نظر ابن ندیم درباره مصحف عبدالله بن مسعود  (ابن مسعود)

سوال 36 آزمون دکتری علوم قرآن و حدیث 96

ابن الندیم (21):

«فضل بن شاذان گفت: تألیف سوره‌های قرآن را در مصحف ابن مسعود بدین ترتیب دیدم:

البقره2؛ النساء4؛ آل عمران3؛ المص7؛ الانعام6؛ المائده 5؛ یونس10 (22)؛ براءة 9؛ النحل16؛ هود11؛ یوسف12؛ بنی اسرائیل17؛ الانبیاء 21؛ المؤمنون23؛ الشعراء 26؛ الصافات37؛ الاحزاب33؛ القصص28؛ النور24؛ الانفال8؛ مریم19؛ العنكبوت29؛ الروم30؛ یس36؛ الفرقان25؛ الحج22؛ الرعد13؛ سبا34؛ الملائكه 35؛ ابراهیم14؛ ص38؛ الذین كفروا 47؛ القمر (لقمان31) (23)؛ الزمر39؛ الحوامیم (24)؛ المسبحات (25)؛ حم المؤمن 40؛ حم الزخرف43؛ السجده 41؛ الاحقاف 46؛ الجاثیه 45؛ الدخان44؛ انا فتحنا 48؛ الحدید57؛ سبح الحشر 59؛ تنزیل السجده 32؛ ق 50؛ اطلاق 65؛ الحجرات 49؛ تبارك الذی بیده الملك 67؛ التغابن64؛ المنافقون 63؛ الجمعه 62؛ الحواریّون61؛ قل اوحی72؛ انا ارسلنا نوحاً 71؛ المجادله 58؛ الممتحنه60؛ یا ایها النبی لم تحرم 66؛ الرحمن 55؛ النجم53؛ الذاریات 51؛ الطور52؛ اقترب الساعة54؛ الحاقه69؛ اذا وقعت 56؛ ن و القلم 68؛ النازعات 79؛ سئل سائل70؛ المدثر74؛ المزمل73؛ المطفّفین 83؛ عبس80؛ هل اتی علی الانسان76؛ القیامة 75؛ المرسلات77؛ عمّ یتساءلون78؛ اذا الشمس كورت81؛ اذا السماء انفطرت82؛ هل اتاك حدیث الغاشیة 88؛ سبح اسم ربك الاعلی87؛ و اللیل اذا یغشی 92؛ الفجر89؛ البروج 85؛ انشقت 84؛ اقرأ باسم ربك96؛ لا اقسم بهذا البلد90؛ والضحی93؛ الم نشرح لك94؛ و السماء و الطارق86؛ والعادیات100؛ أرأیت 107؛ القارعة101؛ لم یكن الذین كفروا من اهل الكتاب 98؛ والشمس و ضحاها91؛ والتین 95؛ ویل لكل همزة104؛ الفیل105؛ لایلاف قریش106؛ التكاثر102؛ انا انزلناه 97؛ والعصر انّ الانسان لفی خسر103؛ اذا جاء نصرالله110؛ انا اعطیناك الكوثر108؛ قل یا ایها الكافرون لا اعبد ما تعبدون109؛ تبت یدا ابی لهب و تبت، ما اغنی عنه ماله و ما كسب 111؛ قل هو الله احد، الله الصمد 112.

پس این یكصد و ده سوره است و در روایت دیگری سوره‌ی طور قبل از والذاریات است. ابوشاذان (كذا) گوید كه ابن سیرین گفت: عبدالله بن مسعود مُعّوذتین و فاتحة الكتاب را در مصحفش نمی‌نوشت. فضل نیز به اسناد خود از اعمش روایت نموده كه گفت: در قرائت عبدالله حم عسق بوده است (به جای حمعسق).

محمد بن اسحاق (ندیم) گوید: «من چندین مصحف دیدم كه نویسندگان نوشته بودند آنها مصحف ابن مسعود است، ولیكن دو مصحف در آن میان با هم متفق نبودند و بیشتر آنها در پوستی بود كه حكّ و اصلاح زیادی در آن شده بود و من مصحفی را دیدم كه حدود دویست سال پیش نوشته شده بود و در آن فاتحه الكتاب هم آمده بود. و فضل بن شاذان یكی از پیشوایان در قرآن و روایات است و بدین جهت گفته‌ی او را یاد كردیم بدون اینكه آن را گواهی كنیم.»

