سی و چهار نوع خطاب های قرآنی اتقان سیوطی+ مثال های قرآنی

سی و چهار نوع خطاب های قرآنی اتقان سیوطی+ مثال های قرآنی

ابن الجوزی در کتاب النفیس خود می گوید: خطاب در قرآن پانزده وجه است.
و همچنین نزد بعضی از علما: بر بیش از سی ‌وجه است.

در این مقاله هر وجه را همراه با مثال ذکر می کنیم:

اول:- خطاب عام که منظور از آن عموم است؛ مانند فرمودة خداوند:

(‏ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُم) (روم / 54) - (سؤال 47 دکتری علوم قرآن و حدیث 1401)

«خداوندی که شما را خلق کرد».

دوم: خطاب خاص که مقصود از آن خاص می‌باشد، مانند:
(أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ) (آل عمران / 106)
«آیا کفر ورزیدید پس از ایمانتان».
(يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ) (مائده / 67)
«ای رسول ابلاغ کن...».

ادامه نوشته

أما الخلفاء فأکثر من روي عنه منهم علي بن ابي طالب

أما الخلفاء فأکثر من روي عنه منهم علي بن ابي طالب و الرواية عن الثلاثة نزرة جداً... و لا احفظ عن ابي بکر في التفسير الا آثاراً قليلة جداً لا تکاد تجاوز العشرة.


الإتقان في علوم القرآن - السيوطي - ج ٢ - الصفحة ٤٩٣

http://shiaonlinelibrary.com/%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%AA%D8%A8/2676_%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%AA%D9%82%D8%A7%D9%86-%D9%81%D9%8A-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%8A%D9%88%D8%B7%D9%8A-%D8%AC-%D9%A2/%D8%A7%D9%84%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A9_489

گردآوری و آماده سازی: وبلاگ علوم قرآن و حدیث

إن في المعاريض لمندوحة عن الكذب

إن في المعاريض لمندوحة عن الكذب

المعاريض جمع مِعْراض، وهي مشتقة من التعريض في القول، أي خلاف التصريح به. وتعد مندوحة (أي سَعَة) عن الكذب، وجاء في الحديث النبوي «عن عمران بن حصين رضي الله عنه قال: قال رسول الله إنّ في المعاريض لَمَندوحةً عن الكذب». ورواه البخاري في صحيحه تعليقا.

معنى المعاريض

هي أن يقولَ الشخصُ لفظًا هو ظاهرٌ في معنًى، ولكنّ المرادَ به معنًى آخرُ، ويتم استثمار التشابهِ في الصّوت بين المعنيين.

تعریض علوم قرآنی

توضیح مفهومی

تعریض ( علوم قرآنی ) : اشاره داشتن کلام به معنایی غیر از معنای حقیقی آن

تعریض یکی از انواع بدیع قرآن، در لغت به معنای «به کنایه سخن‌گفتن» است؛ بر خلاف تصریح. و در اصطلاح، آن است که گوینده کلامی را بیاورد و در معنای حقیقی خودش به کار ببرد و با آن به مفهوم دیگری اشاره کند که از سیاق و ظرف سخن برآید.

ادامه نوشته

معانی استفهام در قرآن مجید (الاتقان سیوطی)

معانی استفهام در قرآن مجید (الاتقان سیوطی)

جلال الدین سیوطی معنای حقیقی هیأت نحوی استفهام را استخبار (خبرگرفتن) می داند ولی از قول علامه شمس الدین بن الصائغ در کتاب «روض الافهام فی اقسام الاستفهام» چنین نقل می کند: "عربها دامنه ی استفهام را وسعت داده و آن را برای معانی خاصی از حقیقتش خارج ساخته یا آن معانی را به خورد آن داده اند" سپس وی در بررسی متن قرآن به 32 نوع دیگر معنی (جز استخبار) اشاره دارد که همه به مناسبت قرائن مشخص می گردند:

(1) انکار که معمولاً در هیأت و در معنی منفی است مانند، «أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ » یعنی ما شَهِدُوا خَلْقَهُمْ (زخرف-19)

(2) توبیخ مانند، «أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی‌ » (طه -93)

(3) تقریر مانند، «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوَى‌ »(ضحی-6)

(4) تعجب یا تعجیب مانند، «مَا لِیَ لاَ أَرَى الْهُدْهُدَ »(نمل-20)

(5) عتاب و سرزنش مانند، «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ »(حدید-16)

