معنای لغوی و اصطلاحی قلقله

حروف قلقله، حروف دارای صفت قلقله (رها شدن صدای حرف از مخرجش در حال سکون) است.

۱ - معنای لغوی و اصطلاحی قلقله

«قلقله» یکی از صفات فرعی حروف و در لغت به معنای اضطراب و جنبش و در اصطلاح به معنای رهاشدن صدای حرف از مخرجش در حال سون است.

۲ - تعریف

حروف دارای صفت قلقله را «حروف قلقله» می‌گویند، و عبارتند از: (ق - ط - ب - ج- د) که برای سهولت یادگیری در عبارت «قطب جد» جمع شده‌اند. اگر یکی از این ۵ حرف در کلمه‌ای قرار بگیرند به شرطی که ساکن باشند قابل تلفظ نیستند و لذا برای سهولت تلفظ، کمی آنها را متمایل به حرکت می‌کنند. در «ق» و «ط» میل به ضمه می‌دهند تا استعلای آنها حفظ شود و ما بقی میل به کسره یا فتحه داده می‌شود.

۳ - علت پدیده قلقله

علت پدیده قلقله را اجتماع دو صفت جهر و شدت در حروف مزبور می‌دانند. برخی معتقدند سه حرف «همزه»، «ت» و «ک» نیز صفت قلقله دارند که گویا با توجه به مجموع صفات حروف، این مطلب صحیح نیست.

۴ - نام دیگر

حروف قلقله را حروف مضغوطه نیز خوانده‌اند.[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷]

۵ - پانویس

۱. حبیبی، ابوطالب، آموزش تجوید، ص۳۰.
۲. بیگلری، حسن، سرالبیان فی علوم القرآن، ص(۱۷۱-۱۷۲).
۳. جمعی از محققان، التجوید، ص۲۰.
۴. فاضل گروسی، عبد الحسین، - ۱۳۲۴، تجویداستدلالی، ص(۱۵۱-۱۵۲).
۵. پور فرزیب مولایی، ابراهیم، تجویدجامع، ص۵۳.
۶. موسوی بلده، محسن، حلیة القرآن قواعد تجوید مطابق با روایت حفص از عاصم، ج۲، ص۵۸.
۷. محیسن، محمدسالم، الرائدفی تجویدالقرآن، ص۴۹.


۶ - منبع

فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «حروف قلقله».

معنای لغوی و اصطلاحی اسباب

معنای لغوی و اصطلاحی اسباب (نزول)

معنى لغوى «اسباب»

اسباب، جمع «سبب» مى ‏باشد، و خود سبب از لحاظ لغت داراى معانى زير است:
رسن يا ريسمان و هر چه بدان به ديگرى پيوسته شود، پيوند، خويشاوندى، حيات، ناحيه و راه، باعث و موجب، دستاويز، افزار و آلت و وسيله، و امثال آنها.

كلمه «سبب و اسباب» در قرآن كريم بر طبق پاره‏اى از مفاهيم ياد شده به كار رفته است:

ادامه نوشته