آيا اسلام شرايع گذشته را نسخ نموده؟

 آيا اسلام شرايع گذشته را نسخ نموده؟

در اينكه آيا اسلام، شرايع گذشته را نسخ نموده است يا نه، ميان علماى مذاهب اسلامى، به شرح زير، اختلاف وجود دارد:

1. عده‏ اى معتقدند كه فقط برخى از احكام شرايع گذشته در اسلام نسخ شده است و بقيه احكام شرايع گذشته در حق ما نافذ است؛

2. گروهى معتقدند شرايع گذشته به‏ طور مطلق منسوخ شده است و نسخ نسبت به همه قوانين كلى و جزئى آنها صادق است و در صورت موافقت حكمى از شرايع سابق با شريعت اسلام، حكم فعلى مماثل حكم پيشين محسوب مى‏ گردد، نه آنكه دليل بر استمرار حكم سابق باشد؛

3. برخى همچون «غزالى» در «المستصفى» و «آمدى» در «الاحكام فى اصول الاحكام» معتقدند كه اصل بر منسوخ بودن احكام شرايع سابق است، مگر آنكه نصى بر بقاى آن وجود داشته باشد؛

4. بعضى نيز معتقدند آنچه از احكام شرايع گذشته كه در كتاب خدا و سنت رسول صلّى اللّه عليه و آله به عنوان داستان نقل شده و دليلى بر ثبوت يا عدم ثبوت آن در شرع اسلام وارد نشده است، براى ما نيز شريعت محسوب مى‏شود و بايد از آنها پيروى كنيم و در غير اين صورت منسوخ مى‏باشد.


جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص (384- 383).

خلاف، عبد الوهاب، علم اصول الفقه و خلاصة التشريع الاسلامى، ص (94- 93).

محقق حلى، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص 162.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 2، ص 947.

علم الهدى، على بن حسين، الذريعة الى اصول الشريعة، ج 1، ص 425.


از ديدگاه اصولى اگر دليل قطعى بر نسخ پيدا شد كه شد وگرنه اصل، عدم نسخ است.

از موارد قطعى وقوع نسخ مى ‏توان نسخ اديان گذشته را به دين اسلام ذكر كرد و ديگر نسخ دستور قبله قرار دادن بيت المقدس است. اما عده‏ اى در قرآن مواردى را ذكر كرده ‏اند و مرحوم آية الله خوئى در كتاب وزين البيان فى تفسير القرآن به بررسى آنها پرداخته است.

قواعد کلی استنباط ج 3 ص 158

اصل عقلایی عدم نسخ آیات قرآن

اصل عقلایی عدم نسخ آیات قرآن - زمانی که حکمی از جانب شارع مقدس و یا هر قانون‌گذاری، برای مکلفین در زمان گذشته به اثبات رسیده باشد بنای عملی عقلاء این است که این حکم و قانون را تا زمانی که علم به نسخ آن پیدا کنند معتبر می‌دانند و اگر فردی به صرف احتمال نسخ از آن قانون سرپیچی نماید در حالی که واقعا چنین نسخی صورت نگرفته باشد قانون پابرجا باشد او را مستحق مذمت و عقوبت می‌دانند.

استصحاب عدم نسخ (استاد شهیدی پور)

أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه فی الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.

استصحاب عدم نسخ

بحث راجع به استصحاب عدم نسخ در احکام شریعت اسلامیه بود. مثلا ما می دانستیم در زمان حضور نماز جمعه واجب تعیینی بوده، احتمال می دهیم در زمان غیبت نسخ شده. آیا استصحاب عدم نسخ جاری است یا جاری نیست؟

طبعا یک سری اشکالها مربوط می شود به استصحاب در شبهات حکمیه که بعدا به آن متعرض می شویم.

طرح اشکال از مرحوم شیخ انصاری به استصحاب عدم نسخ
(نسخ در شرع، نسخ حقیقی نیست)

ادامه نوشته

وقوع نسخ در قرآن و اصالت عدم نسخ

وقوع نسخ در قرآن و اصالت عدم نسخ

این مطلبی است که اثبات آن در علم اصول اهمیت دارد. در اینکه عالمان امت اسلامی اتفاق دارند که جز با استناد به دلیل قطعی نمی‌توان حکم به نسخ آیه‌ای از قرآن کرد تردیدی نیست، خواه این نسخ توسط آیه‌ای از قرآن باشد یا توسط سنت باشد و یا اجماع.

همچنین عالمان دین اتفاق‌نظر دارند که در قرآن کریم ناسخ و منسوخ وجود دارد. این همه مسلّم و قطعی است و شکی در آن نیست.

آنچه محلّ بحث و گفت‌وگوست تشخیص موارد ناسخ و منسوخ در قرآن است. هرگاه در موردی قطع به نسخ حاصل نگردد با توجه به اجماع پیشگفته نمی‌توان با تمسک به ادله ظنّی منسوخ بودن آن را اثبات کرد.