(6) یادآوری مانند،‌«هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ»(یوسف-89)

(7) افتخار مانند، «أَ لَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ »(زخرف-51)

(8) تفخیم مانند، «مَا هذَا الْکِتَابِ لاَ یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَ لاَ کَبِیرَةً إِلاَّ أَحْصَاهَا»(کهف-49)

(9) ترساندن و هول انداختن مانند، «الْقَارِعَةُ * مَا الْقَارِعَةُ » (قارعة-1)(7)

(10) تخفیف (آسان گرفتن) مانند، «وَ مَا ذَا عَلَیْهِمْ لَوْ آمَنُوا »(نساء-39)

(11) تهدید و وعید مانند، «أَ لَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ‌ » (مرسلات-16)

(12) زیادنمایی مانند، «وَ کَمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا »(اعراف-4)

(13) تسویه مانند، «سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ »(بقره-6)

(14) امر مانند، «أَ تَصْبِرُونَ » یعنی اصبروا(فرقان-20)

(15) تنبیه و توجیه دادن مانند، «أَ لَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ »(فرقان-45)

(16) ترغیب مانند، «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ‌ »(صف-10)

(17) نهی مانند، «أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ» (توبه-13) به دلیل اینکه جای دیگر آمده «فَلاَ تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ»(مائده-44)

(18) دعا مانند، «أَ تُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ » یعنی «لا تُهْلِکُنَا »(اعراف-155)

(19) راهنمایی خواستن مانند، «أَ تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا »(بقره-30)

(20) تمنا مانند، «فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ »(اعراف-53)

(21) استبطاء(درونمایی) مانند، «مَتَى نَصْرُ اللَّهِ »(بقره-214)

(22) عرضه کردن مانند، «لاَ تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ »(نور-22)

(23) تحضیض(برانگیختن) مانند، «أَ لاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ »(توبه-13)

(24) تجاهل مانند، «أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنَا »(ص-8)

(25) تعظیم مانند، «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»(بقره-255)

(26) تحقیر مانند، «أَ هذَا الَّذِی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ »(انبیا-36)

(27) اکتفا مانند، «أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَکَبِّرِینَ‌ »(زمر-60)

(28) استبعاد مانند، «وَ أَنَّى لَهُ الذِّکْرَى‌ »(فجر-23)

(29) آشناسازی مانند، «وَ مَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَى‌ »(طه-17)

(30) استهزاء مانند،‌ «الا تأکلون ما لکم لا تنطقون»(هود-87)

(31) تأکید مانند، «أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذَابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ »(زمر-19)

(32) اخبار مانند، «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ »(انسان-1)

وبلاگ تخصصی علوم قرآن و حدیث

استفهام تفخیمی در الاتقان سیوطی

استفهام تفخیمی در الاتقان سیوطی

استفهام تفخیمی به پرسش به قصد بیان بزرگی و اهمیت چیزی اطلاق می‌شود.

تعریف

تفخیم به معنای بزرگ جلوه دادن و بالا بردن جایگاه است. در استفهام تفخیمی که از اقسام استفهام مجازی است گوینده برای بزرگ جلوه دادن و مهم بودن چیزی، سخن خود را در قالب سؤال مطرح می‌کند؛

مثال

مانند: (مال هذا الکتاب لا یغادر صغیرة ولا کبیرة الا احصاها)؛ "وای بر ما این چه نامه‌ای است که هیچ کار کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته جز اینکه همه را به حساب آورده است". [۱]

زرکشی در البرهان این آیه را از باب استفهام تفجعی دانسته است. «تفجع» به معنای اندوهگین شدن است. [۲] [۳]

پانویس

۱. سوره کهف/۱۸، آیه۴۹. .
۲. زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن (باحاشیه)، ج۲، ص۳۳۸.
۳. سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۲۷۱.


منبع

فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «استفهام تفخیمی».

حذف احتباک الاتقان سیوطی

حذف احتباک الاتقان سیوطی

احتباک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بستن اِزار.

ازار سخت کردن بر میان .

(تاج المصادر). شلوار بر میان سخت بستن .

استوار و نیکو کردن هر چیزی .

احتباک ثوب ؛ نیکو بافتن جامه .

حبوه بستن و گردپای نشستن .

احتباء. (منتهی الارب ). پشت و ساق درهم کشیده نشستن .

فراهم بستن پشت و ساق خود بفوطه .

