حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی (استماع قرآن و اثرات آن بر جنیان)

حجت‌الاسلام علیرضا قبادی، جامعه‌شناس و کارشناس دین، به مناسبت ماه رمضان سلسله یادداشت‌هایی را با محور «دینداری در قرآن» نوشته که هر روز از رسانه ایکنا منتشر می‌شود. مشروح بیست و نهمین یادداشت را در ادامه می‌خوانید.

استماع قرآن و اثرات آن بر جنیان از چنان اهمیتی برخوردار است که به پیامبر(ص) وحی شده است که این تجربه دینی را به اطلاع مردم برساند. تجربه دینی گوش فرا دادن در این گفتار تلفیقی از آیات دو سوره «جن» و «احقاف» است. اثبات یا رد اینکه جنیانی که در سوره «احقاف» قرآن را استماع کردند، همان عده‌ای بودند که در سوره «جن» از آنان سخن گفته است یا اینکه آنان گروه دیگری بودند، چندان سودمند نیست و تأثیر چندانی در روایت تجربه دینی مزبور ندارد.

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی (استماع قرآن و اثرات آن بر جنیان)

برخی از مفسران بر این باورند که تجربه استماع قرآن هنگامی رخ داده است که جنیان از صعود به آسمان منع شده بودند، آنها درصدد برآمدند تا جستجو کنند که چه پیشامدی سبب چنین ممنوعیتی شده است، گویا آنها به این فکر هدایت شدند که بعثت پیامبر خاتم(ص) و به تبع نزول قرآن سبب محدودیت آنها از استراق سمع(دزدی گوش دادن) خبر‌های آسمانی شده است، از این رو چند نفر از طایفه جن متوجه پیامبر(ص) شدند و به قرآن گوش فرا دادند. همین که در آن مجلس حاضر شدند به یکدیگر گفتند: ساکت باشید تا آن را خوب بشنویم.

پس از استماع قرآن، برای انذار به سوى قوم خود برگشتند و خطاب به قوم خود گفتند: ما قرآنى شگفت‌انگیز شنیدیم. کتابى را به گوش خود شنیدیم که بعد از حضرت موسى(ع) نازل شده و کتاب‌های آسمانى قبل را تصدیق مى‌کند، ما قرآنی را استماع کردیم که به سوى حق و طریق مستقیم هدایت مى‌کند. قرآنى که به راه راست هدایت مى‌کند. از این رو بدان ایمان آوردیم و هرگز احدى را شریک پروردگارمان قرار نمی‌دهیم.

همانا خداى تعالى پروردگار عظیم ماست. نه همسرى و نه فرزندى گرفته است. به درستی که نابخردی از ما، درباره خداوند، سخنی ناروا مى‌گفت در حالی که ما می‌پنداشتیم که انس و جن هرگز به خدا دروغ نمی‌بندند، اما اینک که قرآن را استماع کردیم، فهمیدیم دروغ گفته بودند.

اى قوم ما، دعوت این دعوت‌کننده، یعنی رسول خدا(ص) را که به سوى خداوند فرا می‌خواند، بپذیرید و به وى ایمان آورید تا خداوند گناهانتان را بیامرزد و از عذابى دردناک پناهتان دهد و بدانید که اگر کسى دعوت دعوت‌کننده به سوى خدا را اجابت نکند، نمى‌تواند خداى را در زمین عاجز کند و به جز خدا هیچ یاور و سرپرستى ندارد و چنین کسانى در گمراهی آشکارند. آیا فکر نمى‌کنند خدایى که آسمان‌ها و زمین را بیافرید و در خلقت آنها خسته نشد، مى‌تواند مردگان را زنده کند؟ آری مى‌تواند، چون او به هر چیزى قادر است.

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی سوره قصص و غافر (مؤمن) - تفویض امر به خدا

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی، جامعه‌شناس و کارشناس دین، به مناسبت ماه رمضان سلسله یادداشت‌هایی را با محور «دینداری در قرآن» نوشته است که در ادامه می‌خوانید.

