کسی به موسی ایمان نیاورد جز قبیله او آن هم با حال خوف و تقیه از فرعون و مهتران اتباعش که مبادا فرعون در صدد فتنه و قتلشان برآید که فرعون در سرزمین مصر بسیار علوّ و سرکشی داشت و سخت متعدّی و ستمکار بود.

تفسیر نمونه

سومین مرحله مبارزه موسی با طاغوت مصر: در آغاز وضع نخستین گروه ایمان آورندگان به موسی را بیان می‌کند و می‌گوید: «بعد از این (ماجرا) هیچ گروهی به موسی ایمان نیاوردند مگر گروهی از فرزندان قوم او» (فَما آمَنَ لِمُوسی إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ).

این گروه کوچک و اندک که به مقتضای ظاهر کلمه «ذُرِّیَّةٌ» بیشتر از جوانان و نوجوانان تشکیل می‌شدند، تحت فشار شدیدی از ناحیه فرعون و اطرافیانش قرار داشتند، و هر زمان «از این بیم داشتند که دستگاه فرعونی (با فشارهای شدیدی که روی مؤمنان وارد می‌کرد) آنان را وادار به ترک آیین و مذهب موسی کند» (عَلی خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ).

چرا که «فرعون مردی بود که در آن سرزمین برتری جویی داشت» (وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ).

«و اسرافکار و تجاوزکار بود» و هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمی‌شناخت (وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ).

تفسیر آیه 10 سوره یونس: دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ

تفسیر آیه 10 سوره یونس: دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

گفتار (و دعای) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهی تو!» و تحیّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: «حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!»


" دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" اولين كرامتى كه خداى سبحان به اوليايش- يعنى همانهايى كه در دلهايشان غير خدا نيست و غير خدا كسى امورشان را تدبير نمى‏ كند- كرده اين است كه دلهايشان را از محبت غير خودش پاك مى‏كند، تا به آنجا كه غير خدا را دوست نمى‏دارند و جز به خدا به هيچ چيز ديگر نمى‏انديشند و جز در راه او قدمى بر نمى‏دارند. پس، اولياء خدا منزه از هر شريكى براى خدا هستند، يعنى هيچ چيز ديگر دلهاى آنان را به سوى خود نمى‏كشد، و از ياد خدا غافل نمى‏سازد، و هيچ شاغلى آنان را از پروردگارشان به خود مشغول نم ى‏كند.

و اين منزه بودن دلهايشان همان تنزيهى است كه آنان نسبت به خداى تعالى دارند.

آرى، اولياء خدا، پروردگار خود را از هر چيزى كه لايق به ساحت قدس او نيست منزه‏ مى‏دارند، چه شريك در اسم و چه شريك در معنا، و چه نقص، و چه عدم. و نيز تسبيح آنان در باره پروردگارشان تنها تسبيح به زبان و صرف گفتن" سبحان اللَّه" نيست، بلكه تسبيحشان هم به زبان، هم به عمل و هم به قلب مى‏باشد، چون تسبيح اگر كمتر از اين و در مرحله‏اى پايين‏تر از اين باشد تسبيحى آميخته با شرك است، هم چنان كه خداى تعالى فرموده:" وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ" و اين اولياء خدا كه خداى تعالى دلهايشان را از پليدى محبت غير خود- كه دل را مشغول از ذكر خدا مى‏سازد- پاك ساخته و از محبت خويشتن پر نموده است، اراده نمى‏كنند مگر خود خدا را، چون خداى تعالى خيرى است كه شرى با آن نيست، آرى "وَ اللَّهُ خَيْرٌ" و نيز اولياى خدا با دل هاى مالامال از خير و سلام خود با احدى روبرو نمى‏شوند مگر بخير و سلام. بله، مگر آنكه طرف مقابل كسى باشد كه خير و سلام را مبدل به شر و ضرر سازد، كه در اين صورت اولياى خدا نيز با شر، با آنان برخورد مى‏كنند. همانطورى كه قرآن كريم، شفاء قلوب است براى كسانى كه خواهان شفاء از آن باشند و ليكن براى ظالمين ثمره‏اى جز بيشتر شدن گمراهى ندارد.

و نيز اولياى خدا و دارندگان چنين قلبى طاهر به هيچ چيز و هيچ حادثه‏اى بر نمى‏خورند مگر آنكه آن را نعمتى از نعمت‏هاى خدا يافته، با ديد نعمت به آن مى ‏نگرند، نعمتى كه از صفات جمال خدا و معانى كمال او حكايت دارد و عظمت و جلال او را بيان مى‏كند، در نتيجه اگر چيزى را توصيف مى‏كنند- بدان جهت است كه آن را يكى از نعمت‏هاى خدا مى‏بينند، و جمال خدا- در اسماء و صفاتش - را در آن چيز مشاهده مى‏كنند، و در هيچ چيز از پروردگار خود غافل و دستخوش فراموشى نمى ‏شوند - قهرا اين توصيفشان از آن چيز توصيف پروردگارشان است، به افعال و صفات جميل و در نتيجه ثنائى است از آنان بر خدا و حمدى است از ايشان براى خدا، چون حمد چيزى جز ثناء به فعل اختيارى جميل نمى ‏باشد.

