بررسی جواز و حکم ساخت مسجد بر قبور (شیعه و سنی)
وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِیهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا. سوره كهف آیه21
و بدین گونه [مردم آن دیار را] بر حالشان آگاه ساختیم تا بدانند كه وعده خدا راست است و [در فرارسیدن] قیامت هیچ شكى نیست هنگامیکه میان خود در كارشان با یكدیگر نزاع میکردند پس [عدهای] گفتند بر روى آنها ساختمانى بنا كنید پروردگارشان به [حال] آنان داناتر است [سرانجام] كسانى كه بر كارشان غلبه یافتند گفتند حتماً بر ایشان معبدى بنا خواهیم كرد.
ایشان به این آیه استدلال كردند و دو دلیل آوردند، دلیل اول اینکه شیعه هیچ دلیل واضح و آشكاری در قرآن كریم برای اثبات ساختن مسجد بر روی قبر ندارد؛ در جواب این آقا میگوییم اولاً در علم اصول این مسئله ثابت شده است كه اصل در هر چیزی مباح بودن آن است مگر اینکه ثابت شود خدا یا پیامبرش آن را حرام اعلام كرده است، «کل شیء فیه حلال و حرام فهو لک حلال حتی تعرف الحرام بعینه»، این اصلی است كه اصولیین هم آن را قبول دارند؛ در مذهب شیعه حرمت ساختن بر روی قبرها ثابت نشده است، هیچ دلیلی در مذهب شیعه وجود ندارد كه ثابت كند ساختن مسجد بر روی قبر حرام است پس اصالة الحلیه این جا جاری میشود، هر كس خواست میسازد و هر كس نخواست نمیسازد.
ثانیاً همه علمای مسلمان بر این مسئله اتفاق دارند كه علاوه بر قرآن كریم و سنت گفتاری رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، تقریر خدا و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هم حجت است یعنی یا قرآن كریم است، یا سنت گفتاری پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است، یا تقریر خدا و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است؛ یعنی یك مسئلهای در حضور پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم انجام شود، شخصی حرفی بزند و اعتقادی را بیان كند و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم انكار نكند یا كاری را در حضور پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم انجام دهد و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نهی نكند، این دلیل بر این است كه آن كار حداقل جایز است و میتوان آن را انجام داد و مباح است و این را همه مسلمانها قبول دارند كه تقریر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم حجت است. در این جا هم خداوند وقتی داستان را نقل میكند میگوید دو گروه بودند که یك گروه گفتند ما بنایی روی این قبر بسازیم، به هر صورتی كه میخواهد باشد یك دیوار یا گنبد یا بارگاهی باشد یا حتی میتواند بتی باشد، هر بنایی میتوانست باشد، یك عده دیگر گفتند ما میخواهیم مسجد بسازیم و خداوند این قضیه را نقل كرده است اما اصلاً آن را رد نكرده است در هیچ جایی از قرآن كریم نداریم كه خداوند گفته باشد ساختن مسجد روی قبری حرام است؛ پس این تقریر خداوند برای ما حجت است و ثابت میكند كه ساختن مسجد بر روی قبر، حداقل اگر ثواب نداشته باشد مباح است و مباح بودن آن ثابت میشود. ایشان خواستند این قضیه را جواب دهند -كه در حقیقت شاید دلیل دومشان باشد- و به آیه 41 سوره یوسف استدلال كردند كه آن دو شخصی كه با حضرت یوسف علیهالسلام در زندان بودند و خوابهایی دیده بودند، آن خوابها را برای حضرت یوسف علیهالسلام نقل كردند و حضرت یوسف علیهالسلام خواب آنها را تعبیر كرد و یكی از آنها گفت كه من خوابی دیدم كه روی سرم پرندگانی نشستهاند و دیگری خوابش را اینگونه تعبیر كرد كه:
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِی رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِيَانِ. سوره یوسف آیه41
اى دو رفیق زندانیم اما یكى از شما به آقاى خود باده مینوشاند و اما دیگرى به دار آویخته میشود و پرندگان از [مغز] سرش میخورند امرى كه شما دو تن از من جویا شدید تحقق یافتنی است
و ایشان به این آیه استدلال كردند؛ در جواب آقای سجودی چند پاسخ خواهیم داد؛ اولاً از ایشان سؤال میكنیم چه كسی گفته آن شخصی كه برای پادشاه ساقی بود برای او شراب میبرد؟ و اینکه چه كسی گفته كه حتماً شراب بوده است؟ شاید شراب بوده و شاید هم نبوده است؛ ولی علمای بزرگ اهل سنت گفتهاند مقصود از خمر در این آیه، آن شرابی كه حرام است نیست بلكه منظور از آن آب انگور است؛ مثلاً آقای ابن حجر عسقلانی در فتح الباری در مورد این آیه میگوید:
وَقَرَأَ اِبْن مَسْعُود إِنِّی أَرَانِی أَعْصِر عِنَبًا، أَخْرَجَهُ اِبْن أَبِی حَاتِم بِسَنَدٍ حَسَن
فتح الباری شرح صحیح البخاری ج 12 ص 382، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، 1379هـ، تحقیق: محب الدین الخطیب، تعلیق: عبد العزیز بن عبد الله بن باز
و برخی از صحابه مثل عبدالله بن مسعود اصلاً آیه را اینطور میخواندند و به جای كلمه خمر عنب میخواندند و ابن ابی حاتم با سند حسن این قضیه را نقل كرده است سپس میگوید علماء اختلاف دارند و گفتهاند كه مقصود از آن قطعاً خمر نبوده بلكه مقصود از آن عنب –انگور- بوده است و داستان آن را هم نقل میکنند كه مفصل است.
جناب آقای سجودی در آن جا تحقیق و بررسی كنند كه منظور از این خمر چه چیزی است؟ ما فرض میكنیم كه این خمر باشد و ساقی هم ساقی خمر باشد، جواب دوم ما این است که خداوند در سه جای دیگر از قرآن میآورد كه خوردن شراب حرام است؛ وقتی خداوند در جای دیگر یك كاری را حرام اعلام میكند ما نمیتوانیم به تقریر خدا در این جا استدلال كنیم، استدلال به تقریر در این جا كاملاً اشتباه است، تقریر زمانی حجت است كه دلیل و اصلی بر خلاف آن نباشد؛ وقتی خداوند در همین قرآن كریم بارها و بارها از حرمت شراب سخن گفته است استدلال آقای سجودی به تقریر خداوند در این جا كاملاً غلط است؛ اما در قضیه ساختن مسجد در هیچ جای قرآن كریم دلیل قطعی نداریم كه خداوند فرموده باشد ساختن مسجد بر روی قبر حرام است، پس این تقریر ما حجت است ولی آن تقریری كه آقای سجودی استدلال میكند اشتباه است.
ثالثاً سوره یوسف در مكه نازل شده است و در مكه اصلاً خوردن شراب حلال نبوده و حرام بوده است كه خداوند بخواهد گوشزد كند؛ ایشان به این آیه استدلال كردند و اصلاً بدون توجه كه در كدام سوره است و سوره در كجا و چه زمانی نازل شده است استدلال كردند در حالی كه سوره یوسف مكی است و در مكه اصلاً شراب حلال نبوده كه خداوند بخواهد گوشزد كند فكر كنم این جواب قطعی به این آقا باشد كه به این استدلالهای پوچ بسنده نكند. به هر حال تقریر خداوند برای ما ثابت میكند كه ساختن مسجد بر روی قبر حداقل جایز و مباح است.