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی سوره قصص و غافر (مؤمن) - تفویض امر به خدا

در دو سوره قصص و غافر (مؤمن) از تجربه مؤمنی سخن رفته است که ایمان خویش را پنهان می‌دارد؛ اما وظایف و تعهدات ایمانی خود را هیچ‌گاه تعطیل و فراموش نمی‌کند. قرآن کریم درباره مشخصات شخصی و شناسنامه‌ای او بنای سخن ندارد، اما درباره رفتار متعهدانه و مهمترین باورهای توحیدیش که رکن اصلی ایمان است، به تفصیل سخن گفته است. معارفی که همه به شناخت آن و باور به آن‌ها سخت نیازمندیم.

براساس آیات قرآن کریم و نظر مفسران، او از دودمان فرعون بوده و در خانه فرعون زندگی می‌کرد تا اینکه از قصد شوم آنان برای کشتن موسی(ع) با خبر می‌شود. او‌ موسی را در جریان این امر می‌گذارد، گویا فرعونیان متوجه اقدام او شدند و برای او دسیسه کردند، اما او کارش را به خداوند واگذار(تفویض)کرد، یعنی آنچه به ظاهر به او نسبت داشت، به خدا برگرداند.

خداوند او را از نقشه آنان، حفظ کرد و عذاب را متوجه آل فرعون کرد. اما معارفی که او به آن ایمان داشت، آنگاه که فرعون می‌گوید: مرا واگذاريد تا موسى را بكشم؛ دیگر جای درنگ نیست. او خود را به شتاب به موسی می‌رساند و از او می‌خواهد که از مهلکه بگریزد، اما این تنها وظیفه او نیست او باید روشنگری کرده و مبانی اعتقادیش را به آنان ابلاغ کند.

از این رو به فرعون و مشاورانش می‌گوید: آيا مردى را به قتل می‌رسانید كه مى‌گويد پروردگار من اللّه است و از سوی پروردگارتان آياتى روشن نیز بر شما آورده است. اى قوم؛ امروز حاکمیت برای شماست و در زمين نيرومند هستيد، اما فردا اگر عذابى از ناحيه خداوند بيايد، چه كسى ما را يارى مى‌كند؟ قوم من؛ می‌ترسم عذابى، مانند عذاب روز احزاب یا عذاب قوم نوح ،عاد، ثمود و اقوام بعد از ايشان، دامن‌گیر شما شود.

یا عذاب روز قيامت، روزى كه بانگ و فرياد مردم از هر سو بلند مى‌شود، روزى كه از عذاب و هول آن، پا به فرار مى‌گذاريد. آیا یادتان رفته؛ درباره دينى که یوسف برايتان آورده بود، پیوسته در شک بوديد تـا آنكه او از دنيا رفت، پس از آن مدعی بودید که ديگر خداوند بعد از یوسف هرگز رسولى مبعوث نمى‌كند، آیا اینگونه شد که شما گفته بودید. سپس، به آنان گفت: اى قوم من؛ مرا پيروى كنيد تا شما را به راه رشد هدايت كنم.

اين زندگى دنيا، متاع است و آخرت خانه قرار و دائمى است. كسى كه عمل زشتى مرتکب شود، تنها كيفرى مثل آن خواهد داشت، اما كسى كه عملى صالحی انجام دهد، مـرد یا زن باشد به شـرطـى كـه ايمان داشته بـاشـد، داخل بهشت مى‌شود و در آن بى‌حساب روزى داده می‌شود. اى قـوم من؛ شما را چه مى‌شود؟ به نجات شما را مى‌خوانم، در عوض شما مرا به آتش دعوت مى‌كنيد. از من می‌خواهید كـه بـه خـداوند كـفـر ورزم و برايش شريک قائل شوم؛ در حالی كه دليلى بر شرک او ندارم و من شما را به سوى خداى عزيز آمرزنده دعوت مى‌كنم.

بنابر این، آنچه شما مرا به سويش مى‌خوانيد، از سوی او نه در دنيا و نه در آخرت، دعوتی صورت نگرفته است؛ در حالی که بازگشت ما به سوی خداوند است. بـه زودى به یاد می‌آورید، آنچه را که به شما مى‌گويم. من امر خود را به خداوند واگذار مى‌كنم و خداوند نسبت به بندگان بیناست. پس خداوند او را از نقشه‌هاى بدی كـه بـرايـش كـشـيده بودند، حفظ فرمود و بدترين عذاب متوجه آل فرعون شد».