مواردی که به صورت یقینی نسخ آنها ثابت شده ناچیز و اندک است و از جهت بحثهای فقهی و استدلالی اهمیت چندانی برای ما ندارد، چرا که مسئله در آنها قطعی است.

بنابراین، قاعده اصولی‌ای که برای ما سودمند است به‌طور خلاصه عبارت است از اینکه:

دلیل ناسخ اگر قطعی باشد به آن تمسک کرده و آن را پیروی می‌کنیم، و اگر ظنّی باشد حجیتی ندارد و تمسک به آن روا نیست، زیرا علما اجماع دارند بر اینکه حکم به نسخ جایز نیست مگر آنکه دلیل قطعی برآن در دست باشد.

به‌همین‌جهت فقهای همه طوایف مسلمان اجماع دارند بر اینکه هنگام شک در نسخ، اصل عدم نسخ است. اجماع ایشان بر این مطلب، چنان‌که برخی توهم کرده‌اند، بدین سبب نبوده که همه ایشان استصحاب را حجت می‌دانند، بلکه حتی کسانی که استصحاب را حجت نمی‌دانند نیز اصالت عدم نسخ را پذیرفته‌اند. و این نیست مگر به خاطر اتفاق و اجماع فقها بر اینکه ثبوت نسخ مشروط به علم و یقین به آن است.

منبع: محسن غرویان (مترجم), كتاب اصول فقه محمد رضا مظفر  ص 110

درس استصحاب آیت الله فاضل لنکرانی

بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

ديدگاه مرحوم خويي: نقض اول بر ديدگاه شيخ انصاری[1]

بحث رسید به اشکالاتی که مرحوم محقق خوئی قدس سره بر مرحوم شیخ انصاری اعلی الله مقامه الشریف وارد کردند. عرض کردیم که ایشان سه نقض بر مرحوم شیخ وارد کردند، نقض اول را دیروز بیان کردیم که فرمودند شیخ و همه (حتی منکرین حجّیت استصحاب) در مورد جریان استصحاب عدم نسخ تردیدی ندارند، در حالی که استصحاب عدم نسخ موردش احکام است و مورد شکّش این است که نمی‌دانیم آیا این حکم مغیّای به یک غایتی است یا استمرار دارد؟ یعنی عنوان شک در مقتضی را دارد، همین مقدار که نمی‌دانیم آیا این حکم استمرار دارد یا مغیّای به یک غایت است به این معناست که این عنوان شک در مقتضی را دارد و بعد فرمودند مؤیّد اینکه در استصحاب عدم نسخ، شک عنوان شک در مقتضی را دارد این است که در محل خودش بیان شده که حقیقت نسخ بیان أمد و سرآمد حکم است نه اینکه این حکم بنا بوده استمرار پیدا کند بعد شارع برایش تبدّل رأی حاصل شده و جلوی آن را گرفته که اگر بخواهیم این حرف را بزنیم به این معناست که بداء در مورد خداوند محقق باشد که مُحال است. پس اینکه حقیقت نسخ بیان أمد حکم است، یعنی نسخ این است که یک حکمی از اول مغیّا بوده، خدا این غایتش را بیان نفرموده، روی مصلحتی بیان نکرده، مردم خیال می‌کردند که این حکم استمرار دارد اما حالا می‌آید آن غایت و آن أمد را ذکر می‌کند، یعنی گویا به این می‌خواهند برگردانند که در باب نسخ از اول متکلّم غایت را ذکر کرده و این حکم تا یک زمان معیّنی بوده در نتیجه اگر حکم تا زمان معیّنی باشد بعد از حصول آن غایت این عنوان شک در مقتضی را پیدا نمی‌کند، این را به عنوان مؤیّد در اینجا ذکر فرمودند.

ادامه نوشته

درس خارج اصول استاد کاهانی (استصحاب عدم نسخ شرایع سابقه) صوتی+دانلود PDF

درس خارج اصول استاد کاهانی (استصحاب عدم نسخ شرایع سابقه) صوتی+دانلود PDF

باسمه تعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

تنبیه هفتم از تنبیهات استصحاب

بحث استصحاب عدم نسخ است که دو مورد دارد، یکی در شریعت خودمان، که شک می کنیم که آیا نسخ شده یا نه و دیگری در شریعت سابقه، که شک می کنیم نسخ شده یا نه؟

تاره ما می خواهیم استصحاب جاری کنیم و تاره خود اهل کتابی می خواهد استصحاب جاری کند.

اگر اهل کتابی بگوید، نسخ نشده یعنی می خواهد  بگوید اصل دارم، شما که می خواهی بگویی نسخ شده، باید دلیل بیاوری.

