نظریه ویلار مک‌کارتی (Willard McCarty) در ترجمه Introducing Translation Studies جرمی ماندی

در بخش ۱.۵ از فصل اول کتاب Introducing Translation Studies جرمی ماندی، او به این موضوع اشاره می‌کند که آیا «مطالعات ترجمه» باید به‌عنوان یک رشته، میان‌رشته‌ای یا زیررشته شناخته شود. در این زمینه، ماندی به تعریف جالبی از ویلار مک‌کارتی (Willard McCarty) در مقاله‌اش اشاره می‌کند که اصطلاحاً مرزهای تخصصی سنتی را به چالش می‌کشد.

مک‌کارتی در این تعریف می‌گوید:

> «یک میان‌رشته واقعی (interdiscipline) در دنیایی که از قبل بر اساس خطوط رشته‌های جدا شکل گرفته، به‌راحتی درک، تأمین بودجه یا مدیریت نمی‌شود... بلکه موجودیتی است که در درزهای رشته‌های موجود وجود دارد و با یکی، چند یا همه‌ی آن‌ها سروکار دارد. این مانند یک تاجر فینیقی در میان ملت‌های مسکونی است. وجود آن در چنین جهانی مرموز است؛ این معما ما را وادار می‌کند تا دوباره به نحوه سازمان‌دهی و نهادی‌کردن دانش بیاندیشیم.» ([Studocu][1])

توضیح به زبان ساده:

رشته‌ها معمولاً ساختار یافته‌اند، ارتباد سازمانی مشخصی دارند، بودجه و چهارچوب تحصیلی‌شان مشخصند.

میان‌رشته‌ها اما در فضای بین این رشته‌ها شکل می‌گیرند، با مرزهای مشخص قابل درک نیستند و ساختار سنتی برای‌شان وجود ندارد.

مک‌کارتی این میان‌رشته را همچون یک تاجر فینیقی توصیف می‌کند: کسی که آزادانه بین کشورها (رشته‌ها) سفر می‌کند، کالا (دانش) منتقل می‌کند و ساختار را به چالش می‌کشد.

مندی پیشنهاد می‌دهد که مطالعات ترجمه خود نوعی میان‌رشته است؛ چرا که:

از زبان‌شناسی تا ادبیات تطبیقی، فلسفه، مطالعات فرهنگی، تاریخ، جامعه‌شناسی، و حتی تکنولوژی نوین نفوذ دارد.

روابط آن با رشته‌های پایه مانند زبان‌شناسی یا ادبیات، ممکن است اولیه یا ثانویه باشد.

این انعطاف‌پذیر بودن در مرزها باعث غنای نظری و کاربردی در مطالعات ترجمه می‌شود.

در مجموع، این تعریف کمک می‌کند تا درک بهتری از جایگاه مطالعات ترجمه به‌عنوان حوزه‌ای در حال رشد، چندبعدی و دارای تعامل با رشته‌های مختلف علمی داشته باشیم.

[1]: https://www.studocu.vn/vn/document/dai-hoc-van-lang/ngon-ngu-han/week-1-introducing-translation-munday-2016-1/95145909?utm_source=chatgpt.com "Week 1: Introduction to Translation Studies - Munday 2016 Overview - Studocu"

نقشه مفهومی Luc van Doorslaer در کتاب «Introducing Translation Studies»جرمی ماندی

در کتاب «Introducing Translation Studies»، جرمی ماندی به نقشه مفهومی Luc van Doorslaer اشاره می‌کند که در مقاله‌اش با عنوان «Risking Conceptual Maps» (2007) منتشر شده است. این نقشه به‌عنوان یک ابزار ساختاری برای پایگاه داده آنلاین Translation Studies Bibliography (TSB) طراحی شده و هدف آن ارائه تصویری جامع و به‌روز از حوزه مطالعات ترجمه است.

نقشه مفهومی van Doorslaer: ترجمه در برابر مطالعات ترجمه

در این نقشه، تفاوت میان «ترجمه» (Translation) و «مطالعات ترجمه» (Translation Studies) به‌وضوح مشخص شده است:

۱. ترجمه (Translation)

این بخش به عمل ترجمه و ویژگی‌های آن می‌پردازد و به چهار مقوله اصلی تقسیم می‌شود:

حالت زبانی (Lingual Mode): شامل ترجمه بین‌زبانی (interlingual) و درون‌زبانی (intralingual).

رسانه (Media): شامل رسانه‌های چاپی، صوتی‌تصویری و الکترونیکی.

