تلاوت آیه ۲۱ سوره زمر صدای عبدالباسط
تلاوت آیه ۲۱ سوره مبارکه زمر را با صدای عبدالباسط محمد عبدالصمد، قاری شهیر مصری میشنوید.
تلاوت آیه ۲۱ سوره مبارکه زمر را با صدای عبدالباسط محمد عبدالصمد، قاری شهیر مصری میشنوید.
تلاوتی کوتاه از محمود خلیل الحصری (آیه 6 سوره حجرات)
از استاد محمود خلیل الحصری در کنار اساتیدی چون عبدالباسط، منشاوی و مصطفی اسماعیل به سبب تأثیرگذاری در جهان اسلام به عنوان یکی از چهار قاری بزرگ دوران معاصر نام برده میشود.

در سال ۱۹۶۱، الحصری اولین کسی در جهان بود که موفق به ضبط صوتی تلاوت قرآن کریم با روایت حفص از عاصم شد. بعد از برگزیده شدن او در مسابقه رادیو قرآن مصر، این رادیو به مدت ۱۰ سال منحصرا تلاوت شیخ حصری را پخش کرد.
استان الاقصر مفتخر است که یکی از فرزندان آن، شیخ فقید و قاری جلیلالقدر، صاحب «حنجره طلایی»، شیخ عبدالباسط عبدالصمد است. وبسایت صدی البلد با طارق عبدالباسط، پسر این قاری مشهور گفتوگو کرده تا خاطرات خود را از پدرش بازگو کند.

طارق عبدالباسط در بخشی از خاطرات خود گفت: فراموش نکردم که با پدرم برای شرکت در مناسبتهای مختلف مذهبی بهویژه نماز جمعه میرفتم؛ من و خواهرانم برای همراهی با او مسابقه میدادیم. گاهی در داخل ماشین پنهان میشدیم و پدرم پس از رسیدن به مسجد ما را پیش خود مییافت.
وی خاطرنشان کرد: شیخ عبدالباسط عبدالصمد در تلاوت قرآن کریم شعائر خاصی داشت چرا که آیات الهی را با دل و جان میخواند. شهروندان به ویژه طلاب الازهر به این امر علاقه داشتند که زودتر در مسجد باشند تا در ردیفهای اول مسجد جابگیرند تا به تلاوت پدرم گوش دهند. بنابراین بسیاری از ملیتهای عرب و خارجیهای مسلمان در مسجد حضور داشتند؛ پس از اتمام نماز و تلاوت، همه مشتاق بودند که با او عکس یادگاری بگیرند.
شیخ طارق عبدالباسط افزود: از پدر ادب، احترام و محبت مردم را آموخته است که نشان میدهد پدرش به خردسالان و پیران احترام میگذاشت.
وی توضیح داد که پدرش نیز به شخصیت خود به عنوان یک قاری افتخار میکرد. او پیش از آنکه به مسجد یا جلسهای برود بهترین لباس خود را میپوشید و بهترین عطرها را میزد و دوست داشت به گونهای ظاهر شود که مقام قاری قرآن کریم را بالا ببرد.
طارق عبدالباسط در ادامه سخنان خود گفت: پدرم به تمام دنیا از جنوب تا شمال سفر کرد و قرآن کریم را با صدای خود در عربستان ضبط کرد و از پادشاهان و سران کشورها افتخارات بسیار زیادی دریافت کرد و مانند پادشاهان مورد استقبال مردم کشورها قرار میگرفت.

وی ادامه داد: در زمان وفات پدرم، مراسم تشییع پیکر او هم مردمی و هم رسمی بود و مشهورترین علمای آن زمان از جمله شیخ جاد الحق علی جاد الحق، وزیر اسبق اوقاف محمدعلی محجوب در تشییع جنازه او شرکت کردند. همچنین مهندس فکری مکرم عبید به نمایندگی از رئیس جمهور مصر و اکثر سفرای کشورهای عربی و اسلامی در این مراسم حضور داشتند.
شایان ذکر است که شیخ عبدالباسط صاحب حنجره طلایی، در روستای سادهای به نام «المراعزه» از شهرستان ارمنت در جنوب استان الاقصر در خانوادهای به دنیا آمد که او را به محبت قرآن، حفظ قرآن و تهذیب آن با احکام سوق دادند.
