اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا بابَ حِطَّةٍ الَّذی مَنْ دَخَلَهُ كانَ مِنَ الْآمِنین

در فرازی از زیارت رجبیّه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام آمده است:

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا بابَ حِطَّةٍ الَّذی مَنْ دَخَلَهُ كانَ مِنَ الْآمِنین

سلام بر تو ای دروازه‌ی فروریختنِ گناهان که هر کس بر آن وارد شود در امن و امان است.

إلهي عبيدك ببابك خويدك ببابك سائلك ببابك مسكينك ببابك

آمده است: حضرت سید الشهداء امام حسين عليه السلام بعد از طواف بيت ‏الحرام، به سوى مقام حضرت ابراهيم عليه السلام مى ‏رفت و نماز مى‏ خواند و سپس صورت خود را بر مقام مى‏ گذاشت و گريه مى‏ كرد و مى‏ گفت: «إلهي عبيدك ببابك، خويدك ببابك، سائلك ببابك، مسكينك ببابك».

يک روز اين دعا را زياد تكرار كرد و رفت. اتفاقاً گذار حضرت به جمعى از مساكين افتاد كه مشغول خوردن نان بودند.

حضرت به آنان سلام داد. آنها از امام دعوت كردند كه با آنها غذا بخورد. حضرت در جمع آنان نشست و فرمود: اگر اين صدقه نبود، با شما مى‏ خوردم، سپس فرمود: برخيزيد برويم به منزلم. وقتى كه رفتند، حضرت به آنان غذا و لباس داد و دستور داد كه به آنها قدرى پول بدهند.«1»

(1) کشکول ممتاز: ص41؛ احقاق الحق:ج 11، ص154.

منبع: داستان ها و حكايت‏ هاى حج، رحيم كارگر، نشر مشعر، تهران، چاپ: پانزدهم، 1386،ص16.

یا حُسَینُ لَئِنْ کانَ ذلِک لَقَدْ کنْتُمْ مَنارَ الاسْلامِ وَ نُجُومَ الأحْکامِ

هر چه بیشتر در حالات سیدالشّهداء علیه السلام دقت می کنیم این رمز بر ما آشکارتر می شود که در امر دین، بصیرتی خارق العاده و بینشی غیبی، راهنمای آن حضرت بوده است.

علم و دانش آن بزرگوار از احتجاجات او با دشمنان اهل بیت، بخصوص معاویه و مروان، از نامه هایی که به معاویه مرقوم فرموده، از خطبه هایی که به مناسبت های مختلف انشاء نموده اند و از دعای عرفه، و دعاهای دیگری که از آن حضرت در کتاب های شیعه و سنی نقل است، ظاهر و آشکار می گردد.

نافع بن ازرق، رهبر فرقه ازارقه خوارج به امام حسین علیه السلام عرض کرد:

«خدایی را که می پرستی برای من توصیف کن»!

امام حسین علیه السلام فرمود:

یا نافِعُ مَنْ وَضَعَ دینَهُ عَلَی الْقِیاسِ لَمْ یزَلِ الدَّهْرُ فِی الالتِباسِ مائِلًا ناکباً عَنِ الْمِنْهاجِ ظاعِناً بِالْاعْوِجاجِ ضالّاً عَنِ السَّبیلِ قائِلًا غَیرَ الْجَمیلِ یابْنَ الازْرَقِ اصِفُ الهی بِما وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ لایدْرَک بِالْحَواسِ، وَلا یقاسُ بِالنّاسِ قَریبٌ غَیرُ مُلْتَصِق، وَبَعیدٌ غَیرُ مُسْتَقْصی یوَحَّدُ، وَلا یبَعَّضُ مَعْرُوفٌ بِالْآیاتِ مَوْصُوفٌ بِالْعَلاماتِ لا الهَ الا هُوَ الْکبیرُ الْمُتَعالُ؛

ای نافع! هرکس دین خود را بر قیاس بسازد همواره در اشتباه است و در راه به صورت افتد، به اعوجاج و کژی کوچ کند، گمراه گردد و سخنان نازیبا گوید. ای پسر ازرق! من خدایم را وصف می کنم به آنچه او خود را وصف فرموده است. او به حواس ادراک نشود و به مردم قیاس نگردد.

نزدیک است اما به چیزی چسبیده نیست، دور است اما دوری نجسته (دوری و نزدیکی خداوند مانند دوری و نزدیکی موجودات دیگر نیست. دوری و نزدیکی او با حواس مادی قابل درک نمی باشد) او یگانه است و تبعیض، تجزیه و ترکیب در او راه ندارند، و به نشانه ها شناخته شده و به علامت ها وصف گردیده است؛ غیر از خداوند بزرگ و بلند مرتبه، خدایی نیست.

ابن ازرق گریست و گفت:

«ما احْسَنَ کلامَک»؛ چقدر نیکو است کلام تو!

امام حسین علیه السلام فرمود: «به من رسیده که تو بر پدر و برادرم و بر من گواهی به کفر می دهی»!

ابن ازرق گفت: «امّا وَاللهِ یا حُسَینُ لَئِنْ کانَ ذلِک لَقَدْ کنْتُمْ مَنارَ الاسْلامِ وَ نُجُومَ الأحْکامِ»؛ یا حسین! اگر این ناسزا از من صادر شده، به خدا سوگند! به یقین، شما چراغ اسلام و ستارگان احکام خدایید.[1] یعنی مردم باید از انوار علوم و معارف شما روشنی بجویند و در تاریکی ها به ستاره های وجود شما هدایت گردند.


[1] سمو المعني؛ ص 148؛ به نقل از تاريخ دمشق؛ ج 4، ص 323.