نظرات کلی علمای اسلامی درباره نسخ یا عدم نسخ احکام شرایع گذشته

نسخ احكام موجود در شرايع پيشين نسخ شرايع گذشته، به معناى نسخ شريعت انبياى سلف تا زمان پيامبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله توسط شريعت اسلام است.

در اينكه آيا اسلام، شرايع گذشته را نسخ نموده است يا نه، ميان علماى مذاهب اسلامى، به شرح زير، اختلاف وجود دارد:

1) عده‏اى معتقدند كه فقط برخى از احكام شرايع گذشته در اسلام نسخ شده است و بقيه احكام شرايع گذشته در حق ما نافذ است؛

2) گروهى معتقدند شرايع گذشته به‏طور مطلق منسوخ شده است و نسخ نسبت به همه قوانين كلى و جزئى آنها صادق است و در صورت موافقت حكمى از شرايع سابق با شريعت اسلام، حكم فعلى مماثل حكم پيشين محسوب مى ‏گردد، نه آنكه دليل بر استمرار حكم سابق باشد؛

3) برخى همچون «غزالى» در «المستصفى» و «آمدى» در «الأحكام فى اصول الاحكام» معتقدند كه اصل بر منسوخ بودن احكام شرايع سابق است، مگر آنكه نصى بر بقاى آن وجود داشته باشد؛

4) بعضى نيز معتقدند آنچه از احكام شرايع گذشته كه در كتاب خدا و سنت رسول صلّى اللّه عليه و آله به عنوان داستان نقل شده و دليلى بر ثبوت يا عدم ثبوت آن در شرع اسلام وارد نشده است، براى ما نيز شريعت محسوب مى ‏شود و بايد از آنها پيروى كنيم و در غير اين صورت منسوخ مى ‏باشد.


جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص (384- 383).

خلاف، عبد الوهاب، علم اصول الفقه و خلاصة التشريع الاسلامى، ص (94- 93).

محقق حلى، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص 162.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 2، ص 947.

علم الهدى، على بن حسين، الذريعة الى اصول الشريعة، ج 1، ص 425.

وبلاگ علوم قرآن و حدیث