حیدری:
من اجازه میخواهم در همین بحثی كه جناب استاد سجودی مطرح كردند مشاركت كوتاهی داشته باشم؛ اولاً كسانی كه در آن جا درباره این امر مجادله داشتند، آنها در واقع قوم كافر بودند و از كی تا حالا كردار كافرها و عمل كفار برای ما سند شده یا میتوانسته سند قرار داده شود؟ با توجه به ظاهر قضیه كه گفتند لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا فرض میكنیم كه آنها مسلمان بودند، ما پیرو چه پیامبری هستیم؟ آیا پیرو شریعت قبل از خودمان هستیم یا پیامبر گرامی و شریعت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم؟ و بحث مفصلی در اصول فقه وجود دارد كه آیا شرع من قبلنا برای ما شرع است یا نیست؟ این مطلب با نصوص صریح پیامبر گرامی در تناقض است؟ الله متعال میفرماید وَمَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا، یعنی ما مكلف هستیم كه حرف و سخن پیامبر گرامی را قبول كنیم و حجت بدانیم؛ حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم در آخرین روزهای عمر شریفشان مطلبی را بسیار مورد تأكید قرار دادند كه به تواتر ثابت شده است و آن چیست؟ لعن الله الیهود و النصاری جعل قبور انبیائهم مساجدا، و از جهت دیگر آن چه كه این موضوع را تأكید میكند، مؤكد ثابت میكند، ما قبلاً هم از كتب مختلف اهل سنت و از كتب علمای شیعه نشان دادیم كه پیامبر گرامی صلی الله علیه و سلم، حضرت علی بن ابیطالب را برای خراب كردن قبوری فرستادند كه این قبرها از حد معمول بلندتر باشد؛ آن چه كه بنده در روایات اهل بیت بارها در همین منبر خدمت بینندگان عزیز از كتب مختلف ارائه كردم و نشان دادم و از راویان مختلف و از زبان ائمه مختلف، نه یك نفر، حدیث معروفی كه در صحیح مسلم است معروف به حدیث ابی لیاج اسدی، حضرت علی رضی الله عنه میفرمایند كه پیامبر گرامی مرا فرستادند برای اینکه هر جا قبری را ببینم كه بلند و مشرف است آن قبر را خراب كنم.
مجری:
حاج آقای ابوالقاسمی جناب شهاب جان سه-چهار دلیل در تأیید سخنان جناب سجودی آورد كه ثابت كند ساختن مسجد بر روی قبر جایز نیست، پاسخ شما را میشنویم.
استاد ابوالقاسمی:
ابتدا در تأیید فرمایشات جناب آقای یزدانی نكتهای را عرض كنم؛ مفتی یكی از كشورهای اسلامی چند وقت قبل، تشیع خود را اعلام كرد و ما هم فیلم آن را ضبط كردیم و البته الآن در حال تقیه است و اگر از دنیا برود این را پخش خواهیم كرد كه همه از این قضیه باخبر بشوند.
درباره مطلب بعدی این آقای سجودی كه راجع به شراب گفتند عرض كنم آقای عریفی وهابی میگفت كه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قبل از اینکه شراب حرام شود، شراب میفروخته و هدیه میداده است، فرض كنیم كه حضرت یوسف علیهالسلام تقریر كرده باشد كه شخصی ساقی شراب پادشاهی شود، شما نمیوانید به این استدلال كنید.
اما درباره حرفهایی كه جناب آقای نعثل یا آقای شهاب ابراهیمی مطرح كردند چند نكته عرض كنم؛ اول نگاهی به این آیه بیندازیم؛ در ابتدای آیه خداوند میفرماید:
وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِیهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا
سوره کهف آیه21
و بدین گونه [مردم آن دیار را] بر حالشان آگاه ساختیم تا بدانند كه وعده خدا راست است و [در فرارسیدن] قیامت هیچ شكى نیست هنگامیکه میان خود در كارشان با یكدیگر نزاع میکردند پس [عدهای] گفتند بر روى آنها ساختمانى بنا كنید پروردگارشان به [حال] آنان داناتر است [سرانجام] كسانى كه بر كارشان غلبه یافتند گفتند حتماً بر ایشان معبدى بنا خواهیم كرد
میفرماید ما مردم را متوجه اینها كردیم تا بدانند وعده خدا حق است، چه كسی بداند كه وعده خدا حق است؟ بعضیها گفتهاند كه خود اهل كهف بدانند که وعده خدا در نصرت دین الهی حق است و بعضیها گفتند مردم بدانند كه وعده الهی در مورد رستاخیز حق است، این جا قطعاً خطاب به آن مردم است، یعنی خداوند متعال میگوید ما این چند نفر را بعد از سیصد و خوردهای سال زنده كردیم و از خواب بیدار كردیم تا مردم هدایت شوند، با این كار خدا آنها را مشرك ملعون كرد چرا؟ چون روی قبر اینها مسجد درست كردند، این معنی آیه است؟! خدا میگوید ما این همه زور زدیم و این كار را كردیم كه مردم هدایت شوند آخرش هم روی قبرشان مسجد ساختند! عجب انسانهای ناسپاسی هستند! خدا میخواهد این را بگوید! یا اینکه میگوید ما اینها را دوباره برگرداندم و مردم را متوجه آنها كردیم تا مردم هدایت شوند و آخرش هم روی قبر اینها مسجد ساختند و به سمت ما متوجه شدند؛ كدام را میگوید؟ خود آیه وضوح دارد و برای مردم تبیین میكند.
نكته دوم این است كه ایشان گفتند كار كفار برای ما حجت نیست، اینها كافر بودند و با هم مجادله میكردند، بعد خودش دید كه گیر كرده گفت میگویند ما میخواهیم مسجد بر آن بسازیم، كافر كه مسجد نمیسازد؛ میگوید به قرینه اینکه میخواستند مسجد بسازند بر فرض كه مسلمان بودند! خودت بگو من این جا اشتباه كردم و اینها كافر نبودند و قطعاً مسلمان بودند و میخواستند مسجد بسازند، میگوید احكام و شریعت پیامبران قبلی برای ما حجت نیست، شما میگویید مسجد ساختن روی قبر شرك است، مسجد ساختن جزء علامتهای كفر است چون مسجد جای توحید است:
وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا
سوره جن آیه18
و مساجد ویژه خداست پس هیچکس را با خدا مخوانید
شما میگویید كه مسجد ساختن روی قبر نماد كفر میشود! فرض بگیریم یكی از احكام امتهای قبلی این بوده كه این كار جایز بوده است، اگر حكم بود ما میگفتیم شاید در شریعت ما این كار جایز است یا شاید جایز نیست، اما این بحث اسلام و شرك است؛ در دین حضرت عیسی علیهالسلام سه خدایی یا تثلیث جایز بوده است اما در اسلام حرام شده است، اگر یك مسیحی این را به شما بگوید شما چه جوابی میخواهید بدهید؟ بگویید همانطوری كه آقای حیدری گفت در امتهای قبلی ساختن مسجد روی قبر شرك نبوده است اما الآن شرك شده است! ما میگوییم الآن در امت ما تثلیث شرك نیست حالا در زمان شما شرك شده است، پس تثلیث ما درست است! شما اعتقاد داشته باشید در زمان حضرت عیسی علیهالسلام خدا و عیسی و روح القدس هر سه با هم خدا بودند! آقای حیدری این چه حرفی است كه شما میزنید؟ یك مقدار فكر و منطق و درایت داشته باشید، البته از ایشان این حرفها گذشته است؛ بعد از اینها به روایت لعن الله الیهود و النصاری اتخذوا قبور انبیائهم مساجداً استدلال میكند؛ اولاً این مساجداً نیست و مساجدَ است، مساجد جمع غیر منصرف است و نمیتواند الف بگیرد؛ من چند نكته عرض میكنم، فرض بگیریم این روایتی كه شما میگویید درست باشد و طبق مبانی شما پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم این را گفته باشد اما طبق مبانی خود شما این با وضعیت یهود و نصارا سازگاری ندارد، یعنی اگر این روایت صحیح باشد كتب شما باطل است چون در تضاد با قرآن است، و اگر روایت باطل باشد نمیتوانید به آن استدلال كنید، چطور میخواهید بگویید كه این روایت برای شما معتبر است؟ متضاد با قرآن میشوید، در قرآن داریم كه یهودیان چهکار میكردند؟ آنها پیامبران را میكشتند، مثل آنهایی كه میگفتند كشتند تا امامزاده در روستایشان درست كنند، اینها هم پیامبران را میكشتند تا مسجد و عبادتگاه درست كنند! این حرف واقعاً خندهدار است؛ كسی این كار را میكند؟ پیامبری را بكشد بعد خودش روی قبرش مسجد درست كند! یا به قبر او سجده كند! اصلاً وضعیت یهود در قرآن مشخص است و آنان دشمنان پیامبران بودند و پیامبران را سر میبریدند، آنان در یك روز چهل پیامبر یا طبق بعضی روایات دویست پیامبر را كشتند بعد اینها میگویند یهودیها آنقدر به پیامبران احترام میگذاشتند كه روی قبرهایشان مسجد هم میساختند! ما كدام را قبول كنیم؟ حرف خدا را قبول كنیم یا حرف شما را؟ اگر بگویید روایت باطل است پس صحیح بخاری كه این روایت را آورده غلط است و این مشكل خود شماست و اگر بگویید این روایت درست است و كتاب ما معتبر است پس باید بگویید كه كتاب ما با قرآن در تضاد است و شما باید یكی از این دو را انتخاب كنید.
