احمد بن محمد بن عیسی اشعری (حوزه علمیه قم)
حوزه علمیه عنوانی متأخر برای مراکز آموزش علوم دینی در میان امامیه است و حوزه علمیه قم پررونقترین و بزرگترین حوزههای علمیه در عصر حاضر میباشد.
قدمت
مذهب شیعه در قم
قدمت بسیار زیاد حوزه علمیه قم، خود حاصل دیرینگی مذهب شیعه در این شهر است که با مهاجرت افراد قبیله در اصل یمنیِ اشعری از کوفه به قم پیوند وثیق دارد. 
گسترش و افزایش مهاجرت اشعریان شیعی در سده دوم، شهر قم را به زودی به یکی از شهرهای مسلماننشین شیعهمذهب تبدیل کرد.
بررسی زندگینامه محدّثان و علمای اهل تشیع که در سده دوم، یا حتی اول، در قم زندگی میکردهاند، نشان دهنده تکوین حوزه علمیه شیعی در این شهر از نخستین دهههای سده دوم هجری است.
حوزه علمیه
از فهرست تن از دانشمندان و محدّثان خاندان اشعری در قم در فاصله سده اول تا چهارم که جعفر مهاجر گردآوری کرده، تن در سده دوم میزیستهاند که این رقم خود نشان میدهد که از اواخر قرن اول و در طول سده دوم حوزه قم کاملا فعال بوده است.
خاندان ابوبکر بن عبدالله
ابوبکر بن عبداللّه بن سعد بن مالک بن عامر اشعری (زنده در اواخر قرن اول)، محدّث و صحابی امام صادق علیهالسلام از جمله این افراد است که از نسل او دانشمندان بسیاری پدید آمدند. 
نیای ابوبکر بن عبداللّه، سعد بن مالک، سرسلسله مهاجران خاندان اشعری به قم بوده است. 
یازده تن دیگر از فرزندان عبداللّه بن سعد اشعری نیز از راویان و محدّثان سده دوم هجری بودهاند از جمله: موسی بن عبداللّه بن سعد اشعری (زنده در )، صحابی امام صادق که پیشگام تبلیغ و ترویج مذهب شیعه در قم بود یَسَع بن عبداللّه (زنده در ) از راویان امام صادق علیهالسلام یعقوب بن عبداللّه (زنده در ) صحابی امام صادق ادریس بن عبداللّه (زنده در )، صحابی امام صادق علیهالسلام. 
یکی دیگر از دانشمندان اشعری در قرن دوم عبدالعزیز بن مهتدی بن محمد (زنده در ) بود.
وی از جانب امام رضا علیهالسلام وکالت داشته و نامش در اسنادِ دستکم شانزده حدیث در کتب اربعه حدیثی شیعه آمده است.
علمای شیعه قرن سوم
شمار علمای شیعه در قرن سوم همچنان روی به افزایش داشته، چنانکه بنا بر فهرست پیش گفته، تن در این قرن میزیستهاند.
این رقم اگر در کنار شمار دانشمندان خاندانهای دیگر از قرن سوم به بعد، مانند خاندان برقی، حِمْیَری، ابراهیم بن هاشم قمی، ابن مَتّیل/ مُتَّیْل، ابن بابویه و دیگر خاندانهای دانشپرور نهاده شود، گسترش سریع حوزه قم را در قرون سوم به بعد به خوبی نشان میدهد.
خاندان برقی
سرسلسله و نخستین دانشمند خاندان برقی، ابوعبداللّه محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقی (زنده قبل از ) از اصحاب امام کاظم و امام رضا سلاماللّهعلیهما راوی و محدّث معروف سده دوم و اوایل قرن سوم بوده است.
فرزند محمد بن خالد برقی، احمد بن محمد نامدارترین دانشمند این خاندان است (برای دیگر دانشمندان این خاندان به این منبع رجوع کنید ).
خاندان حمیری
مشهورترین فرد خاندان حمیری، ابوالعباس عبداللّه بن جعفر حِمیَری (متوفی ح )، از راویان امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام بوده که در کتب اربعه فقهی شیعی بیش از حدیث به نقل از وی آمده است.
او کتابهای بسیاری نوشته است، مانند قرب الاسناد الی الرضا، و قرب الاسناد الی صاحب الامر. 
فرزندش، ابوجعفر محمد نیز از راویان سرشناس و موثق و صاحب تألیفاتی بوده و با امام عصر علیهالسلام مکاتبه کرده است.
خاندان ابراهیم بن هاشم
ابواسحاق ابراهیم بن هاشم قمی (زنده در ) نیز سرسلسله خاندانی علمی در حوزه قم بود.
وی اصالتآ کوفی و شاگرد یونس بن عبدالرحمان و از پیشگامان علم حدیث در قم بود.
وی را نخستین محدّثی دانستهاند که احادیث کوفیان را در قم نشر داده است. 
فرزندش، علی بن ابراهیم قمی محدّث و مفسری بسیار مشهور (تفسیر علی بن ابراهیم قمی) و از مشایخ کلینی بوده است.
خاندان مُتَّیْل قمی
فرزندان مَتّیل/ مُتَّیْل قمی نیز در شمار محدّثان برجسته بودهاند.
حسن بن متّیل (زنده پس از ) مصنف و محدّث مشهوری در قم بوده و کتابی به نام نوادر داشته است. 
برادرش علی بن متیل، از مشایخ شیخ صدوق بوده است. 
احمد بن متّیل و فرزندش جعفر بن احمد نزد ابوجعفر محمد بن عثمان عَمْری، دومین نایب خاص امام زمان آنچنان قدر و اعتباری داشتهاند که برخی از علمای شیعه تقریباً مطمئن بودند که پس از محمد بن عثمان، نیابت خاصه به یکی از این دو تن خواهد رسید.
خاندان ابن بابویه
اما بلندآوازهترین خاندان حوزه قم و سپس ری خاندان ابن بابویه است.
خاندان ابن بابویه تا اواخر سده ششم در حوزههای قم و ری نامی بلند داشتهاند.
منتجبالدین رازی آخرین دانشمند این خاندان نیز مانند نخستین دانشمند این خاندان، کنیه ابن بابویه و نام علی داشته است.