اين است وضع اولياى خداى تعالى ما دام كه در دنيايند، يعنى در دار عمل قرار دارند، و در امروزشان براى فردايشان جد و جهد دارند، و اما بعد از آنكه از اين خانه خارج شده، به لقاء پروردگارشان رسيدند و خداى تعالى وعده‏ هايى كه به آنان داده بود بطور كامل به آنان داده، و در رحمت و در دار كرامت خود جايشان داد، و در آن هنگام نورشان را تمام مى‏كند همان نورى‏ را كه در دنيا فقط به آنان داده بود، و قرآن كريم وضع آن روز آنان را چنين حكايت مى‏ كند:

  ترجمه تفسير الميزان، ج‏10، ص: 20

تفسیر آیه 83 سوره یونس(فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ)

فَمَا آمَنَ لِمُوسىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

سرانجام، كسى به موسى ايمان نياورد مگر فرزندانى از قوم وى، در حالى كه بيم داشتند از آنكه مبادا فرعون و سران آنها ايشان را آزار رسانند، و در حقيقت، فرعون در آن سرزمين برترى‌جوى و از اسرافكاران بود.

ادامه نوشته

تفسیر آیه 2 سوره یونس (اكان للناس عجبا ان اوحينا الى رجل منهم ان انذر الناس و بشر الذين آمنوا ان)

تفسیر آیه 2 سوره یونس (اكان للناس عجبا ان اوحينا الى رجل منهم ان انذر الناس و بشر الذين آمنوا ان لهم قدم صدق عند ربهم قال الكافرون ان هذا لساحر مبين)

ترجمه مهدی فولادوند

آيا براى مردم شگفت‌آور است كه به مردى از خودشان وحى كرديم كه: مردم را بيم ده و به كسانى كه ايمان آورده‌اند مژده ده كه براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نيک است؟ كافران گفتند: «اين [مرد] قطعاً افسونگرى آشكار است».


اكان للناس عجبا ان اوحينا الى رجل منهم...

استفهام در اين آيه شريفه انكارى است و مى خواهد تعجب كفار را از وحى كردن خداى تعالى به يک نفر از افراد آنان را تخطئه كند، و بفرمايد: هيچ جاى تعجب نيست كه خداى تعالى معارفى را كه دعوت قرآنى مشتمل بر آن است به فردى از افراد شما وحى كند.

وحى مشتمل است بر انذار همه مردم و تبشير مؤمنين و بيان معناى: (قدم صدق)

(ان انذر الناس...) - اين جمله، آن چيزى را كه به آنجناب وحى كرده بود تفسير مى كند، و مى فهماند اينكه گفتيم (اوحينا الى رجل منهم)، منظورمان از آن چيزى كه وحى كرديم انذار و تبشير است. پس آن وحى نسبت به عموم مردم انذار، و نسبت به خصوص كسانى كه از ميان عموم ايمان آورده اند بشارت است. پس، به هر حال اين كتاب در بعضى از احتمالات و تقادير به ضرر مردم است و آن احتمال عبارت است از اينكه مردم نسبت به آن كفر بورزند و از دستوراتش عصيان كنند، و در بعضى از تقادير به نفع مردم است، و آن عبارت است از اينكه مردم به آن ايمان آورده دستوراتش را اطاعت كنند.

حال ببينيم آن بشارت چيست؟

در آيه شريفه، جمله (بشرالذين آمنوا) با جمله (ان لهم قدم صدق عند ربهم - اينكه مؤمنين نزد پروردگارشان قدم صدقى دارند) تفسير شده، و منظور از (قدم صدق) مقام و منزلت صادق و واقعى است، همچنانكه آيه: (فى مقعد صدق عند مليك مقتدر) به آن اشاره نموده و مى فهماند كه مؤمنين مجلسى صدق نزد مالك مقتدر آسمانها و زمين دارند، چون ايمان آنجا كه باعث قرب و منزلت نزد خداى تعالى مى شود، قهرا صدق در ايمان باعث صدق در آن مقام و منزلت نيز هست، پس مؤمنين همانطور كه ايمانشان صادق است، منزلتشان نيز صادق است.

بنابراين، اگر در آيه شريفه منزلت صدق و يا به عبارت ديگر، مقام صدق را قدم صدق خوانده، از باب كنايه است، و چون اشغال مكان معمولا و عادتا بوسيله قدم صورت مى گيرد بدين مناسبت كلمه (قدم) در مكان - اگر مورد از موارد مادى باشد - و در مقام و منزلت - اگر مورد از امور معنوى باشد - است عمال مى شود، و در آيه نيز به همين مناسبت استعمال شده، و سپس كلمه (قدم)  را به كلمه (صدق) اضافه كرد، به اين عنايت كه قدم، قدم صاحب صدق، و صدق، صدق صاحب قدم است، كسى است كه در كارش صادق است، يعنى قدمش قدم كسى است كه صادق است، و يا خود قدمش صادق است، چون خودش صادق است.