سخت شدن .

جرجانی در تعریفات آرد: احتباک آن است که در کلام ، متقابلان جمع شوند و یکی از متقابلان را حذف کنند بجهت دلالت مقابلش بر آن . مثلاً علفتهاتبناً و ماءً بارداً. بجای : علفتها تبناً و سقیتها ماءً بارداً.

و مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: احتباک ، بالباء الموحدة، و هو عند اهل البیان من الطف انواع الحذف و ابدعها و قل من تنبّه له او نبّه علیه من اهل فن البلاغة. و ذکره الزرکشی فی البرهان . و لم یسمه هذا الاسم بل سماه الحذف المقابلی. وافرده بالتصنیف من اهل العصر العلامة برهان الدّین البقاعی . و قال الاندلسی فی شرح البدیعة: و من انواع البدیع، الاحتباک وهو نوع عزیز. و هو ان یحذف من الاول ما اثبت نظیره فی الثانی و من الثانی ما اثبت نظیره فی الأوّل . کقوله تعالی : و مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق . (قرآن 171/2)؛ التقدیر و مثل الانبیاء و الکفار کمثل الذی ینعق و الذی ینعق به . فحذف من الاول الانبیاء لدلالة الذی ینعق علیه ، و من الثانی الذی ینعق به ، لدلالة الذین کفروا علیه . و قوله : ادخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء. (قرآن 12/27)؛ التقدیر تدخل غیربیضاء و اخرجها تخرج بیضاء. فحذف من الاول تدخل غیربیضاء و من الثانی و اخرجها. و قال الزرکشی هو ان یجتمع فی الکلام متقابلان فیحذف من کل واحد منهما مقابله لدلالة الاَّخر علیه . نحو:ام یقولون افتریه قل ان افتریته فعلی اجرامی و اَنَا بری ٔ مما تجرمون . (قرآن 35/11)؛ التقدیر ان افتریته فعلی اجرامی انتم برآء منه و علیکم اجرامکم و اَنَا بری ٔ مما تجرمون. و نحو: یعذّب المنافقین ان شاء او یتوب.

وبلاگ تخصصی رشته علوم قرآن و حدیث

سببیت (تقدیم و تأخیر) اتقان سیوطی

سببیت (تقدیم و تأخیر) اتقان سیوطی

گاهی در قرآن کریم لفظی که سببیت برای تحقق مفهوم لفظی دیگر دارد بر مسبب خود مقدم می‌شود.

تقدیم وتاخیر میان الفاظ در قرآن

یکی از عوامل تقدیم وتاخیر میان الفاظ قرآن، تقدیم و تاخیر به سببیت و علیت (تقدم بالعلیه ) است، بدین معنا که گاهی در قرآن کریم لفظی که سببیت برای تحقق مفهوم لفظی دیگر دارد بر مسبب خود ـ به لحاظ این که سبب و علت تامه بر مسبب خود تقدم رتبی دارد و نه تقدم زمانی ـ مقدم می‌شود تا کلام زیبا و بلیغ شود؛

مثال های قرآنی:

۱. تقدیم « عبادت » بر « استعانت » در (ایاک نعبد وایاک نستعین) [۱]؛ زیرا «عبادت» سبب حصول « اعانت » است.

۲. مقدم شدن « توبه » بر « طهارت » در (ان الله یحب التوابین ویحب المتطهرین) [۲]؛ زیرا «توبه» سبب حصول «طهارت» و پاکیزگی نفس است.)

۳. تقدیم « افک » بر « اثم » در آیه (ویل لکل افاک اثیم) [۳]؛ زیرا «افک» سبب «اثم» است.

۴. تقدیم « العزیز » بر « الحکیم » در آیه (انک انت العزیز الحکیم) [۴]؛ چون خداوند عزیز و قدرتمند است، حکم صادر می‌کند؛ پس « قدرت » سبب « حکم » و دستور است.

۵. تقدیم « العلیم » بر « الحکیم » در آیه (انک انت العلیم الحکیم) [۵]؛ چون «اتقان و احکام» ناشی از « علم » است.

[۶] [۷]

پانویس

۱. فاتحه/سوره۱، آیه۵.
۲. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.
۳. جاثیه/سوره۴۵، آیه۷.
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۲۹.
۵. بقره/سوره۲، آیه۳۲.
۶. سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۴۵.
۷. زرکشی، محمد بن بهادر، ۷۴۵ - ۷۹۴ق، البرهان فی علوم القرآن (باحاشیه)، ج۳، ص۲۴۷.


