آیت‌ الله مهدی هادوی تهرانی (تفسیر سوره واقعه)

آیت‌ الله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه، ۲۷ اسفندماه 1401 در ادامه سلسله مباحث تفسیری سوره مبارکه واقعه، به تفسیر آیات دیگری از این سوره پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

خداوند در آیات ۷۵ به بعد به مواقع نجوم قسم خورد و آن را قسمی عظیمی دانست. فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ؛ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿۷۶﴾. مقسم‌به، در آیه ۷۷ بیان شده است؛ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿۷۷﴾ في كِتَابٍ مَكْنُونٍ ﴿۷۸﴾. یعنی قرآن کریم با کرامت و خواندنی و در دسترس همگان و در کتابی پنهان است.

آیت‌ الله مهدی هادوی تهرانی (تفسیر سوره واقعه)

برخی بزرگان مانند آیت‌ الله شاه‌آبادی، استاد عرفان حضرت امام خمینی(ره) معتقد بود که قرآن، تنزل علم الهی است و علم الهی متحد با ذات خداوند است؛ بنابراین حقیقت قرآن در مرتبه ذات خداوند است و ذات خدا بر همه حتی نبی اعظم که به قاب قوسین او ادنی رسید، پنهان است. بنابراین حقیقت قرآن در جایی پنهان است و آن حقیقت خداوند تبارک و تعالی است.

لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾؛ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾؛ أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾ فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾ وَأَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ ﴿۸۴﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ
لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛
یعنی این قرآن را فقط کسانی می‌توانند مس کنند که طهارت دارند؛ طهارت در اینجا دو مرتبه دارد؛ یکی طهارت باطنی و دیگری ظاهری؛ یعنی بدون وضو کسی نباید به قرآن دست بزند و بالاتر از این مرتبه، آن که حقیقت و بطون واقعی قرآن را کسانی می‌توانند بفهمند و درک کنند که طهارت باطنی داشته باشند.

در بحث فهم باطنی قرآن باید گفت که مفهومی چون تأویل در برابر تفسیر مطرح است که در واقع همان معنای غیر ظاهری قرآن در برابر تفسیر به مفهوم بیان معنای ظاهری آیات است. علامه طباطبایی فرموده است که تأویل به معنای گفته شده یعنی در برابر تفسیر نیست بلکه از ریشه واژه اول گرفته شده است و به معنای ریشه قرآن و آیات آن است و آن حقیقت را فقط خداوند و راسخون فی العلم می‌دانند و این قرآن با این خصوصیات تنزیل و فرو فرستاده شده از ناحیه خداوند است؛ تنزیل من رب العالمین.

مداهنه در آیات قرآن

در ادامه آیات «أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ، وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» هم به نوعی به مؤاخذه برخی افراد پرداخته و فرموده است شما قرآن و این گفتار با این ویژگی‌هایی را که برشمرده و به آن قسم خورده شد را سبک می‌شمارید؟ شیخ طوسی گفته است که مقصود از مدهنون طبق نظر ابن عباس یعنی مکذبون، معانی دیگری هم گفته شده است ولی ظاهراً تعبیر علامه دقیق‌تر است.

ادهان در عربی به معنای روغن‌مالی کردن است و به تعبیر خودمانی ماست‌مالی؛ خداوند فرمود: آیا شما این سخن را ماست‌مالی می‌کنید و فکر می‌کنید به قول امروزی‌ها مطالب زرد روزنامه‌ای است؟ قبلاً اشاره شد قرآن به تعبیر این آیه «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا» مایه هدایت است ولی در عین حال فرمود که لا یمسه الا المطهرون یعنی برای کسانی هدایت است که متقی باشند وگرنه برای ظالمین مایه گمراهی بیشتر است «ولا یزید الظالمین الا خسارا».

