دیدگاه علامه طباطبایی در معنی «تأویل» آیات قرآن
دیدگاه علامه طباطبایی در معنی «تأویل» آیات قرآن
علامه طباطبائی در کتاب «قرآن در اسلام» خود پس از نقل دیدگاه عالمان قرآنی می افزاید: آنچه از آیاتی که لفظ تأویل در آنها وارد است و برخی از آنها را در فصل های گذشته نقل نمودیم، به دست می آید، این است که تأویل از قبیل معنی که مدلول لفظ باشد نیست چنانکه روشن است که در خواب هائی که در سوره ی یوسف نقل و تأویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح می دهد به تأویل خواب دلالت لفظی - اگر چه خلاف ظاهر هم باشد - ندارد.
و همچنین در قصه های حضرت موسی و خضر، لفظ قصه ها به تأویلی که خضر برای موسی کرده، دلالت ندارد و همچنین در آیه «وَ أَوْفُوا الْکیلَ إِذا کلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیم» (آیه 35 سوره اسراء) این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تأویل امر است ندارد. و همچنین در آیه «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُول» (نساء : 59) دلالت لفظی بر تأویل خود که وحدت اسلامی است، ندارد و اگر در سایر آیات دقت کنیم امر از همین قرار می باشد.
بلکه در مورد خواب ها تأویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در قصه موسی و خضر تأویلی که خضر اظهار می کند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه می گیرد و خودکار به نحوی به تأویل خود متضمن است و در آیه ای که به درستی کیل و وزن امر می کند، تأویل آن یک حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان تکیه به آن دارد و به نحوی تحقق دهنده او است و در آیه رد نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.
بنابراین تأویل هر چیزی، حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می گیرد و آن چیز به نحوی تحقق دهنده و حامل و نشانه اوست. این معنی در قرآن مجید نیز جاری است زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق و معنویات سرچشمه می گیرد که از قید ماده و جسمانیت آزاد و از مرحله حس و محسوس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات که محصول زندگی مادی ما است بسی وسیعتر می باشند. این حقائق و معنویات به حسب حقیقت در قالب بیان لفظی نمی گنجد، تنها کاری که از ساحت غیب شده اینست که با این الفاظ به جهان بشریت هشیاری داده شده که با ظواهر اعتقادات حقه و اعمال صالحه، خودشان را مستعد درک سعادتی بکنند که جز این که با مشاهده و عیان درک کنند راهی ندارد و روز قیامت و ملاقات خدا است که این حقائق به طور کامل روشن و هویدا می شود، چنان که دو آیه سوره اعراف و آیه سوره یونس بدین معنی دلالت داشتند. (قرآن در اسلام، ص 64)
خدای متعال برای اشاره به این معنی می فرماید: «وَالْکتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ * وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتَابِ لَدَینَا لَعَلِی حَکیمٌ»؛[زخرف: 2 إلی 4] سوگند به کتاب مبین ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم تا شاید شما تعقل کنید و به درستی آن -در حالی که پیش ما در ام الکتاب است- بلند است (دست فهم عادی به او نمی رسد) و محکم است. (نمی شود در او رخنه کرد).
انطباق آخر آیه به تأویل به آن معنی که ذکر شده واضح است و مخصوصاً از آن جهت که فرموده «لعلّکم تعقلون» و نفرموده «لعلکم تعقلونه» (شاید آن را تعقل کنید) زیرا علم بتأویل چنانکه آیه «وَمَا یعْلَمُ تأویلهُ إِلَّا اللَّهُ» (آل عمران: 7) حکم می کند اختصاص به خدا دارد و نیز به همین جهت وقتی که در آیه اهل انحراف را به واسطه پیروی متشابهات نکوهش می کند می فرماید با این پیروی فتنه می خواهند و تأویل آن را می جویند و نفرموده می یابند. پس تأویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می باشد.
و باز در جای دیگر نزدیک به همین مضمون می فرماید: «فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ * وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ * إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فِی کتَابٍ مَّکنُونٍ * لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ * تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ»؛ (سوره واقعه، آیه ۷۵-۸۰) پس سوگند به موقعهای ستارگان و به درستی که این سوگندی است که اگر بدانید بزرگ است، این قرآنی است محترم در کتابی که محفوظ و پنهان است. (ام الکتاب) کتابی است که جز پاک شدگان آن را مس نمی کنند، تنزیل (فروفرستاده شده) است از پیش خدای جهانیان. چنانکه پیداست آیات کریمه برای قرآن دو مقام اثبات می کند. مقام کتاب مکنون که از مسّ مس کننده ای مصون است و مقام تنزیل که برای مردم قابل فهم می باشد.