ابوالحسن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (متوفی) محدّثی بزرگ بوده و نجاشی وی را شیخ و فقیه قمیان خوانده و کتابهای او را که بسیاری از آنها در احکام فقهی است، نام برده است.
فرزندش ابوعبداللّه حسین بن علی نیز همانند پدر کنیه ابن بابویه داشت و از پدرش اجازه نقل حدیث داشته است. 
او خود گفته که پیش از بیست سالگی مجلس تدریس داشته و حاضرجوابی او در حل احکام فقهی، مستمعان را شگفتزده میکرد.
فرزند دیگر ابوالحسن علی بن حسین، ابوجعفر محمد بن علی معروف به شیخ صدوق و ابن بابویه، معروفترین عضو این خاندان علمی است.
کتاب مَن لایَحضُرُه الفقیه، یکی از کتب اربعه حدیثی ـ فقهی شیعه از نوشتههای اوست. 
شیخ صدوق را در واقع میتوان نماد و برجستهترین چهره حوزه قم و سپس ری ــکه پس از به آنجا مهاجرت کردــ، دانست.
آوازه و اعتبار صدوق را در حوزه قم و ری میتوان با آوازه شیخ طوسی در حوزه بغداد همسنگ دانست.
علویان و سادات
گذشته از این خاندانهای دانشپرور، آنچه بر رونق حوزه قم افزود، حضور پرشمار علویان و سادات در این شهر بود، علویان دستکم به دو طریق به رونق این حوزه یاری رساندند.
نخست آنکه از میان آنان دانشمندان زیادی در طول تاریخ حوزه قم ظهور کردند و دیگر اینکه مزار آنان که سخت مورد احترام مردم بود ضمن تقدس بخشیدن به قم، به کانونی برای تدریس و تعلیم علوم دینی طبق بیان امامان شیعه علیهمالسلام تبدیل شد (برای ستایش از قم در روایات امامان معصوم به این منابع رجوع کنید ).
در رأس علویان قم باید از خواهر امام رضا، حضرت فاطمه معصوم ه نام برد که در و در پی ولایتعهدی امام هشتم، از مدینه عازم خراسان شد و در قم درگذشت. 
مزار او امروزه دومین محل بزرگ زیارتی در ایران و یکی از عوامل اصلی رونق حوزه علمیه این شهر است.
قمی در تاریخ قم از چند عالم و فقیه علوی که نسلشان از طریق علی بن جعفر عُریضی به امام جعفر صادق علیهالسلام میرسد نام برده است.
همچنین در منابع از نسل امام موسی بن جعفر، به فاصله پنج پشت، از محمد بن موسی بن اسحاق با تعبیر فقیه یاد شده است. 
موسی مبرقَع فرزند امام جواد علیهالسلام از فضلایی بود که به قم مهاجرت کرد.
فرزندان او در قم شهرت رضوی یافتند. 
فرزندش، احمد بن موسی، پسری داشت به نام ابوالحسن موسی بن احمد (زنده در ).
وی دانشمندی فروتن و مردمدار بود و درایت وی سبب شد تا با وجود جوانی، نقابت علویان قم و آوه و کاشان و خورزن به او سپرده شود.
در زمان او شمار سادات در قم و اطراف از خرد و کلان، تن بوده است. 
از نسل موسی مبرقع، به فاصله سه پشت، عبیداللّه بن موسی عالم و محدّثی پرهیزگار بوده و چند کتاب تألیف کرده از جمله انساب آل الرسول و اولاد البتول و الادیان و الملل. 
از دیگر عالمان علوی، حمزة بن محمد بن احمد از نسل زید بن علی بن الحسین علیهمالسلام است.
وی از علی بن ابراهیم بن هاشم در قم حدیث شنید و خود در رجب در قم برای صدوق حدیث نقل کرد.
یکی دیگر از علویان، که نویسنده تاریخ قم وی را از فقهایی شمردهاند که از امام حسن عسکری علیهالسلام روایت کرده، ابوالفضل حسین بن حسن بن علی بن علی بن الحسین علیهالسلام بوده است (برای علما و فقهای علوی دیگر در تاریخ قم به این منبع رجوع کنید).
گسترش کمی حوزه قم
گسترش کمّی حوزه قم چندان بوده که صاحب تاریخ قم، علمای مشهور شیعه در این شهر را از آغاز تا سده چهارم و شمار علمای سنّی را تن ذکر کرده است.
اقبال به علوم دینی، به ویژه علم حدیث، در قم چندان بوده است که محمدتقی مجلسی گفته در کتابی خوانده که در عصر شیخ صدوق (قرن چهارم) بالغ بر دویست هزار محدّث در قم میزیستهاند.
مجلسی این رقم بسیار بالای محدّثان را اینگونه برای خود قابل باور ساخته است که در قم عوام و خواص همه به حفظ حدیث میکوشیدهاند.
این رقم در هر صورت نشانه اقبال عمومی قمیان به دانش حدیث بوده است.
ارتباط با ائمه
این مزیتها و ویژگیهای ذکر شده برای حوزه قم، یعنی قدمت حوزه و کثرت خاندانهای علمی و حضور گسترده علویان در آن، البته به هیچرو با مزیت اصلی و بسیار پراهمیت و اعتبارآور این حوزه، یعنی ارتباط نزدیک با امامان معصوم قابل قیاس نیست.
این پیوند هم در قالب نامهنگاری صورت میگرفته و هم در قالب مسافرتهای علمای قم به عراق و حجاز و خراسان.
در فهرست سابق الذکرِ مهاجر از میان تن از علما و محدّثان اشعری قم، تن با یک یا چند امام معصوم ارتباط و دیدار داشتهاند.
شمار قمیان صحابیِ امامان با احتساب علمای غیراشعری از این رقم هم بالاتر میرود.
این ارتباط مایه اعتبار روزافزون حوزه قم شده و آن حوزه را به مرجع و معیاری در حوزه علوم اسلامی بدل کرده بوده است.
به نوشته شیخ طوسی (و به نقل از او محمدباقر مجلسی) یک بار حسین بن روح، سومین نایب خاص امام زمان علیهالسلام کتابی فقهی ــ کتاب التأدیب ــ را به قم فرستاد تا فقهای آنجا نظر خود را در باب صحت و سقم مطالب آن بازگو کنند.