حالت (Mode): شامل ترجمه پنهان/آشکار، مستقیم/غیرمستقیم، ترجمه در زبان مادری/زبان دیگر، ترجمه خودی، ترجمه دیداری و غیره.

حوزه (Field): شامل حوزه‌های سیاسی، خبری، فنی، ادبی، مذهبی، علمی و تجاری.([New University in Exile Consortium]

۲. مطالعات ترجمه (Translation Studies)

این بخش به تحلیل و پژوهش در حوزه ترجمه می‌پردازد و به چهار مقوله اصلی تقسیم می‌شود:

رویکردها (Approaches): شامل رویکردهای فرهنگی، زبانی و غیره.

نظریه‌ها (Theories): شامل نظریه‌های عمومی ترجمه، نظریه سیستم‌های پلی‌سیستم و غیره.

روش‌های پژوهش (Research Methods): شامل روش‌های توصیفی، تجربی و غیره.

مطالعات کاربردی ترجمه (Applied Translation Studies): شامل نقد ترجمه، آموزش، محیط‌های نهادی و غیره.

این نقشه به‌عنوان یک ابزار مفهومی، تلاش دارد تا ساختار پیچیده و چندبعدی حوزه مطالعات ترجمه را به‌صورت منظم و قابل‌فهم ارائه دهد.

اهمیت نقشه van Doorslaer

نقشه van Doorslaer به‌عنوان یک ابزار مفهومی، به پژوهشگران و دانشجویان کمک می‌کند تا:

ساختار و حوزه‌های مختلف مطالعات ترجمه را درک کنند.
رابطه میان عمل ترجمه و پژوهش‌های مرتبط را شفاف‌سازی کنند.
جهت‌گیری‌های پژوهشی و آموزشی در حوزه ترجمه را تعیین کنند.

در مجموع، این نقشه به‌عنوان یک چارچوب مفهومی، نقشی کلیدی در توسعه و سازمان‌دهی حوزه مطالعات ترجمه ایفا می‌کند.

نظریه‌ی اسکاپوس درباره ترجمه از کتاب Introducing Translation Studies جرمی ماندی

نظریه‌ی اسکاپوس درباره ترجمه از کتاب Introducing Translation Studies جرمی ماندی

نظریه‌ی اسکاپوس درباره ترجمه از کتاب Introducing Translation Studies جرمی ماندی

🎯 تعریف نظریه‌ی اسکاپوس

واژه‌ی Skopos در زبان یونانی به معنای "هدف" است. این نظریه توسط Hans Vermeer در دهه‌ی 1980 مطرح شد و بر این اصل استوار است که:

هدف ترجمه, تعیین‌کننده‌ی روش ترجمه است.

🧩 اصول کلیدی نظریه‌ی اسکاپوس

1. ترجمه به‌عنوان کنش هدف‌مند

ترجمه یک فعالیت ارتباطی است که در بستر اجتماعی انجام می‌شود. هر کنش ارتباطی، از جمله ترجمه، باید هدف مشخصی داشته باشد.

2. اولویت با هدف متن مقصد

برخلاف نظریه‌های سنتی که بر وفاداری به متن مبدأ تأکید داشتند، اسکاپوس بر نیازها و انتظارات مخاطب زبان مقصد تمرکز دارد. مترجم باید بداند متن ترجمه‌شده برای چه کسی، در چه موقعیتی و با چه هدفی استفاده خواهد شد.

3. نقش مترجم به‌عنوان عامل تصمیم‌گیرنده

مترجم نه فقط انتقال‌دهنده‌ی زبان، بلکه تصمیم‌گیرنده‌ی نحوه‌ی انتقال معناست. او باید با توجه به هدف ترجمه، استراتژی مناسب را انتخاب کند.

📘 مثال از کاربرد اسکاپوس

فرض کن یک بروشور گردشگری از زبان آلمانی به انگلیسی ترجمه می‌شود. اگر هدف جذب گردشگران آمریکایی باشد، مترجم ممکن است اطلاعاتی را حذف یا اضافه کند تا با فرهنگ و انتظارات مخاطب هماهنگ‌تر شود. ترجمه‌ی تحت‌اللفظی ممکن است ناکارآمد باشد، چون هدف اصلی —ترغیب مخاطب— برآورده نمی‌شود.

🔄 تفاوت با نظریه‌های قبلی

نظریه‌های سنتی ترجمه بر وفاداری به متن مبدأ تأکید داشتند و ترجمه را بازتابی از زبان اصلی می‌دانستند. اما نظریه‌ی اسکاپوس ترجمه را یک کنش ارتباطی هدف‌مند می‌داند که باید با نیازهای مخاطب مقصد هماهنگ باشد. در این دیدگاه، مترجم نقش فعالی دارد و استراتژی ترجمه را بر اساس هدف تعیین می‌کند.

