تفسیر قرآن (هادی عباسی خراسانی) سوره آل عمران+صوت

جلسه تفسیر قرآن حجت‌الاسلام والمسلمین هادی عباسی خراسانی، مدرس حوزه علمیه قم، صبح امروز ۷ آبان‌ماه، در مدرسه فیضیه برگزار شد.

تفسیر قرآن (هادی عباسی خراسانی) سوره آل عمران+صوت

عباسی خراسانی در این جلسه به تبیین آیه ۱۴ سوره آل عمران پرداخت. خداوند متعال در این آیه می‌فرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»

ترجمه آیه: دوستى خواستنی‌ها[ى گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسب‏هاى نشاندار و دامها و كشتزار[ها] براى مردم آراسته شده [ليكن] اين جمله مايه تمتع زندگى دنياست و [حال آنكه] فرجام نيكو نزد خداست.

گزیده متن این جلسه را در ادامه می‌خوانید؛

آیه قبل راجع به جنگ بدر و دو گروه مومن و کافر که در برابر هم قرار گرفته بودند، است. در این آیه شریفه گویا حضرت حق عواملی که باعث سقوط یا اسقاط جوامع می‌شود یا به عبارت بهتر باعث کفر می‌شود را مشخص می‌کند.

معانی شهوات

کلمه «زیّن» به معنی زینت و آرایش است. آیه می‌فرماید دوستی‌ها و علاقه به شهوت‌ها را برای مردم زینت دادیم. شهوت برعکس معنای عرفی که از آن غرایز جنسی برداشت می‌شود، در لغت به معنای میل شدید به چیزی است که معمولا موافق طبع آدمی است. بنابراین شهوات اعم از مسائل مادی و معنوی است و هر چیزی که انسان به آن میل شدید داشته باشد شهوت است. هفت مورد از شهوات در این آیه شریفه بیان شده است. باید توجه داشت که بیان این هفت مورد از باب تمثیل است نه اینکه به نحو تخصیص باشد و فقط این هفت مورد مشمول «حب الشهوات» باشد.

ابتدا توضیحی درباره مفردات آیه بیان کنم؛ مورد اول از این شهوات، «نساء» است. کلمه نساء کلمه عبری است و به جمع زنان اطلاق می‌شود. «قناطیر» به معنای مال زیاد است. پل هم که در عربی «قنطره» نامیده می‌شود به جهت ارزشمندی آن است. «ذهب» را از آن جهت «ذهب» می‌گویند که در دست انسان نمی‌ماند و مورد معامله قرار می‌گیرد. «فضه» را هم از آن جهت «فضه» می‌گوید که قابل شکستن است. «خیل» در اصل لغت به معنای شیئی است که خودش را با تکبر نشان می‌دهد. اینکه به اسب خیل می‌گویند به این دلیل است که اسب‌های نشاندار برای مسابقات ارزش خاص دارند. همچنین خیل برای چیزهایی به کار برده می‌شود که برای نمایش و عرضه مورد استفاده قرار می‌گیرند. در زمان‌های قدیم یکی از افتخارات عرب اسب‌های نشاندار بوده است.

«حرث» به معنای مزرعه و کشاورزی است. چنانکه عرض کردم این هفت مورد، تمثیلی تغلیبی برای اکثر مردم است. بر همین اساس می‌توانیم بگوییم خیل مسومه در زمان قدیم شامل اسب‌ها بوده است ولی امروز به معنای خودروهای گران‌قیمت است.

ما بارها عرض کردیم که هر آیه قرآن، آیات دیگر را تفسیر می‌کند. آیه دهم این سوره بیان فرمود: «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ»، در آیه ۱۴ نیز خصوصیات کلی چنین افرادی بیان می‌شود و به این طریق، این آیه آیات قبلی را تفسیر می‌کند.

