طرفداران نظریه صرفه در شیعه و اهل سنت

 بیشتر طرفداران این نظریه در قرن سوّم تا پنجم می زیسته اند؛ اما از اوائل قرن چهارم این طرز تفکر مورد مخالفت جدی عده ای از قرآن پژوهان نیز قرار گرفته است، بعضی از مخالفان، این نظریه را سخیف و اسقط الاقوال شمرده و یا حتی قابل طرح ندانسته اند عده ای نیز در جمع بین دو نظریه صرفه و اعجاز ذاتی قرآن بنحوی کوشیده اند و خود در حقیقت به دیدگاه سومی قایل شده اند.

نظام

سيد مرتضى

ابن حزم ظاهري

خواجه نصیرالدین طوسی

ابی الصلاح حلبی

ابن سنان خفاجي

 


 

دلایل هریک از علمای فوق برای طرفداری شان از نظریه صرفه:

نظام

نظام که در اين زمينه به عنوان اولين نظريه پرداز است با انکار اعجاز نفسي به نظريه صرفه روي آورده است، خلاصه دليل نظام اينگونه است:

بطور مسلم قرآن کريم معجزه الهي است و وجه اعجاز آن يا اعجاز ذاتي آن است (فصاحت و بلاغت و نظم و...) و يا اعجاز عرضي آن (نظريه صرفه). اما اعجاز قرآن به فصاحت و بلاغت و نظم نيست (بطلان مقدم) چرا که نثر و نظم عرب قبل از اسلام داراي فوائد و محسنات زيادي بوده است و امکان آوردن کلامي بمانند قرآن در حق فصحاء و بلغاء عرب داده مي‌شد، حال که مقدم باطل است پس اعجاز قرآن به صرفه است.

 

سيد مرتضى

اين برهان با توجه به مقدمات عقلي، امکان آفريدن کلام معجز را نفي مي‌کند و روشن است که اراده خداوند به ممتنع ذاتي تعلق نمي‌گيرد. خلاصه استدلال اينگونه است:

گفته کساني که اعجاز قرآن را به نظم و تأليف مي‌دانند باطل است، چرا که همه حروف در قدرت ماست و کلام نيز از اين حروف ترکيب شده است که هر متکلمي بر آن قدرت دارد. اما تأليف قرآن در حقيقت حدوث بعضي از کلمات در پس بعضي ديگر است و عدم ضرورت بر اين تأليف تنها در اثر عدم آگاهي به فصاحت و چگونگي چينش حروف حاصل مي‌شود نه آنکه محال است و قدرت بر آن نيست، اگر مقصود قائل به اعجاز ذاتي چيزي است که به نداشتن علم به فصاحت باز گردد خطايي در عبارت است نه در معني.

اين دليل را علامه طباطبایی در المیزان با بياني مناسب تحت عنوان تقريب شبهه آورده است:

كلام ساخته قريحه خود انسان است، چطور ممكن است از قريحه انسان چيزى ترشح كند، كه خود انسان از درك آن عاجز بماند؟ و براى خود او معجزه باشد؟ با اينكه هر فاعلي اقواى از فعل خويش، و هر منشا اثر، محيط باثر خويش است، و بعبارتى ديگر، اين انسان بود كه كلمات را براى معانى وضع كرد، و قرار گذاشت كه فلان كلمه به معناى فلان چيز باشد، تا به اين وسيله انسان اجتماعى بتواند مقاصد خود را بديگران تفهيم نموده، و مقاصد ديگران را بفهمد.

پس خصوصيت كشف از معنا در لفظ، خاصه‌ايست قراردادى، و اعتبارى، كه انسان اين خاصه را به آن داده، و محال است در الفاظ نوعى از كشف پيدا شود، كه قريحه خود انسان بدان احاطه نيابد، و بفرضى كه چنين كشفى در الفاظ پيدا شود، يعنى لفظى كه خود بشر قرار داده، در برابر معنايى معين، معناى ديگرى را كشف كند، كه فهم و قريحه بشر از درك آن عاجز باشد، اين گونه كشف را ديگر كشف لفظى نمي‌گويند، و نبايد آن را دلالت لفظ ناميد.

 

ابن حزم ظاهري

ابن حزم ظاهري دلايلي را بر صرفه آورده است، آنچه از ابداعات وي به حساب مي‌آيد، دليل زير است:

قسمتي از آيات قرآن کريم نقل قول ديگران است و بعضي ديگر از رديف کردن نام انبيا تشکيل شده است، اگر اين آيات که نقل قول ديگران است، اعجاز باشد دليلي جز صرفه ندارد؛ چرا که در گذشته همين آيات را ديگران بيان کرده بودند در موارد نقل قول پس خداوند آن‌ها را کلام خود قرار داده و ديگران را از آوردن مثل آن منع نموده است.

 

خواجه نصیرالدین طوسی