تفسیر اطیب البیان

وَ لَئِن‌ سَأَلتَهُم‌ لَيَقُولُن‌َّ إِنَّما كُنّا نَخُوض‌ُ وَ نَلعَب‌ُ قُل‌ أَ بِاللّه‌ِ وَ آیاتِه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ كُنتُم‌ تَستَهزِؤُن‌َ (65)

و ‌هر‌ آینه‌ ‌اگر‌ ‌آنا‌ن ‌را‌ حاضر کنی‌ و بپرسی‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ چه‌ عملی‌ ‌بود‌ کردید و ‌از‌ گفتارهای‌ ‌آنا‌ن بآنها خبر دهی‌ ‌که‌ چرا گفتید ‌هر‌ آینه‌ می گویند ‌ما بازی‌ می کردیم‌ و شوخی‌ و واردی‌ داشتیم‌ بآنها بگو آیا ‌با‌ ‌خدا‌ و آیات‌ الهیه‌ و ‌رسول‌ ‌او‌ استهزاء می کنید.

وَ لَئِن‌ سَأَلتَهُم‌ ‌که‌ ‌در‌ اخبار سابقه‌ دارد ‌که‌ حضرت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ حاضر فرمود و ‌از‌ ‌آنها‌ پرسید ‌از‌ گفتار و رفتار ‌آنها‌ ‌که‌ جبرئیل‌ ‌علیه‌ السّلام‌ خبر داده‌ ‌بود‌ لَيَقُولُن‌َّ ‌آنها‌ ‌در‌ جواب‌ حضرت‌ گفتند إِنَّما كُنّا نَخُوض‌ُ ‌در‌ گفتار ‌خود‌ ‌که‌ مزاح‌ و شوخی‌ ‌بود‌ نه‌ تصمیم‌ و جدّی‌ وَ نَلعَب‌ُ ‌در‌ کردار ‌خود‌ بازی‌ می کردیم‌ قصدی‌ و عمدی‌ نبود قل‌ ‌در‌ جواب‌ ‌آنها‌ بفرما ‌که‌ ‌بر‌ فرض‌ محال‌ ‌که‌ راست‌ بگوئید و قصد جدی‌ نداشتید أَ بِاللّه‌ِ وَ آیاتِه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ آیا ‌با‌ ‌خدا‌ و آیات‌ شریفه‌ قرآن‌ و ‌با‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ كُنتُم‌ تَستَهزِؤُن‌َ ‌که‌ استهزاء بخدا و قرآن‌ و ‌رسول‌ و سایر مقدسات‌ دین‌ کفر و ارتداد میآورد، بقول‌ مردم‌ شوخی‌ جایی‌ دارد بعضی‌ امور ‌است‌ شوخی‌ بردار نیست‌ می گویند بازی‌ بازی‌ ‌با‌ ریش‌ بابا ‌هم‌ بازی‌، ‌در‌ نظر دارم‌ ‌با‌ یک‌ نفر ‌از‌ علماء بزرگ‌ ‌در‌ ماشین‌ بودم‌ راننده‌ ‌از‌ ‌آن‌ عالم‌ بزرگ‌ پرسید ‌که‌ ‌من‌ بمادرم‌ گفتم‌ ‌که‌ چرا فلان‌ کلام‌ ‌را‌ ‌با‌ عیال‌ ‌من‌ گفتی‌ قسم‌ خورد ‌من‌ نگفتم‌ باور نکردم‌ ‌او‌ رفت‌ قرآن‌ ‌را‌ آورد ‌که‌ باین‌ قرآن‌ ‌من‌ نگفتم‌ ‌من‌ قرآن‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌او‌ گرفتم‌ و پرتاب‌ کردم‌ آیا ‌بر‌ ‌من‌ چیزیست‌ ‌آن‌ عالم‌ فرمود کافر شدی‌ ‌گفت‌ ‌از‌ روی‌ غیظ و غضب‌ ‌بود‌ فرمود چرا سنگ‌ ‌بر‌ سر ‌خود‌ نزدی‌.