منبع

فرهنگ نامه علوم قرآن، دفتر تبلیغات اسلامی،برگرفته از مقاله «سببیت».

وبلاگ تخصصی رشته علوم قرآن و حدیث

کلمات فارسی در قرآن Farsi Words in Qur'an

کلمات فارسی در قرآن Farsi Words in Qur'an

از مجموعه کلمات قرآن که به زبان فارسی منسوب است و شاید بعضی از این کلمات در زبان‌های دیگر نیز رایج بوده است، می‌توان کلمات ذیل را برشمرد:

استبرق: دیبای حریر : (ویلبسون ثیابا خضرا من سندس واستبرق)
سجیل: سنگ و گل : (وامطرنا علیها حجارة من سجیل منضود)
کورت: غورت، غروب کرد: (اذا الشمس کورت)
مقالید: کلیدها: (له مقالید السماوات والارض)
اباریق: کوزه‌ها: (باکواب واباریق وکاس من معین)
بیع: کلیساها: (ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع وبیع وصلوات…)
تنور: تنور : (فاذا جاء امرنا وفار التنور)
جهنم : دوزخ (در قرآن کریم مرتبه تکرار شده است)
دینار : پول زر : (ومنهم من ان تامنه بدینار لا یؤده الیک)
رس: هر چیز کنده شده مانند چاه و گور : (وعادا وثمود واصحاب الرس)
روم : نام کشور یا سرزمینی که رومیان بر آن حکومت می‌کردند: (غلبت الروم فی ادنی الارض)
زنجبیل : گیاهی خوشبو: (ویسقون فیها کاسا کان مزاجها زنجبیلا)
سجین : سنگ و گل: (کلا ان کتاب الفجار لفی سجین)
سقر: دوزخ: (یوم یسحبون فی النار علی وجوههم ذوقوا مس سقر)
سلسبیل : نرم و روان و آب گوارا: (عینا فیها تسمی سلسبیلا)
سندس: ابریشم ، دیبا: (ویلبسون ثیابا خضرا من سندس واستبرق)
قرطاس: کاغذ : (ولو نزلنا علیک کتابا فی قرطاس)
اقفال: جمع قفل: (افلا یتدبرون القرآن‌ام علی قلوب اقفالها)
کافور : گیاهی خوشبو: (ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا)
کنز: گنج: (لولا انزل علیه کنز او جاء معه ملک)
مجوس : گبرها: (ان الذین آمنوا والذین هادوا والصابئین والنصاری والمجوس)
یاقوت : معرب یاکند و نوعی سنگ قیمتی: (کانهن الیاقوت والمرجان)
مرجان : (یخرج منهما اللؤلؤ والمرجان)
مسک: مشک : (ختامه مسک)
وردة: گلگون: (فاذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان)
هود : قوم یهود : (وقالوا لن یدخل الجنة الا من کان هودا او نصاری)
یهود: (وقالت الیهود…)

نویسنده کتاب القرائات القرآنیه کلمات ذیل را بی هیچ اختلافی فارسی می‌داند:

دین جهنم دینار کنز تنور سجیل سرادق (دهلیز) سندس بیع مقالید برزخ یاقوت اباریق زنجبیل کورت مسک

و اما کلمات ذیل را جزو آن دسته کلمات فارسی می‌داند که دیدگاه‌های ضعیفی در مخالفت با آن نقل شده است:

استبرق سجیل (گل) اقفال کافور

وبلاگ تخصصی علوم قرآن و حدیث

مجمل و مبین الاتقان سیوطی

مجمل و مبین الاتقان سیوطی

«مجمل» لفظی است که دلالتش بر معنا یا حکم شرعی، واضح و روشن نباشد و بین دو یا چند احتمال مردد باشد و نتوان دریافت کدام یک مراد گوینده است.

«مبین» در مقابل مجمل، لفظی است که دلالتش بر معنا یا حکم شرعی روشن، و مراد گوینده از آن، قابل دستیابی است.

در کاربرد فقهی

مثال مجمل در احکام شرعی را، آیه «ید سارق» دانسته‌اند: (والسارق والسارقة فاقطعوا ایدیهما) [۱]؛ زیرا معنای «ید» (دست) واضح نیست؛ چون دست را گاهی تا ساعد و گاهی تا آرنج و گاهی تا بغل و کتف می‌گویند، و صرفا از روی آیه معلوم نیست دست دزد را از کجا باید برید، و باید قرینه یا بیانی دیگر، حد آن را معلوم کند. 

