سیره شیخ طوسی در زمینه جرح و تعدیل روات و روایات در کتب تهذیب الاحکام و استبصار

سیره شیخ طوسی در زمینه جرح و تعدیل روات و روایات در کتاب تهذیب الاحکام و استبصار:

خط حاکم بر سیرۀ شیخ طوسی، جمع و تأویل روایات است او اصالت را به فتوای خودش و فتاوای مشهور می دهد و تنها زمانی به ضعیف بودن راوی اشاره می کند که روایت مخالف با فتوای مشهور و غیرقابل جمع باشد. او احادیث را با محتوای فتوای اهل سنت می سنجد و آن احادیثی که در شرایط تقیه صادر شده است را رد می کند.

اصطلاح حدیثی جرح و تعدیل

اصطلاح حدیثی جرح و تعدیل

«جرح و تعديل» یکی از اصطلاحالات حديثی است. جرح به معنای بیان کلماتی در مورد شخص است که موجب عدم وثوق به روایت اوست.در مقابل «جرح»، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.


معنای لغوی جرح

«جرح» در لغت یعنی عيب كردن، نقصان وارد آوردن است به کسی است.

جرح در اصطلاح فقها

و در اصطلاح فقها اظهار كردن فسق شاهد باشد. و كسى را «مجروح» گويند كه اعتبارى به قول و فعل او نباشد از جهت سهل انگارى و مسامحه در انجام احكام.

جرح در اصطلاح حدیثی

در اصطلاح حديث گويند: راوى بايد «مجروح» نباشد يعنى كلماتى كه جرح است در باره وى گفته نشده باشد و بلكه بايد در باره او كلماتى كه مدح است گفته شده باشد. در مقابل «جرح»، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.

ادامه نوشته

مرتفع القول یعنی چه

مرتفع القول که از الفاظ و اصطلاحات جرح است به  معنی عدم اعتماد به کلام راوی است زیرا یا دروغ گو است و یا غلو کننده و کلامش اهمیتی ندارد و قابل اعتماد نیست. برای اطلاعات بیشتر به توضیح کوتاه به زبان عربی که از سایت http://www.hadith.net نقل شده است دقت فرمایید.

ومنها: قولهم «مرتفع القول» أي لا يُعتبر قوله ولا يعتمد عليه.

مرتفع القول (من أهل الارتفاع) :

فسّره الشهيد بأنّه من لا يُعتبر قوله و لا يعتمد عليه

الرعاية في علم الدراية ، ص۲۰۹

المراد به أنّه من أهل الارتفاع و الغلو

مقباس الهداية ، ج۲ ، ص۳۰۵

من ألفاظ الجرح

الفاظ تعدیل راوی حدیث

الفاظ تعدیل راوی حدیث

برخی از الفاظ تعدیل عبارتد از: عدل، امامی ضابط، ثقه، ثقه فی الحدیث، حجت، عین و وجه.


 آشنایی با علوم حدیث

نویسنده: علی نصیری

مبحث نخست: الفاظ جرح و تعدیل و تعارض آنها

رجالیان برای نشان دادن عدالت یا وثاقت راویان از الفاظی خاص استفاده می کنند که به آنها الفاظ تعدیل و توثیق می گویند. چنان که برای نشان دادن ضعف اعتقادی یا اخلاقی راویان از الفاظی خاص بهره می گیرند که به آن ها الفاظ جرح گفته می شود. در این جا این الفاظ را به طرز جداگانه ذکر می کنیم.

1- الفاظ دال بر توثیق

1- 1. عدل، امامی ضابط

با توجه به این که در این واژه ها با آمدن واژه عدل بر حوزه اخلاق راوی و پایبندی او به فرائض دینی و با آمدن واژه امامی به حوزه ایمان و عقیده راوی و شیعه اثناعشری بودن او تصریح شده، چنین عبارتی رابهترین و صریح ترین لفظ برای دلالت بر تزکیه و تعدیل راویان دانسته اند.