دانشها و کتابها
علوم دینی
بر پایه منابع گوناگون میتوان دریافت که در حوزه قم تقریبآ همه شاخههای علوم دینی و مقدمات آنها ــالبته با توجه به ابتدایی بودن مراحل پارهای از آن علمهاــ تدریس میشد.
ابوجعفر برقی (متوفی یا ) در علوم ادبی و بلاغی تبحر داشت.
وی در این حوزه دو کتاب به نامهای الشعر و الشعراء و النحو را تألیف کرد.
یکی از شاگردان او، ابوعبداللّه محمد بن عبیداللّه (عبداللّه) ملقب به ماجیلویه نیز فقیهی ادیب بود. 
دیگر استاد برجسته علوم ادبی در حوزه قم ابوعلی احمد بن اسماعیل ملقب به سمکه بود.
وی چند کتاب داشت که نجاشی آنها را بیمانند خوانده است.
علوم قرآنی
علوم قرآنی نیز محل توجه حوزه قم بود.
ابوطالب عبداللّه بن صلت قمی از راویان امام رضا علیهالسلام کتابی در تفسیر قرآن نوشته بود. 
ابوعبداللّه برقی کتابی در تفسیر با نام کتاب التنزیل و التعبیر، و نیز کتاب دیگری به نام التفسیر داشت. 
برادرش حسن بن خالد نیز کتاب تفسیری در جلد داشت که امام حسن عسکری علیهالسلام آن را املا کرده بود. 
محمد بن حسن صفار (متوفی)، از محدّثان ارجمند قم و نویسنده کتابهای فقهی بسیار، کتابی درباره قرآن با نام فضل القرآن داشت. 
ابوالقاسم سعد بن عبداللّه اشعری قمی، شیخ و فقیه خاندان اشعری در همین باره کتابی نوشت، با نام ناسخ القرآن و منسوخه و محکمه و متشابهه. 
در همین دوره تفسیر علی بن ابراهیم بن هاشم قمی (زنده در ) نوشته شد که پایه بسیاری از تفاسیر مأثور بعدی قرار گرفت.
علم کلام
موضوع دیگرِ تألیف و تدریس در حوزه قم قدیم مسائل اعتقادی و کلامی بود و مباحث مربوط به غیبت امام دوازدهم و امامت در نقطه مرکزی این مباحثات قرار داشت.
برای نمونه میتوان از این کتابها نام برد: کتاب الجبر و التفویض و کتابُ مایفعل الناسُ حین یَفْقُدون الامام، درباره وظایف مؤمنان در وضع فقدان امام، از ابوجعفر احمد بن ابی زاهر اشعری قمی (زنده قبل از ) کتاب الغیبة و کتاب الامامة از ابوالعباس عبداللّه بن جعفر حمیری قمی (متوفی ح) (رجوع کنید به نجاشی که نام کتاب نخست را الغیبة و الحیرة ضبط کرده است)؛ کتاب الامامة و التبصرة من الحیرة از علی بن حسین بن بابویه (متوفی).
رد غلات
بخش قابل توجهی از فعالیتهای کلامی حوزه قم، در چهارچوب مبارزه با اندیشههای انحرافی غلات سامان مییافت.
حسین بن سعیدِ اهوازی (زنده در )، محمد بن حسن صفارِ قمی (متوفی) و ابوالقاسم سعد بن عبداللّه بن ابی خلف اشعری، شیخ و فقیه برجسته شیعه هر یک کتابی در رد غلات نوشتند.
تاریخ و جغرافیا
از دیگر علوم محل توجه در حوزه قم قدیم، تاریخ و جغرافیا بود.
ابوعبداللّه برقی به نوشته نجاشی به اخبار و علوم عرب آگاه بود و چند کتاب، از جمله کتاب مکّة و المدینة و کتاب حروب الاوس و الخزرج، نوشت.
پسرش ابوجعفر برقی از ادیبان و مورخان حوزه قم، چندین کتاب با گرایش تاریخ تألیف کرد از جمله: انساب الامم، الاوائل، بنات النبی و ازواجه، کتاب التاریخ، کتاب المغازی، و طبقات الرجال؛ همچنان که کتابی در موضوع جغرافیا با عنوان البلدان و المساحة نوشت که از مآخذ تاریخ قم نیز بود.
شاگرد ابوجعفر برقی، احمد بن اسماعیل، ملقب به سمکه نیز در دانش تاریخ تبحر داشت.
از جمله تألیفات تاریخی او، کتاب العباسی بوده که به گفته نجاشی ده هزار ورق داشته و نجاشی اخبار امین عباسی را در این کتاب دیده و آن را ستوده است.
از این اثر، حسن بن محمد قمی، مؤلف تاریخ قم هم استفاده کرده است.
ابوجعفر محمد بن عبداللّه بن جعفر حمیری نیز به تاریخ و جغرافیا آگاه بود و کتاب المساحة و البلدان را بر اساس کتاب ابوجعفر برقی تألیف کرد. 
ابوالقاسم جعفر بن محمد بن جعفر، معروف به ابن قولویه (متوفی )، از نامورترین مشایخ فقه و حدیث و استاد شیخ مفید، نیز چند اثر در تاریخ داشت از جمله تاریخ الشهور و الحوادث فیها.
علم رجال
علمای قم درباره تراجم و علم رجال نیز تألیفات قابل ملاحظهای داشتند.
ظاهرآ ابوجعفر برقی اثری به نام کتاب الرجال داشت. 
علاوه بر وی، علمای دیگر چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری (زنده در )، ابوجعفر محمد بن یحیی اشعری (متوفی ح)، سعد بن عبداللّه اشعری، (متوفى بين تا )، محمد بن حسن بن ولید (متوفی )، ابن دؤل قمی (متوفی)، ابن داوود قمی (متوفی )، شیخ صدوق و برادرزادهاش حسین بن حسن بابویه قمی (قرن چهارم) هر یک کتابی در علم رجال داشتهاند. 
نیز ابن بُطّه قمی، و ابن قولویه و شیخ صدوق، هر کدام کتابی در ذکر فهرست کتابهای تألیف شده نوشتهاند.