وی متولد ۱۹۲۷ بود و در سن ۶ سالگی نزد شیخ محمد الامیر حافظ قرآن کریم شد؛ سپس قرائت قرآن و احکام آن را نزد یکی از شیوخ قریه اصفون المطاعنه در مرکز اسنا فراگرفت. شیخ عبدالباسط در اوایل دهه ۱۹۵۰ وارد رادیو مصر و به یکی از مشهورترین قاریان جهان اسلام بدل شد. شیخ عبدالباسط در سال ۱۹۸۸ بر اثر بیماری قند و ناراحتی کبد درگذشت.
عبدالصمد مرزوقی، یکی از قاریان و فعالان قرآنی کشور است که در سال ۱۳۵۵ در استان هرمزگان و جزیره کیش در یک خانواده مذهبی متولد شد و پدرش بهعلت علاقه شدیدی که به عبدالباسط محمد عبدالصمد، قاری معروف مصری داشت نام او را عبدالصمد برگزید و همیشه در خانه به نام عبدالباسط صدا زده میشد. شهر و زادگاه او جزیره کیش است، اما برای سربازی به کرمان اعزام میشود و دو سال در لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بین سالهای ۷۴ تا ۷۶ سرباز سردار شهید حاج قاسم سلیمانی میشود؛ به طوری که در تمام مراسم داخل استانی در حضور سردار به تلاوت قرآن میپرداخته است.
به بیان خاطرههایی از حضور سردار سلیمانی در دوران خدمت سربازیاش و عنایت ویژه سردار سلیمانی به او و همچنین توجه ویژه این شهید والا مقام به مفاحل و مباحث قرآنی پرداخت که بخشهای مهم آن پیش روی شما است.
طرحی که زندگی بسیاری از سربازان را قرآنی کرد!
- حاج قاسم هرچند وقت یکبار یک طرح قرآنی را به من ارائه میدادند؛ یکی از کارهای خیلی خوب و اثرگذاری که خبر آن در کل پادگانهای کرمان پیچید این بود که دستور دادند هر سربازی که جزء ۳۰ قرآن را حفظ کند ۲۰ روز مرخصی تشویقی به او تعلق یافته و مرخصی رفتنش هم در صورتی نافذ میشد که ابتدا امضای من و سپس امضای سردار زیر برگهاش باشد. چون آنجا لشکر خیلی بزرگی بود و مراکز زیر مجموعه در کنارش بودند، این قضیه سر و صدای زیادی به پا کرد و اثرات زیادی داشت، لذا موضوع حفظ جز ۳۰ قرآن و مرخصی ۲۰ روزه را مطرح کردند و من را هم مأمور کردند که این طرح را اجرا کنم. من هم تلاشم را کردم تا به نحوه احسن آناجرا کردیم.
- در آن سال تعداد بسیار زیادی از سربازان به هوای همان ۲۰ روز مرخصی با قرآن بیشتر آشنا شدند. بعدها فهمیدیم که خیلی از آنها بهخاطر همان حرکت در ظاهر کم، زندگیشان تغییر کرده و مسیرشان قرآنی شده است. خیلیها میگفتند که ما تنها به عشق ۲۰ روز تشویقی آمدهایم، اما حالا قرآن را میخوانیم و ادامه میدهیم. در این حد این افراد عوض شدند.
حاج قاسم باب رفاقت خاصی بین سربازها و قرآن باز کردند
- ایشان مسئولیت لشکر بزرگ چندهزار نفره کرمان را بر عهده داشتند و به همین خاطر پیش میآمد که در بین این سربازان گاهی فردی مریض شود و یا نیاز به اورژانس داشته باشد که با سختی و دشواری مراحل درمان و اجازه رفتن برای طی کردن مراحل بیماری داده میشد. حاج قاسم باز لطف دیگری به بنده کردند و گفتند، چون تو در بین سربازان هستی و به شما احترام میگذارند، اگر کسی مریض شد و شما تشخیص دادید که باید به بیمارستان برای درمان برود برای ما کافی است.