2 - 1. عدل

در صورتی که این واژه در منابع رجال شیعه بکار رفته باشد به صورت دلالت تضمنی، یا التزامی دال بر امامی بودن، یا ضابط بودن راوی نیز خواهد بود؛ زیرا عدالت مطلق فرع اسلام و ایمان است و بر کافر و پیروان سایر فرق اسلامی به صورت مطلق عادل گفته نمی شود.

از سوی دیگر در میان رجالیون شیعه کمتر مرسوم است که به امامی بودن، یا ضابط بودن راوی تصریح کنند. بنابراین وقتی می گویند: عدل، مقصود آنان امامی و ضابط بودن در کنار عدالت است. بااین حال باید پذیرفت که دلالت این لفظ به صراحت لفظ پیشین نیست.

3- 1. امامی ضابط

در صورتی که این دو لفظ در کنار یکدیگر بکار برده شوند، یا هر کدام به طور جداگانه در مورد یک راوی آورده شوند، دلالت بر مدح راوی دارند، اما این مدح در حد توثیق نخواهد بود؛ زیرا حوزه اخلاق راوی که در اثبات صحت روایت او لازم است، مسکوت گذاشته شده است.

4 - 1. ثقه

واژه ثقه در اصطلاح علمای رجال برابر با عدالت است. ریشه این واژه از وثوق به معنای اطمینان است و مقصود از آن کسی است که نسبت به دوری او از دروغ، اشتباه و فراموشی اطمینان وجود دارد؛ زیرا اگر قرار باشد شخص، عادت به دروغ، اشتباه یا فراموشی داشته باشد، چگونه می توان به گفتار او اطمینان داشت. نسبت به سایر گناهان غیر از دروغ نیز چنین است؛ زیرا انسان به سخن مثل شرابخوار اطمینان نمی یابد(566). بنابراین هرگاه این کلمه به طور مطلق در منابع رجالی بکار رود، در دلالت آن بر عدالت و ضابط بودن راویان جای اشکال نیست، اما در دلالت آن بر امامیه بودن راوی جای مناقشه است.

5 - 1. ثقه فی الحدیث

او فی الروایه، دلالت این لفظ نیز بسان دلالت واژه ثقه است؛ یعنی بر عدالت و ضابط بودن راوی به صورت آشکار دلالت دارد، اما در دلالت آن بر امامی بودن جای تأمل است

6 - 1. حجت

به معنای صحت احتجاج به حدیث است. این لفظ بر حسب معنای عامش؛ اعم از حدیث صحیح، حسن، موثق و حتی ضعیف است؛ زیرا درباره هر یک از أحادیث غیر صحیح بخاطر وجود قرائنی احتمال احتجاج و استدلال وجود دارد، اما در عرف خاص رجالیون واژه حجت به معنای ثقه بودن بوده و نظیر این واژه دلالت بر عدالت، ضابط و امامی بودن دارد

7 - 1. عین و وجه

گاه این دو واژه به طور مطلق بکار می روند و گاه گفته می شود من عیون اصحابنا، یا من وجوه اصحابنا. آیه الله سبحانی آورده است: کسی که منابع رجالی را مورد بررسی قرار دهد، در می یابد که این دو واژه فراتر از امامی و عادل بودن راوی، دلالت بر جلالت راوی نیز دارد. و رجالیون این دو وصف را در مواردی بکار می برند که شخص جزء طبقه برجسته در فضل و فضیلت باشد و این امر نشان می دهد که او در میان طائفه از نظر و جاهت جایگاه و ارزش به مثابه چهره و چشم است.