تفسیر نمونه

در این آیه به یکی دیگر از برنامه‌های منافقان اشاره کرده، می‌گوید: «اگر از آنها بپرسی (که چرا چنین سخن نادرستی را گفته‌اند، و یا چنین کار خلافی را انجام داده‌اند) می‌گویند: ما مزاح و شوخی می‌کردیم و در واقع قصد و غرضی نداشتیم»! (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّما کُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ).

منافقان امروز و منافقان هر زمان که برنامه‌های یکنواختی دارند از این روش بهره‌برداری فراوان می‌کنند، حتی گاه می‌شود جدی‌ترین مطالب را در لباس مزاح ها و شوخی های ساده مطرح کنند، اگر به هدفشان رسیدند چه بهتر، و الّا با عنوان کردن شوخی و مزاح می‌خواهند از چنگال مجازات فرار کنند.

اما قرآن با تعبیری قاطع و کوبنده، به آنها پاسخ می‌گوید، و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور می‌دهد که «به آنها بگو: آیا خدا، و آیات او، و رسولش، را مسخره می‌کنید و به شوخی می‌گیرید»؟! (قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ).

یعنی آیا با همه چیز می‌توان شوخی کرد، حتی با خدا و پیامبر و آیات قرآن! آیا مسأله رم دادن شتر، و سقوط پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از آن گردنه خطرناک، چیزی است که بتوان زیر نقاب شوخی آن را پوشاند؟

متن عربی تفسیر نمونه (تفسیر الأمثل)

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ «1». أي إذا سألتهم عن الدافع لهم على هذه الأعمال المشينة قالوا: نحن نمزح و بذلك ضمنوا طريق العودة، فهم من جهة كانوا يخططون المؤامرات، و يبثون السموم، فإذا تحقق هدفهم فقد وصلوا إلى مآربهم الخبيثة أمّا إذا افتضح أمرهم فإنّهم سيتذرعون و يعتذرون بأنّهم كانوا يمزحون، و عن هذا الطريق سيتخلصون من معاقبة النّبي صلى اللّه عليه و آله و سلّم و الناس لهم.

إن المنافقين في أي زمان، تجمعهم وحدة الخطط، و الضرب على نفس الوتر،لذا فلهم نغمة واحدة، و هم كثيرا ما يستفيدون و يتبعون هذا الطرق، بل إنّهم في بعض الأحيان يطرحون أكثر المسائل جدية لكن بلباس المزاح الساذج البسيط، فإن وصلوا إلى هدفهم و حققوه فهو، و إلّا فإنّهم يفلتون من قبضة العدالة بحجّة المزاح.

غير أنّ القرآن الكريم واجه هؤلاء بكل صرامة، و جابههم بجواب لا مفرّ معه من الإذعان للواقع، فأمر النّبي صلى اللّه عليه و آله و سلّم أن يخاطبهم قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ، أي إنّه يسألهم: هل يمكن المزاح و السخرية حتى باللّه و رسوله و آيات القرآن؟! هل إنّ هذه المسائل التي هي أدق الأمور و أكثرها جدية قابلة للمزاح؟! هل يمكن إخفاء قضية تنفير البعير و سقوط النّبي صلى اللّه عليه و آله و سلّم من تلك العقبة الخطيرة، و التي تعني الموت، تحت عنوان و نقاب المزاح؟ أم أنّ السخرية و الاستهزاء بالآيات الإلهية و إخبار النّبي بالانتصارات المستقبلية من الأمور التي يمكن أن يشملها عنوان اللعب؟ كل هذه الشواهد تدل على أنّ هؤلاء كان لديهم أهداف خطيرة مستترة خلف هذه الأستار و العناوين.(الأمثل فى تفسير كتاب الله المنزل، ج‏6، ص: 110)