- سردار به من اجازه امضا هم داده بودند تا به عنوان مسئول شب که حکمش جانشینی فرماندهی لشکر را در خارج از زمان اداری داشت، امضا کنم، لذا به محض اینکه تشخصی میدادم فردی مشکلی دارد، امضا میکردم و آمبولانس هم میآمد و مسئول شب هم خیلی راحت ایشان را به بیرون هدایت میکرد. سردار با این کارها قرآن و رفتار قرآنی را خیلی قشنگ در لشکر جا انداختند. نمیدانید چقدر بحث قرآن به کام سربازان و هزاران نفر از افرادی که آنجا میآمدند شیرین شده بود و یک باب دوستی و رفاقت خاص بین این افراد و قرآن باز کرده بودند و به قول معروف در عمل از قرآن حمایت میکرد.
حاج قاسم هنگام تلاوت آیه نفس مطمئنه بلند گریه میکرد
- طی دو سالی که سرباز ایشان بودم، هرساله در دهه فاطمیه یک روضه معروف در منزلشان برگزار میکردند و همیشه دم در میایستادند.
- گاهی که من آنجا میرفتم و قرآن میخواندم، وقتی به یک سری از آیات خاص قرآن مانند: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» که میرسیدم، بلند بلند گریه میکردند و با همان حال از مردم استقبال میکردند. همین طور که میخواندم صدای گریه ایشان در کل فضا میپیچید.
- ایشان زمانهایی هم به لشکر میآمد و چند روز میماند و به خانه نمیرفت؛ این درحالی بود که تا مرکز شهر چهل دقیقه راه بیشتر نبود، اما اینقدر کار روی سرشان ریخته بود که میماند تا آنها را انجام دهد و در زمان نماز مغرب و جلسه قرآن در داخل مسجد میآمدند و در گوشهای مینشستند و با رفقای خود و فرماندهان دیگر حرف میزدند.
به او بگوید سلیمانی از رفقای قدیمیتان برای دیدنش آمد!
- بعد از دوسال خدمت من تمام شد و حدود سه سال از اتمام آن گذشت، سردار سلیمانی هم دیگر از لشکر کرمان رفته بودند و در تهران مشغول خدمت بودند. در آن سالها سفری به کیش داشتند و در شهر ما دو، سه روز مهمان بودند. بعد از اینکه با رفقای خود در کیش ملاقات میکنند، یاد من میافتند و از آنها جویای احوال من میشوند و مشخصات من را میدهند؛ اتفاقا رفقای ایشان هم که ساکن کیش بودند، گفتند او را میشناسیم و آدرس منزل ما را به سردار میدهند.
- سردار جلوی در منزل آمده بودند تا من را ببینند ولی متأسفانه همان روز من یک سفر قرآنی به مرکز استان در شهر بندرعباس داشتم. تابستان بود و ماشینی که همراه آن بودند را سر کوچه میگذارند و از سر کوچه تنهایی آمده بودندو به در منزل ما که میرسند شروع به کوبیدن در میکنند. مادرم پشت در خانه میآید و به ایشان سلام میکنند. سردار به مادرم میگوید من فلانی را میخواهم؛ عبدالصمد مرزوقی خانهاش اینجاست؟ مادرم میگوید بله؛ میپرسند که کجاست، من آمدهام او را ببینم؛ مادرم به ایشان میگوید او نیست و برای یک سفر یک روزه به بندرعباس رفته است و فردا میآید. مادرم سردار را نشناخته بود و به مادرم گفته بودند به او بگوید سلیمانی از رفقای قدیمیتان برای دیدنش آمد. مادرم فکرش را هم نمیکرد و انتظارش را نداشت که سردار سلیمانی اینگونه به دیدن ما بیاید و لذا فکر کرده بود که ایشان یکی از دوستان من است.
- فردا که از سفر برگشتم رفقای ایشان به ما گفتند که سردار جلوی در خانه شما آمد و قبل از رفتنش در زد، اما شما نبودید و مادرتان گفتند او نیست و ایشان هم رفتند. همین که رفتم و ماجرا را به مادرم گفتم، حالش بد شد و فشارش افتاد و گریه کرد. جالب اینجا بود که بعد از 2 سال که به شهر ما آمده بود، سراغ من را گرفتند و حتی اسم من در ذهنشان مانده بود آن هم با مشغلههای بسیاری که داشتند، در خانه آمده بودند، در هم زده بود که سربازشان را ببیند. این صفات و ویژگیها در خیلی از افراد امروز دیده نمیشود.