الفاظ جرح راوی حدیث

الفاظ جرح راوی حدیث

الفاظ جرح

برخی از این الفاظ به حوزه اخلاق راوی ناظر بوده و به صراحت، عدالت او را نفی کرده و فسق و دروغ را به او نسبت می‌دهد؛ نظیر فاسق، شارب الخمر، کذاب، وضاع الحدیث، یختلق الحدیث کذبا ( از روی دروغ حدیث می‌سازد)، یا الفاظی؛ نظیر لیس بعادل، لیس بصادق که به صورت سلبی عدالت و وثاقت راوی را نفی می‌کند.

برخی از الفاظ جرح ناظر به حوزه عقیده راوی بوده و برخورداری او از عقیده صحیح، یعنی امامیه اثناعشری بودن را نفی می‌کند؛ نظیر غال، ناصب، فاسد العقیده.

برخی دیگر از الفاظ جرح بی‌آن که مستقیماً به اخلاق، یا عقیده او مربوط باشد، به شخصیت حدیثی راوی پرداخته و او را فاقد صلاحیت لازم برای نقل حدیث معرفی می‌کند؛ نظیر ضعیف که نزد قدماء به اشخاصی اطلاق می‌شد که دارای قلت یا سوء حافظه بودند.

تعریف علم درایة الحدیث

علم درایه‏ به علمی گفته می شود که در باره فهم حدیث از سند و متن و آداب یادگیری و غیره گفته می شود.

موضوع علم درایه

موضوع علم درایه حدیث است اعم از سند، متن، نحوه تحمل (فرا گرفتن) و آداب نقل آنرا می گویند و حدیث، كلامى است كه بیانگر قول، فعل و یا تقریر و امضاى معصوم علیه السّلام باشد. بنابر این، اطلاق حدیث بر كلام غیر معصوم مجاز است.

فایده علم درایه

فایده علم درایه، بازشناسى حدیث پذیرفته از غیر پذیرفته است كه نتیجه آن، عمل به اوّلى و اجتناب از دومى خواهد بود.

متن حدیث از دید علم درایه

متن حدیث عبارت است از الفاظ و قالب حدیث كه گویاى مفاد آن است.

متن حدیث به لحاظ وضوح یا عدم وضوحِ دلالت بر مقصود، به نص، مجمل، ظاهر و مؤول تقسیم مى‏ شود؛ زیرا لفظ یا تنها یک معنا دارد و احتمال معنایى دیگر در آن نمى‏ رود، كه به آن نص مى‏ گویند، یا معنایى دیگر در آن محتمل است. در فرض دوم، یا احتمال هر دو معنا یكسان است، كه به آن مجمل گویند و یا یكى بردیگرى رجحان دارد. در فرض دوم اگر احتمال مرجوح - به دلیلى- مقصود باشد، به آن مؤوّل، و اگر احتمال راحج مقصود باشد، به آن ظاهر گویند.

سند حدیث از دید علم درایه

به سلسله راویان حدیث تا معصوم علیه السّلام سند حدیث اطلاق مى‏ شود.

حدیث به لحاظ سند به متواتر و واحد، و خبر واحد به صحیح حسن ، موثق و ضعیف تقسیم مى‏ شود.

تحمّل حدیث

براى فراگرفتن حدیث هشت طریق ذكر كرده‏ اند: سماع، قرائت، اجازه، مناوله، کتابت، اعلام، وصیت و وجاده .

آداب نقل حدیث

بنابه گفته عالمان علم درایه، چنانچه راوی، حدیث را با شرایط آن فراگرفته باشد، مى‏ تواند آن را از كتاب خود- در صورتى كه تصحیح شده باشد- روایت كند و مستحب است ابتدا سند حدیث و سپس حدیث را نقل نماید.

راوى مى‏ تواند به نقل مفاد حدیث اكتفا كند و لازم نیست عین الفاظى را كه فراگرفته نقل نماید؛ به شرط آنكه نقل به معنا موجب اخلال در مراد و تغییر معنا نشود. از این رو، لازم است راوی به خواص الفاظ و كیفیت تركیب صحیح آنها در ایفاى معانى از بعد ادبى آشنا باشد.