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی - اولین شب جمعه ماه رجب لیلة الرغائب

حجت‌الاسلام علیرضا قبادی، جامعه‌شناس و کارشناس دین به مناسبت فرا رسیدن ایام ماه رجب و لیلةالرغائب یادداشتی نوشته و در اختیار ایکنا قرار داده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید؛

«منابع روایی، اولین شب جمعه ماه رجب را «لیله» با فضلیتی بر شمردند و در بهره‌مندی از آن بسیار سفارش کردند. درباره ضرورت بهره‌مندی و توجه درباره این شب پیامبر (ص) فرمودند که از این شب غفلت نکنید. رغائب، در دو معنا بکار رفته است. بنابر معنای اول شب میل و توجه و بر پایهٔ معنای دوم شب عطاء و بخشش فراوان است.

در عرف جامعه، شب آرزوها، معنا شده است. این ترجمه چندان درست و دقیق نیست، اما با دو معنای لغوی رغائب مرتبط است، زیرا این شب زمانی برای برآورده شدن آرزوهاست. آنچه درباره این شب از شرح و معنای لغوی مهمتر است، بهره‌مندی و کسب فیض از این شب پر فضیلت است.

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی - اولین شب جمعه ماه رجب لیلة الرغائب

یکی از شیوه‌ها و مصادیق بهره‌مندی از برکات این شب و عمل به توصیه رسول خدا (ص)، توسل به خداوند از طریق دعا است. دعا هم اسباب تحصیل مواهب فراوان الهی و هم رهنمودی در نوع درخواست و رغبت‌های متعالی است. به عبارت دیگر، دعا هم خواستن و هم چگونه خواستن را به ما تعلیم می‌دهد. هر چند تمامی ادعیه ماثور از جمله دعای پرفیض کمیل چنین خصلتی دارند، اما یکی از ادعیه‌ای که هم معارف بلندی دارد و هم راهنما و الگوی شایسته‌ای برای تنظیم رغبت‌ها و هم مصادیق رغبت‌های متعالی را به ما نشان می‌دهد، دعای کوتاهی به نام «خاب الوافدون» است.

دعای مزبور دعای کوتاهی از امام صادق (ع) است و خواندن آن هر روز ماه رجب سفارش شده است. این دعا از سه بخش تشکیل شده است

قسمت نخست این دعا، به معرفت توحیدی بسیار مهم درباره التجا به خداوند در زندگی اشاره دارد و نتیجه مراجعه انسان به غیر خداوند را ناامیدی، خسارت، تباهی و بی‌سرپناهی بر می‌شمارد.

در بخش دوم به گشودگی بارگاه الهی به روی بندگان، عنایت و فضل او، دسترسی آسان به خداوند، گستردگی رزق او حتی برای نافرمایان، بردباری او هر چند نسبت به دشمنان، احسان او حتی در رابطه با بدکرداران و مدارای خداوند هرچند با سرکشان است.

قسمت پایانی، مصادیقی از درخواست‌ها و رغبت‌ها است. امام صادق(ع) از خداوند راهنمایی هدایت‌یافتگان، تلاش کوشایان، قرار نگرفتن در زمره غفلت‌کنندگان و دورماندگان و در نهایت آمرزش روز جزا را تقاضا می‌کند.

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی (دیدگاه حضرت زهرا س درباره راز جاودانگی انسان)

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی، جامعه‌شناس و کارشناس دین به مناسبت میلاد با سعادت حضرت فاطمه(س)، روز مادر و روز زن یادداشتی را در اختیار ایکنا قرار داده است. در ادامه متن این یادداشت را می‌خوانید.

« قبل از آغاز گفتار، تبریک و شادباش می‌گویم به همه کسانی که آغاز سال نو آنان(۲۰۲۴) بر مبنای تقویم(گاه‌شمار) میلادی است.

شاید کمتر جشن مذهبی در کشور ما بتوان سراغ گرفت که مانند جشن ولادت حضرت فاطمه(س) قابلیت و ظرفیت شادی‌آفرینی داشته باشد، به ویژه آن که روز مادر و روز زن نیز با چنین ولادت خجسته‌ای هم افق شده است. از این رو شایسته است هم سیاستگذاران و‌ متولیان فرهنگی و اجتماعی دولتی و هم سایر ارادتمندان و دلدادگان اهل بیت علیهم‌السلام از این فرصت بی‌نظیر برای ایجاد سرور و شادمانی در جامعه بهره‌گیری و خلأ شادی و نشاط در جامعه را تا حدودی جبران کنند.