نكته بعدی اینکه فرض بگیریم كه اصلاً روایت درست است و فرض بگیریم كه در صحیح بخاری روایتی است كه:
لَعَنَ الله الْيَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ
الجامع الصحیح المختصر (صحیح البخاری) ج 1 ص 165، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا
و در صحیح مسلم روایتی از أبی الْهَيَّاجِ الْأَسَدِيِّ است كه میگوید:
969 حدثنا یحیى بن یحیى وأبو بَكْرِ بن أبی شَيْبَةَ وَزُهَيْرُ بن حَرْبٍ قال یحیى أخبرنا وقال الْآخَرَانِ حدثنا وَكِیعٌ عن سُفْيَانَ عن حَبِیبِ بن أبی ثَابِتٍ عن أبی وَائِلٍ عن أبی الْهَيَّاجِ الْأَسَدِيِّ قال قال لی عَلِيُّ بن أبی طَالِبٍ ألا أَبْعَثُكَ على ما بَعَثَنِی علیه رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَنْ لَا تَدَعَ تِمْثَالًا إلا طَمَسْتَهُ ولا قَبْرًا مُشْرِفًا إلا سَوَّيْتَهُ
صحیح مسلم ج 2 ص 666، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی
امیر مؤمنان به من فرمودند: آیا تو را به همان كاری كه رسول خدا من را به آن مأمور فرمودند، نفرستم؟ هیچ تصویری را باقی مگذار مگر آنکه آن را پوشانده باشی، و هیچ قبری را باقی مگذار مگر آنکه آن را هموار كرده باشی
قبر مشرف یعنی چه؟ ایشان ترجمه كردند یعنی قبری كه بلندتر از زمین باشد، چه كسی گفته كه مقصود قبری است كه بلندتر از زمین باشد؟ علمای شما گفتهاند این روایت اشاره دارد به اینکه مستحب است در باب دفن كردن اموات طریقه شیعه را عمل كنید نه طریقه اهل سنت را، یعنی چه؟ الآن طریقه رایج اهل سنت این است كه روی قبرها را به صورت كوهان شتر درمیآورند؛ همانطور كه در كتاب القاموس آمده است ماده شرف به معنای كوهان شتر است، یعنی هر قبری دیدید كه شبیه كوهان شتر است روی آن را صاف كن، اگر حضرت میخواستند بگویند هر قبری بلند است خرابش كن میفرمودند و لا قبراً مشرفاً الا خربته، نه اینکه بگویند سویته، سویته یعنی صاف كن، صاف كن دو معنا میتواند داشته باشد: یكی اینکه مقصود این است كه با سطح زمین صاف كن که خود شما اهل سنت میگویید كه مستحب است قبر یك وجب از زمین بلندتر باشد پس مقصود از صاف كردن قطعاً تسویه با سطح زمین و صاف كردن و یكسان كردن نیست، یا باید بگویید یك وجب بالاتر بگیرد كه این سویته معنا نمیدهد یا اینکه صاف كند، فقط این معنا با این روایت مناسبت دارد یعنی امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به من دستور داد روی هیچ قبری را گرد قرار نده؛ الآن سنگ قبر آقای بخاری در خرتنگ ازبكستان که ما بارها آن را نشان دادیم روی آن صاف است، قبر بسیاری از بزرگان اهل سنت روی آن صاف است؛ الآن به چه دلیلی به شما میگویند روی آن باید گرد باشد؟ از كجا این را آوردهاند؟ دلیل این استحباب چه چیزی است؟ حتی كسانی كه داخل ضریح پیامبر را نقل میکنند میگویند سه قبر است كه روی آن صاف است، اینکه ما عرض كردیم از كجا این برداشت را نقل كردیم؟ آقای قسطلانی از بزرگان علمای اهل سنت در إرشاد الساری مینویسد:
السنة فی القبر تسطیحه و انَّه لا یجوز ترك هذه السنّة لمجرّد آنها صارت شعاراً للروافض وانّه لا منافات بین التسطیح و حدیث ابى هیاج: لأنّه لم يُرَد تسویته بالأرض و انّما أراد تسطیحه جمعاً بین الأخبار
إرشاد الساری، ج 2، ص 468
سنت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم مسطح کردن قبر است و جایز نیست که این سنت رها شود چون شعار پیروان مذهب شیعه شده است (زیرا شیعیان قبر را مسطح میکنند)، و میان مسطح کردن قبر و روایت أبی الهیاج هیچ منافاتی نیست؛ زیرا منظور روایت، صاف کردن قبر و برابر کردن آن با زمین نیست، بلکه مراد، مسطح کردن در مقابل تسنیم است و این معنا را از جمع میان روایات به دست میآوریم.
میگوید چونکه شیعهها قبرشان را صاف میکنند ما سنیها روی قبرهایمان را گرد میكنیم، و تصریح میكند كه در روایت ابی هیاج نگفته این را با خاك یكسان كن و مقصود در روایت ابی هیاج این است كه سطح قبر صاف و یك دست شود و در همه روایتها اینطور آمده است، این را عالم اهل سنت گفته است.
آقای نووی در المجموع مینویسد:
وَقَالَ أَبُو عَلِيٍّ الطَّبَرِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ الْأَوْلَى فِی زَمَانِنَا أَنْ يُسَنَّمَ لِأَنَّ التَّسْطِیحَ مِنْ شِعَارِ الرَّافِضَةِ وَهَذَا لَا يَصِحُّ لِأَنَّ السُّنَّةَ قَدْ صَحَّتْ فِیهِ فَلَا يَضُرُّ مُوَافَقَةُ الرَّافِضَةِ فیه
المجموع شرح المهذب ج 5 ص 295، اسم المؤلف: أبو زكریا محیی الدین یحیى بن شرف النووی (المتوفى: 676هـ)، دار النشر: دار الفكر، بیتا
و در کتب دیگر هم داریم که:
أن السنة أن القبر لا یرفع على الأرض رفعا كثیرا ولا یسنم بل یرفع نحو شبر ویسطح
صحیح مسلم بشرح النووی (شرح النووی على صحیح مسلم) ج 7 ص 36، اسم المؤلف: أبو زكریا محیی الدین یحیى بن شرف النووی (المتوفى: 676هـ)، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانیة
تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی ج 4 ص 130، اسم المؤلف: محمد عبد الرحمن بن عبد الرحیم المباركفوری أبو العلا الوفاة: 1353، دار النشر: دار الكتب العلمیة - بیروت
مستحب این است که قبر نباید از زمین خیلی بلندتر یا سطح آن گرد باشد، بلكه باید یك وجب از زمین بلندتر و روى آن مسطّح باشد. این مذهب شافعی است.
چرا شما مخالفت میكنید؟ پس مقصود این روایت چیزی كه شما میگویید نیست و اصلاً اگر فرض بگیریم که این روایت گفته باشد که قبرها را خراب كنید، من از شما سؤال میپرسم، شما كه میخواهید مقام حضرت علی علیهالسلام را پایین بیاورید،بارها گفتید در زمان خلافت حضرت علی علیهالسلام كشورهای اسلامی گسترش پیدا نكردند، و او نتوانست فتوحات داشته باشد و فقط ابوبكر و عمر و عثمان فتوحات داشتند، سلمنا؛ یعنی حضرت علی علیهالسلام فرمودند که در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ما دستور داشتیم قبرهایی را كه بلند است خراب كنیم، این قبرها قبرهای چه كسی بود؟ قبرهای كفار بود چون مسلمانها قدرت پیدا نكرده بودند و مناطقی كه فتح میكردند آن جا مرده مسلمانی نبود كه بخواهد حضرت علی علیهالسلام آن جا برود و قبرهایش را خراب كند؛ اگر فرض بگیریم که مقصود تخریب باشد، حضرت علی علیهالسلام قبر كفار را خراب میكرد؟ در زمان خلافت ابوبكر و عمر و عثمان این كار صورت نگرفته است و در محدوده تحت امر ابوبكر و عمر و عثمان به قول عربها این علامت رایج شده بود كه قبرها را بلند میكردند و هیچکدامشان هم مخالفت نمیكردند و یك صحابی مخالفت كرد آن هم حضرت علی علیهالسلام است؛ چرا آنها دستور ندادند این كار انجام شود، یعنی این در واقع طعنه بر خلفای گذشته به حساب میآید كه دستور ندادند مسلمانها جلوی این عمل زشت را بگیرند و این كار زیاد شده بود تا اینکه حضرت علی علیهالسلام دستور داد دوباره این كار را انجام دهند.