علم حدیث
رواج این علوم متنوع در حوزه قم قدیم، البته به هیچرو به گستردگی رواج علم حدیث در آنجا نبوده است.
گستردگی
حدیث را باید نه تنها مسلطترین دانش، بلکه گستردهترین جنبش علمی شیعه در سده دوم تا چهارم به شمار آورد.
احادیث امامان که نخست در مدینه و کوفه روایت میشد، در حوزه قم تهذیب و تدوین میگردید.
بررسی در سلسله اسناد کتابهایی چون المحاسن، نوشته احمد بن محمد بن خالد برقی، شاهدی بر این مدعاست.
یکی از بزرگترین محدّثان این حوزه، ابراهیم بن هاشم قمی، در کثرت روایت بیمانند بود و نامش در اسناد بیش از حدیث آمده است.
بخش عظیمی از احادیث کافی از علی بن ابراهیم، از طریق پدرش ابراهیم بن هاشم نقل شده است.
مطالعه در اسناد احادیث کتاب کافی نشان میدهد که بیش از هشتاد درصد از مشایخ حدیثی کلینی قمیاند.
این خود حاکی از آن است که کلینی زمان نه چندان کوتاهی را از محضر عالمان حوزه قم استفاده کرده است.
متنگرایی
از شاخصههای مدرسه حدیثی قم، توجه به متن حدیث و ساماندهی آنها در موضوعات مختلف دینی بوده است.
شیخ صدوق که نماد این مکتب حدیثی به شمار میرود، علاوه بر نگارش چند اثر فقهی ـ حدیثی مهم، آثاری نیز در مباحث کلامی بر مبنای حدیث تألیف کرد، که از مشهورترین آنها کتاب التوحید در مباحث الهیات و کمال الدین و تمام النعمة در استدلال بر امامت حضرت محمد بن الحسن العسکری و غیببت و طول عمر ایشان است.
در واقع میان محدّثان قمی مکتب کلامی به معنای مصطلح وجود نداشت، آنچه وجود داشت مجموعهای از احادیث کلامی بود که گاه با شرح و توضیح همراه میشد.
متنگرایی مکتب حدیثی قم با مکتب اهل حدیث نیز تفاوت داشت، زیرا گرایش اهل حدیث ــکه در میان اهل سنّت غالب بودــ در میان محدّثان شیعه نیز بیطرفدار نبود.
مخالفان از این افراد به مقلّده و حشویه نیز تعبیر کردهاند.
ولی محدّثان قم احادیث را با اصول و قواعد روایتِ حدیث و معیارهای نقد حدیث میسنجیدند و هر روایتی را با هر کیفیتی نمیپذیرفتند و به ویژه برای پیشگیری از ورود احادیث مجعول غالیان سختگیری جدی داشتند و با افرادی که از راویان ضعیف و غیرمعتمد روایت میکردند، به تندی رفتار میکردند؛ چنانکه ابوجعفر احمد بن محمد بن عیسی (زنده در )، از محدّثان بزرگ قم و بالاترین شخصیت علمی قم در آن زمان (شیخ القمیّین و فقیههم)، سهل بن زیاد آدمی را ــاز آنرو که وی را غالی و دروغپرداز میدانست ــ از قم بیرون کرد و مردم را از سَماع حدیث و روایت آن از او بازداشت حتی وی احمد بن محمد بن خالد برقی را به سبب نقل روایات از افراد ضعیف از شهر قم تبعید کرد ولی به زودی او را بازگرداند و از وی پوزش خواست و خود در تشییع جنازه برقی پا برهنه و بیعمامه شرکت کرد و در مرگ او بسیار متأثر شد. 
همچنین بنا بر برخی شواهد، ابوجعفر از حسن بن محبوب روایت نمیکرد، زیرا این محدث کوفی در نزد اصحاب متهم بود که بدون واسطه به نقل روایات ابوحمزه ثمالی میپرداخته با اینکه او را ندیده بوده است. 
اگرچه کشی بر آن است که احمد بن محمد بن عیسی پیش از مرگ پشیمان شد و از این نظر برگشت و از ابن محبوب و محدّثان قدیمتر از او به نقل روایت پرداخت، چنانکه از طریق محمد بن قاسم نوفلی حدیث رؤیا را از ابن محبوب نقل کرده است.
البته این تغییر روش به معنای عدول از معیارهای علمی نبود، بلکه او مطمئن شده بود که ابن محبوب به نسخه کتاب ابوحمزه دست یافته و پس از اطمینان از صحت انتساب آن به ابوحمزه، آن را نقل کرده است.
نقد متنگرایی
این متنگرایی و فاصلهگیری از نقد و بررسی حدیث به شیوه متکلمان، خردهگیری و نقد علمای حوزه بغداد مانند شیخ مفید و سید مرتضی را در پی داشت.
شیخ مفید در آثاری چون تصحیح الاعتقاد، و المسائل السَرَویة، روش صدوق را به نقد کشید (در این باره به این منابع رجوع کنید ).
سید مرتضی نیز درباره اتهام اسلاف امامیه به گرایش به تشبیه از شیخ مفید پرسید و شیخ نادرستی این قول را بیان کرد. 
بعدها ابوالحسن شریف فتونی عاملی (متوفی ) کتابی به نام تنزیه القمیین نوشت که در آن اتهام مذکور را ــکه قمیها جز صدوق مجبرّه و مشبهه بودهاندــ رد کرده است.
محدثان فقیه
باری، احتمالا همین توجه و دقت علمای حوزه قم در گزینش و پذیرش حدیث موجب شده بود که رجالشناسان آنان را فقیه بنامند.
آنان به تعبیر محمدتقی مجلسی فقیه محدّثان بودند، چرا که از میان نصوص حدیثی که در اختیار داشتند، روایات صحیح را بر میگزیدند و نیز میتوانستند احادیث متخالف را باهم سازگار سازند. 
چنین بود که برخی از محدّثان بزرگ قم، در منابع فقیه خوانده شدند، مانند محمد بن علی بن محبوب (متوفی )، احمد بن محمد بن عیسی اشعری (زنده در )، ابوعبداللّه محمد بن ابی القاسم معروف به ماجیلویه (قرن سوم)، سعد بن عبداللّه اشعری، علی بن حسین ابن بابویه (متوفی) و علی بن حسن بن شاذان (قرن چهارم). 