در آیه شریفه بعد اشاره شد که وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ. یعنی شما رزق و روزی خودتان از قرآن را فقط مداهنه درباره آن قرار داده‌اید. در ادامه هم فرموده است که فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾ وَأَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ ﴿۸۴﴾ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ؛ در اینجا بین مفسران تقریباً اتفاق نظر وجود دارد که خطاب به اطرافیان و خانواده فرد میت است. در روایات بیان شده است که جان انسان از پا به سمت حلقوم گرفته می‌شود؛ علامه طباطبایی هم بر این نکته تأکید دارد که شما که می‌گویید حشر و نشر و حیات بعد از دنیا وجود ندارد، مردن اطرافیانتان را که می‌بینید و ما در این شرایط به شخص محتضر از شما نزدیک‌تر هستیم ولی شما نمی‌فهمید.

ناتوانی انسان در زنده‌کردن دیگران

در آیات ۸۶ و ۸۷ هم فرموده است: فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿۸۶﴾ تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ، اگر شما به جزا و پاداش الهی اعتقادی ندارید، اگر می‌توانید این مرده‌ها را به دنیا برگردانید. البته همانطور که عرض شد این تفسیر مورد اتفاق مفسران است ولی برخی روایات به گونه‌ای دیگر هم معنا کرده‌اند.

در این آیات خداوند گویا یک تصویر و فیلمی را در ذهن انسان ایجاد می‌کند، یعنی یک فردی در حال احتضار است و در حال جان دادن و اطرافیان کنار او هستند ولی آن‌ها نه قدرت دارند او را برگردانند و نه وضعیت روحی او را می‌توانند درک کنند و خدا به او نزدیک‌تر است.

در آیات بعد دوباره به سه گروه از انسان‌ها برگشته است؛ یعنی دقیقاً همان تقسیم‌بندی که در آیه هفتم این سوره انجام داده و فرموده بود انسان‌ها سه دسته می‌شوند؛ مقربون؛ اصحاب المیمنه و اصحاب المشئمه. در اینجا این تقسیم‌بندی این گونه است: فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ. وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ. وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ یعنی یا مقربون هستند یا اصحاب الیمین و یا گمراهان و تکذیب‌کنندگان که توضیحات آن در آینده بیان خواهد شد.

آیت‌ الله هادوی تهرانی - وضعیت انسان‌ها در برزخ و قیامت

آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی، استاد سطح خارج حوزه علمیه، ۲۱ فروردین ماه در ادامه تفسیر سوره مبارکه حضرت مریم(س) در شبستان دارالتلاوة مسجد اعظم قم، گفت: بارها در مباحث تفسیری اشاره شد که قرآن کریم بیش از آن که روش گفتاری باشد، تصویری است یعنی در ذهن مخاطب، تصویرسازی می‌کند و این تصویر به همراه جذابیت موسیقیایی در دل مخاطب می‌نشیند که داستان زکریا نمونه‌ای این مسئله است. قرآن کریم در داستان جناب زکریا به صورت کلی اشاره کرد که خداوند یحیی(ع) را به او عطا کرد ولی جزئیات تولد را بیان نفرمود ولی انجیل بیان کرده است که یحیی بعد از پنج ماه از دعای زکریا به دنیا آمد.

 

آیت‌ الله هادوی تهرانی - وضعیت انسان‌ها در برزخ و قیامت

وی افزود: قرآن ناگهان از داستان زکریا به داستان یحیی منتقل شده و فرموده است: يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا؛ اخذ بقوه در آیات دیگری هم تکرار شده است. اینکه فرموده خذالکتاب بقوه؛ در واقع نوعی تصویرسازی حسی است. حضرت یحیی جزء انبیاء تشریعی نیست، بلکه تبلیغی است و اینکه فرمود کتاب را با قوت بگیر منظور همان کتاب پیامبر قبلی او یعنی تورات است. علامه فرموده ممکن است مقصود از کتاب، کتب انبیاء گذشته مانند تورات و انجیل و زبور باشد.

