تعریف مقام تخاطب+مثال
تعریف مقام تخاطب+مثال
وضعیت حاصل از مخاطَب قرار دادن فرد یا افرادی توسط متکلم است.
مقام تخاطب، وضعیت و موقعیتی است که از مورد خطاب قرار دادن شخص یا اشخاصی به وسیله متکلم پدید میآید، که در این حالت، متکلم در حال خطاب را «مخاطِب» و طرف خطاب را «مخاطَب» مینامند.
مخاطَب یا طرف خطاب ممکن است شخص خاصی باشد و ممکن است همه افراد باشند.
اصل در مقام تخاطب این است که متکلم عالم به وضع است و در مقام بیان تمام مراد خود، جدی بوده و قصد شوخی ندارد و قرینهای بر خلاف مراد خود اقامه نکرده است، مگر این که خلاف آن اثبات شود.[۱]
نکته اول
در خطابات شخصی و تکالیفی که متوجه اشخاص است، به جز شرایط عمومی تکلیف مثل علم به صدور تکلیف از مولا و مقدور بودن آن برای مکلف و عدم اضطرار به ترک تکلیف شرط دیگری نیز باید رعایت شود و آن این است که مولا انبعاث در مکلف (مبعوث) را احتمال بدهد و اگر به عدم انبعاث و عصیان و مخالفت یقین دارد معنا ندارد که بنده را بعث و یا زجر نماید، مگر این که بخواهد او را امتحان کند یا غرضی دیگر هم چون مسجل شدن عقوبت بر او را داشته باشد.[۲]
اما در خطابات عامه، مثل: «اقیموا الصلاة و آتوا الزکوة» بنا بر مبنای عدم انحلال تکالیف بین مکلفان لازم نیست یکایک افراد این شرایط را داشته باشند و همین که تعداد زیادی شرایط را دارند و اطاعت مینمایند کافی است. [۳]
نکته دوم
در کتابهای اصولی بحث شده است که آیا در مقام مخاطب قرار دادن شنوندگان، تنها کسانی مورد خطاب و توجه گوینده هستند که در جلسه سخنرانی و صدور دستور حضور دارند و این خطاب را میشنوند، یا کسانی را هم که در مجلس نیستند، شامل میشود و یا همانند یک قضیه حقیقیه، شامل همه آیندگان تا روز قیامت میگردد.[۴][۵][۶]
پانویس
۱. بحوث فی علم الاصول، صدر، محمد باقر، ج۳، ص۴۱۷.
۲. انوار الاصول، مکارم شیرازی، ناصر، ج۲، ص۲۰۶.
۳. سیری کامل در اصول فقه، فاضل لنکرانی، محمد، ج۷، ص۱۳۲.
۴. سیری کامل در اصول فقه، فاضل لنکرانی، محمد، ج۸، ص۳۲۷.
۵. الموجز فی اصول الفقه، سبحانی تبریزی، جعفر، ص۱۹.
۶. تحریرات فی الاصول، خمینی، مصطفی، ج۲، ص (۶۰۲-۶۰۱).
منبع
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی،
راهنمای آزمون ارشد و دکتری رشته علوم قرآن و حدیث+مطالب آموزنده قرآنی و حدیثی+علایق شخصی