📚 دیدگاه‌های مکمل

نظریه‌ی اسکاپوس درباره ترجمه از کتاب Introducing Translation Studies جرمی ماندی

Christiane Nord، یکی از شاگردان Vermeer، نظریه‌ی اسکاپوس را توسعه داد و مفاهیمی مانند loyalty (وفاداری به نویسنده‌ی مبدأ و مخاطب مقصد) را مطرح کرد تا تعادل بین هدف ترجمه و اخلاق حرفه‌ای حفظ شود.

نقشه ترجمه جیمز اس. هولمز، کتاب جرمی ماندی - توضیح ۶ بخش Partial

بر اساس نقشه جیمز اس. هولمز، که در کتاب جرمی ماندی نیز به آن پرداخته شده است، بخش نظریه‌های جزئی (Partial Theories) به شش بخش تقسیم می‌شود. این بخش‌ها، بر خلاف نظریه‌های کلی که سعی در توضیح کل پدیده ترجمه دارند، تنها بر روی جنبه‌های خاصی از ترجمه تمرکز می‌کنند.

این شش بخش عبارتند از:

1. نظریه‌های وابسته به واسطه (Medium-restricted theories):

این نظریه‌ها بر روی نوع وسیله یا رسانه‌ای که ترجمه از طریق آن انجام می‌شود، تمرکز دارند. برای مثال:

ترجمه ماشینی

ترجمه شفاهی (همزمان و متوالی)

ترجمه کتبی

2. نظریه‌های وابسته به حوزه (Area-restricted theories):

این نظریه‌ها بر اساس زبان‌ها و فرهنگ‌های خاصی که درگیر فرایند ترجمه هستند، شکل می‌گیرند. این می‌تواند شامل یک جفت زبان (مانند ترجمه از انگلیسی به فارسی)، یا گروهی از زبان‌های مرتبط (مانند زبان‌های اسلاوی) باشد.

3. نظریه‌های وابسته به رتبه (Rank-restricted theories):

این نظریه‌ها بر سطح خاصی از زبان تمرکز می‌کنند. برای مثال، یک نظریه ممکن است به ترجمه در سطح کلمه، گروه واژگانی، جمله یا متن بپردازد.

4. نظریه‌های وابسته به نوع متن (Text-type restricted theories):

این نظریه‌ها بر اساس نوع و ژانر متن اصلی به ترجمه می‌پردازند. برای مثال، نظریه‌هایی برای ترجمه متون ادبی، علمی-تخصصی، خبری یا متون مذهبی وجود دارند که هر کدام اصول و ملاحظات خاص خود را دارند.

5. نظریه‌های وابسته به زمان (Time-restricted theories):

این نظریه‌ها به بررسی دوره‌های تاریخی مختلف در ترجمه می‌پردازند. برای مثال، نظریه‌هایی که رویکردهای ترجمه در عصر باستان، قرون وسطی یا دوران معاصر را مطالعه می‌کنند.

6. نظریه‌های وابسته به مسئله (Problem-restricted theories):

این نظریه‌ها بر روی مشکلات و چالش‌های خاصی در ترجمه تمرکز می‌کنند. برای مثال، نظریه‌هایی که فقط به معادل‌یابی در ترجمه اصطلاحات، استعاره‌ها یا اشارات فرهنگی می‌پردازند.

این تقسیم‌بندی هولمز به ما کمک می‌کند تا بفهمیم نظریه‌های ترجمه چگونه می‌توانند بر جنبه‌های مختلف این پدیده متمرکز شوند و هر نظریه‌ای چه گستره‌ای از موضوعات را پوشش می‌دهد.

خلاصه بخش Development since Holmes کتاب Introducing Translation Studies جرمی ماندی

خلاصه بخش فصل اول کتاب Introducing Translation Studies نوشته‌ی Jeremy Munday با عنوان "Development since Holmes" دقیقاً به تحولاتی می‌پردازد که پس از چارچوب‌بندی اولیه‌ی هولمز در مطالعات ترجمه رخ داده‌اند، و شامل مفاهیم کلیدی‌ای است که عبارتند از:

📚 مفاهیم کلیدی در توسعه مطالعات ترجمه پس از هولمز

1. Contrastive Linguistics (زبان‌شناسی تقابلی)

  • مقایسه‌ی ساختارهای زبانی بین دو یا چند زبان.
  • هدف: شناسایی تفاوت‌ها و شباهت‌ها برای بهبود ترجمه و آموزش زبان.
  • در ترجمه، کمک می‌کند تا مترجم تفاوت‌های نحوی، معنایی و کاربردی بین زبان‌ها را بهتر درک کند.

