حرف: (در زبان عربی)

حرف: لفظی است که معنای مستقلی ندارد بلکه به کمک فعل یا اسمی معنایی را می فهماند.

انواع حروف: از نظر تأثیر در اعراب کلمات (حرکت حرف آخر) بر دو نوع است.

الف - حروف عامل: (حروفی هستند که اعراب کلمه ی بعد از خود را تغییر می دهند).

1- حروف جر: حروفی هستند که تنها پیش از اسم آمده و باعث جر (کسره «-ِ »یا تنوین جر گرفتن« -ٍ ») آنها می گردند.

حروف جر 17 تا هستند و عبارتند از:

با ء، تاء، کاف، لام، واو، مُنذُ، مُذ، خَلا

رُبَّ، حاشا، مِن، عَدا، فِی، عَن، عَلَی، حتی، اِلی.

مِنْ: از/ بِـ: به وسیله / تَـ: سوگند به / کَـ: مانند / لِـ: برای / وَ ( واو قسم ): سوگند به / خَلا: به جز / عَدا: به جز / مُذْ: از هنگامِ / مُـنْذُ: از هنگامِ / رُبَّ: چه بسا / حتّی: تا / إلی: به ؛ به سوی ؛ تا / فی: در / عنْ: از ؛ در باره /علی: بر ؛ روی / حاشا: هرگز

مانند: أخرُجُ عَنْ قَریبٍ مِن البیتِ إلی السوقِ بِـالسیّارةِ.

در جمله بالا واژه های «قَریبٍ، البیتِ، السوقِ،السیّارةِ » با حرف جر مجرور شده اند یعنی علامت جر ( ـِـ ـٍـ ) گرفته اند.

2- حروف ناصبه ی فعل مضارع: حروفی هستند که پیش از فعل مضارع آمده و آن را نصب می دهند یعنی منصوب می کنند. حروف ناصبه عبارتند از: ( اَن، لَن، کَی، اِذَن، حَتّی،لـِ، لِکَی، ) ( عربی دوم )

مانند: أریدُ أنْ أساعـدَ صدیقی لِکَی یَتَعَلَّمَ الدَّرسَ.

دو حرف (لـِ) و (حتّی) از حروف جر هستند، اما هرگاه پیش از فعل بیایند به عنوان عامل نصب عمل می کنند.

در این صورت گویی در دل خود یک حرف ناصبِ « أنْ» در تقدیر دارند.)

(البته در حقیقت، عامل نصب وجود أنْ مستتر بین آن حرف و فعل مابعد می باشد) مانند:

جاءَ موَظَّـفُ الشَّرِکَةِ لِـیُفَـتِّـشَ الحَقائبَ و طَلَبَ مِن زَمیلِـهِ حتّی یُساعدَهُ.

3- حروف جازمه ی فعل مضارع:حروفی هستند که پیش از فعل آمده و باعث جزم آنها می شوند.

حروف جازمه عبارتند از: لَمْ، لَمّا، لام امر، لای نهی، إنْ شرطیه( عربی دوم )

مثال: لَم یَسمَعْ: نشنید ( مترادف با ما سَمِعَ )/ لَمّا یَسمَـعْ: هنوز نشنیده است / لِـیَنظُـرْ: باید نگاه کند / لا یَـقْـلَقْ: نباید نگران شود / إنْ تَنصُر اللهَ یَنصُرکُم: اگر خدا را یاری کنید خدا شما را کمک می کند.

تذکر: افزون بر حروف بالا، 9 اسم دیگر نیز هست که به عنوان عامل جزم عمل می کنند.

این اسمها عبارتند از: مَنْ: هر کس/ ما: هرچه / مهما: هر گونه / أیّ: هر کدام / حیثما: هر کجا / إذما: هر گاه، اگر که / مَتـَی: هر گاه/، أینما: هر جا / أنّی: هرجا، هر وقت

مثال: مَنْ یجتَهِدْ یَنجَـحْ / ما تَزرَع فی الدُّنیا تَحصُـدْ فی الآخِرةِ./ مَن لَم یُؤدّبـْهُ الوالِدانِ، یُؤدِّبـْـهُ الزَمانُ.

4- حروف مشبهة بالفعل: حروفی هستند که در ابتدای جمله های اسمیه آمده و مبتدا را منصوب می کنند و خبر را به حالت مرفوع می گذارند. مانند: إنّ الحارِسَ واقِفٌ أمامَ البابِ.

حروف مشبهه بالفعل عبارتند از: إنَّ، أنَّ، کأنَّ، لَیْتَ، لکنَّ،لَعَلّ. (عربی دوم)

5- لای نفی جنس:: لای نافیه ای است که بر سر مبتدا و خبر می آید و مانند حروف مشبهه بالفعل عمل می کند

مانند:لا بلیّةَ أصعَبُ منَ الجهلِ. / لا رَجُـلَ فی الدار. (لا ) ( عربی دوم )

6- حروف شبیه به لیس (ما، لا، إنّ, لاتَ): حروفی هستند که مانند لیس عمل می کنند. یعنی اسم را مرفوع و خبر را منصوب می کنند.

مانند: لا شُجاعُ کاذباً.

7- حروف استثناء: حروف استثناء: در اسلوب استثناء به کار رفته و برای جدا کردن مستثنی از مستثنی منه به می روند.

