آمده است: حضرت سید الشهداء امام حسين عليه السلام بعد از طواف بيت ‏الحرام، به سوى مقام حضرت ابراهيم عليه السلام مى ‏رفت و نماز مى‏ خواند و سپس صورت خود را بر مقام مى‏ گذاشت و گريه مى‏ كرد و مى‏ گفت: «إلهي عبيدك ببابك، خويدك ببابك، سائلك ببابك، مسكينك ببابك».

يک روز اين دعا را زياد تكرار كرد و رفت. اتفاقاً گذار حضرت به جمعى از مساكين افتاد كه مشغول خوردن نان بودند.

حضرت به آنان سلام داد. آنها از امام دعوت كردند كه با آنها غذا بخورد. حضرت در جمع آنان نشست و فرمود: اگر اين صدقه نبود، با شما مى‏ خوردم، سپس فرمود: برخيزيد برويم به منزلم. وقتى كه رفتند، حضرت به آنان غذا و لباس داد و دستور داد كه به آنها قدرى پول بدهند.«1»

(1) کشکول ممتاز: ص41؛ احقاق الحق:ج 11، ص154.

منبع: داستان ها و حكايت‏ هاى حج، رحيم كارگر، نشر مشعر، تهران، چاپ: پانزدهم، 1386،ص16.