2. Equivalence (هم‌ارزی)

  • یکی از مفاهیم محوری در نظریه‌های اولیه ترجمه.
  • تلاش برای یافتن معادل معنایی، سبکی یا کاربردی در زبان مقصد.
  • انواع هم‌ارزی: صوری، پویا، عملکردی، معنایی.
  • بعدها مورد نقد قرار گرفت چون ترجمه همیشه نمی‌تواند "هم‌ارز کامل" ایجاد کند.

3. Text Type & Text Purpose (نوع متن و هدف متن)

  • نظریه‌ی Reiss و Vermeer: ترجمه باید بر اساس نوع متن (اطلاعی، بیانی، ترغیبی) و هدف آن انجام شود.
  • در نظریه‌ی اسکاپوس، هدف متن مقصد مهم‌تر از ساختار متن مبدأ است.
  • مثال: ترجمه‌ی تبلیغات با ترجمه‌ی مقاله‌ی علمی تفاوت دارد چون هدف‌ها متفاوت‌اند.

4. Discourse Analysis (تحلیل گفتمان)

  • بررسی زبان در بستر اجتماعی و ارتباطی.
  • تمرکز بر انسجام، کوهِرِنس، نقش‌های گفتمانی، و تعاملات متنی.
  • در ترجمه، تحلیل گفتمان کمک می‌کند تا مترجم ساختارهای معنایی و ارتباطی متن را حفظ کند.

5. Systemic Functional Grammar (دستور زبان نظام‌مند-کارکردی)

  • نظریه‌ی Halliday: زبان دارای سه کارکرد اصلی است—ایدئولوژیک، بینافردی، متنی.
  • ترجمه باید این سه کارکرد را در زبان مقصد بازتولید کند.
  • کاربرد در ترجمه‌ی متون پیچیده، مانند متون علمی یا حقوقی.

این مفاهیم نشان‌دهنده‌ی گذار از دیدگاه‌های صرفاً زبانی به دیدگاه‌های کاربردی، فرهنگی و اجتماعی در مطالعات ترجمه هستند.

مطالب اصلی مقاله جیمز اس. هولمز بر اساس کتاب Introducing Translation Studies جرمی ماندی

در کتاب «مقدمه‌ای بر مطالعات ترجمه» (Introducing Translation Studies)، جرمی ماندی در فصل اول، چارچوب نظری جیمز اس. هولمز را به عنوان نقشه اصلی برای رشته مطالعات ترجمه معرفی می‌کند.

مطالب اصلی مقاله جیمز اس. هولمز بر اساس کتاب Introducing Translation Studies جرمی ماندی

مقاله مشهور هولمز با عنوان «نام و ماهیت مطالعات ترجمه» (The Name and Nature of Translation Studies) که در سال ۱۹۷۲ ارائه شد، اولین تلاش نظام‌مند برای ترسیم نقشه این رشته دانشگاهی بود. این چارچوب به «نقشه هولمز» معروف است.

هولمز کل رشته مطالعات ترجمه را به دو حوزه اصلی تقسیم می‌کند:

۱. مطالعات ترجمه ی محض (Pure Translation Studies)

هدف این بخش، توصیف پدیده‌های ترجمه و توسعه نظریه‌هایی برای تبیین آن‌ها است. این حوزه خود به دو زیرشاخه تقسیم می‌شود:

نظری (Theoretical): این بخش به ایجاد نظریه‌های عمومی (Genaral) و جزئی (Partial) در مورد ترجمه می‌پردازد.

توصیفی (Descriptive) DTS Discriptive Translation Studies: این شاخه به بررسی واقعیت‌های موجود در ترجمه می‌پردازد و خود سه زیربخش دارد:

A- محصول‌محور (Product-oriented): مطالعه و مقایسه متون ترجمه‌شده با متون اصلی (مانند مطالعه یک ترجمه خاص از یک اثر ادبی).

B- فرایند‌محور (Process-oriented): مطالعه فرایند شناختی ترجمه، یعنی بررسی آنچه در ذهن مترجم اتفاق می‌افتد.

C- کارکرد‌محور (Function-oriented): بررسی نقش و کارکرد ترجمه در یک بستر فرهنگی- اجتماعی خاص (مانند مطالعه تأثیر ترجمه در ادبیات یک کشور).