تلاوت آیات ۱۶ تا ۳۶ سوره مریم (عبدالباسط)
مهدی دغاغله پیشکسوت تلاوت قرآن کریم
مهدی دغاغله، پیشکسوت قرآن کریم به مناسبت سی و دومین سالگرد درگذشت استاد مرحوم عبدالباسط اظهار کرد: صدای عبدالباسط صدایی واقعا استثنائی است و اگر بخواهیم براساس منطق صحبت کنیم میتوان گفت که صدای او کمنظیر است. ممکن است نظیر صدای او پیدا شود، اما به سختی این امر صورت می پذیرد. اگر کسی هم تلاش کند مثل او بخواند از وی تقلید میکند و کسی که تقلید میکند هیچگاه به جایگاه کسی که ابتکار و ابداع کرده نمیرسد.

وی به بیان عوامل تأثیرگذاری تلاوت عبدالباسط پرداخت و گفت: به نظر من عوامل تأثیرگذاری تلاوت عبدالباسط متعدد هستند؛ یکی از این عوامل مسائل روحی و روانی است. این مسئله را باید در نظر بگیریم که قاریان مصری اعتقاداتی دارند. عبدالباسط معتقد بود تلاوتی که قبل از آن وضو نگیرد ممکن است تاثیرگذار نباشد و اگر میخواست تلاوتش بیشتر تاثیرگذار باشد وضو میگیرد، دو رکعت نماز میخواند و بعد تلاوت میکند؛ این حرکات قشنگ هستند و به نظرم برازنده یک قاری قرآن است.
دغاغله اضافه کرد: حفظ کردن این روح معنوی باعث میشود انسان اعتماد به نفسش زیاد باشد و واقعاً حس کند برای خدا میخواند و این در قرائت تاثیرگذار است. حتی بعضیها معتقد هستند که اسم بر روی حالات شخصیتی افراد هم تاثیرگذار است. به کلمه باسط که از اسامی خداوند است و به معنای گسترش است دقت کنید. هر چند که عبدالباسط در این نامگذاری دخیل نبوده، اما اسما میتوانند دلالتهایی بر عملکرد اشخاص داشته باشند. اثبات این موضوع دشوار است خصوصاً در رسانه که افراد با منشها و افکار گوناگون این مطلب را مطالعه میکنند. ممکن است بگویند این صحبت منطقی نیست و خرافهگویی است، اما هستند کسانی که به تاثیر اسم در سرنوشت افراد اعتقاد دارند.
این پیشکسوت قرآن کریم تصریح کرد: اینها همه مقدمه بود از همه اینها مهمتر این است که عبدالباسط اتقان را در تلاوت رعایت میکند؛ یعنی او متقن میخواند، محکم و بدون هیچ ایرادی میخواند. هیچ عیب و ایراد ریزی را از تلاوت عبدالباسط نمیتوان گرفت و مجموعه و منظومهای از دقتها در مخارج حروف، تجوید، وقف و ابتدا، صوت، لحن و انتخاب آهنگ متناسب با جملات قرآن از لحاظ ساختاری در تلاوت او وجود دارد. عبدالباسط با سلیقه خود بین موسیقی ذاتی کلمه و موسیقی انتخابی خود تناسب ایجاد میکند. شناخت جملهبندی مکتوب و انتخاب صوت و آوای متناسب با این متن بسیار مهم است. ممکن است کسی صدای عبدالباسط را داشته باشد اما این هنر او را نداشته باشد.
وی ادامه داد: عبدالباسط موسیقی درونی کلمات را با موسیقی انتخابی خود هماهنگ میکند که بهترین مثال آن سوره تکویر است. چندین و چند بار خواندن آیات و حفظ آنها آنقدر در ذهن عبدالباسط ملک شدهاند که او دغدغهای جز زیبا خواندن ندارد.
دغاغله در پاسخ به این سوال که چرا استادان قرآن کریم در جلسات، شاگردان خود را کمتر به سمت عبدالباسط خواندن و تقلید از او سوق میدهند؟ گفت: با این سوال شما یاد مطلبی افتادم. یاد میآید یکی از دوستان لبنانی من گفت: «نمیدانم چرا مردم عبدالباسط گوش میدهند؟ در مسابقات که نباید عبدالباسط خواند. عبدالباسط تنها قاری است که در مجالس ترحیم صدایش پخش میشود. هر وقت که فاتحه باشد صدای او را پخش میکنند و معمولاً مصطفی اسماعیل، متولی و شحات در مراسم ختم پخش نمیکنند و همه ما شرطی شدهایم که وقتی صدای عبدالباسط را میشنویم حس میکنیم که مجلس ترحیم است ولی صدای مصطفی را در مسابقات میشنویم و این از لحاظ روانی به ما تلقین شده که عبدالباسط مناسب مسابقات نیست.»
