تفسیر آیه 63 سوره قصص

تفسیر آیه 63 سوره قصص

قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ

آنان كه حكم [عذاب‌] بر ايشان واجب آمده، مى‌گويند: «پروردگارا، اينانند كسانى كه گمراه كرديم، گمراهشان كرديم همچنانكه خود گمراه شديم، [از آنان‌] به سوى تو بيزارى مى‌جوييم، ما را نمى‌پرستيدند [بلكه پندار خود را دنبال مى‌كردند].»

Those against whom the word had become due will say, ‘Our Lord! These are the ones whom we have perverted. We perverted them as we were perverse ourselves. We repudiate them before You: it was not us that they worshipped.’

اغوينا: غى و غوايت: رفتن به راه هلاكت، «اغوينا»: گمراه كرديم، به راه هلاكت برديم.


برگزیده تفسیر نمونه

اما به جای این که آنها به پاسخ پردازند معبودهایشان به سخن در می‌آیند و از آنها اظهار تنفر و بیزاری می‌کنند، زیرا می‌دانیم معبودان گاه بتهای سنگ و چوبی بودند، و گاه مقدسینی همچون فرشتگان و مسیح، و گاه جن و شیاطین، در اینجا گروه سوم به سخن می‌آیند که سخن آنها را در این آیه می‌خوانیم:

«گروهی (از معبودان) که فرمان عذاب در باره آنها مسلم شده، می‌گویند:

پروردگارا! ما اینها [عابدان] را گمراه کردیم (آری) ما آنها را گمراه کردیم همان گونه که خودمان گمراه شدیم (ولی آنها به میل خویش به دنبال ما آمدند) ما (از آنها) به سوی تو بیزاری می‌جوییم، آنان در حقیقت ما را نمی‌پرستیدند بلکه هوای نفس خود را پرستش می‌کردند! (قالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنا هؤُلاءِ الَّذِینَ أَغْوَیْنا أَغْوَیْناهُمْ کَما غَوَیْنا تَبَرَّأْنا إِلَیْکَ ما کانُوا إِیَّانا یَعْبُدُونَ).

تفسیر آیه 35 سوره قصص (قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا)

تفسیر آیه 35 سوره قصص - قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ

فرمود: «به زودى بازويت را به [وسيله‌] برادرت نيرومند خواهيم كرد و براى شما هر دو، تسلطى قرار خواهيم داد كه با [وجود] آيات ما، به شما دست نخواهند يافت شما و هر كه شما را پيروى كند چيره خواهيد بود.»

خداوند نیز دعوت او را اجابت کرد، و به او اطمینان کافی داد و فرمود: «ما بازوان تو را به وسیله برادرت (هارون) محکم می‌کنیم» (قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ).

«و برای شما (در تمام مراحل) سلطه و برتری قرار می‌دهیم» (وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً).

کاملا مطمئن باشید «آنها به برکت آیات ما هرگز به شما دست نمی‌یابند» (فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا).

بلکه «شما و پیروانتان غالب و پیروزید» (أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ).

بررسی کلمات قرآنی سوره قصص آیه 29

جذوَه* :الجَمرة الملتَهِبَه .

*جَذوَه* :قطعه ای از آتش .

*فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهلِهِ ءَانَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَاراََ قَالَ لِأَهلِهِ امكُثُوا إِنِّي ءَانَستُ نَاراََ لَعَلِّي ءَاتِيكُم مِنهَا بِخَبَرٍ أَو جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصطَلُونَ* /قصص٢٩

هنگامى که موسى مدّت (قرار داد) را به پایان رسانید و همراه خانواده اش (از مدین به سوى مصر) حرکت کرد، از جانب طور آتشى دید. به خانواده اش گفت:

درنگ کنید که من (از دور) آتشى دیدم. (مى روم) شاید خبرى از آن براى شما بیاورم، یا شعله اى از آتش تا با آن گرم شويد.

دلیل نام‌ گذاری سوره قصص (موضوعات سوره)

بیست و هشتمین سوره قرآن، قصص نام دارد. این سوره مکی، چهل و نهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. سوره قصص با ۸۸ آیه در جزء بیستم قرآن، جای دارد.

دلیل نام‌گذاری این سوره به نام «قصص»، پرداختن به داستان‌های مربوط به برخی از پیامبران است. تولد حضرت موسی، ازدواج او با دختر شعیب، مبارزه موسی با فرعون، ماجرای قارون و بهانه‌های مشرکان مکه برای ایمان نیاوردن به پیامبر(ص) بخشی از عناوین مطالب سوره قصص است.

دلیل نام‌ گذاری سوره قصص (موضوعات سوره)

علامه طباطبایی(ره) هدف اصلی سوره قصص را بیان وعده پیروزی مؤمنانی دانسته که قبل از هجرت به مدینه در مکه گروه کوچکی بودند و در سخت‌ترین شرایط به سر می‌بردند و اینکه خداوند بر آنان منت نهاده و با پیروزی بر فراعنه زمان، به آنها قدرت در زمین می‌دهد؛ به همین منظور به نقل داستان موسی از ولادت تا پیروزی بر فرعون می‌پردازد.

این سوره که در دوره سختی و رنج مسلمانان نازل شده، مقایسه‌ای از زندگی آنان با سختی‌های بنی اسرائیل در جنگ فرعون دارد و پیروزی آنها، شکست طاغوت‌ها و به ارث رسیدن زمین به آنها را نوید می‌دهد.

در این سوره، داستان‌هایی از ولادت حضرت موسی تا نبوت و مبارزه‌اش با فرعون و نجات بنی‌اسرائیل از استضعاف و نیز زراندوزی قارون و سرنوشت تلخ او بیان شده است.