۲. مطالعات ترجمه ی کاربردی (Applied Translation Studies)

این بخش از دانش حاصل از مطالعات ترجمه محض برای کاربردهای عملی استفاده می‌کند. زیرشاخه‌های اصلی آن عبارتند از:

آموزش مترجم (Translator Training): طراحی برنامه درسی، روش‌های تدریس و آزمون‌ها.

ابزارهای ترجمه (Translation Aids): ساخت فرهنگ لغت‌ها، واژه‌نامه‌ها و نرم‌افزارهای ترجمه.

نقد ترجمه (Translation Criticism): ارزیابی و نقد ترجمه‌های انجام‌شده.

* علاوه بر این دو حوزه اصلی، هولمز یک شاخه سوم با عنوان «مطالعات مرتبط با ترجمه» (Translation-related Studies) را نیز مطرح می‌کند که به بررسی ابعاد تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ترجمه می‌پردازد.

به طور خلاصه، ماندی از چارچوب هولمز به عنوان یک مدل اولیه و اساسی برای سازماندهی و تبیین تنوع گسترده نظریه‌ها و تحقیقات در رشته مطالعات ترجمه استفاده می‌کند. این نقشه به وضوح نشان می‌دهد که ترجمه تنها یک عمل زبانی نیست، بلکه یک رشته علمی گسترده با ابعاد نظری، توصیفی و کاربردی است.

کار اصلی هولمز:

1- مطالعات ترجمه را به عنوان یک رشته ی مستقل پیشنهاد داد.

2- یک چارچوب کلی برای این رشته ارائه داد.

نظریه ترجمه جورج اشتاینر (George Steiner) بر اساس کتاب «مقدمه‌ای بر مطالعات ترجمه» جرمی ماندی

بر اساس کتاب «مقدمه‌ای بر مطالعات ترجمه» نوشته جرمی ماندی، نظریه ترجمه جورج اشتاینر (George Steiner)، به ویژه در کتاب مشهور او با عنوان «بعد از بابل: جنبه‌هایی از زبان و ترجمه» (After Babel: Aspects of Language and Translation)، یک رویکرد هرمنوتیکی و فلسفی به ترجمه است.

شتاینر ترجمه را به عنوان یک فرایند چهار مرحله‌ای یا چهارگانه هرمنوتیکی توصیف می‌کند که در آن مترجم با متن اصلی درگیر می‌شود. این چهار مرحله عبارتند از:

  1. اعتماد (Initiative Trust): در این مرحله، مترجم با این باور اولیه کار خود را آغاز می‌کند که متن اصلی حاوی معنایی است که قابل انتقال است و ارزش ترجمه کردن دارد. این یک عمل ایمانی و اعتماد به نفس است که متن چیزی برای گفتن دارد.

  2. تجاوز (Aggression): این مرحله، ورود مترجم به متن اصلی و "تسخیر" آن است. مترجم تلاش می‌کند معنا و مفهوم متن را از طریق تفسیر و تحلیل، به دست آورد. این فرایند نوعی «برداشتن» یا «جدا کردن» از متن اصلی است که شتاینر آن را به عنوان یک عمل تهاجمی توصیف می‌کند.

  3. جذب (Incorporation): در این مرحله، مترجم آنچه را از متن اصلی به دست آورده، به زبان مقصد وارد می‌کند. در این فرایند، زبان و فرهنگ مقصد ممکن است تحت تأثیر قرار گرفته و حتی تغییر یابند. این جذب می‌تواند به صورت کامل یا ناقص باشد.

  4. بازگشت (Restitution): این مرحله پایانی، به معنای بازگرداندن تعادل است. پس از جذب، مترجم باید جبران کند و تعادلی میان متن مبدأ و متن مقصد برقرار سازد. این جبران به معنای آن است که متن مقصد نه تنها باید ترجمه‌ای از متن اصلی باشد، بلکه باید یک «ارزش افزوده» نیز داشته باشد تا جای خالی حاصل از از دست دادن در ترجمه را پر کند. این بازگشت ممکن است به صورت «انرژی» یا «نور» به متن اصلی بازگردد.

نظریه شتاینر بر خلاف رویکردهای زبان‌شناختی، بر رابطه انسانی میان مترجم و متن تأکید دارد و ترجمه را یک فرایند بسیار شخصی و تفسیرگرایانه می‌بیند. او معتقد است که ترجمه تنها یک انتقال مکانیکی نیست، بلکه یک رویارویی وجودی است که می‌تواند منجر به درک عمیق‌تری از زبان و انسان شود.