در رسائل شیخ، مطرح شده است که در ذی الکفل که شهری بین کوفه و کربلا است و حضرت ذی الکفل که از انبیا است، مدفون است،  آن شهر یهودی زیاد داشته است.

که بین سید بحر العلوم و یکی از علمای یهودی، همین حرف مطرح شده است، که سید بحرالعلوم می گوید طبق اسصحاب خودتان که می گوید “لا تنقض الیقین بالشک”، حضرت موسی ع قطعا بوده است،  لذا هنوز هم شریعتش باقی است و شما ثابت کن که شریعت نسخ شده.

پس استصحاب عدم نسخ، یکی در شریعت خودمان هست و یکی در شرایع سابقه که آن هم دو شق دارد، یکی اینکه خود مسلمانان می خواهند جاری کنند که مثلا حکمی در شریعت سابقه هست، نمی دانیم نسخ شده یا نه،  و دیگری اینکه خود اهل آن شریعت جاری کنند.

معروف این است که استصحاب عدم نسخ، عند الشک جاری است.

ادامه نوشته

استصحاب عدم نسخ‏ - Esteshab Adam Naskh

اِسْتِصْحاب عَدَم نَسْخْ‏ - Istishab Adam Naskh

در مورد نسخ سه صورت وجود دارد.

یقین به عدم وجود نسخ داریم.

یقین به وجود نسخ داریم.

نه یقین به وجود نسخ داریم و نه به عدم وجود آن، بلکه صرفا احتمال وجود را نسخ می‌دهیم.

در دو صورت اول به یقین عمل می‌شود، اما در صورت سوم با وجود شرایط استصحاب عدم نسخ، به آن عمل می‌شود.

برای روشن شدن معنای استصحاب عدم نسخ، لازم است، توضیح کوتاهی نسبت به آن ارائه شود.

استصحاب عدم نسخ عبارت است از ابقاى حكم پيشين در صورت شک در نسخ آن، که از آن به «اصل عدم نسخ» و «استصحاب نصّ تا وارد شدن نسخ» نيز تعبير و در اصول فقه، در مباحث اصول عملى بحث شده است.

استصحاب عدم نسخ بر دو قسم است:

استصحاب احكام شرايع سابق: مراد از آن استصحاب بقاى حكم شريعت قبلى هنگام شک در نسخ آن است. اين قسم از استصحاب به دليل اشكالات متعدّدى كه بر آن وارد شده، مورد پذيرش علمای اصول نيست.[1]

استصحاب احكام شريعت اسلام: مراد از آن استصحاب بقاى حكم شريعت اسلام هنگام شک در نسخ آن است. معروف آن است كه اين قسم استصحاب صحيح است؛ هر چند برخى معاصران اين قسم را نيز مورد اشكال قرار داده‏ اند.[2]

[1]. آخوند خراسانى، محمد كاظم‏، كفاية الاصول، ص 412 – 414؛ خویی، سید ابوالقاسم، مصباح الاصول، تقريرات واعظ حسينى بهسودى، محمد سرور، ج 3، ص 146 به بعد.

[2]. مصباح الاصول، ج 3، ص 149.

استصحاب عدم نسخ شرایع سابق - presumed existence Non Abrogated Previous Religion

استصحاب عدم نسخ شرایع سابق - presumed existence Non Abrogated Previous Religion

استصحاب عدم نسخ به ابقای حکم پیشین در صورت شک در نسخ آن گفته می‌شود. از آن در اصول فقه، مباحث اصول عملی بحث شده است.

استصحاب عدم نسخ به حکم به استمرار عدم نسخ حکم شرعی اطلاق می‌شود.

استصحاب عدم نسخ، از اقسام استصحاب عدمی است و به استصحابی گفته می‌شود که مستصحب آن، حکمی از احکام شرعی می‌باشد که درباره نسخ آن تردید شده است.

بنابر نظر مشهور اصولیون، استصحاب عدم نسخ هم در مورد احکام شریعت اسلامی جاری است و هم در مورد احکام شرایع سابق، هر چند برخی، نسبت به جریان آن در احکام شرایع سابق اشکالاتی را مطرح نموده‌اند. [۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲]


۲ - عناوین دیگر استصحاب عدم نسخ


از استصحاب عدم نسخ، به «اصل عدم نسخ» و «استصحاب نص تا وارد شدن نسخ» نیز تعبیر شده است.

۳ - اقسام استصحاب عدم نسخ

استصحاب عدم نسخ بر دو قسم است:

۱. استصحاب احکام شرایع سابق

۲. استصحاب احکام شریعت اسلام

۳.۱ - استصحاب احکام شرایع سابق

مراد از آن استصحاب بقای حکم شریعت قبلی هنگام شک در نسخ آن است.

۳.۱.۱ - حجیت استصحاب احکام شرایع سابق

ادامه نوشته