ادامه نوشته

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی (روایت ارث در دو گفتمان حضرت فاطمه(س) و خلیفه اول)

حجت‌الاسلام علیرضا قبادی، جامعه‌شناس و کارشناس دینی به مناسبت ایام فاطمیه، در سلسله نوشتاری به تحلیل گفتمان خطبه فدکیه حضرت فاطمه(س) پرداخته است.

علیرضا قبادی در هفت قسمت گذشته از این مجموعه به موضوع «تقسیم قلمرو‌ها در خطبه فدکیه حضرت فاطمه الزهرا(س)»، «جایگاه حمد و ستایش پروردگار در دیدگاه حضرت زهرا(س)»، «یگانگی خداوند؛ مهمترین حقیقت و راز عالم هستی»، «روایتی خاص از رسالت پیامبر خاتم(ص)»، «جایگاه قرآن در دیدگاه حضرت فاطمه(س)»، «فرآیند شکل‌گیری اسلام و نقش اهل بیت(ع) در تثبیت و استحکام آن» و «روایت ارث در گفتمان حضرت فاطمه(س)» پرداخت و در این قسمت به موضوع «روایت ارث در دو گفتمان حضرت فاطمه(س) و خلیفه اول» اشاره‌ای داشت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی (روایت ارث در دو گفتمان حضرت فاطمه(س) و خلیفه اول)

«در نوشتار قبل ارث بردن فرزندان انبیا(ع) در گفتمان حضرت فاطمه(س) روایت شد. در این نوشتار، سخنان خلیفه اول(ابوبکر) درباره عدم تعلق ارث به فرزندان انبیا و استدلال وی روایت می‌شود.

برای پیوستگی بحث ارث و شناخت دقیق‌تر تفاوت این دو گفتمان، سخنان حضرت فاطمه(س) خطاب به «انصار» را که میان این دو گفت‌وگو صورت گرفته است را پس از تحلیل و مقایسه این دو گفتمان، ارائه می‌کنیم.

اکنون روایت خلیفه اول درباره ارث، که در پاسخ به استدلال حضرت فاطمه(س) ایراد شده است، روایت می‌شود: «‌ای دختر رسول خدا، محققا پدر شما نسبت به مؤمنان با عطوفت، رأفت و مهربانی و بخشندگی و برای کافران عذاب دردناک و عقابی بزرگ بود. چنانچه نسبتش را وارسی کنیم، او را پدر شما، نه زنان دیگر و برادر مونس شما، نه دوستان دیگر می‌یابیم. او(علی) را بر همه دوستان، مقدم داشت و (علی) او را (پیامبر (ص)) در هر کار بزرگی کمک کرد. جز سعادتمند شما را دوست نمی‌دارد و جز شقاوتمند دورافتاده، با شما دشمنی نمی‌کند. شما عترت پاک، نیک و برگزیده رسول خدا(ص)، راهنمای ما به خیر و راه رسیدن ما به بهشت هستید. شما برترین زنان و دختر بهترین انبیا(ع) هستید. در گفتارت راستگویی و در وفور عقل پیشقدمی. از حقت باز داشته نشدی و مانعی در گفتار راستت نیست. به خدا قسم من از نظر رسول خدا فراتر نرفتم و جز به اجازه او عمل نکردم. پیشرو به اهلش (خانواده) دروغ نمی‌گوید. من خدا را گواه می‌گیرم و گواه او کافی است. من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «ما گروه پیامبران دینار، درهم، خانه و مزرعه‌ای به ارث نمی‌گذاریم ارث ما تنها کتاب، حکمت، علم و نبوت است.» آنچه برای ما از وسایل زندگی است برای «ولی امر» بعد ماست که در آن حکم کند. آنچه در پی آن هستی، به خرید اسب و سلاح اختصاص دادیم تا مسلمانان بجنگند، با کفار جهاد کنند و با سرکشان بدکار جدال کنند. (این کار) به اجماع مسلمانان نه رأی من تنها صورت گرفت. استبدادی در آنچه به آن نظر داشتم صورت ندادم. حال من چنین است. مال من برای شما و در اختیار شماست. از شما دریغ نمی‌شود و برای غیر شما ذخیره نکردیم. همانا شما «سیده» امت پدرتان و شجره پاک برای پیامبرت هستید. فضل شما را انکار نمی‌کنیم و فرع و اصل شما را فرو نمی‌گذاریم. حکم شما در آنچه که من صاحب آن هستم نافذ است. آیا بر این باورید که در این موضوع با پدر شما مخالفت می‌کنم؟»