لیست 14 دانشمند مطالعات ترجمه که مطلب جدیدی در این علم آورده اند

بر اساس کتاب «مقدمه‌ای بر مطالعات ترجمه» (Introducing Translation Studies) نوشته جرمی ماندی، چهارده شخص یا گروهی که در نظریه‌های ترجمه تأثیرگذار بوده‌اند و چیزی جدید به این حوزه اضافه کرده‌اند، به شرح زیر هستند:

  1. سیسرو: ترجمه "sensus pro sensu" (معنی به معنی) به جای "verbum pro verbo" (کلمه به کلمه).

  2. سنت جروم: ترجمه کتاب مقدس به لاتین (Vulgate) و تأکید بر ترجمه معنی به معنی.

  3. مارتین لوتر: تأکید بر تأثیرگذاری ترجمه بر زبان مقصد و اهمیت ترجمه برای خواننده.

  4. یوهان ولفگانگ فون گوته و شلایرماخر: تأکید بر اهمیت خوانش و تفسیر متن اصلی توسط مترجم.

  5. ادوارد فیتزجرالد: تأکید بر بازآفرینی متن اصلی و نه ترجمه دقیق آن.

  6. والتر بنیامین: ترجمه به عنوان بازآفرینی "روح" متن اصلی در زبان مقصد.

  7. رومن یاکوبسون: ترجمه بین‌زبانی، درون‌زبانی و بینامتنی.

  8. یوجین نایدا: نظریه معادل پویا (Dynamic Equivalence) در ترجمه.

  9. جان کاتفورد: رویکرد زبان‌شناسی و نظریه تغییرات ترجمه‌ای.

  10. هانس ورنر اشتور: نظریه "اسکوپوس" یا هدف‌گرا در ترجمه.

  11. گیدئون توری: نظریه توصیفی مطالعات ترجمه.

  12. سوزان بسنت و آندره لوفور: رویکرد فرهنگی در مطالعات ترجمه.

  13. نیومن و پیترز: رویکرد شناختی در ترجمه.

  14. جورج استاینر: با کتاب «بعد از بابل»، بر جنبه‌های فلسفی و هرمنوتیکی ترجمه تأکید کرد.

دیدگاه شلایرماخر درباره ترجمه بر اساس کتاب جرمی ماندی (Introducing Translation Studies)

بر اساس کتاب جرمی ماندی (Introducing Translation Studies)، فریدریش شلایرماخر (Friedrich Schleiermacher)، فیلسوف و الهیدان آلمانی قرن ۱۹، یکی از دیدگاه‌های کلاسیک و تأثیرگذار در نظریه ترجمه را ارائه کرده است.

دیدگاه شلایرماخر درباره ترجمه بر اساس کتاب جرمی ماندی (Introducing Translation Studies)

دیدگاه شلایرماخر درباره ترجمه

1. دو راه برای ترجمه:

شلایرماخر در مقاله مشهورش “On the Different Methods of Translating” (۱۸۲۰) توضیح می‌دهد که مترجم دو گزینه دارد:

نزدیک کردن نویسنده به خواننده (bringing the author to the reader)

مترجم متن را طوری ترجمه می‌کند که برای خواننده مقصد راحت و قابل فهم باشد.

متن مقصد ممکن است با فرهنگ و زبان مقصد سازگار شود و سبک نویسنده کمی تعدیل شود.

نزدیک کردن خواننده به نویسنده (bringing the reader to the author) این نظریه ی مرجح خود شلایرماخر است

مترجم تلاش می‌کند سبک، ساختار و فرهنگ زبان مبدأ را حفظ کند.

خواننده با ویژگی‌های فرهنگی و زبانی متن اصلی مواجه می‌شود و تجربه «غیرمحلی» (foreignizing) ایجاد می‌شود.

2. تمرکز بر تجربه خواننده و حفظ «غیرمحلی بودن» متن:

شلایرماخر بیشتر طرفدار راه دوم است، یعنی آشنایی خواننده با فرهنگ و زبان متن مبدأ، حتی اگر خواندن متن کمی دشوار شود.

او معتقد بود که ترجمه نباید همیشه متن را به فرهنگ مقصد «خودمانی» کند، بلکه ارزش آن در انتقال تفاوت‌ها و اصالت متن اصلی است.

3. اهمیت تاریخی و نظری:

دیدگاه شلایرماخر نقطه شروع مهمی برای نظریه‌های بعدی ترجمه شد، به‌ویژه در بحث‌های domesticating vs. foreignizing (تلطیف یا بیگانه‌سازی متن) که در نظریه‌های مدرن ترجمه کاربرد دارد.