البته، در اين ميان معنائى ديگر براى اين جمله هست، و آن اين است كه منظور از صدق، طبيعت صدق باشد، گويا صدق خودش ‍ قدمى دارد، همچنانكه كذب هم براى خود قدمى دارد، و قدمى كه داراى صدق است آن قدمى است كه در راه هدف استوار مى ماند و نمى لغزد، ولى قدم كذب آن قدمى است كه از راه منحرف مى شود.

(قال الكافرون ان هذا لساحر مبين) بعضى از اهل قرائت جمله مورد بحث را ان هذا لسحر مبين) قرائت كرده اند، كه در اين صورت معنايش چنين مى شود: (اين قرآن سحرى است آشكار)، ليكن برگشت هر دو قرائت به يك معنا است، چون اگر كفار، رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) را ساحر مى خواندند، به خاطر اين بود كه قرآن كريم را سحر مى ناميدند.

اين جمله بمنزله تعليلى است براى جمله : (اكان للناس عجبا)، و با اين جمله تعجب كفار را مجسم مى سازد، و آن اينكه، وقتى آياتى را كه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم) بر آنان تلاوت مى كرد مى شنيدند آن را كلامى غير از نوع كلام خودشان مى يافتند، كلامى خارق العاده، كلامى كه دلها را مجذوب مى كرد و جانها را شيفته خود مى ساخت، لذا آن كلام را (سحر) و صاحب آن كلام را (ساحرى آشكار) مى خواندند.

تفسیر آیه 20 سوره یونس: وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا

تفسیر آیه 20 سوره یونس: وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ

ترجمه مهدی فولادوند: و مى‌گويند: «چرا معجزه‌اى از جانب پروردگارش بر او نازل نمى‌شود»؟ بگو: «غيب فقط به خدا اختصاص دارد. پس منتظر باشيد كه من هم با شما از منتظرانم».


تفسیر المیزان

این آیه مانند آیه قبلش که می فرمود: (و یعبدون من دون اللّه) و نیز آیه قبل از آن که می فرمود: (و اذا تتلى علیهم آیاتنا)، صحنه هایى از مظالم قولى و عملى مشرکین را برشمرده و در رد آنها حجت هائى را به رسول گرامى خود تلقین مى کند تا علیه مشرکین به آن حجتها احتجاج فرماید، و در اول آیات مورد بحث یکى از آن سخنان مشرکین و پاسخش گذشت. پس، جمله (و یقولون لولا انزل...) عطف است بر همان اول آیات مورد بحث که می فرمود: (و اذا تتلى علیهم آیاتنا) در آیه مورد بحث علاوه بر این براى چندمین بار انکار قرآن توسط مشرکین را تذکر داده، چون مرادشان از اینکه گفتند: (لو لا انزل علیه آیة من ربه) هر چند درخواست آوردن قرآن دیگر است، لیکن این درخواست در واقع معنایش تحقیر قرآن و قبول نداشتن آنست، خواستند آن را استخفاف نموده بگویند قرآن آیتى الهى نیست، به دلیل اینکه در پاسخشان حرف (فاء) را آورده، و فرموده: (فقل انما الغیب لله) و مانند موارد دیگر به کلمه (قل) اکتفاء نکرده و نفرمود: (قل انما الغیب لله). گویا فرموده: (از تو آیتى دیگر طلب مى کنند و به قرآن اکتفاء ننموده به آن راضى نمی شوند، و چون به قرآن به عنوان یک آیت اکتفا نکردند به ایشان بگو آیات از ناحیه غیب است، غیبى که مختص به خداى تعالى است، پس اختیار آیات به دست من نیست، لاجرم شما منتظر آیتى که حق را از باطل جدا کند باشید، من نیز با شما جزء منتظرین خواهم بود).

پس، آنچه از آیه استفاده مى شود این است، و این مستفاد دلالت دارد بر اینکه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم) منتظر رسیدن آیتى غیر قرآن بوده که حق را از باطل جدا سازد، و بین آن جناب و بین امتش داورى کند - و بزودى در آیه چهل وشش همین سوره وعدهاى صریح به فرستادن آن آیت که دستور انتظار کشیدنش را به مشرکین داده مى آید، که فرموده : (و اما نرینک بعض الذى نعدهم او نتوفینک فالینا مرجعهم) و چند آیه بعد از آن.

ادامه نوشته

تلاوت امیرحسین رحمتی از آیات ۱۰۴ تا ۱۰۹ سوره یونس

تلاوت امیرحسین رحمتی از آیات ۱۰۴ تا ۱۰۹ سوره یونس، منتخب چهارمین جلسه ارتقای قاریان ممتاز شورای عالی قرآن را می‌شنوید.

تفسیر آیه 11 سوره یونس: (وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ)

تفسیر آیه 11 سوره یونس: (وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ)

ادامه نوشته