در بخش دیگری از سوره قصص به داستان قارون پرداخته که با تکیه بر علم و ثروت خود دچار غرور شد و سرنوشتی مانند فرعون پیدا کرد. تفسیر نمونه، بیان داستان نابودی فرعون و قارون در برابر موسی را روشن‌کننده این نکته برای مسلمانان مکه می‌داند که نه ثروتمندان مکه و نه قدرتمندان مشرک، توانایی مقابله با اراده خدا مبنی بر پیروزی مستضعفان را ندارد.

در بخش‌هایی از این سوره نیز به درس‌هایی از توحید و معاد، اهمیت قرآن، وضع مشرکان در قیامت، مسئله هدایت و ضلالت و پاسخ به بهانه‌جویی‌های افراد ضعیف برای ایمان نیاوردن به پیامبر(ص) پرداخته است.

فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵﴾

پس یکی از آن دو [زن] در حالی که با حالت شرم و حیا گام برمی‌‌داشت، نزد او آمد [و] گفت: پدرم تو را می طلبد تا پاداش اینکه [دام‌های] ما را آب دادی به تو بدهد. چون نزد او آمد و داستانش را بیان کرد، گفت: دیگر نترس که از آن گروه ستمکار نجات یافتی.

قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ ﴿۲۶﴾

یکی از آن دو زن گفت: ای پدر! او را استخدام کن؛ زیرا بهترین کسی که استخدام می‌کنی آن کسی است که نیرومند و امین باشد [و او دارای این صفات است.]

شاهکاری استاد مصطفی اسماعیل، آیاتی از سوره قصص

تفسیر آیه 17 سوره قصص قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ

تفسیر آیه 17 سوره قصص قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ

[موسى‌] گفت: «پروردگارا به پاس نعمتى كه بر من ارزانى داشتى هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود»


برگزیده تفسیر نمونه

موسی «عرض کرد: پروردگارا! به شکرانه نعمتی که به من دادی (و مرا در چنگال دشمنان گرفتار نساختی) هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود» (قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ).

منظورش از این جمله این بود که من هرگز با فرعونیان مجرم و گنهکار همکاری نخواهم کرد بلکه در کنار ستمدیدگان بنی اسرائیل خواهم بود.

تفسیر آیه 31 سوره قصص(وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌ)+جواب استخاره

تفسیر آیه 31 سوره قصص - وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ +جواب استخاره

عصایت را بیفکن!» هنگامی که (عصا را افکند و) دید همچون ماری با سرعت حرکت می‌کند، ترسید و به عقب برگشت، و حتّی پشت سر خود را نگاه نکرد! ندا آمد: «برگرد و نترس، تو در امان هستی!

خلاصه تفسیر المیزان

(وان الق عصاک فلما راهاتهتز کانها جان ولی مدبرا و لم یعقب یا موسی اقبل ولا تخف انک من الامنین): (و اینکه ای موسی عصایت را بیفکن، همین که موسی عصا را دید که به سرعت و شدت حرکت می کرد گویا یک مار کوچک و سبک است، روی گرداند و گریخت، بطوریکه پشت سرش را نیز نگاه نکرد، خطاب رسید: ای موسی بیا و نترس همانا تو از ایمنی یافتگانی ) در ادامه خطاب به موسی می فرماید: عصایت را بیفکن و چون موسی عصا راانداخت ناگهان بصورت اژدهایی درآمد که در سرعت حرکت همچون ماری کوچک بود، بهمین دلیل ترس او را فرا گرفت و پا به فراز گذاشت در این هنگام خداوند به منظورامنیت بخشیدن به او، وی را مخاطب قرار داد و فرمود: ای موسی بیا و نترس چون توپیامبر و مرسل هستی و پیامبران در نزد و مقام قرب من ایمن از هر شر و سؤ هستند وچنانچه قبلا هم گفتیم این کلام حاوی توبیخ و عتاب نیست، چون عمل موسی یک عکس العمل طبیعی بوده و از آنجا که او برای اولین بار افتخار تقرب الهی را یافته بود،هنوز با مقام قرب و امنیت آن، انس و آشنایی نداشت و خداوند با این کلام او را توجیه فرمود.


نتیجه استخاره: عالی، ترسی نداشته باشید.

قرائت سوره قصص علیرضا حاجی‌ زاده

قرائت سوره قصص علیرضا حاجی‌ زاده

علیرضا حاجی‌ زاده،‌ قاری نوجوان از آذربایجان شرقی در محفل قرآن کریم در حضور رهبر معظم انقلاب به سبک مصطفی اسماعیل آیاتی از سوره مبارکه قصص را برای حاضران تلاوت کرد.

قرائت سوره قصص علیرضا حاجی‌ زاده

تفسیر آیه 60 سوره قصص - وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا - جواب استخاره

تفسیر آیه 60 سوره قصص - وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ - جواب استخاره

 

آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است؛ آیا اندیشه نمی‌کنید؟!


برگزیده تفسیر نمونه

این آیه پاسخ سومی است برای گفتار بهانه‌جویانی که می‌گفتند:

اگر ایمان بیاوریم عرب بر ما هجوم می‌کند و زندگانی ما را به هم می‌ریزد.

قرآن می‌گوید: آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است» وَ ما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ زِینَتُها.

«ولی آنچه نزد خداست (از نعمتهای بی‌پایان جهان دیگر، و مواهب معنویش در این دنیا) بهتر و پایدارتر است» وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی.

چرا که تمام نعمتهای مادی دنیا دارای عوارض ناگوار و مشکلات گوناگونی است و هیچ نعمت مادی خالص از ضرر و خطر یافت نمی‌شود.