این علما کتابهای فراوانی در احکام فقه نوشتهاند.
برای مثال محمد بن علی بن محبوب چندین کتاب درباره احکام عبادی مثل نماز، روزه، حج و احکام جزایی و کیفری تألیف کرد، محمد بن حسن صفار افزون بر سی کتاب فقهی داشته است.
سعد بن عبداللّه اشعری، در بیشتر ابواب فقهی صاحب تألیف بود و احمد بن محمد بن حسین معروف به ابن دؤل قمی (متوفی) دستکم کتاب فقهی نوشته بوده است.
روشهای آموزشی
شیوههای آموزش در همه حوزههای دینی کمابیش همسان بود.
اجازه روایت
یک روش بسیار معمول به ویژه در آموزش حدیث این بوده که طالبان دانش، گروهی یا فردی، نزد استاد گرد میآمدند و استاد احادیث را از حفظ یا از روی نوشته بر آنان میخواند و آنان درس استاد را به حافظه سپرده و مینوشتند.
کتابهای امالی و مجالس حاصل اینگونه از آموزش بوده است. 
گاه نیز شاگرد کتابی از آن استاد یا دیگری را نزد استادش قرائت میکرد و استاد آن را میشنید و تأیید میکرد.
به هر روی، استاد پس از اطمینان از تبحر شاگرد در سماع و فهم حدیث و وثاقت و امانت او به وی اجازه روایت میداد.
معمولا این اجازهها بر کاغذی یا در پایان کتابِ اجازه داده شده نوشته میشد.
به نوشته طوسی، ابن ابی جید قمی در سال از احمد بن محمد عطار قمی اجازه روایت دریافت کرده است.
ابن ندیم در پشت کتابی به خط شیخ صدوق، محمد بن علی ابن بابویه خوانده بود که به فلان فرزند فلان، روایت کتابهای دویستگانه پدرم و کتابهای هجدهگانه خودم را اجازه دادم.
اقتصاد حوزه
از محتویات منابع قدیم اطلاع چندانی درباره نظام مالی و اداری حوزه قدیم قم نصیب محقق نمیشود.
از این منابع همین بر میآید که معیشت علما عموماً از طریق کسب و کار تأمین میشد و استادان و شاگردان در کنار درس و بحث کار میکردند.
حسن بن علی حجّال، محدّث و صاحب کتاب بزرگ الجامع فی ابواب الشریعة به اتفاق محمد بن حسن بن ولید قمی (متوفی ) به اشتراک تجارت میکردند.
به گفته نجاشی وی را چون در کار فروش حجل (= خلخال) بود، حجّال گفتهاند؛ یا ابونصر وهْب بن محمد قمّی، صاحب کتابی با نام النوادر، بزّاز و محمد بن حسن صفار (متوفی)، صاحب بصائر الدرجات رویگر و حسین بن شاذویه (قرن چهارم)، از محدّثان قم و از استادان ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه، صحّاف بود.
در تاریخ قم آمده که اشعریهای قم، خانهها و آبادیها و زمینهای کشاورزی فراوانی را وقف امامان معصوم میکردند و همچنین خمس اموال خود را از طریق وکلای ائمه که بسیاری از آنها نیز قمی بودهاند، نزد امامان میفرستادند.
میتوان احتمال داد که یکی از مصارف این اوقاف، تأمین هزینه طلاب و مراکز علمی بوده است.
عرصه سیاست
در بررسی جامع درباره حوزه علمیه قم قدیم، نمیتوان پیوند آن را با حوزه سیاست و اجتماع در نظر نیاورد.
این پیوند دو گونه تجلی داشته است:
یکی دخالت علمای حوزه در امور سیاسی و تصدّی مناصب دیوانی شهر، دوم ــکه خود از عامل حضور اجتماعی و سیاسی علما ناشی میشده ــ توجه به تألیف و پژوهش نظری در باب مسائل مبتلا به عملی از منظر دینی.
تصدی مناصب دیوانی
سبب اصلی پیوند حوزه قم با مسائل اجتماعی و سیاسی، صرف نظر از گونههای نمود آن، بافتار جمعیتی قم بود، که شهری یکپارچه شیعه نشین بوده است.
از اینرو هم والیان و هم قاضیان از میان شیعیان که اکثریت را در اختیار داشتهاند، برگزیده میشدند. 
برای نمونه، هارون الرشید (حک:ـ) حمزة بن یَسَع بن عبداللّه قمی، از راویان امام رضا را والی قم کرد و به او اجازه داد تا قم را از اصفهان مستقل و در آنجا نماز جمعه برپا کند. 
همین خلیفه در سال، عامر بن عمران اشعری را به ولایت قم برگزید. 
اگر هم حاکم شهر از میان علمای حوزه انتخاب نمیشد، وی بر خود لازم میدید تا برای موفقیت در اداره شهر نظر آنان را جلب نماید، چنانکه والی قم به همین منظور با احمد بن محمد بن عیسی اشعری دیدار میکرد. 
علاوه بر والی، قاضی نیز بر مذهب مردم شهر بود.
آنچنان که از تاریخ قم بر میآید، قاضی را نیز تا اواخر قرن سوم، مردم شهر خود بر میگزیدند، تا اینکه مکتفی (حک:ـ) رسم انتصاب قضات را معمول و آنان را از مرکز خلافت به قم گسیل کرد.
در این صورت نیز قضات معمولا از میان علمای شیعه شهر معین میشدند.
از بین علمای شهر قم خاندان دعویدار قمی که به گفته عبدالجلیل قزوینی همه زاهد و عالم و اهل فتوا و تقوا بودند، عمدتآ به کار قضا میپرداختند، از جمله: ابوالمناقب ظهیرالدین علی بن هبةاللّه، علاءالدین محمد بن علی بن هبةاللّه، رکنالدین محمد بن سعد بن هبةاللّه. 
همچنین از عالمان دیگری نیز به عنوان قاضی قم یاد شده است، مانند سدیدالدین ابومحمد بن حسن قمی، قاضی ابوابراهیم بابویی که در سرتاسر نیمه نخست قرن ششم دست در کار قضا در قم بود.
