‌معرفی مقاله: «نقطه‌گذاری در متن رسم قرآن و قرآن شفاهی» از هیثم صدقی

Sidky, H (2023), Consonantal Dotting and the Oral Quran. Journal of the American Oriental Society, 143(4)

⬇️ دریافت فایل PDF مقاله

برگرفته از رشته‌توئیت ماراین فان‌پوتن

[بخش ۱ از ۲]

از چند دهۀ قبل، مطالعاتی دربارۀ سنت‌های مکتوب و شفاهی در انتقال میراث متقدم اسلام در جریان بوده است. قرآن نیز در متن این مطالعات مورد توجه ویژه بوده و ارتباط سنت قرائات با رسم مصاحف، از مسائل مورد توجه قرآن پژوهان غیرمسلمان و سپس مسلمان بوده است.

دیرزمانی است می‌دانیم قرآنی که امروز در دسترس ماست، صرفا براساس سنتی شفاهی قابل توصیف نیست. متن نوشتاری مصحف عثمانی، نقش مشخصی در انتقال متن قرآن به صورت امروزینِ آن ایفا نموده است. صدقی در این مقاله پرسشی را مطرح می‌نماید: «آیا برای قرآن، لایه‌ای شفاهی نیز در کنار مصحف مکتوب وجود داشته و می‌توان برای آن تاریخی تعیین کرد؟»

در سال‌های اخیر با مشاهدۀ آنکه برخی قرائت‌های رقیب می‌توانند خوانش‌های حدسیِ متفاوت از یک نوشتۀ مبهم [مثلا بدون نقطه] باشند، این پرسش مطرح شد که آیا همۀ قرائت‌های قرآنی، حدس‌هایی بیش نیستند؟ آیا مسلمانان متن رسم قرآن را دریافت کرده و بعد هر یک از قاریان باید مستقلا درمی‌یافتند که چه گونه این متن را بخوانند و این‌گونه اختلاف قرائات پیدا شده؟

در همین راستا کریستوفر مِلچرت ادعا کرد رابطۀ شیخ و شاگردی برای تبیین قرائات رسمی از اعتبار کافی برخوردار نیست؛ به گفتۀ وی، قرائت نافع چندان شبیه قرائت استادش ابوجعفر به نظر نمی‌رسد. برای صدقی، این ادعای ملچرت نسبتاً شگفت‌انگیز بود و لذا آن را به محک آزمایش گذاشت.

⭐️ نقطه‌گذاری در رسم قرآن

امروزه، ده قاری رسمی (قرّاء‌ عشرة) نزد مسلمانان پذیرفته شده‌اند که هر کدام از آن‌ها، دو راوی رسمی دارند. حمزه، کسائی و خلف با یکدیگر روابط شیخ و شاگردی دارند، همانند ابوجعفر و نافع. (جدول ۱)

برای آزمودن این ادعا، صدقی به سراغ مواضعی از آیات قرآن رفت که در قرائت‌های رسمی بر سر نقطه‌گذاری آن‌ها اختلاف است و قرائت‌های ده‌گانه را مقایسه کرد. یعنی کلماتی را در نظر گرفت که اختلاف قرائات تنها با تفاوت مکان نقطه‌ها متمایز می‌شوند و فرق دیگری در نگارش آن‌ها نیست. در قرآن ۲۹۲ مورد از چنین اختلاف‌هایی به چشم می‌آید. (جدول ۲)

در این مرحله و پیش از ورود به بحث، شایان ذکر است این واقعیت که از ۷۶.۴۹۶ کلمۀ قرآن، تنها ۲۹۲ کلمه وجود دارد که بر سر آن‌ها اختلاف نظر است، به خودی خود، نشان‌گر آن است که علتی وجود داشته که باعث شده این قراء در قرائت متن مکتوب تا این حد اتفاق نظر داشته باشند (نکته‌ای که مصطفی اعظمی مدت‌ها پیش‌تر بیان کرده بود).

⭐️ خوشه‌بندی سنت‌های بومی قرائات با روش PCA

صدقی این ۲۹۲ مورد اختلاف را به روش تحلیل آماری PCA (Principal Component Analysis) بررسی می‌کند تا ببیند کدام قرائت‌ها به یکدیگر شبیه‌ترند. نتایج این بررسی به صورت نموداری دوبعدی نمایش داده می‌شود و قاریان به شکلی درآن جایابی می‌شوند که میزان دوری و نزدیکی آنها به یکدیگر نشان‌دهنده شباهت و تفاوت قرائت‌های آنان در موارد اختلافی باشد. (نمودار ۱)

نتیجۀ این تحلیل واضح و روشن است. کوفیان یعنی حمزه، کسائی و خلف بسیار نزدیک به هم قرار گرفته‌اند. آنها به روشنی در سنت کوفیِ نقطه‌گذاری رسم با هم اشتراک دارند. وضعیت مدنی‌ها یعنی ابوجعفر و نافع نیز چنین است (و در کمال تعجب: ابن‌عامر نیز در همین خوشه قرار دارد که نتیجه‌ای غیرمنتظره است). ابن‌کثیر و شاگردش، ابوعمرو، دستۀ اقلیت را تشکیل می‌دهند، اما آشکارا به یکدیگر نزدیک‌ترند تا به دیگران. به نظر می‌رسد یعقوب بصری و عاصم کوفی، سنت‌های مستقلی از نظر نقطه‌گذاری باشند.

تحلیل PCA در برخی مطالعات دیگر برای بررسی ابعاد دیگری از اختلاف قرائات به‌کارگیری شده؛ به عنوان مثال فان‌پوتن و صدقی نظام ضمایر را مطالعه کرده‌اند و خوشه‌بندی مشابهی به دست می‌دهند. تحلیل PCA ابزاری بسیار توانمند برای بررسی روابط متقابل میان قراء است.

این نتایج، به خلاف مدعای ملچرت، موید تاثیر روابط شیخ-شاگردی و حوزه‌های جفرافیایی بر شباهت‌ها و تفاوت‌های قرائات است.

اما دربارۀ نقاط توافق قرائات، یعنی هزاران موردی که قراء در آن توافق دارند چطور؟

⭐️ شناسایی سنت شفاهی پیشین

قراء ده‌گانه در موارد زیادی (که قرائات براساس نوع نقطه‌گذاری می‌توانند مختلف باشند) توافق دارند که فاقد اهمیت است. برای نمونه، آیۀ ۲ سورۀ بقره را می‌توان چنین نقطه‌گذاری کرد: «ذلک الکباب لا زیت فیه» (این کبابی است که روغن زیتون ندارد)، اما به وضوح این قرائتی مضحک و توافق دربارۀ آن، بی‌اهمیت است. توافق قرائت‌‌ها در چنین مواردی فایده‌ای در یافتن سنت شفاهی مشترک ندارد.

[مطالعۀ ادامه در بخش ۲]