بسم الله الرحمن الرحیم
................................
"الا له الخلق والامر"
آگاه باشید هم خلق به او تعلق دارد و هم
امر.
همه متوجه عالم خلق هستیم، ولی خداوند بزرگ از رهگذر آیه فوق، توجه ما را به کانال دیگری برای ایجاد موجودات معطوف نموده که پارامتر زمان دیگر نقشی ندارد و به محض اراده در ایجاد، یک حالت تازه یا یک موجود تازه بی درنگ تحقق می یابد؛ لذا فرمود:
"انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون"
پدیده های عالم امر از سنخ روح هستند،
نه ماده. پدیده های مادی و به طور کلی همه عوالم خلق با زمان عجین شده اند.
به عنوان مثال، اگر خداوند اراده کند هزار نفر مثل شما پدید آورد، در یک لحظه شاهد هزار نفر همانند خود خواهید بود که هیچ تفاوت ظاهری بین شما وجود ندارد. انگار با هر یک از آنها دوقلو هستید و هر یک از آنها خود را وارث همان گذشته می داند که شما برای خود در نظر دارید، با همان احساسات و عواطف؛ در حالی که هیچ سابقه تاریخی وجود ندارد و یکایک آنها با شما کاملا وحدت دارند. اگر روح خود را ببینید، عین خود شماست بدون هیچ تفاوتی و البته نمی توانید تحمل کنید و حتی از هوش خواهید رفت.
به طور كلى، خلق تدریجی و زمان دار است؛ اما امر لحظه ای و آنی. البته همواره امر بر خلق سیطره دارد و پشتوانه خلق محسوب می شود.
مثلا اتش سوزاننده است، ولی زمانی که ابراهیم (ع) به اتش انداخته شد، بر حسب آیه:
"فقلنا یا نار کونی بردا وسلاما علی ابراهیم"
سرد شدن اتش بلافاصله انجام شد و امر خداوند موجب ایجاد حالتی تازه گردید که مثالی است از همان "کن فیکون".
تبدیل عصای موسی (ع)به اژدها یا شکافته شدن ماه در زمان پیامبر (ع) -که به دنبال آن رسما به مردم تحقق این امر را که از نشانه های نزدیک شدن قیامت محسوب میشد، اعلام فرمود- مثال های دیگری از پدیده های امری محسوب می شود:
"اقتربت الساعه و انشق القمر و ان يروا ايه يعرضوا و يقولوا سحر مستمر"
معلوم است که مردم شاهد شکافته شدن ماه بوده اند، ولی آن را حمل بر سحر و جادو نموده و از پذیرش حقانیت پیامبر (ع) طفره رفته اند؛ وگرنه جاداشت در برابر اعلام رسمی موضوع و به رخ کشیدن این پدیده شگفت انگیز گفته شود: کجا و کی انجام شده؛ نه اینکه آن را باسحر و ساحری توجیه کنند.
کلیه پدیده های عالم امر از سنخ روح
هستند. مانند : روح انسان، روح امین (فرشته وحی) و روح قرآن.
کلیه معجزات پیامبران از سنخ امر هستند.
برکندن درب خیبر توسط علی (ع) مثال دیگری است از تحقق اراده خداوند که توسط انسان به ظهور رسیده است؛ لذا در اجتماع مردم به صراحت فرمودند:
"و الله ما قلعتها بقوه جسمانیه بل قلعتها
بقوه ربانيه"
به خدا سوگند من با قدرت جسمی و مادی آن را از جای نکندم، بلکه با قدرت ربوبی آن را برکندم.
طى الارض که بارها و بارها توسط اولياء خداوند صورت گرفته و نیز شفای ناگهانی بیماری های صعب العلاج که نمونه های فراوان دارد، همه از سنخ عالم امر محسوب می شود.
رمز تمایز قرآن کریم نسبت به کلیه کتب بشری این است که در حقیقت از سنخ الفاظ نیست، بلکه روحی است که تعلق به امر خداوند دارد:
"كذلک اوحینا الیک روحا من امرنا..."
لذا تلاوت مکرر در مکرر آیات اثر وضعی دارد و موجب القای روح آیات به قلب انسان میشود و حالات او را تحت الشعاع محتوای خود قرار می دهد.
تاثیر وضعی شبیه تاثیر داروهاست و بستگی ندارد به اینکه مثلا بیمار بداند این دارو خواب آور است یا نداند؛ لذا آن كه متن را تلاوت می کند، ناخوداگاه اثر می پذیرد.
باید توجه داشت اگر انسان گرفتار ناپاکی ها باشد و برخلاف فطرت عمل کرده باشد، نتیجه عکس حاصل می شود. مثلا عوض بهبود بیماری بر شدت بیماری و عوض هدایت بر بدبینی و گمراهی وی افزوده خواهد شد:
"وننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنين ولايزيد الظالمين الا خسارا"
همانند اسلحه ای که اگر به دست دشمن افتد، نه تنها فایده ای برای او نخواهد داشت، بلکه در دستش منفجر شده و نابودش می کند.