زینت ممدوح و زینت مذموم
ما هم زینت ممدوح داریم و هم زینت غیر ممدوح و این نشان می‌دهد که زینت امری نسبی است. اگر منتسب الیه زینت امری زشت باشد زینت غیر ممدوح است ولی اگر منتسب الیه آن اشیای حقیقی باشد، آن زینت ارزش دارد. امور دنیوی چون اعتباری است زینت به آنها بی‌ارزش است ولی زینت نسبت به امور اخروی ارزش دارد؛ همانطور که در روایات داریم زینت مومن عبادت است یا سجود و رکوع است.

از آیاتی که دلیل بر این است که زینت اعم است این آیه است که می‌فرماید: «إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ» یعنی کواکب زینت آسمان دنیا هستند. در آیه دیگری می‌خوانیم: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» یعنی آنچه در زمین است زینت آن قرار دادیم. در آیه دیگری می‌خوانیم: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا». باز بیان می‌شود مال و بنون زینت حیات دنیاست.

وابستگی به زینت زشت است والا داشتن زینت بد نیست. چنانکه در آیه دیگری می‌خوانیم: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ». پس باید به زینت گرایش داشته باشیم، ولی وابستگی به زینت غلط است. این نکته را هم عرض کنم که اضافه زینت به الله در «زينَةَ اللَّهِ» اضافه به فاعل است و اضافه زینت به آسمان و زمین در دو آیه قبلی اضافه زینت به قابل است یعنی خداوند فاعل زینت است ولی آسمان و زمین قابل زینت است.

دانلود صوت تفسیر

تفسیر قرآن هادی عباسی خراسانی

تفسیر قرآن حجت‌الاسلام والمسلمین هادی عباسی خراسانی، مدرس حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه برگزار شد.

عباسی خراسانی در این جلسه به تبیین آیه هفتم سوره آل عمران پرداخت. خداوند متعال در این آیه می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ؛ اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره‏‌اى از آن آيات محكم [= صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پاره‏‌اى] ديگر متشابهاتند [كه تاويل‏ پذيرند] اما كسانى كه در دل‌هايشان انحراف است براى فتنه‏‌جويى و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مى‌كنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشه‌داران در دانش كسى نمى‏‌داند [آنان كه] مى‏‌گويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمى‌‏شود.»

گزیده متن این جلسه را در ادامه می‌خوانید؛

در این آیه صحبت از چگونگی نزول و تقسیم آیات به آیات محکم و آیات متشابه است. همه آیات الهی به لحاظ واقع محکمات هستند، متشابهات جنبه عرضی دارند و الا بالذات آنها هم جزء آیات محکمات هستند ولی چون آیات الهی باید در دسترس دیگران قرار بگیرد، شبهه متشابهات به وجود می‌آید. کسانی که در دل‌هایشان انحرافی است دنبال متشابهات هستند و از این طریق دو هدف را دنبال می‌کنند: یک فتنه‌گری و دیگر اینکه به رأی خودشان و تأویل خودشان عمل کنند، نه تأویل واقعی. تأویل واقعی این است متشابهات به محکمات برگردد.

تأویل خلقی و تأویل واقعی

نکته دیگر در آیه این است که لفظ تأویل دو مرتبه تکرار شده است و در هر مرتبه به یک معنا است. تاویل اول تاویل خلقی است، تاویل دوم تاویل واقعی. «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» در روایات داریم که مراد از راسخون فی العلم ائمه هستند و کسانی که تفسیر و تاویل را از آنها فرابگیرند. سخن راسخون فی العلم این است که «آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا»، یعنی هم محکمات و هم متشابهات از جانب خدا است.

حاصل کلام اینکه تشابه لازمه نزول تنزیلی قرآن است. هدف اصلی قرآن متشابهات نیست بلکه متشابهات ایجادشده از نزول قرآن برای امت‌ها و مردم است. به عبارت دیگر متشابهات جنبه عرضی دارد نه اینکه جنبه ذاتی داشته باشد. بقای متشابهات به بقای محکمات است، چون مابالعرض باید به مابالذات برگردد و آنچه در آیات، اصل است محکمات هستند.