مانند: لا یَنـجَحُ إلّـا المُـجِدُّ.

حروف استثناء عبارتند از: الا ّ، عَدا، خَلا، حاشا، غیر، سِوَی. ( عربی سوم )

8- حروف ندا: برای صدا زدن از آنها استفاده می شود مانند: یا علی ُّ.

حروف ندا عبارتند از: أ، أی، أیا، هیا، یا، آ، وا. ( عربی سوم )

وقتی که اسمی دارای « ال» است برای صدا زدن آن از « أیّـها » و یا « أیّـتها » استفاده می کنیم.

مثال: « أیّهـا الناسُ»، « یا أیّـتها النّفسُ»

ب: حروف غیر عامل:

1- حروف عطف: حروفی هستند که برای پیوند میان دو کلمه یا دو جمله به کار می روند. در فارسی حروف ربط نام دارند.

این حروف عبارتند از: وَ، فَـ، ثمّ، أوْ، أمْ، لکنْ، بَل، لا. ( عربی سوم )

2- حروف استفهام: ( أ، هل )

3- حروف استقبال:( تنفیس ): ( سـ، سوف ) سین (برای آینده نزدیک) و سوف (برای آینده دور)

4- حروف جواب ( تصدیق ):نعم، بَلَـی، إی، أجَـل. مانند: قالوا بلی.

5- حرف نفی: (لا، ما، إنْ) لایَبحَثُ عن، ماشاهَدَ

إنْ: (گاهی معنی نفی دارد که در این صورت جزم نمی دهد)

مانند: إنْ قامَ حمیدٌ. (حمید نایستاد).

6- حرف تعریف: ( ال ) ( عربی دوم ) که باعث معرفه شدن اسم نکره می گردد.

مانند: قالَ: البُلبلُ لِلَّصغرِ. بلبل به شاهین (باز شکاری) گفت:

7- واو حالیه: واوی که برسر جمله حالیه می‌آید و جمله پس از آن محلاً منصوب است و به معنای (در حالی که) می‌باشد. ( و ) ( عربی سوم)

8- نون وقایه:هرگاه فعل به ضمیر متکلم وحده (ی) متصل شود ؛ همواره میان فعل و ضمیر یک حرف نون (ن) قرار می‌گیرد که آن را نون وقایه می‌نامند.

مانند: « أ تَــعْـرِفُــنی ؟ آیا مرا می شناسی ؟ » ( تَعْــرِفُ + ــی = تَــعْـرِفُــنی )

9- حروف تنبیه: حروفی هستند که برای هشدار دادن و آگاه نمودن بکار برده می شوند.

حروف تنبیه عبارتند از: (ألا، ها )

ألا: که فقط بر جمله وارد می شوند: ألا إنّهم هم السفهاء.

ها: مانند « ها. وَصَلتُ، نِهایةُ الفِراقِ.»

10- لام ابتداء: که برای تأکید به کار می رود: إنهُ لَغفورٌ رحیمٌ.

11- مای کافّه:بر سر حروف مشبهة بالفعل می آید و آنها را از عمل باز می‌دارد. مانند: « إنَّـما اللهُ رحیمُ.»

12-حروف تحضیض: به معنای تشویق و برانگیختن می باشد.

و حروف آن عبارتند از: هَلاّ، اَلاّ، لَوما، لَولا

هَلاّ تُکرِمُ مُعَلِّمَکَ - در مضارع تشویق و تحریک فاعل بر انجام کار

هَلاّ ضَربتَ اَخیکَ - غرض توبیخ و ملامت فاعل

13- حرف تفسیر: که برای تفسیر و توضیح کلمه بکار می رود. مانند: اَی، اَن

فَاَوحینا الیه اَنِ اصنَعِ الفلکَ.

14- حروف مصدری: که هرگاه برفعلی وارد شوند آن فعل درحکم مصدر و مفرد خواهد بود. « اَن، اَنَّ، مَا»

اَن تَصوموا خَیرٌلَکُم – وَضاقَت عَلَیهمُ الارضُ بِمارَحُبَت

15- حروف مفاجاة: اِذ، اِذا

« مفاجاة» به معنای « ناگهان» می باشد. بَینما اَنا جالِسٌ اِذ جاءَ سعیدٌ.

16- حرف ردع و انکار: کَلاّ: أ تَساعِـدُ الظالـمَ ؟ - کَـلّـا.

17- حرف تحقیق: «قَد»

در ماضی برای تحقیق و تقریب بکار می رود مانند: قَداَفلَحَ المؤمنونَ – قَد قامَت الصلاةُ

و در مضارع برای تقلیل بکار می رود. مانند: قَد یَصدُقُ الکذوبُ

18 – نون تأکید: نونی است که بر افعال مضارع، نفی، نهی، جحد، استفهام، امر مخاطب برای تأکید ملحق می شود. نون تأکید دو نوع است: خفیفه (نْ) مانند: یَعْمَلَنْ و ثقیله (نَّ) مانند یَعْمَلَنَّ.

19- حروف زائد: بعضی حروف در جمله زاید واقع می شوند و جز تأکید معنایی را افاده نمی کنند.

مانند: اَن،اِن، ما، مَن، بِـ، فَبِما رَحمةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم

تجزیه حرف:

فِی: حرف جر، عامل، مبنی بر سکون

فـَ: حرف عطف، غیر عامل، مبنی بر فتح