📌 جمع‌بندی:

شلایرماخر ترجمه را هنری انتخابی و دوگانه می‌دانست:

یا خواننده را با متن و فرهنگ نویسنده آشنا کنیم، یا متن را به خواننده مقصد «خودمانی» کنیم، اما ترجیح او غالباً حفظ ویژگی‌های فرهنگ و زبان مبدأ بود.


In Schleiermacher’s view, a translator should

A) Always adapt the text to the target culture
B) Either bring the reader to the author or bring the author to the reader
C) Focus only on word-for-word fidelity
D) Avoid any influence of the source culture on the target text

تاریخچه ترجمه متون دینی و چالش ها بر اساس کتاب Introducing Translation Studies جرمی ماندی

بر اساس کتاب “Introducing Translation Studies” جرمی ماندی، ترجمه متون مذهبی (religious texts) از نظر تاریخی و نظری اهمیت ویژه‌ای دارد و با چالش‌های خاص خودش همراه است. در این کتاب، دو نمونه بارز بررسی شده‌اند:

متون مذهبی عمومی و متون بودایی (Buddhist sutras)

۱. ترجمه متون مذهبی (Religious Texts)

اهمیت تاریخی:

ترجمه ی متون مذهبی یکی از قدیمی‌ترین زمینه‌های ترجمه است. از ترجمه‌های تورات، انجیل و قرآن گرفته تا متون مقدس ادیان مختلف، همیشه هدف حفظ معنا و انتقال آموزه‌های دینی بوده است.

ویژگی‌ها و چالش‌ها:

1. حساسیت معنایی و اعتقادی: حتی تغییر کوچک در معنا می‌تواند برداشت مذهبی متفاوت ایجاد کند.

2. زبان کهن و سبک ادبی خاص: اغلب متون مقدس به زبان‌های کلاسیک نوشته شده‌اند (مثلاً عبری، سانسکریت، یونانی)، که ترجمه دقیق آن‌ها دشوار است.

3. انتخاب بین ترجمه کلمه‌به‌کلمه و ترجمه معنا: برخی متون ترجمه تحت‌اللفظی (literal) می‌شوند تا وفاداری به متن حفظ شود، برخی دیگر ترجمه آزاد دارند تا مفهوم برای مخاطب قابل فهم شود.


۲. ترجمه سوتراهای بودایی (Buddhist Sutras)

تاریخچه:

بسیاری از سوتراها (متون مقدس بودایی) که ابتدا به سانسکریت نوشته شدند، در طول قرن‌ها به چینی، تبت و دیگر زبان‌ها ترجمه شده‌اند.

ویژگی‌ها و چالش‌ها:

1. تطبیق مفاهیم فلسفی پیچیده: بعضی مفاهیم بودایی مثل śūnyatā یا karma معادل دقیق در زبان مقصد ندارند.

2. تأثیر فرهنگ مقصد: مترجمان چینی یا تبت برای فهم بهتر، گاهی مفاهیم را با اندیشه‌های فلسفی و فرهنگی خودشان ترکیب می‌کردند.

3. وفاداری به متن در مقابل درک مخاطب: برخی ترجمه‌ها وفادار به متن بودند، برخی دیگر تلاش می‌کردند پیام را برای پیروان قابل فهم کنند، حتی اگر ساختار و واژگان تغییر کند.

* اهمیت نظری:

جرمی ماندی نشان می‌دهد که ترجمه ی متون مذهبی، به‌ویژه سوتراهای بودایی، نمونه ی بارز چالش‌های ترجمه بین فرهنگی و ترجمه معنا به جای واژه است. این متون نقش مهمی در شکل‌گیری نظریه‌های ترجمه‌ای داشته‌اند، به‌خصوص در بحث equivalence و cultural adaptation.

چهار زمینه یا رویکرد اصلی ترجمه قبل قرن ۲۰ بر اساس کتاب جرمی ماندی

چهار زمینه یا رویکرد اصلی ترجمه قبل قرن ۲۰ بر اساس کتاب جرمی ماندی

بر اساس کتاب جرمی ماندی، قبل از قرن ۲۰ ترجمه عمدتاً در چهار زمینه یا رویکرد اصلی مطالعه می‌شد این چهار گروه عبارتند از:

۱. Language Learning Method (روش یادگیری زبان)

تعریف: ترجمه به‌عنوان ابزار آموزش زبان‌های خارجی، تمرین دستور و واژگان.

مثال: کلاس‌های لاتین و یونانی در مدارس اروپا که دانش‌آموزان با ترجمه جملات و متون، زبان را یاد می‌گرفتند.

۲. Translation Workshops (کارگاه‌های ترجمه)

تعریف: آموزش عملی ترجمه در قالب کارگاه و تمرین‌های گروهی، معمولاً با نظارت استاد.