مراد از گرفتن با قوت کتاب

استاد حوزه علمیه بیان کرد: به تعبیر علامه طباطبایی، مراد از با قوت گرفتن کتاب، باور و عمل عمیق به معارف کتب الهی است. اینکه به پیامبری گفته شود به این کتاب باور داشته باش و عمل کن، وظیفه اولیه هر پیامبری است ولی به نظر بنده مراد فراتر از این است. کتب الهی غیر از قرآن، دچار تحریف و تغییر شدند و شاید عبارت آیه شریفه خطاب به یحیی، ناظر به این باشد که از کتاب، صیانت کن یعنی اگر تفسیر غلطی شده تفسیر درست را بگو و اگر جایی از کتاب حذف و اضافه شده، آن را اصلاح کن.

آیت‌الله هادوی تهرانی بیان کرد: البته در خاتمه آیه لحن آن عوض شده و فرموده است که از کودکی ما به یحیی مقام نبوت را دادیم. شیخ طوسی نقل کرده است که بچه‌ها به یحیی گفتند با هم بازی کنیم ولی یحیی در جواب آنها گفت که من برای بازی خلق نشده‌ام و خداوند به همین دلیل از کودکی او را به نبوت برگزید. علامه طباطبایی فرموده است که کلمه حکم، فهم است ولی وقتی به آیات دیگر مانند آیه ۱۶ جاثیه و ۸۲ انعام مراجعه کنیم، معلوم می‌شود حکم با کتاب و نبوت تفاوت دارد.

استاد سطح خارج حوزه علمیه گفت: از دید علامه تفسیر حکم به تدبیر و آداب حکمت و ... هم دلیل خاصی ندارد، ولی ممکن است مراد از حکم، حکمت هم باشد. بنابراین از منظر علامه، یعنی یحیی در حالی که کوچک بود، دانش استواری به او دادیم که می‌توانست حقایق الهی را بفهمد و این حکمت به تعبیر قرآن، خیر کثیر است. 

آیت‌الله هادوی تهرانی اضافه کرد: در آیه ۱۳ فرموده است: وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا؛ شیخ طوسی در مورد حنانا گفته است که به معنای رحمت است و آن را از قول ابن عباس، قتاده و حسن بصری آورده ولی فراء گفته است که حنانا من لدنا یعنی یحیی از باب رحمت برای والدین او هست. شیخ طوسی خودش مفصلا در مورد حنان، توانمندی ادبی خود را نشان داده و با استناد به اشعار عربی آن را به معنای همان رحمت می‌داند.

رحمت و رابطه آن با ولایت و نبوت

استاد حوزه علمیه گفت: علامه طباطبایی هم آن را به معنای رحمت گرفته و شاید مقصود از آن، نبوت و ولایت باشد. چون در سوره هود، وقتی نوح خواست نبوت خود را بیان کند، گفت «آتانی رحمة من عنده». به نظر بنده حنانا من لدنا به علاقه مردم به یحیی بازگشت ندارد و فرمایش شیخ طوسی دقیق‌تر است. زکات هم به معنای رشد و نمو است گرچه علامه طباطبایی آن را نمو صالح بیان کرده است. 

آیت‌الله هادوی تهرانی بیان کرد: استعداد معنوی هم مانند سایر استعدادها در افراد مختلف است، مثلا نژاد آفریقایی‌های سیاه پوست ذاتا استعداد دوندگی دارند و عمدتا در مسابقات جهانی، قهرمان می‌شوند و کشورهای استعماری هم سیاستشان این است که افراد مستعد در تمامی رشته‌ها را از کشورهای دیگر جذب کنند، شبیه کاری که در المپیادهای علمی انجام می‌دهند و نخبگان ایرانی و کشورهای دیگر را جذب می‌کنند.

وی ادامه داد: مرحوم آیت‌الله بهاءالدینی فرمود من سه سالم بود که متوجه شدم عمه‌ام حالات خوش معنوی دارد یعنی یک بچه سه ساله چنین استعداد خدادادی دارد. 