نكته بعد روایتی است كه شما به آن استدلال كردید ما بحث دلالی آن را گفتیم؛ این را تنها ابو الهیاج بن حسین نقل كرده است و در شرح سنن نسائی اینطور بیان میكند که:
2031 عَنْ أَبِی الْهَيَّاج بِفَتْحِ الْهَاءِ وَتَشْدِیدِ الْيَاءِ الْمُثَنَّاةِ مِنْ تَحْت وَآخِره جِیمٌ اِسْمه حَيَّان بِفَتْحِ الْحَاءِ الْمُهْمَلَةِ وَتَشْدِیدِ الْيَاءِ الْمُثَنَّاةِ مِنْ تَحْت لَيْسَ لَهُ فِی الْكُتُب إِلَّا هَذَا الْحَدِیث الْوَاحِد كَذَا ذَكَرَهُ السُّيُوطِيّ.
حَاشِيَةُ السِّنْدِيِّ على النسائی(شرح سنن النسائی) ج 4 ص 88، اسم المؤلف: نور الدین بن عبدالهادی أبو الحسن السندی الوفاة: 1138، دار النشر: مكتب المطبوعات الإسلامیة - حلب - 1406 - 1986، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبدالفتاح أبو غدة
ابی الهیاج در كتابها فقط همین یك روایت را دارد! ما روایت هجوم خلیفه اول به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها را از كتب اهل سنت و از یكی از روات اهل سنت مطرح میكنیم، چهار نفر از او روایت نقل كردهاند و او هم از چهار نفر روایت نقل كرده است، میگویند ما این را قبول نمیكنیم چون این آدم زیاد روایت ندارد! آن وقت این جا روایت را فقط همین یك نفر نقل كرده است اما چون به مذاق آنان خوش آمده است میگویند این روایت با اینکه یك نفر نقل كرده، برای ما قابل قبول است! بنابراین این روایاتی كه شما به آن استدلال كردید هیچکدام ارزشی ندارد.
نكتهای هم راجع به همین لَعَنَ الله الْيَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ عرض كنم؛ عرض كردیم كه این روایت از جهت ظاهری با آیات قرآن مخالفت دارد چونکه یهود دشمن پیامبران بودند:
...وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ...
سوره آل عمران آیه 112
...وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ...
سوره آل عمران آیه 181
...وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ...
سوره نساء آیه 155
ما از اینها سؤال میپرسیم یهودیها در كجای دنیا مسجدی غیر از بیت المقدس دارند؟ یك مسجد برای یهودیها غیر از بیت المقدس نشان دهید؛ آنان مسجد ندارند بلکه كنیسه دارند، اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ یعنی چه؟ مقصود از این روایت اگر درست باشد كه ما اصلاً قبول نداریم، یكی از این سه چیز است كه میتوان آن را قابل حمل كرد: اینها قبر را قبله خود قرار میدادند یعنی سجدهگاه آنها به سمت قبرها بوده است؛ فرض بگیرید الآن یك مسلمانی در مسجد النبی به سمت قبر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و پشت به قبله نماز بخواند، همه میگویند مشرك شده است و كسی در آن شك ندارد، چون پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را خدای خود دانسته است؛ دومین معنایی كه میتوان برای این روایت گرفت سجده بر خود قبر به عنوان تعظیم الوهیت، یعنی او را اله بداند، اگر كسی این كار را انجام دهد مشرك میشود و ممكن است اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ اشاره به همین معنا داشته باشد؛ سوم: سجده بر صاحب قبر باشد كه بر او سجده كرده باشد به این عنوان که آن شخص خدای او به حساب میآید، اگر این سه معنا را از این روایت كنید این روایت میتواند قابل قبول باشد؛ همانطوری كه مفتی اعظم اهل سنت مصر كه ما بارها فیلم آن را پخش كردیم شیخ علی جمعه در نماز جمعهاش علناً این حرف را میگوید كه مقصود این روایت این است كه من دارم میگویم، یعنی سجده بر خود قبر، و در كتب اهل سنت هم این آمده است، اما اینها میگویند اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ یعنی روی خود قبر مسجد ساختهاند، جالب این جاست كه روایت میگوید اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ، قبر كه به اندازه یك خانه نیست، قبر را مسجد قرار دادند و میتواند كسی بگوید كه این شخص یك جای یك در دو را مسجد قرار داد، مسجد اینطوری ما در اسلام داریم؟ قبر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا اینکه قبر پسر حضرت آدم شیث كه پنجاه متر طولش است را كار نداریم، قبر یك انسان معمولی یك در دو را مسجد قرار دادند، ممكن است این اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ را به عنوان محل سجده خود قرار داد، یعنی به خود قبر سجده میكرد، و مباحثی این چنینی را از این طرف و آن طرف به هم میچسبانند و به زور میخواهند یك معنا برداشت كنند! این هم كه ما عرض كردیم برداشت خودمان نیست بلکه برداشت علمای اهل سنت است؛ در فتح الباری از بیضاوی نقل میكند که:
وَقَالَ الْبَيْضَاوِيّ: لَمَّا كَانَتْ الْيَهُود وَالنَّصَارَى يَسْجُدُونَ لِقُبُورِ الْأَنْبِيَاء تَعْظِیمًا لِشَأْنِهِمْ وَيَجْعَلُونَهَا قِبْلَة يَتَوَجَّهُونَ فِی الصَّلَاة نَحْوهَا وَاِتَّخَذُوهَا أَوْثَانًا لَعَنَهُمْ وَمَنَعَ الْمُسْلِمِینَ عَنْ مِثْل ذَلِكَ، فَأَمَّا مَنْ اِتَّخَذَ مَسْجِدًا فِی جِوَار صَالِح وَقَصَدَ التَّبَرُّك بِالْقُرْبِ مِنْهُ لَا التَّعْظِیم لَهُ وَلَا التَّوَجُّه نَحْوه فَلَا يَدْخُل فِی ذَلِكَ الْوَعِید
فتح الباری شرح صحیح البخاری ج 1 ص 525، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب
بیضاوی میگوید هنگامیکه یهود و نصارا برای قبور انبیاء خود سجده میکردند و آنها را قبله خود قرار میدادند و آنها را همچون بت میپرستیدند رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آنها را لعن کرد و مسلمانان را از چنین اعمالی نهی کرد. اما اگر کسی مسجدی در کنار قبر صالحی به قصد تبرک به خاطر نزدیکی محل آن قبر ایجاد کند و نیت او از این مسجد تعظیم آن شخص و یا توجه به او نباشد مشمول این نهی و تهدید نیست.
و علمای اهل سنت دقیقاً همین را در ذیل همان آیهای كه اصل بحث ما در مورد آن بود نقل كردهاند، زمخشری در الكشاف مینویسد:
فَقَالُواْ ( حین توفى الله أصحاب الكهف ) ابْنُواْ عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا ( أی على باب كهفهم. لئلا یتطرّق إلیهم الناس ضناً بتربتهم ومحافظة علیها كما حفظت تربة رسول الله صلى الله علیه وسلم بالحظیرة ) قَالَ الَّذِینَ غَلَبُواْ عَلَى أَمْرِهِمْ ( من المسلمین وملكهم وكانوا أولى بهم وبالبناء علیهم ) لَنَتَّخِذَنَّ ( على باب الكهف ) مَّسْجِدًا ( یصلی فیه المسلمون ویتبركون بمكانهم
الكشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل ج 2 ص 665، اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی الوفاة: 538، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: عبد الرزاق المهدی
كسانی كه توانستند متولی امر اصحاب كهف شوند مسلمانها بودند و اینها شایستهتر بودند كه بر اصحاب كهف ساختمان بسازند، كه مردم محل اصحاب كهف را تبرك كنند
پس این آیه به خوبی و به وضوح بطلان ادعاهای وهابیون را ثابت میكند، یعنی چیزی كه آنها ضد شیعه استفاده میکنند دقیقاً بر ضد خودشان به كار گرفته میشود و به خوبی بطلان عقیده و مذهب آنها را ثابت میكند.