به‌علاوه نعمت هایی که در نزد خود است به خاطر جاودانگی آنها و زود گذر بودن مواهب این دنیا قابل مقایسه با متاع دنیا نیست، بنابراین هم بهتر و هم پایدارتر است.

به این ترتیب در یک مقایسه ساده هر انسان عاقلی می‌فهمد که نباید آن را فدای این کرد، لذا در پایان آیه می‌فرماید: «آیا اندیشه نمی‌کنید»؟! (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).

ج3، ص472


جواب استخاره: انجام نده

نتیجه کلی: بد است فریب و نیرنگ در کار است انجام ندهید که پشیمان خواهید شد.

نتیجه ازدواج: هیچگاه با ظاهر افراد نمی‌توان به باطنششان و آنچه در آینده نشان می‌دهند پی برد ترک شود که پشیمانی شدید دارد.

نتیجه معامله: گول ظواهر امر را نخورید شما را فریب می‌دهند و ضرر هنگفتی را به‌شما تحمیل می کنند ترک شود.

تفسیر آیه 79 سوره قصص - فخرج على قومه في زينته قال الذين يريدون الحياة الدنيا - جواب استخاره

تفسیر آیه 79 سوره قصص - فَخَرَجَ عَلىٰ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ- جواب استخاره

(روزی قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند: «ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستی که او بهره عظیمی دارد»!


برگزیده تفسیر نمونه

جنون نمایش ثروت! معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعی از جنون می‌شوند، یک شاخه آن «جنون نمایش ثروت» است، آنها از این که ثروت خود را به رخ دیگران بکشند لذت می‌برند، از این که سوار مرکب راهوار گران قیمت خود شوند و از میان پا برهنه‌ها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها بیفشانند و تحقیرشان کنند احساس آرامش خاطر می‌کنند! به هر حال قارون از این قانون مستثنی نبود، بلکه نمونه بارز آن محسوب می‌شد، قرآن در یک جمله آن را بیان کرده، می‌فرماید: «پس قارون با تمام زینت خود در برابر قومش (بنی اسرائیل) ظاهر شد» (فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ).

در اینجا- طبق معمول- مردم دو گروه شدند: اکثریت دنیا پرست که این صحنه خیر کننده قلبشان را از جا تکان داد و آه سوزانی از دل کشیدند و آرزو که ای کاش به جای قارون بودند، حتی یک روز، و یک ساعت، و یک لحظه! چه زندگی شیرین و جذابی چه عالم نشاطانگیز و لذت بخشی؟

چنانکه قرآن می‌گوید: «کسانی که طالب زندگی دنیا بودند گفتند: ای کاش ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتیم»! (قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ).

«به راستی که او بهره عظیمی (از نعمت ها) دارد»! (إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ). آفرین بر قارون و بر این ثروت سرشارش! چه جاه و جلالی؟

در حقیقت در اینجا کوره عظیم امتحان الهی داغ شد، از یک سو قارون در وسط کوره قرار گرفته، و باید امتحان خیره‌سری خود را بدهد، و از سوی دیگر دنیا پرستان بنی اسرائیل در گردا گرد این کوره قرار گرفته‌اند.

ج3، ص480


جواب استخاره: بد

تفسیر آیه 47 سوره قصص - وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيديهم - جواب استخاره

تفسیر آیه 47 سوره قصص - وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ - جواب استخاره

 

هرگاه (پیش از فرستادن پیامبری) مجازات و مصیبتی بر اثر اعمالشان به آنان می‌رسید، می‌گفتند: «پروردگارا! چرا رسولی برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم»؟!


معنی کلمات

«لَوْ لا أَنْ ...»: واژه (لَوْلا) امتناعیّه و جواب آن محذوف است و تقدیر چنین است: لَوْ لا أَنَّهُمْ یَحْتَجُّونَ بِتَرْکِ الإِرْسالِ إِلَیْهِمْ لَعاجَلْناهُمْ بِالْعُقُوبَةِ. «لَوْ لآ أَرْسَلْتَ ...»: واژه (لَوْلا) تحضیضیّه است. «بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ»: حرف (بـ) سببیّه است. نسبت دادن اعمال به دست، از راه تغلیب است. چرا که بیشتر کارها با دست انجام می‌پذیرد. یادآوری: آیات متعدّدی بیانگر این واقعیّت است که سنّت خداوندی بر این است که پروردگار پیش از ارسال پیغمبران، هیچ ملّتی را به خاطر گناهانشان مجازات نفرموده و به عذاب گرفتار نساخته است.


برگزیده تفسیر نمونه

هر روز به بهانه‌ای از حق می‌گریزند! از آنجا که در آیات گذشته سخن از ارسال پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به عنوان انذار کننده و بیم دهنده بود در این آیه به لطفی که بر وجود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مترتب است اشاره کرده، می‌گوید: «هر گاه ما (پیش از فرستادن پیامبری) آنها را به خاطر اعمالشان مجازات می‌کردیم، می‌گفتند: پروردگارا! چرا رسولی برای ما نفرستادی تا آیات تو را پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم» اگر به خاطر این نبود مجازات آنها به جهت اعمال و کفرشان حتی نیاز به ارسال پیامبر نداشت (وَ لَوْ لا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).

در حقیقت آیه اشاره به این نکته است که راه حق روشن است، و هر عقلی حاکم به بطلان شرک و بت پرستی است، و زشتی بسیاری از اعمال آنها همچون مظالم و ستمها از مستقلات حکم عقل می‌باشد.


جواب استخاره: بد

تفسیر آیه 14 سوره قصص - ولما بلغ أشده واستوى آتيناه حكما وعلما وكذلك نجزي المحسنين - جواب استخاره

تفسیر آیه 14 سوره قصص - وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ - جواب استخاره

و چون موسی به سن عقل و رشد رسید و حد کمال یافت ما به او حکم نبوت و مقام علم عطا کردیم و چنین پاداش به مردم نیکوکار می‌دهیم.