آنچه گفته شد روایت ابوبکر در تعلق نگرفتن مصداق ارث(فدک) به حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) است. در ادامه ابتدا سخنان حضرت فاطمه(س) در نقد روایت خلیفه اول، سپس پاسخ نهایی ابوبکر ارائه می‌شود. سخنان پایانی حضرت فاطمه(س) خطاب به مسلمان، حسن ختام این گفتار است.

حضرت فاطمه(س) در نقد روایت خلیفه اول می‌فرماید: «سبحان الله، پدرم، رسول خدا نه از کتاب خدا روی گردان و نه مخالف احکام قرآن؛ بلکه او پیرو دستورات(اثر) قرآن و تابع سوره‌های آن بوده است. آیا بر خیانت اجتماع می‌کنید و به او (پیامبر) نسبت باطل می‌دهید. کار شما بعد مرگ پیامبر(ص) شبیه «شر/ غائله»‌ای است که علیه او در زمان حیاتش انجام می‌دادید. این کتاب خداست که حاکم عادل و سخنگوی فیصله‌بخش است. قرآن می‌فرماید: «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد؛ سلیمان از داود ارث برد.» خدای عزوجل در آنچه از تقسیم سهم‌ها، تشریع واجبات و میراث و تعیین بهره پسران و دختران بیان و روشن نمود، دلیل باطل گرایان را کنار زد و گمان و شبهات آیندگان را برطرف کرد. چنین نیست، بلکه نفس شما، کار را برای شما آراسته نمود. پس صبر زیباست. بر آنچه توصیف می‌کنید، از خداوند یاری می‌خواهم.»

سپس ابوبکر گفت: «راست گفت خدا و رسولش و راست گفت دختر رسول خدا که سرچشمه حکمت، خاستگاه هدایت و رحمت، ستون دین و سرچشمه برهان است. سخن درستت را دور نمی‌اندازم و گفتارت را انکار نمی‌کنم. مسلمانان، میان من و شما، بر عهده من گذاشتند آنچه را که به عهده گرفتم. آنچه را که گرفتم، با موافقت آنهاست بدون آنکه لجبازی و خودرأیی کنم و (چیزی را) به خود اختصاص داده باشم. آنان (مسلمانان) شاهدند.»

سخن ابوبکر پایان یافت، آنچه در ادامه می‌آید سخنان پایانی حضرت فاطمه(س) خطاب به مسلمانان حاضر در مسجد است: «جماعت مسلمان؛ شتابان کنندگان به گفتار باطل، نادیده انگاران بر کردار زشت زیانبار، آیا در قرآن اندیشه نمی‌کنید، یا بر دل‌هایتان قفل زده شده است، نه چنین نیست؛ بلکه اعمال زشتتان، زنگار قلب‌هایتان شده و گوش‌ها و چشمانتان را مسخر کرده است. چه زشت است بازگشتتان. چه بد است آنچه به آن پرداختید، شر است آنچه معاوضه نمودید، بخدا سوگند تحمل این بار برایتان سنگین و عاقبتش وخیم است. آنگاه که پرده‌ها کنار رود، گرفتاری هایش هویدا گردد. آنگاه آنچه را که حساب نمى‌کردید از سوی پروردگارتان آشکار گردد. آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.»

برای نظم منطقی در مقایسه میان این دو گفتمان، ابتدا استدلال هریک از آن‌ها سپس نقد هر یک از دو گفتمان از گفتمان دیگر و در نهایت قوت و ضعف استدلال هر گفتمان ارائه می‌شود.

حضرت فاطمه(س) در ارث بردن فرزندان انبیا(ع) از برهان استفاده کرد. برهان نوعی استدلال است که درستی قضایای آن قطعی است. حضرت از دو نوع برهان برای اثبات مدعای خویش استفاده کرده است؛ قیاس منطقی نوع اول و برهان خلف.»