مجری:
اینها برعکس آن را كه شخصی را در مسجدی دفن كنند اشكال نمیگیرند؟
استاد ابوالقاسمی:
یك فتوایی از شورای عالی افتای عربستان نشان دادیم كه سؤال پرسیده بودند: یك مسجدی در آن قبری است و شخصی در آن دفن شده است؛ اینطور جواب داده بود كه اگر این شخص را بعد از بنای مسجد در مسجد دفن كردند واجب است نبش قبر شود و جنازه به جای دیگری منتقل شود و اگر مسجد را بعد از قبر ساختهاند واجب است مسجد تخریب شود؛ و در متن سؤال اشاره به مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم كرده بود كه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را هم در مسجد دفن كردند و عدهای به قبر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم استدلال میکنند و میگویند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را در مسجد دفن كردند، چون سند صحیح از اهل سنت است كه حجره رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم یعنی محل بیرونی آنکه به استقبال مهمانها میرفتند و خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها جزء مسجد به حساب میآمده است، لذا حضرت فرمود كه من خانه خودم و مسجد خدا را حلال نمیكنم جز برای علی و فاطمه و فرزندانشان علیهمالسلام:
3727 حدثنا عَلِيُّ بن الْمُنْذِرِ حدثنا محمد بن فُضَيْلٍ عن سَالِمِ بن أبی حَفْصَةَ عن عَطِيَّةَ عن أبی سَعِیدٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم لِعَلِيٍّ یا عَلِيُّ لَا يَحِلُّ لِأَحَدٍ يُجْنِبَ فی هذا الْمَسْجِدِ غَيْرِی وَغَيْرِكَ
الجامع الصحیح سنن الترمذی ج 5 ص 639، اسم المؤلف: محمد بن عیسى أبو عیسى الترمذی السلمی الوفاة: 279، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: أحمد محمد شاكر وآخرون
بر هیچکس جایز نیست كه از این مسجد جنب عبور كند جز برای علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام چون خانه آنها در مسجد است؛ یكی از همین وهابیها سؤال پرسیده بود كه اگر شخصی را در مسجد دفن كنند حكم آن چیست؟ استدلال میکنند میگویند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را هم در مسجد دفن كردند، جواب داده است که اگر جنازه را در مسجد دفن كردند باید نبش قبر شود! معنای این عبارت یعنی باید قبر رسول مكرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم هم نبش شود و جنازه را بیرون ببرند! همان كاری كه با قبر بسیاری از بزرگان اهل سنت در جای جای مختلف دنیا انجام دادند.
مجری:
تلفهای بینندهها را خواهیم داشت، آقای مرتضوی از مالزی خدمت شما سلام عرض میكنم.
بیننده: مرتضوی از مالزی:
سلام؛ عرایضم را خلاصه میكنم؛ اخیراً یك شخص معلوم الحالی به اسم آقای دمشقیه كه شما مفتضحش كردید حرفهایی را در مورد سید النساء العالمین حضرت زهرا سلاماللهعلیها زده است كه چون ایشان فارسی متوجه نمیشود اجازه دهید به انگلیسی یك متن كوتاهی برایشان نوشتم كه میخوانم إنشاءالله بفهمد و برایش سرمشق شود كه ما نه تنها به زبان فارسی حتی به انگلیسی حالش را جا میآوریم، (متن به زبان انگلیسی) این شخص كه معلوم الحال است و آبرویش همه جا رفته، هم در پیش اهل سنت و هم در نزد تشیع، جدیداً در سایت اجتماعی توییتر به حضرت زهرا سلاماللهعلیها بیاحترامی كرده و توهین بسیار بدی كه زبان از گفتن آن عاجز است و قلب آدم را به درد میآورد؛ و امروز حضرت آیت الله العظمی صادق شیرازی ایشان را مرتد اعلام كردند و من هم میگویم كه ایشان واقعاً مرتد است و بنده و یا هر شخص دیگری ایشان را پیدا كند دم ایشان مهدور است یعنی ما از ریختن خون ایشان ابایی نداریم.
بیننده: غلام غوث از خاف (اهل سنت):
سلام؛ میخواستم خدمت شما عرض كنم چون دو-سه روزی است كه شما خیلی درباره حضرت امالمؤمنین خدیجه كبری سلاماللهعلیها مانور میدهید، میخواستم بگویم كه حضرت عایشه نقش مهمی در اسلام دارد و خیلی مظلوم واقع شده است چون یادی از او نمیكنند، چون حضرت پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند كه نصف دینتان را از این حمیرا، از این خوشكله بگیرید، ما اهل تسنن احترام خاصی برای امالمؤمنین حضرت عایشه قائل هستیم.
مجری:
سؤال خاصی دارید؟
بیننده:
شما مانور میدهید درباره آیه رضاعه كبیره كه میخواستم عرض كنم، رضاعه كبیره در زمان امالمؤمنین حضرت عایشه صادر كردند كه اسلام گشایی میشد و اسلام به جنوب اروپا كه شمال آفریقای كنونی باشد و سرزمین شامات و اینها وارد شده بود، بعد حضرت عایشه این رضاعه كبیره را دستور دادند كه مردم را به طرف اسلام سوق دهد و جوانهای اروپا و جنوب روم قدیم و ایتالیای كنونی گروه گروه به خاطر همین برنامه به طرف اسلام میآمدند كه میگفتند از زنهای جوان پستان بگیریم و به آنها محرم شویم؛ این یك مشوقی برای مردم شد كه گروه گروه به طرف اسلام بیایند ولی شما این را بازیچه دست قرار دادید و به چشم یك امر منكری نگاه میكنید.
بیننده: احمدی از لارستان:
سلام؛ اول خدمت آقای ابوالقاسمی تبریكی عرض كنم كه در مناظرهای كه با آقای خالد انصاری داشت ایشان را مفتضح كرد؛ بنده در محضر بیش از هفتاد نفر از علمای اهل سنت بودم كه همه صحبتهای آقای ابوالقاسمی را تأیید كردند و شاید دیگر چیزی برای گفتن نداشتند اما شیعه نشدند ولی گفتند كه ایشان حرفی برای گفتن نداشت، خود بنده البته شیعه شدم و صحبتی خدمت آقای سجودی داشتم، به آقای سجودی عرض میكنم كه میگویید من به خاطر این آیه شیعه شدم! پیرمردی هشتاد و پنج ساله داشتیم كه اصلاً نه سواد داشته و نه اصلاً میتوانسته یك جوراب خودش را بپوشد صبح بیدار شده و حافظ كل قرآن كریم شده است، گفتیم چه كسی شما را حافظ كرد؟ گفت ابی عبدالله الحسین، و قرآن را با ترجمه و تفسیر میخواند؛ آقای سجودی شما اگر چنین چیزی دارید بیاورید، ما برمیگردیم و سنی میشویم؛ و بار دیگر از جناب آقای ابوالقاسمی تشكر میكنم كه واقعاً در آن جلسه كه بودم حقیقتاً نفسهای من بریده شد كه آقای خالد انصاری را حقیقتاً در مقابل بیشتر از پنجاه نفر از علمای اهل سنت مفتضح كرد و ایشان گفتند كه دیگر حرفی برای گفتن نداشت و من خیلی از آنها را دیدم كه اظهار محبتشان به خاندان رسالت خیلی زیادتر شد؛ و اینکه اینها نسبت به متعه به اهل تشیع گیر میدهند! در اهل سنت سه-چهار ازدواج موقت داریم، چرا شما صحبت نمیكنید؟ چرا از آقای عبدالباقی استفاده نمیكنید؟ چرا از آقای تیجانی استفاده نمیكنید؟ چرا از آقای حسام العماد استفاده نمیكنید؟ كه حقیقتاً آقای ابوالقاسمی در آن جلسهای كه از اینترنت پخش میشد گل كاشتند و جناب انصاری را مفتضح كردند.
من نمیتوانم نام این علمای اهل سنت را در این جا بیاورم چون از نظر امنیتی، ایشان خلع سلاح شدند و آقای انصاری حرفی برای گفتن نداشت و صحبتهایی كه آقای ابوالقاسمی گفتند آقایانی كه در مدرسه فیضیه سیستان و بلوچستان بودند گفت وقتیکه من به كتب نگاه كردم صحبتهای آقای ابوالقاسمی برای من یك حجت تمام است اما مجبور هستم. به آقای سجودی هم میگویم كه شما پیرمردی را بیاورید كه بدون اینکه سواد داشته باشد صبح حافظ كل قرآن كریم بشود، امام حسین علیهالسلام او را حافظ كل قرآن كریم كرده بود.
بیننده: رحیمی از تهران:
سلام؛ دو سؤال داشتم؛ یكی در مورد امالمؤمنین عایشه كه میخواستم ببینم آیا او به پیامبر گفتهاند كه آیا حیا نمیكنی؟
سؤال دومم این است كه در مورد امام مالك و امام شافعی گفته میشود كه دو-سه سال بعد از فوت پدرشان به دنیا آمدند كه میخواستم بدانم كه صحیح است یا نه؟
بیننده: حیاوی از اروندكنار:
سلام؛ چند شب پیش یكی از بچهها شبههای برایمان به وجود آورد، اگر سند صحیح وجود دارد لطفاً به ما نشان دهید كه ما جوابی برای آنها داشته باشیم؛ گفتند كه حضرت علی علیهالسلام دختری به نام امکلثوم داشتند و به عمر بن خطاب دادند، آیا این صحت دارد؟
مجری:
پاسخ دوستان را داشته باشیم.