نتیجه اینکه کسانی که بیماردل هستند همیشه دنبال آیات متشابه هستند آن هم نه اینکه متشابه را به محکم برگردانند بلکه دنبال این هستند که خودشان آن را معنا کنند ولی خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ». این تذکر و تامل در آیات متشابه مخصوص اولوالالباب است. در آیه دو وصف برای عالمان به متشابه بیان شده است یکی راسخون فی العلم و یکی اولوالالباب که اهل فکر و تأمل هستند.

تفاوت تأویل و تفسیر و تطبیق

نکته دیگر اینکه قرآن یک تفسیر دارد، یک تاویل دارد و یک تطبیق. تفسیر قرآن بیان مفاهیم و معانی قرآن است، تاویل قرآن بیان معنای واقعی است که در ظاهر بیان نشده است، تطبیق بیان مصادیقی است که برای آیات الهی بیان شده است. مثلا همین‌جا مصداق راسخون فی العلم ائمه معصومین هستند. این فرق تفسیر و تاویل و تطبیق است. تفسیر معمولا از منطوق و ظاهر لفظ استفاده می‌شود و با توجه به مفهوم بیان می‌شود ولی تاویل اینگونه نیست و از ظاهر آیه به دست نمی‌آید. در تفسیر بحث از مدلول لفظ است ولی در تاویل بحث از مدلول لفظ نیست. اساسا تاویل در لغت از ریشه «اول» و به معنای رجوع است. تاویل متشابه یعنی برگرداندن متشابهات به محکمات قرآن. در قرآن کلماتی داریم که نیاز به تاویل و معنای خلاف ظاهر دارند که باید آن را از روایات و آیات دیگر به دست بیاوریم. مثلا از امام سوال کردند مقصود از «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ» چیست حضرت فرمودند یعنی نگاه کند علمش را از چه کسی می‌گیرد.

تاویل هم انواع و اقسام دارد؛ مثلا گاهی اوقات به تعبیر بعضی از خواب‌هایی که در قرآن به عنوان حکایت نقل شده است مثل خواب جناب یوسف تاویل اطلاق شده است: «وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ» یا در آیه دیگری می‌خوانیم: «وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا». این نشان می‌دهد که تاویل در قرآن به معانی مختلف به کار رفته است.

حجت‌ الاسلام و المسلمین هادی عباسی خراسانی (تفاوت «رحمن» و «رحیم» در احادیث)

حجت‌ الاسلام و المسلمین هادی عباسی خراسانی (تفاوت «رحمن» و «رحیم» در احادیث)

 جلسه تفسیر قرآن حجت‌الاسلام والمسلمین هادی عباسی خراسانی، صبح امروز، ششم بهمن‌ماه در حوزه علمیه قم برگزار شد.

حجت‌ الاسلام و المسلمین هادی عباسی خراسانی (تفاوت «رحمن» و «رحیم» در احادیث)

عباسی خراسانی در این جلسه به شرح و تفسیر آیات ۱۶۳ و ۱۶۴ سوره بقره پرداخت. خداوند در این آیات می‌فرماید: «وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ و معبود شما معبود يگانه‏ اى است كه جز او هيچ معبودى نيست [و اوست] بخشايشگر مهربان راستى كه در آفرينش آسمان‌ها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتي‌هايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مى ‏رساند و [همچنين] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبنده‏‌اى پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است براى گروهى كه مى‏‌انديشند واقعا نشانه‏‌هايى [گويا] وجود دارد».