محورتری استدلال حضرت درباره ارث بردن فرزندان انبیا(ع)، برهان از نوع قیاس است. قضیه اول یا «کبری قیاس» مستند به قرآن کریم است. حضرت فاطمه(س) با استناد به آیات ۱۶ سوره مبارکه نمل؛ ۶ سوره مبارکه مریم؛ ۷۵سوره مبارکه انفال؛ ۱۱ سوره مبارکه نساء و ۱۸۰ سوره مبارکه بقره، ارث بردن فرزندان پیامبران(ع) را حکم مسلم قرآنی می‌داند. به عبارت دیگر براساس آموزه‌های قرآن، به طور یقین فرزندان انبیا(ع) از پدرانشان ارث می‌برند.

چنانچه بخواهیم استدلال ایشان را در قالب «برهان/قیاس» نشان دهیم، چنین می‌گوییم. فرزندان انبیا(ع) از پدرانشان ارث می‌بردند، فاطمه فرزند پیامبر است. پس فاطمه از پیامبر ارث می‌برد.

شیوه دیگر استدلال حضرت فاطمه «برهان خلف» است برهان خلف نوعی استدلال است که نشان می‌دهد، اگر نقیض(ضد) عبارتی درست نباشد پس خود عبارت قطعاً درست است. فاطمه(س) چهار مصداق از برهان خلف را برای اثبات ارث بردن خودش/ فرزند نبی، از پیامبر(ص) بر شمرده است: اول میان او و پدرش، نسبتی نباشد. دوم آیه خاصی در قرآن باشد که او را از حکم عام ارث بردن فرزندان از پدرانشان استثنا کرده باشد. سوم فاطمه و پدرش از دو آیین و دین مختلف باشند. چهارم شما به عام و خاص قرآن آگاه‌تر از پیامبر(ص) و علی (ع) باشید.

برای روشن‌تر شدن برهان خلف، یک نمونه از برهان را در قالب زیر نشان می‌دهیم:

اگر میان من و پدرم نسبتی نباشد، ارث نمی‌برم. میان من و پدرم نسبتی هست، پس من از پدرم ارث می‌برم. این چنین است شیوه استدلال این برهان در سه مورد دیگری که حضرت فاطمه(س) بدان اشاره کرده است. از آنجا که نقیض(ضد) هیچ یک از گزاره/ عبارت فوق صحیح نمی‌باشد پس ارث بردن فاطمه از پدرش قطعی است.

مهمترین استدلال ابوبکر در ارث نبردن فرزندان انبیا، نقل روایتی از پیامبر(ص) است. ابوبکر به روایت ذیل استناد کرده است:

من از پیامبر شنیدم که فرمود ما گروه پیامبران طلا، نقره، خانه و مزرعه ارث نمی‌گذاریم؛ بلکه کتاب، حکمت، علم و نبوت به ارث می‌گذاریم، انچه از وسایل زندگی باقی مانده است برای «ولی امر» بعد ماست که در آن حکم کند. دلیل دیگر ابوبکر، اجماع و رأی مسلمانان در واگذاری امور به ایشان و موافقت آنان در عدم تعلق ارث(فدک) به دختر پیامبر(ص) است.

قضیه دوم نقد متقابل دو گفتمان است. حضرت فاطمه(س) روایت ارث از گفتمان ابوبکر را چنین نقد کرده است: آیات مختلف قرآن بر ارث بردن فرزندان انبیا(ع) تصریح دارند؛ اگر روایت نقل شده صحیح باشد، لازم می‌آید که پیامبر(ص) با قرآن مخالف باشد؛ چنانچه روایت نقل شده را بپذیریم، باید قول ناحق را به پیامبر(ص) نسبت دهیم؛ مقتضای استناد به روایت، عدم توجه به حکم عادلانه و فیصله بخش قرآن کریم است.

خلیفه اول، نقدی به گفتمان حضرت فاطمه نکرده است، بلکه سخنان حضرت فاطمه(س) را تأیید کرده است؛ اما می‌توان با توجه به گفتار ابوبکر و استنادات این گفتمان توجیهاتی را برای کلام او ذکر کرد: من به قول پیامبر(ص) استناد کردم و پیامبر فرمود فرزندان انبیا/ سایرین تنها از کتاب، حکمت، علم و نبوت پیامبر(ص) ارث می‌برند وارث نبردن شما از پیامبر مورد موافقت مسلمانان است من از روی خودخواهی و لجبازی یا اینکه بخواهم سهمی برای خودم بردارم، شما را از ارث محروم نکردم.