استاد حوزه علمیه با اشاره به آیه ۱۴ افزود: حضرت یحیی نسبت به والدینش مهربان و نیکوکار بود و جبار و عصیانگر نبود؛ عصیان نشانه تکبر و رفتار شیطانی است و انسان را نابود می‌کند. در آیه ۱۵ هم خداوند بر یحیی(ع) درود و سلام فرستاده وقتی متولد شده و وقتی می‌میرد و در قیامت زنده می‌شود. شیخ طوسی آورده که برخی گفته‌اند مقصود از سلام، امنیت است ولی علامه طباطبایی فرموده است که کلمه سلام، قریب المعنا به امن است ولی دقیقا به معنای آن نیست. ایشان امن را خالی از چیزی که برای انسان کراهت دارد می‌داند ولی سلام هر چیزی است که برای انسان خوشایند است.

عظمت حضرت یحیی(ع)

استاد حوزه علمیه گفت: اینکه سلام به صورت نکره آمده است، به تعبیر علامه، نشانه بیان بزرگی و عظمت حضرت یحیی است. از دید ایشان، برای حضرت یحیی در سه مرحله دنیا، بزرخ و قیامت، چیزی که مایه سعادت واقعی او نیست، رخ نداده است؛ البته این به معنای آن نیست که او دچار زحمت و سختی و گرفتاری نشد بلکه ایشان را زندانی کرده و به نحو فجیعی با اره کشتند.

وی با اشاره به حادثه شهادت دوطلبه در حرم امام رضا(ع)، افزود: این مسئله حتما ضایعه و فاجعه بزرگی برای خانواده آن مرحوم است که جا دارد، این ضایعه را به ساحت مقدس امام زمان(عج)، رهبری معظم و مراجع و خانواده محترم ایشان تسلیت بگوییم، ولی باطن این کار شهادت در راه خدا و رسیدن به سعادت ابدی است کسی که بی‌گناه کشته شد و گناهش خدمتگزاری به مردم محروم و حاشیه‌نشین بود. 

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه انسان‌ها در دنیا سه دسته هستند، تصریح کرد: یک گروه انعمت علیهم، گروه دیگر مغضوب علیهم و گروه سوم هم ضالین هستند. اکثریت مردم در گروه ضالین و گمراهان هستند یعنی یک روز نماز می‌خوانند و یک روز نمی‌خوانند و مال بیت المال را می‌خورند و رشوه می‌گیرند و ممکن است کار خوبی هم انجام دهند. این گروه همراه مغضوبین به جهنم می‌روند مگر هدایتی تحقق یابد و توبه و شفاعتی حاصل شود زیرا در قیامت فقط دو گروه جهنمی و بهشتی بیشتر نداریم.

هادوی تهرانی بیان کرد: در برزخ هم افراد سه دسته هستند، یک دسته در بهشت برزخی، یک گروه در جهنم برزخی و یک گروه هم خواب هستند. انسان وقتی از دنیا می‌رود، یک قیامت صغری برای او برپا می‌شود و از او درباره خدا، پیامبر و امام و اینکه جوانی خود را در چه راهی صرف کردی، می‌پرسند که همان سؤالات شب اول قبر است. (من ربک، من نبیک ...). حال اگر او در مواجهه با این سؤالات موفق شد، به بهشت برزخی می‌رود و در غیر این صورت به خواب عمیقی فرو می‌رود و در روز قیامت بیدار می‌شوند.

وی با اشاره به فواید روزه، افزود: یکی از آثار مهم صوم، سلامتی است و انسان باید مراقب جان خود باشد ولی برخی افراد مانند آیت‌الله صافی با اینکه قرص‌های زیادی می‌خورد ولی خداوند به او عمر با برکت و طولانی داد کما اینکه برخی جرثومه‌های فساد هم عمر طولانی دارند تا خداوند بر عذاب آنها بیفزاید چون به هیچ وجه راه اصلاح را طی نمی‌کنند.