این چنین بود که به گفته عبدالجلیل قزوینی در قم «همه فتاوی و حکومت بر مذهب صادق و باقر» و قاضی شهر علوی یا شیعی بود.
مباحث نظری حکومت
علمای حوزه قم علاوه بر تصدی مناصب دیوانی، به ویژه منصب قضا، در مباحث نظری نیز کمابیش به موضوعات حکومتی مانند خراج، خمس، زکات، قضا، مناسبات مسلمانان با نامسلمانان، دفاع و جهاد توجه نشان میدادند؛ از جمله تألیفاتی که در مسیر همین مباحث بوده، اثری است از ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه (حـ) با نام القضاء و آداب الحکام. 
نمونه دیگر کتابی است با نامِ الرسالة فی عمل السلطان، تألیف ابوالحسن محمد بن احمد بن داوود (متوفی ) فقیه و شیخ قمیان در روزگار خود.
دوران سلجوقیان
حوزه علمیه قم قدیم که به ویژه در سدههای سوم و چهارم شکوه فراوان یافته بود، با رونق حوزههای مشابه دیگر در ری و سپس بغداد و به ویژه به علت قدرت یافتن سلجوقیان سنّی مذهب در سده پنجم، از شکوه پیشین آن کاسته شد.
با این همه، گزارشهای دو نویسنده شیعه اهل ری یعنی منتجبالدین رازی و عبدالجلیل قزوینی رازی از زندگینامه علما و وضع علمی و آموزش این شهر، نشان میدهد که مخصوصاً در قرن ششم، این حوزه به سالهای رونق پیشین خود نزدیک شده بود.
چنانکه گذشت از خاندان دعویدار قمی در سدههای پنجم تا هفتم عالمان بسیاری برخاستند که چند تن آنان به منصب قضای شهر دست یافتند.
بیرون از این خاندان، دانشمندان دیگری نیز این حوزه را رونق بخشیدند.
یکی از فقهای مشهور قم در قرن ششم ابومحمد حسن بن حَسّولة بن صالحان قمی خطیب جامع عتیق قم بود که نزد ابوعبداللّه جعفر بن محمد دُوریستی (از مردم طرشت) درس خوانده و نیز از شاگردان شاذان بن جبرئیل قمی بود. 
فقیه صاحب فتوا، قاضی ابوابراهیم بابویی، نیز در نیمه نخست سده ششم در قم مطابق مذهب اهل بیت حکم میکرد. 
همچنین ابوجعفر محمد بن علی نیشابوری، استادِ فضل اللّه بن علی حسنی راوندی (متوفی ح)، در حوزه قم فعالیت داشت و صاحب چند اثر از جمله الحدود و الموجَز فی النحو بود. 
از خاندان علویِ سیدزکی، مرتضی کبیر شرفالدین محمد بن علی ــکه مدرسهای نیز داشت ــ در علم و پارسایی شهره بود و برادرانش تاجالدین و امیر شمسالدین ابوالفضل رضوی در سده ششم در حوزه قم فعال بودند. 
زینالدین امیرة بن شرف شاه حسینی نیز از فقهایی بود که به امر قضا و تدریس اشتغال داشت و مدرسهای نیز به نام او در قم دایر بود (قس ابن حجر عسقلانی که نامش را امیر بن شرف شاه الشریف الحسنی القمی ضبط کرده است).
مدرسه امیرة بن شرف شاه تنها مدرسه دایر در قم در سده ششم نبود و به تصریح عبدالجلیل قزوینی در این شهر کتابخانهها انباشته از کتب طوایف مختلف، و کرسیها و حلقههای درس دایر بود.
وی از ده مدرسه آباد در قم نام برده است، از جمله: مدرسه سعد، اثیرالملک، شهید سعید عزالدین مرتضی، ظهیرالدین عبدالعزیز، ابوالحسن کمیج، و مدرسه شمسالدین مرتضی.
همچنین در بارگاه فاطمه معصومه سلاماللّه علیها نیز علوم دینی تدریس میشد و این مزار اوقافی داشت که هزینه طلاب و استادان و مدرّسان از آن تأمین میشد.
حمله مغول
با حمله مغولان به قم و کاشان و خونریزی و ویرانی گسترده در این شهرها در سال ، حوزه قم نیز روی به زوال نهاد.
آقابزرگ طهرانی از عالمانی که نسبت «قمی» داشتهاند، در قرن ششم نفر، قرن هفتم نفر و در قرن نهم نفر را نام برده است.
این رقم ــ صرف نظر از این فرض که ممکن است همه آنها اهل و مقیم قم نباشند ــ در مقایسه با شمار عالمان حلّه در قرن ششم: نفر، در قرن هفتم: نفر، در قرن هشتم: نفر و در قرن نهم: نفر، رکود حوزه علمیه قم را در این دورهها به خوبی به تصویر میکشد.
در این دوره دیگر از مدارس متعدد و پررونق قم سده ششم خبری نیست.
با این همه فعالیتهای این حوزه، با افت و خیز بسیار زیاد، کمابیش تداوم یافته است.
ابن طاووس از مدرسهای به نام رضویه در قم یاد کرده که در روزگار او باقی و دایر بوده است.
احتمالا مدرسهای که امروزه با نام مدرسه رضویه در منطقه بازار قدیم قم واقع است یادگاری از همان مدرسه است.
ابن عنبه نیز از مدرسهای واقع در محله سورانیک واقع در بازار قم که ناصرالدین علی بطحانی از نوادگان امام حسن مجتبی علیهالسلام در آن مدفون بوده، یاد کرده است.
خواندمیر در دستور الوزراء در شرح حال برهانالدین عبدالحمید کرمانی (متوفی ح) از وزرای شاهان گورکانی، از مدرسهای در قم یاد کرده است که وی در آن منزل گزیده بود.
مدرسی طباطبائی احتمال داده که این همان مدرسه غیاثیه بوده که در حدود به دستور خواجه غیاث الدین امیرمحمد پسر رشیدالدین فضلاللّه بنا شده بود و اکنون نیز سردر و منارههای آن باقی است.
عصر صفوی تا قاجار
وضعیت حوزه
با آنکه حوزه قم از سده هفتم تا نهم رو به افول نهاده بود، اهمیت مذهبی قم و اصالت و قدمت حوزه علمیه آن و ریشهدار بودن علمای شیعه در این شهر مانع فروپاشی یکباره و زوال کامل این حوزه شد.