قضیه سوم نقاط قوت و ضعف گفتمان‌هاست. چنانکه ملاحظه می‌شود؛ گفتمان حضرت فاطمه(س) در ارث بردن از انبیا(ع) مبتنی بر استدلال آن هم از نوع برهان است. چنانچه اشاره شد، برهان استدلالی است که به قضایای درست قطعی تکیه دارد.

از دیگر نقاط قوت استدلال در گفتمان حضرت فاطمه(س) استناد به قرآن کریم به عنوان محکم‌ترین، اصلی‌ترین و اساسی‌ترین منبع دینی است که حجیت سایر منابع دینی در سایه آن صورت می‌گیرد. از این رو ارث در گفتمان حضرت فاطمه(س) هم از لحاظ محتوی و هم از لحاظ فرم از عالی‌ترین استحکام و قوت برخوردار است.

اما روایت ارث در گفتمان ابوبکر، اولا بر «خبر» استوار است که اصطلاحاً خبر «ظنی الصدور» است؛ یعنی به طور قطع و یقین نمی‌توانیم ادعا کنیم که از پیامبر (ص) است، ثانیاً روایت نقل شده با آیات قرآن مخالفت دارد. به هنگام چنین تعارضی، خبر از اعتبار خارج می‌شود.

استدلال یا توجیه دیگر که به اجماع و موافقت مسلمانان اتکا دارد، چنین اجماعی به فرض صحت، قوت، درستی یا حقانیت را برای سخنان ابوبکر ایجاد نمی‌کند.

ضعف دیگری که در گفتمان ابوبکر وجود دارد تناقضی است که میان اذعان ابوبکر به اینکه فاطمه (س) درست می‌گوید، او معدن حکمت و منبع حجیت است با درستی روایتی که ابوبکر نقل می‌کند؛ زیرا این دو قابل جمع نیستند. به عبارت دیگر گفتمان ابوبکر میان دو محذور قرار می‌گیرد چنانچه سخنان فاطمه س از سوی ابوبکر پذیرفته شود، روایت دیگر قابل استناد نیست و چنانچه روایت مورد پذیرش باشد، عبارت ابوبکر درباره اینکه فاطمه دختر رسول خداست و او راست می‌گوید، قابل پذیرش نیست.

ضعف دیگر استدلال ابوبکر، به مصادیق ارث ذیل روایت مزبور برمی‌گردد. در ذیل روایت آمده است که کتاب، حکمت، علم و نبوت از انبیا(ع) به ارث می‌رسد، ارث رسیدن «نبوت» به فرزندان پیامبر بسیار جای تأمل دارد.

آنچه بیان شد اختلاف روایت ارث در دو گفتمان حضرت فاطمه (س) و خلیفه اول بود.»

اهمیت و فضیلت ماه رجب (حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی)

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی، استاد جامعه‌شناسی و کارشناس دینی برای تبیین فضائل ماه رجب یادداشتی با عنوان «فضیلت ماه رجب از دیدگاه امام صادق(ع)» نوشته که در ادامه می‌خوانید:

«یکی از راه‌های شناخت فضیلت اوقات و زمان‌ها(ماه‌ها)، معرفت به ادعیه واردشده در آن اوقات است؛ به‌عبارت‌دیگر سفارش به دعا خواندن نشانی از فضیلت اوقات دارد. چنانچه از این منظر به ماه رجب نگاه کنیم، فضیلت کم‌نظیری را برای ماه رجب می‌یابیم که در کمتر ازمنه‌ای(زمان) چنین خیر و برکت یافت می‌شود.

حجت‌الاسلام علیرضا قبادی

در این راستا اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) اهتمام فراوانی بر دعا و مناجات به درگاه خداوند در این ماه داشتند و نیز برای اتصال بیشتر شیعیان خویش به معنویت این ماه ادعیه و مناجاتی به ایشان آموختند. برای آشنایی با فضیلت ماه رجب در ادامه به ترجمه دعای کوتاهی می‌پردازیم که امام صادق(علیه‌السلام) در هر روز ماه رجب آن را می‌خواندند.