استاد ابوالقاسمی:
دوست عزیزمان که در ابتدا تماس گرفتند در مورد آقای دمشقیه صحبت كردند؛ وضعیت آقای دمشقیه مشخص است، البته برای ما جالب است كه مجموعه وهابیت از چطور افرادی تشكیل شده است، سردمداران و بزرگانشان از آن عرعور كه الآن سرلشگر فتنه گران شده است و دائماً مردم را بر كشتن مسلمانها و شیعیان در كشورهای مختلف تحریك میكند كه مشخص شد كه این آقا در دورانی كه خدمت سربازی میكرده، با مردها ارتباطات نامشروع داشته است، آقای عبدالرحمن دمشقیه كه این وضعیتش است، آقای عبدالله حیدری كه ما سند زنده از وضعیت زندگیاش آوردیم؛ اینان دشمنان اهل بیت علیهمالسلام هستند؛ جدیداً یكی دیگر در لبنان سر درآورده كه گفته من نمیگذارم كه علمای شیعه خواب داشته باشند و...! تحقیق كردیم دیدیم كه این آقا پدرش جزء گروه رقاصها در كشور لبنان بوده و خودش هم مدتی تنبکزن گروه رقاصها بوده است! و الآن ریشی بلند كرده و عالم وهابی شده است! اینها با این وضعیت واقعاً شایسته دشمنی اهل بیت علیهمالسلام هستند یعنی اگر واقعاً غیر از اینها دشمن اهل بیت علیهمالسلام بودند باید تعجب میكردیم؛ یعنی خبیثترین افراد دنیا را شیطان برای دشمنی با اهل بیت علیهمالسلام جمع كرده است:
...وَإِنَّ الشَّيَاطِینَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ
سوره انعام آیه121
...و در خفا شیطانها به دوستان خود وسوسه میکنند تا با شما ستیزه نمایند و اگر اطاعتشان كنید قطعاً شما هم مشركید
شیطان كسی را میآورد كه دوست داشته باشد و شیطان اینها را دوست دارد، شیطان که از یك انسان حلال زاده و اهل دیانت بر ضد اهل بیت استفاده نمیکند، همینها را استفاده میكند و این وضعیتشان است؛ مطلبی كه بر ضد حضرت زهرا سلاماللهعلیها گفته اصلاً انسان شرم میکند كه مطرح كند، اینقدر اینها بیحیا و بیادب هستند. البته در شبكه اینها آمد و ما پتهاش را روی آب ریختیم این جا مثل اینکه با بقیه جاها فرق دارد، با اینکه گفتهاند نه حتماً خواهد آمد و چه و چه ما برایش برنامه گذاشتیم قبول كرده و بنا شده این هفته بیاید، رفت و گفت دیگر این جا جای من نیست.
اما روایتی راجع به این دارند كه میگویند عایشه زیبا بوده است؛ روایتی در تاریخ الاسلام ذهبی است كه در دیگر كتب هم با این مضمون آمده كه:
الْوَاقِدِيُّ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ التَّيْمِيُّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی سَلَمَةَ، عَنْ عَائِشَةَ رضی الله عنها، قَالَتْ: دَخَلَ عُيَيْنَةُ بْنُ حِصْنٍ عَلَيَّ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا عِنْدَهُ، فَقَالَ: مَنْ هَذِهِ الْحُمَيْرَاءُ؟ قَالَ: " هَذِهِ عَائِشَةُ بِنْتُ أَبِی بَكْرٍ ". فَقَالَ: أَلا أَنْزِلُ لَكَ عَنْ أَحْسَنِ النَّاسِ: ابْنَةِ جَمْرَةَ؟ قَالَ: لَا، فَلَمَّا خَرَجَ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ هَذَا؟ قَالَ: " هَذَا الْحَمِقُ الْمُطَاعُ ".
تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ج 3 ص 350، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی الوفاة: 748هـ، دار النشر: دار الكتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمرى
عایشه گفت: عیینة بن حفص نزد پیامبر آمد و من كنار پیامبر بودم؛ پیامبر فرمودند كه این عایشه دختر ابوبكر است؛ او گفت: (این چه كسی است) میخواهی یك زن زیبا ابْنَةِ جَمْرَةَ به تو بدهم؟ پیامبر گفت: نه و (عایشه عصبانی شد) و زمانی که او رفت از پیامبر پرسید که او کیست؟ او گفت: او از بزرگان قبیله حمق بن خزاعی است
دقت كنید این جا از حمیرا به عنوان وصف ظاهری زن تعبیر كرده است؛ ما گاهی اوقات میگوییم حمیرا كنایه از جمیل است یعنی باید یك قرینهای برای زیبایی باشد اما این جا مستقیماً میگوید من هذا الحمیراء؟ در لغت عرب دو جور حمیرا است: یكی كسی كه در صورت او جوشهای چركین گوشتی باشد كه رنگ صورت را به قرمز تبدیل میكند و یكی كنایه از زیبایی است، این جا مستقیم گفته من هذا الحمیراء، این حمیرا چه كسی است؟
البته در بعضی نسخهها یك همزه به عبارت الْحَمِقُ الْمُطَاعُ اضافه كردهاند و أحمق المطاع كردهاند چون دشمن عایشه است! یا در جاهای دیگر نقل میکنند كه عایشه بسیار عصبانی شد، در فتح الباری میگوید:
أَخْرَجَهُ سَعِید بْن مَنْصُور عَنْ أَبِی مُعَاوِيَة عَنْ الْأَعْمَش عَنْ إِبْرَاهِیم النَّخَعِيِّ قَالَ: " جَاءَ عُيَيْنَة بْن حِصْن إِلَى النَّبِيّ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَعِنْدَه عَائِشَة فَقَالَ: مَنْ هَذِهِ؟ قَالَ: امالمؤمنین: قَالَ أَلَا أَنْزِل لَك عَنْ أَجْمَل مِنْهَا. فَغَضِبَتْ عَائِشَة...
فتح الباری شرح صحیح البخاری ج 10 ص 455، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب
عایشه عصبانی شد چون حمیرا لقب زیبایی برای عایشه نبوده است و كسانی كه این تفسیرها را برای شما میکنند متأسفانه از جهل بعضی از مردم سوءاستفاده میکنند و اینها را مطرح میکنند.
آقای احمدی از لارستان فرمودند که با دیدن مناظره با آقای خالد انصاری شیعه شدند، من خدا را شكر میكنم؛ الحمدلله كسانی كه این مناظره را دیدند و شیعه شدند زیاد بودند، گروهی كه به صورت اندك بودند مستقیم در جریان بودند و گروهی كه زیاد هم بودند و بعداً این مناظره را دیدند و صحبت كردند یا همین قضیهای كه آقای عبدالرحمن دمشقیه روی داد واقعاً آبرویشان رفت؛ ما چند بار با شبكه آنها تماس گرفتیم و پخش هم كردیم که اصلاً من را وصل نمیكردند و یك بار هم وصل كردند و گفتند هم عربی و هم انگلیسی باشد؛ گفتم میخواهم عربی صحبت كنم گفتند امشب عربی نداریم امشب فقط انگلیسی! این وضعیت اینهاست.