اشد: جوانى و نيرومندى. گويند: آن از هيجده سالگى شروع مى‌‏شود چنان كه در حديثى از امام صادق عليه السّلام نقل شده است.

استوى: يعنى بر كار خود مسلّط شد. استواء اگر با «على» باشد به معنى‏ استقرار يافتن و بر قرار شدن باشد مثل: «استوت على الجودى» يعنى كشتى بر جودى استقرار يافت و اگر با «الى» باشد به معنى توجه و قصد و رو كردن آيد.


برگزیده تفسیر نمونه

موسی در طریق حمایت از مظلومان: در اینجا با سومین بخش از سر گذشت پر ماجرای موسی (ع) رو به رو می‌شویم که در آن مسائلی مربوط به دوران بلوغ او و پیش از آن که از «مصر» به «مدین» برود، و انگیزه هجرت او مطرح شده است.

نخست می‌گوید: «و همینکه (موسی) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم و این گونه نیکو کاران را جزا می‌دهیم» (وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوی آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ).

منظور از این علم و حکمت، وحی و نبوت نیست، بلکه همان آگاهی و روشن بینی و قدرت بر قضاوت صحیح، و مانند آن است که خدا به عنوان پاکدامنی و درستی و نیکو کاری به موسی داد.


جواب استخاره: خوب

نتیجه استخاره: انجام بده

نتیجه کلی: خوب است الان شرایط انجام این کار را دارا هستید با توکل به‌خدا انجام دهید ان‌شاءالله به همه‌ی اهدافتان خواهید رسید.

نتیجه ازدواج: ان‌شاءالله که مبارک است مورد بسیار مناسبی است اقدام کنید.

نتیجه معامله:خوب است ان‌شاءالله به هدف مورد نظر تان دست می‌یابید همه‌ی جوانب را در نظر داشته باشید.

تفسیر آیه 56 سوره قصص - إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ

تفسیر آیه 56 سوره قصص - إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ

هدایت تنها به دست خداست! این آیه پرده از روی این حقیقت بر می‌دارد که: «تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت می‌کند، و او از هدایت یافتگان آگاهتر است» (إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ).

منظور از هدایت در اینجا «ارائه طریق» نیست، چرا که ارائه طریق کار اصلی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است و بدون استثناء راه را به همه نشان می‌دهد، بلکه منظور از هدایت در اینجا «ایصال به مطلوب» و رسانیدن به سر منزل مقصود است.

به هر حال این آیه یک نوع دلداری برای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است که به این واقعیت توجه کند نه اصرار بر شرک از ناحیه گروهی از بت پرستان مکّه بی‌دلیل است، و نه ایمان مخلصانه مردم حبشه یا نجران و امثال سلمانها و بحیراها. و هرگز از عدم ایمان گروه اول نگرانی به خود راه ندهد.

صفحه مرسلات‌القرآن در اینستاگرام امین پویا و حمیدرضا احمدی‌ وفا آیه ۷۰ سوره قصص

در آخرین پست صفحه ی مرسلات‌القرآن در اینستاگرام (صفحه‌ای ویژه تلاوت‌های خاص و شاهکارهای تلاوت از قاریان جهان اسلام)، همخوانی‌ای از دو قاری بین‌المللی آپلود شده است.

 همخوانی امین پویا و حمیدرضا احمدی‌وفا

در این پست همخوانی از امین پویا و حمیدرضا احمدی‌وفا از آیه ۷۰ سوره مبارکه قصص ارائه شده است. 

وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولىٰ وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.

و او خدایی است که معبودی جز او نیست؛ ستایش برای اوست در این جهان و در جهان دیگر؛ حاکمیت (نیز) از آن اوست؛ و همه شما به سوی او بازگردانده می‌شوید!

تفسیر آیه 78 سوره قصص (تفسیر نور) - نتیجه استخاره

تفسیر آیه 78 سوره قصص (تفسیر نور) قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ - نتیجه استخاره

(قارون در جواب) گفت: همانا اين (ثروت فراوان) به واسطه دانشى كه نزد من است، به من داده شده، آيا او نمى‌دانست كه خداوند، قبل از او از ميان نسل‌ها، كسانى را كه از او نيرومندتر و مال‌اندوزتر بودند، هلاك كرده است؟ و (در آن هنگام حتّى) از گناهان مجرمان (هم) سؤالى نمى‌شود؟!


نکته ها
سؤال: با اين‌كه در آيات بسيارى از قرآن مى‌خوانيم كه سؤالِ قيامت از همه كس؛ «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ» «1»، از همه چيز؛ «وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» «2»، از همه حال؛ «إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ» «3» و از همه جا؛ «إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ» «4» خواهد بود، پس چرا در اين آيه آمده است: «لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ»؟!

پاسخ: آياتى كه دلالت بر سؤال دارد، مربوط به قيامت است؛ ولى آيه اخير، اشاره به زمان نزول قهر الهى در دنياست كه در آن هنگام ديگر مهلتى براى سؤال و جواب وجود ندارد.

پیام ها
1- غرور علمى، گاهى آنچنان انسان را خودمحور مى‌سازد كه ديگر نقش هيچ كس يا هيچ چيز را قبول ندارد. «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي»

2- به علم خود نازيدن، اخلاق قارونى است. «عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي»

3- ثروت و قدرت را احسان الهى بدانيم، نه محصول علم و تلاش خود. (مردم مى‌گفتند: اين خداوند است كه به تو ثروت داده است، قارون مى‌گفت: خودم بر اساس علم، آن را پيدا نموده‌ام.) «أَحْسَنَ اللَّهُ‌- عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي»

4- آشنايى با تاريخ، بهترين درس عبرت است. أَ وَ لَمْ يَعْلَمْ‌ ... مِنْ قَبْلِهِ‌

5- قلع و قمع گردنكشان، از سنّت‌هاى خداوندى است. (قدرت و ثروت، مانع‌

«1». اعراف، 6.

