فوائد دانستن اسباب نزول|Asbab Nuzul
زبان ابزار سخن گفتن و سخن وسیله تفهیم مراد متکلم به مخاطب است. متکلم با استفاده از این ابزار و قرائن حالیه آن، مقصود خود را به مخاطبش القاء می نماید.
طبیعی است که مخاطب اولیه با توجه به همان قرائن معنای مراد را در می یابد ولی با گذشت زمان که ظرف قرائن از بین می رود، دریافت مقصود متکلم برای سایر مخاطبان در طول اعصار بآسانی امکانپذیر نخواهد بود.
روزی عمربن خطاب، شکوه از بروز اختلاف در میان امت پیامبر صلی الله علیه وآله میکرد. ابن عباس به او گفت: قرآن در بین ما نازل شد ما فهمیدیم در چه موردی نازل شدهاست، اما بعد از ما مردمی خواهند آمد که مقتضیات حال را درک نمیکنند و فهم خود را بر قرآن تحمیل میکنند و چه بسا کار آنان به کشتار بینجامد.
گویند که عمر در آغاز ناراحت شد ولی بعد همان دیدگاه را قبول نمود.
پس فایده مهم اسباب نزول همان طور که در مبحث گذشته مطرح شد، فهم صحیح مراد خداوند میباشد، چه اینکه این مراد بدون توجه به تاریخچه نزول به دست نمی آید.
فایده دیگر اسباب نزول، شناخت صلحاء و اتقیاء و نیز فاسقان و منافقان است. در بسیاری از موارد اسباب نزولهای قرآن، اشخاصی مدح و عدهای نیز مذمت شده اند.
شناختن این افراد که بعد از ارتحال پیامبر خدا صلی الله علیه وآله ، حق و باطل آمیخته گردید و تمیز آن به سادگی امکان نداشت، تا حدودی میتواند موجب تمیز حق گردد.
وقتی معاویه یزید را به عنوان خلیفه بعد از خود برگزید، مروان گفت: این سنت ابوبکر و عمر است. عبدالرحمن بن ابیبکر معترض شد و گفت: این سنت هرقل و قیصر است.
مروان که خواست عبدالرحمن را ساکت کند، گفت: تو همان کسی هستی که آیه:وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَّکُمَآ أَتَعِدانِنِیآ أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ ...(46)
(چهقدر ناخلف است) فرزندی که پدر و مادر را گفت اف برشما باد به من وعده میدهید که پس از مرگ مرا زنده کرده واز قبر بیرون میآورند؟...
در موردش نازل شده است.
عبدالرحمن نیز گفت: تو فرزند لعینی هستی که رسول خدا صلی الله علیه وآله ، او را لعن کرد.
خبر این ماجرا به عایشه رسید، او مروان را دروغگو خواند و گفت این آیه در مورد عبدالرحمن نازل نشدهاست و اگر بخواهم نام آن کس که آیه در مورد او نازل شدهاست میبرم...(47)
مرحوم طبرسی، ذیل آیه میگوید: گفته شده که این آیه در مورد عبدالرحمن ابن ابوبکر نازل شدهاست، پدر و مادرش بر اسلام آوردن او اصرار میورزیدند ولی وی برخی از سران قریش را نام میبرد و میگفت آنها را زنده کنید! تا نظر آنها بپرسم(48).
آلوسی از دیگر مفسرین اهل سنت، این سبب را نمیپذیرد و میگوید: برفرض پذیرش وجود چنین سببی، مروان بعدا اسلام آورده و او از مفاخر و قهرمانان اصحاب بودهاست. وی افتخارات بزرگی را در جنگهای مختلف و مخصوصا در جنگ یمامه کسب کردهاست.(49)
به آیه دیگر در این باره توجه کنید:
الَّذِینَ ءَاتَیْنَـهُمُ الْکِتَـبَ مِن قَبْلِهِی هُم بِهِی یُؤْمِنُونَ ... وَإِذَا سَمِعُواْ اللَّغْوَ أَعْرَضُواْ عَنْهُ وَقَالُواْ لَنَآ أَعْمَـلُنَا وَلَکُمْ أَعْمَـلُکُمْ سَلَـمٌ عَلَیْکُمْ لاَ نَبْتَغِی الْجَـهِلِینَ.(50)
کسانی که پیش از آن کتابشان دادهایم به این نیز ایمان میآورند و چون برآنها خوانده شد، گفتند: «به آن ایمان آوردیم، زیرا حقی است که از جانب پروردگارمان آمدهاست و ما پیش از آن تسلیم بودهایم». آنها کسانی هستند که در برابر صبوریشان دوبار پاداش مییابند و با نیکیها، بدیها را دفع میکنند و از آنچه به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند. و چون سخن بیهودهای بشنوند از آن اعراض میکنند و میگویند: «اعمال ما مربوط به خودمان است و کردار شما از آن خودتان» سلام برشما، ما خواستار جاهلان نیستیم.
این آیات درباره «عبداللّه بن سلام» و «تمیم دارمی» و «جارود عبدی» و «سلمان فارسی» پس از اسلام آنان نازل گردید.
برخی گفتهاند: آیات درباره چهل مرد از پیروان انجیل که پیش از بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآله به او ایمان داشتهاند، نازل شدهاست. سی و دو نفر اینها اهل حبشه بودند که همراه جعفر بن ابیطالب خدمت پیامبر رسیدند و هشت نفر دیگر از شام. بحیرا و ابرهه و اشرف و عامر و ایمن و ادریس و نافع و تمیم، از اینها بودند.(51)
به هرحال این اسباب میتواند به امتیاز این افراد نسبت به دیگران اشاره کند.
از جمله فوائد دیگر اسباب نزول این است که بدانیم قوانین الهی، به دور از احتیاجات جامعه بشری نیست.
خداوند متعال قوانین خود را براساس احتیاج جامعه بشری و مطابق اصولی که در آیات دیگر بیان فرموده است، وضع مینماید.
آیاتی که در بیان احکام مختلف فقهی در ابواب گوناگون از جمله حدود، قصاص و دیات نازل شدهاست در همین راستا قابل توجه هستند.
اسباب نزول نیز میتواند به یاری مباحث علوم قرآنی بشتابد. از جمله این مباحث،بحث ناسخ و منسوخ است که محل نزاع اندیشمندان علوم قرآنی است. برخی آن را بسیار گسترش دادهاند و در هر دو آیهای که تناقضی را توهم نمودهاند، برای رهایی از آن تناقض خیالی، پاسخ نسخ را به میان کشیده و قول به نسخ را پذیرفتهاند.
اگر این دسته از متفکران به سبب نزول آیات و ترتیب نزول آنها مراجعه میکردند، جه بسا با یافتن توجیهات شایسته ای، نسخ را رها میکردند.
پنجمین و آخرین فایده اسباب نزول که در این مباحث میتوان از آن سخن گفت این است که اگر اسباب نزول نتواند هیچکدام از فوائد گذشته را داشته باشد و تأثیر آن در فهم آیه مورد تردید قرار گیرد، ارزش آن کمتر از نقل مورخین نبوده و حداقل تاریخچه ای از زندگی مسلمانان صدر اسلام را مطرح مینماید.
وبلاگ تخصصی رشته علوم قرآن و حدیث