حمایتهای کمابیش مداوم صفویان از علما و مذهب شیعه، که از عوامل رشد و رونق حوزههای شیعی در قزوین و اصفهان بود، میبایست شامل قم، باسابقهترین شهر شیعی ایران، نیز شده باشد.
صرف نظر از مدرسه فیضیه که تا اواخر قرن یازدهم با نام مدرسه آستانه شناخته میشد، تقریبآ در سرتاسر دوره صفوی علمای شیعه ولو برای مدتی معین در قم اقامت و احتمالا تدریس کردهاند.
علمای مشهور
از جمله آنان این دانشمندان در خور ذکرند:
قرن دهم
بهاءالدین عاملی مولی حاج حسین یزدی، از شاگردان بزرگ بهاءالدین عاملی، متکلم و ریاضیدان که شرحی مفصّل بر تجرید خواجه نصیر طوسی نوشت و در اواخر عمر در مدرسه معصومیه قم تدریس میکرد صدرالدین شیرازی مشهور به ملاصدرا فیض کاشانی (متوفی ) که به گفته خود هشت سال در قم نزد صدرالدین شیرازی به تلمذ و ریاضت پرداخت؛ ملا عبدالرزاق لاهیجی (متوفی ) شاگرد و داماد صدرالدین شیرازی و یکی از بزرگترین متکلمان چهار قرن اخیر، بلکه یکی از محققترین متکلمان دوره اسلامی، نویسنده کتابهای معروف شوارق الالهام و گوهر مراد که اصلا اهل لاهیجان بود ولی به سبب اقامت طولانی در قم به قمی مشهور شد.
او در مدرسه معصومیه قم مَدْرَسی خاص داشت. 
مولی محمدطاهر قمی (متوفی ) از مشایخ اجازه علامه مجلسی. 
وی شیخ الاسلام قم بود و در آن شهر به اداره امور مذهبی مردم اشتغال داشت و کتابهای متعددی در کلام و حدیث و نقد تصوف نوشت.
قرن یازدهم
قاضی سعید قمی (متوفی ) نویسنده شرح معروف بر التوحید ابن بابویه که آثاری چون رساله ششم از کتاب الاَرْبَعینیّات لِکشفِ انوارِ القُدسیّات خود را تحت عنوان الاَنوارُ القُدسیةُ فی تحقیقِ الهَیولی و الصُّورةِ و النَّفسِ و فوائِدَ اُخَر در محرّم و رساله هفتم آن را تحت عنوان المَقَصدُ الاَسْنی فی تحقیقِ ماهیّة الحرکةِ و وجودِها در در قم به اتمام رساند. 
میرزا حسن لاهیجی (متوفی )، فرزند ملا عبدالرزاق لاهیجی، که مانند پدرش حکیم و متکلمی بزرگ بود.
وی در قم زاده شد و همانجا تحصیل و تدریس و تألیف کرد و در همان شهر درگذشت. 
مولی فخرالدین ماوراءالنهری که معاصر شاه عباس دوم بود.
وی که از مذهب اهل سنّت به مذهب شیعه گرویده بود از ماوراءالنهر به قم آمد و در همانجا ساکن شد و نزد علمای قم درس خواند.
وی آثاری نیز دارد.
قرن دوازدهم
در قرن سیزدهم نیز شماری از عالمان در قم به فعالیت علمی اشتغال داشتند که مهمترین و مشهورترین آنان شیخ ابوالقاسم قمی (متوفی )، معروف به میرزای قمی، است.
وی از شاگردان مبرِّز وحید بهبهانی بود و از جاپلق، که پدرش در آنجا ساکن شده بود، به قم مهاجرت کرد و در آنجا به تدریس و تألیف پرداخت.
زنوزی، که در زمان حیات میرزای قمی کتاب خود را نوشته، از او به عنوان عالم فاضل کامل مجتهد و ماهر در علم اصول فقه یاد کرده و کتاب القوانین المحکمه او را، که تألیف آن در آخر ربیع الثانی در قم به پایان رسید، ستوده است.
از نوشته زنوزی معلوم میشود که این کتاب در زمان حیات مؤلفش شهرت داشته و بیسبب نیست که بعدها یکی از کتب معتبر درسی در حوزههای علمیه شده است.
میرزای قمی در فقه نیز کتابها و رسالههای بسیار دارد از جمله غنائم الایام و جامع الشتات.
وی در دوران اقامت در عتبات عراق، شاگردان متعدد مشهوری داشت از جمله ملا احمد نراقی، سید عبداللّه شُبَّر و سید محمدجواد عاملی، صاحب مفتاح الکرامه (برای تفصیل به این منبع رجوع کنید ).
بسیاری از شاگردان قمی، این شهر را ترک کردند و به مراکز علمی فعالتر، و از همه مهمتر، نجف، رفتند.
با این حال، او در دوران اقامت خود در قم موجب رونق بیشتر علمی قم گردید و حضور او به تداوم رشته تعلیم و تعلم دینی در قم انجامید.
قرن سیزدهم
از کسانی که در حیات و نیز پس از مرگ میرزای قمی در قم به فعالیت علمی پرداختهاند از این افراد میتوان نام برد: محمدتقی برغانی (متوفی ) که مدتها در قم نزد میرزای قمی تحصیل کرد سیدجواد فاطمی قمی (متوفی ) از فقهای دانشمند مقیم قم که در نجف نزد شیخ انصاری درس خوانده بود و در قم ریاست دینی شهر را بر عهده داشت شیخ ابوالقاسم قمی (متوفی) از مشاهیر علمای قم که با بیشتر علوم آشنایی داشت و آنها را تدریس میکرد.
محمدتقیبیک ارباب قمی، مؤلف تاریخ دارالایمان قم در اواخر عهد ناصرالدین شاه قاجار، از برخی علمای آن عصر قم نام برده است، از جمله حاجی ملامحمد صادق که او را از علمای نافذ الحکم معرفی کرده، شیخ محمدحسن که در علم معقول و منقول سرآمد بوده، میرزا حسن، آقا سید عبداللّه، آخوند ملاعلی و حاج آقا جلال امام جمعه و میرزا ابوالقاسم شیخ الاسلام، نواده میرزای قمی.