جرح و تعدیل در علم درایه

عالمان درایه، شناخت راویان حدیث از جهت عدالت و فسق، مورد اعتماد بودن و نبودن، امامی و غیر امامى بودن و دیگر جهات را بر فقیه لازم دانسته‏ اند تا بتواند حدیث صحیح را از ضعیف باز شناسد؛ چنان كه شناخت طبقات و مراتب راویان از لحاظ تقوا و دانش و توانایى حفظ حدیث را، جهت ترجیح روایتى بر روایتى دیگر هنگام تعارض بر فقیه واجب دانسته‏ اند.

الفاظ دلالت كننده بر تعدیل راوی - كه در كتابهاى رجال ى آمده- عبارتند از:

عدل (عادل)، ثقه، حجت، صحیح الحدیث (روایتش صحیح است)، متقن (حدیثش از اتقان لازم برخوردار است)، حافظ،ثبت، صدوق، شیخ، صالح، معتقد، وجه، عالم، و غیر آن.

الفاظ دلالت کننده بر جرح و تعدیل

الفاظ دلالت كننده بر جرح عبارتند از: ضعیف، کذاب، غالی، وضاع للحدیث (جعل كننده حدیث)، مضطرب، ساقط، متروک الحدیث، مخلط و غیر آن.

چگونگى تدوین و ضبط حدیث: نوشتن و ثبت حدیث به منظور حفظ آن، جایز، بلكه واجب است. لازم است نویسنده، حدیث را به گونه صحیح، ضبط كند و حروف و كلمات آن را واضح بنویسد.

سزاوار است نویسنده در آغاز- پس از نام خدا - مشخصات (نام،کنیه و نسب) استادى را كه حدیث را از او فراگرفته، بنویسد. چنان كه مستحب است به حمد و ستایش خداوند با نوشتن «عزّوجلّ» و مانند آن پس از نوشتن نام خدا و نیز نوشتن نام پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و امامان معصوم علیهم السّلام همراه ذکر صلوات و سلام بر آنان و یاد كرد راویان صالح و عالمان دین با ترضىّ (رضى اللَّه عنه) یا ترحّم (رحمه اللَّه) اهتمام ورزد.

مهمترین مصادر رجالی اهل سنت

مهمترین مصادر رجالی اهل سنت

همانطور که می دانیم، در صدر اسلام، دانش اسلامی منحصر به متن قرآنی وسخنان رسول اکرم (ص) بوده که قسمت مهمَی از احکام ضمن آنها بیان می شده است، لذا مسلمانان از صدر اسلام برای دانستن مسائل علمی ونیز برای فهم مشکلات و مجملات قرآن به دانستن بیاناتی از سوی رسول اکرم (ص) اهتمام می ورزیدند که باسلسله سند نقل می شد.

در آغاز وسایت نقل کمتر ونوعاً شناخته شده بودند و فقط نسبت به افراد مشکوک که درباره وثاقت وعدم وثاقتشان اختلاف نظر بود بحث می شد وکسانی که در شرح حال روات تفحص بیشتری کرده بودند مرجع دیگران قرار می گرفتند.

ادامه نوشته

درایه الحدیث شادی نفیسی

درایه الحدیث شادی نفیسی

اطلاعات کتاب

درایه الحدیث: بازپژوهی مصطلحات حدیثی در نگاه فریقین

پدیدآورندگان : نویسنده: شادی نفیسی , ویراستار: مریم ربانی

موضوع : حدیث - جرح و تعدیل , حدیث - علم‌الدرایه , حدیث - اصطلاحها و تعبیرها

ناشر : سازمان‌ مطالعه ‌و تدوین‌ كتب‌ علوم ‌انسانی ‌دانشگاهها (سمت)

ادامه نوشته

کتب مهم جرح و تعدیل اهل سنت

کتب مهم جرح و تعدیل اهل سنت

ادامه نوشته