مطالب مرتبط:

مجمل و مبین علوم قرآنی (اتقان سیوطی)

جلال‌الدین سیوطی

جلال‌ الدین سیوطی

جلال‌ الدین سیوطی (نسب کامل: عبدالرحمان بن کمال بن محمد خُضَیری سیوطی) (۱۴۴۵- ۱۵۰۵) مشهور به جلال‌الدین سُیوطی و ابن کتب (فرزند کتاب‌ها)

از دانشمندان مصری مسلمان اهل سنت شافعی مذهب است که در جستارهای گوناگونی ازجمله حدیث، مصطلح‌الحدیث، نجوم اسلامی، و علوم قرآنی کتاب نگاشته است.

وی یکی از حدیث‌پژوهان و کلام‌شناسان اسلامی است و به خاطر کتاب تفسیر خویش با نام الدر المنثور و نگاشتن مهم‌ترین و جامع‌ترین کتاب دربارهٔ علوم قرآنی با نام الاتقان فی علوم القرآن شناخته شده‌است.

اجداد سیوطی فارسی‌زبان (ایرانی) بودند.

ادامه نوشته

مجمل و مبین علوم قرآنی (اتقان سیوطی)

مجمل و مبین علوم قرآنی (اتقان سیوطی)

از تقسیمات الفاظ قرآن ، به ملاک ابهام و وضوح معنا می‌باشد.

تعریف

« مجمل » لفظی است که دلالتش بر معنا یا حکم شرعی ، واضح و روشن نباشد و بین دو یا چند احتمال مردد باشد و نتوان دریافت کدام یک مراد گوینده است.
« مبین » در مقابل مجمل، لفظی است که دلالتش بر معنا یا حکم شرعی روشن، و مراد گوینده از آن، قابل دستیابی است.

در کاربرد فقهی

مثال مجمل در احکام شرعی را، آیه «ید سارق» دانسته‌اند: (والسارق والسارقة فاقطعوا ایدیهما) [۱]؛ زیرا معنای «ید» (دست) واضح نیست؛ چون دست را گاهی تا ساعد و گاهی تا آرنج و گاهی تا بغل و کتف می‌گویند، و صرفا از روی آیه معلوم نیست دست دزد را از کجا باید برید، و باید قرینه یا بیانی دیگر، حد آن را معلوم کند. [۲] [۳] [۴] [۵]

پانویس

۱. مائده/سوره۵، آیه۳۸.
۲. سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۵۲.
۳. زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص ۱۸۳-۱۸۴.
۴. صالح، صبحی، مباحث فی علوم القرآن، ص۳۰۹.
۵. کمالی دزفولی، علی، قرآن ثقل اکبر، ص۱۹.


منبع

فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «مجمل و مبین».

دانلود کتاب الاتقان سیوطی (علوم قرآن و حدیث)

دانلود کتاب الاتقان سیوطی (علوم قرآن و حدیث)

«الاتقان فی‌علوم القرآن» مهم‌ترین و جامع‌ترین ‌کتاب در تاریخ بیش ازهزار ساله قرآن کریم و تاریخ هزار ساله علوم قرآنی، نوشته «جلال الدین ابوالفضل عبدالرحمن بن ابی‌ بکر سیوطی» ( 849-911) قرآن پژوه، حدیث‌شناس و فرهنگ‌نگار معروف می باشد.

سیوطی اهل سیوط یا اسیوط مصر بود، ولی اجدادش ایرانی بودند. زندگی‌نامه نویسان از او با عناوین و القابی چون ‌امام و حافظ یاد کرده‌اند. علاوه بر آنکه حافظ قرآن بود، احادیث بسیاری (در حدود صد هزار) از بر داشت و سه اثر در علم حدیث و آثا ر متعدد و معتبری در حوزه قرآن‌پژوهی تالیف کرد. در تالیف "التقان فی علون القرآن" که نقطه اوج آثار جامع در زمینه علوم قرآنی است، از نخستین و مهم‌ترین آثار این علم استفاده شده است. من جمله از "البرهان فی علوم القرآن" اثر علی بن ابراهیم بن سعید مشهور به حوفی در سی مجلد، "فنون‌الافنان فی علوم‌ القرآن"، "المجتبی ‌فی علوم تتعلق بالقرآن" از ابن جوزی، "جمال‌القراء" از علم الدین سخاوی، "المرشد الوجیز" از ابوشامه، " مواقع العلوم من مواقع" از جلال‌الدین بلقینی و سرانجام "البرهان فی علوم‌القرآن" اثر بدرالدین زرکشی که اصلی‌ترین منبع تالیف اتقان القرآن است.