وی ادامه داد: در ادامه این مطلب باید بگویم که معتقدم که منطق قوی و قابل دفاعی پشت این سخن وجود ندارد. نظر خودم این است که عبدالباسط فقط عبدالباسط است. یعنی حتی فرزندانش یاسر و طارق هم نتوانستند مثل پدرشان بخوانند. پسرهای شحات توانستند همچون پدرشان باشند، اما عبدالباسط تک و بیهمتا است؛ یعنی فقط خودش است و هر کس میخواهد عبدالباسط بخواند بیشتر عیبهای تلاوتش مشخص میشود، چون سبک عبدالباسط صدایی مثل صدای او میخواهد.
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز تصریح کرد: قاریان دیگر هنرشان در صوتشان نیست بلکه هنرشان در کارهایی است که روی صوتشان انجام میدهند و میخواهند بگویند با هر صوتی اگر این فنون بر روی آن پیاده شود میتوان قشنگ خواند. اما آهنگهای عبدالباسط خیلی محدود هستند. در هر مقام ۸ صدا وجود دارد و عبدالباسط فقط چهار صدا را خوانده است و از لحاظ لحن محدود است منتها این ۴ صدا را در اوج میخواند. وقتی ۴ صدا را بالا میخواند، بالا را میبندد و دیگر کسی نمیتواند صدای پنجم را بخواند. کسی که از او تقلید میکند اگر بخواهد این چهار صدا را با «داد» بخواند جای دیگری برای نتهای دیگر نمیماند. به همین علت نغمه در اوج زیبایی ولی محدود است. چرا محدود است؟ چون صوت آن را محدود کرده یعنی عیار صوت بالا است.
وی اضافه کرد: تقلید از عبدالباسط صدای شبیه به او میخواهد یعنی مانور عبدالباسط بیشتر در صوت است تا در لحن اما مانور مصطفی اسماعیل در لحن است.
دغاغله همچنین معنامحوری تلاوتهای عبدالباسط را فوقالعاده خواند و به ذکر سخنی از شهید مطهری پرداخت و گفت: شهید مطهری میگوید: وقتی عبدالباسط آیه «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا» میخواند حس میکنم که همین الان آیات بر پیامبر وحی میشوند. وقتی فردی مثل شهید مطهری چنین حرفی را درباره تلاوت عبدالباسط بگوید خیلی مهم است و این همان معنا محوری است.
این مدرس قرآن کریم عنوان کرد: عبدالباسط از تلاوت خود متاثر میشود، خشوع در او ایجاد میشود و این خشوع را به مستمع منتقل میکند و او را به سمت تدبر و تفکر در معنا میکشاند.
وی در پایان گفت: اگر از من بپرسید از بین قاریان مصری چه کسی اول است؟ ابتدا میگویم محمد رفعت، سپس مصطفی، سپس عبدالفتاح شعشاعی و... یعنی اگر تا ۵ نفر هم نام ببرم عبدالباسط بین آنها نیست چون او با هیچکس قابل مقایسه نیست و او ماقبل اول است. عبدالباسط با نفر اول مقایسه نمیشود یعنی اول شدن بین قرا هم برایش کم است
کلیپ کوتاهی درباره قرائت های قدیمی عبدالباسط


امروز ۳۰ نوامبر برابر با ۹ آذرماه 32 سالروز درگذشت مرحوم عبدالباسط، قاری مشهور مصری است. صدای ملکوتی عبدالباسط او را دارای شهرت جهانی کرده است. فیلم زیر حاوی تصاویری از او در کنار فرزندانش و برخی از فعالیتهای اجتماعی این قاری بزرگ است.
دانلود تلاوت عبدالباسط (سوره قیامت) + فیلم
دانلود صوت ترتیل جزء پنجم قرآن با صدای استاد عبدالباسط
