«کُنْ فَیکونُ» در آیات قرآن

عبارت «کُنْ فَیکونُ» به معنای «باش. پس موجود می‌شود»، در هشت آیه قرآن درباره موضوعاتی چون تولد غیرعادی حضرت عیسی(ع)، آفرینش و وقوع قیامت به کار رفته است. برای مثال در آیات ۱۱۷ سوره بقره، ۳۵ سوره مریم و ۴۷ سوره آل عمران، درباره تولد عیسی(ع)، آمده است: «إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ»؛ یعنی: «[خداوند] هنگامی که چیزی را مقرّر دارد (و فرمان هستی آن را صادر کند)، فقط به آن می‌گوید: موجود باش! آن نیز فوراً موجود می‌شود.»

در آیه ۶۸ سوره غافر نیز عبارت «کُنْ فَیکونُ» به کار رفته و بیان شده است: «او همان کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند. چون به کاری حکم کند، همین‌قدر به آن می‌گوید: «باش.» بی‌درنگ موجود می‌شود.» در آیات ۴۰ سوره نحل و ۸۲ سوره یس هم آمده است که خدا وقتی چیزی را اراده کند، همین‌که به آن بگوید: باش، موجود می شود.

تفسیرهای مختلف از «کُنْ فَیکونُ»

در میان مفسران مسلمان، سه دیدگاه در تفسیر این عبارت هست:

امر خداوند به موجودن شدن چیزی، واقعی است و منظور از موجود شدن، این است که حالت چیزی که موجود است تغییر کند مثل این که خداوند به گروهی از انسان ها گفت «کونوا قردة خاسئین»؛«به صورت بوزينه‏ هايى طردشده درآييد!» برخی از مفسران اهل سنت این دیدگاه را دارند.

«امرْ» واقعی است و مخاطب این امر، همان چیزی است که در علم خدا موجود است. برخی دیگر از مفسران اهل سنت این دیدگاه را دارند. 

این عبارت، تمثیل است؛ با این دلیل که آنچه اکنون موجود نیست، نمی‌تواند مخاطب قرار گیرد و به آن امر شود.

مفسران شیعه، این دیدگاه را دارند. طبق نظر آنان، مراد از چنین بیانی این است که خداوند همین‌که اراده کند، چیزی موجود شود، موجود می‌شود. و حقیقتا از لفظ «کن» استفاده نمی‌کند؛ چراکه هم مستلزم تَسَلسُل است و هم بی‌فایده است. از آن رو مستلزم تسلسل است که برای ایجاد همین «کُنْ» هم به «کُنْ» دیگری نیاز هست و برای ایجاد «کُنْ» اخیر نیز به «کُنْ» دیگر و همین‌طور تا بی‌نهایت. بی‌فایده‌بودن آن هم به این دلیل است که اولا هنوز موجودی نیست که مخاطب «کُنْ» قرار بگیرد و ثانیا اگر موجودی باشد، نیازی به لفظ «کن» ندارد؛ زیرا پیش از آن موجود شده است.

سخنی از حضرت امام علی (ع) نیز بر این معنا دلالت دارد. ایشان می‌فرماید:‌ «خداوند هرگاه اراده چیزی کند، می‌گوید: «موجود باش» و بی‌درنگ موجود می‌شود؛ نه به این معنا که صدایی از او در گوش‌ها بنشیند یا فریادی شنیده شود، بلکه سخن خداوند همان چیزی است که ایجاد می‌کند و صورت می‌بخشد و پیش از آن چیزی وجود نداشت.»

وجود اشیاء همان تکلم خداوند است

برخی از عارفان «کُنْ فَیکونُ» را امری وجودی و همان نفس ظهور اشیاء دانسته‌اند. از دیدگاه اینان وجود اشیاء، همان سخن گفتن خداوند به وسیله آنها است. به عبارت دیگر همه اشیاء کلام وجودی خداوند هستند.

برخورداری اهل بهشت از مقام کن فیکون

به باور برخی چون صدرالمُتَألّهین و فیض کاشانی، اهل بهشت و عارفان از مقام «کُنْ فَیکونُ» برخوردار می‌شوند؛ یعنی هرچه به اذن الهی بخواهند، بلافاصله موجود می‌شود. آنها در این زمینه به روایاتی استناد می‌کنند؛ ازجمله از پیامبر(ص) نقل می‌کنند که خداوند در بهشت خطاب به بهشتیان می‌گوید: من به هر چیزی «کُن» (موجود باش) بگویم، آن چیز موجود می‌شود؛ اینک این مقام را برای شما قرار می‌دهم تا به هر چیزی «کُن» بگویید، آن چیز محقق گردد.

در اشعار فارسی

شاعران فارسی زبان، همچون عطار، مولوی، سعدی و نظامی در اشعار خود از عبارت «کُنْ فَیکونُ» استفاده کرده‌اند. برای نمونه، سعدی سروده است:

قضای کن فیکون است حکم بار خدای بدین سخن سخنی در نمی‌توان افزود

همچنین در اشعار نظامی آمده است:

ای هرچه رمیده وارمیده در کن فیکون تو آفریده