سیوطی در مقدمه تفاسیر خود بر قرآن کریم به نام "التحییر و مجمع البحرین و مطلع‌البدرین" به بحث درباره بسیاری از مسائل و مباحث و علوم قرآنی پرداخته بود و چون اهمیت و گسترش این مقدمه‌ها از ذی‌المقدمه فراتر رفت، بر آن شد تا کتاب خود را با توجه به مباحث البرهان زرکشی، مرتب و مدون سازد. از این رو، التقان را تالیف کرد که در آن تقریبا به همه مسائل قرآنی پرداخته شده است. این اثر گونه‌ای دایرة المعارف علوم قرآنی و قرآن پژوهی از مهم‌ترین آثار مرجع در این زمینه است.

بعضی از مباحث یا فصول هشتاد گانه التقان که هر یک از آنها "نوع" نام دارد، به شرح زیر است: شناخت آیات مکی و مدنی، شناخت آیات حضری و سفری، نخستین قسمتی که از قرآن نازل شد؛ شناخت آخرین آیه، شان نزول، جمع و تدوین قرآن، آداب تلاوت قرآن، آنچه در قرآن به غیر لغت عرب است، شناخت ادواتی که مفسر به آنها نیاز دارد(بحث زبانی- ادبی و بلاغی) در شناخت اعراب قرآن، قواعد مهمی که مفسر به شناخت آنها نیازمند است، شناخت محکم و متشابه، عام و خاص؛ مقدم و مؤخر، مجمل و مبین، مطلق و مقید، مفهوم و منطوق، حقیقت و مجاز، تشبیه و استعاره‌های قرآنی، فواصل آیات، در سرآغاز سوره‌ها (و بحث درباره حروف مقطعه یا فواتح سور)، مناسبت آیات و سوره‌ها، در اعجاز قرآن، امثال قرآن، سوگندهای قرآن، جدل قرآن، مبهمات آیات، فضایل آیات، بیان فاضل و افضل قرآن، (بحث درباره اینکه آیا قرآن غث و سمین دارد یا نه)، در رسم الخط و آداب نوشتن آن، در شناخت تفسیر و تاویل و چگونگی نیاز به آن، شناخت مشروط و مفسر و آداب تفسیر، طبقات مفسرین(زندگی‌نامه دوره‌ای مفسران).

سیوطی در این تالیف خود ابتدا موضوعی را بیان می‌کند و از مشهورترین کسانی که درباره آن موضوع تالیفاتی ‌دارند، نام می‌برد، آنگاه فایده دانستن آن موضوع تالیفاتی دارند و اهمیت و نقش آن را در شناخت و تفسیر معانی قرآن بیان می‌کند؛ سپس به مسائل و فروع و نکاتش می‌پردازد و در بیان تمام این مطالب به قرآن، حدیث یا اقول دانشمندان فن استشهاد می‌کند. مولف "الاتقان فی علوم القرآن" در برخی موارد، بخش‌هایی از کتب متعدد درباره آن موضوع را به طور کامل یا خلاصه نقل می‌کند و در بسیاری از موارد، رای خود را نیز در پایان فصل می‌نگارد.

الاتقان فی علوم القرآن ترجمۀ دکتر سید محمود دشتی توسط انتشارات دانشکده اصول الدین در دو جلد به چاپ رسیده است.

دانلود کتاب الاتقان سیوطی (علوم قرآن و حدیث)

برای مطالعه بهتر است کتاب الاتقان فی علوم القرآن ترجمۀ دکتر سید محمود دشتی انتشارات دانشکده اصول الدین (در دو جلد) را تهیه نمایید.

اطناب (بلاغت قرآن)+مثال قرآنی

اطناب (بلاغت قرآن)+مثال قرآنی

ادامه نوشته

حذف اکتفاء و مثال های قرآنی

حذف اکتفاء و مثال های قرآنی

(س.د. 1394)

حذف اکتفا به عدم ذکر یکی از دو شیء متلازم، به قرینه شیء مذکور اطلاق می‌شود.