راجع به امکلثوم كه سؤال پرسیدند ما به صورت مفصل بارها و بارها در شبكه جواب گفتهایم، كتاب تهذیب الاسماء آقای نووی راجع به امکلثوم، دختر ابوبكر و خواهر محمد بن ابی بكر كه در خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام زندگی میكرده و امیرالمؤمنین علیهالسلام به او ابنی (پسر من) میگفته است، مینویسد:
1239 أختا عائشة اللتان أرادهما أبو بكر الصدیق رضی الله عنه بقوله لعائشة إنما هما أخواك وأختاك قالت هذان أخوای فمن أختای فقال ذو بطن بنت خارجة فإنی أظنها جاریة ذكر هذه القصة فی باب الهبة من المهذب وقد تقدم بیانهما فی أسماء الرجال فی النوع الرابع فی الأخوة وهاتان الأختان هما أسماء بنت أبی بكر وامکلثوم وهی التی كانت حملا وقد تقدم هناك إیضاح القصة وامکلثوم هذه تزوجها عمر بن الخطاب رضی الله عنه
تهذیب الأسماء واللغات ج 2 ص 630، اسم المؤلف: محی الدین بن شرف النووی الوفاة: 676هـ، دار النشر: دار الفكر - بیروت - 1996، الطبعة: الأولى، تحقیق: مكتب البحوث والدراسات
دو خواهر عایشه؛ همان دو نفرى كه مقصود ابوبكر صدیق! از سخنانش به عایشه بودند، كه به او گفت «دو برادرت و دو خواهرت (از من ارث میبرند)؛ عایشه گفت: این دو نفر برادران من هستند؛ اما دو خواهر من چه كسانى هستند (من كه یك خواهر بیشتر ندارم)؛ در پاسخ گفت: آن كسى كه در شكم دختر خارجه است؛ من گمان دارم كه او نیز دختر است؛ این ماجرا را در باب هبه كتاب مهذب آورده است. و سخن درباره آن دو در اسماء الرجال در باب چهارم در خواهران گذشت؛ این دو خواهر، اسماء دختر ابوبكر و امّكلثوم دختر ابوبكر هستند؛ و او است كه در شكم مادرش بود؛ و در آنجا توضیح ماجرا گذشت؛ و همین امّكلثوم است كه عمر با او ازدواج كرده است.
عمر با این امکلثوم ازدواج كرده است، نه با امکلثوم دختر حضرت علی علیهالسلام؛ اگر هم فرض كنیم که حضرت علی علیهالسلام دخترش را به عمر داده باشد حضرت لوط هم میخواست طبق ضرورت زمانی خاصی كه پیش آمده بود دخترش را به قوم بدكار خودش بدهد، آیا كسی میگوید حضرت لوط از این قوم بدكار خوشش آمده بود؟ یا كسی میگوید كه این قوم بدكار آدمهای خوبی شده بودند؟ نه قوم لوط خوب شده بودند و نه حضرت لوط به امر آنها راضی بود، ولی حضرت لوط حاضر شده بود دخترانش را به آنها بدهد، در این جا هم میگوییم ضرورتی پیش آمده و حضرت علی علیهالسلام كه شما ایشان را از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بالاتر نمیدانید، خواسته به سنتی از پیامبران عمل كند و دخترش را به خلیفه دوم بدهد؛ چه مشكلی پیش میآید؟
راجع به اینکه آیا عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به ایشان گفته است که آیا حیا نمیكنی، بله این مطلب درست است و در صحیح بخاری این روایت آمده است؛ متأسفانه وقتی اینها میخواهند همسران پیامبر را بالا ببرند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را میكوبند! صحیح بخاری مینویسد كه عایشه میگوید بعد از اینکه من را به فحشاء متهم كردند پیامبر به خانه ما آمد:
قالت وَأَصْبَحَ أَبَوَايَ عِنْدِی فلم يَزَالَا حتى دخل عَلَيَّ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وقد صلى الْعَصْرَ ثُمَّ دخل وقد اكْتَنَفَنِی أَبَوَايَ عن يَمِینِی وَعَنْ شِمَالِی فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى علیه ثُمَّ قال أَمَّا بَعْدُ یا عَائِشَةُ إن كُنْتِ قَارَفْتِ سُوءًا أو ظَلَمْتِ فَتُوبِی إلى اللَّهِ فإن اللَّهَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ من عِبَادِهِ قالت وقد جَاءَتْ امْرَأَةٌ من الْأَنْصَارِ فَهِيَ جَالِسَةٌ بِالْبَابِ فقلت ألا تَسْتَحْيِ من هذه الْمَرْأَةِ أَنْ تَذْكُرَ شیئا فَوَعَظَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَالْتَفَتُّ إلى أبی فقلت أَجِبْهُ قال فَمَاذَا أَقُولُ فَالْتَفَتُّ إلى أُمِّی فقلت أَجِیبِیهِ فقالت أَقُولُ مَاذَا
الجامع الصحیح المختصر (صحیح البخاری) ج 4 ص 1781، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا
پدر و مادر تا صبح پیش من ماندند؛ تا اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بعد از خواندن نماز عصر پیش من آمد؛ در حالی که پدر و مادرم مرا از چپ و راست در برگرفته بودند. آن حضرت پس از حمد و ستایش خداوند فرمود: اما بعد! ای عایشه! اگر مرتکب کار بدی شدی یا ظلمی کردهای، پیش خداوند توبه کن؛ زیرا او توبه بندگانش را خواهد پذیرفت. عایشه گفت: در آن هنگام زنی از انصار آمده بود و جلوی در نشسته بود؛ پس من گفتم: آیا از این زن حیا نمیکنی که این سخنان را میگویی؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مرا موعظه کرد. رو به پدرم کردم و گفت: جواب او را بده. گفت: چه بگویم؟ رو به مادرم کردم و گفتم: جواب او را بده، گفت: چه بگویم؟ پدر و مادرم جواب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را ندادند.
فرض بگیرید ما بگوییم كه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به عایشه گفته باشد كه عایشه تو حیا نمیكنی؟ چه غوغایی به راه میاندازند؟! اگر ما میگفتیم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به عایشه گفته عایشه حیا نمیكنی که فلان كار را كردی، به فرض یك دروغ گفتی، تهمتی به كسی زدی، حیا نمیكنی، همین مقدار اگر میگفتیم، میگفتند چه اهانتی به امالمؤمنین عایشه، حبیبه پیامبر حمیرا صورت گرفته است! بعد عایشه به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میگوید پیامبر حیا نمیكنی؟! میگوید مدتی گذشت و آیه برائت من نازل شد و پدر و مادرم گفتند كه نمیخواهی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تشكر كنی؟ گفتم من از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تشكر نمیكنم:
ولا أَحْمَدُهُ ولا أَحْمَدُكُمَا وَلَكِنْ أَحْمَدُ اللَّهَ الذی أَنْزَلَ بَرَاءَتِی
الجامع الصحیح المختصر (صحیح البخاری) ج 4 ص 1781، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا
من از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و شما تشکر نمیکنم بلکه از خداوندی که برائت مرا نازل کرد تشکر میکنم
یعنی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شایسته صفت احمدی كه خداوند گفته بوده نیست در حالی که خداوند در قرآن میفرماید:
...اسْمُهُ أَحْمَدُ...
سوره صف آیه6
اسم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم احمد است و شایسته تمامی حمدها است اما عایشه میگوید پیامبر را حمد نمیكنم؛ اگر واقعاً این حرف را عایشه زده باشد كفر میشود، پس شما صحیح بخاری را دور بیندازید چون با نص صریح قرآن مخالف است؛ آیا میتوانید چنین حرفی را راجع به عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قبول كنید؟
استاد یزدانی:
در مورد سؤالی كه مالك بن انس و شافعی كه چند سال بعد از پدرانشان به دنیا آمدند، ذکر شده است که:
قال معن بن عیسى، والواقدی، ومحمد بن الضحاك: حملت بمالك أمه ثلاث سنین.
تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ج 11 ص 319، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی الوفاة: 748هـ، دار النشر: دار الكتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمرى
مادر مالك، مالك را سه سال در شكم خودش نگه داشت
یعنی پدرش كه از دنیا رفت بعد از سه سال او به دنیا آمد! بقیه نه ماه در شكم مادرشان میمانند اما ایشان آدم خیلی صبوری بوده و سه سال در شكم مادر صبر كرده است! كتاب تاریخ الاسلام ذهبی هم معتبر است. در کتاب «العبر فی خبر من غبر» هم همین قضیه نقل شده است كه:
قال معن القزاز وجماعة حملت بمالك أمة ثلاث سنین
العبر فی خبر من غبر ج 1 ص 272، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی الوفاة: 748هـ، دار النشر: مطبعة حكومة الكویت - الكویت - 1984، الطبعة: ط2، تحقیق: د. صلاح الدین المنجد
مادرش بیچاره سه سال او را در شكم خودش نگه داشته است! و در كتابهای مختلف اهل سنت این قضیه آمده كه مالك سه سال در شكم مادر خودش بوده است! و در مورد ابوحنیفه هم وجود دارد كه:
وقیل إن أبا حنیفة حملت به أمه ثلاث سنین وفی صحته كما قال ابن شهبة نظر لأن مذهبه أكثر مدة الحمل سنتان فكیف یخالف ما وقع فی نفسه قال ابن عبد السلام وهذا مشكل مع كثرة الفساد فی هذا الزمان
مغنی المحتاج إلى معرفة معانی ألفاظ المنهاج ج 3 ص 390، اسم المؤلف: محمد الخطیب الشربینی الوفاة: 977، دار النشر: دار الفكر - بیروت
و اینها توجیه میکنند؛ واضح و روشن است كه از نظر علم امروزی محال است كسی بعد از نه ماه بیشتر بتواند در شكم مادرش بماند، خیلیها یك هفته که دیر میشود میمیرند، ولی اینها چطور سه سال صبر كردهاند؟ حتی ضحاك بن مزاحم نقل میكند كه دندانهای من درآمده بود! ضحاك بن مزاحم همان كسی كه نظریه اشتراك را در آیه تطهیر ابداع كرده و برای اولین بار مطرح كرده است كه منظور از اهل بیت علیهمالسلام در آیه تطهیر، هم پنج تن هستند و هم همسران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم! آن نظریهای كه اهل سنت امروز دارند، ایشان ابداعگر آن بوده است؛ خودش میگوید من دو سال در شكم مادرم بودم و دندان هم درآورده بودم! البته ما روایت صحیح السند هم داریم که كسانی حرام زاده بودهاند و تصریح كردهاند؛ كتاب مصنف ابن أبی شیبة با سند صحیح نقل میكند:
6087 حدثنا أبو بكر قال حدثنا وَكِیعٌ قال حدثنا سُفْيَانُ عن بُرْدٍ أبی الْعَلَاءِ عن الزُّهْرِيِّ قال كان أَئِمَّةٌ من ذلك الْعَمَلِ یعنی من أَوْلَادِ الزنى
الكتاب المصنف فی الأحادیث والآثار (مصنف ابن أبی شیبة) ج 2 ص 29، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الكوفی الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقیق: كمال یوسف الحوت
زهری (از علمای بزرگ اهل سنت) میگوید: برخی از علماء حاصل آن عمل بودند یعنی زنازاده بودند.
زهری خودش تابعی است و درباره ائمه قبل از خودش كه باید صحابه باشند این مطالب را مطرح میکند؛ اینها مطالبی است كه در كتابهای خود اینهاست و ما نه تأیید میكنیم و نه رد میكنیم، اصلاً به ما چه ربطی دارد؟ بینندهای سؤال كردند و ما هم فقط جواب میدهیم.
اما بحث رضاع كبیر كه مفصل در مورد آن بحث كردیم؛ محمد ناصر الدین البانی، از وهابیهای مشهور متوفای 1420، روایات متعددی را در صحیح سنن ابی داود نقل میكند كه عایشه به قضیه رضاع كبیر اعتقاد داشت یعنی یك مرد بزرگسال از یك زن جوان شیر بخورد! و جالب است در دو قسمت اول فیلم عمر بن خطاب همین قضیه را آورده بودند؛ ابی حذیفه كه قرار بود از زن زیبا و جوانی شیر بخورد!
فَبِذَلِكَ كانت عَائِشَةُ رضی الله عنها تَأْمُرُ بَنَاتِ أَخَوَاتِهَا وَبَنَاتِ إِخْوَتِهَا أَنْ يُرْضِعْنَ من أَحَبَّتْ عَائِشَةُ أَنْ يَرَاهَا وَيَدْخُلَ علیها وَإِنْ كان كَبِیرًا خَمْسَ رَضَعَاتٍ ثُمَّ يَدْخُلُ علیها وَأَبَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَسَائِرُ أَزْوَاجِ النبی صلى الله علیه وسلم أَنْ يُدْخِلْنَ عَلَيْهِنَّ بِتِلْكَ الرَّضَاعَةِ أَحَدًا من الناس حتى يَرْضَعَ فی الْمَهْدِ وَقُلْنَ لِعَائِشَةَ والله ما نَدْرِی لَعَلَّهَا كانت رُخْصَةً من النبی صلى الله علیه وسلم لِسَالِمٍ دُونَ الناس
صحیح سنن ابی داود ج 6 ص 302، اسم المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی (المتوفى: 1420هـ)، دار النشر: غراس-الکویت، الطبعة: الاولی 1423هـ - 2002م
بر اساس این روایت، عایشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور مىداد به مردانى که عایشه دوست داشت، آن مردان وى را ببیند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شیر بدهند؛ اگرچه آن مردان بزرگسال بودند...
عایشه دوست داشت یك سری مردها او را ببینند و بر او وارد شوند به دختران خواهر و برادر خود دستور میداد كه به آنها شیر دهند و پیش عایشه بیایند، بعد میگوید:
قلت: إسناده صحیح على شرط البخاری، وصححه الحافظ، ومن قبله ابن الجارود
صحیح سنن ابی داود ج 6 ص 302، اسم المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی (المتوفى: 1420هـ)، دار النشر: غراس-الکویت، الطبعة: الاولی 1423هـ - 2002م
من مىگویم که این روایت سندش بنا بر شرایط بخارى، صحیح است و حافظ ابن حجر و قبل از او ابن جارود این روایت را تصحیح کردهاند.
ابن قیم الجوزیه شاگرد بزرگ آقای ابن تیمیه هم در كتاب زاد المعاد فی هدی خیر العباد مینویسد:
قَالُوا: وَقَدْ صَحّ عَنْهَا آنها كَانَتْ تُدْخِلُ عَلَيْهَا الْكَبِیرَ إذَا أَرْضَعَتْهُ فِی حَالِ كِبَرِهِ أُخْتٌ مِنْ أَخَوَاتِهَا الرّضَاعَ الْمُحَرّمَ
زاد المعاد فی هدی خیر العباد ج 5 ص 584، اسم المؤلف: محمد بن أبی بكر بن أیوب بن سعد شمس الدین ابن قیم الجوزیة (المتوفى: 751هـ)، دار النشر: مؤسسة الرسالة - مكتبة المنار الإسلامیة - بیروت - الكویت - 1407 - 1986، الطبعة: الرابعة عشر، تحقیق: شعیب الأرناؤوط - عبد القادر الأرناؤوط
علما گفتهاند: به تحقیق با سند صحیح از او نقل شده است که مرد بزرگسال بر او وارد مىشد؛ در صورتى در زمان بزرگسالی یکى از خواهرانش به او به اندازه محرم شدن، شیر داده بود.
كتاب موطأ ابن مالك هم با سند صحیح اعلایی كه اینها از این سند به عنوان سلسلة الذهبیه یاد میکنند، همین روایت را نقل كرده است كه عایشه به كسی دستور داد پیش خواهرش امکلثوم، همین امکلثومی كه زن عمر بوده برود و از او شیر بخورد كه پیش عایشه بیاید؛ سند آن سلسله ذهبیه است و هیچ اشكالی در آن نیست. كتاب فتح المنعم شرح صحیح مسلم میگوید:
وكانت عائشة -رضی الله عنها- ترى أن إرضاع الكبیر یحرمه، وأرضعت غلاماً فعلاً، وكان یدخل علیها، وأنكر بقیة أمهات المؤمنین ذلك، كما یظهر من الروایة الثانیة عشرة والثالثة عشرة.
فتح المنعم شرح صحیح مسلم ج5 ص 622، اسم المؤلف: د.موسى شاهین لاشین الوفاة: 1430هـ، دار النشر: دار الشروق– القاهرۀ، الطبعه: الاولی1423 هـ – 2002 م، تحقیق: نظرمحمدالفاریابی
عایشه، اعتقاد داشت كه رضاع كبیر سبب محرمیت میشود و قطعاً خود او غلامی ( كه نزدیك به سن بلوغ بوده) را شیر داد و آن غلام بر او وارد میشد؛ اما سایر مادران مؤمنان، آن را قبول نداشتند
كه خوب و بد آن هیچ ارتباطی به ما ندارد و خودشان نقل كردهاند كه ما فقط از كتابهای آنها نقل میكنیم. تفسیر التحریر و التنویر و كتابهای دیگر هم این قضیه را نقل كردهاند كه من به همین اندازه اكتفاء میکنم؛ این بیننده اهل سنت باعث شد كه اینها را بخوانیم والا خیلی علاقهای به این قضایا نداریم.
استاد ابوالقاسمی:
فقط یك نكتهای را عرض کنم، اوایل كه در این بحثها وارد شدم ده سال قبل، سری به سایت مسجد مكه زاهدان زدم؛ كسی سؤال پرسیده بود كه آیا این مطلبی كه شیعیان میگویند امام ابوحنیفه دو سال بعد از پدرش به دنیا آمده راست است؟ جواب داده بود كه این از دروغهای شیعیان است این مطلب مربوط به امام مالك و امام شافعی است!
راهنمای آزمون ارشد و دکتری رشته علوم قرآن و حدیث+مطالب آموزنده قرآنی و حدیثی+علایق شخصی