حدیث متواتر "الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق" به چه معناست؟

جمله « الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق » در منابع حدیثی معتبر و معروف شیعه وجود ندارد بنابراین اصل حدیث بودن آن و نقل شدن آن از پیامبر صلی الله علیه و آله محل تردید است، چه برسد به متواتر بودن آن، این جمله تنها از بعضی از حکما و عرفا نقل شده است و از اینرو برای فهم معنای واقعی آن نیز باید بافت عرفانی آنرا در نظر گرفت. با توجه به اینکه عده ای تصور می­کنند جمله مذکور به نوعی تکثر گرایی دینی را ترویج می­کند لازم است به طور خلاصه به چند معنای معروف این جمله اشاره کنیم تا روشن شود که این جمله هیچ ارتباطی به بحث مذکور ندارد:

الف- چنانچه گفته شد این جمله از برخی از عرفا نقل شده است، چنانکه می­دانید در عرفان، بحث شناخت شهودی و حضوری مطرح است از اینرو مراد از این جمله در سیاق عرفانی اش آن است که هر انسانی از راه قلب و شهود می­تواند به خدا برسد و این راه در درون او نهفته است. از طرف دیگر با توجه به تفاوت عقول و فهم انسان در قبول مراتب عرفان و شناخت و نیز با توجه به اینکه شهود یک دریافت درونی و شخصی است راههای شناخت حضوری و شهودی نیز متعدد خواهد بود.

ب - معنای دیگری که برای این عبارت گفته شده آن است که اگر کسی اهل فکر و دقت و تعقل باشد، از راه های مختلفی می­تواند به گوهر هدایت و حقیقت دین، دست یابد. البته درست است که راههای اصلی وصول به معرفت الله را چهار راه می­دانند: 1- از راه عقل 2 – راه دل و فطرت 3 – راه تجربه 4 – راه دین، اما روشن است که تحصیل معرفت و حصول اطمینان از نظر کمیت و کیفیت و شدت و ضعف، مختلف است و هر کس به اندازه استعداد و ظرفیت خود، از معرفت بر خوردار است لذا راههای رسیدن به معرفت خداوند نیز از این حیث متعدد خواهد بود.

ج – مراد از این عبارت، آن است که هر یک از مخلوقات به تنهایی آیه و نشانه­ای از خداوندند و از اینرو راهی برای رسیدن به خداوند هستند.

توضیح آن که: چنانچه در آیات متعددی از قرآن اشاره شده همه مخلوقات آیات و نشانه های الهی هستند و با دقت و تامل در هر یک می­توان به شناخت خداوند رسید. از اینرو معنای جمله مذکور نیز آن است که چون هر یک از مخلوقات نشانه ای بر وجود خداوند و راهی برای رسیدن به شناخت اویند، راههای رسیدن به خداوند به تعداد مخلوقات خواهد بود.

بنابراین باید توجه داشت که این عبارت نمی­رساند که هر مسلک و مرامی که بالفعل افراد و فرقه ­های گوناگون دارند، همگی درست هستند و همه آنها مجازند بر طریقه خود بمانند این عبارت مثل این است که به کسی بگوییم : «تو اهل کارکردن نیستی و الا برای کار کردن و امرار معاش هزاران راه وجود دارد.» مراد از این جمله، این نیست که هر کس هر کاری می­کند و لو دزدی و جنایت – راه امرار معاش است بلکه مقصودش آن است که امکان کارکردن برای امرار معاش یکی دو تا نیست و اگر کسی بخواهد و انگیزه کار داشته باشد،از راههای گوناگونی می تواند به این امر دست یابد.

نکته پایانی و در خور تامل آ ن است که درست است راههای رسیدن به خدا و حقیقت، متعدد است اما چهار چوب کلی و محور اصلی این راهها، متعدد نیست چراکه قرآن در سوره آل عمران آیه 85 می­فرماید: « و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه : هر کس دینی غیر از اسلام برگزیند، از وی پذیرفته نمی­ شود» بنابراین چهار چوب کلی، تنها اسلام است و تنها حول این محور اصلی است که از راههای گوناگون (چنانکه تبیین شد) می توان به خدا رسید.