«2». نحل، 93.

«3». بقره، 284.

«4». لقمان، 16.

نزول قهر الهى نيست.) «أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ»

6- قدرت وثروت، سعادت‌آفرين نيست. أَهْلَكَ‌ ... أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً

7- دست بالاى دست بسيار است. «مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ»

8- هشدار! اگر قهر الهى فرا رسد، ديگر فرصتى براى سؤال و جواب و چون و چرا نخواهد بود. «لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ»


نتیجه استخاره: انجام نده

نتیجه کلی: بد است به چه‌کنم چه‌کنم گرفتار می‌شوید و وقتی متوجه می‌شوید که دیگر پشیمانی سودی ندارد.

نتیجه ازدواج: اصلا مورد مناسبی نیست حتما ترک شود و الا پشیمان خواهید شد.

نتیجه معامله: به‌هیچ‌وجه انجام آن به صلاح شما نیست در چاهی می‌افتید که خلاصی از آن بسیار مشکل است.

تفسیر و ترجمه آیه 29 سوره قصص(فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ)+نتیجه استخاره

تفسیر و ترجمه آیه 29 سوره قصص(فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ)+نتیجه استخاره

فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ.

هنگامی که موسی مدّت خود را به پایان رسانید و همراه خانواده‌اش (از مدین به سوی مصر) حرکت کرد، از جانب طور آتشی دید! به خانواده‌اش گفت: «درنگ کنید که من آتشی دیدم! (می‌روم) شاید خبری از آن برای شما بیاورم، یا شعله‌ای از آتش تا با آن گرم شوید!»


آنس: انس (بر وزن قفل): الفت. ايناس: ديدن. دانستن «آنس»: احساس كرد، مشاهده كرد.
امكثوا: مكث به قول راغب توقف توأم با انتظار است «امكثوا»: توقف كنيد. منتظر بمانيد.
جذوة: شعله. تكه بزرگ از هيزم كه در آن آتش هست چنان كه‏ طبرسى فرموده اقرب الموارد گويد: «الجذوة: الجمرة الملتهبه».
تصطلون: اصطلاء: گرم شدن، «تصطلون» گرم مى‏‌شويد.[۱]


تفسیر نمونه

نخستین جرقه وحی! در اینجا به هفتمین صحنه از این داستان می‌رسیم: هیچ کس دقیقا نمی‌داند در این ده سال بر موسی چه گذشت اما بدون شک این ده سال از بهترین سالهای عمر موسی بود.

بدیهی است موسی به این قانع نیست که تا پایان عمر شبانی کند- هر چند محضر شعیب برای او بسیار مغتنم بود- او باید به یاری قوم خود بشتابد که در زنجیر اسارت گرفتارند و در جهل و نادانی و بی‌خبری غوطه‌ورند.

به هر حال قرآن می‌گوید: «هنگامی که موسی مدت خود را به پایان رسانید و همراه خانواده‌اش (از مدین به سوی مصر) حرکت کرد، از جانب طور آتشی دید»! (فَلَمَّا قَضی مُوسَی الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً).

«به خانواده‌اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم (می‌روم) شاید خبری از آن برای شما بیاورم، یا شعله‌ای از آتش، تا با آن گرم شوید» (قالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ ناراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ).

از ذیل آیه استفاده می‌شود که او راه را گم کرده بود، و شبی بود سرد و ناراحت کننده.


نتیجه استخاره: انجام بده

نتیجه کلی: خوب است از مشکلات نهراسید با توکل به‌خدا انجام دهید.

نتیجه ازدواج: مورد مناسبی است ان‌شاءالله عاقبت بخیر خواهید شدبا توکل به‌خدا اقدام کنید.

نتیجه معامله: منفعت خوبی در این معامله است با توکل به‌خدا انجام دهید.

تفسیر آیه 28 سوره قصص: قال ذلك بينى و بينك ايما الاجلين قضيت فلا عدوان على والله على ما نقول وكيل

تفسیر آیه 28 سوره قصص: قَالَ ذَٰلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ - تفسیر المیزان

(موسی) گفت: «(مانعی ندارد،) این قراردادی میان من و تو باشد؛ البته هر کدام از این دو مدّت را انجام دهم ستمی بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم)! و خدا بر آنچه ما می‌گوییم گواه است!»


"قالَ ذلِكَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَيَّ وَ اللَّهُ عَلى‏ ما نَقُولُ وَكِيلٌ" ضمير در "قال" به حضرت موسى (ع) برمى‏ گردد، موسى در پاسخ حضرت شعيب (ع) گفت:" ذلِكَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ" يعنى اين قرارداد كه گفتى و شرطها كه كردى، و اين معاهده كه پيشنهاد نمودى ثابت باشد بين من و تو، نه من مخالفت آن كنم، و نه تو." أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَيَّ" اين جمله بيان آن دو مدتى است كه در كلام شعيب آمده و معين نشده بود، بلكه به طور مردد گفت: اگر ده سال تمامش كنى خودت كرده‏اى، و معناى جمله مورد بحث اين است كه: من خود اختيار دارم كه هر يك از اين دو مدت را بخواهم برگزينم، خلاصه اين اختيار واگذار به من است، اگر تنها 8 سال خدمت كردم، تو حق ندارى مرا به بيشتر از آن ملزم كنى، و اگر ده سال را برگزيدم باز هم نمى‏توانى مرا از آن دو سال اضافى منع كنى.