متن جلسه از نظر می‌گذرد؛

ارتباط این آیه با آیات قبل از چند جهت است، یکی اینکه در آیات قبل از قبله و ایمان و کفر صحبت شد حالا نوبت آن است که بحث توحید نهادینه شود. جهت ارتباط دیگر این است که آیات گذشته موضوعات مختلفی را بیان کردند، در این آیه هم بحث وحدت معبود و اینکه معبود یکی بیشتر نیست مطرح می‌شود. شما که در مسیر عبودیت هستید باید عبادتتان برای خدا باشد و خدا هم معبود واحد است. «اله» به معنای معبودی است که شایستگی عبادت را دارد. «واحد» هم غیر از «احد» است. واحد آن کسی است که اسمای مختلف دارد ولی این اسمای مختلف به یک چیز بازگشت دارند. این آیه بیانگر وحدت معبود است که وحدت معبود از وحدت خالق است و وحدت خالق از وحدت ذاتی نشات گرفته است. برخی گمان می‌کنند جمله «لا اله الا الله» نفی و ایجاب است در حالی که یک جمله بیشتر نیست. این جمله که در آیه آمده است هم همین‌طور است و فقط یک جمله است به این معنا که خدا و معبودی غیر خدا وجود ندارد. پس در مقام اثبات واجب‌الوجود نیست بلکه در مقام اثبات معبود واحد است.

اله برخی هوای نفسشان است. این آدم نمی‌تواند خداپرست باشد. برخی گمان می‌کنند موحد هستند ولی در مقام توحید فعلی موحد نیستند. مشرکین زمان پیامبر(ص) هم معبود واحد نداشتند نه اینکه معتقد باشند بت‌ها واجب‌الوجود هستند، یعنی آنها به این معتقد بودند که در نظام وجود خالقی هست، این خالق پروردگار موجودات است و واجب‌الوجود است ولی در مقام عبودیت برای خودشان بت‌هایی ساخته بودند و اسامی برای آنها گذاشته بودند. به همین جهت این آیه در مقام نفی تعدد خدایان است و در مقام اثبات معبود واحد است.

دعای امیرالمومنین(ع) در مقام هو هویت

جالب اینجا است کلمه «هو» در آیه شریفه ضمیر نیست، بلکه یک اسمی از اسما است یعنی مقام الوهیت غیر از مقام هویت است و مقام هویت غیر از مقام اسما و صفات و واحدیت است و همه اینها غیر از مقام احدیت است. حضرت امیر(ع) فرمودند «هو» اسم است، ضمیر نیست چون یکی از نشانه‌های اسم این است که منادا واقع می‌شود. به همین خاطر در دعایی از امیرالمومنین(ع) وارد شده است: «یا هُوَ یا مَن لا هُوَ إلاّ هُوَ» یعنی هیچ موجودی جز او نیست منتهی این سخن شایسته امیرالمومنین(ع) است که خودش مجمع اوصاف باری تعالی است لذا در مقام هو هویت حرف می‌زند. پس این آیه «وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» قضیه واحده است نه اینکه دو قضیه باشد.

در پایان آیه دو صفت شریف «الرحمن» و «الرحیم» آمده است. رحمن بیانگر عمومیت رحمت است، رحیم بیانگر خصوصیت رحمت است همان تعبیری که در روایات داشتیم که رحمن صفت عام است ولی اسم خاص است ولی رحیم اسم عام است ولی صفت خاص است. رحیم استعداد لازم دارد و بعد از اینکه انسان فطرتش را پروراند مورد رحمت قرار می‌گیرد و لی رحمن رحمت عامه است.

حضرت حق در آیه بعدی چند عنوان و موضوع که انسان باید در آنها تفکر بکند را مطرح می‌فرماید. حضرت حق که احسن‌الخالقین است، احسن‌المخلوقین را دارد و احسن‌المخلوقین باید در مخلوقات تفکر کند. حضرت حق می‌فرمایند در آفرینش آسمان‌ها و زمین نشانه‌هایی است. کلمه «سماء» به صورت جمع آمده است چون عرب به هر بلندی سماء می‌گوید ولی زمین مفرد آمده است ولی مفردی است که می‌تواند دارای مصادیق مختلف باشد. مثلا کلمه «قوم» مفرد است ولی دارای مصادیق متعدد است.