چنین بود سخن ابن الندیم. او می‌گوید اینها 110 سوره است، ولی در صورتی كه نقل شده 105 سوره بیشتر یاد نگردیده كه در آن حوامیم و مسبّحات را تكراری گرفتیم. ولی سوره‌ی القمر 54 را كه دو جا یاد شده بود به پیروی از فلوگل، اولی را لقمان به حساب آوردیم. در نتیجه، سوره‌هایی كه در این صورت نیامده عبارتست از: فاتحة الكتاب1- الحجر15-الكهف18- طه20- النمل27-الشوری42-الزلزله99-الفلق113-الناس114.

در مورد فاتحة الكتاب و معّوذتین (سوره‌های 1 و 113 و 114) دیدیم كه ابن سیرین گفت در مصحف وی نمی‌نوشتند. دیگرانی هم چنین سخنانی را از او بازگفته‌اند و حتی نقل می‌كنند كه عبدالله معّوذتین را از مصاحف خود می‌شست و نابود می‌كرد. (26) درباره‌ی علت این كار سفیان بن مسعود می‌گفت: چون عبدالله می‌دید كه رسول خدا حسن و حسین (علیه السلام) را با این دو سوره تعویذ می‌كرد و نشنید كه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آنها را در نماز بخواند از این جهت گمان می‌برد كه این دو سوره از قرآن نیست. اما دیگران می‌گویند ابن مسعود فاتحه و معوذتین را از آن جهت در مصحفش نداشت كه اطمینان داشت هرگز آنها را فراموش نخواهد كرد. زیرا در آن موقع قرآن را از این جهت می‌نوشتند كه تذكاری باشد. پس وقتی احتیاجی بدین تذكار نبود چرا بنویسند؟ (27) ولی واقع این است كه این سخن چنین می‌نمایاند كه عبدالله خود خواندن و نوشتن می‌دانست و برای تذكار، مصحف نوشته داشته است. در صورتی كه تاكنون در جائی به چنین نكته‌ای بر نخورده‌ایم. گویا او خود گفته باشد: مستحب است كه نویسنده‌ی مصحف از قبیله‌ی مُضر باشد. (28) بنابراین شاید كسی مانند نافع بن ظُرَیْب بن نَوْفَل كه مصاحفی برای عمر بن خطاب نوشته (29) و از بنی نوفل شاخه‌ای از مُضر است، برای عبدالله هم مصحفی رقم زده باشد. در اینكه عبدالله قرآن را از حفظ می‌خواند دلایل زیادی داریم. از جمله ابن عبدالبر (م263) می‌گوید: مردی در عرفات نزد عمر آمد و گفت: من از كوفه می‌آیم. در آنجا مردی بود كه قرآن را از حفظ بر مردم املاء می‌كرد. عمر خشمناك شد، فریاد زد: وای بر تو، كیست این؟ مرد گفت: عبدالله بن مسعود. عمر آرام گرفت و گفت: به خدا كه كسی از مردم را سزاوارتر از او بدین كار نمی‌دانم. (30) این خود نشان می‌دهد كه عبدالله از رو نمی‌خوانده است والّا برای آموزش و تعلیم، مراجعه به نوشته ضروری است.

برگردیم به روایت ابن ندیم از مصحف او. از جمله در این صورت، یكبار حوامیم ذكر شده و بار دیگر سوره‌های حم تك تك همه یاد شده جز سوره‌ی شوری 42 كه از قلم افتاده است. ولی در ذیل این صورت از اعمش آمده كه حم عسق در قرائت عبدالله حم سق بوده است. بنابراین، باید این طور نتیجه گرفت كه نام این سوره از صورت افتاده است. مطالعه در این از قلم افتاده‌ها نشان می‌دهد كه سوره‌ی الحجر 15 كه در پایان دسته‌ی سوره‌های «الر» است و سوره‌ی 18 و 20 كه طرفین سوره‌ی مریم 19 قرار دارند و طس 27 كه میان دو «طسم» قرار گرفته از قلم افتاده‌اند. سوره‌ی زلزله 99 را هم بدان بیفزائیم.

وبلاگ علوم قرآن و حدیث