"وَ اللَّهُ عَلى‏ ما نَقُولُ وَكِيلٌ"- خدا را در آنچه بين خود شرط و پيمان بستند، وكيل مى‏گيرد، كه به طور ضمنى او را گواه هم گرفته، تا در صورت تخلف و اختلاف حكم و داورى بين آن دو با او باشد، و به همين جهت نگفت خدا شاهد باشد، بلكه گفت وكيل باشد، براى اينكه شهادت و داورى هميشه با خدا هست، احتياج به شاهد گرفتن كسى ندارد، و اما وكيل شدنش وقتى است كه كسى او را وكيل خود بگيرد مانند يعقوب كه وقتى مى‏ خواست از فرزندانش ميثاق بگيرد كه يوسف را به او برگردانند - بنا به حكايت قرآن كريم در آيه "فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ"- گفت: "اللَّهُ عَلى‏ ما نَقُولُ وَكِيلٌ - خداوند بر آنچه مى‏گويم وكيل است".

بحث روايتى [رواياتى در ذيل آيات راجع به داستان ورود موسى (عليه السلام) به مدين و ملاقات با شعيب (عليه السلام) و ...]

در كتاب كمال الدين به سندى كه وى به سدير صيرفى دارد، از او از امام صادق (ع) روايت كرده كه در حديثى طولانى فرمود: مردى از اقصاى شهر دوان دوان آمد، و گفت: اى موسى درباريان در مشورتند كه تو را به قتل برسانند، پس بى درنگ بيرون شو، كه من از خيرخواهان توام، پس موسى ترسناك و انديشناك از مصر بيرون شد، و بدون اينكه مركبى و حيوانى و خادمى با خود بردارد، پستى‏ها و بلنديهاى زمين را پشت سر گذاشت، تا به سرزمين مدين رسيد، در آنجا به درختى رسيد، و ديد كه در زير آن، چاهى است، و مردمى پيرامون چاه هستند، و آب مى‏كشند، و دو دختر ضعيف هم ديد كه با خود رمه‏اى گوسفند دارند، پرسيد شما چرا ايستاده ‏ايد؟ گفتند، پدر ما پيرى سالخورده است و ما دو دختر ناتوانيم، نمى‏توانيم با اين مردان بر سر نوبت در بيفتيم، منتظريم تا آنان از آب كشيدن فارغ شوند، ما مشغول شويم. موسى دلش به حال آن دو دختر بسوخت، پس دلو را از آنان گرفت و به آن دو گفت گوسفندانتان را نزديک بياوريد، پس همه آنها را سيراب كرد، دختران همان صبح زود كه آمده بودند، برگشتند، در حالى كه هنوز مردان برنگشته بودند.

موسى سپس به زير درخت رفت، و در آنجا نشست، و گفت: پروردگارا من بدانچه كه به من از خير نازل كرده‏اى محتاجم. و روايت كرده كه: اين را وقتى گفت كه حتى به نيم دانه خرما هم محتاج بود، از سوى ديگر وقتى دختران نزد پدر برگشتند از آن دو پرسيد امروز چطور به اين زودى برگشتيد؟ گفتند بر سر چاه مردى صالح ديديم، كه دلش به حال ما سوخت، و برايمان آب كشيد، پدر به يكى از دختران خود گفت، برو آن مرد را نزد من آور، يكى از آن دو دختر با حالت شرم و حيا نزد آن جناب آمد، گفت پدرم تو را مى‏خواند تا مزد آب كشيدن تو را به تو بدهد.

روايت كرده كه: موسى به دختر گفت راه را به من نشان بده، خودت از پشت سرم بيا، براى اينكه ما دودمان يعقوب به پشت زنان نگاه نمى‏كنيم، پس وقتى نزد شعيب آمد و ماجراى خود را بدو گفت شعيب گفت مترس كه از شر مردم ستمكار نجات يافتى.

آن گاه گفت: من مى‏خواهم يكى از اين دو دختر را به عقد تو درآورم، به شرط اينكه تو هم هشت سال، خودت را اجير من كنى، اگر اين مدت را به ده سال رساندى اختيار با خود تو است پس روايت فرموده كه: موسى همان ده سال را خدمت كرد، چون انبياء همواره طرف فضل و تماميت را اختيار مى‏كنند.

مؤلف: در اين معنا روايتى نيز در تفسير قمى آمده.

و در كافى از على بن ابراهيم از پدرش از ابن ابى عمير از شخصى كه نامش را برد، از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل حكايت كلام موسى كه گفت:" رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ" فرمود: منظورش طعام بوده.

مؤلف: عياشى هم نظير آن را از حفص از آن جناب روايت كرده، و عبارت روايت او چنين است:" طعام مقصودش بوده". و نيز از ليث از امام باقر (ع) نظير آن را آورده و در نهج البلاغه هم مثل آن را فرموده، يعنى فرمود:" به خدا قسم درخواست چيزى جز نانى كه آن را بخورد نكرد".

و در الدر المنثور است كه: ابن مردويه از انس بن مالك روايت كرده كه گفت:

رسول خدا (ص) فرمود: وقتى موسى براى آن دو دختر آب كشيد و سپس به طرف سايه رفت، و گفت:" رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ" آن روز موسى به يك مشت خرما محتاج بود.

و در تفسير قمى مى‏گويد: يكى از دو دختر شعيب (ع) به پدر گفت: اى پدر او را اجير خود كن، چون بهترين اجير آن كسى است كه قوى و امين باشد، شعيب در پاسخ گفت: به من گفتى كه قوتش را از آب كشيدنش فهميدى، كه به تنهايى آن همه دلو از چاه كشيد، اما امانتش را از كجا به دست آوردى در پاسخ گفت: از اينجا كه به من گفت: تو پشت سر من بيا، و مرا راهنمايى كن، چون من از دودمانى هستم كه به پشت زنان نظر نمى‏كنند، من از اينجا فهميدم او مردى امين است، چون همين نظر نينداختن بدنبال زنان، خود از امانتدارى است.