تعریف

«حذف اکتفا» از اقسام ایجاز حذف و در جایی است که مقام، ذکر دو چیز متلازم و مرتبط را اقتضا کند، ولی به دلیل معلوم بودن یکی از آن دو و نکته‌ای خاص، از ذکر آن صرف نظر می‌شود. این مورد غالبا در ارتباطات عاطفی انجام می‌پذیرد؛

ادامه نوشته

حذف اقتطاع و مثال های قرآنی

حذف اقتطاع و مثال های قرآنی

حذف اقتطاع به حذف بعضی از حروف کلمه یا جمله اطلاق می‌شود.

تعریف

«حذف اقتطاع» یکی از انواع ایجازحذف است. «اقتطاع» در لغت به معنای جداسازی است، و در اصطلاح اهل معانی، حذف بعضی از حروف کلمه یا جمله را گویند.

ادامه نوشته

حذف اختزال و مثال های قرآنی

حذف اختزال و مثال های قرآنی


حذف اختزال به حذف یک یا چند کلمه از کلام اطلاق می‌شود.

تعریف

«حذف اختزال» از اقسام ایجاز حذف است. «اختزال» در لغت به معنای جدا شدن و قطع کردن است، و در اصطلاح اهل معانی، به حذف یک کلمه یا بیشتر از آن «حذف اختزال» می‌گویند؛ چه آن کلمه اسم باشد یا فعل یا حرف .

ادامه نوشته

حذف احتباک و مثال های قرآنی

حذف احتباک و مثال های قرآنی

حذف احتباک به حذف بخشی از ابتدای کلام به قرینه آخر کلام و بر عکس اطلاق می‌شود.

تعریف

«حذف احتباک» از اقسام ایجاز حذف است و در لغت یعنی محکم و استوار ساختن، و در اصطلاح اهل بلاغت و معانی یعنی حذف کلمه یا بخشی از اول کلام که نظیر آن در آخر کلام آمده است یا حذف چیزی از آخر کلام که نظیر آن در اول کلام باشد؛

ادامه نوشته

علاقه مجازیه در آیه شریفه (ما منعک الا تسجد) چیست؟

علاقه مجازیه در آیه شریفه (ما منعک الا تسجد) چیست؟ (سؤال دکتری رشته علوم قرآن و حدیث 1394)

أ - تسمیه الداعی إلی الشی ء باسم الصارف عنه

ب - تسمیه الشی ء باسم ما کان علیه

ج - تسمیه الشی ء باسم ما یؤول الیه

د - تسمیه الشی ء باسم آلته

ادامه نوشته

تست شماره 49 علوم قرآنی آزمون دکتری علوم قرآن و حدیث 1393

 تست شماره 49 علوم قرآنی آزمون دکتری علوم قرآن و حدیث 1393

49 - در این آیه شریفه چه نوعی از مجاز وجود دارد؟ «یجعلون اصابهم فی آذانهم»

1) مفرد

2) ترکیب

3) عقلی

4) اسناد

ادامه نوشته

سوال شماره 54 (کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث 1395)

سوال شماره 54 (کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث 1395)

54 - حرف أن در آیه ی شریفه ی «أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا» به چه معنی است؟

1 - مفسره

2 - نافیه

3 - مصدریه

4 - مخففه از ثقیله

ادامه نوشته

سوال شماره 70 (کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث 1394)

سوال شماره 70 (کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث 1394) سوال آخر

70 - در آیات ذیل علت تقدیم و تأخیر به ترتیب عبارتند از:

«وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِن شَيْ ءٍ فَأَنَّ للَّهِ ِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ»

«وجعلنا مریم و إمه آیة»

«وما أرسلنا من رسول و لا نبي»

1 - تبرک ، مناسبت ، شرافت

2 - تبرک ، شرافت ، کثرت

3 - تعظیم ، شرافت ، کثرت

4 -  تعظیم، مناسبت ، سبب

ادامه نوشته

تست شماره 13 علوم قرآنی (کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث) 1393

تست شماره 13 علوم قرآنی (کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث) 1393

63 - در کدام گزینه حصر و اختصاص به کار نرفته است؟

1 - إلا الذین آمنوا و عملوا الصالحات

2 - الله یبسط الرزق

3 - وما أنت علینا بعزیز

4 - قال إنما العلم عندالله

ادامه نوشته