هدف: پرورش مهارت مترجمان و بررسی مشکلات عملی ترجمه.

ویژگی: ترکیب آموزش نظری و تمرین عملی برای رسیدن به ترجمه دقیق.

۳. Comparative Literature (ادبیات تطبیقی)

تعریف: مطالعه ترجمه برای مقایسه آثار ادبی در زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف.

هدف: شناخت شباهت‌ها و تفاوت‌های سبکی، ساختاری و معنایی بین متون و فرهنگ‌ها.

ویژگی: تأکید بر ارزش ادبی و زیبایی‌شناسی متن، نه صرفاً انتقال معنا.

۴. Contrastive Linguistics (زبان‌شناسی تطبیقی)

تعریف: تحلیل و مقایسه ساختارهای زبانی دو یا چند زبان برای فهم تفاوت‌ها و شباهت‌ها و کمک به ترجمه.

هدف: شناسایی مشکلات ترجمه ناشی از اختلافات دستوری، واژگانی و نحوی بین زبان‌ها.

ویژگی: رویکرد علمی و ساختاری، پایه‌ای برای تحقیقات بعدی در ترجمه و آموزش زبان.


Which of the following is not one of the four pre-20th century contexts in which translation was mainly practiced, according to Munday
A) Language learning method
B) Comparative literature
C) Translation workshops
D) Corpus-based linguistics

۴ دلیل جدی گرفته شدن ترجمه بر اساس کتاب Introducing Translation Studies جرمی ماندی

بر اساس کتاب "Introducing Translation Studies: Theories and Applications" از جرمی ماندی (Jeremy Munday)، چهار عامل مهم باعث شدند که مطالعات ترجمه در مراحل اولیه قرن بیستم جدی‌تر گرفته شود

۱. گسترش برنامه‌های دانشگاهی ترجمه و تفسیر (Expansion in translating and interpreting programmes at academic level)

با افزایش تعداد دوره‌های ترجمه و تفسیر (تفسیر همزمان یا تحت‌الفظی) در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی، این حوزه توانست جایگاه مستقل‌تری در ساختار آکادمیک پیدا کند.
این دوره‌ها که در مقاطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد ارائه می‌شدند، هزاران دانشجو را جذب کرده و ترجمه را به یک حرفه و تخصص تعریف‌شده تبدیل کردند.

۲. رشد کنفرانس‌ها، کتاب‌ها و ژورنال‌های تخصصی (Proliferation of conferences, books and journals on translation)

در کنار گسترش آموزش رسمی، تعداد بیشتری از کنفرانس‌های تخصصی ترجمه، کتاب‌ها و ژورنال‌های دانشگاهی منتشر شدند.
این منابع علمی و تخصصی فضا را برای گفتگو، نقد، تبادل نظریه و پیشرفت در رشته فراهم کردند.

۳. افزایش ابزارهای تخصصی مانند بانک‌های داده، راهنماها و غیره (Increased demand for instruments such as databases, handbooks, etc.)

با رشد رشته و نیازهای حرفه‌ای، نیاز به منابع کاربردی مانند پایگاه‌های داده‌ی زبانی، راهنماهای ترجمه، واژه‌نامه‌ها و ابزارهای دیجیتال افزایش یافت.
این ابزارها نقش کمک‌آموزنده و عملی در خدمت مترجمان واقعی و محققان ترجمه داشتند.

۴. رونق سازمان‌های بین‌المللی (Prosperity of many international organizations)

ظهور و رشد نهادهای بین‌المللی مرتبط با ترجمه مثل FIT (International Federation of Translators)، EST، و ESIST (European Society for Translation Studies) سبب شد که این رشته بیشتر بین‌المللی دیده و سازماندهی شود.
این سازمان‌ها با برگزاری همایش، انتشار گزارش‌ها و برقراری شبکه‌های همکاری میان جوامع علمی و حرفه‌ای، نقش مهمی در ارتقای رشته داشتند.

جمع‌بندی چهار دلیل:

1. تقاضای روزافزون برای ترجمه (demands for translation)

2. گسترش برنامه‌های دانشگاهی ترجمه و تفسیر (Expansion in translating and interpreting programmes at academic level)

3. رشد کنفرانس‌ها، کتاب‌ها و ژورنال‌های تخصصی (Proliferation of conferences, books and journals on translation)

4. افزایش ابزارهای تخصصی، مانند بانک‌های داده و راهنماها (Increased demand for instruments such as databases, handbooks, etc.)

5. رونق سازمان‌های بین‌المللی فعال در حوزه ترجمه (Prosperity of many international organizations)