مؤلف: نظير اين را صاحب مجمع البيان از على (ع) روايت كرده.

و نيز در مجمع البيان است كه: حسن بن سعيد، از صفوان، از ابى عبد اللَّه امام صادق (ع) روايت كرده، كه در پاسخ شخصى كه پرسيد: كدام يك از آن دو دختر بود كه آمد و به موسى (ع) گفت: پدرم تو را مى‏خواند؟ فرمود: همان دختر كه بعدا با او ازدواج كرد، يكى ديگر پرسيد. كدام يك از دو مدت را خدمت كرد؟ در پاسخ فرمود: مدت بيشتر را، يعنى مدت ده سال را، شخص ديگر پرسيد: آيا قبل از ده سال با او عروسى كرد، يا بعد از آن؟ فرمود: قبل از آن شخص ديگر پرسيد: مگر مى‏شود كسى با زنى ازدواج كند و شرط كند كه مدت دو ماه مثلا براى پدرش خدمت كند، و آن گاه قبل از تمام شدن دو ماه با دختر عروسى كند؟ فرمود: موسى مى‏دانست كه شرط را به اتمام مى‏رساند، شخص ديگر پرسيد: از كجا مى‏دانست؟ فرمود: مى‏دانست زنده مى‏ماند تا شرط شعيب را وفا كند.

مؤلف: مساله اينكه موسى ده سال خدمت را به اتمام رسانيد، در الدر المنثور به چند طريق از رسول خدا (ص) نيز روايت شده.

و در تفسير عياشى مى‏ گويد: حلبى گفته: شخصى از امام صادق (ع) پرسيد: آيا قبل از بعثت رسول خدا (ص) خانه كعبه زيارت مى‏ شد؟

فرمود: آرى، و تصديق اين معنا در قرآن است، كه از شعيب (ع) حكايت مى‏كند كه به موسى (ع) در داستان ازدواجش شرط كرد هشت حج، او را خدمت كند، و فرموده: "عَلى‏ أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ" و نفرمود:" على ان تاجرنى ثمانى سنين".

ترجمه تفسير الميزان، ج‏16، ص: 40

تفسیر آیه 26 سوره قصص (قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْت)

تفسیر آیه 26 سوره قصص (قالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ

تفسیر اطیب البیان

و ‌گفت‌ یکی‌ ‌از‌ ‌آن‌ دو دختر ای‌ پدر بزرگوار ‌من‌ ‌اینکه‌ شخص‌ ‌را‌ اجیر کن‌ بدرستی‌ ‌که‌ بهتر کسیست‌ ‌که‌ اجیر کنی‌ ‌هم‌ دارای‌ قوت‌ ‌است‌ و حریف‌ اهل‌ مدین‌ میشود و ‌هم‌ امین‌ ‌است‌ اهل‌ خیانت‌ نیست‌.

قالَت‌ إِحداهُما همان‌ ‌که‌ همراه‌ موسی‌ آمد نزد شعیب‌ و ‌او‌ ‌را‌ دعوت‌ کرد برد نزد پدرش‌ ‌گفت‌:

یا أَبَت‌ِ ای‌ پدر جان‌ ‌ما.

استَأجِره‌ُ چون‌ دید آدم‌ متدین‌ فهمیده‌ ‌با‌ ایمان‌ ‌است‌ و اهل‌ خیانت‌ نیست‌ و ‌اینکه‌ زحمت‌ ‌هم‌ ‌از‌ پیش‌ پای‌ ‌آنها‌ برداشته‌ میشود.

إِن‌َّ خَیرَ مَن‌ِ استَأجَرت‌َ معلوم‌ میشود ‌که‌ قبلا حضرت‌ شعیب‌ بعض‌ اشخاص‌ ‌را‌ قبلا اجیر میکرد لکن‌ ایمان‌ نداشتند و خیانت‌ ‌هم‌ میکردند و کفایت‌ ‌هم‌ نداشتند و ‌از‌ ‌اینکه‌ جهت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رها میکرد ولی‌ دخترش‌ چون‌ ‌آن‌ غیرت‌ و حمیت‌ و طهارت‌ ‌را‌ ‌از‌ موسی‌ دیده‌ ‌بود‌ ‌گفت‌ بهترین‌ کسی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ اجیر کنی‌.

القَوِی‌ُّ الأَمِین‌ُ اما قوه‌ ‌او‌ بتنهایی‌ سقایت‌ مواشی‌ ‌ما ‌را‌ کرد و اهل‌ مدین‌ حریف‌ ‌آن‌ نشدند و اما امانت‌ سقایت‌ ‌ما ‌را‌ کرد و هیچ‌ گونه‌ توقعی‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌ما نکرد و بسیار ‌با‌ دین‌ و ایمان‌ ‌است‌ و باین‌ ملاقات‌ ‌هم‌ حضرت‌ موسی‌ خیالش‌ تأمین‌ شد ‌که‌ ‌از‌ چنگال‌ فرعونیان‌ خلاص‌ شد و ‌هم‌ جایگاه‌ بسیار خوبی‌ ‌بر‌ ‌او‌ فراهم‌ شد و ‌هم‌ تأمین‌ امور زندگانی‌ ‌او‌ شد و ‌هم‌ شعیب‌ مسرور شد ‌که‌ یک‌ نفر امین‌ متدین‌ قوی‌ عهده‌دار امور ‌او‌ بدست‌ آورد و ‌هم‌ دختران‌ شعیب‌ مسرور شدند ‌که‌ دیگر نروند ‌در‌ جامعه‌ کفار ‌برای‌ سقایت‌ مواشی‌ لذا فرمود بموسی‌:

