صحيفه صادقه|صحيفه صحیحه

صحيفه صادقه|صحيفه صحیحه

صحيفه صادقه : این صحیفه نوشته عبدالله بن عمروعاص است ()

صحيفه صحیحه : نوشته ی وهب بن منبه است که شاگرد ابوهریره بوده است. (این صحیفه قدیمی ترین نسخه مکتوب حدیثی است که به دست ما رسیده است

وبلاگ تخصصی رشته علوم قرآن و حدیث

نظر محمد ابوریه درباره ی ضرر تساهل در نقل سنن و فضائل

نظر محمد ابوریه درباره ی ضرر تساهل در نقل سنن و فضائل

ادامه نوشته

احادیث/اخبار من بلغ

احادیث/اخبار من بلغ

اخبار من بلغ روایات بيانگر اعطای پاداش بر عمل به مقتضای حدیث مشتمل بر آن را گویند. از اخبار من بلغ در اصول فقه، مبحث حجج و امارات، ذيل قاعده تسامح در ادلّه سنن بحث شده است.

اخبار من بلغ به احادیث بیان گر حکمِ عمل کننده به حدیث، به امید ثواب منقول اطلاق می‌شود.

ادامه نوشته

روایات منع کتابت حدیث، با روایات تشویق به کتابت حدیث، چگونه قابل جمع است؟

روایات منع کتابت حدیث، با روایات تشویق به کتابت حدیث، چگونه قابل جمع است؟

با توجه به این‌که یهود با وجود احادیث، از کتاب خدا دست برداشتند، و تنها به احادیث تکیه کردند؛ آیا می‌توان گفت که عمر نیز در عصر بعد از پیامبر به دلیل این‌که می‌ترسید چنین اشتباهی پیش بیاید و شبهه برای مردم ایجاد شود، دست به جمع آوری احادیث زد و تنها از مردم خواست که به کتاب خدا اتکا کنند. آیا می‌توان این‌طور تصوّر کرد که ممکن است جهل آنها را وادار به این کار کرده باشد. اشتباهات عمر در خصوص خیانت به اسلام را چگونه می‌توانم بدانم؟ آیا کتابی در این زمینه وجود دارد؟ همچنین در مقدّمه نهج الفصاحه آمده: «پیامبر(ص) فرمود: چیزى از من ننویسید و هر که جز قرآن چیزى نوشته باید محو کند». شاید این منع از آن رو بود که بیم می‌رفت، مأثور نبوى با آیه‏هاى قرآن بهم آمیزد که بیشتر آن اسقاط‌ها که در کلمات و آیات قرآن توهّم کرده‏اند از اینجاست که توضیح آیه‏اى یا حدیث مستقلى را از عبارت قرآن امتیاز نداده ‏اند»(ص 47)، امّا در عین حال روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که: «من کتب عنی علماً أو حدیثاً لم یزل یکتب له الأجر ما بقی ذلک العلم أو الحدیث‏». حال سؤال در این است که آیا رأی پیامبر بر این بود که از احادیث ایشان به صورت مکتوب ضبط شود یا نشود؟ اگر می‌شود مرا راهنمایی کنید. البته من شیعه هستم ولی متأسفانه شیعه شناسنامه‌ای. مدتی است که دست به تحقیق در این خصوص زده‌ام. متشکر می‌شوم مرا از این شبهه برهانید.

ادامه نوشته

زندگی نامه دکتر مجید معارف - Biography of Dr. Majid Maaref

زندگی نامه دکتر مجید معارف - Biography of Dr. Majid Maaref

مجید معارف

استاد مجید معارف به سال 1332 ش. در شیراز متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شیراز گذراندسال‌های 1354 ـ 1352 را درخدمت مقدس سربازی سپری کرد و چهار سال در مقطع کارشناسی در رشته اقتصاد در دانشگاه شهید بهشتی به تحصیل پرداخت وسال‌های 1361 ـ 1358 در سازمان‌های دولتی اعم از آموزش و پرورش، صدا و سیما و....... اشتغال داشت. آن‌گاه در مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآن وحدیث در دانشگاه تربیت مدرس ادامه تحصیل داد؛ ترجمه و نقد و تحقیق بخش نخست کتاب مقدمتان فی علوم القرآن را به عنوان پایان‌نامه دورهکارشناسی ارشد ارائه کرد. سال‌های 1367 ـ 1364 به تدریس در دانشکده صدا و سیما و با دانشگاه‌های الزهرا و تربیت معلم و شهید چمران اهواز همکاری داشت سپس در مقطع دکترا رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شد. و "پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه را بعنوان رساله دکتری تدوین نمود. از سال 1372 تاکنون به فعالیت در دو عرصه آموزش و پژوهش مشغول است وسمت‌های معاونت پژوهشی دانشکده الهیات دانشگاه تهران و سردبیری مجله پژوهش دینی را عهده دار می‌باشد.

ادامه نوشته

خلاصه تاریخ عمومی حدیث دکتر مجید معارف

خلاصه تاریخ عمومی حدیث دکتر مجید معارف

خلاصه فصل 5 تاریخ شیعه از کتاب تاریخ عمومی حدیث «دکتر مجید معارف» ادامه مطلب خلاصه فصل 5 تاریخ شیعه از کتاب تاریخ عمومی حدیث «دکتر مجید معارف»

مقدمه 

نیاز مجامع علمی وبرخی مسائل دیگر موجب گردید تا از ابتدای قرن چهارم دانشمندان شیعه به تدوین کتبی جامع تر از کتب قبل اهتمام ورزند.

کتاب کافی جامع بین احادیث فقهی و اعتقادی می باشد.

محمد بن یعقوب کلینی و کتاب کافی 

تولد و نشو ونمای اولیه 

ایشان اطلاع دقیقی از سال تولدش نیست ولی زادگاهش کلین از توابع شهرری است و سال وفاتش درسال 329هجری در بغداد می باشد. پدر و دایی کلینی از مشایخ بزرگ زمان خود بوده اند چنانچه نجاشی از دایی او تعریف می کند. او به شهر های فم و کوفه و نیشابور و بغداد برای تحصیل رفته است . 

ظهور ورشد تشیع در ری با کودکی او همراه بوده است. کلینی کتاب کافی را در دهه های آخر عمر خویش تألیف کرد و این زمانی بود که او مرجع شیعیان ری و محل مشتاقان علوم دینی بود. به نظر می رسد به دلیل همین مقام بود که یکی از دل سوختگان مذهب از او تقاضا کرد با نوشتن نامه ای تا کتاب جامعی تألیف کند. 

ادامه نوشته