ادامه نوشته

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی (ستایش خداوند متعال در سخنان حضرت زهرا س)

حجت‌ الاسلام علیرضا قبادی، جامعه‌شناس و کارشناس دینی به مناسبت ایام فاطمیه، در سلسله نوشتاری که در اختیار ایکنا  قرار داده است به تحلیل گفتمان خطبه فدکیه حضرت فاطمه(س) پرداخته است.

قبادی

حجت‌الاسلام علیرضا قبادی، جامعه‌شناس و کارشناس دینی به مناسبت ایام فاطمیه، در سلسله نوشتاری که در اختیار ایکنا  قرار داده است به تحلیل گفتمان خطبه فدکیه حضرت فاطمه(س) پرداخته است.

علیرضا قبادی که در اولین قسمت از این مجموعه به موضوع «تقسیم قلمروها در خطبه فدکیه حضرت فاطمه الزهرا(س)» پرداخته بود، در این قسمت به موضوع «جایگاه حمد و ستایش پروردگار در دیدگاه حضرت زهرا(س)» اشاره‌ای داشت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

«چنانچه در نوشتار قبل اشاره شد، یکی از قلمرو‌ها یا موضوعات خطبه حمد است. حمد ستایش است و معیاری برای سنجش میزان انسانیت، انسان است. همانگونه که در منابع دینی به صراحت آمده است «اگر بندگان از نعمت‌های الهی بهره می‌بردند، بی آنکه سپاسگزار او باشند و روزی فراوان او می‌خوردند، بی آنکه شکر او بجا می‌آوردند، آنگاه از حد انسانی خارج و به سر حد حیوانی تنزل می‌کردند».

از این رو اصل حمد و ستایش پروردگار، امتیاز چندان مهمی برای حضرت فاطمه(س) و این خطبه به حساب نمی‌آید. زیرا اولیای الهی، با همه مصائب و ابتلائات، هیچگاه از شکر و سپاس منعم غفلت نمی‌کنند. فساد «بر و بحر» را نتیجه سوء عمل آدمی می‌دانند؛ بنابراین آنچه حضرت فاطمه(س) و خطبه او را متمایز می‌کند اصل ستایش نیست بلکه نحوه ستایش اوست که گواه معرفت و عرفان او نسبت به پروردگار و الگویی برای ستایش‌کنندگان است.

حضرت فاطمه(س) سه واژه، «حمد، شکر و ثنا» را به عنوان واژه‌هایی که هر کدام نوع خاصی از سپاس را محضر رب العالمین، نشان می‌دهد؛ در خطبه فدکیه بکار برده است.

«حمد» ستایش و سپاس در مقابل افعال و صفات جمیل یا دریافت نعمتی از روی اختیار است، «شکر» سپاس در برابر دریافت نعمت، بکار می‌رود و «ثنا» (مدح) مطلق ستایش خداوند در برابر الطافش نسبت به انسان و سایر مخلوقات است.

حضرت فاطمه(س) حمد را در مقابل نعمت، شکر را در مقابل «الهام» (شعور و درک درونی) و «ثنا» را در مقابل الطاف عام خداوندی بکار برده است.

بنابراین او خداوند را به سبب تفضل نعمت، تفضل شعور درونی، اعطا، نعمت‌هایی که حیات آدمی به آن وابسته است، ارزانی احسان‌های بی‌شمار، ارزانی، نیکویی‌های فراوان‌تر از شمردن، عنایت خوبی‌هایی دورتر از توان پاداش دادن و لطف‌های دست نیافتنی‌تر از درک ما، سپاس گفته است.

حضرت فاطمه(س) با اینگونه سخنان خیلی با اهمیت، برجسته و متمایز خداوند را ستایش کرده است.

همچنین حضرت با یادآوری احسان و نیکویی‌های خداوند، غیر مستقیم بندگان را به شکرگزاری و استفاده از این فرصت به عنوان یک کنش و رفتار توصیه فرموده است. حضرت فاطمه(س) فرمود: به منظور پیوستگی، ازدیاد، فراوانی و دو چندان شدن نعمت‌ها، شکرگزار خداوند باشید. همانگونه که خداوند اعلان نمود: «چنانچه سپاس‌گزاری کنید بی‌شک به شما زیادی خواهم بخشید.»

حضرت فاطمه(س) با زبانی معرفتی ـ اعتقادی سخن خویش آغاز کرده است. در نوشتار بعد، قلمرو دیگری از خطبه تحلیل می‌شود.»