تفسیر آیه 47 و 48 سوره قصص (تفسیر المیزان)

تفسیر آیه 47 و 48 سوره قصص (تفسیر المیزان)

وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ.(47)

***

فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ.(48)

مراد از جمله (مَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ - آنچه به دست خود از پيش فرستادند) همان سيئاتى است كه در اعتقاد و عمل داشتند، به دليل ذيل آيه كه مى گويند: چرا رسولى براى ما نفرستادى تا آيات تو را پيروى نموده و از مؤمنين باشيم؟

ادامه نوشته

تفسیر آیه 79 و 80 سوره قصص (تفسیر اطیب البیان)

تفسیر آیه 79 و 80 سوره قصص (تفسیر اطیب البیان)

فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ يُرِیدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ

آن‌گاه قارون (روزی) با زیور و تجمل بسیار بر قومش در آمد، مردم دنیا طلب (که او را دیدند) گفتند: ای کاش همان قدر که به قارون از مال دنیا دادند به ما هم عطا می‌شد که او بهره بزرگ و حظّ وافری را داراست.

‌پس‌ بیرون‌ آمد قارون‌ ‌بر‌ قوم‌ ‌خود‌ ‌با‌ زینت‌ ‌هر‌ چه‌ تمامتر گفتند كسانی‌ ‌که‌ اراده‌ میكنند زندگانی‌ دنیا ‌را‌ ای‌ كاش‌ ‌بود‌ ‌برای‌ ‌ما مثل‌ آنچه‌ داده‌ ‌شده‌ ‌به‌ قارون‌ بدرستی‌ ‌که‌ ‌او‌ صاحب‌ بهره‌ بزرگیست‌.

ادامه نوشته

تفسیر آیه 28 سوره قصص (ترجمه فارسی تفسیر المیزان)

تفسیر آیه 28 سوره قصص (ترجمه فارسی تفسیر المیزان)

قَالَ ذَٰلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٌ

در اين آيه شعيب (عليه السلام) پيشنهادى به موسى (عليه السلام) مى كند، و آن اينكه خود را براى هشت و يا ده سال اجير او كند، در مقابل او هم يكى از دو دختر خود را به همسرى به عقد وى درآورد، البته اين قرارداد عقد قطعى نبوده، به شهادت اينكه شعيب (عليه السلام) معين نكرده كه كدام يك از آن دو همسر وى باشند.

ادامه نوشته

تفسیر آیه 36 سوره قصص فلما جاءهم موسى بآياتنا بينات قالوا ما هذا إلا سحر (ترجمه فارسی تفسیر المیزان)

تفسیر آیه 36 و 37 سوره قصص (ترجمه فارسی تفسیر المیزان)

فلما جاءهم موسى باياتنا بيّنات قالوا ما هذا إلا سحر مفترى و ما سمعنا بهذا فى آبائنا الاولين (36)
پس چون موسى با معجزات روشن ما به سوى فرعونيان آمد گفتند: اين جز سحرى كه به خدا بسته است چيز ديگرى نيست، و ما از نياكان خود چنين چيزى نشنيده ايم.

وَقَالَ مُوسَىٰ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَىٰ مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (37)

و موسى گفت: «پروردگارم به [حال‌] كسى كه از جانب او رهنمودى آورده و [نيز] كسى كه فرجام [نيكوىِ‌] آن سرا براى اوست، داناتر است. در حقيقت، ظالمان رستگار نمى‌شوند».


سخن فرعونيان در تكذيب موسى (عليه السلام) و جواب آن حضرت بدانان

فلما جاءهم موسى باياتنا بينات قالوا ما هذا الا سحر مفترى...

ادامه نوشته

نام مؤمن آل فرعون

مؤمن آل فرعون مردی بود از فرعونیان که به موسی علیه‌السلام ایمان آورده بود اما ایمان خود را مکتوم می داشت، در دل به موسی عشق می ورزید و خود را موظف به دفاع از او می دید. [۱]
در اين مقاله از آيات‌ «و جاء رجل من اقصى المدينة [۲]
» و «و قال رجل مؤمن من آل فرعون [۳] » استفاده شده است.

معرفی مؤمن آل‌فرعون

او مردی بود هوشیار و دقیق و وقت شناس و از نظر منطق بسیار نیرومند و قوی که در لحظات حساس به یاری موسی شتافت، و چنان که در دنباله این آیات خواهد آمد او را از یک توطئه خطرناک قتل رهایی بخشید. [۴]

ادامه نوشته

تفسیر آیه 27 سوره قصص: (قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ)

تفسیر آیه 27 سوره قصص: (قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ) تفسیر اثنی عشری

قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ.

[شعيب‌] گفت: «من مى‌خواهم يكى از اين دو دختر خود را [كه مشاهده مى‌كنى‌] به نكاح تو در آورم، به اين [شرط] كه هشت سال براى من كار كنى، و اگر ده سال را تمام گردانى اختيار با تو است، و نمى‌خواهم بر تو سخت گيرم، و مرا ان شاء الله از درستكاران خواهى يافت.»

ادامه نوشته

تفسیر آیه 8 سوره قصص: (فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا)

تفسیر آیه 8 سوره قصص: (فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا)

فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِینَ

(هنگامی که مادر بفرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد! مسلّماً فرعون و هامان و لشکریانشان خطاکار بودند.

    

ادامه نوشته

يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ

فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ

 (روزی قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند: «ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستی که او بهره عظیمی دارد!»

ادامه نوشته