از علمای اواخر دوره قاجاری حاج سیدصادق قمی (متوفی)، از درسآموختگان حوزههای عتبات و حاج میرزا محمد ارباب قمی، شاگرد میرزا حبیب اللّه رشتی و آخوند خراسانی و از استادانِ شیخ عباس قمی و مؤلف چند کتاب و نیز مصحح کتابهایی چون الغیبه نعمانی (چاپ ) و اثبات الوصیّه (چاپ ) بودهاند.
فهرست منابع
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت /.
 محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: الانوار الساطعة فی المائة السابعة، چاپ علینقی منزوی، بیروت/.
 محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علینقی منزوی، بیروت/.
 محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: الحقائق الراهنة فی المائة الثامنة، چاپ علینقی منزوی، بیروت.
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: الضیاء اللامع فیالقرنالتاسع، چاپ علینقی منزوی، تهران ش.
 ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
 ابن بابویه، معانیالاخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم ش.
 ابن حجر عسقلانی، لسانالمیزان، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت /.
ابن شهرآشوب، معالمالعلماء، نجف /.
 ابن طاووس، فرحةالغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، چاپ تحسین آلشبیب موسوی، (قم)/.
 ابن عنبه، عمدةالطالب فی انساب آل ابیطالب، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بیتا).
 ابن غضائری، الرجال لابن الغضائری، چاپ محمدرضا حسینی جلالی، قم .
 ابن ندیم، الفهرست، (تهران).
 محمد بن علی اردبیلی، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عنالطرق و الاسناد، بیروت /.
 احمد بن محمد برقی، کتاب الرجال، در ابن داوود حلّی، کتابالرجال، تهران ش.
 رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم هجری، ج ، قم ش.
 غیاثالدین بن همامالدین خواندمیر، دستورالوزراء، چاپ سعید نفیسی، تهران ش.
خویی، معجم رجال الحدیث.
 شوشتری، قاموس الرجال.
 لطفاللّه صافی، «بین العَلَمین: الشیخ الصدوق و الشیخ المفید»، ترجمه محمدرضا آلصادق، در المقالات و الرسالات، ش ، قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، .
 حسن طارمیراد، «صدوق و مفید در بحارالانوار مجلسی»، در مقالات فارسی، ش، قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، .
 محمدجواد طبسی، قم عاصمة الحضارة الشیعیة، قم ش.
 محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم الف.
محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحابالاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ب.
 محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، چاپ عبادالله طهرانی و علیاحمد ناصح، قم .
 عبدالجلیل قزوینی، نقض، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ش.
 حسن بن محمد قمی، کتاب تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی قمی، چاپ جلالالدین طهرانی، تهران ش.
محمد بن عمر کشی، اختیار معرفةالرجال، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ش.
 محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار.
 محمدتقی بن مقصودعلی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، المشتهر بشرح الفقیه، ج ، قم .
 حسین مدرسی طباطبائی، قم در قرن نهم هجری، قم ش.
 مجید معارف، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران ش.
 محمد بن محمد مفید، اوائلالمقالات، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت /.
محمد بن محمد مفید، الحکایات فی مخالفاتالمعتزلة من العدلیة والفرق بینهم و بینالشیعة الامامیة من امالیالامام الشیخ المفید، عرض و روایة شریف مرتضی، چاپ محمدرضا حسینی جلالی، قم .
 علی بن عبیداللّه منتجبالدین رازی، الفهرست، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ش.
 نورالدین علی منعّل قمی، تذکره مشایخ قم، چاپ مدرسی طباطبائی، قمش.
 موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام الصادق، ـ.
جعفر مهاجر، رجال الاشعریین من المحدثین و اصحاب الائمة علیهمالسلام، قم.
 محمدعلی بن حسین نائینی، انوارالمشعشعین فی ذکر شرافة قم و القمیین، چاپ محمدرضا انصاری قمی، قم الف.
 محمدعلی بن حسین نائینی، ریاض المحدثین فی ترجمة الرواة و العلماء القمیین من المتقدمین و المتأخرین، چاپ محمدرضا انصاری قمی، قم ب.
 احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت /.
 یاقوت حموی، معجم البلدان.
 محمدتقی ارباب قمی، تاریخ دارالایمان قم، چاپ حسین مدرسی طباطبایی، قم ش.
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم .
 محمدامین امامی خوئی، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلامالشیعة الامامیة فیالقرنی الثالث عشر و الرابع عشر، چاپ علی صدرائی خوئی، قم ش.
 عبداللّه بن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، چاپ محمد سمامی حائری، قم .
 دانشوران قم، نگاهی به زندگی تن از دانشمندان و بزرگان قمی یا مدفون در قم، گزیده ستارگان حرم (ـ)، تلخیص علیرضا هزار، تدوین محمدتقی ادهمنژاد، قم: زائر، ش.
محمدحسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاضالجنة، چاپ علی رفیعی، قم ش.
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، رساله سه اصل، چاپ حسین نصر، تهران ش.
محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، شرح صدر فیض کاشانی، چاپ شهرام پازوکی، در عرفان ایران: مجموعه مقالات ( و )، گردآوری و تدوین مصطفی آزمایش، تهران: حقیقت، ش.
محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، الاربعینیات لکشف انوارالقدسیات، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ش.
عبدالنبی بن محمدتقی قزوینی، تتمیم املالآمل، چاپ احمدحسینی، قم .
حسین مدرسی طباطبائی، مدرسه آستانه مقدسه (فیضیه)، وحید، ش (فروردین).
منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران: از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران: انیستیتو ایران و فرانسه، ش، تهران: انجمن فلسفه، ش.
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، غنائم الایام فی مسائل الحلال و الحرام، قمـ ش.
محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد ش.
 راهنمای آزمون ارشد و دکتری رشته علوم قرآن و حدیث+مطالب آموزنده قرآنی و حدیثی+علایق شخصی
	  راهنمای آزمون ارشد و دکتری رشته علوم قرآن و حدیث+مطالب آموزنده قرآنی و حدیثی+علایق شخصی